«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مُقدّمه

«وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ[۲]»؛ ایّام نورانی ماه شعبان خاصّه قلب این ماه که روز ولادت عالَم امکان بود را به همه‌ی عوالِم امکان و عالَم بَشریّت، به مُوحّدان عالَم، به جبهه‌ی مُقاومت و اُمّت اسلامی، به شیعیان چشم به راه، حوزه‌های علمی،، خدمتگزاران مُنتخب و ویژه‌ی حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) و به شما حاضرین در این مَحفل، عُلمای اَعلام، ستارگان آسمان علم و هدایت و تربیت و همه‌ی سربازان، اَفسران، خدمتگزاران در ساحَت مُقدّس مَهدویّت و انقلاب مَهدوی، خواهران و برادران تبریک عَرض می‌کنم.

Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (16)

کسی که طالب علم باشد، خدا نَما می‌شود

چند نکته را به اذن خودِ مولایمان و استمداد از روح باعظمتشان به نمایندگی از دل‌های پاک جوان‌های عزیزی که قَدم در میدان عشق گذاشتند و می‌خواهند لباس عاشقی به تَن کنند، عَرض می‌کنم. یکی این‌که لباس نُمود و نَماد آدمی است؛ لذا هر صِنفی با لباسش شناخته می‌شود. لباس نیروهای مُسلّح لباس ویژه است؛ ولی همه‌ی نیروهای مُسلّح هم یک لباس ندارند. لذا نیروی هوایی، نیروی زمینی، نیروی دریایی هرکُدام یک لباسی دارند. اطّباء در سنگر طبابت‌شان دیده‌اید که در تمام دنیا این‌جور است که لباس فُرم دارد که هرکسی وارد شد، سُراغ آدم‌های عادی نمی‌رود؛ سُراغ کسی می‌رود که با این عُنوان شناخته می‌شود. ما در احادیث داریم که فرموده‌اند: «هکذا تکون تیجان الملائکه[۳]». باز این حدیث را در کنار این حدیث ببینید. فرمود: «لَیسَ‌ العِلمُ‌ فِی‌ السَّماءِ فَیُنزَلُ إلَیکُم، ولا فی تُخومِ الأَرضِ فَیُخرَجُ لَکُم … تَأَدَّبوا بِآدابِ الروحانیون یَظهَر لَکُم[۴]»؛ علم از آسمان نازل نمی‌شود، علم از زمین نمی‌جوشد؛ گنجینه‌ی علم فطرت انسان است. «وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ[۵]»؛ این ریشه‌ی علم است. خداوند متعال با علم وجودی و حُضوری اوّل و آخر را در وجود آدمی، روحِ آدمی، طینتِ آدمی، فطرت و جبلّت او قرار داده است و آن توحید است، یافتن خداست که همه‌ی علم در این است. خداوند متعال یک چنین علمی را در کُمون ما، در سِرّ وجود ما قرار داده است، ولی دَفینه‌ای است که خیلی چیزها روی آن را پوشش داده است. ما باید این روپوش‌ها و حجاب‌ها را کنار بزنیم. آن‌جا که توانستیم تَعلُّقات غیرِ الهی را از خودمان دور کنیم، مَلَک‌وَش می‌شویم. این روایت هم که می‌فرماید: طالب علم «اَلْمَلاَئِکَهَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ[۶]» که مُفاد حدیث است، اصلاً پای طلبه بر روی زمین نمی‌آید. طلبه بر روی پَر مَلائکه حرکت می‌کند. این‌ها مَعنی دارد. عَمامه تاج مَلائکه است. مَلَک چه کسی است؟ مَلَک کسی است که شاهد است. وجودش شاهد است، نه حرفش. «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلَائِکَهُ[۷]»؛ مَلائکه شاهد وَحدانیّت خداوند هستند. خداوند عزیز حَکیم را مَلَک در وجود خودش دارد. آیینه‌ی تمام‌نَماست. مَلَک هیچ‌جا خودش را نشان نمی‌دهد. مَلَک خدا نَماست، خودنَمایی ندارد. همه‌ی ما تَحت تَدبیر مَلائکه‌ی خدا داریم زندگی می‌کنیم. نَفَس‌مان، نظرمان، سَمع‌مان، حَواسمان به کمک آن‌ها تَدبیر می‌شود و کار خودش را انجام می‌دهد؛ ولی مَلَک هیچ‌جا خودش را نشان نمی‌دهد. کسانی که اهل نماز شب هستند، مُطمئن باشند مَلَک صدایشان می‌زند و برای نماز شب بیدارشان می‌کند؛ ولی مَلَک خودش را نشان نمی‌دهد. طلبگی یعنی از خود گذشتن، خدا نَما شدن. مَلَک شاهد است. در کنار مَلائکه «وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ[۸]». خیلی زیباست. خداوند متعال «یَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ[۹]»، خودش خودش را نشان می‌دهد. مَلائکه خدا را نشان می‌دهد. بعد فرمود: اُولی‌العلم هم خدا نَما هستند.

Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (19)

شرط اوّل طلبگی بی‌تَعلُّقی نسبت به غیرِ خداست

رَمز موفقیّت امامین انقلاب علی‌الاطلاق برای این است که هیچ تَعلُّقی به هیچ‌چیزی ندارند. اگر اندکی تَعلُّق در وجودشان بود، یَقین بدانید خداوند رَهایشان می‌کرد. «وَ لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا * إِذًا[۱۰]»؛ خیلی تَهدید عَجیبی است. یک‌وقت‌هایی یک حالی داشتیم؛ بنده این آیه را خواندم و تا مُدّتی گریه می‌کردم. خداوند به پیامبرش، به نزدیک‌ترین وجود به ذاتش می‌گوید: اگر من تو را نگاه نمی‌داشتم، «لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا»؛ نزدیک بود، مُمکن بود یک مقداری میل پیدا کُنی به سوی آن‌ها که تو را وَسوسه می‌کنند. به غیرِ خدا تمایُل تمایُل پیدا کُنی. اگر این‌جور بود، «إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ[۱۱]»؛ اگر در قلب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این قلب بیکَران رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) که به وُسعت عالَم امکان، به وُسعت عَرش الهی قلب پیامبرش وُسعت دارد، اگر در یک گوشه‌اش یک ذَرّه غُبار مُغایرت در وجودش بود، می‌شد غیرِ خدا را دید، «إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ»؛ تَنبیه تو مانند دیگران که نیست؛ تَنبیه تو به گونه‌ی دیگری بود. دو برابر در دنیا، در دنیا هم کمکت نمی‌کردیم، رَهایت نمی‌کردیم. آن‌وقت دیگری مسیری پیدا نمی‌کردی. شرط نُصرت خدا این است که انسان از غیرِ خدا بُریده باشد. فقط خدا را داشته باشد؛ غیرِ خدا نیست که آدم داشته باشد. همه فقیر هستند، فقر هستند. لذا در طلبه شرط اوّل این مَناعت طَبع و عزّت نَفْس و چشم ندوختن به این و آن و مُنتظر کسی نبودن است. خیلی حرف جالبی بود. خداوند «حاج منصور» را سلامت بدارد. وجود مُغتنمی است. عَجب چیزی گفتند، من آتش گرفتم. اگر امام حسین (علیه السلام) را نفروشید، عُرضه‌ی اداره‌ی شما را دارد. اگر دین‌فروشی نکنیم، خدافروشی نکنیم، امام حسین فروشی نکنیم، نوکر آن‌ها باشیم؛ فقط نوکر آن‌ها باشیم. این یک نکته است که خداوند متعال مَلَک را مُتوّج به عَمامه کرده است، یعنی مَلَک سرش سِپُرده است، سر ندارد. بعضی‌ها سرشان را اِعاره می‌دهند؛ «أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ[۱۲]». این ما هستیم؛ تنها «محمّد حَنفیه» نیست. اگر نمی‌توانید سر بدهید، سر سِپُرده باشید، سر ببازید و سرباز باشید، حدّاقل سرتان را گِرو بگذارید. «أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ»؛ جُمجُمه‌ی خودت را عاریه بده تا در برابرش یک‌چیزی به تو بدهد، بتوانی توشه‌ای جَمع کُنی. «أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ»؛ مَلَک چون انقطاع دارد، غیرِ خدا در او دیده نمی‌شود، خودش را نشان نمی‌دهد، کسی که عَمامه می‌گذارد بعد از شهادت خدا و مَلائکه دارد زنگ مَلَک و رنگ خدا را می‌گیرد. این عَمامه آرم عاشقی است، آرم ایثارگری است، آرم جهاد است، آرم مَرنج و مَرنجان شدن است، آرم دلسوزی در حَدّی است که «فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا[۱۳]» است. آرم و فِلش آن جایگاه است که «طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى[۱۴]»؛ شب‌ها تا صُبح قرار نداشت. قرآن نازل شد و کُنترلش کرد. عاشق همین‌جور است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم عاشق بود.

Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (18) عشق است. این یک نکته است.

انعکاس همه‌ی عوالِم در وجود حضرت حُجّت (ارواحنا فداه)

نکته‌ی دوّم چون این تَدبیر الهی امسال این بود که ما روز مَبعث را معمولاً روز عَمامه‌گذاری این کانون امام زمان (ارواحنا فداه)، این پادگان و این خانه‌ی حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) چند سال قرار داده بودیم. خداوند «آیت الله علّامه مصباح» (اعلی الله مقامه الشریف) را رحمت کند. قبل از ایشان «آیت الله خوشوقت» (رحمت الله علیه) و یک سال هم از «آیت الله خرازی» در این مَحفل در عَمامه‌گذاری بَهره گرفتیم. خداوند آیت الله خرازی را حفظ کند و آن دو بزرگوار را از مَحفل شما با یک صلواتی بَهره‌مند کند.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم

سال گذشته توفیق داشتیم در مَبعث میهمان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بودیم، نشد در این‌جا پادویی کنیم؛ لذا نیمه‌ی شعبان قرار دادیم. امسال هم آمادگی برای مَبعث نبود، قرار شد نیمه‌ی شعبان باشد؛ اما چون نیمه‌ی شعبان روز جمعه بود و تعطیلات بود، دوست داشتیم که این مراسم پاگُن دادن به اَفسران امام زمان (ارواحنا فداه)، دَرجه گرفتن این اَفسران یک رونَقی داشته باشد، جمع جمع باشد. این بود که برای روز بعد از روزِ میلاد آقاجانمان این قرار گرفت. لذا به این اعتبار هم می‌خواهم یک حدیث بخوانم و هم یک نکته راجع به حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) عرض کنم.

آقا امام زمان‌ (ارواحنا فداه) برحَسب آنچه که ما از روایات در مورد همه‌ی امامان (سلام الله علیهم اجمعین) و وجود نازنین حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) هم از زیارت‌نامه‌ها و هم از اَحادیث و هم از خودِ قرآن که قرآن کریم می‌فرماید: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ[۱۵]»؛ یکی از مَصادیق قَطعی این مؤمنون، امام زمان (ارواحنا فداه) است. خدا دارد می‌گوید: امام زمان (ارواحنا فداه) اَعمال همه‌ی عاملین را می‌بیند. یعنی دیدنِ او به حاسّه نیست؛ وجود او، حقیقت او جامِ جهان‌نَماست. همه‌ی عوالِم در وجود حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) انعکاس دارد.

Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (17)

حَیات طیّبه‌ی در این عالَم شُعاع حَیات وجودِ امام عصر (ارواحنا فداه) است

نکته‌ی دیگر این است که این وجود نازنین که عین الله الناظره است و اُذُنُ الله الواعیه است و ما هرجا در هرگوشه‌ای، در هر فَضایی، در هر خلوتی، در هر جَلوتی سیم‌مان وصل بشود و بگوییم «یا مولای یا صاحب الزمان»، به وجود نازنینش همین‌جوری که شما می‌شنوید، قبل از این‌که شما بشنوید او می‌شنود. و او هم می‌داند که می‌خواهید صدایش بزنید و هم صدایتان را می‌شنود. اوّلین کسی که دریافت می‌کند خودش است؛ او می‌شنود. این نشان می‌دهد که حضرت مَهدی ما (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف)، صاحب ما، سرپَرست ما، اُمید ما، افتخار ما، عزّت ما، امام زمان ما (ارواحنا فداه) همه‌جا حُضور دارد. چگونه حُضور دارد؟ همه‌ی شما بزرگواران بحمدالله اهل علم هستید؛ بدن ما که ما نیستیم؛ حقیقت ما آن نَفخه‌ی الهی است، آن دَم خداست؛ «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی[۱۶]». و همه‌ی ما حَیات‌مان به آن دَم است. ولی آن دَم را چه کسی می‌بیند؟ همه‌جا هرجایی شما هستید روحتان حُضور دارد. هیچ‌جایی غایب نیست، شما را اداره می‌کند. حقیقتِ شماست، خودِ شماست؛ ولی بُروز ندارد، ظُهور ندارد. اگر حقیقت‌ و قُماش‌ ما به امام زمان (ارواحنا فداه) بخورد، ما این بدن و جانمان هر دو پَرتوی شُعاع وجودِ امام زمان (ارواحنا فداه) است. او جانِ جان ماست. همان‌گونه که جانِ ما حُضور دارد و ظُهور ندارد، جانِ جان ما هم حُضور دارد، ولی ظُهور ندارد. این هم یک نکته است. حَواسمان جَمع باشد؛ آقایمان جانِ جان ماست. خیلی به او وَصل هستیم. ولی برای بدنی که از روح آسمانی انقطاع برایش پیش آمد، گاهی حَیات این‌هایی که سکته می‌کنند و سال‌ها حالت کُما دارند، بدن را نگاه می‌دارند، حَیات گیاهی یا حَیات حیوانی است؛ ولی اتّصالش از او قَطع شده است. او حَیات مَهدوی ندارد، حَیات مَعنوی ندارد، حَیات علمی ندارد، حَیات حُبّی ندارد. اتّصال به آن روح برای این روح ما اَثرش در این است که ما حَیات طیّبه پیدا کنیم. «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً[۱۷]»؛ این‌ حَیات طیّبه شُعاع حَیات امام زمان (ارواحنا فداه) است. لذا آن نکته‌ای را که حضرت «علّامه‌ی طباطبایی» (سلام الله علیه) دارند بر این‌که هدایت باطنی عالَم به دست امام زمان (ارواحنا فداه) است، ما ظاهر نماز را می‌خوانیم،و ولی بَذری است که ما می‌پاشیم. ما که نماز را نمی‌رویانیم؛ «أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ[۱۸]»؛ ما دلمان را شُخم می‌زنیم. وقتی نماز می‌خوانیم، ما بَذری در این زمین دلمان می‌اندازیم. درس هم که می‌خوانیم همین‌جور است. چه کسی رُشد می‌دهد؟ چه کسی عَرشی‌اش می‌کند؟ چه کسی با خدا وصلش می‌کند؟ آن سیمِ رابط ولایت امام زمان ما (ارواحنا فداه)، آقا جانِ ماست. هرجا قطع بود ما سکته کردیم و آدم نیستیم؛ وجودمان وجود دیگری است. و هرمقدار این اتّصال قَطع باشد دیگر حَیات ما آن حَیات نیست. این هم یک نکته است.

Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (20)

ذکر مواردی از عُلما در ارتباط با ارزش مُعمّم شدن

نکته‌ی سوّم در ارتباط با عَمامه ما گاهی یک مطالبی را گفته‌ایم، ولی ۳ـ۲ مورد آن را تکرار می‌کنم. عَمامه در اسلام قِداست دارد. وجود مبارک پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را مُتعمّم کردند و «عَمامه‌ی سَحاب»، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) این تاجِ اِمارت و ولایت بود، ولایت الهی بود که در وجود ایشان مُستقر شد و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عَمامه بر سرشان گذاشتند. عَمامه به سرها شُعاع ولایت و حُکومت الهی هستند. «مَجَارِیَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْکَامِ عَلَى أَیْدِی الْعُلَمَاءِ[۱۹]»؛ امام حسین (علیه السلام) فرمودند. لذا هر عالِم و هر مُعمّمی باید شایستگی داشته باشد که بتواند با کفایت یک سنگری را برای خدمت به مردم اداره کند. از ابتدا بَنایش بر زندگی عزّتمَندانه، قدرتمَندانه باشد. این‌هایی که کسب قدرت مَعنوی و دینی نمی‌کنند، ذلّت‌پَذیر هستند. گویا این‌ها این دو آیه را قبول ندارند که فرموده است: «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا[۲۰]»؛ اگر آدم مُقتدر نبود، عزّت ندارد، توسَری‌خور است، وابسته است. باید مُستقل بود تا قدرت پیدا کرد، تا عزیز شد. و در طول زمان قَرائن به گونه‌ای است که برای انسان یقین پیش می‌آورد. آحادِ این خبرها خبر واحد است؛ ولی مَجموعه‌اش برای ما علم حاصل می‌کند.

این ۳ـ۲ مورد را بنده خدمت شما عَرض می‌کنم. یک: مرحوم علّامه‌ی طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) شنیده‌اید، ولی دارم تذّکراً به خودم و شما عَرض می‌کنم. مَغموم بود، مشکلاتی داشت، به قول ما زانوی غَم در بَغل گرفته بود. دَرب خانه زده شد، ایشان پُشت دَرب رفتند. آن کسی که دَرب می‌زد گفت: من «شاه حسین ولی» هستم، از جانب خدا آمده‌ام به شما بگویم در این ۱۸ سال ما چه زمانی تو را فراموش کردیم؟ از جانب خدا آمده‌ام، در این ۱۸ سال. آقای طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) می‌گویند: من توفیقات خودم را در عُمرم مُحاسبه کردم، دیدم طلبگی‌ام بیشتر از ۱۸ سال است. ازدواجم را حساب کردم، بعضی از درس‌ها را مُحاسبه کردم، بعضی از نُسخه‌های سُلوکی را بررسی کردم و دیدم هیچ‌کُدام با ۱۸ سال نمی‌خواند. با مُحاسبه‌ی دَقیق دیدم که ۱۸ سال است من عَمامه به سرم گذاشته‌ام. این‌ها را در صُعق جانتان ذخیره کنید. عَمامه را خدا دوست دارد و اگر مُعمّم به حقّ عَمامه بر سرش باشد، خدا مُستقیماً ولایت او را به عُهده دارد. «أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَکَفَّلَ لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ بِرِزْقِهِ[۲۱]».

Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (21)

دو: یکی از دوستان عزیزمان که الآن نیستند و گاهی در این مدرسه هستند، اهل مُراقبه هستند. با مرحوم آیت الله علّامه مصباح (اعلی الله مقامه الشریف) هم رابطه‌ی خاصّ داشت. ایشان می‌گفتند: من حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) را در خواب دیدم و از عُلما پُرسیدم. ایشان آقای طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) را به عُنوان نمونه مَطرح کرده بودند. این موضوع برای قبل از انقلاب است. از طلبه‌ها پُرسیدم، ایشان گِله‌مَند بودند. ولی فرمودند: من دو سال است که فُلان آقا را طلبه‌اش کرده‌ایم. می‌گفت: من آن آقا را می‌شناختم و ۱۳ سال بود که او طلبه بود. از این جَهت با تَعجُّب به حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) عَرض کردم: آقا می‌فرمایید ایشان را دو سال است طلبه کرده‌اید؛ اما او ۱۳ سال است که طلبه است. چطور او را دو سال است طلبه کرده‌اید؟ فرمودند: خیر، دو سال است که طلبه‌اش کرده‌ایم. بیدار شدم، قَصدی هم نداشتم؛ ولی انگار یک انگیزه‌ای برایم پیش آمد که یک‌جایی که در ذهنم آمد بروم. هوا هم برفی بود. زیر همان رفت در حال رفتن بودم. این آقایی هم که من می‌شناختم، ۱۳ سال طلبه بود، رفیقم بود، مُدّتی هم از نظرم ناپَدید شده بود و او را ندیده بودم، یک‌مَرتبه با او مُواجه شدم. آن‌ وقتی که با ما بود، مُعمّم نبود؛ ولی حالا او را با عَمامه دیدم. تا او را دیدم خیلی خوشحال شدم، زیرا حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) در میان طلبه‌ها نام ایشان را بُرده بودند و گفتند که دو سال است او را طلبه کردیم. رفتم و خیلی خوش و بِش کردم و خوشحال شدم. گفتم: کُجا هستید؟ توضیح داد. پُرسیدم: چند وقت است مُعمّم شده‌اید؟ گفت: دو سال است. با این‌که طلبه‌ی صالحی بود، ولی تا مُعمّم نشده بود، امام زمان (ارواحنا فداه) طلبگی او را به رَسمیّت نمی‌شناخت. از وقتی که مُعمّم شد حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) فرمودند: دو سال است من طلبه‌اش کرده‌ام. جوان‌ها! ان‌شاءالله آقایتان شما را طلبه‌ کرده است. به خودتان می‌بالید. دارید طلبه‌ی آقا می‌شوید. قَرائن دیگری هم داشتم که برای فُرصت دیگری طلب‌تان باشد.

تقدیر و تشکر از عزیزان حاضر در جلسه

از حُضور یکایک بزرگان و بزرگواران، حضرت «آیت الله هاشمی عُلیا»، برادر بسیار عزیز، نَقش‌آفرین، همه‌جا زینت، حضرت حجّت الاسلام و المُسلمین «حاج آقای شاهچراغی» که نمک‌گیر ایشان هم هستیم و خیلی هم به ایشان ارادت داریم. و نور چشم‌مان، عزیز دلمان که بحمدالله این‌جا هم مُفتخر بود و مُدّتی هم در این‌جا تَدریس داشتند، از اَساتید بزرگوار هستند، حضرت آقای «مُحمّدی گلپایگانی» که بحمدالله خداوند مَفاخر زیادی به ایشان داده است، ما هم دلمان با ایشان است. از ایشان دعوت کردیم و دیر هم دعوت کردیم؛ ولی حُضورشان برای ما دلگرم‌کننده است. حضرت «آیت الله میری» بحمدالله کُرسی فقاهتی در این خانه‌ی امام زمان (ارواحنا فداه) دارند. و سایر اَعزّه‌ای که بخواهم همگی را نام ببَرم، آقای «رضایی» که بحمدالله خودشان برای ما اُلگو هستند. بنده از یکایک شما بزرگواران ممنون هستم، مَدیون هستم و بحمدالله شما هم برای اَدای دین به امام زمانتان (ارواحنا فداه) آمده‌اید. خوشا به حالتان! ان‌شاءالله همه ساله ببینید که قُشون امام زمان (ارواحنا فداه) با عشق دارند می‌آیند لباس عاشقی بپوشند و خداوند آن روز را نیاورد که بازار خدمت به امام زمان (ارواحنا فداه) و یاری امام زمان (ارواحنا فداه) کساد شده است، اقبال به طلبگی کم شده است و یا لباس پوشیدن برای بعضی‌ها مشکل شده است. این‌ها جُزء مشکلات است و جای ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی دارد.

Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (4)

روضه و تَوسُّل به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)

حالا چون «حاج منصور» روضه خواند، بنده هم فقط یک کلمه روضه می‌خوانم. بی‌بی ما حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) ـ که این در ارتباط با عَمامه است ـ وقتی کنار گودال قَتلگاه آمد، فکر نمی‌کرد بدن به این روز اُفتاده باشد. لذا ابتدائاً با تَعجُّب فرمودند: «انت اخی؟»؛ بعد به سوی جَدّش روی کرد؛ یا جَدّاه! «یَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلاَئِکَهُ اَلسَّمَاءِ هَذَا اَلْحُسَیْنُ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ[۲۲]»؛ اما از یک‌چیز هم نام بُرد که خودِ امام حسین (علیه السلام) هم افتخار کرده است. «مَسْلُوبُ اَلْعِمَامَهِ وَ اَلرِّدَاءِ[۲۳]»؛ یا جَدّاه عَمامه‌اش را بُردند.

لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم

اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین

دعا

خدایا! به حقیقت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)، به نورانیّت شهدای کربلا و همه‌ی شهدا و شهدای عزیز زمان خودمان قَسمت می‌دهیم فَرج را در زمان ما قرار بده.

خدایا! به ما آمادگی پَذیرش حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) را عنایت کُن.

خدایا! ما را بیقرار آقایمان قرار بده.

خدایا! این لباس را لباس عاشقی مُحقّق کُن.

بارالها! پروردگارا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم قِداست عَمامه را با ما از بین نَبَر.

الها! پروردگارا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم سایه‌ی پُر بَرکت نایب امام زمان‌مان (ارواحنا فداه)، رهبر نورانی‌مان را تا ظُهور مُستدام بدار.

خدایا! جبهه‌ی مُقاومت را عاجلاً به اقتدار دشمن‌شِکنی که همه مَرعوب بشوند برسان.

خدایا! این شهیدانی که در مسیر تَشییع هستند، جُزء سُتون‌های شیعه بودند، «سیّد حسن نصرالله» از اولیاءالله، از اُوتاد و از مُجاهدینِ دست اوّل بود؛ بارالها! پروردگارا! این‌ها را مُبلّغ سلام ما به سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام) و اولیاء خودت قرار بده.

خدایا! بر دَرجات‌شان بیفزا.

الها! پروردگارا! امام ما (رضوان الله تعالی علیه)، شهدای ما که این مَحفل ما سر سُفره‌ی شهدا و امامین انقلاب است، امام (رضوان الله تعالی علیه) و شهدا را همواره از ما راضی نگاه دار.

خدایا! طَبق‌هایی از نور بر آن‌ها نازل بفرما.

جهت آماده‌شدن برای تَعمیم دوستان عزیزمان از حضرت آیت الله هاشمی، حضرت آقای شاهچراغی، حضرت آقای مُحمدی گُلپایگانی، حضرت آیت الله میری دعوت می‌کنیم که حضور داشته باشند. ان‌شاءالله در این‌جا زینت‌بَخش دیده‌های طلبه‌هایمان باشید تا ان‌شاءالله آقایمان ببینند این‌ها با آمادگی دارند این لباس را به تَن می‌کنند.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم

Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (1) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (2) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (3)Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (5) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (6) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (7) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (8) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (9) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (10) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (11) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (12) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (13) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (14) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (15)Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (22) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (23) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (24) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (25) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (26) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (27) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (28) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (29) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (30) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (31) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (32) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (33) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (34) Sadighi-14031127-AmmameGozari-Thaqalain_IR (35)


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.

[۲] سوره مبارکه حج، آیه ۳۲٫

[۳] الغدیر، ج ۱، ص ۲۹۱٫ / امام شناسى، ج‏ ۹، ص: ۲۸۵ تا ۲۹۰٫

و از حافظ دیلمى از ابن عباس آمده است که: «قال: لما عمم رسول الله صلى الله علیه و آله علیا بالسحاب، قال له: یا على! العمائم تیجان العرب»؛ «چون رسول الله صلى الله علیه و آله على را به عمامه سحاب عمامه بست، به او گفت: اى على عمامه تاج عرب است».

و از ابن شاذان، در «مشیخه» او از على بن أبى طالب آمده است که: «ان النبى صلى الله علیه و آله عممه بیده فذنب العمامه من ورآئه و من بین یدیه ثم قال له‏ النبى صلى الله علیه و آله: ادبر فادبر. ثم قال له: اقبل فاقبل. و اقبل على اصحابه فقال النبى صلى الله علیه و آله: هکذا تکون تیجان الملائکه»؛ «رسول خدا صلى الله علیه و آله با دست خود عمامه بر سر على بن أبى طالب بست، و براى آن عمامه، دو دنباله، یکى را از پشت، و دیگرى را از پیش رو قرار داد، و سپس فرمود: پشت کن! على پشت کرد. و پس از آن فرمود: رو کن! على رو کرد.

رسول خدا رو به اصحاب خود نموده و گفت: تاجهاى ملائکه اینگونه است». و حافظ ابو نعیم در کتاب معرفه الصحابه و محب الدین طبرى در الریاض النضره از عبد الاعلى بن عدى نهروانى روایت کرده است که: «ان رسول الله صلى الله علیه و آله دعا علیا یوم غدیر خم فعممه و ارخى عذبه العمامه من خلفه»؛ «رسول خدا صلى الله علیه و آله على را در روز غدیر خم فرا خواند، و عمامه بر سرش بست، و کنار عمامه را از پشت سرش آویخت». و این روایت را علامه زرقانى در «شرح المواهب» آورده است.

[۴] قرّه العیون للفیض الکاشانی، ص ۴۳۹.

«لَیسَ‌ العِلمُ‌ فِی‌ السَّماءِ فَیُنزَلُ إلَیکُم، ولا فی تُخومِ الأَرضِ فَیُخرَجُ لَکُم، ولکِنَّ العِلمَ مَجبولٌ فی قُلوبِکُم، تَأَدَّبوا بِآدابِ الروحانیون یَظهَر لَکُم».

[۵] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۲٫

«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ».

[۶] عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، جلد ۱، صفحه ۳۵۷٫

«وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَنْ سَلَکَ طَرِیقاً یَطْلُبُ فِیهِ عِلْماً سَلَکَ اَللَّهُ بِهِ طَرِیقاً مِنْ طُرُقِ اَلْجَنَّهِ وَ إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ رِضًا بِهِ وَ إِنَّ طَالِبَ اَلْعِلْمِ یَسْتَغْفِرُ لَهُ مَنْ فِی اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلْحِیتَانُ فِی جَوْفِ اَلْمَاءِ وَ إِنَّ فَضْلَ اَلْعَالِمِ عَلَى اَلْعَابِدِ کَفَضْلِ اَلْقَمَرِ لَیْلَهَ اَلْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ اَلْکَوَاکِبِ».

[۷] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۸٫

«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلَائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ».

[۸] همان.

[۹] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای صباح امیرالمومنین (علیه السلام).

«یَا مَنْ دَلَعَ لِسانَ الصَّباحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ، وَ سَرَّحَ قِطَعَ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ بِغَیَاهِبِ تَلَجْلُجِهِ، وَ أَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَکِ الدَّوَّارِ فِى مَقَادِیرِ تَبَرُّجِهِ، وَ شَعْشَعَ ضِیَاءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَأَجُّجِهِ، یَا مَنْ دَلَّ عَلَىٰ ذَاتِهِ بِذَاتِهِ، وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَهِ مَخْلُوقَاتِهِ، وَ جَلَّ عَنْ مُلائَمَهِ کَیْفِیَّاتِهِ، یَا مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَراتِ الظُّنُونِ، وَ بَعُدَ عَنْ لَحَظَاتِ الْعُیُونِ، وَ عَلِمَ بِمَا کَانَ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ، یَا مَنْ أَرْقَدَنِى فِى مِهَادِ أَمْنِهِ وَ أَمَانِهِ، وَ أَیْقَظَنِى إِلىٰ مَا مَنَحَنِى بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَ إِحْسَانِهِ، وَ کَفَّ أَکُفَّ السُّوءِ عَنِّى بِیَدِهِ وَ سُلْطَانِهِ؛ صَلِّ اللّٰهُمَّ عَلَى الدَّلِیلِ إِلَیْکَ فِى اللَّیْلِ الْأَلْیَلِ، وَ الْمَاسِکِ مِنْ أَسْبَابِکَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الْأَطْوَلِ، وَ النَّاصِعِ الْحَسَبِ فِى ذِرْوَهِ الْکَاهِلِ الْأَعْبَلِ، وَ الثَّابِتِ الْقَدَمِ عَلَىٰ زَحالِیفِها فِى الزَّمَنِ الْأَوَّلِ، وَ عَلَىٰ آلِهِ الْأَخْیَارِ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَبْرارِ، وَ افْتَحِ اللّٰهُمَّ لَنَا مَصَارِیعَ الصَّباحِ بِمَفَاتِیحِ الرَّحْمَهِ وَ الْفَلَاحِ، وَ أَلْبِسْنِى اللّٰهُمَّ مِنْ أَفْضَلِ خِلَعِ الْهِدَایَهِ وَ الصَّلَاحِ، وَ أَغْرِسِ اللّٰهُمَّ بِعَظَمَتِکَ فِى شِرْبِ جَنانِى یَنَابِیعَ الْخُشُوعِ، وَ أَجْرِ اللّٰهُمَّ لِهَیْبَتِکَ مِنْ آمَاقِى زَفَرَاتِ الدُّمُوعِ، وَ أَدِّبِ اللّٰهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنِّى بِأَزِمَّهِ الْقُنُوعِ…».

[۱۰] سوره مبارکه اسراء، آیات ۷۴ و ۷۵٫

«وَ لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا * إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا».

[۱۱] همان.

[۱۲] نهج البلاغه، بخشی از خطبه ۱۱؛ دستورات جنگی.

«و من کلام له (علیه السلام) لابنه محمد ابن الحنفیه لما أعطاه الرایه یوم الجمل: تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ، عَضَّ عَلَى نَاجِذِکَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ، تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ، ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ».

[۱۳] سوره مبارکه کهف، آیه ۶٫

[۱۴] سوره مبارکه طه، آیات ۱ و ۲٫

[۱۵] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۵٫

«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ ۖ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».

[۱۶] سوره مبارکه ص، آیه ۷۲٫

«فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ».

[۱۷] سوره مبارکه نحل، آیه ۹۷٫

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً ۖ وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ».

[۱۸] سوره مبارکه واقعه، آیه ۶۳٫

[۱۹] تُحف العقول، طبع مکتبه الصّدوق، ص ۲۳۷٫

«اعْتَبِروُا أَیّهَا النّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَهُ بِهِ أَوْلِیَآءَهُ مِنْ سُوء ثَنَآئِهِ عَلَی الْأَحْبَارِ!  وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النّاسِ مُصِیبَهً لِمَا غَلَبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَآء لَوْ کُنْتُمْ تَسَعُونَ ذَلِکَ بِأَنّ مَجَارِیَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْکَامِ عَلَی أَیْدِی الْعُلَمآء بِاللَهِ ، الْأُمَنآء عَلَی حَلاَلِهِ وَ حَرَامِهِ».

[۲۰] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۱٫

«الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ۚ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا».

[۲۱] منیه المرید فی أدب المفید و المستفید، جلد ۱، صفحه ۱۶۰.

«وَ قَدْ وَرَدَ فِی اَلْحَدِیثِ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَکَفَّلَ لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ بِرِزْقِهِ خَاصَّهً عَمَّا ضَمِنَهُ لِغَیْرِهِ».

[۲۲] اللهوف علی قتلی الطفوف، جلد ۱، صفحه ۱۳۲.

«وَ رَوَى حُمَیْدُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: رَأَیْتُ اِمْرَأَهً مِنْ بَنِی بَکْرِ بْنِ وَائِلٍ کَانَتْ مَعَ زَوْجِهَا فِی أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ فَلَمَّا رَأَتِ اَلْقَوْمَ قَدِ اِقْتَحَمُوا عَلَى نِسَاءِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ فُسْطَاطِهِنَّ وَ هُمْ یَسْلُبُونَهُنَّ أَخَذَتْ سَیْفاً وَ أَقْبَلَتْ نَحْوَ اَلْفُسْطَاطِ وَ قَالَتْ یَا آلَ بَکْرِ بْنِ وَائِلٍ أَ تُسْلَبُ بَنَاتُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاَ حُکْمَ إِلاَّ لِلَّهِ یَا لَثَارَاتِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَخَذَهَا زَوْجُهَا وَ رَدَّهَا إِلَى رَحْلِهِ. قَالَ اَلرَّاوِی ثُمَّ أُخْرِجَ اَلنِّسَاءُ مِنَ اَلْخَیْمَهِ وَ أَشْعَلُوا فِیهَا اَلنَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِیَاتٍ بَاکِیَاتٍ یَمْشِینَ سَبَایَا فِی أَسْرِ اَلذِّلَّهِ وَ قُلْنَ بِحَقِّ اَللَّهِ إِلاَّ مَا مَرَرْتُمْ بِنَا عَلَى مَصْرَعِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا نَظَرَ اَلنِّسْوَهُ إِلَى اَلْقَتْلَى صِحْنَ وَ ضَرَبْنَ وُجُوهَهُنَّ قَالَ فَوَ اَللَّهِ لاَ أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَنْدُبُ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیبٍ یَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلاَئِکَهُ اَلسَّمَاءِ هَذَا اَلْحُسَیْنُ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا إِلَى اَللَّهِ اَلْمُشْتَکَى وَ إِلَى مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى وَ إِلَى عَلِیٍّ اَلْمُرْتَضَى وَ إِلَى فَاطِمَهَ اَلزَّهْرَاءِ وَ إِلَى حَمْزَهَ سَیِّدِ اَلشُّهَدَاءِ یَا مُحَمَّدَاهْ هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَرَاءِ تَسْفِی عَلَیْهِ اَلصَّبَا قَتِیلُ أَوْلاَدِ اَلْبَغَایَا وَا حُزْنَاهْ وَا کَرْبَاهْ اَلْیَوْمَ مَاتَ جَدِّی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا أَصْحَابَ مُحَمَّدَاهْ هَؤُلاَءِ ذُرِّیَّهُ اَلْمُصْطَفَى یُسَاقُونَ سَوْقَ اَلسَّبَایَا وَ فِی رِوَایَهٍ : یَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُکَ سَبَایَا وَ ذُرِّیَّتُکَ مَقْتَلَهً تَسْفِی عَلَیْهِمْ رِیحُ اَلصَّبَا وَ هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ اَلرَّأْسِ مِنَ اَلْقَفَا مَسْلُوبُ اَلْعِمَامَهِ وَ اَلرِّدَاءِ بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ اَلْإِثْنَیْنِ نَهْباً بِأَبِی مَنْ فُسْطَاطُهُ مُقَطَّعُ اَلْعُرَى بِأَبِی مَنْ لاَ غَائِبٌ فَیُرْتَجَى وَ لاَ جَرِیحٌ فَیُدَاوَى بِأَبِی مَنْ نَفْسِی لَهُ اَلْفِدَاءُ بِأَبِی اَلْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِی اَلْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ اَلْمُصْطَفَى بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ اَلسَّمَاءِ بِأَبِی مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِیِّ اَلْهُدَى بِأَبِی مُحَمَّدٌ اَلْمُصْطَفَى بِأَبِی خَدِیجَهُ اَلْکُبْرَى بِأَبِی عَلِیٌّ اَلْمُرْتَضَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِأَبِی فَاطِمَهُ اَلزَّهْرَاءُ سَیِّدَهُ اَلنِّسَاءِ بِأَبِی مَنْ رُدَّتْ لَهُ اَلشَّمْسُ صَلَّى. قَالَ اَلرَّاوِی: فَأَبْکَتْ وَ اَللَّهِ کُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِیقٍ ثُمَّ إِنَّ سُکَیْنَهَ اِعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِیهَا اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّهٌ مِنَ اَلْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ. قَالَ اَلرَّاوِی: ثُمَّ نَادَى عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِی أَصْحَابِهِ مَنْ یَنْتَدِبُ لِلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَیُوَاطِئُ اَلْخَیْلَ ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ فَانْتَدَبَ مِنْهُمْ عَشَرَهٌ وَ هُمْ إِسْحَاقُ بْنُ حریه[حُوَیَّهَ] اَلَّذِی سَلَبَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَمِیصَهُ وَ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ حَکِیمُ بْنُ طُفَیْلٍ اَلسِّنْبِسِیُّ وَ عُمَرُ بْنُ صَبِیحٍ اَلصَّیْدَاوِیُّ وَ رَجَاءُ بْنُ مُنْقِذٍ اَلْعَبْدِیُّ وَ سَالِمُ بْنُ خُثَیْمَهَ اَلْجُعْفِیُّ وَ وَاحظُ بْنُ نَاعِمٍ وَ صَالِحُ بْنُ وَهْبٍ اَلْجُعْفِیُّ وَ هَانِی بْنُ شَبَثٍ اَلْحَضْرَمِیُّ وَ أُسَیْدُ بْنُ مَالِکٍ لَعَنَهُمُ اَللَّهُ تَعَالَى فَدَاسُوا اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِحَوَافِرِ خَیْلِهِمْ حَتَّى رَضُّوا صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ. قَالَ اَلرَّاوِی: وَ جَاءَ هَؤُلاَءِ اَلْعَشَرَهُ حَتَّى وَقَفُوا عَلَى اِبْنِ زِیَادٍ فَقَالَ أُسَیْدُ بْنُ مَالِکٍ أَحَدُ اَلْعَشَرَهِ عَلَیْهِمْ لَعَائِنُ اَللَّهِ

نَحْنُ رَضَضْنَا اَلصَّدْرَ بَعْدَ اَلظَّهْرِ   ***   بِکُلِّ یَعْبُوبٍ شَدِیدِ اَلْأَسْرِ

فَقَالَ اِبْنُ زِیَادٍ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ اَلَّذِینَ وَطِئْنَا بِخُیُولِنَا ظَهْرَ اَلْحُسَیْنِ حَتَّى طَحَنَّا حَنَاجِرَ صَدْرِهِ قَالَ فَأَمَرَ لَهُمْ بِجَائِزَهٍ یَسِیرَهٍ. قَالَ أَبُو عُمَرَ اَلزَّاهِدُ فَنَظَرْنَا إِلَى هَؤُلاَءِ اَلْعَشَرَهِ فَوَجَدْنَاهُمْ جَمِیعاً أَوْلاَدَ زِنَاءٍ وَ هَؤُلاَءِ أَخَذَهُمُ اَلْمُخْتَارُ فَشَدَّ أَیْدِیَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ بِسِکَکِ اَلْحَدِیدِ وَ أَوْطَأَ اَلْخَیْلَ ظُهُورَهُمْ حَتَّى هَلَکُوا».

[۲۳] همان.