حضرت آیت الله صدیقی روز یکشنبه مورخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ مصادف با شب چهاردهم ماه مبارک رمضان بعد از نماز مغرب و عشاء در «مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی (ره) تهران» به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«عَصَمَکُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَآمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ، وَ طَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَ اَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ، وَطَهَّرَکُمْ تَطْهیراً»[۲]، به عرضِ مبارک رسید که عصمتِ ائمه اطهار علیهم السلام در ابعادِ مختلف است، «زَلَل» کاری است که انسان عمداً انجام میدهد اما قصدِ او معصیت نیست، لغزش است، اشتباه است.
حضرات ائمه علیهم السلام گرفتارِ لغزش و فتنه نمیشوند.
حضرت آدم علی نبیّنا و آله علیه السّلام لغزیده است ولی گناه نکرده است، دارِ تکلیف نبوده است و حضرت آدم هم قصدِ ملک شدن داشت و اینکه برای همیشه بهشتی بماند، و از طرفی هم دشمن فریب را وسیلهی اخراج حضرت آدم علیه السلام قرار داد و علّتِ فریب خوردنِ حضرتِ آدم علیه السلام هم این بود که ایشان سابقهی همچنین فریبی را نداشتند و تصوّر نمیکردند که کسی دروغ قسم بخورد و حرفِ دروغ بزند و اینطور اعتماد کردند، ولی ایشان لغزیدند، شیطان اینها را لرزاند و آنها با یک لغزش از بهشت بیرون شدند.
این حکایتی که خدای متعال از حضرت آدم در قرآن کریم نقل فرموده است یک هشدار به ماست، فکر نکنیم که اگر نیّتِ ما نیّتِ خیر بود ما کارِ خلاف نمیکنیم، گاهی اوقات انسان به نیّتِ کارِ خیر به خطای بزرگی مبتلا میشود و عوارضِ آن هم میماند، گاهی نعمت را از انسان میگیرد و انسان را ساقط میکند.
ولی حضرات معصومین علیهم السلام «عَصَمَکُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ»، خدای متعال برای آل عصمت علیهم السلام بعهده گرفته است که همهی کارهای این بزرگواران بعین الله است، «وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا»[۳]، کشتی حضرت نوح زیر نظرِ مستقیمِ خدای متعال بود، هدایت بود، همهی ائمهی هدی علیهم السلام خودشان کشتی هستند و کشتیِ حضرت نوح علیه السلام هم وابسته به کشتیِ نجاتِ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود.
«وَآمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ»، هر کسی در زندگی به فراز و نشیبها و امتحانات سخت و فتنهها مبتلا میشود، خدای متعال اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را ایمن داشته است و این بزرگواران گرفتارِ فتنه نمیشوند، یعنی هیچ وقت ریزش ندارند، فتنه برای تمیز بینِ خوب و بد است، امتحاناتِ سخت فتنه است، ولی فتنه هرگز در حریمِ این بزرگواران راه ندارد، این بزرگواران مقامِ «عندَ رَبّی» دارند، شیطان از مخلصین مأیوس است، قسم خورد «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»[۴]، مخلصین در دایرهی وسوسهی شیطان و فتنهها قرار نمیگیرند و اساساً دستِ شیطان به حضرات معصومین صلوات الله علیهم أجمعین با داشتنِ رتبهی «عندَ رَبّی» نمیرسد.
این جریانی که از مرحوم سید هاشم حداد نقل میشود، مرحوم علامه تهرانی نقل کردهاند که ایشان مبتلا به یک همسرِ ناسازگار و خانوادهی او که بیشتر مادرِ عیالشان بود بودند و مرتّب ناراحتیِ خود را با استادِ خود مرحوم آیت الحق آقا میرزا علی آقای قاضی مطرح میکردند و ایشان هم امر به صبر میکردند، یک زمانی اینها علاوه بر ناسزا متعرّض میشوند و دست بلند میکنند و به ایشان خیلی فشار میآید و به بیابان میروند و دیگر به استاد هم مراجعه نمیکنند، ولی در این بیابانگردیِ خود میبیند که یک کسی مثلِ خودِ او از ایشان جدا شد، یک سید هاشم حداد که در وجودِ ایشان بود جدا شد و تمامِ این اهانتها و تعرّضها مربوط به آن کسی بود که رفت، این کسی که بدونِ او ماند اصلاً در دسترس نیست که اینها بتوانند کاری کنند.
خدای متعال وقتی کسی را بالا ببرد آنقدر بالا میبرد که از دسترسِ فتنهگرها در امان است، اینجاست ولی آن کسی که اینجاست آن سید هاشمی است که در دسترسِ اینهاست، این خودِ او نیست، یک سید هاشمِ دیگری هست که او آسمانی است، و زمینیها راهی به آسمان ندارند و نمیتوانند به آنجا متعرّض بشوند.
اینکه حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ»[۵]، اصلاً با دیدنِ یک چیزی که هیچ کسی نمیبیند…
ان شاء الله خدای متعال مرحوم آیت الله بهجت را رحمت کند، فرمودند وقتی من به عتبات رفتم در کربلا در نماز مغرب آقای نائینی حضور پیدا کردم، قدِ من کوچک بود و آرزو داشتم که ای کاش چهارپایهای بود و قدِ من هم در ردیفِ دیگران قرار میگرفت، ولی دیدم در نمازی که پشت آقای نائینی خواندیم چیزهایی هست که در نمازهای دیگر نیست و فکر میکردم که دیگران هم متوجّه هستند اما دیدم دیگران متوجّه نیستند.
یک امتیازات و عنایاتی از خدای متعال شاملِ حالِ اینهایی است که بالا هستند و دیگران به آن دسترسی ندارند، لذا حضرت یوسف علیه السلام یک برهانی را دیدند، این دیدن برای دیدنِ سر نیست، او به یک جایی رفته بود، در یک مکانت مستقرّ بود، در یک منزلتی بود که مثلِ زلیخا اساساً آن منزلت را نمیفهمیدند، یوسفی را که زلیخا میدید غیر از یوسفی بود که برهانِ رَبّ میدید، او یک یوسفِ دیگری است و این شخصی که زلیخا میبیند یک یوسفِ دیگری است.
خدای متعال کسانی را بالا میبرد، رفعت برای ما نیست، «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ»[۶]، اگر مؤمن باشیم خدای متعال بالا میبرد و خدای متعال کسی را که مؤمن است اگر عالِم شد با آن علمی که در قرآن کریم اثرِ آن را فرموده است «إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»[۷] علمی که خشیّت را همراه دارد رفعت لازمهی آن است، وقتی رفعت حاصل شد انسان به مقامِ قربِ خدای متعال میرسد و در مقامِ قرب هیچ فتنهای کسی را تهدید نمیکند، لذا حضرت یوسف علیه السلام ظاهراً در چنگ و در قصرِ زلیخا بود ولی واقعاً نبود، نه یوسف زلیخا را به حساب آورد و نه زلیخا یوسفِ آسمانی را دید و خودِ حضرت یوسف علیه السلام هم متوجّه بود که اگر این آن یوسفی بود که زلیخا او را تعقیب میکند او را اسیر میکرد، ولی گفت: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی»[۸]، من بیچارهی او هستم، هر کسی بیچارهی او باشد مورد ترحّم قرار میگیرد، اینهایی که مشمولِ رحمت و هدایتِ خاص قرار نمیگیرند خودخواه و خودپرست و از خود راضی هستند، اگر اینها هم بیچاره بودند مشمولِ رحمتِ خاصّ خدای متعال قرار میگرفتند.
مقصود این است که هم میخواهیم با این عبارات زیارت جامعه کبیره خودمان را به یک طریقی به این بزرگواران وصل کنیم و بگوییم ما هم سیاهی لشکر هستیم، نمیفهمیم حضرت هادی علیه السلام چه فرمودهاند ولی شما هرگز نلغزیدهاید و نمیلغزید، شما گرفتارِ فتنه نمیشوید.
پلیدی از حضرات ائمه علیهم السلام دور است.
«وَ اَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ»، خدای متعال پلیدی را، نجاست را، رجاست را از شما دور کرده است، اینکه این حضرات معصومین علیهم السلام استغفار میکردند استغفارِ آن بزرگواران استغفارِ دفعی بوده است نه استغفارِ رفعی، کما اینکه اذهابِ الهی، «وَ اَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ»، نه اینکه یعنی اینها یک غباری در وجودشان بوده است و خدای متعال غبارِ اینها را شستشو کرده است و اینها را بعد از آنکه مشکل پیدا کردند پاک کرده است، نه! اصلاً خدای متعال نگذاشت که پلیدی به سراغِ این بزرگواران بیاید، اینها در رصدِ خدای متعال بودند، همانطور که خدای متعال وحی را با رصد به قلبِ مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رساندند…
هم اینکه شیطان در آن بالا دسترسی ندارد، هم در مقامِ ابلاغ و هم در مقامِ حفظ، «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»[۹]، وحی در هیچ مرتبهای دستخوشِ دستکاریِ شیطان و شیاطین قرار نمیگیرد، اگر کسی تخلّق به اخلاق قرآنی پیدا کند، اگر کسی عینیّت با این نور پیدا کند او هم همینطور میشود و در هیچ مرتبهای هیچ قدرتی نمیتواند اینها را دستکاری کند.
بدانیم که ما فقیرِ محض هستیم
و این متوقّف بر عبودیت و بندگی است، «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»[۱۰]، اگر انسان عبد شد… عبد چیزی ندارد، اگر من نباشم او نمیگذارد که من بیفتم، اما وقتی خودم برای خودم وعدهها میدهم و به خودم تکیه میکنم و چند قدمی هم جلو میروم که ای کاش جلو نرفته بودم و اینطور از خودم راضی نبودم، ای کاش یک انکساری داشتم، ای کاش یک فقری داشتم، ای کاش یک احتیاجی داشتم و دست از دامانِ او برنمیداشتم، کسی که مضطرّ است پناه میبرد، اما کسی که خود را مضطرّ نمیبیند پناه نمیبرد.
وجود نازنین مولای ما حضرت حجّت ارواحنا فداه همیشه مضطرّ هستند، «أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یُجَابُ إِذَا دَعَا»[۱۱]، کسی که همه چیز و همه کَسِ او خدای متعال است و غیر از خدای متعال نه کسی را دارد و نه چیزی دارد همیشه حالتِ استیحاش دارد، «مَنْ أَنِسَ بِاللهِ اسْتَوْحَشَ مِنَ النَّاسِ»[۱۲]، کسی که خدای متعال را یافته باشد از غیرِ خدای متعال گریزان است، این غیر از خدای متعال در ابتدا خودِ انسان است، من از خودم فرار کردم و در محضرِ تو به پناه آمدهام.
این ضیافتِ خدای متعال یعنی ماه مبارک رمضان باید ما را به فقرِ خودمان آشنا کند و خودمان را در اختیارِ میزبانِ کریم قرار بدهیم و این شعرِ سلمان را باور کنیم:
وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات والقلب السلیمی
نه اینکه فکر کنیم ما در ماه مبارک رمضان برای خدای متعال کاری میکنیم، نه فکر کنیم چون کاری میکنیم پس خدای متعال به ما بهشت بدهد و پاداش بدهد و ما را آزاد کند، اصلاً اینطور نیست، این جملاتِ امام حسین علیه السلام است، کارِ ما تکلیف و مأموریت است، «و الامور بید غیری فان شاء عذبنی و ان شاء عفی عنی»[۱۳]، کار به دستِ خودِ خدای متعال است و من هم هیچ طلبی از او ندارم!
با همهی این عبادتهای طاقتفرسایی که حضرات معصومین علیهم السلام داشتند به خدای متعال حق میدادند که اگر بسوزاند اینها حقّ اعتراض ندارند! «فان شاء عذبنی و ان شاء عفی عنی»، عصمت یعنی این که انسان هیچ نوع کاری در خود نمیبیند و حتّی توقّعی از خودِ خدای متعال ندارد، لذا هر کاری که خدای متعال انجام دهد موردِ رضایتِ اوست.
معامله با خدای متعال
در کتاب «مصباح الشّریعه» معامله را از امام صادق علیه السلام نقل میکند که معامله چهار بازار دارد، یکی معاملهی با خدای متعال است، دوم معاملهی با نفس است، سوم معاملهی با خلق است و چهارم معاملهی با دنیاست.
در معاملهی با خالق میگوید که منقسم به شش قسم است: یعنی اگر انسان در تعامل با خدای متعال این شش چیز را به خدای متعال عَرضه کرد این معامله معاملهی صحیحی است.
یک این است که حقّ خدای متعال را رعایت کند، حقّ خدای متعال بر ما این است که ما هیچ شرکی برای خدای متعال نورزیم، عبدِ محض باشیم و هیچ شرکی نسبت به خدای متعال نداشته باشیم، «وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِکُونَ»[۱۴]، که مفسّرین مانند علامه بزرگوار آقای طباطبایی و دیگران گفتهاند که هر معصیتی بوی شرک دارد، «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ»[۱۵]، هر گناهی که انسان انجام میدهد درواقع در حالِ عبادتِ شیطان است و بخشی از شرک در وجودِ اوست، اولین قدم حفظِ حقّ خدای متعال است، اداء حقّ خدای متعال است، و اداء حقّ خدای متعال تمحض در بندگی است که غیر از خدای متعال سهمی در وجود و انگیزه و اندیشه و رفتار و کردارِ ما نداشته باشد.
دوم اینکه انسان حدّ الهی را رعایت کند، «وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ»[۱۶]، خدای متعال برای ما مناطقی را مشخص کرده است که این صراطِ مستقیم است، «الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّهٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّهُ»[۱۷]، انسان به هر محرّمی که قدم بگذارد حدودِ الهی را در هم شکسته است، به محدودهی ملک وارد شده است، این شخص حفظِ حدود نکرده است و بنده نیست، این شخص معاملهی با خدای متعال نکرده است.
دیگر از مراتبِ تعاملِ با خدای متعال رضا و قضای الهی است؛ خدای متعال هر کاری که انجام بدهد همان کار خوب است، «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»[۱۸]، کارِ خدای متعال خلق و ایجاد است، هدایت و رزقِ او هم ایجاد و خلق است، و همهی کارِ خدای متعال… «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِاَجْمَلِهِ وَکُلُّ جَمالِکَ جَمیلٌ»[۱۹]، فعلِ قبیح از خدای متعال سر نمیزند، او حکیمِ علی الاطلاق است، و اینکه انسان راضی به قضای الهی باشد ولو اینکه جهنّمِ خودِ انسان باشد، هر بلایی، هر گرفتاری، آنچه پیش آید، هر چه از دوست میرسد نیکوست، انسان باید همه را پذیرا باشد.
روی این ملاک است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دارند بر اینکه خدایا! اگر علی را به جهنّم ببری آنجا جهنّمِ من نیست، چون بهشتِ من رضای توست!
امام زین العابدین علیه السلام از خدای متعال درخواست میکند که او را با آتش جهنّم نسوزاند، ولی ببینید چه درسی به ما میدهند، «إِلَهِی إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ فَفِی ذَلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی الْجَنَّهَ فَفِی ذَلِکَ سُرُورُ نَبِیِّکَ»[۲۰]، خدایا! اگر من به جهنّم بروم تو دشمنشاد میشوی، آن چیزی که مرا ناراحت میکند جهنّمی شدنِ خودم نیست، دشمن شاد شدنِ توست، و اگر بهشت میخواهم برای خودخواهی نیست بلکه بخاطرِ پیامبرِ توست، بهشت رفتنِ من رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را خوشحال و مسرور میکند و جهنّم رفتنِ من تو را دشمنشاد میکند، من میخواهم پیامبرِ تو خشنود باشد و تو دشمنشاد نشوی.
این راضی به قضای الهی است به تمامِ معنا!
روضه
این است که میبینید سالار شهیدان در گودی قتلگاه…
راوی میگوید دیدم لبهای مبارکِ ایشان تکان میخورد، فکر کردم که شاید ایشان در حالِ نفرین کردن هستند، دیگر شرایطی سختتر از این نیست، اما صدا جوهر نداشت، از بس خونریزی کرده بودند… از بس خسته بودند… از بس تشنه بودند… ایشان داغهای مختلفی دیده بودند… این فشارها بدن را ضعیف کرده بود و صدا جوهر نداشت… گوشِ خود را جلو بردم تا ببینم ایشان چه میفرمایند… دیدم میفرمایند: «الهی رِضاً بِرِِضِاکَ، صََبراً عَلی قَضائِک یا رََبََََّ لا الهَ سِواکَ، یا غیاث المستغیثین»…
در تحلیلِ روضهخوانی به نظر میرسد هر دعایی با یک نامی مناسبت دارد، چرا حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام در لحظاتِ آخر «یا غیاث المستغیثین» فرمودند؟ امام حسین علیه السلام دیدند خودشان به مقصد رسیده است اما عدّهای زن و بچّه در این بیابان ماندهاند… دیگر حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت رباب سلام الله علیها و حضرت سکینه سلام الله علیها و حضرت رقیّه سلام الله علیها در محاصرهی عدّهای گرگِ درّنده…
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
خدایا! تو را به اخلاص حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام، به عبودیتِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اوصیاء ایشان علیهم السلام قسم میدهیم، تو را به رضای امام حسین علیه السلام در گودی قتلگاه قسم میدهیم که به ما حالِ رضا عنایت بفرما.
خدایا! ما را جزوِ موحدین مستقرّ بفرما.
خدایا! فرج امام زمان ارواحنا فداه را در زمانِ ما محقق بفرما.
خدایا! مقدّماتِ ظهور را قابل تحمّل برای رعیت و میسور برای امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.
خدایا! نسلِ جوانِ ما را از دامهایی که شیاطین داخلی و خارجی تدارک دیدهاند در امان بدار.
خدایا! حوزههای علمیّه را به نور ایمان و ولایت و تقوا و اخلاق الهی منوّر بفرما.
خدایا! عمر طلبهها را از ضایعات محافظت بفرما.
خدایا! دستِ نفاق و نفوذ را قطع بفرما.
خدایا! توطئههای آنها را خنثی بفرما.
خدایا! دشمنانِ ما و در رأسِ آنها امریکا و صهیونیزم بین الملل و شجرهی خبیثه وهابیت و حکّامِ وابستهی منطقه را سرنگون و نیست و نابود بفرما.
خدایا! مظلومینِ یمن را نصرت عنایت بفرما.
خدایا! سوریه را از وجود همهی تروریستها برای همیشه پاک بفرما.
خدایا! حزب الله را در دنیا علم کن.
خدایا! نظامِ ما را، انقلابِ ما را، رهبریِ ما را، طرفدارانِ انقلابِ ما، دلدادگانِ به ولایت را از شرّ هر ذیشرّی محافظت بفرما.
خدایا! دستِ گدایی ما را با هر حاجتی، با هر خواستهای، با هر رغبتِ مشروعی… دستِ خودمان را خالی به بارگاهِ تو آوردهایم، خدایا! ما را با دستِ خالی برنگردان.
خدایا! ما را فوقِ رغبتمان مشمولِ عنایت و کَرَمِ خودت قرار بده.
خدایا! روح بلند حضرت امام و همهی شهیدان و همهی مشایخ و اسلافمان را، والدین و ذوی الحقوقِ ما را مشمولِ غفرانِ واسعه و پذیراییِ خاصّ آن عالَمی قرار بده.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پی نوشت:
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] زیارت جامعه کبیره
[۳] سوره مبارکه هود، آیه ۳۷ (وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا ۚ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ)
[۴] سوره مبارکه ص، آیات ۸۲ و ۸۳
[۵] سوره مبارکه یوسف، آیه ۲۴ (وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ)
[۶] سوره مبارکه مجادله، آیه ۱۱ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ)
[۷] سوره مبارکه فاطر، آیه ۲۸ (وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَٰلِکَ ۗ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ)
[۸] سوره مبارکه یوسف، آیه ۵۳ (وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی ۚ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ)
[۹] سوره مباره حجر، آیه ۹
[۱۰] سوره مبارکه زمر، آیه ۳۶ (أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ)
[۱۱] دعای ندبه
[۱۲] بحارالانوار، جلد ۶۷، صفحه ۱۱۰
[۱۳] روضه الواعظین، صفحه ۳۹۷
[۱۴] سوره مبارکه یوسف، آیه ۱۰۶
[۱۵] سوره مبارکه یس، آیه ۶۰
[۱۶] سوره مبارکه طلاق، آیه ۱ (یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّهَ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ ۖ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُیُوتِهِنَّ وَلَا یَخْرُجْنَ إِلَّا أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشَهٍ مُّبَیِّنَهٍ ۚ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ ۚ وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ ۚ لَا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِکَ أَمْرًا)
[۱۷] خطبه ۱۶ نهج البلاغه
[۱۸] سوره مبارکه سجده، آیه ۷ (الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ ۖ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ)
[۱۹] دعای سحرهای ماه مبارک رمضان
[۲۰] دعای ابوحمزه ثمالی
پاسخ دهید