روز یکشنبه مورخ ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ و مصادف با روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان، حضرت «آیت الله صدیقی» در گفتگو با پرتال علوم اسلامی ثقلین به ایراد بیاناتی با موضوع «شرح دعای ۴۴ صحیفه سجادیه» پرداختند که مشروح این گفتگو تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
درنگی بر فراز دهم دعای ۴۴ صحیفه سجّادیه
«وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ، وَ أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا، وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا، وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَى مَنْ عُودِیَ فِیکَ وَ لَکَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لَا نُوَالِیهِ، وَ الْحِزْبُ الَّذِی لَا نُصَافِیهِ».
ان شاء الله فدای موالی و سادات و امامانمان بشویم، که این بزرگواران «لسان الله» هستند، زبانِ این بزرگواران زبانِ خدای متعال است، و خودشان جلوهی خدای متعال هستند، اگر داریم که «دعا قرآن صاعد است» یک حقیقت است، خداوند عزیز قرآنی را برای هدایتِ بشر، برای دلبری، برای تجلّیِ جلال و جمالِ خود تنزیل فرمود، قرآنی که مثل ندارد، «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا»[۲]، ولی خدای متعال برای سعودِ حقایقِ ناب از این نشئه به نشئاتِ بالا، همان مسیری را که قرآن کریم طی کرده است و به قلبِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رسیده است و بعد رشحاتِ آن به نفوسِ زکیّه میرسد، از این نشئه هم انواری که به فضلِ الهی از دلِ اولیاءالله برمیخیزد و بر زبانِ آنها جاری میشود، میرود تا به محضرِ پروردگارِ عالَم نائل و واصل بشود، این قرآنِ صاعد است، دعای کمیلِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه قرآنِ صاعدی است که مثل ندارد، مناجاتِ شعبانیّه و ادعیهی مأثوره از حضرات معصومین علیهم السلام، دعای سحرِ امام باقر علیه السلام، دعای سحرِ امام زین العابدین صلوات الله علیه، دعای ابوحمزه و صحیفهی سجّادیه الحق ما باید بعنوانِ قرآن صاعد بدانیم که آرم دارند و کسی نمیتواند مانندِ اینها را ارائه کند، کما اینکه مثلِ خودِ آن بزرگواران را هم، خدای متعال آن بزرگواران را بینظیر آفریده است، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بیهمتاست، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام بیهمتا هستند، دعاهای آن بزرگواران هم همینطور است.
اهمیّتِ مسئلهی «توفیق»
وجود مقدّس حضرت سجّاد علیه السلام در این فراز از دعای چهل و چهارمِ خودشان که در ماه مبارک رمضان مراقباتِ رمضانیّه را در شکلِ دعا از خدای متعال خواستهاند، یک قسمتِ آن این است که «خدایا! به ما توفیق بده»، «توفیق» جمعِ «اسباب» است، تمهیدِ مقدّمات است که اگر آن شرایط و آن اسباب و آن اقتضائات پیش آمد و خدای متعال موانع را هم بردارد به «توفیق» تبدیل میشود، اگر خدای متعال به کسی برای ماه مبارک رمضان عمر داد و وقتی ماه رمضان رسید سلامتی را در خود دید و هنوز اعتقاداتِ او باقی بود و شیطان نتوانست به اعتقاداتِ او دستبرد بزند و خدای متعال اعتقاداتِ او را از شرّ دشمن نگه داشت، امکاناتِ بیداریِ در سحر و تأمینِ مایحتاج بدن برای ادامهی کفّ نفس در روز برای او پیش آمد و خدای متعال این نیّت و این امکانات را به او داد و روزه گرفت، این توفیقاتی بود که خدای متعال به او عنایت کرده بود.
به بیانِ امام جواد الائمه صلوات الله علیه در هر کاری سه چیز لازم است که فرمودند: «اَلْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى ثَلاَثِ»[۳]، در کارِ مؤمنانه سه چیز ضروری است تا مؤمن کارِ مؤمنانه کند، اولین مورد «تَوْفِیقٍ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» است، انگیزه را خدای متعال میدهد، توان را خدای متعال میدهد، معلّم را خدای متعال میدهد، فضای مناسب را خدای متعال میدهد، همهی مقدّمات را خدای متعال فراهم میکند تا انسان بتواند یک کارِ خیرِ مؤمنانه را انجام بدهد، اگر توفیق نباشد مانع پیش میآید و ما نمیتوانیم حتّی یک روز روزهدار باشیم، در تمامِ کارهای خوب و حسناتی که از بشر سر میزند توفیق از جانبِ خدای متعال است، ولینعمت خدای متعال است، کارهای خیر و عبادت «نعمت» است و ولینعمت خودِ پروردگار عزیز است.
امام سجّاد علیه السلام از خدای متعال توفیق میخواهند، در مقابلِ توفیق «خذلان» است، خدای متعال به بعضیها توفیق نمیدهد، بعضیها محجوب و ممنوع هستند و فضلِ خدای متعال… خدای متعال فیّاضِ علی الاطلاق است، فضلِ خدای متعال که محدودیّت ندارد، ولی هر کسی محروم است این محرومیّت را خودِ او ایجاد کرده است، «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»[۴]، این خذلان است، خدای متعال کسی را که قصدِ پذیرفتن ندارد را رها میکند، توفیق نمیدهد و تبدیل به خذلان میشود، مخذول یعنی کسی که دیگر حمایت و کمکی به او نمیرسد. از خذلان به خدای متعال پناه میبریم و از خدای متعال توفیق میخواهیم.
اهمیّتِ مسئلهی «صله رحم»
یکی از اموری که در ماه مبارک رمضان خدای متعال باید توفیقِ آن را بدهد و جزوِ مراقباتِ ماه مبارک رمضان است، جزوِ گنجهایی است که اگر کسی تدارک ندید یک سرمایهی عظیمی را از دست میدهد و خود را بینصیب کرده است، آن «صله ارحام» است، «لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا»، خدایا! به ما توفیق بده در ماه مبارک رمضان ضمنِ اینکه با تو وصل هستیم و سیمِ جانِ ما با بارگاهِ تو اتّصال پیدا کرده است و چراغِ ایمان در دلِ ما روشن شده است و نورِ تو را در دل داریم رابطهی ما با خلقِ تو هم رابطهی الهی باشد و از نزدیکترین افرادِ خودمان گرفته که به اینها «ارحام» میگوییم تا دورترینها… خدایا! به ما توفیق بده تا این ارتباط را با خویشاوندانِ خودمان برقرار کنیم. صله رحم و پیوند با خویشان از نظرِ آثار و برکاتِ دنیوی و اخروی آنقدر مهم است، و نابود کردنِ آن آنقدر خطرناک است که خدای متعال در چهار جای قرآن کریم کسی که پیوندِ خویشاوندی را قطع میکند لعن میکند، و خدای عزیز در کنارِ تقوای الهی «صلهی رحم» را قرار داده است و در این رابطه مأثور از ائمه معصومین علیهم السلام هشدارهای تکاندهندهای دارد.
از وجود مبارک حضرت ثامن الحجج امام رضا صلوات الله علیه نقل شده است که فرمودند: «إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلاَثَهٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلاَثَهٌ أُخْرَى»[۵]، خدای متعال به سه چیز امر فرموده است که آن سه چیز مقرونِ به سه چیز دیگر است، قابلِ انفکاک نیستند و خدای متعال اینها را در کنارِ یکدیگر مورد امر قرار داده است، «أَمَرَ بِالصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ» این دو با یکدیگر هستند، نمازی که زکات در کنارِ خود ندارد نماز نیست، خدای متعال خدای همه است، انسان باید در پرتو ارتباط با خدای متعال با جلوهی خدا و با آیاتِ خدا و با خلقِ خدا مرتبط باشد، ارتباط با خدا به ضرورت انسان را وادار میکند که با خلق ارتباط داشته باشد، ارتباط با خالق همراه با ارتباط با خلقِ خدای متعال است، «فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ یُزَکِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلاَتُهُ» کسی که نماز میخواند اما زکات نمیدهد و سهمِ فقراء را اداء نکرده است خدای متعال نماز را از او قبول نمیکند، خدای متعال این دو را با یکدیگر قبول میکند.
«وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ»، خدای متعال دستور داده است که انسان هم سپاسِ خالق را داشته باشد و هم شکرِ والدینِ خود را، «أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ»[۶]، خدای متعال میفرماید مرا شکر کن، بلافاصله میفرماید شکرِ والدین را بجا بیاور، اگر کسی «الحمدلله» بگوید و وقتی از نعمتهای خدای متعال استفاده میکند شکر کند ولی زحماتِ طاقتفرسای والدین را که در تربیت و تأمینِ زندگیِ ما متحمّل شدهاند نبیند خدای متعال شکرِ خود را هم قبول نمیکند، «فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اَللَّهَ» اگر کسی از والدینِ خود سپاسگزار نباشد نسبت به خدای متعال هم قدردان نیست و خدای متعال شکرِ او را شکر حساب نمیکند.
«وَ أَمَرَ بِاتِّقَاءِ اَللَّهِ وَ صِلَهِ اَلرَّحِمِ» خداوند عزیز دستور به تقوای الهی فرموده است و در کنارِ آن مسئلهی صلهی رحم را فرموده است، «فَمَنْ لَمْ یَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ یَتَّقِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ» اگر کسی صله رحم نکند و با خویشانِ خود پیوندِ عاطفی و احسانی و اجتماعی و اخلاقی نداشته باشد تقوای الهی را رعایت نکرده است، بلافاصله بعد از تقوای الهی مسئلهی صلهرحم را مطرح فرموده است.
و حدیث از وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است که فرمودند: «إِنَّ أَعْجَلَ اَلطَّاعَهِ ثَوَاباً لَصِلَهُ اَلرَّحِمِ»[۷] چیزی که ثوابِ آن خیلی زود به انسان میرسد، چیزی که میوهی زودرس دارد و انسان به انتظار نمیماند بذرِ صلهی رحم است، همینکه انسان این بذر را در زمینِ دلِ خود افشاند خدای متعال فوری به او پاداش میدهد، «إِنَّ أَعْجَلَ اَلطَّاعَهِ ثَوَاباً لَصِلَهُ اَلرَّحِمِ».
«وَ إِنَّ اَلْقَوْمَ لَیَکُونُونَ فُجَّاراً فَیَتَوَاصَلُونَ فَتَنْمِی أَمْوَالُهُمْ وَ یُثْرُونَ»، حتّی افرادی که تقوای خوبی ندارند و اهلِ فسق و فجور هستند اما با یکدیگر هستند، اما ارتباطاتِ آنها با یکدیگر مستحکم است، خدای متعال به مالِ قومِ فاجرِ دارای پیوندِ خویشاوندی نِمُو میدهد و کارهای خیرِ آنها را تکثیر میکند. این انسانهای فاجر و بیتقوا یکدیگر را دوست دارند، رفت و آمد میکنند، به یکدیگر کمک میکنند، یکدیگر را در روزهای سخت وانمیگذارند، همچنین جمعیّتی ولو اینکه فاجر باشند این کار کارِ خوبی است و نتیجهی خوب میدهد، حُسنِ فعلی دارد ولو اینکه حُسنِ فاعلی نداشته باشد، ولی کار کارِ خداپسندانهای است و خدای متعال این کار را دوست دارد، مثلِ کمک کردن به مظلوم میماند، اگر کسی از مظلومی حمایت کند ولو اینکه انسانِ خوبی نباشد خدای متعال به او عنایت میکند.
حضرت حمزه سلام الله علیه مشرک بودند، ولی از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حمایت کردند، وقتی وجودِ نازنینِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مورد اهانتِ ابوجهل ملعون و کفّار قرار گرفته بودند به حمزه برخورد و گفت: آیا من زنده باشم و محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) پسرِ برادرِ من باشد و کسی به او ظلم کرده باشد؟ برای همین آرامش نگرفتند، رفتند و با کمانجه به سرِ آن کسی که به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ستم کرده بود زد، و خدای متعال در دلِ او انداخت و گفت: «اشهد ان لا اله الا الله».
این حُسنِ فعلی اثرِ وضعی دارد، لذا صله رحم ولو از افرادی که قید و بندی هم ندارند خاصیّت دارد و زندگیِ آنها پُررونق میشود و برکت پیدا میکند و خدای متعال توسعهی در درآمدها و برکات دنیوی را لازمهی صلهی رحم قرار دادهاست.
روضه امام رضا صلوات الله علیه
صلی الله علیک یا اباعبدالله وَ عَلی الأرواحِ الّتی حَلَّت بِفِنائِک
دلِ من هوای خراسان کرده است، در این مدّتی که بخاطرِ این ویروس دربهای حرم از نظرِ ظاهری بسته است منظرههای خیلی عجیبی را تعریف میکنند، این مجاورینِ حضرت ثامن الحجج صلوات الله علیه قبل از افطار فوج فوج میآیند و سر به دیوارِ صحن میگذارند و اشک میریزند و دلِ آنها میسوزد و میگویند که ای کاش این درها باز بود… اینها واقعاً غریب الغرباء بودنِ وجود مبارک حضرت رضا علیه السلام را لمس میکنند… این همه دلهای عاشق داشته باشند اما حرم خلوت باشد… زائری در کنارِ ضریح نباشد و کسی در صحنها نباشد… بر کسانی که یک عمر رأفت و مهربانیِ امام رئوف را دیدهاند خیلی سخت میگذرد…
وجود نازنین حضرت رضا علیه الصلاه و السلام در اواخرِ عمر شریفشان صاحبِ فرزند شدند، ولی کاری را که با یعقوبِ نبی علیه السلام کردند و حضرت یوسف علیه السلام را از او گرفتند… اینجا برعکسِ این کار را انجام دادند… امام رضا علیه السلام در زیرِ این آسمان فقط یک پسر داشتند، اما نگذاشتند سایهی امام رضا علیه السلام بر سرِ حضرت جواد علیه السلام باشد… امام جواد صلوات الله علیه در مدینه بود و امام رضا سلام الله علیه را به خراسان آوردند، اما دیداری بود که دیگر تجدید نشد…
وجود نازنین حضرت رضا علیه السلام حضرت جوادالائمه سلام الله علیه را به مکّه برده بودند، نوعِ طوافِ ایشان برای حضرت جواد علیه السلام تداعی کرد که این آخرین دیدارِ ایشان با پدرشان است، لذا دیگر از حجر اسماعیل بلند نمیشدند… وقتی خادم آمد تا ایشان را بلند کنند ایشان گریه میکردند، وقتی علّت را از ایشان پرسیدند فرمودند: نوعِ وداعِ پدرم نشان میداد که دیگر گویا سایهی پدر بر سرِ من نیست…
خودِ امام رضا علیه السلام هم وقتی میخواستند از مدینه بیایند خواهرانِ خویش را جمع کردند و فرمودند: دورِ من حلقه بزنید و بر من گریه کنید، به ایشان عرض کردند: گریه کردن بر مسافر یُمن ندارد، امام رضا علیه السلام فرمودند: باید بر مسافری که برگشت ندارد گریه کرد… یعنی دیگر میروم و برنمیگردم…
لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم به مقابلِ خیمهی حضرت زینب کبری سلام الله علیها آمدند، صدا زدند: یا زینب! یا امّ کلثوم! یا رباب! یا سکینه! یا رقیّه! یا فضّه! عَلَیکُنَّ مِنِّی السَّلام… عزیزان! من هم رفتم، خداحافظ… دورِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را گرفتند…
میگویند روضهی وداع از سنگینترین روضههاست… این کبوترهای پرشکسته مانندِ پروانه دورِ ذوالجناح میچرخیدند، یک نفر دامان میگرفت، یک نفر پیراهنِ خود را چاک میداد، یک نفر به صورتِ خود چنگ میانداخت، التماس میکردند… اما در این میان این نازدانه جلو آمد و عرضه داشتند: «یَا أَبَتَاه! اِسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ»[۸]… پدر جان! آیا اگر بروید دیگر نمیآیید؟!
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۸
[۳] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۸ ، صفحه ۳۲۹ (اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ شُعْبَهَ فِی تُحَفِ اَلْعُقُولِ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلثَّانِی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اَلْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى ثَلاَثِ خِصَالٍ تَوْفِیقٍ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.)
[۴] دعای کمیل
[۵] الخصال، جلد ۱، صفحه ۱۵۶ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِیِّ عَنِ اَلسَّیَّارِیِّ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ دِلْهَاثٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلاَثَهٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلاَثَهٌ أُخْرَى أَمَرَ بِالصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ یُزَکِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلاَتُهُ وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اَللَّهَ وَ أَمَرَ بِاتِّقَاءِ اَللَّهِ وَ صِلَهِ اَلرَّحِمِ فَمَنْ لَمْ یَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ یَتَّقِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ .)
[۶] سوره مبارکه لقمان، آیه ۱۴ (وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ)
[۷] الکافی، جلد ۲، صفحه ۳۴۷ (عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّهَ عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ثَلاَثُ خِصَالٍ لاَ یَمُوتُ صَاحِبُهُنَّ أَبَداً حَتَّى یَرَى وَبَالَهُنَّ اَلْبَغْیُ وَ قَطِیعَهُ اَلرَّحِمِ وَ اَلْیَمِینُ اَلْکَاذِبَهُ یُبَارِزُ اَللَّهَ بِهَا وَ إِنَّ أَعْجَلَ اَلطَّاعَهِ ثَوَاباً لَصِلَهُ اَلرَّحِمِ وَ إِنَّ اَلْقَوْمَ لَیَکُونُونَ فُجَّاراً فَیَتَوَاصَلُونَ فَتَنْمِی أَمْوَالُهُمْ وَ یُثْرُونَ وَ إِنَّ اَلْیَمِینَ اَلْکَاذِبَهَ وَ قَطِیعَهَ اَلرَّحِمِ لَتَذَرَانِ اَلدِّیَارَ بَلاَقِعَ مِنْ أَهْلِهَا وَ تَنْقُلُ اَلرَّحِمَ وَ إِنَّ نَقْلَ اَلرَّحِمِ اِنْقِطَاعُ اَلنَّسْلِ .)
[۸] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، جلد ۱۷، صفحه ۲۸۹
پاسخ دهید