سلام باد به ماهی که در مُحاق افتاد!
گُل مدینه که در دامن عراق افتاد

سلام بر حسن بن علی و قاسم او!
که بین این پدر و این پسر، فراق افتاد

در آرزوی شهادت برای اذن جهان
به دست و پای عمویش به اشتیاق افتاد

دریغ ز آن گُل و ریحانه‌ی رسول خدا!
که ناشکفته به سرپنجه‌ی نفاق افتاد

حسین بود چو قرآن و قاسمش بر خاک
چنان فتاد که آیاتِ انشقاق افتاد

دریغ ز آن تن صد چاک و زیر سمّ ستور!
دگر مخواه که گویم، چه اتفاق افتاد

همین بس است که گویم گسست اعضایش
شکست زیر سُم اسب، استخوان‌هایش

 

شاعر: سیدرضا مویّد