روز دوشنبه مورخ ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ و مصادف با روز هفدهم ماه مبارک رمضان، حضرت «آیت الله صدیقی» در گفتگو با پرتال علوم اسلامی ثقلین به ایراد بیاناتی با موضوع «شرح دعای ۴۴ صحیفه سجادیه» پرداختند که مشروح این گفتگو تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
وجود مبارکِ مولایمان سیّدالسّاجدین امام زین العابدین صلوات الله علیه بعنوانِ مدخل در ماه مبارک رمضان مطالبی را از خدای متعال مسئلت کردهاند که در رأسِ آنها مسئلهی صلوات بر محمد و آل محمد است که مهمترین مسئلهی هر مؤمنی این عرضِ ادب به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و درخواستِ صلوات از خدای متعال است. در هر نیاز و آخرِ هر سؤال صلوات خوب است.
به معلوماتِ خود عمل کنیم
بعد از خدای متعال الهام خواستند، «وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ»، گاهی انسان علومی دارد که این علوم علومِ کتابی است، علومِ دراستی است، اما اگر خدای متعال چیزی را در قلبِ انسان بیندازد آن الهام واقعنما است و در آن خطا و اشتباه واقع نمیشود.
در مسئلهی وقوف به حرمت ماه مبارک رمضان، دریافتِ جلالِ ماه مبارک رمضان، هیبتِ ماه مبارک رمضان، اینها با خواندنِ کتاب عملی نمیشود، انسان باید از جانبِ خدای متعال مُلحَم بشود که ماه مبارک رمضان خانهی خدای متعال است، ماهِ خداست و انسان نزدِ خدای متعال است.
این یک نکتهای بود که باید قبلاً عرض میکردیم.
راهِ اینکه انسان از الهاماتِ الهی بهره بگیرد این است که به معلوماتِ دراستیِ خود عمل کند.
فرمود: «مَنْ عَمِلَ بِمَا یَعْلَمُ وَرَّثَهُ اَللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»[۲]، این علمِ وراثتی همان الهامات و اشراقاتِ خدای متعال بر دلِ بندهی خود هست، و اگر ما به عظمت و جلالتِ ماه مبارک رمضان ملحَم شدیم لازمهی آن این است که خودمان را از آنچه در این ماه محذور است تحفّظ کنیم و در ماه مبارک رمضان گرفتارِ خلاف نشویم.
تقدّمِ گوش بر چشم
بعد از این از خدای متعال توفیقِ کَفّ جوارح خواستند، که بتوانم جوارحِ خود را از معصیتهای تو نگه دارم، یکی اینکه معصیت نکنم، دوم اینکه این ابزاری که در اختیارِ من قرار دادی، چشم، گوش، زبان، پا، دست، اینها نعمتهایی است که تو به ما دادهای، من اینها را در جایی بکار ببرم که تو را راضی کنم، نعمتِ تو را در جایی مصرف نکنم که تو ناراضی باشی و برای من وزر و وبال باشد.
بعد مطالب را ریز در محضرِ خدای متعال مطرح کردند، اول مسئلهی گوش است؛ پروردگار عزیز در قرآن کریم هم میفرماید: «وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ»[۳]، معمولاً سمع را بر ابصار مقدّم داشته است، شاید وارداتِ علمیِ انسان از طریقِ گوش بخش عمدهی معلوماتِ انسان است، چون چیزی را که انسان استاد نبیند علمِ او علمِ خیلی روزنامهای میشود و عمیق نیست، ولی اینهایی که معلوماتِ خود را از استاد میگیرند، اینهایی که گوشِ شنوا دارند، انسان مطلبی را بخواند یا از یک عارفی بشنود، آن اثری را که نفس دارد دیدنِ خودِ انسان در کتاب ندارد.
از این جهت سمع به اعتبارِ وسعتِ دریافتهای خود هست یا به اعتبارِ اثری که انسان از شنیدن میتواند در خود احراز کند، که آن اثر از دیدن حاصل نمیشود، شاید، العلم عند الله.
خدای متعال به ما گوشی داده است که میتوانیم از طریقِ این گوش به مقاماتِ عالی برسیم و عالِمِ رَبّانی بشویم، میتوانیم با شنیدنِ لحنِ قرآن کریم، مناجاتهای حضرات معصومین علیهم السلام، حکمتهای حکماء، معرفتهای عرفاء بالا برویم.
خدایا! این گوشی که میتواند مرا این همه بالا ببرد وسیلهی سقوطِ من نشود و من آن را در حرام بکار نبرم.
حفاظت از چشم
«نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا»، این هم از آن لطافتهای عبارتیِ حضرت امام زین العابدین روحی فداه هست، چون کارِ چشم بلادرنگ است، همینکه انسان پلکهای خود را باز میکند فوراً میبیند، این است که فرمودهاند: «غضُّوا أَبْصَارَکُمْ»، خدای متعال یک پردهای قرار داده است، این کرکره را پایین بکش، وگرنه اگر باز باشد انسان مرتّب میبیند دیگر، هیچ معطّلی ندارد، باز کردنِ چشم همانا و دیدن همانا، مگر کسانی که از قبل آمادگی دارند و چشمِ آنها همیشه تحتِ پوشش هست و هر چیزی را نمیبیند، این هم یک نکتهای بود که مطرح شدنِ آن مفید بود.
حفاظت از دست و قدرت
و بعد هم مسئلهی «دست» بود که خدای متعال دست را مظهرِ اقتدارِ بشر قرار داده است، انسان کارهای خود را با دستِ خود انجام میدهد، خدای متعال هم هر وقت میخواهد قدرتِ نافذِ خود را به رُخِ بندگانِ خود بکشد میفرماید: «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»[۴] و مسئلهی «دست» را مطرح میکند، قدرتِ خدای متعال فوقِ قدرتها است اما میفرماید: «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ».
یک وجهِ اینکه دستِ ما به امرِ گناهی مبسوط نشود و دستِ ما برای گناه باز نشود این است که انسان آبرویی که پیدا کرده است، شهرتی که پیدا کرده است، امکاناتی که پیدا کرده است، قدرتِ سیاسی دارد، قدرتِ اقتصادی دارد، قدرتِ فرهنگی دارد، این قدرت را در مسیرِ گناه و در مسیرِ شخصی بکار نبرد، قدرتِ خود را قدرتِ خدای متعال بداند و فقط برای دفعِ ظلم و رفع گناه از قدرت خود استفاده کند، نه در راهِ دیگر.
حفاظت از قدوم
«وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ».
انسان یک قدمی دارد که با همین پای متعارفِ خود برمیدارد، یک قدمِ استعاری دارد، هر اقدامی از ما یک گام است، وقتی انسان درس میخواند یک قدم پیش میرود، وقتی کارِ خیر انجام میدهد… ولو اینکه در یک جایی نشسته است، با پا هم قدم نمیگذارد، با تلفن مشکلِ کسی را حل میکند، با نگاهِ خود به کسی یک نشاط و انرژی میدهد، اینطور یک قدم در راهِ خدای متعال برداشته است.
گامهای انسان یا به جلو است و یا به عقب، خدا نکند که انسان در زندگی متوقّف باشد و گامی برندارد، یا گامهای او گامهای سعودی نباشد و گامهای سقوطی باشد، حال ببینیم عملکردمان در لحظاتِ شبانهروزمان ما را پیش، اگر پیش میرویم این گامها و قدمهای خیر است، اما اگر خدای نخواسته تمامِ کارهای ما وزر و وبال است، مردمآزاری است، اتلافِ عمر است، صرفِ مالِ حرام است، تهییجِ شهوات است، اگر اینطور باشد این گام گامِ جهنّمی است.
ما از خدای متعال درخواست میکنیم هم با همین پایی که داریم، ان شاء الله با این پا به سوی حرمِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قدم برداریم، به سوی حرم حضرت علی بن موسی الرّضا صلوات الله علیه برویم، به مسجد برویم، به مدرس برویم، به کلاس برویم، به صلهی رحم برویم، پای ما به سوی شرّ نرود، به سوی امرِ محذور نرود.
و اگر یک مقدار فرهنگ را وسیع ببینیم گام همان حرکتی است که انسان دارد، حرکتِ باطنیِ انسان گامهای انسان است، یا معاذالله به سوی جهنّم است و یا به سوی بهشت.
آقا امام سجّاد علیه السلام از خدای متعال درخواست میکنند که… شخصی هم نمیخواهند، بلکه میفرمایند: «لَا نَخْطُوَ»، ما شیعیان، ما مؤمنین، اصلاً همهی جامعهی ما اینطور بشود که هیچ وقت قدم به سوی شرّ نداشته باشیم، همهی اقدامها و کارها و گامها و خطبههای ما به سوی خیر و بهشت باشد.
حفاظت از شکم
بعد از مسئلهی گوش و چشم و دست و پا، حال یکی از محلهایی که میتواند برای انسان خیلی خطرآفرین باشد و آتشِ جهنّمِ انسان را شعلهور کند «شکم» است. به خدای متعال پناه میبریم.
«حَتَّى لَا تَعِیَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ»؛ این چشمِ ما به خود نگیرید، ظرفِ چیزی واقع نشود، مگر حلال.
ما مواظبِ لقمههای خود باشیم، این لقمه در موفقیتِ انسان یا در سلبِ توفیقِ انسان خیلی اثر دارد.
میگویند یکی از خلفای بنی العباس از یکی از علمایی که جزوِ متشیّعین هم بود و «شریک» نام داشت درخواست کرد که یکی از سه مورد را قبول کند، یا قضاوت را، یا تعلیمِ فرزندانِ آن حاکمِ عباسی را، و یا یک وعده غذا خوردن با او.
این عالِمِ مشهور قضاوتِ در دستگاهِ جور را خلاف میدانست و گفت زیرِ بارِ این موضوع نمیروم، اینکه حقوق بگیر و مزدورِ دربار باشد یا اینکه معلّمیِ دربار را بعهده بگیرد را هم قبول نکرد، فقط این موضوع را قبول کرد که یک وعده غذا نزدِ آن حاکم عباسی بخورد.
وقتی رفت و آن حاکم هم یک غذایی از انواع تلذذاتِ جسمی که حرام بود به خوردِ او داد که این غذا نه تنها از تفیقاتِ او کم کرد و سلب توفیق کرد بلکه به او بیتفاوتی میدهد، بعد از نمکگیر شدن در این سفره هم قضاوت را قبول کرد و هم معلّمیِ دربار را، یعنی تبدیل شد به مزدور و مزدبگیرِ دربارِ جور و دستگاهِ ظلم.
لقمه اینطور است، گاه انسان با خوردنِ یک لقمهی حرام اصلاً مسیرِ زندگیِ خود را به کلّی تغییر میدهد.
این است که باید گفت الله الله، مواظبِ درآمدهای خود باشیم، و مواظبِ هزینههای خود باشیم، اگر موارد و مصادرِ ما تحتِ کنترلِ شرع و عقل و وجدان و عرفان قرار گرفت و انسان همیشه شکمِ خود را از حرام پاک نگه داشت در این صورت خدای متعال به انسان توفیق میدهد، «کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا»[۵]، زنبور چون از گل تناول میکند عسل تولید میکند، اما اگر روی کثافت بنشیند عسل تولید نمیکند، از مالِ حرام «نماز شب» درنمیآید، مطالعهی خوب از مالِ حرام بدست نمیآید، طلبهی صالح از مالِ حرام بدست نمیآید، طلبههای قدیم گرسنگی را تحمّل میکردند ولی هرگز به درِ خانهی این گردنکلفتها و ظلمه نمیرفتند.
رضا خان لعنت الله علیه زمان حاج شیخ رضوان الله تعالی علیه آمد که طلبهها را که با آن زندگیِ سختِ طلبگی خو کرده بودند… خواست یک ضربهای به حوزه بزند، علاوه بر برداشتنِ عمامه آمد و حقوق حرام را برای اینها باز کرد، هم در دادگستری اعلانِ پذیرش کرد و هم در اوقاف و هم در زمینههای دیگر.
ان شاء الله خدای متعال مرحوم آیت الله بهاءالدّینی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند، فرمودند: یکی از آخوندهای عنواندارِ قم در زمانِ حاج شیخ… شاید درآمدِ طلبهها در ماه ۳ تومان بود، آنها ۶۰ تومان میدادند و تعدادی رفتند.
یکی از این ملاهای خیلی ملا که رفت بجایی رسید که هم ریشِ خود را زد و هم ریشهی دینیِ او سوخت، وقتی سوارِ ماشین بود و تصادفی پیش میآید و مردم «یا حسین» و «یا اباالفضل» میگفتند همین آخوندِ ریشتراشیدهی با حقوقِ ظلمه مردم را مسخره میکرد.
«ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ»[۶]، گاهی یک لقمهی حرام انسان را اینطور از اوجِ معنویت و معرفت به انتهای ذلّت و جهنّم پرت میکند. باید مجرای لقمه و درآمد و معیشت پاک باشد، گرسنگی بهتر از غذای حرام است.
روضه اسرای کربلا
صلی الله علیک یا اباعبدالله
بعد از شهادتِ شهدای کربلا آل الله را با تشنگی و گرسنگی اسیر بردند، وقتی به شهرِ کوفه رسیدند مردم به تماشا آمده بودند، زنانِ کوفی هم برای تماشای خارجیها آمده بودند، وقتی چشمشان به این چهرههای پژمرده افتاد که هم کتک خورده بودند، هم بیخوابی کشیده بودند، هم گرسنه بودند، ضعف از چهرهی آنها مشهود بود، دلِ زنانِ کوفه سوخت، رفتند و بعنوانِ صدقه نان و خرما آوردند تا با این بچههای گرسنه بدهند… اما چه مناعت طبعی، چه ایمانی… دخترهای کوچک با این سنِ کم این نان و خرما را پس میزدند و به زنهای کوفی نهیب زدند و گفتند: وای بر شما! عمهی ما حضرت زینب کبری سلام الله علیها هستند، «عَمَّتِی تَقُوُل إنَّ الصَّدَقَهَ عَلَینَا مُحَرَّمَهٌ»، ما گرسنگی را تحمّل میکنیم اما لقمهی حرام را از شما قبول نمیکنیم…
وقتی زنانِ کوفه این بزرگمنشی و عزّتِ نفس را دیدند پرسیدند: مگر شما اسیرانِ کجا هستید که اینقدر بزرگ هستید؟ پاسخ دادند: ما اسیرانِ آلِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستیم… زنانِ کوفه نالان و گریان رفتند و از خانههای خود چادر آوردند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
خدایا! فرج امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! قلبِ مبارکِ ایشان را پیوسته از ما راضی بفرما.
خدایا! فکرِ ما را، تمایلاتِ ما را، عملِ ما را در زندگی مورد خشنودیِ امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.
خدایا! ما را از آنچه که از تو و اولیای تو دور میکند منصرف بگردان.
خدایا! عافیتِ دین و دنیا و آخرت را به ما و آشنایان و دوستانِ ما روزی بفرما.
خدایا! سایه پُر برکتِ رهبرِ عزیزمان را تا ظهور مستدام بفرما و ایشان را در ظهورِ حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف جزوِ پرچمدارانِ جهانیِ ایشان محسوب بگردان.
خدایا! درکِ ظهور را با تعجیل در ظهور روزیِ ما هم بفرما.
خدایا! خیر و برکت را به معیشتِ همهی مردم نازل بفرما و این ویروس را به همین زودی از جهان تشیّع و موحدانِ عالَم به جهان کفر و ظلم بینداز و جهانِ اسلام و ولایی را مصون و محفوظ بدار.
خدایا! همهی مریضها، مریضهای مورد نظر را شفاء بده.
خدایا! همهی گرفتاران و زندانیان، خصوصاً شیعیانِ گرفتار در نقاط مختلف عالَم را نجات بده.
خدایا! عاقبتِ امرمان را با شهادت ختم بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۰، صفحه ۱۲۸
[۳] سوره مبارکه ملک، آیه ۲۳ (قُلْ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ ۖ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ)
[۴] سوره مبارکه فتح، آیه ۱۰ (إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا)
[۵] سوره مبارکه مؤمنون، آیه ۵۱ (یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ۖ إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ)
[۶] سوره مبارکه روم، آیه ۱۰
پاسخ دهید