ابی حمزه گوید:

از ابی‌محیص روایت است که گوید: در کربلا با عمر سعد ملعون بودم، چون عطش بر حسین (ع) روی آورد، آن سیب را از درون جامه‌ی خویش درآورد و بویید و دوباره به جایش گذاشت. چون شهید شد، گشتم ولی آن را نیافتم، ولی صدایی شنیدم از سوی مردانی که آنان را می‌دیدم ولی نمی‌توانستم به آنان برسم که: فرشتگان هنگام طلوع سپیده و برآمدن روز، کنار قبر آن حضرت از بوی آن لذّت می‌برند.

 

 

قال ابن حمزه:

و روی عن أبی محیص أنّه قال: کنت بکربلاء مع عمر بن سعد لعنه اللّه فلمّا رکب الحسین (ع) العطش، استخرجها من ردائه و اشتمها، و ردّها، فلمّا صرع (ع) فتشته فلم أجدها، و سمعت صوتا من رجالٍ رأیتهم، و لم یمکن الوصول إلیهم، أنّ الملائکه تتلذّذ بروائحها عند قبره، عند طلوع الفجر، و قیام النّهار.[۱]


[۱]– الثّاقب فی المناقب ۵۴ ح ۲۳، مدینه المعاجز ۱: ۳۳۹ ح ۲۱۶ و ۴: ۲۲ ضمن ح ۱۰۵۸، موسوعه کلمات الامام حسین (ع): ۴۸۱ ضمن ح ۴۶۰٫