در سورهی مبارکهی صف فرمود که «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ»،[۴] موسی به قوم خود گفت که چرا مرا آزار میدهید؟ به فرعونیها نگفت، به قوم خود گفته است، به بنی اسرائیل، به مدّعیان ایمان گفته است چرا من را آزار میدهید؟ «وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ»، با اینکه علم دارید، میدانید که من رسول الله به سوی شما هستم، من از جانب خدا رسالت دارم، خدا من را به سوی شما فرستاده است.
این شکایت حضرت موسی، تلنگر حضرت موسی، اخبار حضرت موسی است به اینکه شما پیغمبر آزار هستید، شما دینستیز هستید، شما تقوا گریز هستید و من از دست شما اذیّت میشوم. بعد فرمود: «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»، وقتی آنها منحرف شدند، یعنی از خطّ حضرت موسی زاویه پیدا کردند، از این خط خارج شدند. وقتی از خط، از جاده، منحرف شد، خطّ خود را از اینجا جدا کرد، خدا هم در همان خطّی که افتاده است «أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ». نمیگوید عمل آنها را خراب کرد، خدا دلهای آنها را در زاویه قرار داد، در زاویهی انحراف که قرار گرفتند، خدا هم قلبهای آنها را از مسیر هدایت باز داشت. یعنی دیگر اینها را در خطّ هدایت نبرد، جذبهی هدایت در دل آنها قرار نگرفت. چرا؟ برای اینکه «وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ». این قانون است، این قاعده است، این سنّت خدا است؛ هر کسی فاسق باشد خدا او را رها میکند.
پاسخ دهید