شکر اقدام است، شکر عمل است، شکر رفع مانع است، شکر حرکت است و این حرکت لازمهی عشق و رسیدن به کمال و وصال به مقصد است. لذا فرمود: «مَا فَتَحَ اللَّهُ» نکتهی اوّل این است که اگر کسی اهل شکر بود، این شکر را به خود نبندد. خود شکر خزینهی الهی است. شکر سرمایه است، شکر ارزش است. شکر تخلّق به اخلاق خدا است.
«وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّهِ»[۱] خود این نعمت است. نعمت را خدا میدهد. «مَا فَتَحَ اللَّهُ» خدا باب شکر را، باب این سرمایه را باز نکرد که باب زیادت را مخزون بفرماید. خود شکر یک خزینه است، یک مخزن است، در آن قفل است. خدا برای بعضیها این در را باز میکند. اگر در شکر باز شد، ما قدردانی کردیم، نمکشناسی کردیم، نعمت را از او دیدیم و به خود او برگرداندیم، خدای متعال نعمت بعدی را به ما میدهد، باب زیادت منوط به فتح باب شکر است. هر کسی خوب از نعمت استفاده کرد، بهرههای بعدی را با این استفادهی اوّلیّه خدا، توفیق آن را به او میدهد. کسی که پایهی اوّل را خوب درس بخواند، خدای متعال توفیق میدهد که پایهی دوم را هم بگذراند. پایهی دوم حرکت به سوی پایهی سوم است و هر کسی قدم اوّل را برمیدارد -که از جانب خدا است- مقدّمه برای قدم دوم است که آن هم از جانب پروردگار منّان است.
[۱]– سورهی نحل، آیه ۵۳٫
پاسخ دهید