«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

وجود مبارک امام زین العابدین سیّدالسّاجدین علیه السلام در این صحیفه‌ی نوریّه، در این زبورِ آل پیغمبر علیهم السلام، وقتی به ماه مبارک رمضان داخل شده‌اند اینچنین با خدای خود صحبت می‌کنند و معارفِ بلندی را در ارتباط با ماه مبارک رمضان برای میهمانانِ خدای متعال به ارث گذاشته‌اند.

فرمودند: «شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ، شَهْرَ الصِّیَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ التَّمْحِیصِ، وَ شَهْرَ الْقِیَامِ»[۲]، ماه رمضان ماهِ روزه‌داری است، «روزه» یکی از برترین عبادت‌هاست که در روایاتِ ما گفته شده است که «الصّوم جَُنَّه مِنَ النّار»[۳]، انسان برای مقابله‌ی با دشمن، برای مقابله‌ی با تیر و سنان و کمان و توپ و تانک به حفاظی نیاز دارد، به یک سنگر احتیاج دارد، زره‌ای نیاز دارد که اگر پوششِ مناسبی باشد سلاحِ دشمن انسان را از پای درنمی‌آورد و انسان را نابود نمی‌کند.

خطرِ نفسِ أمّاره

ما هم یک دشمنِ بسیار نیرومند و خطرناک داریم و آن هم نفسِ أمّاره‌ی خودمان هست، و اگر کسی مشمولِ رحمِ خدای متعال قرار نگیرد نفسِ أمّاره انسان را گرفتارِ وادیِ جهنّم می‌کند، آنقدر این مسئله مهم است که حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام می‌فرمایند: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی»[۴]، او که پیغمبر است، او که پیغمبرزاده است، او که ولی‌الله است، او که در سنگرِ توحید نامدار است می‌گوید: من نفسِ خود را تبرئه نمی‌کنم، «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ»، الله اکبر! «ل» تأکید می‌آورد و صیغه‌ی مبالغه است.

مسلّماً نفس خیلی فشار می‌آورد که انسان بد بشود، کارِ نفس این است که انسان را به حیوانیّت دعوت کند، به شهوت و غضب دعوت کند، کارِ نفس این است، مقابله‌ی با نفس هنر می‌خواهد، اکثرِ مردم «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ‌ کَثِیراً مِنَ‌ الْجِنِ‌ وَ الْإِنْسِ»[۵]، خدای متعال می‌فرماید: کثیری از جن و انس را برای جهنّم آفریده‌ایم، یعنی راهی را که در پیش می‌گیرند به جهنّم می‌رسد، و این‌ها چه کسانی هستند؟ «أُولئِکَ‌ کَالْأَنْعَامِ‌ بَلْ‌ هُمْ‌ أَضَلُ»، آن‌هایی هستند که زندگیِ آن‌ها زندگیِ حیوانی است.

کمک گرفتن از نماز و روزه

ما برای مقابله‌ی با روحِ حیوانی و طبیعتِ غریزی یک نیرو لازم داریم، یک انرژیِ فوقِ ماده لازم داریم، یک پشتیبان لازم داریم که آن ما را از آتشِ جهنّم و از سقوط در ورته‌ی حیوانیت و طبیعت نگه دارد، و آن «روزه» است.

خدای متعال «روزه» را در دو آیه در کنارِ نماز قرار داده است و بعنوانِ پناهگاه به ما معرّفی فرموده است، «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ»[۶]، در یک آیه فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»[۷]، در یک آیه تأکید روی «نماز» است، و در یک آیه تأکید روی «روزه» است، «إستَعینوا» یعنی «کمک بخواهید»، پناه بگیرید، استمداد کنید، از چه چیزی؟ از دو نیروی عظیم و بازدارنده، اولین مورد «صبر» است، صبر «کَفّ نفس» است، صبر «کنترل» است، صبر «ترمز» است، صبر «یک مأمورِ بازدارنده و نظارت است که انسان را در مسیرهای تند کنترل می‌کند و انسان سقوط نمی‌کند و در خطرها به انسان هشدار می‌دهد و انسان را از این موضوع بازمی‌دارد که انسان گرفتارِ خطر بشود»، صبر حوزه‌ی وسیعی دارد اما در روایاتِ ما صبر به «روزه» تعبیر شده است، چون مصداقِ بارز و نمونه‌ی کاملِ صبر «روزه» است، اساساً بسترِ روزه بسترِ صبر است، مبنای روزه بر کفّ نفس و خودداری انسان در برابرِ تمایلاتِ حیوانیِ خود است.

از این جهت صبر «روزه» است، روزه «صبر» است، و خدای متعال بعنوانِ یک سنگر و پناهگاه و یک نیروی بازدارنده در برابرِ دشمن و آسیب و آتش جهنّم و رذائلِ اخلاقی… خدای متعال رسماً بندگانِ خود را ارشاد نموده است که از این کمک بگیرید.

هم «نماز» پشتوانه است، پشتیبان و ناصر و یار و یاور و بازدارنده است و هم روزه، خدای متعال این دو را در کنارِ یکدیگر قرار داده است، در یک جا تکیه روی نماز است، فرمود: از نماز و از روزه کمک بگیرید و استعانت بجویید و یاری بخواهید و پناه ببرید «إِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ»، کمک گرفتن از نماز کارِ آسانی نیست، مگر اینکه کسی دلِ نرمی داشته باشد.

انسان‌هایی که گِل دلِ آن‌ها را گرفته است و دیگر خاصیّتِ دل ندارد خیلی باوری ندارند که می‌شود از نماز کمک گرفت و آدم شد. نماز کارگاهِ آدم‌سازی است، «إِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ».

ولی در آن آیه‌ی دوم که خدای متعال مجدداً مانندِ همین استمداد را به ما نشان داده است که «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»، از صبر که روزه است و از نماز کمک و یاری بخواهید، «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»؛ «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» یعنی خدای متعال با روزه‌داران همراه است،

«روزه» مبنای تقرّب به خدای متعال است

کسی که خدا دارد چه چیزی ندارد؟ انسانی که کمک ندارد، کسی که پشتیبان ندارد دشمنانِ درونی و بیرونی او را نابود می‌کنند، ولی هرچه پشتیبانِ انسان قوی‌تر باشد به انسان مصونیّتِ بیشتری می‌دهد، و چون «روزه» مبنای تقرّب به خدای متعال است، انسان برای نزدیک شدن به خدای متعال از خوراک و شهوات و گناهان پرهیز می‌کند، خدای متعال او را همراهی می‌کند، «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»[۸].

مجاریِ حیوانی که شهوت و غضب و شهرت و ریاست و ثروت باشد، این‌ها حیوانیّتِ انسان را تقویت می‌کند و انسان را چموش می‌کند، وقتی انسان خود را مستغنی ببیند طغیان می‌کند، و وقتی انسان روزه می‌گیرد قوای حیوانیِ او ضعیف می‌شود، وقتی انسان ضعیف شد فقرِ خود را می‌یابد، لذا انسان در گرسنگی «رقیق القلب» است، زود به گریه می‌افتد، دوست دارد دعا کند، پناه بردنِ او به خدای متعال یک امرِ فطری می‌شود، ولی انسانی که انواعِ غذاها را خورده است و شهوتِ خود را تقویت کرده است، اساساً آنچنان سرمست است که خدای متعال را از یاد می‌برد، خود را دچارِ مشکل نمی‌بیند تا به خدای متعال پناه ببرد.

لذا حضرت زین العابدین علیه الصلاه و السلام با این عبارت که این ماه ماهِ صیام است، «ماهِ صیام» است یعنی ماهِ خودسازی است، ماهِ ریاضت است، ماهِ تمرینِ ترکِ گناه است، و ماهِ تقویتِ اراده است.

انسانیّتِ انسان به اراده است

وقتی انسان با اختیارِ خود گرسنه می‌شود و گرسنگی را تحمّل می‌کند، تشنه می‌شود و تشنگی را بر خود هموار می‌کند، فشارِ غریزی دارد اما به سراغِ جنسِ مخالف نمی‌رود، این توانِ اراده‌ی انسان را بالا می‌برد، و انسان به «اراده»ی خود «انسان» است، انسانیّتِ انسان به «اراده» است.

حیوان محکوم به غریزه است، ولی انسان حاکمِ غریزه است، و تفاوتِ انسان و حیوان در همین است، حیوان غرایز دارد و انسان هم غرایزِ حیوانی دارد، ولی محرّک و تنظیم کننده‌ی زندگیِ حیوان «غریزه» است، غریزه‌ی حیوان کنترل‌شده است، لذا خدای متعال او را در اختیارِ غریزه قرار داده است، ولی غریزه‌ی انسان کنترل‌نشده است، اگر انسان در اختیارِ غریزه قرار بگیرد اشباعِ غریزه حد ندارد، یقیناً انسان را از مرزِ حق و عدل و انصاف بیرون می‌برد و انسان را به وادیِ جهنّم مبتلا می‌کند.

چون انسان به اراده‌ی خود انسان است، و وقتی حضرت آدم شکست خورد و از آن شجره‌ی منهیه استفاده کرد خدای متعال انگشت روی همین موضوع گذاشته است، «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا»[۹]، او در عظم و اراده‌ی خود سستی داشت، و در روایت داریم که گندمی که حضرت آدم میل فرمود تا سی روز اثر داشت، لقمه‌ی ناجور به این زودی مزاجِ انسان را رها نمی‌کند، در مزاجِ انسان اثر می‌گذارد.

لذا خدای متعال سی روز روزه را بر او واجب کرد تا اثرِ آن ضعفِ اراده از بین برود، و ما هم که فرزندِ آدم هستیم وقتی اراده‌ی ما در برابرِ خوردنِ چیزهایی که نباید بخوریم ضعیف می‌شود، خدای متعال این ماه مبارک رمضان را بعنوانِ یک سنگر و پناهگاه به ما ارائه کرده است که از این سنگر بیرون نیاییم و با نفسِ أمّاره‌ی خود و با شهوات و غرایزِ خود مبارزه کنید تا به درجه‌ی آدمیّت برسیم و به امام زمان ارواحنا فداه شبیه بشویم، به انسانِ کامل شبیه بشویم، و همراهِ پیغمبران و صدّیقین و شهدا و صالحین باشیم.

روضه‌ی حضرت علی اکبر علیه السلام

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

قیامت برای انسان خیلی سخت است، یادِ قیامت انسان را الهی می‌کند، انسان را از دنیاپرستی سرد می‌کند، اما هیچ قیامتی مانندِ قیامتِ عاشورای سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام نبود، «تشنگی» محشری بپا کرده بود، حضرت علی اکبر علیه السلام از حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام اجازه‌ی میدان گرفتند، حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام نسبت به تمامِ عزیزانی که استیذان می‌کردند و اذن رفتن به جبهه می‌گرفتند محبّت می‌کردند و آن‌ها را نوازش می‌کردند و نازِ آن‌ها می‌کشیدند و آن‌ها را ناز می‌کردند و بعد اجازه می‌دادند، ولی در روز عاشورا دو نفر وقتی از حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام اجازه خواستند حضرت اصلاً چون و چرا نکردند و فوراً اجازه دادند، یکی حضرت علی اکبر علیه السلام است و دیگری هم جناب حرّ علیه السلام.

حضرت علی اکبر علیه السلام از حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام اجازه‌ی رفتن به میدان خواستند، حضرت به او اجازه دادند، وقتی حضرت علی اکبر علیه السلام از حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام خداحافظی کردند به خیمه‌ی حضرت زینب کبری سلام الله علیها آمدند، عمه‌های مهربان، خواهرهای دلسوخته دورِ ایشان را گرفتند، و این عزیزِ عاشقِ شهادت را گرفتارِ کمندِ محبّت کردند.

حضرت علی اکبر علیه السلام از حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام کمک خواستند، بابا بیا… من را از دستِ محبّتِ این بزرگواران نجات بده… حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام آمدند و از حضرت زینب کبری سلام الله علیها و دخترانِ خودشان خواستند که دست از علی اکبر (علیه السلام) بردارید، «إنَّهُ مَمسُوسٌ فِی ذَاتِ الله»، مگر نمی‌دانید پسرم عاشقِ شهادت است؟ عاشق را معطّل نمی‌کنند، بگذارید برود…

حضرت علی اکبر علیه السلام با وساطتِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام پر کشیدند و رفتند و جنگِ نمایانی کردند، اما شدّتِ عطش و فراوانیِ جراحات مانعِ ادامه‌ی جنگ شد، به طرفِ خیمه‌ها برگشتند، ناگهان دیدند صدای حضرت علی اکبر علیه السلام بلند شد: «یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی»[۱۰]، بابای من! شدّتِ عطش در حالِ از بین بردنِ من است… اسلحه سنگین است و جنگ پُر فشار است و عطش شدید است، آیا راهی به سوی آب است تا من تجدید قوا کنم تا بتوانم بیشتر از ساحتِ شما دفاع کنم؟

حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام را فراخواندند، وقتی ایشان به پدر نزدیک شدند امام حسین علیه السلام دهانِ خشکِ خودشان را باز کردند، وقتی حضرت علی اکبر علیه السلام تشنگیِ پدر را دیدند گویا خجالت کشیدند که چرا به پدر اظهارِ عطش کردند…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین

دعا

إلَهَنا یَا حَمیدُ بِحَقّ مُحَمَّد، یَا عَالیُ بِحَقّ عَلی، یَا فَاطِرُ بِحَقّ فَاطِمَه، یَا مُحسِنُ بِحَقّ الحَسَن، یَا قَدیمَ الإحسَان بِحَقّ الحُسَین.

خدایا! تو را به عظمتِ حضرت علی اکبر علیه السلام قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! به ما توفیقِ آماده‌سازیِ خود و تمهیدِ مقدّمات برای جنگ در رکاب امام زمان ارواحنا فداه را عنایت بفرما.

خدایا! قلبِ نازنین امام زمان ارواحنا فداه را همواره از ما و عائله‌ی ما راضی و خشنود بدار.

خدایا! این کشورِ امام زمان ارواحنا فداه را با رهبریِ نایبِ شایسته‌ی ایشان رهبرِ عزیزمان از این مشکلات و از این فراز و نشیب‌ها به ساحلِ نجاتِ ظهور برسان.

خدایا! به رهبرِ عزیزمان عزّتِ مستدام، قدرتِ مستمر و پیروزیِ بر همه‌ی جبهه‌ها و آماده شدن برای تحویلِ انقلاب به امام زمان ارواحنا فداه مرحمت بفرما.

خدایا! جوان‌های کشورِ ما را از افسردگی و بی‌کاری و سرگردانی و عذوبت و خشونت دور نگه‌دار.

خدایا! جوان‌ها را به ساحلِ نجات برسان.

خدایا! خانواده‌ها را برای سازگاری موفق بدار.

خدایا! تحمّل و شرح صدر به اعضای خانواده‌ها مرحمت بفرما.

خدایا! حُسنِ عاقبت را روزیِ ما بگردان.

خدایا! حوائجِ ما را برآورده بفرما.

خدایا! مریض‌ها و مریض‌های این ویروس و بیماران مورد نظر را شفای عاجل و کامل مرحمت بفرما.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


 

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] دعای ۴۴ صحیفه سجّادیه

[۳] من لا یحضر الفقیه، جلد ۲، صفحه ۷۴

[۴] سوره مبارکه یوسف، آیه ۵۳ (وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی ۚ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ)

[۵] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۹ (وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ‌ کَثِیراً مِنَ‌ الْجِنِ‌ وَ الْإِنْسِ‌ لَهُمْ‌ قُلُوبٌ‌ لاَ یَفْقَهُونَ‌ بِهَا وَ لَهُمْ‌ أَعْیُنٌ‌ لاَ یُبْصِرُونَ‌ بِهَا وَ لَهُمْ‌ آذَانٌ‌ لاَ یَسْمَعُونَ‌ بِهَا أُولٰئِکَ‌ کَالْأَنْعَامِ‌ بَلْ‌ هُمْ‌ أَضَلُ‌ أُولٰئِکَ‌ هُمُ‌ الْغَافِلُونَ‌)

[۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵

[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۳

[۸] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۹

[۹] سوره مبارکه طه، آیه ۱۱۵

[۱۰] لهوف، صفحه ۱۱۳ (فَلَمَّا لَمْ یَبْقَ مَعَهُ سِوَى أَهْلِ بَیْتِهِ خَرَجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ کَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَحْسَنِهِمْ خُلُقاً فَاسْتَأْذَنَ أَبَاهُ فِی الْقِتَالِ فَأَذِنَ لَهُ ثُمَ‏ نَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ وَ أَرْخَى عَیْنَهُ وَ بَکَى ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ وَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَیْهِ فَصَاحَ وَ قَالَ یَا ابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَکَ کَمَا قَطَعْتَ رَحِمِی فَتَقَدَّمَ نَحْوَ الْقَوْمِ فَقَاتَلَ قِتَالًا شَدِیداً وَ قَتَلَ جَمْعاً کَثِیراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَبِیهِ وَ قَالَ یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَهٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیلٌ فَبَکَى الْحُسَیْنُ علیه السلام وَ قَالَ وَا غَوْثَاهْ یَا بُنَیَّ قَاتِلْ قَلِیلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّکَ مُحَمَّداً ص فَیَسْقِیَکَ بِکَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَهً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً فَرَجَعَ إِلَى مَوْقِفِ النُّزَّالِ وَ قَاتَلَ أَعْظَمَ الْقِتَالِ فَرَمَاهُ مُنْقِذُ بْنُ مُرَّهَ الْعَبْدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَصَرَعَهُ فَنَادَى یَا أَبَتَاهْ عَلَیْکَ السَّلَامُ هَذَا جَدِّی یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَیْنَا ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَهً فَمَاتَ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى انْتِهَاکِ حُرْمَهِ الرَّسُولِ عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَاءُ. قَالَ الرَّاوِی: وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ تُنَادِی یَا حَبِیبَاهْ یَا ابْنَ أَخَاهْ وَ جَاءَتْ فَأَکَبَّتْ عَلَیْهِ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ.)