جوینی به سند خود از موسی بن جعفر (ع) از پدرش روایت کرده که فرمود:

زمانی که علی (ع)، فاطمه (ع) را به خاک سپرد، قبرش را هر روز زیارت می‌کرد و بر او، می‌گریست. روزی به دیدارش آمد وبر قبرش افتاد، چنین سرود:

مرا چه شده است که در حال عبور از میان گورستان قبر حبیبم، سلام می‌کنم و جوابی نمی‌آید؟

ای محبوب من! چه شده که پاسخم را نمی‌دهی؟ آیا ناخشنودی که با، ما پیوند دوستی داشتی؟

در این هنگام سروش غیبی، چنین پاسخ داد: حبیب و دوست می‌گوید: چگونه جوابتان را بدهم، حال آن‌که گرفتار سنگ و خاک گور شده‌ام؟

خاک،‌خوبی‌های مرا بلعید و شما را از یاد بردم و میان من و عزیزانم، جدایی افکند. خداحافظ شما، برای همیشه که رشته‌های پیوند و الفت میان ما، گسسته شده است.

 


قال الجوینیّ:

أخبرنی العلّامه تاج الدّین أبوالمفاخر محمّد بن أبی القاسم محمود السّدیدیّ الزورنیّ رحمه الله ـ فیما کتب الیّ من واشیر کرمان فی رجب سنه أربع و ستین و ستّ مأه ـ قال: أخبرنی الإمام أبو عبدالله محمّد بن محمّد بن الحسین إجاره فی شعبان سنه ثلاث و ثمانین و خمس مأه، أنبانا الإمام العدل الثّقه الرّضیّ محمّد بن الفضل الفراویّ إجازه بروایته، عن شیخ الإسلام أبی عثمان إسماعیل بن عبدالرّحمان الصّابونیّ قدّس الله روحهما إجازه إن لم یکن سماعاً ـ قال: أنبأنا أبوالحسن ابن أبی إسحاق المزکّی، حدّثنی أحمد بن محمود بن حامد الفارسیّ، حدّثنی أبوبکر السّرخسی، حدّثنا علیّ بن إسماعیل الإصبهانی حدّثنا علیّ بن السّیدیّ قال: سمعت [الإمام] موسی بن جعفر یحکی عن أبیه قال:

لمّا دفن علیّ فاطمه بنت رسول الله (ص) [کان] یزور قبرها کل یوم فیبکیها فأقبل ذات یوم حتّی انکبّ علی قبرها و أنشأ [یقول]:

مالی مررت علی القبور مسلّماً                قبر الحبیب فلم یردّ جوأبی

أحبیب مالک لا تجیب منادیاً                 امللت بعدی خلّه الاحباب

فاجابه هاتف یقول:

قال الحبیب: و کیف لی بجوابکم              و أنا رهین جنادل و تراب

اکل التراب محاسنی فنسیتکم                 و حجبت عن اهلی و عن اترأبی

فعلیکم منّی السّلام تقطّعت                    عنّی و عنکم خلّه الاحبابی[۱]

 

 


[۱]. فرائد السمطین ۲: ۸۸، و روی الابیات فی فصول المهمه: ۱۴۰، عنه اثبات الهداه ۵: ۳۶ و فی الدیوان المنسوب إلی أمیر المؤمنین (ع): ۱۰۲، البحار ۴۳: ۲۱۷٫