«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ».[۱]
خداوند متعال در این آیهی کریمه، حکایت گفتمان جمعی از اعراب را مطرح میکند که اینها بر پیغمبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم منّت میگذاشتند، تظاهر میکردند و میگفتند: ما ایمان آوردهایم. خدای خبیر، خدای علیم خدای لطیف که از اسرار مطّلع است و سرّ و علن برای او یکسان است، باطنها را میداند، نیّتها را میداند. اسلام ادّعایی ممکن است اینجا دو روزی برای آدم مشکلی را حل کند امّا پیش خدا رسوا است. خدای متعال صریحاً اعلان فرمود: پیغمبر، بگو: شما ایمان نیاوردهاید (بلکه تنها) اسلام آوردهاید.
در شأن نزول آیه آوردهاند که جمعی از بنی اسد، گرفتار تنگنای زندگی شدند و با جمع قبیلهای خدمت رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم آمدند و عرضه داشتند یا رسول الله، عربها با شما جنگیدند تا مسلمان شدند، ما با همسر و فرزند خود و با خواست خودمان آمدیم و اعلان میکنیم که ما مؤمن هستیم. خدای متعال به پیغمبر خود صلّی الله علیه و آله و سلّم خبر داد و میدانید و میدانیم که خدا ستّار العیوب است، رسم خدا بر آبروداری است. آنچنان خدایی است که یک عمر بندهی او بدی میکند و خدا پردهپوشی میکند، آبروداری میکند، «کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ، ُ، وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ»[۲]. در دعای عرفه و غیر عرفه، مکرّر به خدا میگوییم: «لَوْ لَا سَتْرُکَ عَوْرَتِی لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ»، اگر ستّاریت تو نبود، من مفتضح میشدم. اگر مردم میدانستند در عمرم چه کارهایی از من سر زده است، پیش مردم آبرویی برای من باقی نمیماند ولی تو پوشاندی، تو ستّار العیوب هستی.
[۱]– سورهی حجرات، آیه ۱۴٫
[۲]- زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۶۱٫
پاسخ دهید