سرویس مدرسه
شهید شیخ فضل الله محلاتی
بابا از تحصیل برای هیچ کداممان کم نگذاشت. شده بود از کسی پول قرض کند، اجازه نمیداد هر جایی و پیش هر کسی درس بخوانیم. یادم است یک سال ما را برد گذاشت مدسهی علوی درس بخوانیم. همان روزهایی که با آقای علامه اختلاف پیدا کرد، سر آقای حلبی و آن داستانها، گشت یک مدرسهی بهتر برامان پیدا کرد. مدرسهی قدس، که مدیرش آقای آل اسحاق بود – پدر همین آقای آل اسحاق که قبلا وزیر بازگرانی بود. محلهاش دور بود، منیریه، ما خیابان ایران مینشستیم. بابا باید برامان سرویس میگرفت. دستاش تنگ بود آن روزها. ولی رفت زیر بار قرض تا نگذارد ما زیر دست هر کسی و هر جایی درس بخوانیم. آن مدرسه و شخص خود آقای آل اسحاق خیلی روی من تأثیر گذاشتند.
قاصد خندهرو، ص ۲۰۸٫
پاسخ دهید