photo_2017-09-10_10-42-24

گلهای داغدار [۱]

بر گلبن رسول چو باد خزان گذشت

آمد بهار گریه و سیل از میان گذشت

 

افسرده گشت عالمی از آن خزان ولی

شد کربلا چنان که صفاش از جنان گذشت

 

زآن غنچهی گلی که ز یک ناوکی شگفت

در کربلا شکفت و تبسّمکنان گذشت،

 

بودند قدسیان همه گریان و در خروش

دیدند تیر حرمله چون از کمان گذشت

 

زینب[۲] ز غصّه، پیرتر از روزگار شد

تا از کنار کشتهی آن نوجوان گذشت

شد عندلیب، نوحهسرا در سرای گل

از این ترانهای که مرا بر زبان گذشت

 

از داستان آتش و بستان کربلا

وآن ماجرای سخت که بر گلستان گذشت،

 

آتش گرفت دامن گلهای داغدار

شد دود و آه، توام و از آسمان گذشت

 

آری؛ حسین تا که به دست آورد گلاب

از نوگلی عزیز و گرانتر ز جان گذشت

 

آری؛ حسین، عازم دربار دوست بود

بیخود نبود کز خود و از خانمان گذشت

 

وآن دم که دید همسفران عازم رهند

یعنی چو از برابرش آن کاروان گذشت،

 

همراه شد ولیک ز همراه بودنش

خود داند و خدا که چه بر همرهان گذشت

 

با ندبه، نوحهای ز «نگارنده» بشنوید

ز آل رسول و آن چه بر آن خاندان گذشت


[۱]. مجموعه آثار عبدالعلی نگارنده، ص ۹۱٫

[۲]. ن: لیلا.