- جامعیت امام حسین علیهالسلام
- اهمیت و جایگاه زیارتنامهها
- شیعه و جنگ نرم
- لزوم توجه به محتوای زیارتنامهها و ادعیه
- زیارت انبیا، ملائکه و اجنّه از قبرسیّدالشهدا علیهالسلام
- فطرتها با خداست!
- شیوه ی علما در نصیحت کردن
- عظمت شخصیت ملافتحعلی سلطان آبادی رضواناللهتعالیعلیه
- نسخه ای هدایت بخش از مردی بزرگ
- معنای وارث آدم علیهالسلام بودن امام حسین علیهالسلام
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جامعیت امام حسین علیهالسلام
امام حسین علیهالسلام جامعیّتی دارد که در میان همه سفیران الهی و اختران پر فروغ عالمِ هدایت، درخششِ فروغِ بینظیر، نفوذ و حاکمیت بی بدیل بر تاریخ و دلها پیدا کرده است و از نظر رهبری نهضت ها و هدایت انقلاب ها، تک ستارهی آسمان نهضتها، قیامها و انقلابها شده است. این جامعّیت را میتوانیم از قرآن کریم، روایات نبوی و زیارت نامههای حضرت ابا عبدالله الحسین علیهالسلام استخراج و استنباط کنیم.
خوب هرکس خاتم است؛ کل است؛ در برگیرنده افراد پیشین خود می باشد. صد و بیست و چهار هزار پیغمبر در وجود خاتم آنها صلی الله و علیه و آله و سلم گنجانده شده است؛ حقیقت نوری، کمالات وجودی و عظمتهای رفتاری انبیا؛ و نقش آنها در معرفت بشر و جذب دلها؛ همه را در پیغمبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلم جمع کنید! پیغمبر صلی اللهوعلیهوآله همه اینها است، همه و همه است. وجود مبارک پیغمبر خدا صلی اللهوعلیهوآله در برابر امام حسین علیه السلام خضوع دارد. خضوع به معنای واقعی کلمه اظهار شده است. جملهی “حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ“ [۱] نشان میدهد که وجود مبارک نبیّ مکرّم اسلام صلیاللهوعلیهوآله یک ارتباط تکوینی با نور، قیام، عاشورا و مکتب امام حسین علیهالسلام دارد و پیغمبر صلی اللهوعلیهوآله تصریح میکند که من هم از حسین هستم.
آیات قرآن کریم نشان میدهد که هر چه خاتم دارد، وجود نازنین حضرت ابی عبدالله الحسین علیهالسلام هم دارد. امام حسین علیهالسلام به اعتبار اینکه در دایره اصحاب مباهله و آیه تطهیر است، عصمت خاتمی دارد. همه انبیا ترک اولی را دارند؛ ولی خاتم انبیا صلی الله و علیه و آله و سلم ترک اولی را هم ندارد. آیه تطهیر به دلیل “إِنَّما”یی که دارد: إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً. احزاب؛ ۳۳٫ “إِنَّما” نشان میدهد که نوع طهارتی که خداوند برای پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله و خمسه طیّبه منظور کرده است، هیچکس در عالم این نوع طهارت را ندارد. “إِنَّما” یعنی خدا فقط و فقط در مورد شما خواسته است که این نوع طهارت را داشته باشید. لذا طهارت از همه نقصهاست. هیچ نقصی، هیچ عیبی و هیچ نوع خلأ و غباری در وجود نازنین پیغمبر صلی اللهوعلیهوآله و حضرت امیر علیهالسلام و حضرت زهرا سلام اللهعلیها و امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام نمیتواند وجود داشته باشد. این عینیّت نسخه در برابر اصل است؛ لذا جامعیّت امام حسین علیهالسلام در قرآن هم به وضوح برای ما قابل کشف است.
اهمیت و جایگاه زیارتنامهها
این زیارت ها از فرصت های بسیار خوب برای شیعه و از کلاس های پرباری است که ما خیلی به آن توجه نداریم. رواج زیارت – بحمدالله- بعد از انقلاب، با قبل از آن قابل مقایسه نیست! از عنایات خدا به نسل جوان ما این است که امروز، پرچمداران معنویت، جوانان ما هستند. شما در اعتکافها، عزاداریها، تشکّل های زیارتی و هرجا میروید آمار بگیرید. الحمدالله، خداوند متعال شماها را پیش قراول قرار داده است و پیشگامان خوبی شدهاید. در جبهه هم همینطور بود؛ شهدایتان را آمار بگیرید، ببینید درصد جوانهایی را که خدا آنها را پذیرفت و خونشان به خون امام حسین علیهالسلام وصل و در رگ های تاریخ تزریق شد؛ و بشریت، دین و حیات طیبه بشر را احیا کرد، چقدر است؟!
امروز، عطش عدالتخواهی که در اعماق ظُلماتِ دنیای غرب خودش را نشان داده است و مردم دارند به صحنه میآیند، یک گروه و یک حزب نیست، بلکه توده ها دارند بیدار میشوند؛ آنها میگویند که نود و نه در صد ستمکشِ محروم و یک درصد مرفّه و ستمگر. ما عدالت خواهیم! بشریت عدالتخواهی را هم متوجه نبود که سران حکومت ها با فریب و شعار دموکراسی با دست خودشان، آنها را در استضعاف نگه میداشتند. فریب عمیقی بود. ظاهرش آزادی بود؛ کپسولی که ظاهر و رویهاش آزادی است و باطنش استبداد فرهنگی، اسارت اخلاقی و زندانِ جهالتی است که اشخاص، ندانسته به توهّم و فکر اینکه آزادند، حزب های خاصی را برای همیشه سرویس دادند و برده آنها بودند.
هیچ وقت تودهها زمینهای برای شکوفایی حکومت در دنیای غرب نداشتند. سرمایهداران خاصی هستند که حکومت دست آنها است. امروز که در دنیای غرب، این حصار شکسته شد و این شعارِ به میدان آمده، به برکت پرچم داری شهدای ماست و شهدای ما غالباً جوان هستند. ملاحظه کنید، گاهی به بهشت زهرا سلام الله علیها میروید، سنین گلهای پرپر شده در جبهه ها و حماسه آفرینان هشت سال جنگِ تمام عیارِ دنیا با ما را میبینید که چه کردهاند و چه معجزهای را خلق کردهاند! این نسل جوان، بحمدالله امروز زیارتها و بساط اهل بیت و ائمه علیهمالسلام را هم پر رونق کردهاند و در روایت هم دارد که هرکس موجب رونق ما شود، ما به او رونق میدهیم.
تمام شخصیتهایی که پرچم محبت، ولایت، حاکمیت، رهبری و الگو بودن اهل بیت علیهمالسلام را برافراشته کردند، خدا آنها را برجسته کردهاست. خواجه نصیر طوسی در به جریان انداختن تشیّع، جزو نقطه عطف های تاریخ اسلام است. علامه حِلّی و بزرگانی مثل مرحوم مجلسی، شیخ بهایی که برای تحول فکری و اعتقادی نقش مهمی را ایفا میکردند، خدا هم آنها را ماندگار کردهاست. همیشه پیروز شدهاند. آوازه پیدا کردند. برای همیشه مشتری دارند و آثارشان سازنده شد.
شما هم مطمئن باشید به سبب این اجتماعات، خدا به شما رونق میدهد. زیرا ائمهی معصومین علیهمالسلام قول دادند هر کسی ما را تزیین کند و موجب آراستگی ما شود؛ ما هم او را دل نشین، وارسته و آراسته کنیم. نجات در تمسّک به اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام است!
شیعه و جنگ نرم
اما توقع این است که در کنار این حضور و این رونق و تعظیم شعائر، حضور در صحنه جنگ نرم داشته باشید. حضرات ائمه ما علیهمالسلام در شکست های ظاهری جنگ نظامی همواره با جنگ نرم ریشه دشمن را زدند و خودشان را که جلوهی حق بودند در عرصه های جنگ نرم نگه داشتند. سیدالشهدا علیهالسلام از نظر جنگ ظاهری کشته شد، اما بار تبلیغی و فرهنگی همین کشته شدن، حضور حضرت زینب سلام اللهعلیها و بچه هایی بودند که آگاهانه آمده بودند. همه سنگر نشینان جنگ نرم علیه استبداد، دیکتاتوری، انحراف، کفر، ستم و بدعتها بودهاند.
شیعه در جنگ نرم همیشه موفق بودهاست. نگهداشتن مجالس حضرت سیدشهدا علیهالسلام از حضرت زینب سلام اللهعلیها شروع شد. چند روز در دربار یزید، بساط روضهخوانی و ماتم به پا کردند و شامیها را بیدار نمودند. سیرهی ائمه اطهار علیهمالسلام و بساط روضه را رونق دادند، تشویق کردند و در دانشگاهها و حوزهها بردند.
درس امام صادق علیهالسلام در عالم، یک کرسی انحصاری است. اولاً درس ایشان یک بعدی نبوده است، بلکه استادِ تمام رشته های رایج در میان بشر بود و تخصصی کردن علوم را امام صادق علیهالسلام تاسیس کردند و در بین شاگردان خودشان و در رشته های مختلف سرآمد داشتند. رسالههای شیمی جابر بن حیان که امروزه مورد توجه دنیای علم است، فرآوردههای کارگاه علمی امام صادق علیهالسلام بود. علاوه بر این استاد کلی بود که تخصصهای مختلف را تولید میکرد. امام صادق علیهالسلام استاد زمان خودش نبود؛ بلکه بر قلهی زمانها نشسته و بر کرسی بین المللی برای همه نسلها حرف زدهاند.
امروز فقها، رهبران دینی، اخلاقیون، عرفا، صالحین الی الله، مجاهدان و شهدای ما، همه، شاگردان امام صادق علیهالسلام هستند. و قال الصادق و قال الباقر علیهما السلام که در فتواها و اظهار نظرهای فقهی در رشته های مختلف مطرح میشود – چه فقه اخلاق، چه فقه احکام، چه فقه عرفان، چه فقه سیاست – همه و همه، وام دار امام صادق علیهالسلام هستیم. امام صادقی که زمان، موقعیت درسی و کرسیاش، هم فرا مکانی است و هم فرا زمانی؛ ارزشی است که نمیشود فوق آنرا توقع داشت.
وقتی کمیت وارد مجلس درسی ایشان میشود، (این پیام و جنگ نرم و تاسیس سنگر بتنی نفوذ ناپذیر است) امام صادق علیهالسلام به تمام شاگردانش از علما و صاحب نظران و کارشناسان رشته های مختلف آمادگی میدهد که کلاس درس را تعطیل کنند و مجلس روضه خوانی ترتیب بدهند و همه گریه کنیم. این بساط را نسل به نسل نگه داشتهاند و امروز پیروزی ما و ذلّت جریان بنی امیه را میبینید.
مرحوم آیت الله العظمی بهجت رضوان الله تعالی علیه که رفتن ایشان داغی بر دل شیعه و خسارتی بر نسل ما بود که قابل جبران هم نیست، میفرمودند: خروج سفیانی در آخرزمان است که اقتصاد دنیا را قبضه میکند و هر کس تسلیم آن نباشد و دینش را ندهد، به او خرما نمیدهند! دجّال یا مسئله سفیانی که از شامات خروج میکند، چنین و چنان میشود، این شخص نیست، بلکه یک جریان است. اکنون سفیانی خروج کرده است. شبکه و دهکده جهانی و جهانی شدن، شعار سفیانیها است! این جریانی است که مقدمه ظهور حضرت حجت ارواحنا فداه خواهد بود.
امروز جریان سفیانی در حال فروپاشی است! این جنگ نرم حسینی، که مجالس عزاداری، گریهها و سینهزدنها، فضاسازیها، سر و صدا راه انداختنها، برجسته کردن مظلومیت مظلومین عاشورا، عمده کردن ظلم و استبداد یزیدیان، می باشد؛ دل ها را نسبت به آل الله علیهم السلام رقیق، و ایجاد نفرت نسبت به دشمنان کرده است؛ و با سلاح اشک، با سلاح عاطفه، قشون کربلا را توسعه دادند و قشون دشمنان را آب کردند.
جنگ نرم خیلی مهم است. زیارتها و مجالس عزاداری، همان رونق دادن جبههی جنگ نرم علیه باطل، ستمگری، بیعدالتی، تبعیض، انحراف، بدعت، پستیها، زشتیها و فضاحتها، فحشا و ابتذالهاست. این کار بسیار موثر و در ابعاد مختلف، سازنده است. مجالس امام حسین علیه السلام، زیارت حضرت رضا علیه السلام، زیارت ائمه اطهار علیهم السلام خود به خود، گناه و ظلمت را میریزد و انسان را علیه بدیهای خود میشوراند. هرکسی در حرم هر امامی میرود، آنجا به خدا که نزدیک میشود، عذرخواهی و توبه میکند، متوسّل میشود، در بیچارگیهایش روزنهای باز میشود و امید پیدا میکند.
لزوم توجه به محتوای زیارتنامهها و ادعیه
این مجالس هم همینطور است. اما به محتوای زیارتنامهها و ادعیهها تاکنون توجه نشده است. صحیفهی سجادیه، این گنجینه عظیم، متروک و مهجور به معنای واقعی کلمه است. صحیفه ادبیه را نیز که خیلیها نشنیدهاند. حضرت علی علیهالسلام هم صحیفه دارد و صحیفه بسیار پرمحتوایی است. هرکدام از امامان ما صحیفه نوری دارند و در مقام نیایش و مناجات با خدا معارف پرارزشی را در قالب دعا و نیایش به ارث گذاشتند.
آن روزها که امامان علیهمالسلام زمینه لازم را نداشتند، یا افکار مردم کشش کافی نداشت و یا استعدادها درحدی نبود که همهچیز را برای آنها توضیح دهند، بنابراین در قالب دعا بیان می کردند و ثبت می شد. این هم از کرامتهاست. آن روزها که کامپیوتر، دستگاه های چاپ و ضبط نبوده، این همه دعا به صورت دریا باقی ماندهاست. بحارالانوار مرحوم مجلسی رضوان الله تعالی علیه صد و ده جلد کتاب است. اینها را از کجا استخراج کردند؟ کجا نگه داشتند؟ شاگرد امام باقر علیهالسلام، جابر بن یزید جعفی عارف و اهل باطن است. وجود مبارک امام باقر علیه السلام نود هزار سرِّ نگفتنی در صندوق سینه او گذاشته، درش را قفل و لاک و مهر کرده و گفته است حق نداری به کسی بگویی. این بزرگوار – جابر بن یزید جعفی- علاوه بر احادیثی که نباید میگفته، شانزده هزار حدیث که در سینهاش بوده و مجاز بوده برای مردم بگوید نقل کردهاست. برخی از محدثان، توانسته اند سی هزار حدیث در سینهشان نگه دارند و این خزائن فرهنگی و زندگی پاک مردم را از ائمه بگیرند و برای نسل های آینده به ارث بگذارند.
زیارتنامه ها گرچه در کنار دعاها قرائت میشود؛ ولی متروک است و تفسیر و تدبّر نمی شود. حالا در خودِ قرآن چقدر تدبّر میشود؟ الحمدلله حرکات و اقداماتی شروع شدهاست و این نهضت را شما جوانها انشاءالله باید دامن بزنید. در دانشگاهها باید رشتههای دعا باشد. ارزش دارد که یک دانشگاه دعا و یک دانشگاه زیارت تاسیس شود، همانطور که دانشگاه حدیث و دانشگاه علوم قرآنی تاسیس شدهاست. ولی خیلی رونق ندارد و خیلی بها داده نشده، باید برای زیارتنامهها دانشگاه تاسیسشود.
درون زیارتنامهها فنون مختلفی رعایت شده است. اسراری در آن ها هست که در روایتها نیست و اینها باید باز شوند و راهگشا هستند و هدایتهای جدیدی در آن ها خواهند بود. درون آن ها، جهشهای معنوی، اخلاقی، عرفانی و توحیدی و حتی سیاسی وجود دارد. مسایل سیاسی در دعاهای حضرت سجاد علیهالسلام واقعاً برجستهاند.
یکی از زیارتنامهها، زیارت حضرت ابیعبداللهالحسین علیهالسلام است. زیارت مطلقه امام حسین علیهالسلام برای هیچ امامی به اندازه حضرت سیدالشهدا علیهالسلام تأکید نشده که زیارت شود. برای هیچ امامی ثواب زیارت و سِرّ زیارت مثل امام حسین علیهالسلام بیان نشده و هیچ امام و هیچ پیغمبری به اندازه حضرت سیدالشهدا علیهالسلام زائر ندارد.
کتاب کاملالزیارات از ابن قولویه جزو کهنترین و معتبرترین کتابهای ماست. ابن قولویه هم از معتمدترین محدّثین و علمای شیعه است. این کتاب، ترجمه شده است و در این ترجمهاش زیارت پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله، ائمه بقیع علیهالسلام، زیارت حضرت امیر علیهالسلام و زیارت سایر ائمه علیهمالسلام]را ببینید[ آن وقت فراز زیارت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را ببینید.
زیارت انبیا، ملائکه و اجنّه از قبرسیّدالشهدا علیهالسلام
ایشان]ابن قولویه[ در آنجا نقل کرده است که صد و بیست چهار هزار پیغمبر علیهمالسلام از پروردگار منّان اذن میگیرند که به زیارت امام حسین علیهالسلام نائل شوند. خداوند به آنها اجازه میدهد و ارواح طیّبه انبیا علیهم السلام فوجفوج – همینطور که کاروانها میروند و هتلها برای کاروان بعدی خالی میشود،- به شکل مرتّب وارد حرم حضرت سیدالشهدا علیهالسلام می شوند. پیوسته یک کاروان داخل و یک کاروان خارج میشود؛ یعنی هر وقت به حرم حضرت سید الشهدا علیهالسلام بروید، یقین داشته باشید که گروهی از انبیا در حال زیارت ایشان هستند.
ملائکهای فرود و ملائکهای عروج میکنند. از اول شهادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام تا به امروز ملائکه میآیند و هنوز پایان ندارد؛ یعنی آنقدر کشش دارد که همینطور هنوز عده ای از ملائکه توفیق زیارت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را پیدا نکرده اند و در نوبت هستند. ملائک میآیند و میروند و چهار هزار ملک از همان روز در حرم حضرت سیدالشهدا علیهالسلام باقی ماندهاند. (که معروف به یا لثارات الحسین اند!)
عدهای از جنها برای زیارت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام آنجا پاسبان هستند و در بعضی جلسات هم از آقای بهجت نقل کردیم که هفت تن از جنها دائماً – شب و روز – در حرم حضرت سیدالشهدا علیهالسلام خدمت میکنند و ما آنها را نمیبینیم؛ ولی آنها دقیقاً تمام کسانی را که وارد حرم امام حسین علیهالسلام میشوند، زیر نظر دارند و میدانند چه کسی، کِی آمد، چه زیارتی را خواند و کجا ایستاد. اگر از آنها گزارش بخواهی، گزارش میدهند که چه کسانی آمدند و چه کسانی رفتند.
این مسئله، فقط مخصوص امام حسین علیهالسلام است و هیچ امامی را نداریم که خدا برای او زیارتنامه تاسیس کرده و سروده باشد. فقط برای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و امام زمان ارواحنا فداه حدیث قدسی است. زیارت عاشورا جزو احادیثی است که از خودِ خدا آمده و زیارت آلیاسین امام زمان ارواحنا فداه هم همینطور است! این دو زیارتنامه آهنگ عرشی و ملکوتی دارند!
در کنار زیارت عاشورا که هم عاشورای معروف است، هم عاشورای غیرمعروف. زیارت مطلقه حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و زیارت عرفه است. به مناسبت ایام مختلف برای حضرت سیدالشهدا علیه السلام زیارتهای خاصی است. از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام، در طول سال، بخاطر آنکه خواسته شده که دلها با کربلا گره بخورد برای زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام زیارت های مختلفی وجود دارد. و برای جنگ علیه امیال درونی و حیوانی خودشان، کربلا بروند و دوره و آموزش ببینند، بتوانند خودشان را بسازند، تزکیه کنند، نفس خودشان را طیّب کنند، در این زیارتنامهها هم خودشناسی هست و هم امامشناسی و هم خداشناسی! بعضی از این زیارتنامهها هم از دور خوانده میشود هم از نزدیک. یکی از زیارتنامههایی که هم از دور خوانده میشود و هم از نزدیک، زیارت عاشورا است. چون شب اول ماه محرم هم است دلمان میخواهد از این نسخههای خاصی که اولیای خاص الهی مقید بودند و به کسانی میگفتند که مشتری خاصشان بودند، به خودمان و کسانی که منّت بر ما میگذارند و صحبتهای ما را تحمل میکنند، به صورت عملی و کاربردی مواردی را بگوییم و همه با هم عمل کنیم.
فطرتها با خداست!
من مدتها پیش از مشهد برمیگشتم. در صندلی هواپیما کنار پنجره نشسته بودم. خانم بزک کردهای، موها بیرون و شالی انداخته، را کنار ما جا داده بودند، نشست. همین که نشست، با گوشی تلفنش ذوق زده به مادرش گفت که من کنار فلانی نشستهام. بعد نمیدانم مادرش چه به او گفت، که بعد از تلفن به من سلام کرد. گفت حاج آقا ما حرف های شما را میشنویم و گوش میکنیم و خیلی هم از حرفهای شما خوشم میآید! من گریهام گرفت. خدا اینها مشتریهای ما هستند! اینها سرمایههای این کشور و اسلام هستند! چه کسانی اینها را می برد؟ برای چه کسانی پل شدهاند؟ ما بلد نیستیم سرمایه خودمان را حفظ کنیم و خودمان از خودمان محافظت کنیم، دیگران میآیند و اموال و سرمایه های فکری و معنوی ما را آلوده و غبار آلود می کنند و ما بلد نیستیم.
این شخص که فطرت دارد به دلش مینشیند، فطرتش داد میزند و میگوید بدیِ من مشکل شماست: آبادی میخانه ز ویرانی ماست! شما باعث شدید که ما بد شدیم، اگر شما راه را بلد بودید، دل ما با شما بود؛ ولی دیگران تاکتیک داشتند و شما تاکتیک نداشتید، ما را از دست شما گرفتند! توصیه من به خانواده ها این است، پدرها، مادر ها، بچه هایشان را باید بشناسند، روحیههایشان را به دست بیاورند، بدانند چه برخوردی برای اینها سازنده است.
شیوه ی علما در نصیحت کردن
مرحوم حاج آقا منیر اصفهانی رضوان الله تعالی علیه از علمای برجسته زمان مرحوم میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه است. میرزای شیرازی وقتی فتوای تحریم تنباکو را میدهد، عدهای از روی حسد مخالف بودند؛ همانند کسانی که با امام رحمهاللهعلیه مخالف بودند و با حضرت آقا هم مخالف هستند! اینها آدمهای متکبر و خودخواهی هستند، صفات خبیثی دارند، تحمل نمیکنند یکی را بالاتر از خودشان ببینند و از این جهت، زیر بار نمیروند. اما بعضی ها دلسوزند، لکن برداشتشان برداشت واقع بینانه نیست؛ البته اگر تقوا داشته باشند؛ خدا هدایتشان میکند. اشخاص زیادی داریم که آدمهای خوبی بودند؛ ولی ظرفیت تحمل این همه مشکلات را با انقلاب نداشتند، لذا انتقاد داشتند؛ ولی مستبصر شدند، آمدند و حمایت کردند.
حاج آقا منیر رضوان الله تعالی علیه جزو این گروه بوده است. حرکت سیاسی مرحوم میرزای شیرازی را نمیپسندید و میگفت این مقابله با انگلیس باعث میشود، آنها به حوزه ها حمله کنند و ریشه ما را بزنند که آنها هم همین فکر را داشتند. لذا یک رساله در ردّ فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی مینویسد ولی با احدی مطرح نمیکند، چون دلسوز بوده است. میخواستند بروند و در خلوت به خود میرزا بگویند.
این هم جزو دستورات اخلاقی ما است که فرمودند اگر به کسی انتقاد داریم جلوی جمع نگوییم. دوستمان حرکتی انجام داد یا چیزی در موردش شنیده بودیم، اگر در جمع بگوییم باعث آبرو ریزی او میشویم. گاهی چون هدایت و امر به معروف را بلد نیستیم، به جای اینکه کسی را هدایت کنیم؛ لجبازش میکنیم! مخاطبشناسی، زمینهشناسی، روانشناسی تبلیغی و روانشناسی طبیعتی، خیلی مهم است. اگر بچههای مسلمان به اینها توجه نکنند، انرژی هایشان هدر میرود و نه تنها به مقصد نمیرسند، از مقصد هم دور میشوند. فطرتها با خداست، فطرتها با ماست.
اجمالاً، اگر آدم از کسی انتقاد داشته باشد، باید آن را در سِرّ بگوید. امام حسن عسگری علیهالسلام میفرمایند: مَن وَعَظَ أَخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ و َمَن وَعَظَهُ عَلانیَهً فَقَد شانَهُ؛ اگر در نهان عیبش را گفتی، آراستهاش کرده ای، باعث میشود عیب او بر طرف شود؛ چون دلسوزی تو را احساس میکند، رابطه طرفینی می شود، میبیند واقعاً از روی محبت این حرفها را میزنی، اما اگر در جمع بگویی که چرا فلان کار را کردی و آبروی او را ببری، این باعث میشود که وضع بدتر شود!
اینکه حاج آقا منیر اصفهانی رضوان الله تعالی علیه مجتهد و فقیه بوده، کرسی درس خارج داشته؛ در ردّ فتوای سیاسی مرحوم میرزا رساله نوشته و به احدی بازگو نکرده است؛ بلند شده و از اینجا به عتبات رفته تا خدمت مرحوم میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه برسد؛ و این رساله را ارائه کند و منتظر شود آقا قبول کنند یا ببینند چه نظر دیگری دارند. قبل از آنکه به محضر میرزا برسد یکی از اوتاد و اولیای آن زمان که از اعجوبه های عالم بوده را مشاهده می کند. ملا فتحعلی سلطان آبادی اعلی الله مقامه، حاج آقا منیر اصفهانی رضوان الله تعالی علیه را میبیند و بدون اینکه حاجآقا منیر چیزی بگوید و مطلبی ارائه کند، میفرمایند شما در این نوشته و تصمیمتان گرفتار خطا و اشتباه شدهاید، حق با میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه است!
حاج آقا منیر اصفهانی با خود می گوید: ایشان عجب رندی است! ما که این را خودمان نوشتهایم، به کسی هم نگفتهایم، او مشت ما را باز کرد و مطلب ما را گفت! زانو میزند و عرضه میدارد: معلوم شد شما بحمدالله عینالله هستید، چشم خدایید، پرده ای پیش چشمان شما نیست. حالا که به این مقام رسیدید از ما درماندگان و اسیران آمال و آرزو هم دستگیری کنید. یک نسخهای هم به ما بدهید که ما هم نجات پیدا کنیم.
عظمت شخصیت ملافتحعلی سلطان آبادی رضواناللهتعالیعلیه
]علاوه بر ماجرای بالا در عظمت شخصیت ایشان:[ مرحوم میرزای نائینی به آقای طباطبایی رضوان الله تعالی علیه صاحب تفسیر المیزان گفته بود: که من در میان اهل دل، هیچ کس را به پای این سه نفر ندیدم؛ یکی سید بن طاووس رضوان الله تعالی علیه، دومی مرحوم بحرالعلوم رضوان الله تعالی علیه و سومی ملا فتحعلی سلطان آبادی رضوان الله تعالی علیه!
ملافتحعلی سلطان آبادی رضواناللهتعالیعلیه علماً و عملاً آنچنان متنفّذ بوده و عظمت داشته است که مرحوم میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه شیدا و محو او بود. مرحوم میرزای شیرازی در اوج مرجعیت خود، هفتهای یک روز، در خدمت ملافتحعلی سلطان آبادی رضوان الله تعالی علیه بوده و همه کارهایش را با ایشان تنظیم میکرده است! تا با نسخه های ایشان خود سازی کند و میفرمود: من این مرد خدا را به قدری قبول دارم که اگر در روز روشن، به من بگوید الان شب است! من چشم خودم را تکذیب میکنم؛ ولی ملافتحعلی سلطان آبادی رضوان الله تعالی علیه را تکذیب نمیکنم! میدانم او وصل است؛ او مرد خداست و از این عالم، بالاتر است.
وقتی حاج آقا منیر اصفهانی زانو می زنند و تقاضای نسخه هدایت بخش می کنند؛ مرحوم سلطان آبادی رضوان الله تعالی علیه تواضع میکنند، میفرمایند: شما مجتهدید، شما فقیه اید، شما به کتاب و سنت آشنایید، شما علّامهاید، من چه بگویم به شما که من میدانم و شما نمیدانید؟! حاج آقا منیر رضوان الله تعالی علیه اصرارش بیشتر میشود. آقا یک نگاهی هم به ما بکنید: آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند! امام زمان ارواحنا فداه! نمیشود از این نوع اشخاص بر سر راه ما هم باشد؟ دست ما را هم بگیرند؟ ما را هم به اشتباهاتمان متوجه کنند؟
نسخه ای هدایت بخش از مردی بزرگ
مرحوم آخوند ملافتحعلی سلطان آبادی رضواناللهتعالیعلیه دید این عطش یک عطش واقعی است، لذا نسخه ای برای ایشان ارائه کردند: به ایشان توصیه سه چیز را کرده بود:
نخست؛ نماز اول ماه است. در مفاتیح هست. این توصیه مرد بزرگی است، همان که خضرِ مرحوم میرزای شیرازی بوده است! میرزای شیرازی که مرجع بزرگی در تاریخ است، نقطه عطفی شده؛ با این حال پیش او طفل راه بوده است، فرموده بودند نماز اول ماه را ترک نکنید!
دوم؛ هرشب یک نماز لیله الدفن بخوانید، به نیّت واردینِ عالمِ برزخ که شب سختشان است. میگویند شب اول قبر خیلی وحشتناک است، انسان از همهجا جدا شده است. این آیه کریمهی سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا. مریم؛ ۱۵٫
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: سه فراز سخت برای بشر است؛ نخست لحظهای است که انسان از مادر متولد میشود و با یک دنیای جدیدی مواجه میشود و شروع به گریه کردن میکند. بر او آشنا نیست و برای او تحمل این معنا خیلی سخت است. دوم زمانی است که از رحم این عالم به عالم برزخ منتقل میشود. رفتن به عالم برزخ سختیهای زیادی دارد و بهترین کمکی که ما میتوانیم به تازه واردینِ به عالم برزخ بکنیم، این است که هر شب به نیت شیعیانی که آن شب میهمان میشوند و به آن عالم میروند، یک نماز وحشت بخوانیم! زیرا دیگر نه کسی آنجا دارند، نه رفیقی و کمکی دارند؛ خودشان هستند و عَملشان برای آنها خیلی سخت است. آنجا انسان نیاز دارد که کسی چراغی برای او روشن کند.
سومین توصیه؛ زیارت عاشورا را ترک نکنید! زیارت عاشورا حدیث قدسی است و هم میشود از دور خواند و هم از نزدیک.
معنای وارث آدم علیهالسلام بودن امام حسین علیهالسلام
در کنار زیارت عاشورا، زیارت وارث را هم میتوان از دور و نزدیک خواند.دو سه نکته از جامعیت امام حسین علیهالسلام در طی این چند جلسه به محضرتان تقدیم خواهم کرد. آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری! خدا همه خوبیهای عالم را در وجود امام حسین علیهالسلام ما جمع کرده است:
“السلام علیک یا وارث آدم صفوه الله“ حضرت امام حسین علیهالسلام وارث آدم علیهالسلام است. آدم علیهالسلام چه ویژگی داشته که صفوه الله شدهاست؟ امام حسین علیهالسلام دلها را صاف میکند. اگر درست آمده باشیم و بخواهیم از این کلاسها درست استفاده کنیم، ما هم صفوه الله میشویم! ناخالصیها و شیشه خورده هایمان را میگیرند، ما را زلال و شفاف میکنند، وجود ما یک دست میشود، این شیطنت ها و رگه های شیطانی را از ما قطع میکنند، غدههای سرطانیِ تمایلاتِ شیطانی را از ما میگیرند.
حضرت آدم علیهالسلام خصوصیاتی دارد که یک بُعد اثباتی و یک بُعد سلبی آن را عرض می کنم. در بُعد اثباتی، حضرت آدم علیهالسلام معلَّم خداست، استاد آدم علیهالسلام خودِ خداست! وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها. بقره؛ ۳۱٫ اما این علمی که ما از آن برداشت داریم، این علم، آن علم نیست. نه اینکه پروردگار متعال به حضرت آدم علیهالسلام مفاهیم را، ماهیّات را نشان داده است، نه اینکه مثلاً گفته است این خورشید، ماه، زمین و دریاست، اسم اینها را یاد داده باشد! اینطور نیست؛ بلکه اِشرافی به عالم انوار و اتحاد قلب انسان با لوح محفوظ است؛ متصل شدن به آیینه هایی که پیش خدا هستند و مبدا نوری این عالمند؛ بر ما سوی احاطه پیدا کردن است.
“وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَهِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین“ بقره؛ ۳۱٫ این صیغه جمع ذویالعقول دارد. “أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ“ این ضمیرِ ذویالعقول است، نه اینکه از سنگ و کلوخ و معادن زیرزمینی و مواد – آب و… – خبر داده است، بلکه خدا مجموعههایی در گنجینهی خودش دارد که هر چیزی در عالم نازل میشود، از آن صندوق و خزینه نازل میشود و از آن معدن استخراج میشود: وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ. حجر؛ ۲۱٫
آدم علیه السلام هنرش به این بود که خدا او را به آن جمع متصل کرد. چشمی داشت که میتوانست انوار ملکوت را ببیند و کسی که مجهز به آن باشد، بر اسرار عالم اشراف دارد. علم حضرت آدم علیه السلام از نوع اکتسابی، تخته سیاهی و نوشتاری نبود. این علم، حقیقتی وجودی است و کمالی فوق تصور ماست.
در آن حدیث وقتی عنوان بصری خدمت امام صادق علیهالسلام آمد و عرضه داشت: یا بن رسول الله! عمرم تمام شده است. دنبال علم میگشتم و هر چه کرسی درسی دیدم زانو زدم، اما همه جا سراب یافتم، حالا فهمیدم که چشمه علم، پیش شماست؛ عطشم را پیش شما آوردهام تا منِ تشنه را سیراب کنید!
وجود مقدس امام صادق علیهالسلام فرمودند: آن چیزی که شما دنبال آن هستی در کتاب نیست، ” لیس العلم بتعلم“. علم یادگرفتنی نیست! علم، جهشی وجودی، شکوفایی، کمال، نور، حقیقت و اتصال با روح القدس است. علم امری است که خدا در وجود کسی، وجود جدید می شود؛ مراتبی از روح القدس در وجود انسان محقق میشود که انسان، عالِم می شود. علمی که حضرت آدم علیهالسلام داشت، علمی نبود که پای درس کسی یاد گرفته باشد.
حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام وقتی در بستر شهادت دیدند که لحظات آخرشان است، کسی را پیش محمد حنفیه فرستادند. وقتی محمد حنفیه آمد، حضرت فرمودند که من نگران نیستم که تو بعد از من بر امام حسین علیهالسلام حَسد کنی، مثلا زیر بار نروی و امامت ایشان را قبول نکنی، زیرا که حسد صفت کفار است؛ اما حیفم آمد چیزی که وظیفه بود به تو نگویم؛ و آن این است که امام بعد از من حسین علیهالسلام است! جناب محمد حنفیه از امام حسن علیهالسلام اجازه گرفت که عرض عقیده کند.
عرضه داشت: یا اَبامحمد! ای برادر بزرگوار من، ای امام زمان من، من بر این باورم: ان الحسین اعلمنا علما، و اثقلنا حلما، و اقربنا من رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و آله رحما، کان فقیها قبل ان یخلق و قرأ الوحی قبل ان ینطق. الکافی، چ سوم، تهران، اسلامیه، ۱۳۸۸، ج ۱، ص ۳۰۲؛ و بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۴۰. فکر محمد حنفیه خیلی بلند است. واقعاً و حقاً سرّ پدرش حضرت علی بن ابی طالب علیهالسلام است. این حرف را روحالقدس بر زبانش جاری کرده است! این حرف، حرف خودش نبوده است؛ ولی چون در محضر امام زمانش، یعنی امام حسن مجتبی علیه السلام این را گفت و امام حسن علیهالسلام هم این سخن را رد و تصحیح نکرد، نشان میدهد که مطلب حق است.
محمد حنفیه گفت: عقیده و باور من این است که علم حسین علیهالسلام در میان ما از همه بالاتر است و حلم او از همه عظیمتر است، امامت ایشان اکتسابی نیست و این مقام معنویتی که امام حسین علیهالسلام ما دارد، عجیب است! “کان اماما قبل ان یخلق” یعنی هنوز به این عالم نیامده بود، عالم خلق هنوز برای او پیدا نشده بود و خلقت ملکی نداشت، او در عالم امر و در عالم ملکوت، امام بود؛ “و قرأ القرآن و لم ینطق“ قبل از اینکه صورت ملکی قرآن در این عالم به صورت قرائت در بیاید، امام حسین علیهالسلام صورت ملکوتی قرآن را خوانده بود.
“وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها“ معلم حضرت آدم، شخص خداست! در این جهت می فرماید: “السلام علیک یا وارث آدم صفوه الله“ کسی اندک حجاب و غباری داشته باشد، آن نور در وجودش منعکس نمیشود، آن وجود احاطی و جهان شمولی که در اعماق عالم وجود دارد، در انسان حضور نمی یابد.
آقای بهجت رضیاللهعنه به یکی از علمایی که اخیرا درگذشت، فرموده بود: میخواهی از بدو تولدت تا حال هر کاری کردهای؛ و از حالا تا دم مرگت هم هر چه بر سرت میآید به تو بگویم؟ گزارش نبود، حضور بود، از اول تا آخر حضور وجودی دارد، شاهد بر عالَم و اعمال است. امام اینطوری است؛ “قل اعملوا“ این برای خیلیها میتواند محرک باشد که ما بد نشویم. “و قل اعملوا“ اینها حضور در اعماق وجودی ما دارند: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون. توبه؛ ۱۰۵٫
در بُعد سلبی، وجود مقدس امام حسین علیهالسلام محکی بود که صف شیاطین را از صف ملائکه جدا کرد. دقیقا مشابه کاری که حضرت آدم علیهالسلام انجام داد؛ و این از ویژگیهای حضرت آدم علیهالسلام است!
– اگر عمری داشتیم ان شاء الله شب بعد آقا جانمان، امام زمانمان ما را کمک بکند بتوانیم در برابر این صفا، این حقیقتی که در وجود مبارک شما هست و آن حقیقت و صفا شما را اینجا جمع کرده است، خصوصاً برادران عزیز علمایمان که رفقای شما هستند، مطالبی که هم بار اخلاقی، هم بار سیاسی- اجتماعی و هم بار معرفتی دارد.- امام حسین علیهالسلام کیست که میگوییم: “السلام علیک یا وارث آدم صفوه الله السلام علیک یا وارث نوح نبی الله“!!؟
[۱] – الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج۲، ص ۴۱۶٫
پاسخ دهید