روز شنبه مورخ ۲۸ دی ماه ۱۳۹۹ و همزمان با شام شهادت امّ ابیها حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها، سومین شب از مجلس روضه ایام فاطمیه در مسجد امام خمینی(ره) شهرک شهید محلاتی تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«وَ هِیَ اَلصِّدِّیقَهُ اَلْکُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ اَلْقُرُونُ اَلْأُولَى»[۲].
با همهی وجودِ ضعیف و درماندهام، در حدّ خودم نه در حدّ حضرت، به محضرِ شریفِ صاحب مجلس و صاحب عزا و صاحب خون حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و به نایبِ ایشان رهبرِ بزرگوار و مرجع عالیقدرمان و به شما ولائیان و غیرتیان و رزمندگان و ولایتمداران و صابران و اهلِ استقامت و تربیت شدههای دامانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت عرض میکنم.
این محفلِ نورانی که سومین شبِ حضورِ ما در این محیطِ باصفا است، موضوعِ صحبتِ ما «چیزهایی است که ما از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم»، به یک تعبیری هر چیزی که هست و نیست از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
غیرتِ جوادالائمه صلوات الله علیه بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
یک حدیثی از حضرت جوادالائمه صلوات الله علیه، در میانِ ائمه حضرت جوادالائمه سلام الله علیه حسّاسیتِ ویژهای نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داشتند، امام رضا علیه السلام دیدند این کودک نشسته است و با انگشتِ مبارکِ خویش روی خاک خط میکشند، رگها برجسته شده بود، صورت برافروخته بود، و میفرمایند که من اینها را از قبر درمیآورم و به آتش میکشم. حضرت رضا صلوات الله علیه دیدند که امام جواد علیه السلام خیلی ناراحت هستند، با یک انقلابِ حالی اینطور خط و نشان میکشند، فرمودند: پسرم! با چه کسی صحبت میکنی؟ امام جواد علیه السلام فرمودند: به یادِ مظلومیتِ مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستم و نسبت به قتلهی مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حرف میزنم، امام رضا علیه السلام امام جواد علیه السلام را به سینه چسباندند و فرمودند که حَقّا که اهلیت برای ولایت داری.
معلوم میشود که شرطِ قبولِ ولایت و امامت «معرفت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها» است.
صدیقهی کبری
کما اینکه در این حدیثی که در ابتدای صحبتِ خود، قاعدتاً باید با گوشهای شما آشنا باشد که از امام جعفر صادق صلوات الله علیه است، حضرت فرمودند: «وَ هِیَ اَلصِّدِّیقَهُ اَلْکُبْرَى»، او صدیقهی کبری است، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه صدیق اکبر هستند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صدیقه کبری هستند، خودِ این موضوع دو مجلس نیاز دارد که تشریح بشود «صدیق» به چه معناست و «صدیقه» چه معنایی دارد، و چرا این موضوع انحصار به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه دارد، «وَ هِیَ اَلصِّدِّیقَهُ اَلْکُبْرَى»، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صدیقه کبری هستند، «وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ اَلْقُرُونُ اَلْأُولَى»، این قرونِ اولِ عالَمِ خلقت، اگر پیغمبری به مقامی رسیده است با معرفتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رسیده است، بعدیها هم همینطور هستند، یکی از جهاتی که در «امّ ابیها» دارد، این است که خدای متعال حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را مأمور کرد که نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، اکرامی که میکردند، احترامی که میکردند، تعظیمی که میکردند، تعظیم و تکریمِ یک پدر برای دخترِ خود نبود، هر زمان که میآمد به استقبالِ او میرفت، کجا رسم است؟ کدام پدرِ مهربان و فرهیختهای را سراغ دارید؟ ضمناً شایانِ ذکر است که دختر از سفر نیامده است بلکه هر مرتبه که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وارد میشدند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برمیخواستند و به استقبالِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میرفتند، بعد هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به کنارِ خویش میآوردند و جای خود مینشاندند، گویا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کوچکتر هستند، بعد هم خَم میشدند و هر دو دستِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را میبوسیدند.
این نوع احترامات احترامِ بشر به بشر نیست، این اسمِ اعظمِ خدای متعال است، این سرّالله است.
وقتی شما میخواهید به حرم امام رضا صلوات الله علیه بروید، الآن یک مقداری تقیّه است، وگرنه بزرگانِ ما، الحمدلله من همین کار را میکنم، من خودم را به آستان حضرت رضا صلوات الله علیه میاندازم، صورتم را به آنجا میگذارم و اجازه میگیرم و بعد داخل میروم.
وقتی انسان به یک بارگاهی رسید و قصدِ داخل رفتن داشت، جلوی در نهایتِ خضوع را میکند و انکسار را نشان میدهد و اذن میگیرد و میرود، گویا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «باب الله» هستند.
لذا پپپپ این شش ماه آخرِ عمرشان، هر وقت که میخواستند به مسجد بروند، قبل از آنکه به مسجد بروند به خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میآمدند، «السَّلامُ عَلَیکُم یَا اهل بَیتِ النَّبُوَّه، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً».
امام جواد علیه السلام وقتی برای زیارت مضجع شریف جدّ بزرگوارشان مشرّف میشدند در مسجد نماز نمیخواندند، مسجد نبوی بعد از مسجد الحرام بافضیلتترین مسجد است، یک رکعت نماز در مسجد پیغمبر برابر با هزار رکعت نماز در جاهای دیگر است، ولی امام جواد علیه السلام به حجرهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میآمدند و در آنجا نماز میخواندند، معلوم میشود که فضیلتِ اینجا یا با آنجا همسو است و یا بالاتر است، «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»[۳]، بعد میفرمودند که جدّم رسول خدا، پدرم امیرالمؤمنین، مادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، این بزرگواران مجاریِ فیضِ خدای متعال هستند، یعنی از ابتدای خلقت تا انقراضِ عالَم، خدای متعال هر چیزی که به هر موجودی داده است، ابتدا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میگیرند، به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه تحویل میدهند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پخت و پز میکنند و سفرهی خلقت را ایجاد میکنند. این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جزوِ مجاریِ ایجادِ وجود در عالَمِ خلقت هستند، لذا «امّ الکتاب» گفتهاند، منظور از این کتاب «کتاب آفرینش» است، مادرِ کتابِ آفرینش حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند.
«امّ ابیها» بودنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
«امّ ابیها» بودنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم توجیهاتی دارد، یکی از آنها این است، دوم اینکه… این را مرحوم آیت الله بهاءالدّینی اعلی الله مقامه الشّریف میفرمودند: برای تکمیلِ شخصیتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که به مقامِ خاتمیّت برسند، مانندِ خودِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که قبل از اینکه به اینجا بیایند، در زیارتنامهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میخوانید «یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ»، خدای متعال قبل از اینکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به این عالَم بیاورد در عالَمِ دیگری آزمودند، «فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً»، این اخبارِ مصیبتهای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در آن عالَم به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داد و پیغمبر قبول کردند، با این صبرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شخصیتِ خاتمیّهی ایشان تکمیل شد و به این عالَم آمد، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در ساختنِ شخصیتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جنبهی مادری دارند، و با این دید همهی عوالمِ خلقت اثرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، این عوالِم برگی از کتابِ وجودِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
حماسهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
اما از نظرِ ظاهری، آن چیزی که برای همهی ما قابلِ فهم است، شخصِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در جریانِ سقیفه، توطئه بر این بود که ایشان را یا با ترور و یا با هجوم از میان بردارند، و این جزوِ اخباری است که خودِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بعنوانِ عصمتِ کبری به سلمان فرمودند که «یَا سَلْمَانُ یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ»[۴]، اینها نقشه کشیدهاند و بنا دارند که علی (علیه السلام) را از میان بردارند، «یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ مَا عَلَى عَلَیَّ صَبْرٌ»، و من تحمّلِ داغِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را ندارم. این مأموریت بود، آنجا باید حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را حفظ میکردند.
خدای متعال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را مأمورِ حفاظتِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه قرار داده است، خیلی هم گران تمام شد، به قیمتِ پهلو و بازو و شهادت در جوانی تمام شد، ولی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را حفظ کردند، یک بخشِ آن ظاهری بود و بخشِ دیگرِ آن تصرّفِ تکوینی بود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کردند.
اصلاً پشتِ در آمدنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای حفاظت بود، حفاظتیها باید حفاظت را از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یاد بگیرند، نباید آن سوژهها را به این سادگی از دست بدهند، ذخیرههای کشور را، سرمایههای کشور را همینطور رها کنند و اگر شد که شد و اگر نشد هم نشد.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یک مأموریتی از خدای متعال داشت، جبرئیل به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داده بود، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم هنگام وفات در بسترِ رحلت، که دستِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در دستِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه گذاشتند و فرمودند «هَذِهِ وَدِیعَهُ اَللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ فَاحْفَظْنِی»[۵] علی جان! این گوهرِ گرانبهاست، این ودیعه است، ودیعهی خزائنِ بالاست، ودیعهی رسالتِ من است، ودیعه الرسول است نه ودیعه المحمد، این سِرّ ولایت است، رمزِ بقاء نبوّت است، این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بقیّه النّبوه هستند، «هَذِهِ وَدِیعَهُ اَللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ فَاحْفَظْنِی»، البته که میدانم علی در حفاظت از فاطمه کوتاهی نخواهد کرد، اما «أَنْفِذْ مَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَهُ»، و این چیزی است که جبرئیل به من گفته است و من هم تو را مأمور میکنم.
حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه امام زمانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه ولیّ مطلقِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه عشقِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه پدرِ حسنین علیهما السلام هستند، ولی در یک مقطعی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در برجِ فرماندهی نشستهاند و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه باید از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اطاعت کنند.
وقتی به خانهی کسی تهاجم میکنند یا وقتی به کشورِ انسان تهاجم میکنند، باید زنها برای دفاع بروند یا مردها؟ پیداست که مرد باید برود و از همسرِ خود دفاع کند، ولی چرا در هجوم به خانهی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه حضرت در خانه نشستند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به پشتِ در آمدند؟ قضیه روشن بود، اینها برای هجوم آمده بودند، آمده بودند تا حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را ببرند و بکشند یا بیعت بگیرند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مأمور بودند که به پشتِ در بیایند و به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه عرضه بدارند که شما بنشینید و من میروم.
اگر این مأموریتِ الهی نبود باید حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به پشتِ در میآمدند، و اگر حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه میآمدند کارِ ایشان تمام بود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به پشتِ در آمدند و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در خانه نشستند. و وقتی این مهاجمین در زدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در را باز نکردند، اینها فشار آوردند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مقاومت کردند، در را آتش زدند و شعلهی آتش بالا رفت و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در آتش مقاومت کردند…
در بعضی از حالاتِ رزمندگانِ ما دارد که بعثیها گفتند این کا را بکن وگرنه تو را آتش میزنیم، نکردند و آنها هم بنزین ریختند و آتش زدند و شروع کرد به اذان گفتن و همانطور شهید شد، اینها را از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یاد گرفته بودند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عقبنشینی نکردند، شلعهی در بالا میرفت و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشتِ در ایستاده بودند و با دستهای لطیفِ خود در را فشار میدادند که اینها به داخلِ خانه نیایند. رسماً حفاظت بود، رسماً پاسداری بود، رسماً دفاع بود، اولین مدافعِ حرم خودِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، ان شاء الله به قربانِ حاج قاسم بروم که از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یاد گرفتند و خوب هم به ایشان پیوستند، اولین مدافع کرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، ایشان پرچمِ دفاع از حرم را به اهتزاز درآوردند که شهید حججیها بیقرار شدند و به آنجا رفتند، این جذبهی مادر بود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادرِ دفاع هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادرِ شهادت هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادرِ ولایتمداری هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادرِ همهی خیرها هستند، که فرمودند: «وَ لَوْ کَانَ اَلْحُسْنُ هَیْئَهً لَکَانَتْ فَاطِمَهَ بَلْ هِیَ أَعْظَمُ إِنَّ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ»[۶]، اگر قرار بود زیبایی و خوبی در عالَم بعنوانِ شخص دیده بشود دخترِ من فاطمه میشد، بلکه خوبی خوبیِ خود را از فاطمه گرفته است، او از خوبی هم خوبتر است، او مادرِ خوبیهاست، هر چه خوبی هست از وجودِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جوشیده است.
لذا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشتِ در با شعلههایی که بالا میرفت عقبنشینی نکردند و حفاظت از حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را در آتش بر خود واجب میدانستند. که وقتی به اینجا رسید صبرِ آن نانجیب تمام شده بود و آن لگدِ محکمی که به در زد… بیت الاحزان مرحوم محدّث قمی را ببینید، از قولِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل میکند که وقتی آن ملعون به در لگد زد من به رو نقشِ زمین شدم.
نقشِ زمین شدنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم عادی نبود، مهرههای پهلو شکست، نیروی ایمان بود، تصرّفِ ولایی بود، وگرنه کارِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همانجا تمام بود.
با اینکه اینطور افتادند و دیدند این اراذل به زمین افتادند، اینجا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دو جبهه درسآموز و معلّم بودند، یکی جبههی حفظِ حجاب بود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دیدند نامحرمها به داخل آمدند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم یا چادر به سر نداشتند و یا چادر افتاده بود و نقشِ زمین شده بودند، خودشان را به پشتِ در کشیدند که حجابِ ایشان باشد…
دیگر این موضوع را سلمان نقل میکند، سلمان میگوید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به پشت در رفتند و وقتی دیدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رفتند، و دیده بودند که تا وقتی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند نمیگذارند حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بکشند، خواستند ابتدا پاسدارِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بکشند و بعد خودِ حضرت را بکشند، این جمعیت همینطور فشار میآوردند، یک بانو پا به ماه و آن هم در این شرایط بینِ در و دیوار، چه بر سرِ ایشان آمد، از میانِ در و دیوار بیرون نمیآمدند، ولی دیدند اینها طناب انداختهاند و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را در کمند میکشند، بعد با همین وضع آمدند و کمربندِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را گرفتند، قدرتِ ملکوتی در وجودِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود، آن ملعونها حداقل چهل نفر بودند که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را با طناب میکشیدند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یک بانویی بودند که یک مرتبه به پهلوی ایشان آسیب رسیده بود و یک مرتبه هم به سینهی ایشان، ولی با چه عشقی، عشق انسان را زنده میکند، عشق به انسان نیرو میدهد، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمدند، وقتی کمربندِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را گرفتند و کشیدند همهی اینها روی هم افتادند، اینجا بود که نانجیب اصلاً آن چیزی را که فکر نمیکرد را دید، اینها فکر نمیکردند که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میتوانند اینقدر برای اهدافِ اینها مانع باشند، اینجا دیگر بیپرده به قنفذِ ملعون یک دستوری دادند، آن ملعون هم اجرای دستور کرد و شد آنچه که نباید میشد…
حال حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را به مسجد بردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم بچّه سقط کردهاند، فرزندِ ایشان را کشتهاند، آن آسیبها را هم دیدهاند و به استراحت نیاز دارند، ولی مگر از پای نشستند؟
ما بعضی از رزمندگان شما را دیدهایم اینها با هر درجهی جانبازی، تا زمانی که جنگ تمام نشد جبهه را رها نکردند، دستِ شهید ردّانیپور در گچ بود، ولی مگر برای استراحت میآمد، اینها را از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یاد گرفتهاند، فرزندانِ ما، سپاهیانِ ما، رزمندگانِ ما رسماً فرزندانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند و از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ارث بردهاند، هم در عشق به ولایت، هم در حفاظت از مرزهای دین و احکامِ دین، رسماً حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حالِ آموزگاری هستند، این مدیریت مدیریتِ فاطمی است که این عظمت را برای کشورِ ما و برای شما رزمندگان بحمدلله نقش زده است، اینها را حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رقم زدهاند.
با این حال برای حفاظت کردن از حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه نه به فکرِ استراحتِ خود بودند، نه به فکرِ جراحتهای خود، فرمودند: من را کمک کن تا به مسجد بروم، وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به مسجد رسیدند با یک صحنهای مواجه شدند، دیدند که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه عمامه به سر ندارند، سر برهنه، خالد هم شمشیر برهنه کرده است و بالای سرِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه ایستاده است، آن دیگری هم که در این قساوتها مشهور است به خلیفه رو میکند که بگو زود کارِ او را تمام کند، یا بیعت کند یا او را بکشد، ولی خلیفه هم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نگاه میکرد و میدید که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جلوی در هستند، این ابهّتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازهی چنین کاری را نمیداد، هیبتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هیبتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، خودِ این موضوع هم قرائنِ زیادی دارد، هیبتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هیبتِ انحصاری بود، هیبتِ الهی بود، چون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جلوی در ایستاده بودند خلیفه نمیتوانست دستورِ قتلِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بدهد، ولی باز هم حضرت را رها نمیکردند، اینجا بود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خطاب کردند: دست از علی بردارید! وقتی دیدند دست از حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه برنمیدارند فرمودند: میروم و پیراهنِ پدرم را روی سرم میکشم و به کنارِ مضجع ایشان میروم و گیسوانم را پریشان میکنم و شما را نفرین میکنم، اینجا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به آخرین حربه متوسّل شدند، آخرین حربه چیست؟ «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ»[۷]، وقتی انسان مضطر شد به سنگرِ دعا میرود و سلاحِ دعا را به کار میبرد و این سلاح بر همهی سلاها قاهر است.
از این دعا غفلت نکنید، هم در مسئلهی کرونا، هم در مسائل و مشکلاتِ اقتصادی که این مدیران نالایق بر شما تحمیل کردند، مگر دنیا شما را در جبهه کمک کرد؟ مگر لیبرالها شما را کمک کردند؟ والله حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جبهه را مادری کردند و شما جبهه را به سامان رساندید، باید همان توسّلات را الآن در جنگ اقتصادی و سیاسی داشته باشید، شما این اسلحه را از مادرتان دارید، اسلحهی دعا، دلِ شکسته، اشکِ ریزان، آهِ سوزان برای شماست نه دیگران.
آخرین حربهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در اینجا دعا بود، فرمودند: به کنار قبرِ پدرم میروم… آثارِ خشمِ خدا نمایان شد و ستونهای مسجد شروع کرد به لرزیدن، اینجا حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به سلمان فرمودند: سلمان! برو و به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بگو که نفرین نکند، خیلی برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گران بود، وقتی سلمان آمد عرضه داشت: بیبی! پدرِ شما رحمه للعالمین بودند، شما نفرین نکنید…
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اینجا پرده را برداشتند، اینکه یقین داریم در سقیفه بنا داشتند حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بکشند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حافظِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بود، هم حافظِ شخصِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستند و هم حافظِ شخصیتِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه. وقتی شخص و شخصیتِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه حفظ شد، این ولایتی که امروز معجزه کرده است، در قرنِ اتم، در قرنِ فضا، در قرنِ اطلاعات، در قرنِ سیاستهای پیچیده، اسلامی که پایمال شده بود با قیامِ امام در عرصهی سیاسی جهان تولدِ مقتدرانه پیدا کرد و امروز دنیا نمیتواند هیچ غلطی کند، این را از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شخص و شخصیت، یعنی ولایتِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را، و شخصِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را حفاظت کردند.
آنجا به سلمان فرمودند: سلمان! «یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ»، میبینم که اینها میخواهند حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بکشند، دست از علی برنمیدارند، بنا دارند تا علی را بکشند.
سلمان عرضه داشت: بیبی! حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به من فرمودهاند که بیایم و به شما عرض کنم که نفرین نکنید، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: اگر حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه فرموده است چشم.
والله امروز این صدای مقام معظم رهبری صدای حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه است، فرزندانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باشید و ببینید ایشان چه میفرمایند و شما بشنوید، رمزِ ماندگاریِ ولایت به این اطاعت از ولایت است، این بزرگترین درسی است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به جامعهی ما دادهاند، این از یادگارهاست، هم حفظِ ولایت و هم ولایتمداری جزوِ درسهای مستمرّی است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تا ظهورِ حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف به دلها پمپاژ میکنند، که ولایت حق است، و اطاعت از ولایت جزوِ فرائضِ اولیه است که امام فرمود از نماز واجبتر است، از اوجبِ واجبات است.
اگر بنا باشد که انسان نماز بخواند یا از امامِ خود دفاع کند، کدامیک واجبتر است؟ این موضوع در کربلا عملی شد، سینه سپر کردند، به نماز نرسیدند ولی از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دفاع کردند، یعنی این از همه چیز واجبتر است، امروز حفظِ نظام است، حفظِ ولایت است.
دیگر از چیزهایی که ما از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم خودِ قرآن کریم است.
این دشمنان در توطئهی خود نه تنها مسئلهی کشتنِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را در نظر داشتند، که تحریف دین و بازگرداندن به جاهلیّت نیز در دستور کار بود.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تنها شخصیتی هستند که پیغمبر و امام نیستند ولی جبرئیل بر ایشان نازل میشود، این است که بقیّه النّبوه هستند، غماشِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، بقیّه النّبه خاتمیّه است، جبرئیل بر قلبِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نازل میشد و قرآن کریم را بر قلبِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نازل میکرد، و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه قرآن کریم را با املاء حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مینوشتند، دستخطِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه حافظِ قرآن کریم است، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه اساسِ قرآن کریم را نوشتهاند و ثبت کردهاند. رفت و آمدِ جبرئیل بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ادامه داشت، این وجود استمرارِ وجودِ نبیّ مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم است، جای پدرِ خویش را پُر کرده است، تا زمانی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند پیغمبر وجود دارد، کاملاً جای پدرِ خود را پُر کرده است. جبرئیل بر قلبِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نازل میشد، اخبار و اسراری از عالَمِ غیب بر قلبِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نازل میکرد، و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها املاء میکردند و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه مینوشتند، همان کاتبِ وحی که وحی الهی و قرآن کریم را مینوشت، همین فرآوردههای قلبِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را هم مینوشت، که مجموعهی این «مصحف فاطمه» شد و یکی از منابعی که برای علمِ ائمهی ما تعریف شده است صحیفه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، امام صادق علیه السلام به این مباهات میکنند، «وَ عِنْدَنَا مُصْحَفُ فَاطِمَهَ»[۸]، فرمودند یکی از افتخاراتِ ما این است که گنجینهی علمِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نزدِ ماست.
روضه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: فضّه برای من آب بیاور، مدّتی بود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حال نداشتند و نمیتوانستند از جای خود بلند بشوند، وقتی با حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه خلوت کردند نتوانستند بلند بشوند، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه دستِ خود را زیر سرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بردند و آرام آرام بالا آوردند و سرِ ایشان را به سینهی خود گذاشتند، وقتی این قاتلین حضرت محسن علیه السلام آمدند، اینهایی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را اذیت و آزار کردند، به خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمدند و حضرت میخواستند سرِ مقدّسِ خویش را برگردانند، توانِ برگرداندن سر برای ایشان نبود، به فضّه فرمودند که مرا کمک کن…
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که حالشان اینطور وخیم بود، همین که کمی حالشان بهتر شد فرزندان خیلی امیدوار شدند… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آب خواستند و غسل کردند، بعد لباس نو به تن کردند، به فضّه فرمودند به این کودکان بگو از خانه بیرون بروند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نمیخواستند که این کودکان جان دادنِ مادرِ جوان خود را ببینند، فرمودند: مرا تنها بگذار و خودت هم بیرون برو، بعد برگرد و مرا صدا بزن، اگر دیدی جواب نمیدهم بدان که دیگر فاطمه نداری…
فضّه میگوید که من رفتم، ولی دلم آشوب بود و شور میزد، زود برگشتم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم وقتی خوابیدند دست مبارک را روی صورتشان گذاشتند، معلوم است که کبودیِ صورت را با دست مبارکِ خود پوشاندند که دلِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه نسوزد…
فضّه آمد و صدا زد و دید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جواب نمیدهند، روپوش را کنار زد و دید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شهید شدهاند، میگفت: بیبی جان! سلامِ مرا به پدرتان برسانید، میخواست شیون و عزاداری کند که دید امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه شیونکنان در حالِ آمدن هستند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه دلداری میدادند…
فضّه استقبال کرد و عرض کرد که برای شما غذا آماده کردهام، فرمودند: فضّه! چه زمانی دیدهای که ما بدونِ مادر غذا بخوریم؟ آیا تو خیال میکنی که ما نمیدانیم مادرمان از دنیا رفته است؟
امام حسن مجتبی صلوات الله علیه به بالای سرِ مادر آمدند، میگفتند: مادر! با من حرف بزن، قبل از آنکه جان بدهم، اما حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه کارِ عجیبی کردند، به پایینِ پا آمدند و روپوشِ پا را کنار زدند، صورت را زیرِ پای مادر گذاشتند، صدا زدند: مادر! من حسینِ تو هستم… مادر! قبل از آنکه بندِ دلم پاره بشود با من حرف بزن…
ولی مصیبت اینجا بود که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در حالِ آمدن بودند، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه که خیبرشکن بودند… فاصلهای بینِ مسجد و خانه نبود، اما عبای حضرت به پای ایشان میپیچید، میگویند حضرت چند مرتبه به رو افتادند… خودشان را به کنارِ پیکرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رساندند، عمامه را کنار گذاشتند، مدام فریاد میزدند: دخترِ پیغمبر! حبیبه الرّسول… دیدند نفسی نمیآید، جوابی نمیدهند… خیره شدند و اشکِ حضرت به صورتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ریخت، فرمودند: فاطمه جان! من علی هستم…
معمولاً روزهایی آخر روضهای از حضرت اباالفضل العباس علیه السلام میخواندند…
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها علم و علمدار و مدافعِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بودند…
در کربلا هم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام علمدار بودند…
وقتی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به کنار نهر علقمه رسیدند دیدند عَلَم افتاده است، جلوتر آمدند و دیدند دستِ علمگیر افتاده است، وقتی به بالینِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام رسیدند دیدند بدن قطعه قطعه است…
در مدینه حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه با صدا گریه میکردند… یکی از جاهایی که مقاتل نوشتهاند حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بلند بلند گریه میکردند، جملهای فرمودند که جای دیگری نفرموده بودند، فرمودند: «الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی»… کمرم شکست، امیدِ من ناامید شد…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به مقاومت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و به دفاعِ جانانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و به حفاظتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و به جانفشانیِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای حفاظت از حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه قسم میدهیم امام زمان روحی فداه را برسان.
خدایا! مقام معظم رهبری را با موفقیت و تأییدات غیبی و با پیروزی بر ددمنشان و خبیثان و با گرهگشایی به ظهورِ امام زمان روحی فداه متّصل بگردان.
خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم همهی مریضها را شفای عاجل مرحمت بفرما.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] بحار الأنوار ، جلد ۴۳، صفحه ۱۰۵
[۳] سوره مبارکه نور، آیه ۳۶
[۴] التفسیر (للعیاشی) ، جلد ۲، صفحه ۶۶ (یَا سَلْمَانُ یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ مَا عَلَى عَلَیَّ صَبْرٌ فَدَعْنِی حَتَّى آتِیَ قَبْرَ أَبِی فَأَنْشُرَ شَعْرِی وَ أَشُقَّ جَیْبِی وَ أَصِیحَ إِلَى رَبِّی)
[۵] الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، جلد ۲، صفحه ۹۲ (بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ: لَمَّا ثَقُلَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ خِیفَ عَلَیْهِ اَلْمَوْتُ دَعَا بِعَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَیْنِ وَ أَخْرَجَ مَنْ فِی اَلْبَیْتِ وَ اِسْتَدْنَى عَلِیّاً وَ أَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ بَعْدَ بُکَاءِ اَلْجَمِیعِ وَ وَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ هَذِهِ وَدِیعَهُ اَللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ فَاحْفَظْنِی فِیهَا فَإِنَّکَ اَلْفَاعِلُ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَیِّدَهُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ هَذِهِ مَرْیَمُ اَلْکُبْرَى وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِی هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَکُمْ فَأَعْطَانِی یَا عَلِیُّ أَنْفِذْ مَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَهُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْیَاءَ أَمَرَنِی بِهَا جَبْرَائِیلُ وَ هِیَ اَلصَّادِقَهُ اَلصَّدُوقَهُ وَ اِعْلَمْ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیَتْ عَنْهُ اِبْنَتِی فَاطِمَهُ وَ کَذَلِکَ رَبِّی وَ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ وَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا اَللَّهُمَّ إِنِّی مِنْهُمْ بَرِیءٌ ثُمَّ سَمَّاهُمْ ثُمَّ ضَمَّ اَلْأَرْبَعَهَ إِلَیْهِ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّی لَهُمْ وَ لِمَنْ شَایَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِیمٌ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ لِمَنْ شَایَعَهُمْ زَعِیمٌ أَنْ یَدْخُلُوا اَلنَّارَ یَا فَاطِمَهُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَیْ ثُمَّ وَ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَیْ ثُمَّ وَ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَیْ وَ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ بِالْإِسْنَادِ اَلسَّالِفِ: لَمَّا کَانَتِ اَللَّیْلَهُ اَلَّتِی قُبِضَ فِی صَبِیحَتِهَا دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَیْنِ وَ أَغْلَقَ عَلَیْهِمُ اَلْبَابِ ثُمَّ خَرَجَ عَلَیٌّ وَ اَلْحَسَنَانِ فَقَالَتْ عَائِشَهُ لِأَمْرِ مَّا أَخْرَجَکَ وَ خَلَى بِابْنَتِهِ دُونَکَ فَقَالَ عَرَفْتُ اَلَّذِی خَلاَ بِهَا لَهُ وَ هُوَ بَعْضُ اَلَّذِی کُنْتِ فِیهِ وَ أَبُوکِ وَ صَاحِبَاهُ فَوَجَمَتْ أَنْ تَرِدَ عَلَیْهِ کَلِمَهٌ فَمَا لَبِثْتُ أَنْ نَادَتْهُ فَاطِمَهُ فَدَخَلَ وَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَبْکِی وَ یَقُولُ بُکَائِی وَ غَمِّی عَلَیْکَ وَ عَلَى هَذِهِ أَنْ تَضِیعَ بَعْدِی فَقَدْ أَجْمَعَ اَلْقَوْمُ عَلَى ظُلْمِکُمْ .)
[۶] مائه منقبه من مناقب أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب و الأئمه من ولده علیهم السلام من طریق العامه، جلد ۱، صفحه ۱۳۵ (حَدَّثَنِی اَلشَّرِیفُ اَلنَّقِیبُ أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِیُّ اَلْحُسَیْنِیُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنِی اَلْعَبَّاسُ بْنُ بَکَّارٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو بَکْرٍ اَلْهُذَلِیُّ عَنْ عِکْرِمَهَ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ : یَا عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ أَنْتُمْ أَصْحَابِی وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ فَمَنْ قَاسَهُ بِغَیْرِهِ فَقَدْ جَفَانِی وَ مَنْ جَفَانِی [فَقَدْ] آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ رَبِّی یَا عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ عَلَیَّ کِتَاباً مُبِیناً وَ أَمَرَنِی أَنْ أُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نَزَّلَ إِلَیْهِمْ مَا خَلاَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ (یَسْتَغْنِی عَنِ اَلْبَیَانِ إِنَّ) اَللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ فَصَاحَتَهُ کَفَصَاحَتِی وَ دِرَایَتَهُ کَدِرَایَتِی وَ لَوْ کَانَ اَلْحِلْمُ رَجُلاً لَکَانَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ کَانَ اَلْفَضْلُ شَخْصاً لَکَانَ اَلْحَسَنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ لَوْ کَانَ اَلْحَیَاءُ صُورَهً لَکَانَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ کَانَ اَلْحُسْنُ (هَیْئَهً لَکَانَتْ) فَاطِمَهَ [بَلْ هِیَ أَعْظَمُ إِنَّ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ ] اِبْنَتِی خَیْرُ أَهْلِ اَلْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً .)
[۷] سوره مبارکه نمل، آیه ۶۲ (أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ)
[۸] بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد علیهم السلام، جلد ۱، صفحه ۱۶۱ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قِیلَ لَهُ إِنَّ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ اَلْحَسَنِ یَزْعُمُ أَنَّهُ لَیْسَ عِنْدَهُ مِنَ اَلْعِلْمِ إِلاَّ مَا عِنْدَ اَلنَّاسِ فَقَالَ صَدَقَ وَ اَللَّهِ مَا عِنْدَهُ مِنَ اَلْعِلْمِ إِلاَّ مَا عِنْدَ اَلنَّاسِ وَ لَکِنْ عِنْدَنَا وَ اَللَّهِ اَلْجَامِعَهُ فِیهَا اَلْحَلاَلُ وَ اَلْحَرَامُ وَ عِنْدَنَا اَلْجَفْرُ أَ فَیَدْرِی عَبْدُ اَللَّهِ أَ مِسْکُ بَعِیرٍ أَوْ مِسْکُ شَاهٍ وَ عِنْدَنَا مُصْحَفُ فَاطِمَهَ أَمَا وَ اَللَّهِ مَا فِیهِ حَرْفٌ مِنَ اَلْقُرْآنِ وَ لَکِنَّهُ إِمْلاَءُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ خَطُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَیْفَ یَصْنَعُ عَبْدُ اَللَّهِ إِذَا جَاءَهُ اَلنَّاسُ مِنْ کُلِّ فَنٍّ یَسْأَلُونَهُ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ تَکُونُوا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ آخِذِینَ بِحُجْزَتِنَا وَ نَحْنُ آخِذُونَ بِحُجْزَهِ نَبِیِّنَا وَ نَبِیُّنَا آخِذٌ بِحُجْزَهِ رَبِّهِ .)
پاسخ دهید