روز شنبه مورخ ۱۵ شهریور ماه ۱۳۹۹، ششمین شب از مراسم عزاداری دهه دوم محرم سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در «مسجد امام رضا علیه السلام» مدرسه علمیه امام خمینی(ره) تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار شد که مشروح آن تقدیم می شود.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
اهمیّتِ حضورِ مردم در نظام
خداوند متعال این عالَم را برای بشر محلِ امتحان، محلِ تربیت، و محلِ کسبِ سعادتِ ابدی قرار داده است، و ارادهی خدای متعال بر این تعلّق گرفت که بشر اجتماعی باشد و جمعی زندگی کند، و چون انسان دارای غرایزِ متضّاد است و در افزونطلبی در طبیعت و غریزهی او وجود دارد، قهاً حالتِ درگیری و فساد پیش میآید. برای پیشگیری از جنگ و درگیری و نزاع «قانون» لازم است، و برای اجرای قانون نیز چهار مسئله ضرورت دارد.
یک: مجریِ قانون؛ اگر حکومت و دولت و تشکیلاتی نباشد هم قانون به جامعه ابلاغ نمیشود و هم اجراء نمیشود و هم قانون اثر و خاصیّتِ خود را در اثرِ بیاعتناییِ جامعه از دست میدهد و بشر به بیقانونی برمیگردد، با داشتنِ قانون جامعه را هرج و مرج فرا میگیرد.
برای کنترلِ قوّهی مجریه و کنترلِ مردم در برابرِ تعرّضِ به حدودِ قانون «دستگاه قضاوت» لازم است، که هر کجا قانونشکنی شد در یک محکمهای رسیدگی بشود و قانونشکن مجازات بشود و برای همه عبرت باشد.
مسئلهی تقنین که در اولویتِ اول است، در اسلام «قانونگذاری» ازآنِ خدای متعال است، در قرآن کریم سه آیه هست، در یک آیه فرمود: «وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ»[۲]، قانون از جانبِ خدای متعال نازل میشود و اگر کسی به قانونِ خدای متعال حکم نکند کافر است، «وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفاسِقون»[۳]، کسانی که در چارچوبِ مقرراتِ شرعی حکم و حکومت نمیکنند فاسق هستند، «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»[۴]، ملّت و گروه و جمعت و حزب و دولت و دستگاهی اگر تن به قوانینِ الهی نمیدهند ظالم هستند.
هم کفر، هم فسق و هم ظلم برای کسانی است که خودشان در برابرِ قانونِ خدای متعال «قانون بدعت» میکنند و بدلِ قانونِ خدا قانونِ بشری را حاکم میکند.
دستگاه قانونگذاری در نظامِ اسلامی مکلّف است در چارچوبِ شرعِ انور نیازهای جامعه را ببند و برای رفعِ نیازها در چارچوبِ قوانینِ اسلام قانون تصویب کند.
این است که هر قانونی از بسترِ شورای نگهبان عبور نکند و مشروعیتِ آن قانون به امضای دینشناسان و کارشناسانِ دینی نرسد قانونیت پیدا نمیکند.
این سه جبهه، جبههی قانونگذاری، جبههی قوهی اجرایی، و جبههی قوهی ممیزی و قضاوت، هر سهی اینها، تا زمانی که خودِ مردم نخواهند و کمک نکنند و در صحنه نیایند و خودشان را صاحبِ کشور و قانون و دولت و قوهی قضائیه ندانند حتّی زمانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم اصلاً ضمانتِ اجرایی ندارد.
اگر مردم با قانونِ خدا و با قوانینی که زیرمجموعهی قانونِ خدای متعال است، همین قوانینی که بر حسبِ نیازِ جامعه متغیّر است و عقلای عالَم در هر زمانی گروهی را معیّن میکنند تا اینها مقرراتی را بر حسبِ نیازهای زمان وضع کنند و مردم را در چارچوبِ فرهنگ و قانون اداره کنند، اینها تا زمانی که مردم حضور نداشته باشند و آشنایی پیدا نکنند و دین را نشناسند و برای اجرای قوانینِ دین حساسیت به خرج ندهند، حتّی اگر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم در رأس باشند احکامِ اسلام ضمانتِ اجرایی ندارد.
وجود مقدّسِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در مرحلهی چهارم، بعد از جریانِ سقیفه که سه دوره انحراف بود، در دورهی چهارم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه زمامِ امور را در دست گرفتند، نشد که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خیلی از مسائل را اجراء کنند، این نماز طراویح که در ماه مبارک رمضان در مکه و مدینه خوانده میشود، دین این نماز را نگفته است، در دین مقدّس نماز مستحبّی به جماعت حرام است، مثلاً نماز شب را نمیتوان به جماعت خواند، نوافل یومیّه را نمیتوان به جماعت خواند، البته نماز باران و یکی دو نمازِ دیگر استثناء شده است، آن هم در زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با وحیِ الهی و الهامی که بر حضرت میشد ابلاغ شد، ولی اینها نماز طراویح را بدعت کردند و به جماعت خواندند. حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در حکومتِ خودشان خواستند این بدعت و این کارِ حرام را بردارند، جمعیّت تظاهرات کردند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دیدند که فتنهای هست، لذا کوتاه آمدند و نشد که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه این کار را انجام بدهند. حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه «فدک» را در حکومتِ خویش نگرفتند، و از این دست مسائل که مردم آهسته آهسته به یک خلافی عادت کردهاند و حال به یک فرهنگ تبدیل شده است، حتّی اگر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم حاکم باشند این موضوع ضمانتِ اجرایی ندارد.
هر کجا که مردم با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بودند…
در جنگ جمل مردم آمدند، با اینکه گردنکلفتهای با سوابقِ خوب به جنگِ با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه آمده بودند اما باز هم مشکل حل شد، هر کجا که مردم حضور دارند در آنجا «دین» ضمانتِ اجرایی دارد، حکومت پشتوانه دارد، مظلوم حامی دارد، و یک نیروی بازدارندهای همواره هم در تأمینِ امنیت، امنیتِ اخلاقی و سیاسی و قضائی، از یک قدرتِ فزایندهای برخوردار است.
ضمانتِ اجراییِ احکام و قوانین
«اسلام» این ضمانتِ اجرایی را که یک قوّه بر فرازِ آن سه قوّه است تحت عنوانِ «نظارتِ اجتماعی»، «کنترلِ مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به دولت» و تقسیمِ مسئولیتِ کشورداری در وجدانِ خودِ آحادِ مردم قرار داد.
فرمود: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ»[۵]، شما به دولت، به قوای رسمیِ حقوقبگیرِ خودتان اکتفاء نکنید، باید خودتان در هر مجموعهای، یک عدّهای بعنوانِ ناظر، بعنوانِ هشداردهنده، بعنوانِ بیدارگر، بعنوانِ مقابلهکنندهی با بدیها، باید در صحنه حضور داشته باشید، «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۶]، این مسئلهی «احساس مسئولیتِ عمومی» به قدری در اسلام مهم است و اولویت دارد که حضرات معصومین سلام الله علیهم أجمعین به طبعِ آیاتِ قرآن کریم مسئله را خیلی مهم جلوه دادهاند.
درنگی بر حکمت ۳۷۳ نهج البلاغه شریف
این حدیث در نهج البلاغه است که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه که امیرِ بیان هستند و عالَم سخنوری به مثلِ حضرت بر خود ندیده است، حضرت با همان بیانِ بلیغِ خویش میفرمایند: «أَیُّهَا اَلْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً یُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْکَراً یُدْعَى إِلَیْهِ فَأَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ»[۷]، خطابِ حضرت به شماست…
آقای بهجت سلام الله علیه به من فرمودند: از کلماتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه انتخاب کن و برای مستمعینِ خودت از بیاناتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بگو تا پامنبریهای تو مستمعِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه باشند، به من درس دادند، فرمودند: خودت را کنار بزن و مردم را با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه وصل کن، از تو نشنوند، از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بشنوند، وقتی کلامِ خدای متعال را میشنوید، ولو از یک منبری یا از یک خطیب، خودتان را در محضرِ خدای متعال ببینید، گوینده او نیست، گوینده خدای متعال است، کلامِ خدای متعال را برای شما میگوید، وقتی هم از نهج البلاغه گفته میشود، وقتی از نهج الفصاحه گفته میشود، وقتی از نهج السعاده گفته میشود، آنجا هم بدانید گوینده امامِ شماست، معصوم است، حواسِ شما جمع باشد، ببینید فرمایشِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه چقدر در شما اثر میگذارد.
حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فرمودند: «أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ، إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً یُعْمَلُ بِهِ» ای مؤمنین! با تأکید به شما میگویم که اگر کسی ببیند که به عدوانی عمل میشود (یعنی ظلمی واقع میشود)، «وَ مُنْکَراً یُدْعَى إِلَیْهِ» در حالِ دعوتِ مردم به فحشاء هستند، به بیمبالاتیِ دینی دعوت میکنند، جوانها را به تسامح و تساهل دعوت میکنند، به پارتیهای مختلط دعوت میکنند، به شبکههای فاسدِ اقتصادی میکشانند، به خودفروشیها دامن میزنند، به اعتیاد و موادِ خانمانسوز کشیده میشوند، اینها منکر هستند، اینها کارهای بیگانه است، بیگانهها میخواهند شما را نابود کنند.
وقتی میبیند که چنین فسادهایی، چنین مسائلِ غیرقابلِ قبولی برای عقلاء و دینداران واقع میشود، ناراحت بشود، «فَأَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ»، در دلِ خود نفرت داشته باشد و انکار بکند و در خودش حالتِ قبول و بیتفاوتی نبیند…
اینکه انسان در درون از یک کاری ناراحت است، یک کاری برای او غیرقابل قبول است، در درونِ خود حالتِ دافعه دارد، حالتِ انکار دارد، خودِ این موضوع درجهی اولِ غیرت است که انسان در برابرِ غیبت بیتفاوت نیست، وقتی در یک مجلسی غیبت میشود گناهِ کبیره در حالِ واقع شدن است، حداقل اگر جرأتِ امر به معروف و نهی از منکر را نداری یا فضا اقتضاء نمیکند میتوانی در درونِ خودت یک استغفار کنی و بلند بشوی یا یک تغییرِ حالت بدهی، قدمِ اول «احساس» است که انسان نسبت به گناه احساسِ بد داشته باشد، نسبت به عدوان، نسبت به ظلم، نسبت به فساد، نسبت به رانتخواری، نسبت به انتصاباتِ نا به جا، که ظلمِ به مردم است، یک وزیری با سوابقِ بد، با پرونده بیاید و وزیر بشود، یک مسئولی با سوابقِ بد بیاید و در سنگرِ امانتداریِ شما بنشیند، گرگی را چوپانِ گوسفندان کنند و اصلاً برای شما هم مهم نباشد و بگویید همین است دیگر! حداقل یک حالتِ ناراحتی و یک انکارِ باطنی داشته باشیم.
حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فرمودند: اگر کسی این موضوع را در قلبِ خود انکار کند و از این کار ناراحت باشد، «فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ»، همینکه خودت ناراحت هستی معلوم میشود که تو آلوده نمیشوی…
وقتی انسان از درون از یک گناهی منزجر است، خودِ انسان سالم است، خودِ او نسبت به این موضوع برائت دارد.
«وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ»، اگر مردانگیِ او کمی بیشتر بود، غیرتِ شدیدتری داشت، علاوه بر اینکه در درون ناراحت است به زبان هم اظهار میکند، میگوید ان شاء الله خدای متعال آنها را هدایت کند، یا ان شاء الله خدای متعال آنها را لعنت کند، چرا این کار را در کنارِ خونِ شهدا انجام میدهند؟ چرا تماشا میکنند که جامعهی زنان در حالِ کشیده شدن به فساد هستند؟ حیاء و عفّت در حالِ پایمال شدن است، حرامخوری و رباخوری در حالِ باب شدن است و هیچ کسی هم عکسالعملی ندارد… اگر به زبان آورد و رفت و تذکّر داد و فریاد کشید و داد زد و مردم را نسبت به این امر منزجر نشان داد، «فَقَدْ أُجِرَ»، علاوه بر اینکه خودِ او سالم است اجرِ مقابله و امر به معروف و نهی از منکر به او میرسد، مطمئن باشید که خدای متعال شما را بیمزد نمیگذارد، این «فَقَدْ أُجِرَ» یعنی کار را برای خدای متعال کردهای و پیامرسانِ خدای متعال بودهای، کسی که کاری را برای خدای متعال انجام داده باشد و حرفی زده باشد خدای متعال اجرِ او را ضایع نمیکند، «فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ»، این شخص یک درجه بهتر از آن کسی است که فقط در قلب ناراحت بود ولی به زبان نیاورده است.
دروغ، غیبت، اسراف، بدحجابی و بیحجابی، بیاعتنایی به حقوقِ مردم در ادارات، اینها گناهانِ شایع است، اگر از وجودِ اینها ناراحت بودیم، این ناراحتی بالاخره کارِ خود را میکند، این ناراحتی قدمِ اول است.
اهمیّتِ «تذکّرِ زبانی» و نکاتی در این مورد
دوم مسئلهی «زبان» است، تذکّرِ زبانی.
این تذکّرِ زبانی را جدّی بگیرید، اگر کسی مؤمن باشد با تذکّرِ زبانیِ شما خود را بدهکارِ شما میبیند و میبیند آن شخص واقعاً باعث شده است که شما به جهنّم نیفتید، گفتنِ او باعث شد که شما آلوده نشوید و اعتبارِ خودتان را نزدِ خدای متعال از دست ندهید، او باعث شد که شما با یک گناهتان قلبِ امام زمان ارواحنا فداه را ناراحت نکنید، اگر مؤمن باشد… خدای متعال این تعبیر را به کار برده است: «وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ»[۸]، خدای متعال در خداییِ خود از ما طلب کرده است و خواسته است، «وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ»، تذکّر به مؤمن نفع میرساند، مؤمن از تذکّر منتفع میشود و استقبال میکند.
اگر انسانهای نابابی هستند، سکولار هستند، میخواهند این نظامِ اسلامی نباشد، میآید و در قالبِ اینکه حکومت ضعیف است و باید بیاعتنایی کرد «بیحجابی» را ترویج میکند، بیحجابی که رسماً گناه است، ولی این شخص نمیخواهد تنها به این گناه اکتفاء کند، میخواهد به شهدا تنه بزند، میگوید این خونها بیخود ریخته شدهاند، بیایید ما کاری کنیم که اعتبارِ این را پایین بیاوریم و این را بیاهمیّت کنیم، این مقابلهی با خدای متعال است، مقابلهی با احکامِ شرع است، فسقِ شخصی نیست، این جنگِ با جبههی انقلاب و جبههی نظام است، مسئلهی خیلی مهمی است.
تذکّر خیلی مهم است، اگر هم جایی فایده نداشت، قرآن کریم دارد که به بعضی از انبیاء علیهم السلام گفته شد: «لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا ۙ اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ»[۹]، اینها که گوشِ شنوا ندارند، اینها تذکّراتِ شما را به سُخره میگیرند و مسخره میکنند، شما که میدانید اثر ندارد، برای چه به آنها میگویید تا پرخاش کنند و دست به یقه بشوند و شما را اذیت کنند؟
آنها چه جواب دادند؟ این تذکّرات را که قبول نکردند، اینها که گوششان به تذکّر بدهکار نیست، چرا به اینها میگویید؟ فرمودند: «مَعْذِرَهً إِلَىٰ رَبِّکُمْ»، خواستیم اتمامِ حجّت کنیم، روز قیامت اینها یقهی ما را نگیرند و بگویند که چرا گذاشتید ما جهنّمی بشویم، ما میخواستیم شما را از جهنّم نجات بدهیم، آدرس را هم به شما نشان دادیم، گفتیم این خطی که میروید خطِ جهنّم است، خطِ گناه و معصیت و مالِ مردمخوری و بداخلاقی و ناسازگاریِ خانوادگی خطوطِ جهنّم هستند، انسان با این خطوط که به بهشت نمیرسد، ما اینها را گفتیم تا شما در قیامت یقهی ما را نگیرید، «مَعْذِرَهً إِلَىٰ رَبِّکُمْ»، خدای متعال عذرِ ما را قبول کند.
خدای متعال دورهی دعوتِ حضرت نوح نبی علی نبیّنا و آله و علیه السلام را نهصد و پنجاه سال بیان میکند، میگوید: «قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَنَهَارًا»[۱۰]، خدایا! من شب و روز داد زدم و دعوت کردم، اما «فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا»[۱۱]، خدایا! خودِ تو دیدی که اینها با من لج کردند، هر چه من میگفتم اینها بدتر میکردند.
اگر قومی گوش هم نمیکند باز هم باید گفت، این تکلیفِ ماست که حجّت را بر همه تمام کنیم، اگر گوش کردند ما دو اجر داریم، اگر گوش نکردند هم ما یک اجر داریم، ولی یکی از مسائلی که در امر به معروف و نهی از منکر هست این است که جامعهای که نظارتِ بر یکدیگر را وظیفه میداند، در برابرِ همسایه احساسِ مسئولیت میکند، در برابرِ جامعه احساسِ عضویّت میکند، خود را نسبت به خانوادهی خود طبیب میداند، خود را منجی میداند… امر به معروف و نهی از منکر نشانهی امید است، امید از برترین عبادتهاست، و ترکِ امر به معروف و نهی از منکر علامتِ یأس است و یأس از گناهانِ کبیرهای است که از قتلِ انبیاء علیهم السلام بدتر است.
هم در موردِ خودمان مأیوس نباشیم، بد هستیم، عادتهای بد داریم، ولی خدای متعال بابِ توبه را باز کرده است، چرا خودمان را موعظه نمیکنیم؟ ابتدا خودمان را موعظه کنیم، «مَنْ لَمْ یَجْعَلْ لِلَّهِ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظاً فَإِنَّ مَوَاعِظَ اَلنَّاسِ لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُ شَیْئاً»[۱۲]، کسی که واعظِ درونی نداشته باشد موعظهی بیرونی برای او نفعی ندارد، این درون خاموش است، موتور از کار افتاده است و تو مدام هُل میدهی، تا کجا میتوانی هُل بدهی؟ این فشارِ بیرونی است، باید درون گرم باشد، باید درون حرکت کند، اگر موتورِ درون خاموش شده است این هُل دادن برای تو فقط خستگی بهمراه دارد، تو نمیتوانی این شخص را به مقصد برسانی، این است که اول باید خودمان را موعظه کنیم، بعد اگر صد مرتبه هم توبه شکستیم ما کَس و جای دیگری نداریم، ما فقط یک خدا داریم، باید به درِ خانهی او برویم.
این است که کسانی که توبه میکنند و بیعُرضگی میکنند و باز هم توبهی خود را میشکنند، گفتهاند اگر هزار مرتبه هم توبه شکستی باز برگرد، «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»[۱۳]، خدای متعال به ما خطاب میکند: چرا از خودتان مأیوس هستید؟ مگر خدا ندارید؟ مگر طبیب ندارید؟ مگر امید ندارید؟ مگر خدای متعال درِ امید را به روی شما بسته است؟ مأیوس نباشید، بر علیهِ بدیهای خودتان برنامهریزی کنید، به یک کسی وصل بشوید، به یک جایی وصل بشوید، به یک مسجدی پناه ببرید، به یک روضهای پناهنده بشوید، خدای متعال شما را نجات میدهد، ناامید نباشید.
و هم نسبت به دیگران… اگر انسان یک مرتبه و دو مرتبه و ده مرتبه گفت و اثر ندید نباید کنار بکشد، این یأس عاملِ بدبختی است، اینکه «مگر ما که هستیم؟»، «مگر به حرفِ ما گوش میدهند؟»، این همان حرفِ سکولارهاست که میگویند مگر میشود انسان بدونِ کدخدا پیش برود؟ بله که میشود پیش برود! به کوریِ چشمِ آنها ما میتوانیم، همانطور که ما در صنعت میتوانیم، ما در اقتصاد میتوانیم، این یأس حرام است و گناهِ کبیره است، در مقابلهی با گناه هم ما میتوانیم، چرا ما نتوانیم؟ اگر ما در صحنه بیاییم و امر به معروف و نهی از منکر کنیم خدای متعال نسبت به همین مورد قول داده است که ما را کمک کند.
به این چند آیه توجّه کنید:
یک آیه این است که «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّه»[۱۴]، اگر شما خدای متعال را یاری بدهید، خدای متعال چکار میکند؟ «یَنْصُرْکُمْ»، خدای متعال شما را یاری میدهد، دیگر چه؟ «وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ»، اگر شما به میدان آمدهاید خدای متعال به شما در این خط ثبات قدم میدهد، خدای متعال رزمندگیِ شما را نهادینه میکند، شما همیشه روحیهی رزمندگی دارید، همیشه روحیهی جهادی دارید، این تثبیتِ قدم برای این است که شما آمدید و قیام کردید که دینِ خدای متعال را حفظ کنید و با معصیت مقابله کنید، چون آمدید که جلوی معصیت را بگیرید و باعث بشوید که واجباتِ الهی انجام بشود… خدای نکرده اقوامِ شما، دوستِ شما خمس نمیدهد، حرامخوری میکند، زیرِ پای او بنشین و شیطان را از او جدا کند، آرام آرام او را وادار کن… ما بعضی از دوستانِ خود را وادار کردیم که به مکّه بروند، هر زمانی که به یاد میآورم یک شکرِ عمیقی میکنم که من یک کسی را از یهودی مُردن و نصرانی مردن… خدایا! به وسیلهی من او را نجات دادی… و افرادی بودند که در عمرِ خود متوجهِ خمس نبودند، ولی با تذکّرِ ما اهلِ خمس شدند، آرام آرام میتوان مردم را از جهنّم به بهشت بکشاند، حرامخوری جهنّم است، ترکِ حج جهنّم است، ترکِ واجب جهنّم است، انسان میتواند اثر بگذارد. حتّی در یک جاهایی یک کسانی تحت تأثیر قرار گرفتهاند… چرا ناامید باشیم؟ چرا امیدوار نباشیم؟…
«عمرو لیث» آمد و شهرها را گرفت، لشکر و قشونِ او در نیشابور خانههای مردم را گرفته بودند، پیرزنی بود که عروسها و دامادهای او در پنج عمارت بودند، همهی اینها را بیرون کردند و لشکر در آنجا استقرار پیدا کرد، خودِ پیرزن با آن قدِ خمیده جلوی «عمرو لیث» را گرفت و گفت: لشکرِ تو خانههای مرا گرفتهاند، من عروس و داماد دارم، اینها را به کجا ببرم؟ «عمرو لیث» گفت: ما به کجا برویم؟ مگر قرآن نخواندهای که فرموده است: «إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِهَا أَذِلَّهً»[۱۵]، پیرزن گفت: من قرآن خواندهام، حال که تو قرآنی حرف میزنی من هم یک آیه برای تو میخوانم، این آیهی کریمه را خواند که «خَاوِیَهٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا»[۱۶]، چقدر قریههایی که از آنها عبور میکنی و میبینی که به ویرانه تبدیل شده است، اینها جای آن ظالمینی هستند که اثرِ ظلمِ آنها این است که خانه را بر سرِ اهلِ آن ویران کردهاند…
«عمرو لیث» تکان خورد! عجب! ظلم انسان را خاکنشین میکند، بساطِ ظلم به خدای متعال برمیگردد… دستور داد علاوه بر اینکه خانههای این زن را خالی کردند گفت: هر کسی که در خانهی مردم نشسته است اگر از این پس بنشیند ما او را اعدام میکنیم.
گاهی یک آیه یک شاهِ مغرورِ ظالمی که این ظلم را عادی میداند و توجّه ندارد که «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ»[۱۷]، خدای متعال در کمینِ ظالم و ظلم نشسته است و از ظلمِ او رفعِ ید کرده است.
روضه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه
صلی الله علیک یا ابامحمد…
امشب مجلسِ ما چه جای خوبی پناه گرفته است، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه کریمِ اهل بیت علیهم السلام هستند، انسان گاهی به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بیش از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه احساس دارد، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مظلوم بودند ولی همسری مانندِ حضرت رباب سلام الله علیها دارند… حضرت رباب سلام الله علیها بعد از شهادتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه زیر آفتاب مینشستند و به زیرِ سایه نمیرفتند، هر چه ایشان را نصیحت میکردند و دلسوزی میکردند و به ایشان عرض میکردند که آفتابِ حجاز مهلک است و شما مریض میشوید، میفرمودند: نمیتوانم، خودم بدنِ نازنینِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را روی ریگهای گرمِ کربلا زیرِ آفتاب دیدم… من نمیتوانم زیرِ سایه بروم…
اما امام حسن مجتبی صلوات الله علیه روزه بودند، با دهانِ روزه… همسرِ نانجیبِ حضرت چه افطاری به ایشان دادند… این زهر آنچنان قوی بود… به سرعت امحاء و احشاء امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را بهم ریخت… امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: به سراغِ امام حسین علیه السلام بروید… بروید و بگویید حضرت زینب کبری سلام الله علیها بیایند…
همهی عزیزان آمدند و دورِ بسترِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه حلقه زدند و اشک ریختند و ناله کردند… امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: بروید و یک تشتی بیاورید، این بزرگواران امیدوار شدند و گفتند لابد حضرت بالا میآوردند و راحت میشوند… اما خواهر در حالِ دیدند بودند که ناگهان دیدند پارههای جگر روی تشت ریخت…
آن مرحوم عرض میکرد: حضرت زینب کبری سلام الله علیها دو تشت دیدند، یکی در ماهِ صفر بود، پارههای جگرِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را دیدند… اما تشتی را هم در مجلسِ یزید دید که سرِ مقدّسِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در این تشت گذاشته شده بود…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به کرامتِ کریمِ اهل بیت علیهم السلام امام حسن مجتبی صلوات الله علیه قسم میدهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! تو را به خمسهی طیّبه قسم میدهیم مشکلاتِ این کشور و مسئلهی این ویروس را رفع بفرما.
خدایا! مریضهای ما را شفاء بده.
خدایا! سلامتیِ ما را حفظ بفرما.
خدایا! عزّت و آبروی ما را در سایهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و اهل بیت علیهم السلام محافظت بفرما.
خدایا! عاقبتِ امرمان را ختم به خیر بفرما.
خدایا! رهبرِ عزیزمان را نگه دار.
خدایا! جوانهای ما را از سرگردانی نجات عنایت بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهم مریضهای مورد نظر را شفاء عنایت بفرما.
خدایا! امام و شهدا را از ما خشنود بگردان.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه مائده، آیه ۴۴ (إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاهَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ ۚ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ ۚ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا ۚ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ)
[۳] سوره مبارکه مائده، آیه ۴۷ (وَلْیَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ ۚ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)
[۴] سوره مبارکه مائده، آیه ۴۵ (وَ کَتَبْنا عَلَیْهِمْ فیها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَهٌ لَهُ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ)
[۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰۴ (وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ ۚ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
[۶] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۱۰ (کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ ۚ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ)
[۷] نهج البلاغه، حکمت ۳۷۳ (وَ رَوَى ابْنُ جَرِیرٍ الطَّبَرِیُّ فِی تَارِیخِهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَى الْفَقِیهِ -وَ کَانَ مِمَّنْ خَرَجَ لِقِتَالِ الْحَجَّاجِ مَعَ ابْنِ الْأَشْعَثِ-، أَنَّهُ قَالَ فِیمَا کَانَ یَحُضُّ بِهِ النَّاسَ عَلَى الْجِهَادِ إِنِّی سَمِعْتُ عَلِیّاً -رَفَعَ اللَّهُ دَرَجَتَهُ فِی الصَّالِحِینَ وَ أَثَابَهُ ثَوَابَ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ- یَقُولُ یَوْمَ لَقِینَا أَهْلَ الشَّامِ: أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ، إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً یُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْکَراً یُدْعَى إِلَیْهِ، فَأَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ، فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ، وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ، وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِالسَّیْفِ، لِتَکُونَ کَلِمَهُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَ کَلِمَهُ الظَّالِمِینَ هِیَ السُّفْلَى، فَذَلِکَ الَّذِی أَصَابَ سَبِیلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِیقِ وَ نَوَّرَ فِی قَلْبِهِ الْیَقِینُ.)
[۸] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۵
[۹] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۶۴ (وَإِذْ قَالَتْ أُمَّهٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا ۙ اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا ۖ قَالُوا مَعْذِرَهً إِلَىٰ رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ)
[۱۰] سوره مبارکه نوح، آیه ۵
[۱۱] سوره مبارکه نوح، آیه ۶
[۱۲] الأمالی شیخ مفید، جلد ۱، صفحه ۲۸ (قَالَ أَخْبَرَنِی أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ اَلْجِعَابِیُّ عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ اَلْأَزْدِیِّ عَنْ مُوسَى بْنِ اَلْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ اَلْبَجَلِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: مَنْ لَمْ یَجْعَلْ لِلَّهِ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظاً فَإِنَّ مَوَاعِظَ اَلنَّاسِ لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُ شَیْئاً.)
[۱۳] سوره مبارکه زمر، آیه ۵۳
[۱۴] سوره مبارکه محمد، آیه ۷ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ)
[۱۵] سوره مبارکه نمل، آیه ۳۴ (قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِهَا أَذِلَّهً ۖ وَکَذَٰلِکَ یَفْعَلُونَ)
[۱۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۹ (أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَىٰ قَرْیَهٍ وَهِیَ خَاوِیَهٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ یُحْیِی هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَهَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَهً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)
[۱۷] سوره مبارکه فجر، آیه ۱۴
پاسخ دهید