رنگ سیاه از جهات گوناگون، آثار و خواص مختلف دارد و به اعتبار هر یک از این خواص، در مورد یا مواردى خاص، فرد یا گروهى مخصوص براى منظور ویژه خویش از آن بهره مى گیرند. رنگ سیاه از جهتى رنگ پوشش است؛ یعنى، رنگ تیره سبب استتار و اختفا مى گردد و گاه براى چنین امرى به کار گرفته مى شود.[۱]

 رنگ سیاه از جهت دیگر، رنگ هیبت و تشخص است و ازاین رو، لباس رسمى شخصیت ها نوعا سیاه یا سرمه اى سیر است، و در نقل هاى تاریخى موارد فراوانى را مى توان یافت که براى نشان دادن هیبت و تشخص فرد، گروه، حکومت یا مسأله اى از این رنگ استفاده مى شده است.[۲]

 یکى دیگر از خواص و آثار رنگ سیاه، آن است که این رنگ به صورت طبیعى، رنگى حزن آور و دلگیر و مناسب عزا و ماتم است. از همین رو، بسیارى از مردم جهان، از این رنگ به عنوان اظهار غم و اندوه از مرگ دوستان و عزیزان خود سود مى جویند.

  امّا باید توجه داشت که انتخاب رنگ سیاه در ایام سوگوارى ـ علاوه بر نکته فوق ـ علتى منطقى ـ عاطفى نیز دارد و آن عبارت است از این حقیقت که کسى که در ماتم عزیزان خویش، جامه سیاه مى پوشد و در و دیوار را سیاهپوش مى کند، با این عمل مى خواهد بگوید و بفهماند که: «تو، مایه روشنى چشم من و در حکم فروغ دیدگان من بودى و دفن پیکر تو در دل خاک بسان افول ماه و خورشید در چاه مغرب، سینه حیات و زندگى را در چشمم تیره و تار ساخته و زمین و زمان را در سیاهى و ظلمت فرو برده است».

  چنان که حضرت زهرا (علیهاالسلام)  در روز هشتم رحلت حضرت رسول صلى الله علیه و آله بر سر قبر آن حضرت رفت و فریاد برآورد: «یا ابتاه انقطعت بک الدنیا بانوارها و زوت زهرتها و کانت ببهجتک زاهره فقد اسودَّ نهارها، فصار یحکى حنادسها رطبها و یابسها … و الأسى لازمنا …»؛[۳] «اى پدر! تو رفتى و با رفتن تو، دنیا روشنى هاى خویش را از ما برگرفت و نعمت و خوشى اش را از ما دریغ کرد. جهان، به حسن و جمال تو، روشن و درخشان بود [ولى اکنون با رفتن تو ]روز روشن آن سیاه گشته و تر و خشکش حکایت از شب هاى بس تاریک دارد … و حزن و اندوه، همواره، ملازم ما است …».

بى مهر رخت، روز مرا نور نمانده است

 و ز عمر، مرا جز شب دیجور نمانده است

  بنابراین، سیاه پوشى، به دلیل رمز و رازى که در این رنگ نهفته است؛ به عنوان یک رسم طبیعى و سنت منطقى نشان حزن و اندوه دارد و پیروان اهل بیت (علیهم السلام)  در ایام عزادارى، لباس سیاه بر تن مى کنند؛ زیرا لباس سیاه، نشانه عشق و دوستى به ساحت آنان، اعلام جانبدارى از سرور آزادگان، در جبهه ستیز حق و باطل و اظهار تیره شدن آفاق حیات معنوى است.[۴]

 لباس مشکین در عزادارى امامان نور (علیهم السلام)  ـ خصوصا سالار شهیدان ـ جسمى تیره، ولى جانى روشن دارد. در ظاهر سیاه است ولى در باطن سپید و چه خوش گفته است شیخ محمود شبسترى در گلشن راز:

سیاهى گر بدانى نور ذات است

 به تاریکى درون، آب حیات استچه مى گویم، که هست این نکته باریک

 شب روشن میان روز تاریک

 

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

نویسنده:گروه مؤلفان


[۱] – نگا: یادداشت‌هایى در زمینه فرهنگ و تاریخ، صص ۲۷۲ـ۲۷۳٫

[۲] – ابن اثیر یکى از مورخان برجسته مى‌نویسد: ابومسلم خراسانى روزى خطبه خواند. مردى برخاست و پرسید: این علامت سیاه که بر تو مى‌بینم، چیست؟ گفت: ابوزبیر از جابر بن عبدالله انصارى روایت کرده است که گفت: پیغمبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله هنگام فتح مکه عمامه سیاهى بر سر داشت و این لباس هیبت و لباس دولت است. ترجمه الکامل، ج ۹، ص ۱۱۴٫

[۳] – بحارالانوار، ج ۴۳، صص ۱۷۴ ـ ۱۸۰٫

[۴] – نگا: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، صص ۳۱ ـ ۵۳٫