سلام می خواستم بدونم در روایات سیمای ظاهری حضرت زهرا (س) و مشخصات ظاهری و جسمی حضرت صدیقه (س) -آنگونه که درباره سایر ائمه(ع) آمده است- آمده است؟
از آنجا که یکی از صفات حضرت حق جمیل است و به آن دلیل که زن مظهری از رحمت و زیبایی و برخوردار از صفت حضرت جمیل است وجود مبارک حضرت زهرا(س) همه و همه زیبایی است چراکه او انسانی به تمام معنی و کامل است و فطریات واستعدادهای انسانی در انسان کامل در حد عالی به فعلیت می رسد که از جمله آنها زیبائی دوستی است وهم مظهری تام از صفات حق است که ولیه الله بوده است و لذا مظهر هو الجمیل است همو برترین زن وکاملترین آنان است که سیده نساءعالمین است و زن هم مظهر هوالجمیل است لذا در یک کلام کوتاه اما جامع پیامبراکرم(ص) حضرت زهرا(س) را چنین توصیف می کند: لو کان الحسن شخصاً لکان فاطمه. اگر برای زیبایی تجسمی بود همانا فاطمه می شد.( شرح احقاق الحق، ج ۴، ص ۵۰۲) به همین دلیل فاطمه(س) و زندگی حضرتش و همه اصول و فروع و متعلقات زندگی او زیبا و زیباست وتجسمی است از زیبائی. سیمای او، سیره او، کلام او، رفتن و آمدن او، بوی او، شوی او، نامهای او، سیره او و حتی نام فرزندان او (حسن،حسین، زینب، محسن) همه و همه زیبائی است. زیبائی که اینها همه زیباییهای معنوی زندگی اوست. علاوه براین زیبائی تولد فاطمه(س) و صحنه های زیبائی تولداو، زیبائی محمد و خدیجه والدین او، زیبائی علی(ع) و فرزندانش، زیبائیهای پیروان او، زیبائیهای سخاوت وکمالات او، زیبائی در ارتباطات حضرتش در همه سطوح در ارتباط با پدر، شوهر، فرزند، مردم، شاگردان، نیازمندان، همسایگان، فرشتگان، حسن تدبیر او در زندگی، حسن گفتار او، حسن نام تاریخی ایشان، حسن تربیت ایشان در ارتباط با دیگران، حسن عفاف ایشان باز از دیگر زیبائیهای شخصیتی حضرت زهرا است.
زیبائیهای ظاهری زندگی زهرا(س)
– آراستگی لباس، بدن و محیط زندگی
طبق روایات اهلبیت و براساس مطالعه سیره پیامبر و ائمه طاهرین بدست می آیدکه طبق تربیت توحیدی و تخلق به اوصاف الهی که از جمله آنها جمال الهی است خداوند متعال و پیشوایان دینی آراستگی نظافت و نورانیت آرایش و زیبائی ظاهری بدن، لباس،مسکن و دیگر امور زندگی را دوست دارند و برآن اصرار می ورزند.
با مطالعه سیره حضرت زهرا(س) تمامی مصادیق و نمونه های زیبائی ظاهر زندگی همچون بهداشت و نظافت و آراستگی و استعمال عطر، همچنین بهداشت محیط زندگی و رسیدگی به آن قابل مشاهده می باشد. در اقوال تاریخی و روایات آمده که حضرت زهرا(س) خود شخصاً خانه و محیط زندگی خود را جاروب می زده است. در خانه دائماً معطر و خوشبوترین عطرها بوده اند. لباس سفید بویژه برای نماز از لباسهای ایشان بوده است. دارای انگشتر و گردنبندی برای زینت بوده اند که قصه انفاق گردنبند حضرت به فردی نیازمند هم در تاریخ ثبت شده است و بالاخره با کمک گرفتن از فضه خادمه و حفظ حقوق او در مدیریت کار خانه به بهترین وجه تلاش و کوشش داشته اند.
– زیبایی و حُسن چهره
حضرت زهرا(س) از جهت زیبائی چهره ظاهری و هندسه وجودی نیزی از امتیازات خاصی برخوردار بوده اند به شکلی که امیرالمومنین می فرماید: هرگاه با پیامبر تنها می شدم به من می فرممود: یا اَبَالحَسَن ما اَحسَنَ زَوجَتُکَ وَ اَجمَلَها! اَبشِر فَقَد زَوَجتُّکَ سَیِدَهَ نِساءِ العالَمینَ.(بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۳۰؛ مناقب خوارزمی، ص ۳۵۰؛ کشف الغمه، ج ۱، ص ۳۶۹)
ای اباالحسن چه نیکو وزیباست همسرت فاطمه، برتو مژده و خبر به شادمانی می دهم که من تو را به ازدواج سرور زنان جهان درآوردم.
همچنین در بین القاب و اسماء حضرت به نامهای زیبای حوراء، فاطمه،بتولو حوراءالانسیه، تفاحه الفردوس،زهرا،جمال الاباء، شرف الانباء، نوریه،درّهٌ البیضاء(گوهرتابناک)، غرهٌ غراء(سپیدروی نورانی)، عذراء(دوشیزه) برمی خوریم که هریک حاوی دنیایی از زیبائی و جمال برای حضرت زهرا(س) میباشد.در روایتی در وصف حسن ظاهری فاطمه(س) آمده است: او زیبارویی بود ماه گونه صفت. در شب چهارده گردنش گویی تکه ای از نقره بود، چهره اش خندان و باز بود و آن هنگام که تبسم و خنده برلبانش می نشست دندانهایش همچون لؤلؤ به رشته درآمده نمایان می گشت. در مقام مقایسه زیبایی او با حورالعین آمده: زیباتر از حورالعین چهارزن بافضیلت جهانی هستند که برتری آنان بر حورالعین مانند برتری خورشید برسایر فرشتگان است که آن چهارزن عبارتنداز: آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه(س). واین همه بیانگر سعادتمندی و موفقیتهای ظاهری و باطنی حضرت زهرا(س) می باشد چراکه در روایتی یکی از عوامل سعادت آفرین را حسن ظاهر معرفی نموده اند.
قال علی(ع): حسن الصوره اوّل السّعاده (عیون الحکم والمواعظ، ص ۲۲۸)
زیبایی و سلامتی ظاهری اول قدم سعادتمندی است.
در روایتی دیگر حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک به سند خود از انس بن مالک و نیز ابن شهرآشوب در مناقب از هم او نقل کرده اند که گفت: «درباره ی چهره ی فاطمه(س) از مادرم پرسیدم و او پاسخ داد: گویی او همانند ماه شب چهارده یا خورشید زیر ابر بود، همانند خورشیدی بود که از زیر ابر بیرون آمده. پوست بسیار سفیدی داشت و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا(ص)»
در کتاب کشف الغمه نقل شده است که یکی از وعاظ از فاطمه(س) و امتیازات و فضایلی که خدا بدو داده یاد کرد و غرق در شادمانی شد و آن گاه این دو بیت را سرود:
خورشید از روی شرم از (دیدن) نور درخشان او به سوی شفق گریخت.
و غنچه از شرم از (دیدن) شمایل وی خود را درگ ها پوشانید.
ابن عبدالبر در استیعاب به اسانید خود از عایشه نقل کرده است که گفت: «من هیچ کس را ندیدم که از نظر سخن و گفتار (و در روایت دیگر) و ویژگی ها و خوی و سیرت شبیه تر از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) باشد. چون فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد می شد، آن حضرت برمی خاست و دستانش را بوسه می داد و به وی خوشامد می گفت. هم چنان که هرگاه پیامبر نزد فاطمه(س) می رفت؛ او با وی چنین می کرد.»
در روایت ابوداود آمده است که گفت: «چون فاطمه(س) نزد پیامبر(ص) می آمد، آن حضرت برمی خاست و دستش را می گرفت و می بوسید و او را در جای خویش می نشاند. پیامبر(ص) نیز هرگاه بر فاطمه(س) وارد می شد، او برمی خاست و به سوی حضرتش می رفت و دستش را بوسه می داد و در جای خویش می نشانیدش.»
حاکم در مستدرک به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: «هیچ کس را ندیدم که از نظر گفتار و سخن، از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) شبیه تر باشد. هنگامی که فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد می شد آن حضرت به وی خوشامد می گفت و برمی خاست و دستش را می گرفت و می بوسید و او را در جای خویش می نشاند.» حاکم گوید: «این حدیث بنا به شرط شیخین صحیح است و آن دو این حدیث را اخراج نکرده اند.»
و هم او به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: «هیچ کس را از نظر گفتار و سخن از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) همانندتر ندیدم. چون وی بر پیامبر(ص) وارد می شد آن حضرت به سویش برمی خاست و می بوسیدش و به وی خوشامد می گفت و دستش را می گرفت و در جایگاه خویش می نشاندش. فاطمه(س) نیز هرگاه پیامبر(ص) بر او وارد می شد به استقبال او می رفت و دست حضرتش را می بوسید.»
در شماری از روایات آمده است که فاطمه(س) چون راه می سپرد، هیچ اختلافی میان راه رفتن او با راه رفتن پیامبر(ص) به نظر نمی آمد.
نیز در کشف الغمه از ام سلمه، روایت شده است که گفت: «فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) از نظر چهره شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص) بود.» (سیره ی معصومان، ج ۲، ص ۱۰)
منبع: پرسمان
پاسخ دهید