ابن شهر آشوب گفته است:
عبّاس سقا، قمر بنی هاشم و علمدار حسین (ع) و بزرگترین برادرانش بود. در پی آب بیرون آمد. بر او حمله کردند. او هم بر آنان تاخت، در حالی که میگفت:
هرگز از مرگ نمیترسم، آنگاه که مرگ فراز آید،
جانم به فدای جان مصطفای پاک باد! من عبّاسم که ساقیام و هنگام نبرد، هراسی از شر ندارم، و آنان را پراکنده ساخت. زید بن ورقاء جهنی[۱] پشت نخل کمین کرد. حکیم بن طفیل سنبسی نیز کمکش کرد. ضربتی بر دست راست او زد. شمشیر را به دست چپ گرفت و رجزخوانان بر آنان حمله آورد:
به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کردید، پیوسته از دینم حمایت میکنم، و از پیشوایی که یقین او راست است حمایت میکنم که او فرزند پیامبر پاک و امین است.
جنگید تا آنکه ناتوان شد. حکیم بن طفیل طایی در پشت نخلی کمین کرد و ضربتی بر دست چپ او زد. آنگاه عبّاس گفت:
ای نفس! از کافران مترس! مژده باد تو را به رحمت خدای جبّار!
همراه با پیامبر، آن سرور برگزیده! با ستم خویش دست چپم را جدا کردند.
خدایا! حرارت دوزخ را بر آنان بچشان.
آن ملعون با عمودی آهنین او را کشت. چون حسین (ع) او را کنار شطّ فرات کشته یافت، گریست و چنین خواند:
ای بدترین گروه! با کار خود تعدّی و ستم کردید و با گفتهی محمّد پیامبر مخالفت ورزیدید.
مگر بهترین رسولان سفارش ما را به شما نکرده بودند؟ مگر نه اینکه ما از نسل پیامبر تأیید شدهایم؟
مگر نه آنکه فاطمهی زهرا مادر من است نه شما؟ مگر او زادهی احمد، بهترین آفریدهها نبود؟
لعنت شدید و با جنایتی که کردید خوار گشتید. حرارت آتش افروخته و شعلهور را خواهید چشید.
قال ابن شهر آشوب:
وَ کَانَ الْعَبَّاسُ السَّقَّاءُ قَمَرُ بَنِی هَاشِمٍ صَاحِبَ لِوَاءِ الْحُسَیْنِ وَ هُوَ أَکْبَرُ الْإِخْوَانِ مَضَى بِطَلَبِ الْمَاءِ فَحَمَلُوا عَلَیْهِ وَ حَمَلَ هُوَ عَلَیْهِمْ وَ جَعَلَ یَقُولُ:
لَا أَرْهَبُ الْمَوْتَ إِذِ الْمَوْتُ رَقَى حَتَّى أُوَارَى فِی الْمَصَالِیتِ لَقَا
نَفْسِی لِنَفْسِ الْمُصْطَفَى الطُّهْرِ وَقَا إِنِّی أَنَا الْعَبَّاسُ أَغْدُو بِالسِّقَا
وَ لَا أَخَافُ الشَّرَّ یَوْمَ الْمُلْتَقَى
فَفَرَّقَهُمْ فَکَمَنَ لَهُ زَیْدُ بْنُ وَرْقَاءَ الْجُهَنِیُّ مِنْ وَرَاءِ نَخْلَهٍ وَ عَاوَنَهُ حَکِیمُ بْنُ طُفَیْلٍ السِّنْبِسِیُّ فَضَرَبَهُ عَلَى یَمِینِهِ فَأَخَذَ السَّیْفَ بِشِمَالِهِ وَ حَمَلَ عَلَیْهِمْ وَ هُوَ یَرْتَجِزُ
وَ اللَّهِ إِنْ قَطَعْتُمُ یَمِینِی إِنِّی أُحَامِی أَبَداً عَنْ دِینِی
وَ عَنْ إِمَامٍ صَادِقِ الْیَقِینِ نَجْلِ النَّبِیِّ الطَّاهِرِ الْأَمِینِ
فَقَاتَلَ حَتَّى ضَعُفَ فَکَمَنَ لَهُ الْحَکِیمُ بْنُ الطُّفَیْلِ الطَّائِیُّ مِنْ وَرَاءِ نَخْلَهٍ فَضَرَبَهُ عَلَى شِمَالِهِ فَقَالَ:
یَا نَفْسُ لَا تَخْشَیْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ أَبْشِرِی بِرَحْمَهِ الْجَبَّار
مَعَ النَّبِیِّ السَّیِّدِ الْمُخْتَارِ قَدْ قَطَعُوا بِبَغْیِهِمْ یَسَارِی
فَأَصْلِهِمْ یَا رَبِّ حَرَّ النَّارِ
فَقَتَلَهُ الْمَلْعُونُ بِعَمُودٍ مِنْ حَدِیدٍ فَلَمَّا رَآهُ الْحُسَیْنُ مَصْرُوعاً عَلَى شَطِّ الْفُرَاتِ بَکَى
وَ أَنْشَأَ یَقُولُ:
تَعَدَّیْتُمُ یَا شَرَّ قَوْمٍ بِفِعْلِکُمْ وَ خَالَفْتُمُ قَوْلَ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ
أَ مَا کَانَ خَیْرُ الرُّسُلِ وَصَّاکُمُ بِنَا أَ مَا نَحْنُ مِنْ نَسْلِ النَّبِیِّ الْمُسَدَّدِ
أَ مَا کَانَتِ الزَّهْرَاءُ أُمِّیَ دُونَکُمْ أَ مَا کَانَ مِنْ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ أَحْمَدٍ
لُعِنْتُمْ وَ أُخْزِیتُمْ بِمَا قَدْ جَنَیْتُمُ فَسَوْفَ تُلَاقُوا حَرَّ نَارٍ تَوَقَّد[۲]
[۱]– بیشتر گذشت که نام او در «مقاتل»، ص ۸۴، زید بن رقاد جنبی آوردهاند.
[۲]– المناقب ۴: ۱۰۸، تسلیه المجالس و زینه المجالس ۲: ۳۰۸، البحار ۴۵: ۴۱، العوالم ۱۷: ۲۸۳٫
پاسخ دهید