«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

امروز که روز جمعه بود، روز امام زمان ارواحنا فداه، روز انتظار، روز خودسازی، روز اجتماع.

من در این محفل نورانی که آخرین شبِ دیدارِ من با شما صاحب‌دلان و پاکان و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم أجمعین، چشم به راهان وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه، سیاهپوشانِ عزای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، چند مسئله راجع به علائم انتظار یا نشانه‌های مهدی‌باوران و مهدی‌یاوران به خدمت شما عرض می‌کنم.

آخرین آیه‌ی سوره مبارکه آل عمران چهار ویژگی در قالب دستورالعمل خدای متعال به کسانی که انتظار انقلاب جهانی را دارند القاء فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».[۲]

مقاومت در برابر گناهان

«صَابِرُوا» به معنیِ تمرین مقاومت در برابرِ هواها و هوس‌ها و گناهان و معصیت‌هاست، برادران عزیز و خواهران بزرگوار! خصوصاً کسانی که در بهارِ عمر قرار دارید، ما دیگر فرصت و میدان به اندازه‌ی شما نداریم، ولی فعلاً راه شما باز است، تقاضا می‌کنم که این مطالب را جدّی بگیرید.

اگر انسان قدرتِ ترک گناه را نداشت خدای متعال گناه را حرام نمی‌کرد، خدای متعال عادل است، چیزی که در توان آدم نیست به آدم تکلیف نمی‌کند، «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا»،[۳] مسئولیت در حدّ توان است، کسانی هم که در پست‌های سیاسی و مسئولیت‌های اجتماعی، مسئولیتی فوق توانشان قبول می‌کنند آدم‌های بی‌تعهد یا جاهل هستند که خبر ندارند این بار برای آن‌ها نیست، بارِ حکومت، بار مسئولیت، بار وزارت، بار مدیرکل، بار قضاوت خیلی سنگین است، انسان باید توان خود را بسنجد و به مقداری که می‌تواند بار بردارد.

یکی از چیزهایی هم که نشاط انسان بدونِ آن حاصل نمی‌شود، در زندگی کاری را که می‌توانید قبول کنید و کاری را که نمی‌توانید قبول نکنید، در حد فرصت و استعدادتان کار قبول کنید، کاری که از توان آدم بالاتر است کمر انسان را می‌شکند و برای انسان همیشه حزن و غم بدنبال دارد، وقتی کار انسان امروز می‌ماند، مسلّماً فردا هم باید کارِ فردا را انجام بدهد، کارِ مانده برای عدم توانایی و عجز است. لذا انسان می‌تواند گناه نکند.

Sadighi-14000522-Shabe 05 Moharram-Masjede SepahSalar-Thaqalain_IR (2)

حاج آقا رحیم ارباب رضوان الله تعالی علیه و نامحرم

جهانگیرخان قشقایی یکی از حکمای بنامِ شیعه است، بعضی از مراجع بزرگ ما مانند آیت الله العظمی آقای بروجردی نزد ایشان درس خوانده‌اند، هم حکیم بوده است، هم فقیه بوده است، هم عارف بوده است، از چهل سالگی هم به حوزه آمده است و یک تحوّل عجیبی برای او پیش آمده است که او چه داشته است که خدای متعال او را از آن منجلاب نجات داده است و اینطور در مقامات عالی و حکمت و عرفان و فقاهت و تربیت عارف دست او را باز کرده است، این‌ها اسراری است، ما هم باید امید داشته باشیم که خدای متعال کسانی را بر سرِ راه ما قرار بدهد که نظرِ آن‌ها کیمیااثر است. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند…

یکی از شاگردان مرحوم حاج آقا رحیم ارباب است. حاج آقا رحیم ارباب در اصفهان بوده‌اند، نماز جمعه را هم قبل از انقلاب هم واجب می‌دانستند و خودشان هم نماز جمعه می‌خواندند. دو چیز از ایشان جزو مسائلی است که برای ما آموزنده است و به خدمت شما عرض می‌کنم.

یک: حاج آقا رحیم ارباب گفته بود من در عمر خودم نامحرم ندیده‌ام.

انسان می‌تواند جوان باشد و نامحرم نبیند، خیلی مسئله مهم است. مرحوم آشیخ رجبعلی خیاط می‌گفتند هر وقت نگران بودید که وسوسه بشوید و به نامحرم نگاه کنید بگویید «یا حبیب القلوب و یا محبوب القلوب»، خدای متعال را با این عنوان صدا بزنید، خودِ خدای متعال دلِ شما را می‌برد.

نقل داستانی از آشیخ رجبعلی خیاط

آقای صنوبری در دفتر حضرت آقاست و جزو خوبان است، پدری داشت که یک عارف بود، از شاگردان مرحوم آشیخ رجبعلی خیاط بود، گاهی ما چند شبی در جایی منبر می‌رفتیم که ایشان هر شب پای منبر ما بودند، یک شب من یک نامی از مرحوم آشیخ رجبعلی خیاط بردم، ایشان عصازنان آمدند، خیلی هم نورانی و دلربا بودند، به جلوی منبر من آمد و گفت: فلانی! من یک داستانی را با شیخ رجبعلی دارم که می‌خواهم برای شما بگویم. گفتم: بفرمایید. گفت: من راننده‌ی تاکسی بودم و شیخ که جلسه‌ی خلوتی داشت و دایره‌ی تربیتی داشت، من هم به منزل ایشان می‌رفتم و از مطالب ایشان استفاده می‌کردم. یک روز از منزل خودمان حرکت کردم که به نزد شیخ بروم، وقتی به میدان حسن‌آباد تهران رسیدم دیدم یک زنِ بزک‌کرده‌ی هفتاد قلم آرایش‌کرده (زمان شاه بود) گیسوهای خود را ریخته است و پریشان است و خودِ او بزک کرده، مانند یک اژدهای خطرناک قصدِ مرا کرده بود، همینکه من دیدم او به طرف من می‌آید یک قیافه‌ای گرفتم و یک اخمی کردم و یک اَخ گفتم و سر خود را برگرداندم که اصلاً از تو بدم می‌آید و از تو نفرت دارم، نه تنها او را نگاه نکردم بلکه با حالتِ بسیار نفرت‌آمیزی سر خود را برگرداندم. وقتی رفتم و وارد محفل شیخ شدم و سلام کردم، شیخ با یک لبخندی به من گفت: بارک الله! آیا می‌دانی آن زنی که تو دیدی خودِ شیطان بود؟ خودش را بصورتِ زیباترین زن درست کرده بود و آمده بود تا ایمانِ تو که جوان هستی را غارت کند، ولی خدای متعال تو را کمک کرد، از ایمان خودت حفاظت کردی و من به شما بشارت می‌دهم، وقتی شما از او روی برگرداندی، این شعاع گردش صورت تو، خدای متعال یک نوری خلق کرد که این فضا را روشن کرد، خدای متعال در برابرِ این نگاه کردنِ تو برای تو یک حوری در بهشت خلق فرموده است و او در انتظار شماست.

انسان می‌تواند جوان باشد و مجرد باشد و برای خدا چشم خود را نگه دارد.

Sadighi-14000522-Shabe 05 Moharram-Masjede SepahSalar-Thaqalain_IR (1)

مراقبت از چشم

یک حدیثی در کتاب شریف «مصباح الشریعه»… این کتاب منتسب به امام صادق سلام الله علیه است، می‌گویند این کتاب تألیفِ امام صادق علیه السلام است، بعضی‌ها هم در این انتساب تردید دارند، ولی از امام صادق علیه السلام باشد یا نباشد، روایاتی که در این کتاب آمده است با روایات دیگر و آیات قرآن کریم تأیید می‌شود، روایتی باشد که ضعیف باشد انسان پیدا نمی‌کند، آهنگ عرفانی دارد. در آنجا این حدیث را امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقل می‌کنند.

فرمودند: «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ»[۴]

ما این چند شب، هر شب چند حدیث کوتاهی را گفتیم که اگر کسی بنا داشته باشد از این مجالس ذخیره‌ای برای خودش ببرد با دست خالی نرفته باشد، یکی از آن‌ها هم این حدیث است.

«غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوُا اَلْعَجَائِبَ»، چشم‌های خودتان را نگه دارید، خدای متعال پرده‌ها را از جلوی چشم دلتان برمی‌دارد و عجائب را می‌بینید.

حدس من این است که در میان عجائب عجیب‌تر از چهره‌ی زیبای امام زمان ارواحنا فداه نداریم، وقتی انسان این چشم را ببندد یک چشم دیگری باز می‌شود، انسان می‌تواند آقای خودش را در خواب یا بیداری ببیند.

اولین دستورِ خدای متعال برای نجات جامعه‌ی بشری این است که هر کدام از ما در سنگر صبر بنشینیم، اول در برابرِ زیاده‌خواهی‌های نفس‌مان مقاومت کنیم، بعد در برابرِ زیاده‌خواهی‌های ظالمین و مستکبرین و باج‌گیرها هم ایستادگی کنیم.

خودتان را بسازید

اگر من بخوام این «إصبِرُوا» را به فارسی متعارف ترجمه کنم می‌گویم: خودتان را بسازید، «إصبِرُوا» یعنی لحظه‌ای از خودتان غافل نباشید و خودتان را رها نکنید و تسلیم شیطان و هوای نفس و باج‌گیرهای روزگار و گردن‌کلفت‌ها نشوید، «إصبِرُوا» یعنی خودسازی و تحصیل کمالات دینی با مراقبت.

نام این خودپایی و خودمراقبتی و خودسازی «صبر» است.

انسان مسئولِ جامعه است

دوم: «صَابِرُوا». اینکه انسان خودش آدم خوبی است کافی نیست، انسان مسئولِ جامعه است، مسئولیتِ جامعه‌ی خراب بعهده‌ی همه‌ی افرادِ جامعه است، همه وظیفه دارند هم خودشان در مسیر رضای خدا باشند و هم دست دیگران را بگیرند و از شرّ شیطان و نفس و ظالم‌ها نجات بدهند.

نکاتی ارزشمند از سوره مبارکه والعصر

این سوره مبارکه والعصر را زیاد بخوانید، در نوافل هم بخوانید، کسانی که این سوره را می‌خوانند روز قیامت چهره‌ای متبسم دارند، در آن روزی که همه گریان هستند، این‌هایی که تربیت‌شده‌ی کلاس سوره والعصر هستند خندان هستند.

خدای متعال در سوره مبارکه والعصر قسم می‌خورد که همه‌ی بشر در حال ورشکستگی هستند، سرمایه‌ی من و شما عمر ماست، عمر ما در حال آب شدن است و در حال از دست دادنِ سرمایه هستیم، این «سرمایه از دست دادن» انسان را ورشکسته می‌کند، مگر کسانی که چهار خصوصیت داشته باشند.

یک: ایمان. ایمان سرمایه است، عمر تو و جوانی تو در حال رفتن است، ولی گنج ایمان هر روز در وجود تو قوی‌تر می‌شود، این ذخیره‌ی توست، عمر مادی تو در حال رفتن است ولی وقتی به آنجا می‌روی نور داری و این نور ایمان عالم برزخ شما را روشن می‌کند.

دو: «عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»،[۵] کارهای او زیباست، کمک به پدر و مادر، احسان به والدین، اکرام و احترامِ والدین، نوازشِ ایتام، احترام به ایتام، احترام به بزرگترها، این‌ها دستورات اخلاقی است، در مترو، در اتوبوس، وقتی پیرمردی می‌آید جوان باید بلند بشود و احترام کند، خدا اینطور دوست دارد، کسی کوچکتر از شماست، اخم نکنید، دستور ندهید، فرمان ندهید، اگر در خانه برادر بزرگ یا خواهر بزرگ هستید کوچکتر از خودت را نوکر خودت تلقّی نکن، به او احترام بگذار، او را نوازش کن، به او شخصیت بده، به او امید در زندگی بده، کارهایمان خدای متعال را راضی کند، امام زمان ارواحنا فداه را خشنود کند، «عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»، کار بد نکنیم، همه‌ی کارهایمان نمره داشته باشد.

ما در حال امتحان هستیم، این کارهای ما در کارنامه‌ی عمل ما ثبت می‌شود، هیچ کاری که موجب رفوزگی ما باشد نداشته باشیم.

سوم: «وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ».

آدم اگر بخواهد خدای متعال عمر او را ذخیره کند و با دست خالی به خانه‌ی قبر و ابدیت نرود باید علاوه بر اینکه خودش ایمان دارد و کارهای او هم درست است، تواصی به حق کند.

بی‌تفاوت بودن غیرت نیست، اسلام نیست، دین نیست، این چیزهایی را که استعمار درست کرده است مانند «عیسی به دین خود موسی به دین خود»، پس برای چه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمده‌اند؟ چرا از ادیان دیگر دعوت کرده‌اند؟ چرا به پادشاهان نامه نوشته‌اند؟ چرا جنگ‌ها کرده‌اند؟ اگر «عیسی به دین خود موسی به دین خود» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم تبلیغ و هدایت نمی‌کردند، این حرف‌ها حرف‌های مزخرف است، این حرف‌ها حرف‌های بی‌دین‌هاست، آدم متدیّن می‌گوید من مأمور الهی هستم و اگر ببینم جایی گناه می‌کنند من غیرت الهی دارم، اگر کسی به پدر من جسارت کند ناراحت می‌شوم اما به امام زمان ارواحنا فداه و شهدا و مقدّسات و دین خدا و خود خدا بی‌اعتنایی کند و دستورات را اجراء نکند ناراحت نمی‌شوم، آیا این بی‌غیرتی نیست؟ یقیناً بی‌غیرتی است.

تواصی به حق لازمه‌ی عاطفه است، دلسوزی است…

اگر بینی نابینا و چاه است           اگر خاموش بنشینی گناه است

بچه با آدم معتاد رفت و آمد می‌کند، تو دوست او هستی، به هر قیمتی که هست او را قیچی کن، نگذار معتاد و بدبخت بشود، او در حال رفتن با آدم‌های هرزه است و فردا نمی‌تواند درس بخواند، نمی‌تواند صاحبِ زن و بچه بشود، از حالا در حالِ هرزگی است، بدبخت می‌شود، دست او را بگیر و نگذار بیفتد و غرق بشود.

این مسئولیتِ حفاظت و صیانت از آبرو و دین و مال اشخاص جزو واجباتی است که خدای متعال بر همه واجب کرده است، کجا؟ فرموده است: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ».[۶]

ارتباط در سه جبهه

سوم: «رَابِطُوا»، خدای متعال در سه جبهه از ما ارتباط خواسته است.

یکی اینکه یعنی صله رحم کنید، با اقوام خودتان گرم باشید، یکی از عقبه‌هایی که باید روز قیامت از آن عبور کنیم عقبه‌ی صله رحم است، آدمی که با ارحام خودش قطع رابطه کرده است و قهر کرده است نمی‌تواند به بهشت برسد.

خدای متعال در چهار آیه کسی که با اقوام خودش قطع رحم می‌کند را لعن کرده است، یعنی ملعونِ خدای متعال است! عمر را کم می‌کند، برکت را هم از بین می‌برد.

چه بسا این ویروس و همه‌ی بلاهایی که می‌آید برای همین بی‌رحمی‌هایی است که ما با اقوام خودمان داریم، با خواهر و برادرهایمان داریم، «رَابِطُوا»، خدای متعال از ما حسن ارتباط و حسن تعامل و رفت و آمد و خدمتِ متقابل و تعاون به یکدیگر و محبّت و مودّت می‌خواهد، این‌ها لازمه‌ی ایمان است. «رَابِطُوا».

دوم: «مرابطه» یعنی مرزنشینی و مرزبانی.

مرزهای کشورتان را مانند ناموستان حفظ کنید، اجازه ندهید دشمن به مرزهای شما وارد بشود، «مرابطه» جهاد و رزمندگی است و جزو عبادت‌های برتر است، اگر انسان یک شب مرزبان باشد بمنزله‌ی یک سال عبادت است.

در کنار این «رَابِطُوا» که مرزِ خاکی هست، مرزِ شرف، مرزِ ناموس، مرزِ مکتب، مرزِ انقلاب، مرزِ هویتِ دینی، این هم جزو واجبات است، همه باید مواظب باشند که هرج و مرج نشود، تعرّضی به حدود شرعی نشود، این‌هایی که کارهای بد می‌کنند و می‌خواهند قبح کارهای بد از بین برود در حالِ شکستنِ مرزها هستند. این هم یک جبهه.

جبهه‌ی سوم «رَابِطُوا» یعنی امام زمانتان را بشناسید. «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً»،[۷] اگر کسی زمان مرگ امام زمان خود را نشناخته باشد مسلمان نمی‌میرد، اگر مسلمان نمرد جهنّمی است.

اعتقاداتمان را درست کنیم

وجود مبارک حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه الصلاه و السلام فرمودند: ابوحمزه از دنیا رفت.

حضرت رضا سلام الله علیه در مرو هستند و او در بغداد است.

… ابوحمزه از دنیا رفت و او را بردند و در قبر دفن کردند، نکیر و منکر برای بازجویی پرسیدند: خدای تو کیست؟ پاسخ داد. پیغمبر تو کیست؟ پاسخ داد. امام تو کیست؟ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و امام زین العابدین سلام الله علیه و امام باقر علیه السلام و امام جعفر صادق علیه السلام و امام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام، گفتند: امام بعدی کیست؟ زبان او بند آمد، چون امامت حضرت رضا علیه السلام را انکار کرده بود، ملک‌های عذاب گرزی بر سرِ او زدند که قبرِ او پُر از آتش شد.

اولین چیزی که در قبر می‌پرسند اعتقاد است. باید اعتقاداتمان را درست کنیم.

حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام را قدر بدانید، آقای نجفی مرعشی می‌گویند من نامزد کرده بودم و گفتند برای عروسی کفش و… بخری و من هم پول نداشتم، به حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام آمدم و عرض کردم: آقا! من سیّد هستم، طلبه هستم، مرا مقابل اقوام همسرم مرا شرمنده نکنید، من کفش و… می‌خواهم. ناگهان دیدم یک کیسه کنار من است که هر چیزی می‌خواستم در آن کیسه بود.

مرحوم پدرم هم می‌گفتند که حضرت عبدالعظیم علیه السلام امامزاده‌ی مجرّب هستند، ما هر زمان گیر داشته باشیم می‌رویم و از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام می‌خواهیم و هیچ وقت هم ما را با دست خالی برنمی‌گردانند.

زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را در کربلا دارد. مقیّد باشید حداقل هر ماه یک مرتبه به زیارت این بزرگوار شرفیاب بشوید، حیف است که انسان حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام را داشته باشد و از ایشان استفاده نکند.

حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام عالم بودند، فقیه بودند، دانشمند بودند، مرجع تقلید بودند، در عین حال از حضرت امام هادی علیه السلام تقاضا کردند که به من وقت بدهید، من می‌خواهم اعتقاداتم را به شما بگویم، نکند جایی از اعتقادات من ایراد داشته باشد، وقتی به عالم قبر می‌روم و از من بازجویی می‌کنند من کم بیاورم، با اینکه عالمِ مجتهدِ فقیهِ مرجع تقلید بود از حضرت امام هادی علیه السلام وقت خواست که اعتقادات خودش غلط و خطا نباشد، حضرت هم اجازه دادند و بعد هم فرمودند: «أَنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً»[۸] حَقاً تو ولیّ ما هستی.

معرفتِ امام زمان ارواحنا فداه اقتضاء می‌کند انسان برای هر زمانی بر اساس قرآن کریم باید یقین داشته باشد امامی از جانب خدای متعال وجود دارد، حال که دست ما نمی‌رسد، این شناخت ولی فقیه جزو شناخت امامت است.

وقتی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به کوفه نیامده بودند و نایب فرستاده بودند، مقابله‌ی با نایبِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه درواقع مقابله‌ی با خودِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است.

این مسئله‌ی نیابت در ائمه‌ی ما یک اصلی بود که شیعه را عادت دادند که اگر دستتان به امام زمان ارواحنا فداه نرسید با نایب امام زمان ارواحنا فداه ارتباطات خودتان را برقرار کنید.

تقوا داشته باشیم

چهارم: «اتَّقُوا اللَّهَ».

تقوا، تقوا، تقوا. تقوا این است که آدم در برابرِ تیرهایی که شیطان مرتب به سوی ما پرتاب می‌کند یک سپری از ایمان و خودکنترلی داشته باشیم، همینکه نامحرم دیدیم چشم خودمان را بیندازیم، همینکه غیبت می‌آید لب‌های خودمان را ببندیم، همینکه مال حرام می‌آید دستمان را کنار بکشیم.

این سپری که ما از ایمانمان در مقابلِ گناهان داریم «تقوا» نام دارد، تقوا در دژ نشستن است، در سنگر نشستن است که آتشِ دشمن ما را نابود نکند.

توپخانه‌ی این شیطان خاموشی ندارد، نفس أمّاره‌ی ما بدتر از شیطان است، «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ اَلَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ».[۹]

اگر می‌خواهیم امام زمان ارواحنا فداه را ببینیم باید این چهار مرحله را رعایت کنیم.

روضه و توسّل

یکی از روضه‌هایی که امام زمان ارواحنا فداه خیلی حساس هستند روضه‌ی عموی ایشان حضرت اباالفضل العباس علیه السلام است.

مرحوم حاج محمدعلی پشندی که قبر شریفشان هم در بهشت زهرا سلام الله علیها است، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه او را قبول داشت، آخوند نبود ولی بیش از چهل مرتبه به خدمت امام زمان ارواحنا فداه رسیده بود، او می‌گوید: در عرفات به خدمت امام زمان ارواحنا فداه رسیدم، ایشان را نشناختم ولی از شب تا صبح در خدمت حضرت بودم، نماز را خواندم ولی دیدم که عاشق و بیچاره و اسیرِ ایشان شدم، وقتی می‌خواستند تشریف ببرند دست‌های خود را باز کردم و حضرت را در آغوش گرفتم، وقتی می‌خواستم ببوسم دیدم که لب‌های من درست روی خال امام زمان ارواحنا فداه قرار گرفته است.

عرض کردم: آقا جان! آیا من مجدداً شما را می‌بینم؟ حضرت فرمودند: بله. عرض کردم: کجا؟ فرمودند: فردا که به منا می‌روید، در منا، در خیمه‌ی شما روضه‌ی عموی من حضرت اباالفضل العباس علیه السلام خوانده می‌شود، من هم در روضه‌ی عموی خود شرکت می‌کنم.

می‌گوید فردا شد و ما به منا رفتیم، آنجا روضه‌ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام خوانده می‌شد.

هر وقت به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام متوسّل شدید توقع داشته باشید که بتوانید دامان امام زمان ارواحنا فداه در مجلستان بگیرید، حداقل دلتان را وصل کنید و بگویید: آقا جان! مجلس مجلسِ عموی شماست.

دوم: روضه‌ی حضرت علی اصغر سلام الله علیه است. امام زمان ارواحنا فداه روی این روضه حساس هستند.

سیّد حیدر حلّی می‌گوید: من اشعار را برای امام زمان ارواحنا فداه خواندم، تا اینکه به این بیت رسیدم: «ورضیعه بدم الورید مخضب فاطلب رضیعه»، امام زمان! تیر به گلوی شیرخوارِ جدّ بزرگوار شما اصابت کرد و از رگ گلو خون فوران کرد، قنداقه‌ی این شش‌ماهه با خون رنگین شد، آقا! شما تشریف بیاورید و انتقام این شش‌ماهه را بگیرید.

می‌گوید: وقتی این شعر را خواندم دیدم حضرت گریه می‌کنند… فرمودند: سیّد حیدر! دیگر کافی است… گویا طاقت امام زمان ارواحنا فداه در حال تمام شدن بود… امام زمان ارواحنا فداه فرمودند: دست من بسته است…

اما از خود امام زمان ارواحنا فداه سؤال کردند که کدام مصیبت است که شما صبح و شام برای آن مصیبت گریه و شیون می‌کنید؟ حضرت فرمودند: اسیریِ عمّه‌ام…

امان از دل زینب…

حضرت زینب کبری سلام الله علیها به کنار گودی قتلگاه آمدند، نگاه کردند و دیدند بدنی سر ندارد، انگشت و انگشتر ندارد، عمامه و ردا را هم برده‌اند، جای سالمی برای بوسیدن ندارد، خیره شدند، آیا این حسینِ من است؟ آیا این پسرِ مادرِ من است؟…

می‌گویند از حلقوم بریده صدا شنید: «اُخَیَّ إلَیَّ»… خواهرم… گمشده‌ی تو من هستم…

حضرت زینب کبری سلام الله علیها آنقدر منقلب شدند که رو کردند به طرف مدینه، یا رسول الله! این کشته‌ی فتاده به هامون حسینِ توست… این صیدِ دست و پا زده در خون حسینِ توست…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین

دعا

خدایا! تو را به قلب شکسته‌ی امام زمان ارواحنا فداه در مصائب آل بیت علیهم السلام قسم می‌دهیم لباس ظهور بر قامت حضرت حجّت ارواحنا فداه بپوشان.

خدایا! حسرت دیدار جمال امام زمان ارواحنا فداه را بر دلِ ما مگذار.

خدایا! توفیقِ ترکِ گناه برای درک ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف به ما عنایت بفرما.

خدایا! گذشتگانمان و گذشته‌های ما را به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ببخش و بیامرز.

خدایا! سایه‌ی رهبر بزرگوارمان را با اقتدار و عزّت مستدام بدار.

خدایا! دولت جدید را از ملّت جدا نکن.

خدایا! دولت و ملّت را در رفع مشکلات کشور یاری بفرما.

خدایا! این جوان‌های عزیز ما را به ساحل عزّت و سرافرازی برسان.

خدایا! امام و شهدا را از ما راضی نگه دار.

خدایا! مریض‌های ما را شفاء عنایت بفرما.


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۲۰۰

[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۸۶ (لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ)

[۴] مصباح الشریعه ، جلد ۱  ، صفحه ۹ (قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا اِغْتَنَمَ أَحَدٌ بِمِثْلِ مَا اِغْتَنَمَ بِغَضِّ اَلْبَصَرِ لِأَنَّ اَلْبَصَرَ لاَ یُغَضُّ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ تَعَالَى إِلاَّ وَ قَدْ سَبَقَ إِلَى قَلْبِهِ مُشَاهَدَهُ اَلْعَظَمَهِ وَ اَلْجَلاَلِ سُئِلَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِمَا ذَا یُسْتَعَانُ عَلَى غَضِّ اَلْبَصَرِ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْخُمُودِ تَحْتَ سُلْطَانِ اَلْمُطَّلِعِ عَلَى سِرِّکَ وَ اَلْعَیْنُ جَاسُوسُ اَلْقَلْبِ وَ بَرِیدُ اَلْعَقْلِ فَغُضَّ بَصَرَکَ عَمَّا لاَ یَلِیقُ بِدِینِکَ وَ یَکْرَهُهُ قَلْبُکَ وَ یُنْکِرُهُ عَقْلُکَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوُا اَلْعَجَائِبَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصٰارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ  وَ قَالَ عِیسَى اِبْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِلْحَوَارِیِّینَ إِیَّاکُمْ وَ اَلنَّظَرَ إِلَى اَلْمَحْذُورَاتِ فَإِنَّهَا بَذْرُ اَلشَّهَوَاتِ وَ نَبَاتُ اَلْفِسْقِ قَالَ یَحْیَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلْمَوْتُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ نَظْرَهٍ بِغَیْرِ وَاجِبٍ وَ قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ لِرَجُلٍ نَظَرَ إِلَى اِمْرَأَهٍ قَدْ عَادَهَا فِی مَرَضِهَا لَوْ ذَهَبَتْ عَیْنَاکَ لَکَانَ خَیْراً لَکَ مِنْ عِیَادَهِ مَرِیضِکَ وَ لاَ تَتَوَفَّرُ عَیْنٌ نَصِیبَهَا مِنْ نَظَرٍ إِلَى مَحْذُورٍ إِلاَّ وَ قَدِ اِنْعَقَدَ عُقْدَهٌ عَلَى قَلْبِهِ مِنَ اَلْمُنْیَهِ وَ لاَ تَنْحَلُّ بِإِحْدَى اَلْحَالَتَیْنِ إِمَّا بِبُکَاءِ اَلْحَسْرَهِ وَ اَلنَّدَامَهِ بِتَوْبَهٍ صَادِقَهٍ وَ إِمَّا بِأَخْذِ نَصِیبِهِ مِمَّا تَمَنَّى وَ نَظَرَ إِلَیْهِ فَآخِذُ اَلْحَظِّ مِنْ غَیْرِ تَوْبَهٍ مَصِیرُهُ إِلَى اَلنَّارِ وَ أَمَّا اَلتَّائِبُ اَلْبَاکِی بِالْحَسْرَهِ وَ اَلنَّدَامَهِ عَنْ ذَلِکَ فَمَأْوَاهُ اَلْجَنَّهُ وَ مُنْقَلَبُهُ اَلرِّضْوَانُ .)

[۵] سوره مبارکه والعصر، آیه ۳ (إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ)

[۶] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۱۰ (کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ ۚ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ)

[۷] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۵۱ ، صفحه ۱۶۰ (اَلطَّالَقَانِیُّ عَنْ أَبِی عَلِیِّ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ اَلْعَمْرِیَّ قَدَّسَ اَللَّهُ رُوحَهُ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ : سُئِلَ أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ اَلْخَبَرِ اَلَّذِی رُوِیَ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّ اَلْأَرْضَ لاَ تَخْلُو مِنْ حُجَّهِ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً – فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ هَذَا حَقٌّ کَمَا أَنَّ اَلنَّهَارَ حَقٌّ فَقِیلَ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَمَنِ اَلْحُجَّهُ وَ اَلْإِمَامُ بَعْدَکَ فَقَالَ اِبْنِی مُحَمَّدٌ وَ هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْحُجَّهُ بَعْدِی مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً أَمَا إِنَّ لَهُ غَیْبَهً یَحَارُ فِیهَا اَلْجَاهِلُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا اَلْمُبْطِلُونَ وَ یَکْذِبُ فِیهَا اَلْوَقَّاتُونَ ثُمَّ یَخْرُجُ فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى اَلْأَعْلاَمِ اَلْبِیضِ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأْسِهِ بِنَجَفِ اَلْکُوفَهِ .)

[۸] تفسیر نور الثقلین ، جلد ۴ ، صفحه ۵۶۴ (فِی کِتَابِ اَلتَّوْحِیدِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى عَبْدِ اَلْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَسَنِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ فَلَمَّا بَصُرَ بِی قَالَ لِی: مَرْحَباً بِکَ یَا أَبَا اَلْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً، قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَیْکَ دِینِی فَإِنْ کَانَ مَرْضِیّاً ثَبَتُّ عَلَیْهِ حَتَّى أَلْقَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، فَقَالَ: هَاتِهَا یَا أَبَا اَلْقَاسِمِ فَقُلْتُ: إِنِّی أَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ، خَارِجٌ مِنَ اَلْحَدَّیْنِ حَدِّ اَلْإِبْطَالِ وَ حَدِّ اَلتَّشْبِیهِ وَ إِنَّهُ لَیْسَ بِجِسْمٍ وَ لاَ صُورَهٍ وَ لاَ عَرَضٍ وَ لاَ جَوْهَرٍ، بَلْ هُوَ مُجَسِّمُ اَلْأَجْسَامِ وَ مُصَوِّرُ اَلصُّوَرِ، وَ خَالِقُ اَلْأَعْرَاضِ وَ اَلْجَوَاهِرِ، وَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ وَ مَالِکُهُ وَ جَاعِلُهُ وَ مُحْدِثُهُ، وَ إِنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ اَلنَّبِیِّینَ فَلاَ نَبِیَّ بَعْدَهُ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ أَقُولُ إِنَّ اَلْإِمَامَ وَ اَلْخَلِیفَهَ وَ وَلِیَّ اَلْأَمْرِ بَعْدَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، ثُمَّ اَلْحَسَنُ ثُمَّ اَلْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ أَنْتَ یَا مَوْلاَیَ، فَقَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ مِنْ بَعْدِی اَلْحَسَنُ اِبْنِی، فَکَیْفَ اَلنَّاسُ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ: فَقُلْتُ: وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا مَوْلاَیَ؟ قَالَ: لِأَنَّهُ لاَ یُرَى شَخْصُهُ وَ لاَ یَحِلُّ ذِکْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى یَخْرُجَ، فَیَمْلَأَ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً، قَالَ: فَقُلْتُ: أَقْرَرْتُ وَ أَقُولُ إِنَّ وَلِیَّهُمْ وَلِیُّ اَللَّهِ وَ عَدُوَّهُمْ عَدُوُّ اَللَّهِ، وَ طَاعَتَهُمْ طَاعَهُ اَللَّهِ، وَ مَعْصِیَتَهُمْ مَعْصِیَهُ اَللَّهِ، وَ أَقُولُ إِنَّ اَلْمِعْرَاجَ حَقٌّ وَ اَلْمُسَاءَلَهَ فِی اَلْقَبْرِ حَقٌّ، وَ إِنَّ اَلْجَنَّهَ حَقٌّ وَ اَلنَّارَ حَقٌّ، وَ اَلصِّرَاطَ حَقٌّ وَ اَلْمِیزَانَ حَقٌّ، وَ أَنَّ اَلسّٰاعَهَ آتِیَهٌ لاٰ رَیْبَ فِیهٰا وَ أَنَّ اَللّٰهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی اَلْقُبُورِ  ، وَ أَقُولُ: إِنَّ اَلْفَرَائِضَ اَلْوَاجِبَهَ بَعْدَ اَلْوَلاَیَهِ اَلصَّلاَهُ وَ اَلزَّکَاهُ وَ اَلصَّوْمُ وَ اَلْحَجُّ وَ اَلْجِهَادُ وَ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیُ عَنِ اَلْمُنْکَرِ، فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ: یَا أَبَا اَلْقَاسِمِ هَذَا وَ اَللَّهِ دِینُ اَللَّهِ اَلَّذِی اِرْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ، فَاثْبُتْ عَلَیْهِ ثَبَّتَکَ اَللَّهُ بِالْقَوْلِ اَلثَّابِتِ فِی اَلْحَیَاهِ اَلدُّنْیَا وَ فِی اَلْآخِرَهِ.)

[۹] عده الداعی و نجاح الساعی ، جلد ۱ ، صفحه ۳۱۴