شهادت حضرت محسن(ع) از وقایع جان‌گداز تاریخ اسلام است که در جای خود مصیبتی بزرگ است. اما روایات فراوانی وجود دارد که عاشورا را دردناک‌ترین مصیبت جهان اسلام اعلام می‌کنند و بر بزرگ‌داشت ویژه آن تأکید دارند. البته روایتی وجود دارد که ظاهرش خلاف این ادعا است و گویا مصیبت شهادت محسن(ع) را بالاتر از عاشورا می‌داند، اما آن روایت از نگاه حدیث‌شناسی اشکالاتی داشته و حتی با فرض پذیرش متن آن؛ در آن گفته نشد که تنها ماجرای شهادت محسن(ع) بالاترین فاجعه است، بلکه مجموعه ماجراهای بعد از شهادت پیامبر(ص) را دردناک‌تر و اصل و اساسی برای شکل‌گیری فاجعه عاشورا اعلام می‌کند.
 

از آداب و نشانه‌های وفاداری شیعیان به ائمه اطهار(ع)، برپاداشتن ایام حُزن آنان و ابراز همدردی با آن بزرگواران است. شاید بتوان گفت؛ بزرگ‌ترین واقعه‌ای که ائمه اطهار(ع) خواستار بزرگداشت آن شده‌اند، واقعه امام حسین(ع) در کربلا است که به طُرُق متعدد و روایات مختلف بر آن تأکید شده است و به تعبیری، تنها زمانی که به صورت ویژه در روایات، تأکید بر بزرگداشت آن شده است، دهه اول محرم است.
با این وجود، یکی دیگر از وقایعی که در فرهنگ شیعه بزرگ داشته می‌شود، موضوع شهادت حضرت فاطمه(س) است که  از ظلم‌هایی که بر آن‌حضرت روا داشته شد، سقط کردن جنین حضرتشان بود که قبل از دنیاآمدن نام محسن را بر او گذاشته بودند.

اگر چه واقعه سقط شدن فرزند حضرت فاطمه(س) از وقایع تلخ تاریخ اسلام بوده و در منابع روایی و تاریخی بدان اشاره شده، اما در منابع معتبر و قابل استناد،‌تاریخ دقیق این شهادت اعلام نشده و تنها می‌دانیم که این واقعه در بین رحلت پیامبر خدا(ص) و فاطمه زهرا(س) رخ داده است  و ایامی که امروزه به نام «ایام محسنیه» ترویج می‌شود از سند معتبری برخوردار نیست.
در راستای شهادت حضرت محسن(ع) روایتی وجود دارد که برخی از آن، مصیبت‌بارتر بودن شهادتشان را از شهادت امام حسین(ع) استنباط کرده‌اند که در مورد این روایت، نکاتی قابل ذکر است:
۱ – این روایت، برای اولین بار در کتاب «الهدایه الکبری» نوشته «حسین بن حمدان خصیبی»(متوفای ۳۳۴ق) نقل شده است. نظر برخی از اندیشمندان دانش رجال را درباره این شخصیت نقل می‌کنیم.
نجاشی می‌گوید: «حسین بن حمدان؛ ابو عبدالله، فاسد المذهب است».
[۱] نجاشی تأکید می‌کند که یکی از کتاب‌های وی، کتابی در تاریخ ائمه اطهار(ع) است.
ابن غضائری درباره این شخص می‌گوید: «حسین حمدان؛ ابو عبدالله، دروغگو و فاسد المذهب است».
[۲]
با توجه به این توصیفات؛ اعتماد به روایاتی که تنها این کتاب آنها را نقل کرده دشوار به نظر می‌رسد، مگر آن‌که از قرائن و روایات دیگری بتوانیم به صحت روایات آن اطمینان حاصل کنیم. اما چنین قرائنی نسبت به روایت مورد بحث وجود ندارد، همان‌طور که ملاحظه می‌شود این روایت در هیچ‌یک از کتاب‌های معتبر حدیثی دیگر نیامده است.

۲ – متن روایت این‌گونه است: «…ثُمَّ قَالَ (المفضل) یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ یَوْمَکُمْ فِی الْقِصَاصِ لَأَعْظَمُ مِنْ یَوْمِ مِحْنَتِکُمْ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ: وَ لَا کَیَوْمِ مِحْنَتِنَا بِکَرْبَلَا وَ إِنْ کَانَ کَیَوْمِ السَّقِیفَهِ وَ إِحْرَاقِ الْبَابِ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ زَیْنَبَ وَ أُمِّ کُلْثُومٍ وَ فِضَّهَ وَ قَتْلِ مُحَسِّنٍ بِالرَّفْسَهِ لَأَعْظَمُ وَ أَمَر»؛[۳] آن‌گاه مفضّل گریه‌ای طولانی کرد، سپس عرض کرد: ای فرزند رسول خدا(ص)! آیا روز شما در قصاص [و مجازات ظالمین در زمان رجعت] بزرگ‌تر است از روز محنت شما [روزی که مصیبت را بر شما وارد کردند]؟ امام صادق(ع) فرمودند: «نه به مانند [و بزرگی] روز محنت [بلا و مصیبت] ما در کربلا! اگرچه روز سقیفه و سوزاندن درب خانه امیرالمؤمنین(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع)، حسین(ع)، زینب(س)، ام‌کلثوم(س)، فضّه و کشته شدن محسن(ع) با لگد به پهلو؛ عظیم‌تر [و فاجعه‌بارتر] و تلخ‌تر [از روز محنت در کربلا] بود؛ زیرا که این روز اصل و ریشه روز عذاب و سختی بر اهل بیت(ع) است.

۳ – با این وجود و حتی با پذیرش محتوا، در این روایت گفته نشده که روز شهادت محسن(ع) بزرگ‌تر از واقعه کربلا است، بلکه در این روایت، مجموعه‌ای از ظلم‌های اولیه بر اهل بیت(ع) بیان شده که نتیجه‌اش آغاز انحراف امت از خلافت امیر المؤمنین(ع) بوده و به همین دلیل، دیگر مصیبت‌ها – مانند شهادت امام حسین ع – تابعی از آن به شمار آمده است و از این دیدگاه، مجموعه مصیبت‌های ایجاد شده بعد از رحلت پیامبر(ص) – که شهادت حضرت محسن ع تنها یکی از آنهاست – مصیبتی دردناک‌تر از کربلا است.

 

منبع: اسلام کوئست


 

[۱]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعه(رجال نجاشی)، ص ۶۷، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش.

[۲]. غضائری، احمد بن حسین، کتاب الضعفاء، ج۱، ص ۵۴، قم، مؤسسه اسماعیلیان، ۱۳۶۴ق.

[۳]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، ص ۴۱۷، بیروت، نشر البلاغ، ۱۴۱۹ق.