در این زمینه باید گفت که یهودیان در آن هنگام جایگاهی بسیار منفی در جامعه اسلامی داشته و حتی حاکمان جور نیز در ارتباط با آنها محتاط بودند و در همین راستا گزارشی وجود ندارد که به نقش یهودیان در واقعه کربلا بپردازد، اما گزارشهایی وجود دارد که مشاوری مسیحی در برخی تصمیم‌گیری‌های یزید نقش داشته است. برای نمونه؛ یزید پس از مرگ معاویه قصد داشت عبیدالله بن زیاد را از حکومت بصره بردارد؛ ولی گویا اوضاع وخیم سیاسی بصره و کوفه اجازه این کار را به او نداد. با آغاز قیام امام حسین(ع) و اعزام مسلم بن عقیل به کوفه، عبیدالله که سابقه خشونت وی و پدرش در سرکوب شورش‌ها و جنبش‌ها مشهور بود، در سال ۶۰ق با حفظ سمت به ولایت کوفه منصوب گشت. گفته‌اند که یزید به پیشنهاد سرجون مسیحی، که از مشاوران یزید بود، دست به این اقدام زده است تا با قیام امام حسین(ع) مقابله کند.[۱]
البته برخی از این سخن امام حسین(ع) در روز عاشورا که دشمنی مشترک را عامل شعله‌ور کردن جنگ معرفی فرموده‌
[۲] نتیجه گرفته‌اند که این دشمن مشترک مورد اشاره امام، یهود بوده اما با توجه به قرائن پیرامونی موجود در همان سخن، مشخص می‌شود که منظور امام از دشمن مشترک، یزید و اطرافیان او هستند که دشمن مشترک امام و کوفیانی هستند که اکنون در مقابل حضرتشان صف‌آرایی کرده‌اند.

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. ر. ک: شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ‏۲، ص ۴۲، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏۵،ص ۳۴۸، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.

[۲].  مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏۴۵، ص ۸ ، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.