دکتر عصام العماد در روستای العماد از توابع شهر الصباد در جنوب یمن به دنیا آمد. طولی نکشید که به عربستان سعودی رفت و در آنجا توانست وارد مدرسه وهابی ها شود تا به تحصیل علوم دینی بپردازد. وی علوم عقیدتی را توسط مفتی اعظم عربستان، بن باز و بقیه مشایخ وهابی فراگرفت و پس از آن توانست وارد دانشگاه علوم دینی وهابیت شود. مطالعه و خواندن کتابهای ابنتیمیه و محمد بن عبدالوهاب، تأثیر بسزایی در ایجاد تنفر از شیعیان در عصام به وجود آورد؛ تنفری که زیاد به درازا نکشید؛ چرا که وی با خواندن کتابهای سید قطب درباره شخصیت و فضیلت امام علی علیه السّلام و پاسخهای سید قطب به نوشتههای ابنتیمیه باعث شد که تنفر عصام ازشیعیان به کلی از بین برود و پس از آن انقلابی در درون او و بسیاری از طلاب و علمای وهابی ایجاد شود. عصام العماد دارای مدرک دکترا در رشته علوم حدیث و از سال ۱۳۶۷ ساکن شهر مقدس قم میباشد. او هم اکنون از علمای مستبصر شیعه است که در دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم حضور دارد. وی هم اکنون استاد دانشگاه بین المللی المصطفی (ص) است.
این مجموعه، پرسش های این وهابی مستبصر از علمای سلفی می باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی سیدنا محمد و علی آله الطیبین الطاهرین
پرسش از سلفی
ای برادران وهابی! چه کسانی حرمت قرآن را حفظ می کنند؟ آیا کسانی که کتاب خدا را بر کتب بخاری ترجیح می دهند یا شیعیانی که به کتاب خدا اعتقاد دارند؟ پس چگونه رافضه را به داشتن قرآنی دیگر متهم می کنید، حال آنکه خود حرمتی برای آن قائل نیستید؟!
تبیین موضوع
می گویند که شیعه به قرآن کریم توجه نمی کند. اینجا سخن مرحوم شیخ غزالی را یاد می کنم، وی گفت: در مدینه رسول خدا صلی الله و علیه و آله بودم، وارد مسجد شدم و شروع به تلاوت قرآن کردم، – آن روزها در دانشگاه های عربستان سعودی تدریس می کردم- عده ای از جوانان سلفی وهابی وارد مسجد شدند، و چون بر این اعتقاد بودم که شنیدن حرف های آنان به منزله تلاوت قرآن کریم است، و به عنوان یک روحانی شنیدن حرف های آنان بر من واجب است؛ لذا تلاوت قرآن را رها کردم و گفتم: حرفهای آنان را خواهم شنید.
آنگاه شگفت زده شدم! آنان در کنار مرقد پیامبر صلی الله و علیه و آله بودند؛ و در مورد این موضوع صحبت و اجماع می کردند که مادر محمد بن عبد الله صلی الله و علیه و آله، پدر وی و عبد المطلب و ابو طالب و همه پدران پیامبر صلی الله و علیه و آله در آتش هستند!!!!
من نتوانستم تحمل کنم، قرآن را بستم و پیش آنان رفتم. به آنها گفتم: به این پنجره نگاه کنید. وقتی به پنجره نگاه کردند، مرقد محمد بن عبدالله صلی الله و علیه و آله را دیدند. به آنان گفتم: کسی دیگری غیر از رسول خدا صلی الله و علیه و آله پیدا نکردید که اذیتش کنید!؟ آیا الان همه شما اجماع کردید که عبد الله و عبد المطلب و … در آتش جهنمند!؟ گفتند: بله، مانع این امر چیست؟
گفتم: آیا پدر حضرت عمر بن الخطاب هم در آتش جهنم است؟ گفتند: بله. گفتم: آیا پدر حضرت خلیفه اول و عثمان نیز در آتش هستند؟! گفتند: بله. گفتم: پس تفاوت بین پدران محمد صلی الله و علیه و آله و پدران این خلفا چیست؟ آیا حدیث پیامبر صلی الله و علیه و آله را که بخاری با سندش آن را نقل کرده بود و مسلم در صحیح خود آورده است را نشنیده اید؟
این حدیث در بخاری و مسلم بود: ابو هریره می گوید: شنیدم رسول خدا صلی الله و علیه و آله می فرماید: “ما بدون فرستادن پیغمبری مجازات نخواهیم کرد!” پس چگونه پدرانشان بدون آنکه پیغمبر آخرالزمان صلی الله و علیه و آله را دیده باشند، مجازات خواهند شد؟ آنها قبل از بعثت پیامبر صلی الله و علیه و آله مُردند، پس چگونه به محمد صلی الله و علیه و آله کفر گفتند، قبل از اینکه وی فرستاده شود؟ گفتند: ای شیخ آیا این حدیث در بخاری است؟ گفتم: بله در البخاری است. گفتند: به خدا قسم نشنیده ایم، پس ما از حرف خودمان منصرف می شویم.
هنگامی که غزالی خواست از مسجد خارج شود، یکی از این جوانان که حافظ قرآن بود به وی گفت: ای شیخ شما گفتید که بخاری از ابوهریره روایت کرد که “ما بدون فرستادن پیغمبری مجازات نخواهیم کرد”؛ این سخن آیه ای از آیات قرآنی است. غزالی گفت: بله چنین است. ولی من می دانم که شما بخاری را بر کتاب خدا ترجیح می دهید! اگر به شما می گفتم خدا فرمود، شما می گفتید: ولی بخاری روایت کرده است؛ لذا به خود گفتم بهتر است بگویم بخاری در صحیح خود نقل کرده است تا از قرآن آیه بیاورم. چرا که تا شنیدید «ابو هریره آن را روایت کرده است»،
بنابراین ساکت ماندید.
گفتند: بله ای شیخ، آنچه که در بخاری آمده با این آیه در تضاد و تعارض است. غزالی گفت: همین امر موجب ترس من شده است. بنابراین وقتی به شما گفتم این یک روایت است، نگفتید در بخاری روایتی وجود دارد که با آن تضاد است، ولی اگر به شما می گفتم خدا فرمود، می گفتید: ولی بخاری چنین روایت کرده است!!
***
پس من به برادران وهابی خود می گویم:
کسانی که کتاب خدا را بر سنت رسول خدا صلی الله و علیه و آله یا کتب بخاری ترجیح و در اولویت قرار می دهند کدامند؟ براساس سخن امام غزالی، آیا سلفی ها چنین هستند یا شیعیانی که اعتقاد دارند کتابی درست جز کتاب خدا وجود ندارد؟!
پاسخ دهید