مگر گفته نمی شود که برای هر کاری باید شرایط آن را داشت از کجا بفهمم شرایط امر به معروف و نهی از منکر را دارم و واجب است که امر به معروف و نهی از منکر کنم؟
کسی که می خواهد امر به معروف کند؛ نخست باید «معروف» و «منکر» را بشناسد، تا در انجام وظیفه ی خود دچار اشتباه نشود. بداند چه مسائلی واجب و چه مسائلی حرام است، چه مسائلی مستحب و چه مسائلی مکروه است. و بداند کدام یک مورد اتفاق همه فقهای اسلام است، بنابراین اگر کاری نزد مرجع تقلید کسی جایز باشد، نمی توان او را از آن عمل نهی نمود.
«صَاحِبُ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ یَحْتَاجُ إِلَی أَنْ یَکُونَ عَالِماً بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ»؛[۱] «آمر به معروف، در کار خود، به شناخت حلال و حرام نیازمند است».
احتمال تأثیر
امر به معروف و نهی از منکر از تکالیفی است که برای واجب شدن آن احتمال تأثیر کافی است و لازم نیست مکلّف علم قطعی به تأثیر داشتن پیدا کند.
این تکلیف تنها زمانی ساقط می شود که ما یقین به بی فایده بودن امر و نهی داشته باشیم و چنین فرضی واقعا نادر می باشد. بنابراین بر هر مسلمان واجب است هرجا که احتمال تأثیری می دهد به نحو مقتضی عکس العمل نشان دهد و وسوسه شیطان، بهانه راحت طلبی و شانه خالی کردن از زیر بار نشود.
«وجوب امر به معروف و نهی از منکر با ظن به عدم تأثیر ساقط نمی شود هرچند این ظن و گمان قوی باشد. بنابراین با احتمال تأثیر – احتمالی که از نظر عقلا مورد اعتنا و توجه است – امر به معروف واجب می شود»[۲]
مقام معظم رهبری در این باره فرموده:
«بعضی گفته اند که باید احتمال تاثیر وجود داشته باشد، من می گویم احتمال تاثیر همه جا قطعی است مگر در نزد حکومت های قلدر، قدرتمند و سلاطین. آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرو نمی رود و اثر نمی کند. اما برای مردم، حرف اثر دارد»[۳]
اصرار بر گناه
یکی دیگر از شرایط امر به معروف و نهی از منکر آن است که گناهکار قصد داشته باشد به کار غلط خود ادامه دهد و بر آن پافشاری داشته باشد اما اگر فرد گناهکار پس از عملِ خلافِ خود، تصمیم بر ترک آن گناه داشته باشد، نهی او لازم نیست.[۴]
البته باید مراقب بود به واسطه ی «امر و نهی» ضرر جانی یا آبرویی و یا مالی قابل توجهی به او یا یکی از نزدیکان و دوستانش متوجه نشود که در این صورت، در برخی موارد امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست.[۵]
خودتان را به هلاکت نیاندازید
خداوند متعال فرموده «خودتان را به دست خود، به هلاکت نیفکنید!» پس چگونه امام حسین(علیه السلام) اقدام به نهضت کرد با آن که می دانست کشته خواهد شد و امر به معروف و نهی از منکر نمود؟
پیش از پاسخ به سؤال ذکر دو نکته ضروری می باشد:
اول: این آیه بعد از آیات ۱۹۱ -۱۹۴ سوره بقره قرار گرفته است. و مقصود آن این است که اگر در راه خدا انفاق نکنید و سپاه اسلام را از نظر مالی پشتیبانی نکنید و تقویت ننمایید موجبات هلاکت خود را فراهم آورده اید.
«لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» کنایه از آن است که نیرو و توان خود را از بین نبرید و در مقابل دشمن از تمام توان خود استفاده نمایید چه این که خودداری از انفاق مال خود در راه پشتیبانی از مجاهدان، خود یکی از عوامل از دست دادن قدرت و در نتیجه غلبه دشمن و هلاکت است.[۶]
شأن نزول آیه نیز تأیید کننده همین تفسیر است.
دوم: هلاکت به معنی تباه شدن و از بین رفتن و بدبختی و سیاه روزی است درحالی که مبارزه در راه خدا از بالاترین سعادت هاست و بیشترین پاداش الهی را به دنبال دارد.[۷]
در تفسیر آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه »؛[۸] «بعضی از مردم، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند» از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) چنین نقل شده است: مقصود آیه «الرَّجُلُ یُقْتَلُ عَلَی الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَر»؛[۹] «کسی است که به واسطه امر به معروف و نهی از منکر به شهادت می رسد».
به علاوه در قرآن کریم از انسان های مؤمن و فداکاری که به واسطه امر به معروف و نهی از منکر شدیدترین مصیبت ها را می بینند و تحمل می کنند با عظمت و بزرگی یاد شده است. به عنوان نمونه در سوره یس سرگذشت یکی از ایثارگران (حبیب نجار) آمده است: او مردم را از مخالفت با پیامبران بر حذر داشته است و قوم طغیان
«قیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ»؛[۱۰] «به بهشت وارد شو»
از همین
«مرگ در راه خدا تهلکه نیست».[۱۱]
با توجه به مقدمات گفته شده باید اهمیت انجام واجب و یا ترک حرام نسبت به ضرر احتمالی آن، سنجیده شود؛ اگر مصلحت آن بیشتر باشد؛ شرعاً تحمل ضرر لازم است و ترک امر به معروف جایز نیست. به بیان دیگر: فرق است بین امر به معروف و نهی از منکرهای عادی و معمولی و بین امر به معروف و نهی از منکری که جنبه عمومی و کلّی دارد و یا احیای دین و بقای احکام و شعائر، به آن وابسته باشد و ترک آن موجب خسارت ها و مصایب جبران ناپذیری بر مسلمانان شود. امام حسین(علیه السلام) کاملاً از خطری که متوجه دین شده بود، آگاه بود؛ از این
«انّا للّه و انّا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامّه براع مثل یزید»؛[۱۲] «… باید با اسلام وداع کرد؛ زیرا امت به راعی و شبانی مانند یزید مبتلا شده است»
در مقابل چنین خطر و منکری، امام حسین(علیه السلام) باید به پا خیزد و دفاع کند و سنگر اسلام را خالی نگذارد؛ هر چند خودش و عزیزانش را بکشند زیرا آن حضرت بقای اسلام و بقای احکام اسلام را از بقای خودش مهم تر می دانست؛ پس جان خود را فدای اسلام کرد و با آنا آن
از این رو، است که می گوییم: نهضت حسینی، ارزش امر به معروف و نهی از منکر را – در مقام اثبات – بالا برد؛ زیرا او نه تنها جان و مال خود، که جان عزیزانش را هم در این راه فدا کرد و حتی به اسارت اهل بیتش هم برای اقامه این اصل، راضی شد. با این کار امام(علیه السلام)، دیگر جای شک نیست که در مسائل مهم، امر به معروف و نهی از منکر با وجود هر گونه خطری واجب خواهد بود و در راه آن هر ضرری را باید به جان خرید.[۱۳]
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:سید حسن موسوی/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – مصباح الشریعه، ترجمه مصطفوى، متن، ص۲۷۲٫
[۲] – تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۷، مسئله ۱٫
[۳] – سخنرانی معظم له در دانشگاه تهران ۲۲/۲/۷۷٫
[۴] – ر.ک: همان، ج۱، ص۴۷۰، مسئله ۴٫
[۵] – مصطفی ادیب، پژوهشی فقهی پیرامون امر به معروف و نهی از منکر، تهران، انتشارات علاء، ۱۳۹۰ش، اول، ص۱۳۲٫
[۶] – المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص۶۴٫
[۷] – محمد سروش، امر به معروف و نهی از منکر، انتشارات زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش، دوم، ص۵۴٫
[۸] – بقره (۲)، آیه ۲۰۷٫
[۹] – مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص۵۳۵ – وسائل الشیعه ج ۱۵، ص۱۴۳٫
[۱۰] – یس (۳۶)، آیه ۲۶٫
[۱۱] – عبدالحسین رضائی راد، امر به معروف در ترازوی عقل، قم، موسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش، اول، ص۱۶۴ به نقل از مستدرک سفینه البحار، ج۱۰، ص۵۴۷٫
[۱۲] – بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۴۴، ص۳۲۶٫
[۱۳] – گروه مولفان، پرسش و پاسخ های برگزیده ویژه محرم، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۲ ش، اول، ص۹۱٫
پاسخ دهید