علّامه مجلسی از موسی بن جعفر (ع)، او از پدرش روایت کرده که فرمود:
وقتی رحلت رسول خدا (ص) نزدیک شد، انصار را فراخواند و فرمود: ای گروه انصار! زمان جدایی فرا رسیده است؛ همانا دعوت شدهام و البته اجابت خواهم کرد. با شما همسایه بودم، پس خوب همسایگی نمودید، یاری خواستم و خوب یاری بودید، هر جا همراهی کردید؛ در اموال و در میان مسلمین گشایش نمودید و مال و جان خود را در راه خدا دادید که خدای متعال به شما پاداش کامل بدهد. امّا یک چیز باقی مانده است و آن، همهی موضوع و کامل کنندهی رسالت من است و عمل، با آن مقرون [و مقبول] است؛ چنان میبینم که هیچ فرقی میان آن دو نگذارم اگر آن دو با هم مقایسه شوند، به اندازه مویی تفاوت نخواهند داشت؛ اگر کسی به یکی از آن دو عمل کند و دیگری را ترک نماید، منکر و تارک دیگری نیز خواهد بود. و خدای متعال هیچ عوض و بدلی را به جای آن نخواهد پذیرفت.
گفتند: ای رسول خدا! چگونه آن را بشناسیم تا از آن، امتناع نکنیم گمراه شویم و از اسلام برگردیم! در حالی که منت پذیر خدای متعال و پیامبرش میباشیم؛ ای رسول خدا! همانا خدای متعال ما را به وسیلهی تو از هلاکت، نجات بخشید و به ما ابلاغ رسالت و نصیحت کردی و به خوبی وظیفهی خود را به انجام رسانیدی و همیشه نسبت به ما، رؤوف و مهربان بودی. پس رسول خدا (ص) به آنان فرمود: «آن کار بزرگ، تأکید بر چنگ زدن به کتاب خدا و اهل بیتم میباشد؛ کتاب خدا که همان قرآن کریم است که در بردارندهی حجّت و نور و برهان میباشد و همیشه، نو و محکم و استوار و برقرار کنندهی عدالت و راهنمای همگان به حلال و حرام و احکام الهی است؛ فردا (ی قیامت) خواهد ایستاد و با اقوامی محاجّه خواهد نمود؛ پس خدای متعال گامهای آنان را به وسیله قرآن بر صراط، خواهد لغزانید. ای گروه انصار! مرا دربارهی اهل بیتم رعایت کنید؛ چون (خدای) لطیف و خبیر به من خبر داده است که آن دو، از یکدیگر جدا نخواهد شد تا بر سر حوض (کوثر) بر من وارد شوند. و بدانید که اسلام، سقفی است که زیر آن، ستونی قرار دارد و سقف بدون آن، ایستائی نخواهد داشت؛ اگر کسی آن سقف را به پا دارد در حالی که ستون در زیر آن نباشد، به زودی سقف بر او، فرو خواهد ریخت و او را به آتش (جهنّم) در خواهد افکند. ای مردم! این ستون را (اسلام) استوار دارید که این، کلام خدای متعال است: (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ)؛ کلمههای پاکیزه، به سوی او بالا میرود و عمل صالح، آن را بلند میکند.
پس بدانید عمل صالح، پیروی امام و ولیّ امر است و چنگ زدن به ریسمان او است. ای مردم! ایا فهمیدید؟! خدا را! خدا را! (رعایت کنید) دربارهی اهل بیتم؛ آنها که چراغهای تاریکی و گنجینههای دانش و چشمهسار حکمت و محلّ استقرار فرشتگان میباشند؛ وصیّ و امین و وارث من از آنهایند و علی (ع) نسبت به من، به منزلهی هارون است نسبت به موسی. هان ای گروه انصار! آیا ابلاغ کردم؟ هان! گوش فرا دارید و هر که باز آید (گوش فرا دهد)، بدانید که باب فاطمه (ع) باب من است و خانهی او خانهی من است، هر کس نسبت به آن هتک حرمت کند، حرمت خدای متعال را هتک نموده است! به خدا سوگند! پردهی خدای متعال را دریده است، به خدا سوگند! پردهی خدای متعال را دریده است.
عیسی گفت: در اینجا امام رضا (ع) مدّتی گریست و سخنان خود را قطع کرد و فرمود: به خدا سوگند! پردهی خدای متعال دریده شد! ای جان مادر! درودهای خدا بر او باد.
سپس (امام رضا (ع)) فرمود: پدرم به من خبر داد از جدّم محمّد بن علی (ع) که فرمود: رسول خدا (ص) مهاجرین را جمع کرد و به آنان فرمود: «ای مردم! همانا من، دعوت شدهام و دعوت را اجابت خواهم نمود، چون مشتاق دیدار پروردگار و پیوستن به برادرانم از انبیاه ستم. و من به شما اعلام میکنم که سفارش شما را به وصیّام کردهام و شما را بدون سرپرست رها ننموده و هیچ امری از امور شما را رها نساختهام» عمر بن خطّاب در برابر پیامبر اکرم (ص) به پا خاست و گفت: ای رسول خدا! آیا وصیّت کردی به آنچه که پیامبران قبل از شما، وصیّت کردهاند؟ فرمود: «آری». گفت: آیا به دستور خدای متعال وصیّت کردی یا از پیش خود؟ حضرت فرمود: «بنشین ای عمر! به دستور خدای متعال وصیّت کردم و دستور خداوند، اطاعت او است و وصیّت کردم از جانب خودم و اطاعت من، اطاعت خدای متعال است؛ هر کس مرا عصیان کند، خدا را معصیت کرده است و هر کس وصیّ مرا عصیان کند، نافرمانی مرا کرده است و هر کس از وصیّ من اطاعت کند، از من پیروی کرده است و هر کس از من پیروی کند، خدا را اطاعت نموده است و نه آن چنان که تو و رفیقت خواستار آن میباشید.»
سپس متوجّه مردم شد، در حالی که خشمگین به نظر میرسید، فرمود:
«ای مردم! وصیّت مرا بشنوید و آگاه باشید که هر کس به من ایمان آورد و نبوّتم یعنی این که من فرستادهی خدا هستم را، تصدیق نماید، پس او را وصیّت میکنم به ولایت علی بن ابیطالب (ع) و پیروی از او و تصدیق او، که یقیناً و حقیقتاً ولایت او، ولایت من است و ولایت پروردگار من است. البته من، ابلاغ کردم و هر کس شاهد است باید به آن کس که غایب است، ابلاغ کند که علی بن ابیطالب (ع) پرچم و نشانهی هدایت است؛ هر کس از چنگ زدن به این نشانه کوتاهی ورزد، گمراه شده است و هر کس از او جلو بیفتد، برای آتش پیش قدم شده است و هر کس از این پرچم به سمت راست متمایل شود، هلاک میگردد و هر کس به سمت چپ منحرف گردد، گمراه خواهد شد و موفقیت و پیروزیام جز از خدای متعال نیست آیا شنیدید؟» همگی گفتند: آری.
روی المجلسیّ:
عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِیهِ (ع) قَالَ: «لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ (ص) الْوَفَاهُ دَعَا الْأَنْصَارَ وَ قَالَ: یَا مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ قَدْ حَانَ الْفِرَاقُ، وَ قَدْ دُعِیتُ وَ أَنَا مُجِیبُ الدَّاعِی، وَ قَدْ جَاوَرْتُمْ فَأَحْسَنْتُمُ الْجِوَارَ وَ نَصَرْتُمْ فَأَحْسَنْتُمُ النُّصْرَهَ وَ وَاسَیْتُمْ فِی الْأَمْوَالِ، وَ وَسَّعْتُمْ فِی الْمُسْلِمِینَ وَ بَذَلْتُمْ لِلَّهِ مُهَجَ النُّفُوس وَ اللَّهُ یَجْزِیکُمْ بِمَا فَعَلْتُمُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى، وَ قَدْ بَقِیَتْ وَاحِدَهٌ وَ هِیَ تَمَامُ الْأَمْرِ وَ خَاتِمَهُ الْعَمَلِ، الْعَمَلُ مَعَهَا مَقْرُونٌ إِنِّی أَرَى أَنْ لَا أَفْتَرِقَ بَیْنَهُمَا جَمِیعاً لَوْ قِیسَ بَیْنَهُمَا بِشَعْرَهٍ مَا انْقَاسَتْ، مَنْ أَتَى بِوَاحِدَهٍ وَ تَرَکَ الْأُخْرَى کَانَ جَاحِداً لِلْأُولَى وَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا» قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَیْنَ لَنَا بِمَعْرِفَتِهَا، فَلَا نُمْسِکَ عَنْهَا فَنَضِلَّ وَ نَرْتَدَّ عَنِ الْإِسْلَامِ، وَ النِّعْمَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ عَلَیْنَا، فَقَدْ أَنْقَذَنَا اللَّهُ بِکَ مِنَ الْهَلَکَهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ أَدَّیْتَ وَ کُنْتَ بِنَا رَءُوفاً رَحِیماً شَفِیقاً، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَهُمْ: «کِتَابُ اللَّهِ وَ أَهْلُ بَیْتِی فَإِنَّ الْکِتَابَ هُوَ الْقُرْآنُ وَ فِیهِ الْحُجَّهُ وَ النُّورُ وَ الْبُرْهَانُ، کَلَامُ اللَّهِ جَدِیدٌ غَضٌّ طَرِیٌّ شَاهِدٌ وَ مُحْکَمٌ عَادِلٌ وَ لَنَا قَائِدٌ بِحَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ وَ أَحْکَامِهِ یَقُومُ غَداً فَیُحَاجُّ أَقْوَاماً فَیُزِلُّ اللَّهُ بِهِ أَقْدَامَهُمْ عَنِ الصِّرَاطِ، وَ احْفَظُونِی مَعَاشِرَ الْأَنْصَارِ فِی أَهْلِ بَیْتِی، فَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ، أَلَا وَ إِنَّ الْإِسْلَامَ سَقْفٌ تَحْتَهُ دِعَامَهٌ، لَا یَقُومُ السَّقْفُ إِلَّا بِهَا، فَلَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ أَتَى بِذَلِکَ السَّقْفِ مَمْدُوداً لَا دِعَامَهَ تَحْتَهُ فَأَوْشَکَ أَنْ یَخِرَّ عَلَیْهِ سَقْفُهُ فَیَهْوِیَ فِی النَّارِ، أَیُّهَا النَّاسُ الدِّعَامَهُ: دِعَامَهُ الْإِسْلَامِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى: (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ).
فَالْعَمَلُ الصَّالِحُ طَاعَهُ الْإِمَامِ وَلِیِّ الْأَمْرِ وَ التَّمَسُّکُ بِحَبْلِهِ، أَیُّهَا النَّاسُ! أَفَهِمْتُمْ؟ اللَّهَ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی، مَصَابِیحِ الظُّلَمِ، وَ مَعَادِنِ الْعِلْمِ، وَ یَنَابِیعِ الْحِکَمِ، وَ مُسْتَقَرِّ الْمَلَائِکَهِ، مِنْهُمْ وَصِیِّی وَ أَمِینِی وَ وَارِثِی، وَ هُوَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ مَعَاشِرَ الْأَنْصَارِ؟ أَلَا فَاسْمَعُوا وَ مَنْ حَضَرَ، أَلَا إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّهِ»، قَالَ عِیسَى: فَبَکَى أَبُو الْحَسَنِ (ع) طَوِیلًا، وَ قَطَعَ بَقِیَّهَ کَلَامِهِ، وَ قَالَ: هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ، هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ، هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ یَا أُمَّهْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا.
ثُمَّ قَالَ (ع) أَخْبَرَنِی أَبِی، عَنْ جَدِّی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، قَالَ: قَدْ جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْمُهَاجِرِینَ فَقَالَ لَهُمْ: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی قَدْ دُعِیتُ، وَ إِنِّی مُجِیبُ دَعْوَهِ الدَّاعِی، قَدِ اشْتَقْتُ إِلَى لِقَاءِ رَبِّی وَ اللُّحُوقِ بِإِخْوَانِی مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِنِّی أُعَلِّمُکُمْ أَنِّی قَدْ أَوْصَیْتُ إِلَى وَصِیِّی، وَ لَمْ أَهْمِلْکُمْ إِهْمَالَ الْبَهَائِمِ، وَ لَمْ أَتْرُکْ مِنْ أُمُورِکُمْ شَیْئاً» فَقَامَ إِلَیْهِ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصَیْتَ بِمَا أَوْصَى بِهِ الْأَنْبِیَاءُ مِنْ قَبْلِکَ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَقَالَ لَهُ: فَبِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ أَوْصَیْتَ أَمْ بِأَمْرِکَ؟
قَالَ لَهُ: «اجْلِسْ یَا عُمَرُ، أَوْصَیْتُ بِأَمْرِ اللَّهِ، وَ أَمْرُهُ طَاعَتُهُ، وَ أَوْصَیْتُ بِأَمْرِی وَ أَمْرِی طَاعَهُ اللَّهِ، وَ مَنْ عَصَانِی فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَ مَنْ عَصَى وَصِیِّی فَقَدْ عَصَانِی، وَ مَنْ أَطَاعَ وَصِیِّی فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ أَطَاعَنِی فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ لَا مَا تُرِیدُ أَنْتَ وَ صَاحِبُکَ» ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى النَّاسِ وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَقَالَ «أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَصِیَّتِی، مَنْ آمَنَ بِی وَ صَدَّقَنِی بِالنُّبُوَّهِ وَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ فَأُوصِیهِ بِوَلَایَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ طَاعَتِهِ وَ التَّصْدِیقِ لَهُ، فَإِنَّ وَلَایَتَهُ وَلَایَتِی، وَ وَلَایَهُ رَبِّی، قَدْ أَبْلَغْتُکُمْ فَلْیُبْلِغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ هُوَ الْعَلَمُ، فَمَنْ قَصَّرَ دُونَ الْعَلَمِ فَقَدْ ضَلَّ، وَ مَنْ تَقَدَّمَهُ تَقَدَّمَ إِلَى النَّارِ، وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنِ الْعَلَمِ یَمِیناً هَلَکَ، وَ مَنْ أَخَذَ یَسَاراً غَوَى وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ، فَهَلْ سَمِعْتُمْ؟ قَالُوا: نَعَمْ.[۱]
[۱] . البحار ۲۲: ۴۷۶ نقلاً عن الطرف لابن طاووس: ۱۸٫
پاسخ دهید