شب دهم ماه مبارک رمضان آیت الله صدیقی در حسینیه مرحوم حق شناس به سخنرانی پرداختند که مشروح آن تقدیم حضور می گردد.
- ماه رمضان، ماه ضیافت خدا
- مقام حضرت آدم (علیه السّلام) و دوری او از بهشت
- انسان جامع همه عوالم و کون جامع است
- وجود مُلکی و ملکوتی آفریدگان خدا
- وجود انسان خلاصهی عوالم هستی است
- علّت تأسّف و تأثّر شدید آدم پس از اخراج از بهشت چه بود؟
- آیت الله بهجت برکت خدا بر روی زمین
- تلخترین لحظهی زندگی حضرت موسی (علیه السّلام)
- دوری از نظر رحمت خدا، سختترین عذاب جهنّم
- انواع حجاب و علّت به وجود آمدن آنها
- ماه مبارک رمضان فرصتی برای عبور از حجابها
- علّت واجب شدن روزه بر امّت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
- اهل مراقبه حجاب نورانی ندارند
- جایگاه علمی و عرفانی شیخ محمّد حسین غروی (رحمه الله علیه)
- توصیهای برای درک شب قدر و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
- شاگردان مرحوم آقا شیخ محمّد حسین غروی
- تغذیهی سالکین از مائدههای الهی
- حدیثی در باب مراقبات ماه رمضان
- ماه رمضان، ماه توجّه به بندگان خدا
- انسان در چند بعد مسئولیت دارد؟
- رشتهی محبّت نگهدار و حافظ خانوادهها است
- محبّت اساس دین و بنیان خانواده
- زبان خزانهی وجود است
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الأنبِیَاءِ وَ المُرْسَلَین طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین أَرْوَاحُنَا وَ أرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ عَجَّلَ الله فَرَجَهُ و رَزَقَنَا الله صُحبَتَهُ و نُصرَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلی یَومِ الدِّینِ».
ماه رمضان، ماه ضیافت خدا
ماه مبارک رمضان ماه ضیافت خدا است. در ضیافت و مهمانی اسراری است که شبهای پیش به بخشی از آنها اشاره کردیم.
مقام حضرت آدم (علیه السّلام) و دوری او از بهشت
امشب هم مطلب دیگری را به جمع شما مشتریان رمضانی تقدیم میداریم و آن این است که این عالم، عالم حجاب است. وقتی که خدای متعال حضرت آدم (علیه السّلام) را از بهشت بیرون کرد فراق بهشت برای آدم صفی گریه نداشت. شما یک ولی خدا را در نظر بگیرید، مثل امام، مثل مرحوم آیت الله بهجت، مثل مرحوم آیت الله بهاءالدّینی، خانهی او را بگیرند و او را آواره کنند، اگر او گریه کند شما میپسندید؟ یک عارف که دل به دنیا نداده حالا خانه یا باغ او را گرفتند و آواره شده، حالا گریه میکند؟ گریه نمیکند.
انسان جامع همه عوالم و کون جامع است
حضرت آدم (علیه السّلام) صفی الله است، بدیع خلقت است، پیغمبری از پیامبران حق است و کسی است که پروردگار متعال معلّم او است، بدون هیچ واسطهای خدا به حضرت آدم (علیه السّلام) علم الأسماء داده است «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها»[۲] خدا تمام اسماء را به حضرت آدم (علیه السّلام) آموخته است. کسی که شاگرد خدا است، کسی که علم الأسماء است، کسی که خداوند متعال وقتی میخواهد شیطان را مؤاخذه کند میفرماید: «ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ»[۳] چه چیزی مانع شد تو به کسی سجده کنی که مخلوق خود من است؟ «لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ» یعنی با دست ماورائی و با دست مُلک. هم دست مُلک الهی و هم دست ملکوت الهی در کار افتاد.
وجود مُلکی و ملکوتی آفریدگان خدا
خدا فرشتگان را با دست ملکوتی آفریده است. فرشته وجود مُلکی ندارد. حیوانات و اشجار و احجار و رمل و مَدَر و حجر را خداوند متعال با دست مُلکی خود آفریده است و اینها بُعد تجرّد ندارند. تنها موجودی که جامع همهی عوالم است، به قول عرفا، کون جامع است، هم روح دارد و هم جسم، هم از عالم ملکوت خدا در وجود او قرار داده است و هم از عالم مُلک. به تعبیر خود قرآن کریم هم از عالم امر برخوردار است و هم از عالم خلق «أَلَا لَهُ الْأَمْرُ وَ الْخَلْقُ»[۴] لذا وقتی خدای متعال به رخ شیطان میکشد میفرماید: او موجودی است که من او را با دست باطن و با دست مُلک ساختم.
وجود انسان خلاصهی عوالم هستی است
آنچه عالم طبیعت دارد، اجرام کیهانی دارند، دریاها دارند، عناصر روی زمین دارند، معادن دارند، نباتات دارند، تمام آنچه که در این عالم وجود دارند خداوند متعال در جسم و وجود آدم قرار داده است، عصاره است. و آنچه ملائکه و عرشیها دارند، اهل آن عوالم دارند به صورت استعداد در وجود انسان آمده است که فرمود: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی»[۵] روح از عالم امر است و جسم از عالم خلق است. این موجودی که خود خدا به رخ شیطان میکشد و میگوید: تو چطور در برابر انسان که من برای او سرمایهگذاری کردهام، هر چه در باطن بوده و هر چه در ظاهر بوده را خلاصه کردم و در وجود آدم قرار دادم سجده نکردی؟
علّت تأسّف و تأثّر شدید آدم پس از اخراج از بهشت چه بود؟
حال خدا این آدم را از بهشت بیرون کرده و آدم ۴۰ سال، شب و روز اشک میریزد برای اینکه نه قصر و نهرها و لحم طیر را از او گرفتهاند. آیا در شأن یک آدم صفی است؟ ما این را در شأن یک عارف و مجتهد نمیبینیم ولی در شأن یک آدم که بدیع خلقت است و خدا با دست خود و بدون واسطه او را آفریده است میتوانیم ببینیم؟! آیا به باور انسان میآید که حضرت آدم به خاطر قصر و حور و قصور بهشت گریه میکرد؟ معاذ الله. پس علّت گریهی آدم چه بود؟
آیت الله بهجت برکت خدا بر روی زمین
بهشت محلّ حضور است. صبحها، کانال چهار یا پنج تلویزیون در برنامهی حدیث سرو در مورد آقای بهجت برنامهای نشان میدهد. من خیلی با آقای بهجت بودم، در خلوت و جلوت با ایشان بودم و آرزو میکردم ای کاش خدا عمر ما را میگرفت ولی این مرد چند سال دیگر باقی میماند، او برکت خدا برای اهل زمین بود. نه تنها برای شیعه برکت بود بلکه برای عالم بشریت پشتوانه بود، اعتبار بود. وقتی من به فرازهای مختلفی که از زندگی آقای بهجت پخش میشد دقّت میکردم بین خود و خدا در واقع آنچه که میدیدم خدا بود، حضور بود، اصلاً به این عالم اعتنایی نداشت. او جز خدا کسی را نمیبیند.
حضرت امیر (علیه السّلام) فرمود: «مَا رأیتُ شَیئاً إلّا وَ رَأیتَ الله قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ» آن چیزی که حضرت آدم (علیه السّلام) را دلشکسته و آواره کرد حجاب بود. بهشت عالم حضور است، وقتی کسی به این عالم آمد گرفتار حجاب میشود؛ یعنی هیچ پرده و حجابی بین او و خدا نبود. او در محضر خدا بود ولی خدا او را از عالم حضور به عالم تعلّقات آورد. این برای حضرت آدم بسیار سخت بود.
تلخترین لحظهی زندگی حضرت موسی (علیه السّلام)
در جریان حضرت موسی و حضرت خضر (علیهما السّلام) ملاحظه میکنید که حضرت موسی نتوانست بیشتر از چند قدم با حضرت خضر همراهی کند. از موسی (علیه السّلام) سؤال شد تلخترین حادثه در زندگی شما چه بود؟ حضرت موسی (علیه السّلام) فرمود: تلخترین لحظهی عمر من وقتی بود که خضر (علیه السّلام) به من گفت: «هذا فِراقُ بَیْنی وَ بَیْنِکَ»[۶] خداحافظ، از این تلختر دیگر برای او نبود.
دوری از نظر رحمت خدا، سختترین عذاب جهنّم
این جملهی حضرت امیر (علیه السّلام) است که میفرماید: «صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ»[۷] شاید علی به عذاب تو بسازد ولی جهنّم، مهمترین عذاب جهنّم این است که هیچ روزنهای به سمت خدا ندارد. هر کسی خدا او را طرد کرده و خواسته روی او را نبیند، به او گفته دور شو و او را به اعماق جهنّم انداخته است. جهنّمی راهی به خدا ندارد. این سختترین حادثه است که بشر گرفتار فراق بشود، گرفتار فراق از اصل خود و خدای خود، گرفتار فراق از حق بشود و خدا او را از نظر خاصّ خود دور کرده باشد و بگوید نه اجازه میدهم تو من را ببینی و نه تو را دوست دارم و به تو نگاه نمیکنم. در قرآن کریم هم یکی، دو تعبیر از این مقوله دارد. در قرآن آمده است «لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ»[۸] خداوند با بعضی از انسانها در قیامت حرف نمیزند، این بسیار سخت است.
وقتی امام زمان (عجل الله فرجه) تشریف بیاورند عدّهای عاشق هستند و به خدمت حضرت میروند و حضرت ایشان را تحویل میگیرد و احوالپرسی میکند ولی به بعضی اصلاً نگاه نمیکند. چه کار باید انجام دهد؟ چه کاری میتواند انجام دهد؟ با همه برخورد خوبی دارد امّا اصلاً به من نگاهی نمیکند و هر چقدر سلام میکنم اصلاً جواب نمیگوید و هیچ چیزی نمیگوید! باید چه کاری انجام داد؟
انواع حجاب و علّت به وجود آمدن آنها
وقتی حضرت آدم به این عالم آمد این حجاب عالم طبیعت –عالم طبیعت خود نوعی حجاب است- علاوه بر حجابهایی که ما برای خودمان درست میکنیم، مثل حجاب غفلت، حجاب معصیت، حجاب رذائل اخلاقی و حجاب تعلّقات و حجاب نور که در مناجات شعبانیهی حضرت امیر (علیه السّلام) خواندید که «وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ»[۹] حجاب نور عبادتهای ما است، نماز و روزه و حج و رفت و آمد ما به چنین مجالسی برای ما چیزی به حساب میآید و اینها را میبینیم. هر چیزی به جز خدا ببینی برای تو حجاب است. باید جز خدا را نبینی، نماز خود را نبینی، روزهی خود را نبین، خیره نشو، تصوّر نکن کار چندان مهمّی انجام دادهای. این خیره شدنها حجاب میشوند. بعضی افراد خیلی نماز خواندهاند و نماز شب آنها ترک نشده است امّا خودشان را خیلی مهم میدانند، میگویند ما نماز شب خواندهایم. آنچه که إنّیّت انسان را، أنانیّت انسان را بزرگ میکند خود حجاب است.
امیر المؤمنین (علیه السّلام) از خدا درخواست میکند که حجابهای نوری را پاره کن، آنها که حجاب ظلمت ندارند، حجاب معصیت و غفلت ندارند ولی حجاب عبادت دارند، عبادت هم میتواند حجاب باشد. گفتهاند «العِلمُ هُوَ الحِجَابُ الأکبَر» تکبّر بعضی از علما از شاهان هم بیشتر است. شاید شما هم دیده باشید که بعضی از علما هیچ کسی را قبول ندارند. وضع چنین انسانهایی بدتر از همه بدتر است. مثل اینکه سلطان یا شاه است و هیچ کسی را قبول ندارد. حجاب علم، حجاب عبادت، حجاب نماز شب، حجاب روز، همهی این حجابها برای انسان گرفتاری و حجاب درست میکنند.
ماه مبارک رمضان فرصتی برای عبور از حجابها
ماه مبارک رمضان ماهی است که انسان باید از همهی حجابها عبور کند. هر چقدر تعلّقات جسمی را کم کنید حجاب رقیقتر میشود. وقتی که حجاب رقیقتر شد تابش نور خدا به صفحهی جان شما میرسد. گاهی اوقات پردهها خیلی ضخیم هستند و علیرغم اینکه آفتاب همه جا را کاملاً روشن کرده است ولی جلوی پنجرهها پردههای بسیار ضخیمی وجود دارند که اصلاً نور وارد نمیشود و داخل ساختمان تاریک میشود. اگر این پردهی رویی را کنار بزنید، نور از پردهی عقب که رقیقتر است وارد میشود ولی باز هم نور مستقیم نیست و پرده کمی از نور را میگیرد. اگر پردهی دوم را هم کنار زدید نور مستقیماً میآید، حرارت آن میآید و زوایای اتاق شما را روشن میکند.
علّت واجب شدن روزه بر امّت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
خانهی قلب انسان هم همینطور است. باید این حجابها از بین بروند. روایات مربوط به اخراج حضرت آدم (علیه السّلام) بسیار مهم هستند، در یکی از این روایات وجود دارد آمده است از امام رضا (علیه السّلام) میپرسند چرا خداوند متعال ۳۰ روز روزه را بر امّت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) واجب کرده است؟ ایشان میگویند: برای اینکه آن گندمی که حضرت آدم خورد ۳۰ روز در وجود او بود. فرزندان او باید جور پدر خود را بکشند. خود او هم روزه گرفت ولی شما هم باید ۳۰ روز گرسنگی بکشید تا اثر آن خوراکی که ممنوع بود و حجابی بین خدا و حضرت آدم (علیه السّلام) شد از بین برود.
اهل مراقبه حجاب نورانی ندارند
کسانی که اهل مراقبه هستند و روزهی آنها روزهی حجاب نیست، نماز آنها نماز حجاب نیست یعنی نماز را نمیبیند، روزه را نمیبیند، روزه برای او پنجره است و از آن پنجره خدا را میبیند و هیچ وقت این را به خود نمیگوید که من کسی هستم که روزه میگیرم امّا دیگران روزه نمیگیرند. روزه او را مغرور نمیکند بلکه او را فرو افتاده میکند. از خدا خجالت میکشد، میگوید: من قابل نبودم، من را بر سر سفرهای نشاندی که ملائکه کنار آن نشستهاند چون خوراک ملائکه غذا نیست. ماه مبارک رمضان تمرین اخلاق روحانیون و فرشتگان است. فرشته چون غذا نمیخورد مدّتی که ما میتوانیم غذا بخوریم ولی نمیخوریم تمرین فرشتگی است، تمرین ملکوش شدن است، داریم اخلاق ملائکه را پیدا میکنیم. اگر روزهی انسان در این ماه روزهی واقعی باشد و او را مغرور و خیره نکند و برای او حجاب نباشد و همانطور که جسم او را تحلیل میبرد أنانیّت او را از بین ببرد. امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) میگویند: وقتی خدا بر کوه طور جلوه کرد، کوه متلاشی شد و هیچ چیزی از آن نماند تصوّر نکنید کوه بیرون متلاشی شد، کوه بیرونی هم متلاشی شد ولی چیزی که مهمتر از کوه طور بود کوه أنانیّت حضرت موسی (علیه السّلام) بود، دیگر چیزی از أنانیّت حضرت موسی (علیه السّلام) باقی نمانده بود. نه چیزی او را خیره کرد، نه منظر داشت و نه ناظر داشت. هم دید را از او گرفتند و هم دیدگاه را از او گرفتند.
وقتی که خدا همه چیز را از انسان میگیرد انسان جز خدا هیچ چیزی ندارد. وقتی که فقط خدا را داری و خودت، خودت نیستی و میبینی کاری از تو ساخته نیست آنگاه میبینی که حجابها برداشته شدهاند. آن وقت تو به خدا رسیدهای.
جایگاه علمی و عرفانی شیخ محمّد حسین غروی (رحمه الله علیه)
حدّاقل فایدهی این ماه مبارک رمضان این است که ما را با برزخ و بُعد مثالی ما آشنا کند. مرحوم آقا شیخ محمّد حسین غروی، -استاد آقای بهجت که ایشان میفرمودند آقای شیخ محمّد حسین جزء اعجوبههای عالم بود- چنان شخصتی داشتند که اگر کسی پای درس ایشان مینشست فکر میکرد محقّقی است که آنقدر مطالعه کرده، تتبّع کرده، در همهی کتابها تحقیق کرده، چقدر آدرس میدهد، چقدر به اقوال فقها و ظرائف دیدگاههای اصولیّین اشراف و احاطه دارد. یک شخص برای ارائهی چنین درسی باید حدّاقل هفت، هشت ساعت مطالعه کرده باشد تا بتواند چنین درسی را بگوید در حالی که ایشان دو درس میگفت و هر درس او هم برای امثال ما آنقدر سنگین است که باید هفت، هشت، ده ساعت روی آن کار کنیم؛ هم تحقیق و هم تتبّع آن.
اگر کسی به عبادت آقا شیخ محمّد حسین توجّه میکرد تصوّر میکرد او هیچ فرصتی برای مطالعه نباید داشته باشد؛ چرا؟ برای اینکه نوافل یومیه را دایر میخواند. تمام این ۵۱ رکعت نماز را میخواند. هیچ روزی نماز جعفر طیّار را هیچ روزی ترک نمیکرد، زیارت عاشورا را با صد لعن و صد صلوات هیچ وقت از او ترک نشد، روزی هزار بار «إنّا انزلناه» را حتماً میخواند و این کار را هرگز ترک نکرد، نه تنها در ماه رمضان.
توصیهای برای درک شب قدر و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
مرحوم آقای بهجت به مرحوم آقای حجّتی میانجی گفته بود من چه کاری انجام دهم که شب قدر را درک کنم و امام زمان (عجل الله فرجه) را ببینم؟ ایشان فرموده بودند: شبی هزار بار «إنّا أنزلناه» بخوان که این یکی از نسخههایی که اگر افراد بخواهند امام زمان (عجل الله فرجه) را درک کنند میتوانند انجام دهند. او گفته بود من این هزار بار را در بین نمازهایم تقسیم کردهام و مجموعاً آن را میخوانم. شب بیست و سوم آمد و گذشت ولی متوجّه شدیم ما نور شب قدر را، امام زمان (عجل الله فرجه) ندیدیم و آن را درک نکردیم.
خدمت آیت الله بهجت رفتیم تا گله کنیم که نسخهی شما برای من رمان نبود. به محض اینکه من نشستم آقای بهجت اجازه ندادند که من صحبت کنم. فرمود: من که نگفته بودم «إنّا أنزَلناهَ» را در نمازهای خود بخوان. معلوم شد باید متمرکزاً همان «إنّا أنزلناه» را هزار مرتبه را میگفت. ما که به این مجالس میآییم محروم هستیم ولی إنشاءالله شما سال دیگر تجربه کنید. ارزش دارد که یک ماه انسان چیزی نخورد ولی امام زمان را ببینیم. امام زمان را باید دید، خیلی تماشایی است. یک مقدار انسان به آن سمت برود و دل خود را به آن سمت هدایت کند.
شاگردان مرحوم آقا شیخ محمّد حسین غروی
مرحوم آقا شیخ محمّد حسین غروی نه تنها در شبهای ماه رمضان بلکه در اوقات عادی هم در شبانه روز هزار بار «إنّا أنزلناه» را میخواند. مرحوم میرزا محمّد علی قاضی، جمال السّالکین در روضهی آقا شیخ محمّد حسین شرکت کرده بود. ایشان روضهی هفتگی داشت، مرجع بود، محقّق بود، مرجعپرور بود، آیت الله العظمی میلانی شاگرد آقا شیخ محمّد حسین است، علّامه طباطبایی شاگرد او است، مرحوم آقای خوئی شاگرد او است، خود آقای بهجت شاگرد ایشان بود. ایشان تعدادی زیادی مرجع تربیت کردند. با این مقام علمی، با این نفوذ معنوی، با آن سابقهی ثروتی که داشت… ایشان میگویند: من تسبیحی داشتم که هر یک از دانههای آن قیمت فراوانی داشت. وقتی که عبور میکرد، تسبیح او پاره شده بود ولی در شأن خود نمیدید که دانههای آن را جمع کند چون برای او مهم نبود، دانههای تسبیح را رها کرده بود. خدا همه چیز به آقا شیخ محمّد حسین داده بود. با این حال آقا شیخ محمّد حسین وقتی روضهی امام حسین (علیه السّلام) را برگزار میکرد خودش چای تعارف میکرد نه اینکه غلام او بیاید و چای تعارف کند. علاوه بر اینکه خود او چای تعارف میکرد، کفش افرادی که در مراسم روضهی امام حسین (علیه السّلام) شرکت میکردند را جفت میکرد.
مرحوم آقا میرزا محمّد علی قاضی، جمال السّالکین، ایشان گفته بود من دیدم ایشان در حال جفت کردن کفشها است و تسبیحی به دست دارد و مشغول ذکر گفتن است. گفتم با اینکه این کار را انجام میدهی چه ذکری میگویی ولی زبان تو هم کار میکند؟ گفته بود من شبانه روز هزار مرتبه سورهی مبارکهی قدر را میخوانم.
تغذیهی سالکین از مائدههای الهی
آقا شیخ محمّد حسین غروی پسری به نام حاج آقا رضا دارند که از او نقل میکنند. او میگوید من از فامیلها کسانی را میشناسم که در روز ماه مبارک رمضان، کنار مرقد مطهّر و ضریح شریف حضرت امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) زیارت امین الله را میخواند. به این دو جمله رسید و «مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّهٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ لَدَیْکَ مُتْرَعَهٌ»، «مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ» موائد جمع مائده است. مائده آن غذاهای آسمانی است که خدای متعال برای حضرت مریم (سلام الله علیها) نازل میکرد، «کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ»[۱۰] اگر کسی مائدهی آسمانی را در زیارت امین الله از خدا درخواست کند… میگوید مواعد کسی که استطعام کند، از خدا طلب طعام کند خدا به او مائده میدهد. اگر کسی تشنه باشد و از خدا آب بخواهد خدای متعال چشمهها را برای او آماده کرده است. میگوید: من داشتم این زیارت را کنار ضریح مطهّر امیر المؤمنین (علیه السّلام) میخواندم که غذاهای آن عالم را دیدم، دیدم که ساقی من را سیرآب میکند و غذاهای آن عالم را به من میدهد. این روزه را باطل نمیکند. اگر شما در ماه مبارک رمضان خواب بودید و در عالم رؤیا سفره پهن شد و سیر خوردید و بیدار شدید و متوجّه شدید خواب هستید روزهی شما باطل نیست. این مسئلهی عالم مثال برای ما در عالم بیداری پیش نمیآید امّا کسانی که اهل حساب و مراقبه هستند با اینکه چشم آنها باز است عالم مثال آنها هم فعّالیّت میکند. این غذا، غذای اینجا نیست، غذای آن عالم است، این غذای روح است که خداوند متعال دارد به او میدهد. او دیده امّا ما الآن محجوب هستیم و نمیبینم. روزههایی که ما میگیریم و آنچه که جسم ما نمیخورد خدا به روح ما میخوراند؛ هرچه از این کم کنی به آن اضافه میشود.
این دهن بستی دهانی باز شد وز خورندهی لقمههای راز شد
وجود نازنین خاتم انبیاء، محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «أَبِیتُ عِنْدَ رَبِّی»[۱۱] من شبها پیش خدا بیتوته میکنم، من شبها پیش خدا هستم. خدا شبها «یُطْعِمُنِی» به من لقمه میدهد، «وَ یَسْقِینِی».
خدا آقای خوشوقت را هم با اولیاء خود محشور کند، او میفرمود: من در ماه رمضان ریاضتی داشتم که در پایان این ریاضت وجود مقدّس امیر المؤمنین (علیه السّلام) را در روز روشن جامی به من دادند و من آن را سر کشیدم. این جام با این دهان نیست. اگر ما باشیم تصوّر میکنیم امیر المؤمنین (علیه السّلام) کسی را به روزهخواری دعوت میکند! خیر، روزهخواری نیست. اگر این دهان را بستی و برای خدا چیزی نخوردی و نفس خود را کنترل کردی، غذای روح شما میشود. الآن شما متوجّه نیستید ولی خدا دارد از شما پذیرایی میکند، شما مهمان خدا هستید، روح شما پیش خدا است. بعضی افراد این مسئله را میدانند و بعضی افراد نمیدانند و وقتی مرگ آنها فرا رسید آن وقت میفهمند.
حدیثی در باب مراقبات ماه رمضان
من دو نکته در باب حدیثی که در باب مراقبت ماه رمضان در این چند شب خدمت شما میخواندم را عرض میکنم و جملهی آخر مراقبت ماه مبارک رمضان را هم در این حدیثی که نسخهی شش ضلعی بود که پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای روزهداران پیچیده بودند این بود: «وَ یَرْعَى إِخْوَانَهُ»[۱۲] گفتیم مسئلهی اخوّت که در اصطلاحات دینی و اخلاقی ما صداقت داریم، اخوّت داریم، خلّت داریم و همچنین مودّت داریم. در حقیقت همهی این موارد در یک جبهه هستند منتها کلاسهای آن فرق دارد. خدا خواسته مؤمنین با هم برادر باشند، خواسته با هم دوست باشند، خواسته با همدیگر خلیل باشند، تخلّل یعنی در جای جای وجود هم نفوذ داشته باشند «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»[۱۳].
ماه رمضان، ماه توجّه به بندگان خدا
«یَرْعَى إِخْوَانَهُ» اخوّت اقتضا میکند که انسان نسبت به جامعهی ایمانی نسبت همسایه، نسبت به انسانهای گرفتار، نسبت به ایتام، نسبت به بیچارهها بیتفاوت نباشد. بهترین وقت برای بذل این توجّه ماه رمضان است، این ماه، ماه توجّه به دیگران است. اوّلین اثری که این اخوّت، این صداقت، این مودّت، این خلّت -که این تعبیرات مختلف است- دارد این است که دیوار أنانیّت را بر میدارد، چیزی که انسان را از خود بیرون میآورد و به دیگران وصل میکند. این اخوّت و صداقت و مودّت است. «یَرْعَى إِخْوَانَهُ» انسان مراعات دیگران را بکند، راعی باشد، همانگونه که چوپان از گوسفندان مراقبت و حمایت میکند که مبادا گرگ آنها را بخورد هر کسی نسبت به بقیه چنین مسئولیتی دارد.
انسان در چند بعد مسئولیت دارد؟
«کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ»[۱۴] اوّلین محبّتی که انسان را از خود بیرون میکشد محبّت خدا است، بعد محبّت اولیاء خدا است، بعد محبّت صلحا است، بعد محبّت خانوده است. از وجود نازنین کشّاف حقایق، امام به حق ناطق، حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) در محبّت خانواده آمده است که فرمودند:
رشتهی محبّت نگهدار و حافظ خانوادهها است
«کُلُّ مَنِ اشْتَدَّ لَنَا حُبّاً اشْتَدَّ لِلنِّسَاءِ حُبّاً» هر کسی ما را خیلی دوست دارد باید همسر خود را خیلی دوست داشته باشد. زندگی خانوادگی رشتهای میخواهد که دانهها را با همدیگر نگه دارد؛ آن رشته، رشتهی محبّت است. اگر این رشته پاره بشود زندگی زن و مرد اصلاً فایدهای ندارد. این اصطلاح امروزیها است که میگویند بعضی از ارتباطات، ارتباطات مکانیکی است، بعضی از ارتباطات، ارتباطات دینامیکی است. ارتباط مکانیکی پیچ و مهرهی ماشین است، پیچ و مهرهی ماشین سرد است و با فشار کنار هم قرار گرفتهاند. در ارتباط دینامیکی دل با ید بجوشد.
قرآن فرموده است: «جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً»[۱۵] خداوند خواسته است بین شما زن و مرد محبّت قرار بدهد. این «جعل» از نوعی تشریعی است یعنی خدا از شما میخواهد که مردها همسران خود را دوست داشته باشند و زنها نیز شوهران خود را دوست بدارند.
محبّت اساس دین و بنیان خانواده
در مورد فرزندان هم باز از وجود نازنین امام صادقع (علیه السّلام) حدیثی نقل شده است که میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَیَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّهِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ»[۱۶] خداوند متعال به بندهی خود برای شدّت محبّتی که او به فرزندان خود دارد رحم میکند. کانون خانواده را محبّت گرم میکند و حاصل دین محبّت است، دین مساوی با محبّت است «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض»[۱۷] شب گذشته روایت آن را برای شما خواندیم.
اگر در زندگی افراد محبّت نباشد دین و نظر خدا هم در زندگی آنها نیست. کسانی که به بندگان خدا محبّت ندارند. بعضی افراد از باب ترحّم به فقرا کمکی میکنند ولی دلجویی نمیکنند، احترام نمیگذارند، حاضر نیست او را کنار سفرهی خود بیاورد و کنار او بنشیند، حاضر نیست به خانهی او برود و کنار او بنشیند. این انسانها افراد بیمحبّتی هستند. این افراد در زندگی ضربه میخورند. آن چیزی که زندگی و جامعه را گرم میکند محبّت است. لذا تحصیل محبّت جزء اخلاقیات جدّی مسلمانها است که انسان هم از نظر روانشناسی خلأی دارد که عشق آن را پر میکند و هیچ چیزی جای آن را پر نمیکند، علم پر نمیکند، ثروت پر نمیکند، تنها عشق است که وجود انسان را مشتعل میکند. آدم هم باید معشوق باشد و هم عاشق باشد. عاشق خدا و معشوق خدا باشد «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»[۱۸] اگر انسان عاشق خدا باشد باید هر چه که خدا دوست دارد دوست داشته باشی باید دوست بداری. خدا دوست دارد تو همسرت را دوست داشته باشی پس باید او را دوست بداری، خدا دوست دارد که فرزندان خود را دوست داشته باشی باید آنها را دوست داشته باشی، خدا دوست دارد مؤمنین و مسلمانان را دوست داشته باشی پس باید آنها را دوست بداری. حتّی آدمهای فاسق را.
امام رضا (علیه الصّلاه و السّلام) فرمودند: «کُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنْ کُنْتَ فَاسِقاً»[۱۹] آن کسی که محبّت آل علی را دارد ولو فاسق باشد را دوست داشته باش. از سوی دیگر میگوید: «وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّهِمْ وَ إِنْ کَانُوا فَاسِقِینَ» ولو خود تو فاسق باشی امّا خوبان را دوست داشته باش. این خط و آدرسی است که اگر انسان این خط و آدرس را در پیش بگیرد دیگر از این حجابها رها میشود. آن جذبه است که انسان را بالا میبرد. جاذبه هم جاذبهی حق تعالی است. راه آن محبّت به بندگان خدا است.
اگر انسان به بندگان خدا محبّت کند، بندگان خدا عائلهی خدا هستند، اگر شما به عائلهی من احسان کنید من به شما بدهکار میشوم، وقتی که شما به عائلهی خدا احسان میکنید خدا خود را بدهکار شما میداند لذا این حجابها را بر میدارد و شما در ماه مبارک رمضان رنگ خدا میگیرید، تخلّق به اخلاق الله پیدا میکنید.
زبان خزانهی وجود است
جملهی آخر آن نسخهی شش ضلعی این است: «وَ یَخْزُنَ لِسَانَهُ»[۲۰] یکی از مراقبات ماه مبارک رمضان که ششمین مادّهی نسخهی شش ضلعی پیامبر اکرم این است که انسان زبان خود را خزانه قرار بدهد. هیچ وقت در خزانه را باز نمیکنند، هر کسی را به خزانه راه نمیدهند. باید از زبان شما درّ و جواهر ببارد.
حضرت سلمان فرمود: دو چیز است که مانع این است که من مانع مرگ کنم: یکی سجدههای طولانی است. وقتی که بمیرم دیگر نمیتوانم سجدههای طولانی کنم. ماه رمضان است، سجدههایی با ذکر یونسیّه داشته باشید. حدّاقل سجدههای نیم ساعتی داشته باشید، سر به سجده بگذارید و العفو بگویید و در سجدههای خود گریه کنید. یکی از سفارشات پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در ماه مبارک رمضان سجدههای طولانی است.
سلمان میگویند دو چیز مانع از این شده است که من آرزوی مرگ نکنم: یکی سجود لله است و دوم طیب کلام است. بعضی افراد بسیار خوش زبان هستند و از زبان آنها درّ میبارد، شما دهان خود را خزینه قرار بدهید، درّ داشته باشید، خزب نداشته باشید، حرفهای بیاعتبار، اسکناسهای تقلّبی نداشته باشید، خزینهی شما پر باشد تا وقتی صحبت میکنید بیانات خوبی داشته باشید و الّا صحبت نکنید. اینها جزء مراقبات ماه مبارک رمضان شما بود.
امشب شب وفات مادرمان است. روزگار جز حضرت زهرا (سلام الله علیها) چنین مادری را به خود ندیده است. مادری که همهی ثروت خود را فدای دین و پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کرد.
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی بقره، آیه ۳۱٫
[۳]– سورهی ص، آیه ۷۵٫
[۴]– المصباح للکفعمی (جنه الأمان الواقیه)، ص ۱۶۲٫
[۵]– سورهی إسراء، آیه ۸۵٫
[۶]– سورهی کهف، آیه ۷۸٫
[۷]– بحار الأنوار، ج ۶۹، ص ۱۹۶٫
[۸]– سورهی بقره، آیه ۱۷۴٫
[۹]– بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۹۹٫
[۱۰]– سورهی آل عمران، آیه ۳۷٫
[۱۱]– بحار الأنوار، ج ۶، ص ۲۰۸٫
[۱۲]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۷، ص ۳۷۰٫
[۱۳]– سورهی توبه، آیه ۷۱٫
[۱۴]– بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۳۸٫
[۱۵]– سورهی نور، آیه ۲۱٫
[۱۶]– الکافی، ج ۶، ص ۵۰٫
[۱۷]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۲، ص ۲۲۷٫
[۱۸]– سورهی مائده، آیه ۲۴٫
[۱۹]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۲، ص ۲۳۲٫
[۲۰]– همان، ج۷، ص ۳۷۰٫
پاسخ دهید