این که حد و مرز عقل و نقل چیست؟ و تا چه اندازه برای اثبات و استخراج حکم می توان از عقل و نقل کمک گرفت؟ پرسشی است که قرن های نخستین اسلام را به التهاب کشاند و مکتب ها و مدرسه های بسیاری را به وجود آورد. گروهی با نادیده گرفتن سنت و حتی تفسیر به رأی قرآن، در دامن عقل گرایی افراطی افتادند و ارزش و اهمیت نقل، و پیرو آن، سنت را نادیده گرفتند؛ و برخی با انکار کامل عقل، به ورطه ی نقل گرایی افتادند و حتی بدیهیات عقلی را که با روایت های ضعیف تعارض داشت، انکار کردند. به همین دلیل، قرن های نخستین اسلام، سده های کشاکش میان عقل گرایی و نقل گرایی بود و در این دو حوزه، افراط و تفریط های بسیاری دیده می شود.

در این میان وهابیت به سلفی گری افراطی روآورد و سنت(اعم از سیره نبوی و سیره صحابه، تابعین، تابعین تابعین) را به شکلی افراط گونه به تبعیت پرداخت؛ و با مرجعیت بخشیدن سیاسی و علمی به گذشتگان، آنان را از اندیشمندان سده های بعدی اسلام، فاضل تر و فهم آنان را بهتر از آیندگان می شمارد.

 

معنای سنت

پس از قرآن، این سنت است که نقش اساسی در هدایت انسان ها دارد؛ اما در تعریف سنت، میان فقیهان، اصولی ها و محدثان، اختلاف نظر وجود دارد:

  1. بنابر تعریف اصولی ها: فعل، قول و تقریر معصوم
  2. بنابر تعریف فقیهان: سنت در برابر بدعت؛ و بدعت نیز چیزی است که دارای اصلی در شریعت نباشد.
  3. بنابر تعریف محدثان: سنت، هر آن چیزی است که به پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله منسوب است؛ اعم از فعل، قول، تقریر، صفات و ویژگی های اخلاقی و ظاهری او قبل از بعثت و بعد از آن.

 

بحرانهای پس از رحلت پیامبر مکرم اسلام صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله

پس از رحلت نبی مکرم اسلام صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله جامعه اسلامی با دو مشکل اساسی مواجه شد؛ یکی مسئله رهبریت و عهده داری زمام جامعه پس از پیامبر بود؛ و دیگری منع از نقل و کتابت احادیث نبوی بود که تبعات جبران ناپذیری را برای جامعه رقم زد.

  • مسئله رهبریت و امامت جامعه

شیعه امامت را یک منصب الهی می داند که از جانب خداوند انتخاب می گردد؛ و فرد امام باید دارای شرایط و ویژگی های خاصی باشد. اما اهل سنت چنین دیدگاهی را برنتافتند و معتقد شدند: عنان خلافت و رهبری به دست مردم داده شده و آن ها خود باید امامشان را برگزینند.

چند پرسش از اهل سنت:

  1. چرا خلیفه ی اول به این سنت عمل نکرد و خلیفه ی دوم را به رهبری برگزید؟ آیا این عمل بنابر نظریه ی خود اهل سنت (انتخاب) مخالف با سنت نبوی مورد ادعا نبود؟!
  2. چرا خلیفه ی دوم مسئله شورا را مطرح نمود و مخالف با سنت نبوی مورد ادعا رفتار کرد؟
  3. جدای از رهبری سیاسی، مرجعیت علمی در غیاب پیامبر به چه کسی واگذار شد؟ تا با ورود مسائل و احکام جدید، پاسخ گوی نیاز مردم باشد.
  4. چه توجیهی برای ترک حدیث ثقلین که «ابن حجر عسقلانی» آنرا از بیست طریق نقل کرده، [۱] وجود دارد؟

 

 

  • منع از نقل و کتابت احادیث نبوی

جلوگیری سه خلیفه اول از ثبت و ضبط سنت پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله، مشکلات عدیده ای را برای جامعه اسلامی در قرون مختلف رقم زد. در ذیل به برخی از موارد به طور اجمال اشاره می گردد:

  • مهجور ماندن سنت پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله با ممنوع شدن ثبت و نقل حدیث.
  • سردرگمی و تحیر مردم نسبت به وظلیف دینی و دستورات نبوی
  • رونق یافتن بازار جعل حدیث در عصر معاویه و پذیرش جامعه نسبت به این احادیث جعلی
  • نابودی بخش بزرگی از احادیث صحیح، در طول دوران صد ساله منع حدیث

 

نتیجه بحث

پس از ممانعت از نقل و کتابت احادیث نبوی، با توجیهاتی از قبیل متروک ماندن قرآن، شعار «حسبنا کتاب الله»، و ترس از آمیختگی قرآن با حدیث، سنت اصیل نبوی به فراموشی سپرده شد؛ آنگاه نقل گرایان در طول تاریخ، اصرار به تبعیت بی چون و چرا از سنت پرداختند، و در این میان، وهابیت معاصر، به قدری در تبعیت از سنت افراط ورزیدند که حتی قرآن را پس از حدیث قرار می دهند.

دو اشکال بر این منش وهابیت مطرح است:

  1. چرا علاوه بر سنت پیامبر، صحابه، تابعین، تابعین تابعین را در دایره سنت قرار می دهید؟
  2. چرا بین احادیث جعلی و ساختگی، و احادیث صحیح تفکیکی قائل نمی گردید؟
  • این حدیث با عبارت های گوناگون در کتاب های مهم اهل سنت آمده است؛ کتاب هایی مانند: «سنن دارمی»، «سنن نسائی»، «مسند احمد»، «مجمع الزوائد هیثمی»، «مصنف ابن ابی شیبه»، «خصائص نسائی»، «اوسط طبرانی»، «المستدرک علی الصحیحینِ» حاکم نیشابوری، «السنن الکبری»، و… .