«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

ادامه‌ی درنگی بر فراز دهم دعای ۴۴ صحیفه سجّادیه

وجود مبارک حضرت زین العابدین صلوات الله علیه، صاحبِ زبور و انجیلِ آل رسول علیهم السلام در این گنجینه عظیم و سرمایه‌ی بی‌بدیلی که برای بشریّت از خود به یادگار گذاشته‌اند، یعنی صحیفه سجّادیه، در دعای چهل و چهارم درخواست‌هایی که بعنوانِ مراقباتِ ماه مبارک رمضان که در همه‌ی زندگیِ انسان رعایتِ آن‌ها لازم است و ماه مبارک رمضان باید آن‌ها را رشد بدهد و همه‌ی بندگانِ خدای متعال مهم تلقّی کنند و پایبند باشند، یکی از آن‌ها مسئله‌ی تطهیرِ مال هست، «وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ» خدایا! به ما توفیق بده که ما مالِ خودمان را با زکوات تطهیر و پاک کنیم.

مسئله‌ی «پاک کردنِ مال»

این تعبیرِ پاک کردنِ مال با «زکات» جای مطالعه است، حضرت چه مطلبِ عمیقی را در این جمله‌ی نازنین مطرح فرمودند و این مسئله چه ابعادی دارد، آنچه مهم است این است که انسان بداند رفتار و اعمال و داد و ستدِ ما روحِ ما را بارور می‌کند، انسان با علم و عمل رشد می‌کند و وجودِ او کامل می‌شود و همه‌ی این‌ها مربوطِ به درونِ خودِ انسان است.

لذا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، و قبل از ایشان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه… این قبلیّت را از این نظر عرض می‌کنم که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه «امام» هستند، حضرت فرمودند: وقتی خداوند زکات را واجب کرد دو حکمت را… هم در جملاتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و هم در جملاتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه می‌بینیم، یکی «تزکیه للنفس» و دوم هم «تنمیه للمال» است، زکات دادن و اداء حقوقِ واجبه‌ی مالیّه دو خاصیّت دارد، یکی از نظرِ درونی برای خودِ مال‌دهنده است و یکی هم برای خودِ مال.

خیلی عجیب است، با اینکه ما فکر می‌کنیم زکات و خمس و احسان و بِرّ و نیکوکاری خلأهای جامعه را پُر می‌کند، یعنی فقط به بیرون توجّه داریم، و چه بسا وقتی انسان‌های ثروتمند مالی را به فقیر می‌دهند منّت دارند که به آن‌ها خدمت کرده‌اند، در حالی که بیشترین نفع را خودِ «دهنده» می‌برد، چون اولاً جانِ او پاک می‌شود، ثانیاً مالِ او رشد و برکت می‌کند.

تعلّقاتِ دنیوی مایه‌ی قذارتِ روح است، انسانی که به مال و شهوت و قدرت وابسته است… روحِ وابسته آزادگی ندارد، طهارت هم ندارد، حجاب دارد، غبار دارد، ظلمت دارد، و خدای متعال در واجباتی که برای ما فرض فرموده است می‌خواهد ما را پاک کند، می‌خواهد این تعلّقات و وابستگی‌ها را از ما بگیرد، و وابستگیِ به امورِ مختلف است که شخصیتِ ما را تجزیه می‌کند، در هر گوشه‌ی دلِ خود یک لانه‌ای از لانه‌های شیاطین تأسیس می‌شود و دل به مال و اولاد و همسر و نژاد و قدرت و شهرت و انواعِ اموری که زینتِ دنیاست تقسیم می‌شود و دلِ آدمی را می‌برد و آن وحدت را از جانِ انسان می‌گیرد و انسان را به کثرت مبتلا می‌کند، «تکاثر» کثرتِ باطن است، لذا آرامش را از انسان سلب می‌کند، انسان هیچ وقت خیالِ جمع ندارد، همیشه خاطرِ او پراکنده است، اما اگر انسان خود را به خدای متعال داد و همه‌ی کارهای به ظاهر کثیره را برای هدفِ واحدی قرار داد وحدتِ شخصیت پیدا می‌کند و تمرکزِ روح و خاطر برای او پیش می‌آید و یک آرامشی احساس می‌کند.

رابطه‌ی «پاک کردنِ مال» و «آرامش»

این عبارتی که خداوند عزیز در قرآن کریم فرموده است: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۲]، وقتی دل اندیشه‌ی الهی داشت انگیزه‌ی الهی پیدا می‌کند و وقتی قصد و مقصد «خدای متعال» بود خدای متعال بر جانِ انسان انزالِ سکینه می‌کند و این خدای متعال است که آرامش می‌دهد. روان و روحِ انسان با اتّصالِ به خدای متعال احساسِ آرامش و راحتی می‌کند.

و اگر انسان فرمانِ خدای متعال را نادیده گرفت، دل به مال… که «مال» یک امرِ پراکنده است… دل «پراکندگی» پیدا می‌کند، لذا فرمود: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا»[۳]، کسی که خدا ندارد ولو اینکه تمامِ عالَم برای او باشد احساسِ گشایش نمی‌کند و در فشار زندگی می‌کند و همیشه در باطنِ خود استرس دارد و نمی‌تواند حواسِ خود را جمع کند و خاطرِ خود را متمرکز کند.

خدای متعال در آیه کریمه فرمود: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا»[۴]، حبیبِ من! پیامبرِ من! واجباتِ مالیِ مؤمنین را از آن‌ها اخذ کن، که اگر این‌ها حاضر شدند این معامله را کنند و مالِ خود را از حرام پاک کنند و تو واجباتِ مالیِ آن‌ها را بپذیری «تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا»، این دادنِ صدقه… که صدقاتِ واجب شاملِ خمس و زکات هم می‌شود، این باعث می‌شود که «تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا»، این صدقه دادن روح را پاک می‌کند، جان را پاک می‌کند و موجبِ رشد و نمو می‌شود و ارتقاء پیدا می‌کند و بالا می‌رود، یا اینطور نیست بلکه وقتی صدقه دادند تو آن‌ها را پاک می‌کنی، تو که اکسیرِ عالَم هستی یک نگاه به قلبِ کسی می‌کنی که در راهِ خدای متعال از مال می‌گذرد، این نگاهِ تو جان‌ها را پاک و تمیز می‌کند.

در ادامه‌ی آیه علاوه بر مسئله‌ی پاکیِ درون و ارتقاء و نموی که برای انسان با اداء حقوقِ واجبِ مالی پیش می‌آید، که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پیش می‌آورند، اوصیاء پیغمبر علیهم السلام هم پیش می‌آورند، که امروز واجباتِ مالیِ ما متعلقِ به امام عصر ارواحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه است، و آن اکسیری است که بر قلبِ ما اشراق می‌کند و دلِ ما تمیز و پاکیزه می‌شود و غبارهای آن می‌ریزد و زنگارهای آن می‌رود و جلا پیدا می‌کند و مایه‌ی رشد و پروازِ او می‌شود.

خدای متعال در ادامه‌ی این آیه فرمود: «وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُ»، وقتی شما برای خدا مالِ حرام را تحمّل نمی‌کنید و همیشه حلال‌خوری می‌کنید خدای متعال خلیفه و نماینده‌ی خود را بر روی زمین مأمور کرده است که در حقِ شما دعا کند، در این صورت دعای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و کسی که مانندِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه جانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، و همه‌ی حضرات معصومین علیهم السلام همینطور هستند «إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُ»، این دعای تو مایه‌ی آرامشِ آن‌ها می‌شود، این آرامش برای این است که دیگر زنجیری ندارد، دیگر وابستگی ندارد، با دعای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اوصیاء ایشان علیهم السلام یک آرامشی از استقلال و استغناء و توکّل و دوستیِ با خدای متعال حاصل می‌شود.

روضه لحظات آخرِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه

صَلَّی الله عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَهِ ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَهِ

اجمالاً خیلی چیزها برای طهارتِ روح مفید است، یکی گذشتنِ از مال است، ولی مهم‌تر از ایثارِ مال «نثارِ جان» هست که انسان را به قربِ الهی و مقامِ عند ربّی می‌رساند، و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در همه‌ی این امور ممتاز بودند و هرچه داشتند در راهِ خدای متعال دادند.

راوی می‌گوید: حضرت در گودیِ قتلگاه افتاده بودند، من خیلی دوست داشتم بروم و ببینم چطور او را شهید می‌کنند، می‌خواستم کیفیتِ قتلِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را ببینم، می‌گوید: «فَوَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَیْبَتِهِ عَنِ اَلْفِکْرَهِ فِی قَتْلِهِ»[۵] نورِ وجهِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آنچنان مرا مشغول کرد که ندانستم چطور سرِ مقدّسِ ایشان را از تنِ شریفِ ایشان جدا کردند…

می‌گوید: دیدم لب‌های مبارک تکان می‌خورد، فکر کردم حضرت در حالِ نفرین کردن هستند، دوست داشتم بشنوم که حضرت چطور نفرین می‌کنند، از بس که از بدنِ مبارکِ ایشان خون رفته بود که صدای ایشان جوهر نداشت، صدا از دور شنیده نمی‌شد، گوشِ خود را جلوی لب‌ها بردم و دیدم حضرت اینطور با خدا مناجات می‌کنند که «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ»

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین علیه السلام

خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! مقدّماتِ ظهور را بر وجودِ نازنینِ ایشان و بر ما بیچارگان آسان قرار بده.

خدایا! راهِ ظهور را هموار بفرما و ما را منتظرِ ظهور قرار بده.

خدایا! توفیقِ خدمت به حضرت را روزیِ ما بفرما.

خدایا! فرزندانِ ما را، جوان‌های کشور را صالح و در خدمتِ دین و آیین قرار بده.

خدایا! مشکلاتِ نسلِ جوان را در ازدواج و اشتغال برطرف بفرما.

خدایا! سایه رهبرِ بزرگوارمان را مستدام بدار.

خدایا! عمومِ مریض‌ها، بیمار مورد نظر، سیّد مورد نظر را شفاء عنایت بفرما.

خدایا! نعمتِ سلامتی، امنیّت، تدیّن، نظامِ اسلامی، اعتقادِ به ولایت، وجودِ رهبری عالِم و آگاه که کَرَم کرده‌ای و به ما داده‌ای، توفیقِ شکرِ آن‌ها را به ما مرحمت بفرما و این نعمت‌ها را برای ما تثبیت بگردان.

خدایا! ما را دشمن‌شاد نکن.

خدایا! دشمنانِ ما را ذلیل و خار بگردان.

خدایا! گذشته‌ها و گذشتگان‌مان را ببخش و بیامرز.

خدایا! روح بلندِ حضرت امام و شهیدان و مشایخ و اساتیدمان را با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم محشور و از ما راضی بدار.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه رعد، آیه ۲۸

[۳] سوره مبارکه طه، آیخ ۱۲۴ (وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَىٰ)

[۴] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۳ (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)

[۵] مثیر الأحزان، جلد ۲، صفحه ۷۵ (قَالَ هِلاَلُ بْنُ نَافِعٍ : إِنِّی لَوَاقِفٌ فِی عَسْکَرِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ إِذْ صَرَخَ صَارِخٌ أَبْشِرْ أَیُّهَا اَلْأَمِیرُ قَدْ قُتِلَ اَلْحُسَیْنُ فَبَرَزْتُ بَیْنَ اَلصَّفَّیْنِ وَ إِنَّهُ لَیَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَیْبَتِهِ عَنِ اَلْفِکْرَهِ فِی قَتْلِهِ. وَ طَلَبَ مِنْهُمْ مَاءً فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ وَ اَللَّهِ لاَ تَذُوقُهُ حَتَّى تَرِدَ اَلْحَامِیَهَ فَتَشْرَبَ مِنْ حَمِیمِهَا فَقَالَ بَلْ أَرِدُ عَلَى جَدِّی رَسُولِ اَللَّهِ وَ أَسْکُنُ مَعَهُ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ وَ أَشْرَبُ مِنْ مٰاءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَشْکُو إِلَیْهِ مَا اِرْتَکَبْتُمْ مِنِّی وَ فَعَلْتُمْ بِی. فَغَضِبُوا بِأَجْمَعِهِمْ حَتَّى کَأَنَّ اَلرَّحْمَهَ سُلِبَتْ مِنْ قُلُوبِهِمْ .)