- گنج ها را از دست ندهید
- طاقت فتنه ها را نداشتم
- چهار ستاره ی آسمان عرفان
- دلبر میزرای شیرازی اعلی الله مقامه
- داستان ملّا فتحعلی سلطانآبادی
- هدف از این داستان
- شکست انگلیس
- ماجرای مرحوم شیخ حسین فاطمی و انقلاب اسلامی
- خطر متحجّرین بیشتر است!
- فتوای تحریم تنباکو از میرزای شیرازی نیست!
- عنایت حضرت در فتوای تحریم تنباکو
- نسخه ای برای من بپیچید
- اول؛ نماز اول ماه را فراموش نکن
- دوم؛ نماز وحشت را فراموش نکن
- به فکر اموات باشیم
- بهتری توشه اشک امام حسین علیه السلام است
- سوم؛ زیارت عاشورا را فراموش نکن
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
«* رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱]. . *گفت: پروردگارا! سینهام را [براى تحمل این وظیفه سنگین] گشاده گردان،* و کارم را برایم آسان ساز،* و گِرِهى را [که مانع روان سخن گفتن من است] از زبانم بگشاى* [تا] سخنم را بفهمند*
«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاهُ عَلَى أفضَلِ السُّفَراءِ طَبِیبِنا شَفِیعِنَا أنِیسِنَا حَبِیبِنَا أبِی الْقاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعصُومِینَ سِیَّمَا مَولَانَا الْکَهفِ الْحَصِینِ وَ غِیَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکِینِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِینَ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ (أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ وَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ اللهُ ظُهُورَهُ) وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصرَتَهُ وَ رِضاهُ وَ دُعائَهُ وَ رأفَتَهُ وَ اللَّعنُ عَلَی أعْدَائهِمْ أجْمَعِینَ إلَی یَومِ الدِّینِ».
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً»[۲]. و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مایه درمان ورحمت است، نازل مىکنیم وستمکاران را جز خسارت نمىافزاید.
گنج ها را از دست ندهید
نکتهای که إنشاءالله در ابتدای منبر من، به عنوان ذخیره برای شما بماند این است که فردا اوّل ماه است. اوّل ماه در اسلام ویژگیهای خاصّی دارد. اهل مراقبه نسبت به اوّل ماه بیتوجّه نیستند. علما و بزرگان ما این روزها، این ساعتها، این ماهها را همانند منزلهایی میبینند که ما از آن ها عبور میکنیم، تا به مقصد برسیم. در این ماه به هر منزلی که پا میگذاریم، در آنجا گنجهایی وجود دارد. اگر حواس آدم جمع باشد،(۵:۰۰) خواب نباشد، مست نباشد، از خود بیخود نشده باشد، دیوانه نباشد، [گنج را به دست می آورد]. کسی از گنج، آن هم گنجی که در خانهی ابد خود لازم دارد (قطع صدا)، نمی گذرد؛ این گنج را نمیگذارد برود؛ [به عنوان مثال کسی] دست خالی از جایی که(قطع صدا) گنج دارد [می گذرد، این شخص] چشم خود را به روی گنج نمیبندد که دست خالی برود و آنجا [در آخرت] ببیند عجب سرمایهای را جا گذاشته است و ببیند اینجا چقدر به این گنج نیاز دارد، چه ضرورتهایی، چه مشکلاتی، چه گردنههایی است که(قطع صدا) اگر گنج آورده بود(قطع صدا) [می توانست از آن ها عبور کند؛ حالا که] نیاورده، فقیر هست (قطع صدا) میشویم.
بر این اساس، علمای اهل باطن ما، اخلاقیّون ما، اهل الله ما، اهل سیر و سلوک ما، عرفای ما کتابهایی تحت عنوان مراقبه نوشتند که از مشهورترین کتابهای مراقبه کتاب سیّد بن طاووس اعلی الله مقامه است. سیّد بن طاووس اعلی الله مقامه یکی از نادرترین علمایی است که هم در کلام، هم در فقاهت، هم در سیر باطنی، اگر نگوییم بینظیر است باید بگوییم کمنظیر است.
طاقت فتنه ها را نداشتم
آیت الله العظمی آقای بهجت که سلام خدا بر ایشان باد، [از پیش ما رفتند]. ما یک بهجتی داشتیم ولی آن را از دست دادیم؛ ایشان ما را گذاشت و رفت، بیخبر هم رفت، هیچ به او نمیآمد که برود. ایشان طوری حرف میزدند که همه باور کرده بودند در این دنیا میماند تا امام زمان ارواحنافداه تشریف بیاورند؛ بعد از وفات آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه ، بعضی ها خواب ایشان را دیده بودند؛ به ایشان عرض کردند شما که اینطور صحبت میکردید، همه باور کرده بودند که وقتی آقا تشریف میآورند، شما [در دنیا] هستید. [ایشان] فرموده بود: طاقت فتنهها را نداشتم. وقتی حضرت میآیند، من هم بر میگردم. چنین کانونهای نوری را خدا به ما داده بود، قدر ندانستیم، از دست ما رفتند.
چهار ستاره ی آسمان عرفان
ایشان نقل فرمودند از علّامه بزرگوار، مفسّر کبیر قرآن، حکیم دوران، عارف کمنظیر، مرحوم علّامه آقا سیّد محمّد حسین طباطبایی اعلی الله مقامه، صاحب کتاب شریف المیزان و آثار سودمند دیگری که از آن بزرگوار به یادگار مانده است و همچنین شاگردان برجستهای که نفس آن وجود مبارک، به این شاگرد ها خورد و این شاگردها هر کدام در یک جبههای پرچم دار شیعه هستند.
آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه از علّامه طباطبایی اعلی الله مقامه نقل می کند که ایشان فرمودند: میرزای نایینی، محقّق بزرگ، مجدّد مائه، نقطهی عطف در تاریخ فقه و اصول شیعه گفته بودند: من در میان ستارگان آسمان عرفان، ستارهای پرنورتر از این سه ستاره ندیدهام، اوّلی آن سیّد بن طاووس اعلی الله مقامه است، دومی سیّد بحر العلوم رضوان الله تعالی علیه است، سومی را ایشان گفته بودند که ملّا فتحعلی سلطانآبادی رحمه الله علیه است. (۱۰:۰۰)
آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه فرمودند: من به آقای طباطبایی اعلی الله مقامه عرض کردم که مرحوم نائینی رحمه الله علیه چهارمین ستاره بود ولی ایشان خود را نشان نمیداد.
هر کس با مرحوم نائینی رحمه الله علیه نشست و برخاست داشت، فکر میکرد یک فقیه است. یک ملّای خیلی برجستهاست. یک اصولی است. کسی فکر نمیکرد که او هم چشم برزخی دارد، او هم عاشق است، دل او هم آب شده است، ایشان اینجایی نیست، آنجایی است. بعد آقای طباطبایی اعلی الله مقامه فرمودند: بنده ایشان را، هم در حال زیارت دیدم [که از خود بی خود می شد]، هم در حال درس دیدم که یک مرتبه از حال میرفت. این شاگردها [وقتی این وضعیت را می دیدند] فکر میکردند، حواس او پرت است، اما حواس مرحوم نائینی را جای دیگر پرت کرده بود.
دلبر میزرای شیرازی اعلی الله مقامه
ملّا فتحعلی سلطانآبادی رحمه الله علیه از نظر سیر باطنی، دلبر میرزای شیرازی اعلی الله مقامه بود. حتماً با اسم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه همهی شما جوانهای هیئتی، ولایتی، انقلابی آشنا هستید.
اوّلین کسی که در تاریخ شیعه پرچم ولایت فقیه را در عرصهی سیاسی به اهتزاز در آورد و با فتوای تاریخی تحریم تنباکو، سیلی محکمی به صورت استعمار غرب، عموماً و خصوصاً به انگلیس خبیث زد و اقتدار فقاهت شیعه، مرجعیّت شیعه و مدیریّت و نفوذ سیاسی پرچمدار شیعه را در تاریخ نرخ کرد، [میرزای شیرازی اعلی الله مقامه بود].
میرزای شیرازی اعلی الله مقامه با آن عظمت، با آن اقتدار، با آن شهرت جهانی، با آن نفوذ در دلها، با آن ابهّت در حوزههای علمیّه وقتی به ملّا فتحعلی سلطانآبادی رحمه الله علیه میرسید، گویا ایشان عبدی، بردهای هستند که به ارباب خود رسیده است.
معجزه ی حاج شیخ عبد الکریم حائری رضوان الله تعالی علیه
مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری رضوان الله تعالی علیه، آیت العظمی، بنیانگذار حوزهی علمیّهی قم، کسی که امام رحمه الله علیه را در دامن خود پرورش داد، مراجع دیگر را برای امام عصر ارواحنا فداه ذخیره کرد، وجودی بود که کار شبه معجزه کرد. در شرایطی که رضا خان از طرف حکومت انگلیس مأموریّت داشت که ریشهی علم و علما را بزند و درهمین راستا عمّامهها را برداشت، چادرها را برداشت، مجالس امام حسین علیه السّلام را ممنوع کرد، در همان شرایط مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری رضوان الله تعالی علیه در قم کارخانهی تولید مرجع را درست کرد.
ببینید ایشان در آن خفقان چه مراجعی تربیت کرد؛ مرحوم امام، مرحوم آقای گلپایگانی، مرحوم آقای خوانساری، مرحوم آقای اراکی، مرحوم آقا سیّد محمّد تقی خوانساری، آقا سیّد احمد خوانساری، مرحوم آخوند همدانی اعلی الله مقامهم شریف و… ایشان اینقدر فقیه جامع الشّرایط تربیت کرد که جز با یک نظر خاصّی از امام عصر ارواحنا فداه در آن شرایط، [این کار انجام] نمیشد.
ایشان درست برعکس خواسته ی رضا خان عمل کردند و بینی او را به خاک مالیدند، ایشان همیشه با جنگ نرم به پیش رفتند، هیچ وقت با شاه در نیفتاد، خیلی جاها هم کوتاه آمدند، ولی آخر کار خودشان را انجام دادند و این همه مرجع را ذخیره کردند.
ما این انقلاب خود را از حاج شیخ عبد الکریم حائری رضوان الله تعالی علیه داریم. ایشان امام را ساختند و امام هم رحمه الله علیه به داد اسلام رسید.(۱۵:۰۰) امام رحمه الله علیه، شما جوانها را حسینی کرد. [در آن زمان] نسل جوان به فنا رفته بود. اگر جوانی پای منبر ما میآمد خیلی تعجّب میکردیم. به خصوص قشر دانشگاهی و دبیرستانی، اینها خیلی به ندرت پای منبرها میآمدند.
انقلاب آمد دل ها را زنده کرد، سیم دل شما را با کربلا و امام حسین علیه السّلام بست، شعلهی عشق امام زمان را در دل شما مشتعل کرد. مراجع خیلی کارها انجام دادند. نفس داشتند، حقیقت داشتند، باطن داشتند. خدا هم چون صداقت آنها را میدانست اینقدر وجود آنها را برکت داد.
داستان ملّا فتحعلی سلطانآبادی
حاج شیخ عبد الکریم حائری رضوان الله تعالی علیه و مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری شهید که ایشان شهید مشروعیّت نظام بود. ایشان را به خاطر اینکه میگفت: باید فقهاء در مجلس حضور داشته باشند و انتخابات با رأی فقهاء مشروعیّت پیدا میکند و الّا آراء مردم بدون امضاء امام زمان ارواحنافداه چه تأثیری دارد؟ چه نقشی دارد؟ کشتند.
روزی این دو بزرگوار در محضر میرزای شیرازی اعلی الله مقامه بودند. میرزای شیرازی اعلی الله مقامه حوزهی علمیّه را از نجف به سامرّاء برد. حالا آدم میفهمد که ایشان چه بصیرتی داشت. ایشان میخواست آنجا را پایگاه شیعه کند تا این نانجیبها نتوانند قبر حضرت امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السّلام را منفجر کنند. اگر [در زمان ما هم] آنجا، شیعهها رفته بودند، حوزهی علمیّه مانده بود، حصاری بود علیه دشمن و دیگر اینها نمیتوانستند آنجا را منفجر کنند. (صحبت متفرقه)
مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه با این دو شاگرد برجستهی خود، حاج شیخ عبد الکریم حائری رضوان الله تعالی علیه و حاج شیخ فضل الله نوری رحمه الله علیه در مدرسه علمیّهای که در سامرّاء درست کرده بود، در حجره نشسته بود. ایشان داشتند با اینها مذاکرهی علمی میکردند که یک مرتبه این دو بزرگوار بر خلاف توقّع و انتظار خود دیدند که این مرجع عالیقدر عالم تشیّع، این ولیّ فقیه زمان، این پرچمدار و زمامدار شیعه با یک دستپاچگی و سراسیمهگی از جای خود بلند شدند و به سوی صحن مدرسه دویدند. اینها هم با تعجّب دنبال آقا حرکت کردند.
[وقتی به صحن مدرسه رسیدند]، دیدند که یک شیخ ژولیدهای که نه لباس او خیلی لباس است، نه خود او خیلی طراوتی دارد، یک شیخ پیر ژولیدهای [در حیاط ایستاده است]. مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه، آن مرجع بزرگ به استقبال ایشان رفت؛ ولی عادی نرفت، ایشان خیلی دستپاچه بود. [وقتی به آن شیخ پیر رسید،] خم شد و دست شیخ را بوسید و پشت سر شیخ حرکت کرد. وقتی وارد حجره شدند، شیخ را نشاند آنجایی که خود او نشسته بود و خود او هم مثل شاگرد دوزانو مقابل او نشست.
یک مسئلهی فقهی مطرح شد و آن شیخ به قول معروف“ داد سخن را داد“. میرزای شیرازی اعلی الله مقامه با همهی وجود خود گوش بود. وقتی فرمایشات آن آقا تمام شد میزرای شیرازی اعلی الله مقامه گفت: آقا، اجازه میفرمایید من یک بار برای شما بگویم، ببینید من فرمایش شما را فهمیدم یا نه؟ شیخ فرمود: بگو! میرزا حرفهای او را تقریر کرد و ایشان فرمودند: بله همینطور است. امّا حاج شیخ عبد الکریم حائری و مرحوم شیخ فضل الله نوری رضوان الله تعالی علیهما هر دو ناراحت بودند، [به اصطلاح، این وضعیت را] نمیکشیدند؛ این شیخ چه کسی است؟!(۲۰:۰۰) این مرجع تقلید است، این ولی فقیه است، این پرچمدار شیعه است، چطور این در برابر او اینگونه کوچکی میکند!
این شیخ نگاهی به حاج شیخ عبد الکریم حائری رضوان الله تعالی علیه کرده بود و به میرزای شیرازی اعلی الله مقامه فرموده بود: این آقا چه کسی هستند؟ ایشان جواب داده بودند: این شیخ عبد الکریم یزدی رضوان الله تعالی علیه است. فرموده بود: میگویند شیخ عبد الکریمی عَلم مرجعیّت به دست میگیرد و حوزهی علمیّهی قم تأسیس میکند، نکند آن شیخ عبد الکریم تو باشی؟!
حالا این طلبهی جوانی بود و خواب چنین چیزی را هم ندیده بود. بعد ایشان [رو به شیخ فضل الله کردند و] گفتند که این آقا کیست؟ -مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری رضوان الله تعالی علیه که معرفی شده بود و [شیخ در رابطه با ایشان] آن مطلب را گفت- میرزای شیرازی اعلی الله مقامه گفته بود: این هم آقای شیخ فضل الله نوری رحمه الله علیه است. آن شیخ فرموده بود: میگویند در تهران شیطان فتنهای به پا میکند و در آن فتنه شیخ فضل اللّهی سر دار میرود، نکند آن شیخ فضل الله تو باشی؟!
حالا این شیخ کیست؟ این شیخ ملّا فتحعلی سلطانآبادی رحمه الله علیه است. شما جوان ها اسم او را به یاد داشته باشید چراکه «عِندَ ذِکرِ الأخیارِ تَنزِلُ البَرَکات» هنگامی که در مجلسی یاد بزرگان می شود در آن مجلس برکات نازل می شود [یافت نشده در منبع]. در یعنی هر مجلسی نام عرشیان، ملکوتیان، صلحاء، نوریان مطرح شود خدای متعال به آن مجالس برکات نازل میکند.
هدف از این داستان
این مطالب مقدّمه بود، خواستم جوانهای عزیز ما اطّلاعات جدیدی را از مسائل علما داشته باشند تا یک نکتهای را به تناسب این ایّام به محضر شما بگویم که هم جنبهی عملی و اجرایی داشته باشد و هم اینکه إنشاءالله مایهی توفیقات ما شود.
این ملّا فتحعلی سلطانآبادی رحمه الله علیه جزء نوادر ناشناختهی روزگار است. شما جوان ها هم که زیاد پای منبرها نشستهاید از ملّا فتحعلی خیلی مطلب سراغ ندارید ولی خیلی انسان اعجوبه ای است.
شکست انگلیس
مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه عَلم ولایت فقیه را بلند کرد و فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد؛ [ بنا بر این حکم] بازرگانان تهران و سایر بلاد شیعه انبارهای تنباکو را گونی گونی میآوردند و در خیابانها آتش میزدند، چون مرجع تقلید آنها، فقیه آنها حرام کرده بود. [در آن زمان، مردم] دین را اینگونه نشان دادند و [با این حرکت] انگلیس در آن معامله شکست خورد.
ماجرای مرحوم شیخ حسین فاطمی و انقلاب اسلامی
در زمان امام رحمه الله علیه بعضی آخوندها با انقلاب امام رحمه الله علیه موافق نبودند. بعضی از آنها از روی حسد مخالف بودند، بعضی از آنها از روی جهالت مخالف بودند، بعضی از آنها از روی مقدّسی مخالف بودند. چرا از روی مقدّسی مخالف بودند؟ برای اینکه مرحوم حاج آقا حسین فاطمی رضوان الله تعالی علیه [با امام رحمه الله علیه مخالف بود].
[ایشان] از اوتاد بود، از اولیاء الهی بود، اهل تشرّف به محضر امام عصر ارواحناه فداه بود، علمای قم مرید او بودند، جلسهی دعای کمیل داشت، جلسهی دعای ندبه داشت و آنهایی که اهل بودند آنجا را برای خود سفرهی تقرّب به خدا میدیدند. در مجلس حاج آقا حسین فاطمی رضوان الله تعالی علیه بزرگان میآمدند و پای صحبت او مینشستند و گریه میکردند.
حاج آقا حسین فاطمی رضی الله عنه با امام رحمه الله علیه مخالف بود؛ ایشان با نظریه ی رویا رویی انقلاب در برابر شاه مخالف بود، چرا؟ چون میگفت: این خلاف تقیّه است. این آخوند یک لا قبا [در برابر] دولتی که ساواک دارد، ارتش دارد، شهربانی دارد، ژاندارمری دارد، نیروهای مسلّح دارد [چگونه می تواند بایستد]؟، یک آخوند بدون اسلحه چطور میخواهد با اینها برابری کند؟
میگفت: این کار باعث میشود که اینها بیایند و حوزههای علمیّه را از بین ببرند چون قدرت در دست آنها است، اگر ما یک مقدار تند برویم میآیند ما را از بین میبرند. مثل بعضی از افراد که الآن میگویند: مگر میشود با آمریکا در افتاد؟ آنها اتم دارند، آن ها چه دارند و ما چه داریم و ما تحریم هستیم و… خیال میکنند.
از این جهت ایشان با امام رحمه الله علیه موافق نبود؛ ولی وقتی ایشان به مشهد رفته بودند، در آنجا امام رضا علیه السّلام را دیدند. نه اینکه ضریح او را دیده باشند، خود امام رضا علیه السّلام را در عالم مکاشفه دیدند. ایشان دیده بودند که آقا امام رضا علیه السّلام حضرت امام را کنار خود نشانده است و گویا امام رضا علیه السّلام دیکته میکند و امام رحمه الله علیه فرمایشات حضرت را دارد اجرا میکند، در واقع امام راحل که رضوان خدا بر ایشان باد [در آن مکاشفه] خودش نیست [بلکه حضرت به جای ایشان هستند]. بعد از این مکاشفهدای که برای مرحوم حاج آقا حسین فاطمی رضوان الله تعالی علیه پیش آمد ایشان جزء مروّجین انقلاب امام رحمه الله علیه و جزء پشتیبانهای سرسخت امام رحمه الله علیه شدند.
خطر متحجّرین بیشتر است!
من عارفی سراغ ندارم که با امام رحمه الله علیه یا مقام معظّم رهبری دام ظله میانهی خوشی نداشته باشد. اینهایی که میانهی خوشی ندارند، یقیناً یا حسود هستند یا جاهل هستند یا خشکهمقدّس و قشری هستند. امام رحمه الله علیه میفرمودند: خطر متحجّرین از امریکا بیشتر است. آنهایی که کمی آب و رنگ تقدّسی دارند، پیشانیهای آنها پینه بسته است، مردم اعتقاد کوچکی به آنها دارند، اینها وقتی اشکال میکنند، خطرناک است. اینها همانند ابوموسی اشعری هستند، اینها همانند حسن بصری هستند، مدام میخواهند نماز بخوانند، ولی کاری به کار سیاست و مدیریّت جامعه ندارند.
امّا اگر واقعاً کسی خالص باشد «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[۳]. و کسانى که براى [به دست آوردن خشنودى] ما [با جان و مال] کوشیدند، بىتردید آنان را به راههاى خود [راه رشد، سعادت، کمال، کرامت، بهشت و مقام قرب] راهنمایى مىکنیم؛ یعنی اگر واقعاً انگیزهی شما این باشد که به فرمان خدا عمل کنید خدا اشتباهات شما را برطرف میکند، مثل حاج آقا حسین فاطمی رضوان الله تعالی علیه.
فتوای تحریم تنباکو از میرزای شیرازی نیست!
در زمان مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه الشّریف نیز اینطور بود. یکی از علمای متدیّن زمان با این فتوای میرزای شیرازی از نظر رأی فقهی موافق نبود و آن مرحوم حاج آقا منیر اصفهانی اعلی الله مقامه بود، ایشان هم فقیه بودند هم متنفّذ بودند هم متدیّن بودند هم فکر میکردند که با انگلیس نمیشود در افتاد، و می گفتند: چرا میرزای شیرازی اعلی الله مقامه الشّریف این کار را کرد؟ این مایهی حسّاسیّت آنها میشود و آن ها میآیند ریشهی حوزهها را میزنند. خلاصه با این ایده موافق نبود.
ایشان بر رد این حکم جزوهای نوشت و بین خود و خدای خود، استدلال کرد که این حرکت میرزا با این مبانی سازگار نیست. این جزوه را در جیب خود گذاشت و رفت به عتبات عالیات تا برود سامرّاء خدمت مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه برسد و این نوشتهی خود را به ایشان بدهد تا ایشان قانع شود و عقبنشینی کند [و در نتیجه] انگلیس را به جان ما نیندازد. اما قبل از آنکه به خدمت میرزا برسد، مرحوم ملّا فتحعلی سلطانآبادی رحمه الله علیه در مسیر با او مواجه شد. هر دو از رو به رو آمدند. ملّا فتحعلی بدون هیچ مقدّمهای به این حاج آقا منیر اصفهانی اعلی الله مقامه فرمود: شما اشتباه میکنید، رأی میرزای شیرازی مطابق حقّ است، چون در این حکم، میرزای شیرازی اعلی الله مقامه خودش فتوا نداده است.
در مسئلهی تحریم تنباکو خود امام زمان ارواحنافداه لفظاً این جمله را به ایشان فرموده بودند که «الیوم استعمال تنباکو بأیّ وجهٍ کان محاربه با امام زمان است». مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه این جمله را از دو لب مبارک امام زمان ارواحنافداه در سرداب مقدّس شنیده بود. علاوه بر اینکه لفظاً این جمله را شنیده بود، آقا امام زمان ارواحنا فداه نوشته را نیز زیر تشک او گذاشته بود.
عنایت حضرت در فتوای تحریم تنباکو
مرحوم میرزا بعد از شنیدن فرمایش حضرت حجّت ارواحنا فداه تصمیم گرفت که تحریم را به جامعه اعلام کند. ایشان به شاگردهای مبرّز خود که اهل قلم بودند فرمود: من میخواهم این فتوا را بدهم ولی یک متنی را تهیّه کنید که زیباترین متن باشد. بعد ساعتی را معیّن کردند که هر شخصی نوشتهی خود را بیاورد تا بهترین آن را انتخاب کنند.(۳۰:۰۰) همه نشسته بودند، مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه هنوز نیامده بود که دیدند یک سیّد نورانی جلیل القدری وارد مجلس شد. همه بیاختیار با اینکه نمیشناختند از جا کنده شدند. این بزرگوار رفت در آنجایی که باید میرزای شیرازی بنشیند همانجا نشست، یک کاغذی در آورد و زیر تشک مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه گذاشت و بلند شد و رفت.
وقتی میرزا شیرازی اعلی الله مقامه آمد و کاغذ را از زیر تشک در آورد و دید همان جملهای است که خود حضرت در سرداب فرمودند: “الیوم استعمال تنباکو بأیّ نحو کان محاربه با امام زمان است“.
نسخه ای برای من بپیچید
مرحوم ملّا فتحعلی رحمه الله علیه به حاج آقا منیر اعلی الله مقامه گفتند: این فتوای میرزا، این حکم حکومتی میرزا، این اعمال ولایت فقیه میرزا پشتوانه دارد، دلیل دارد، شما اشتباه میکنید. حاج آقا منیر هم که این موضوع را با احدی مطرح نکرده بود دید، این شیخ عجب رندی است! مشت او را باز کرد، سرّ او را بازگو کرد، ایراد او را گرفت. فهمید که او شخصیت مهمّی است. گفت: آقا، من عاجزانه از شما میخواهم یک نسخهای برای من بپیچید. شما به مقصد رسیدید و ما در راه ماندهایم.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشهی چشمی به ما کنند؟
آقا یک نگاهی هم به ما کن. مرحوم ملّا فتحعلی سلطانآبادی رحمه الله علیه تواضع کردند، او را تشویق کردند و فرمودند: شما فقیه هستید، شما ملّا هستید، شما مجتهد هستید، شما با کتاب خدا، با احادیث اهل بیت آشنا هستید، شما علّامه هستید. من چه چیزی را میدانم که شما ندانسته باشید تا به شما بگویم.
[با این حرف ها] عطش حاج آقا منیر اعلی الله مقامه بیشتر شد و گفت: آقا، معلوم نیست از این فرصتها نصیب من شود، یک بار خدا قسمت من کرده است تا ولیّ خدایی را، یکی از اوتاد را ببینم، خدا قسمت من کرده است دست من به دامن او برسد، برای من یک نسخه بپیچید تا من را عاقبت به خیر کند. مرحوم ملّا فتحعلی سلطانآبادی رحمه الله علیه سه چیز را گفتند. شما جوان ها این را به یاد داشته باشید و إنشاءالله عمل کنید و دعا کنید که من هم [به آن عمل کنم]. آرزو و تصمیم من این است که چیزهایی که به دیگران میگویم را إنشاءالله خود من هم شروع کنم و اهل عمل باشم.
اول؛ نماز اول ماه را فراموش نکن
ایشان فرمودند: سه چیز را از دست نده، یکی [از آن ها این است که در] روزهای اوّل ماه نماز اوّل ماه را بخوان. میگویند نماز اوّل ماه، همان نماز حضرت سلمان علیه السّلام است. [و کیفیت آن به این صورت است که] در رکعت اوّل سی بار سورهی مبارکهی «قل هو الله» میخوانید. در رکعت دوم سی مرتبه سورهی مبارکهی قدر «إنا أنزلناه» را میخوانید. بعد از سلام نماز هم…
[این نماز] در مفاتیح الجنان است، آن جایی که ماههای رومی را مطرح میکند در آنجا بعد از زیارتها، اوّلین قسمت آن مربوط به اوّل ماه است و این نماز را آنجا آورده است.
ملّا فتحعلی سلطانآبادی رحمه الله علیه گفتند: نماز اوّل ماه را بخوان. چند آیه هم بعد از این دو رکعت نماز به عنوان تعقیبات آن نوشتهاند که آن هم خوانده میشود.
دوم؛ نماز وحشت را فراموش نکن
دوم فرمودند: هر شب دو رکعت نماز وحشت بخوان، چون شبی که آدم وارد عالم قبر میشود سختترین شب او است؛ شب تنهایی، شب بیکسی، شب ظلمت، خیلی سخت است و این نماز وحشتی که آدم برای کسی میخواند چراغی است که برای خانهی تاریک او روشن میکنید. ایشان فرمودند: هر شب نماز وحشت بخوانید و هدیه کنید به آن عدّه از شیعیانی که آن شب از دنیا رفتهاند و در خانهی قبر اوّلین تنهایی خود را دارند تجربه میکنند. بنابراین به یاد گذشتگان بودن [موجب سعادت انسان می شود چراکه] دست آنها از همه جا کوتاه است. دادرسی، پناه بودن برای بیپناهان موجب عاقبت به خیری انسان میشود.
به فکر اموات باشیم
ما اگر در زندهها بشنویم خانوادهای مقروض شده است، خانوادهای مریض است، پول ندارد که دکتر برود، پول ندارد نسخه بپیچد [به سرعت کمک می کنیم]؛ خوب است که خدا عواطف همهی شما را در این مسیر قرار داده، کارهای خیر زیاد میکنید امّا آیا نسبت به گذشتگان هیچ وقت دل شما سوخته است؟(۳۵:۰۰) کسانی که از دنیا رفتند، بدهکار مردم هستند، نماز آنها از دست آنها رفته است، گناهکار بودند توفیق توبه پیدا نکردند، بدون توبه از دنیا رفتند آنجا چه میکشند، آیا هیچ به فکر آنها هستید؟ هیچ دل شما برای آنها میسوزد؟ چرا ما در مورد اموات اینقدر بیتوجّه هستیم در حالی که نیاز آنها هیچ قابل مقایسه با بیچارگیهای کسانی که در این دنیا در اوج فلاکت هستند نیست؟ آنجا چشم همهی شما به این طرف است، تولید که ندارند.
بهتری توشه اشک امام حسین علیه السلام است
مرحوم آقای سیّد علی اکبر ابوترابی رحمه الله علیه، سردار آزادگان، آن ولیّ خدا، آن انسان رهیافتهیِ موفّقِ مجاهدِ ولایی، عاشق ولایت و سرباز ولایت؛ خدا او را رحمت کند، آن شبی که رفتند و در مسیر زیارت حضرت رضا علیه السّلام تصادف کردند، ایشان قبل از آن تصادف با ما بود، [در آن شب] یک چایی را ما دو نفر، با هم خوردیم، نصف استکان را ایشان خورد و نصف آن را من خوردم و بعد خداحافظی کرد و رفت، دیگر نیامد.
یکی از رفقا، ایشان را در عالم خواب دیده بود، خیلی هم سرحال بود، به ایشان گفته بود: آنجا چه چیزی به حال ما مفید است؟ بهترین کالایی که آدم باید به آنجا ببرد به نظر شما چیست؟ شما که آنجا رفتید بگویید خدا چه کالایی را خیلی گران میخرد، خیلی آنجا اعتبار دارد؟ میگفت: تا من این سؤال را کردم دیدم مجلس روضه برگزار است. روضهخوان آمد و روضه خواند و ما گریه میکردیم، آقا سیّد علی اکبر ترابی رحمه الله علیه هم مثل گداها دست خود را باز کرده بود و به من میگفت: یک قطره از آن اشک خود به من بده.
از دنیا که رفتیم دیگر خبری از این اشکها نیست. هر چه میتوانید باید الآن بفرستید. حتّی یک عالِم دلسوختهی مجاهد اسیرشدهی به تمام معنا موالی خدمتگزار که قائم اللّیل و صائم النّهار بودند، وقتی به آنجا میرود هنوز چشم او به این طرف است که شاید فردی یک قطرهی اشک خود را که برای امام حسین علیه السّلام میریزد، نثار او بکند.
همهی ما احتیاج داریم. به فکر اموات باشیم. گاهی در این مجالس برای آن ها نیّت کنید و یک یا حسین را به نیّت آنها بگویید، یک آه بکشید به نیّت آن دوستانی که رفتند و الآن دل آنها با اینجا است و دیگر برگشت ندارند تا بیایند در این مجالس بنشینند، یک آه به نیّت آنها بکشید، احتیاج دارند.
سوم؛ زیارت عاشورا را فراموش نکن
و نکتهی سومی که مرحوم ملّا فتحعلی سلطانآبادی رحمه الله علیه بیان کردند، فرمودند: زیارت عاشورا. زیارت عاشورا حدیث قدسی است. زیارت عاشورا کلام الله است. نه کلام بشر است، کلام الله است. خدا برای دو تن از مقرّبین، از سفرای خود، خود سرود عشق را سروده است و در اختیار بندگان قرار داده است، و این سرود را یکی برای امام حسین علیه السّلام و یکی برای امام زمان ارواحنا فداه سروده است .
سرود عشقی که خدا برای امام حسین علیه السّلام سروده است زیارت عاشورا است و برای امام زمان ارواحنا فداه زیارت آل یاسین است. زیارت آل یاسین کلام الله است، حدیث قدسی است. این دو را قدر بدانید.
این مقدّمهی سخنان شبهای بعد ما بود و دیدار شما برای ما نووَر است و به نظر میرسد إنشاءالله مجلس شما باطن دارد. این همه جوان سیاهپوش آمدند با مادر خود حضرت زهرا سلام الله علیها گریه کنند. یقین بدانید در تمام مجالس امام حسین علیه السّلام، خود حضرت زهرا حضور دارد. امشب مهمان حضرت مسلم هستیم بیبی جان، فاطمه جان. خیلی مظلوم بود.
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫ گفت: پروردگارا! سینهام را [براى تحمل این وظیفه سنگین] گشاده گردان،- و کارم را برایم آسان ساز،- و گِرِهى را [که مانع روان سخن گفتن من است] از زبانم بگشاى- [تا] سخنم را بفهمند
[۲]– سورهی اسراء، آیه ۸۲٫ و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مایه درمان ورحمت است، نازل مىکنیم وستمکاران را جز خسارت نمىافزاید.
[۳]– سورهی عنکبوت، آیه ۶۹٫
پاسخ دهید