شما مهدی را نمیشناسید!
صفحاتی از زندگی شهید حمید باکری
آقا مهدی، با اینکه فقط یک سال از حمید بزرگتر بود، یک نوع حالت پدری نسبت به او داشت. رفتار حمید هم در مقابل او همین را تداعی میکرد. همرزمهایشان میگفتند «حمید جلوی آقا مهدی فقط یکجور مینشست؛ دوزانو. وقتی هم آقا مهدی میرفت باز از اوّل تا آخر حف او مهدی بود. میگفتیم حمید آقا! ما هم مثل تو آقا مهدی را شناختهایم. آه میکشید میگفت نه! به خدا شما آقا مهدی را نمیشناسید. من با داداش مهدی بزرگ شدهام. پا به پای خودش مرا برده است. اصلاً من راه رفتن را از او یاد گرفتهام.» همیشه میگفت «عمر مفید من از تبریز شروع میشود؛ از وقتی که رفتم پیش مهدی.»
منبع : نیمه پنهان ماه ۳ – حمید باکری به روایت فاطمه امیرانی همسر شهید – انتشارات روایت فتح، صص ۲۳-۲۴
پاسخ دهید