زمانی که در توصیف انسان میگویند: وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی، عاقلانه نیست که کار غیر خدایی هم از من و تو صادر شود.
باید آن سرمایه را که به ما ارزانی داشتهاند، صرف خود او بکنیم.
باید محبّت هر چه غیر خداست، از دل بیرون رود. معنای لا إلهَ إلَّا الله همین است. اصلیترین آلههها خود تو هستی، و در مرتبهی بعدی، هر چه تو را از او باز بدارد.
از هر چه غیر دوست چرا نگذرد کسی کافر برای خاطر بت، از خدا گذشت
در گام نخستین، خودت را باید فراموش کنی، تا آن زمان حقیقت الهیِ: الْعُبُودِیَّهُ جَوْهَرَهٌ کُنْهُهَا الرُّبُوبِیَّه. [«بندگی، گوهری است که باطنش، خداوندگاری است»] در تو آشکار شود و افعال خدایی از تو ظاهر گردد.
اکنون همهی صادرات ما حیوانی است. و این را باید بدانیم که حضرت حق، دوستت دارمِ توخالی و زبانی را نمیخرد. باید مثل مرد، سر حرفهایمان بایستیم.
منبع: کتاب پندهای آسمانی، ص ۱۵۸
پاسخ دهید