در این متن می خوانید:
      1. راویانِ از فاطمه(علیها السلام)

با این که فاطمه زهرا(علیها السلام) در هیجده سالگى به شهادت رسید، به گواهى تاریخ، آن مخدّره نیز مانند سایر معصومان(علیهم السلام) به نحو گسترده اى به تدوین و گرد آورى موضوعات مربوط به اصول و مبانى دین مبین اسلام، همت گمارده است. در دیدارهایى که آن بانوى بزرگ با زنان مسلمان داشت، کلیه پرسش هاى آنان را پاسخگو بود، روایاتى که عموماً از آن بزرگوار رسیده، حاکى از شخصیت علمى و ادبى آن حضرت است و شاید نقل نمونه هایى ادبى که تاریخ نگاران در خصوص خطابه هاى آن حضرت بدان پرداخته اند به روشنى بیانگر جنبه هاى ادبى بسیار برجسته اى که آن بزرگوار در این سخنرانى ها به کار برده، باشد.

در این راستا دو خطبه از دخت نبىّ اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده که نخستین خطابه را پس از رحلت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در جمع زنان و دیگرى را در جمع شخصیت هاى مهاجر و انصار ایراد فرموده است. [۱]

ما در بیان رخدادهاى پس از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) آن دو خطبه را عیناً یاد آور شده ایم. در این زمینه دکتر بستانى با تشریح این متن زیبا و هنرى مى گوید: «این خطبه با ستایش خداى متعال آغاز شده است، دقیقاً به سان همان شیوه اى  که نبىّ اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) آن را بنا نهاد و امام على(علیه السلام) به تشریح آن پرداخت، از این رو، فاطمه زهرا(علیها السلام) از یک سو در سخنان خود از شیوه خطابه پیامبر و امام على(علیه السلام)بهره جسته و از سویى خود، جنبه هاى هنرى ویژه اى را ارائه داده است.

آن بانوى بزرگ موضوعات خطبه را زنجیره وار، با حمد و ستایش و شکر و سپاس و مدح و ثناى خداوند در راستاى الطاف و عنایات و صفات او و دست آوردها و موهبت هاى نبوّت پدر بزرگوارش آغاز نموده، پس از آن متوجه موضوع اصلى شده است و با بیان فهرستى از موهبت ها و دست آوردهاى معنوى و عبادى، سخنان خویش را استمرار بخشیده و بدین ترتیب، میان نبوّت و دست آوردها و آثار اجتماعى آن و بین مقدمه و موضوع خطابه اش، ارتباط ایجاد کرده است و بدین سان، معمارى این خطبه آتشین با طرح هاى مهندسىِ هماهنگى، ارائه گردیده است.

شیوه هاى هنرى که زهراى مرضیه در سخنان خود بدان ها استناد جسته، دو مجموعه قابل توجه از عناصر تصویرى را، با آهنگى موزون و در قالب الفاظى بسیار زیبا، متبلور ساخته که در آن عباراتى متفاوت، همگون، زنجیره وار، تکرار و سوگند به چشم مى خورد… [۲]

پس از آشنایى با شخصیت ادبى زهراى أطهر(علیها السلام) در نثر، به نقل نمونه اى از ادبیات شعرى آن بزرگوار مى پردازیم:

١. آن گاه که پیکر مطهر نبىّ اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) به خاک سپرده شد، فاطمه زهرا(علیها السلام)رو به انس بن مالک کرده و فرمود: انس! چگونه دلتان راضى شد، بر چهره مبارک رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)خاک بریزید .

و سپس به گریه افتاد و این اشعار را در مصیبت پدر زمزمه کرد:

افق هاى دور، تیره و تار شد و خورشید روز تاریک و صبح و شام به شب ظلمانى مبدّل گشت و به تاریکى گرایید.

پس از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)زمین اسفناک و اندوهگین است و سخت برخود مى لرزد در غم جانسوز از دست دادن پیامبر اسلام باید شرق و غرب گیتى بگریند و قبایل مُضَر و یَمان، سزاوارند در این مصیبت اشک بریزند.

 اى پیامبر آخرین! که روشنایى ات خجسته است، درود خداى فرستنده قرآن به روان پاک تو باد. [۳]

سپس مشتى از خاک قبر پدر برگرفت و بر چشمان و صورت خود نهاد و آن گاه فرمود:

آن کس که خاک پاک قبر رسول خدا را ببوید، سزاوار است که تا پایان عمر، هیچ گونه بوى خوشى نبوید. پدر! پس از تو آن قدر مصائب بر من فرو ریخت که اگر بر روزهاى روشن مى ریخت، به شب تیره تبدیل مى شدند. [۴]

٢ . نیز در مصیبت جانکاه پدر بزرگوار خویش فرموده است:

به غایبى که در زیر خروارها خاک آرمیده برگو، آیا صداى ناله و فریادم را مى شنوى. پس از تو آن قدر مصیبت ها بر من فرو ریخت که اگر بر روزهاى روشن مى ریخت، به شب تیره تبدیل

مى شدند.

من در سایه حمایت محمد قرار داشتم و تا زمانى که او حامى من بود ،از دشمنان و کینه توزان بیم نداشتم، او جمال و جلوه من بود.

ولى امروز در برابر فرو مایگانِ پَست، سر فرود آورده ام و بیم آن دارم که بر من جفا و ستم و تعدّى صورت گیرد که در این صورت باید ستمکاران را با چادرم از خود دور کنم.

اگر قُمرى، شب هنگام بر شاخه اى بگرید گریه من صبحگاهان است.

پدر! پس از تو حزن و اندوه را همدم خود و اشک را سلاح خویش قرار دادم .

آن کس که خاک پاک قبر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) را ببوید، سزاوار است تا پایان عمر، هیچ گونه بوى خوشى نبوید.[۵]

٣  از محمد بن مفضّل منقول است که گفت: از امام صادق(صلى الله علیه وآله وسلم)شنیدم مى فرمود: فاطمه(علیها السلام) به مسجد رسول خدا آمد و در کنار ستونى ایستاد و با این اشعار رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)را مخاطب ساخت.

پدر! پس از تو خبرها و گرفتارى هاى بغرنج و پیچیده اى رخ داد که اگر تو بودى، آن چنان بزرگ جلوه نمى کرد.

تو را چونان سرزمینى که از باران محروم است از دست دادیم و قوم تو بیچاره شده و از راه حق منحرف و واپسگرا شدند.

همین که تو از میان ما رفتى و رخ در خاک نهان کردى، عدّه اى از امّت تو، اسرار سینه هاى خود را آشکار ساختند. [۶]

راویانِ از فاطمه(علیها السلام)

یاد آور شدیم که: زهراى مرضیه(علیها السلام) پرورش یافته مکتب دانش و تقوا بود و پى بردیم که آن مخدّره کتابى به نام «مصحف» داشت، این کتاب ویژه اهل بیت بود،  فاطمه زهرا(علیها السلام) افزون بر عنایت و توجه خاص به تربیت فرزندان و خدمتکاران خویش نظیر اُمّ ایمن و فضّه که نزدیک به بیست سال جز با قرآن سخن نگفت، به گسترش علم و دانش و آموختنِ به دیگران، عنایت ویژه اى داشت، از جمله توجه آن بزرگوار به گسترش علم و دانش راویان بسیارى است که از آن مخدّره(علیها السلام) روایت نقل کرده اند که ذیلاً به نام آن ها اشاره مى شود:

١ . ابن أبى ملیکه

٢ . ابو ایوب انصارى

٣ . ابو سعید خُدرى;

۴ . ابو هریره

۵ . اسماء بنت عمیس

۶ . اُمّ کلثوم

٧ . بشیر بن زید

٨ . جابر بن عبد الله انصارى

٩ . حسن بن على(علیه السلام)

١٠ . حسین بن على(علیه السلام)

١١ . حَکَم بن ابو نعیم

١٢ . رِبعى بن خراش

١٣ . زینب دخت ابو رافع

١۴ . زینب دخت على(علیه السلام)

١۵ . سلمان فارسى

١۶ . سهل بن سعد انصارى

١٧ . شبیب بن ابو رافع

١٨ . عباس بن عبد المطّلب

١٩ . عبد الله بن حسن

٢٠ . عبد الله بن عباس

٢١ . عبد الله بن مسعود

٢٢ . على بن ابى طالب(علیه السلام)

٢٣ . على بن حسین(علیه السلام)

٢۴ . عوانه بن حَکَم

٢۵ . فاطمه دخت امام حسین(علیه السلام)

٢۶ . قاسم بن ابو سعید خُدرى

٢٧ . هارون بن خارجه

٢٨ . هشام بن محمد

٢٩ . یزید بن عبد الملک[۷]

منبع: کتاب پیشوایان هدایت ۳ – صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا علیها سلام / مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام


[۱]– تاریخ الادب العربی (فی ضوء المنهج الاسلامی)/ ۲۵۷٫

[۲]– تاریخ الادب العربی/ ۲۵۷- ۲۶۲٫

[۳]– أغبرّ آفاق السماء وکوّرت *** شمس النهار وأظلم العصران

فالأرض من بعد النبیّ کئیبه *** أسفاً علیه کثیره الرجفان

فلیبکه شرق البلاد وغربها *** ولتبکه مضر وکلّ یمان

یا خاتم الرسل المبارک ضوؤه *** صلّى علیک منزّل القرآن

[۴]– تاریخ الأدب العربى/١۶۴- ١۶۵

ماذا على من شمَّ تربه أحمد *** أن لا یشمَّ مدى الزمان غوالیا

صُبّت علیَّ مصائب لو أنَّها *** صُبَّت على الأیّام عُدن لیالیا

[۵]قل للمغیَّب تحت أطباق الثرى *** إن کنت تسمع صرختی وندائیا

صبَّت علیَّ مصائب لو أنَّها *** صبَّت على الأیّام صرن لیالیا

قد کنتُ ذات حمى بظلِّ محمِّد *** لا أختشی ضیماً وکان جمالیا

فالیوم أخشع للذلیل وأتّقی *** ضیمى وأدفع ظالمی بردائیا

فإذا بکت قمریَّه فی لیلها *** شجناً على غص بکیت صباحیا

فلأجعلنَّ الحزن بعدک مونسی *** ولأجعلنّ الدمع فیک وشاحیا

ماذا على من شمَّ تربه أحمد *** أن لا یشمَّ مدى الزمان غوالیا

[۶]– کشف الغمه ۲/ ۱۱۵ چاپ بیروت، اعیان الشیعه ۱/ ۳۱۸، چاپ بیروت.

قد کان بعدک أنباء وهنبثه *** لو کنت شاهدَها لم تکثر الخطب

إنّا فقدناک فقد الأرض وابلَها *** واختلَّ قومک لمّا غبت وانقلبوا

أبدت رجال لنا فحوى صدورهم *** لما قضیت وحالت دونک الترب

[۷]– مسند فاطمه از شیخ عزیز الله عطاردی/ ۵۹۰- ۶۰۲٫