ابن اعثم گفته است:

پس از وی برادرش عمر بن علی به میدان رفت، در حالی که رجز می‌خواند و خود را معرّفی می‌کرد و آماده‌ی نبرد با کافران و منکران حق می‌خواند.

گوید: سپس بر قاتل برادرش حمله کرد و او را کشت. به سوی آن قوم رفت و با شمشیر خود ضربت‌های کاری بر آنان می‌زد، رجز می‌خواند و می‌گفت:

راه باز کنید ای دشمنان خدا! راه عمر را بگشایید بر شیر خشمگین و غضبناک!

تا با شمشیرش بر شما ضربت بزند، و نگریزد و در میان دشمنان مثل افراد ترسو و پناه‌جو نیست.

سپس حمله کرد و پیوسته می‌جنگید تا شهید شد. رحمت خدا بر او باد!

 

 

 قال ابن أعثم:

فخرج من بعده أخوه عمر بن علیّ فجعل یقول:

أضربکم و لا أرى فیکم زحر      ذاک الشّقیّ بالنّبیّ من کفر

یا زحر یا زحر بل ان من عمر     لعلک الیوم تبوء من سقر

شرّ مکان فی حریق و سعر         لأنّک الجاحد یا شرّ البشر

 قال: ثمّ حمل على زحر قاتل أخیه فقتله، و استقبل القوم و جعل یضرب فیهم بسیفه ضرباً منکراً و هو یرتجز و یقول:‏

خلّوا عداه الله خلّوا عن عمر         خلّوا عن اللّیث العبوس المکفهرّ

یضربکم بسیفه و لا یفرّ                      و لیس فیها کالجبان المستجر

 ثمّ حمل فلم یزل یقاتل حتّى قتل -رحمه الله-.[۱]


[۱]– الفتوح ۵: ۱۲۸، مقتل الخوارزمی ۲ : ۲۸، المناقب لابن شهر آشوب ۴: ۱۰۷، مع اختلاف و مثله: البحار ۴۵: ۳۶، العوالم ۱۷: ۲۸۰، الدّمعه السّابکه ۴: ۳۱۹٫