بامداد روز جمعه مورخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ مصادف با شب هفدهم ماه مبارک رمضان، جلسه هیات نورالرضا علیه السلام در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
به محضر مبارک شما پاکدلان عرض شد که خدای متعال اسماء حسنی دارد، «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا»،[۲] منظور از «اسماء حسنی» الفاظ و مفهوم نیست، بلکه حقایقی است که خدای متعال خود را در آن حقایق متجلّی فرموده است، جلوههای جمالیهی خدای متعال و تجلّیات جلالیهی ذات ربوبی است، و یکی از اسماء حسنی که در قرآن کریم فراوان تکرار شده است، خصوصاً در مسبحات خمس که منطقهی عارفان و سالکان و عاشقان خدای متعال است، و خواص اولیای الهی ملتزم بودند که هیچ شبی بدونِ قرائت این پنج سوره به رختخواب نروند. سوره مبارکه حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن. اولین آیه در هر پنج سوره به «عزیز حکیم» ختم شده است، و در سوره مبارکه حشر که یکی از این مسبحات خمس است و منطقهی اسم اعظم است، و سه آیهی آخر سوره مبارکه حشر همانند شش آیهی اول سوره مبارکه حدید، جزو اسرار خاص است که خدای متعال حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به آن مختص فرمودهاند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بدان اختصاص داده است.
در آن سه آیه آخر سوره مبارکه حشر که کوچههای سیر سالک عاشق است و با دوازده منزل از منازل اسماء حسنی آشنا میشود، آنجا مجدداً «و هو العزیز الحکیم» آمده است.
«حکیم» کسی است که آغاز کار او، مجرای کار او، مقصد کار او حساب شده است، کار لغو و بیهوده از او سر نمیزند.
علم در سه بخش توصیف میشود
لذا علمای ما علم را در سه بخش توصیف کردهاند، گفتهاند علم یا علوم حَقّه یا از طریق وحی الهی یعنی قرآن کریم عاید آدمیان میشود، که قرآن کریم کتاب علم است، «الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ»،[۳] معلم خدای متعال است، کتاب علم هم قرآن کریم است. خدای متعال به شاگرد خود که انسان باشد قدرت بیان داده است تا هر چه از خدای متعال میآموزد به دیگران هم تعلیم بدهد، و لازمهی خلیفه اللهی نشرِ علم و آشنایی با همهی اسماء الهی است.
برهان و حکمت
دوم منطقهی عقل است، برهان است، که خدای متعال صریحاً فرموده است: «هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ»،[۴] از مخالفین برهان طلب میکند، و خدای متعال کسانی را که اهل تعقّل نیستند را مذمّت میکند و آنها را مورد نکوهش قرار میدهد، و به کسانی که با ظن و گمان زندگی میکنند میفرماید: «إِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا»،[۵] افراد بیمبنا که حرفهای بدون ریشه را شایع میکنند، شایعهپراکن هستند، اراجیف میگویند، بافتهها را تحویلِ دیگران میدهند، این موضوع آنها را از حق بینیاز نمیکند، اینها به حق نمیرسند، و خدای متعال دین خود را بر مبنای عقل قرار داده است.
عقل تفکّر است، «الفکر حرکه من المبادی و من مبادی الی المرادی»، بشر با چینش مقدّمات روشن و بدیهی به مسائل نظری واقف میشود، این صغری کبری و استنتاج از آنها که قضیه است «برهان» است، و انسانهای ریشهدار در تمام معتقدات و باورها برهان دارند، میتوانند دلیل ارائه کنند، هم خودشان با دلیل میپذیرند و هم به دیگران با برهان و دلیل سخن میگویند.
آن کسی که در ارتباط با تعامل فکری خود و دیگران بر محور دلیل و برهان زندگی میکند حکیم است، فلسفه را حکمت میگویند، چون فیلسوف همهی مسائل زندگی را برهانی میکنند، به این شخص حکیم میگویند.
سه راه تبلیغ که خدای متعال به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است
خدای متعال هم در قرآن کریم سه راه را در روش تبلیغ به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم توصیه فرموده است: «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»،[۶] تو که منادی هستی و جارچی خدای متعال هستی و میخواهی قافلهی دل را به مبدأ اعلی برسانی و میخواهی دلشدگان را با مرکب عشق به مقصد اعلی برسانی، همه در یک حد نیستند، برای دعوت مشتریان خدای متعال سه مسیر را به تناسب اقتضای مخاطبین در پیش بگیر، «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ» اولین مورد «حکمت» است، دوم «موعظه» است. موعظه برهان نیست ولی حرفهایی است که دل را بیدار میکند، کسی که حرف دل میزند، حرفِ او دلنشین است، دل را نرم میکند، دل را گرم میکند.
میگویند یکی از علمای سابق به مرحوم شیخ رجبعلی خیاط انتقاد کرده بود و گفته بود که شما جلسه تشکیل میدهید و عدهای را دور خودتان جمع میکنید و برای اینها حرف میزنی، در حالی که به حوزه نرفتهای و با کتاب و سنّت و روایات آشنایی نداری، چرا این کار را میکنی؟ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط رضوان الله تعالی علیه فرموده بودند: حرف خیلی درستی زدی، من ارباب قلوب را به خدای متعال دعوت میکنم، ادّعایی ندارم ولی خدای متعال به من شکار دل داده است، میتوانم دلها را برای خدای متعال شکار کنم و اغیار را از دلها بیرون کنم. حال شما به کنار من بیا تا من شکارهای خودم را که جذب کردهام به شما تحویل میدهم، شما به مرحلهی برهان و تعقل و حکمت ببر و در کلاسهای بالا پیش ببر.
موعظه عمومی است، پدر فرزندِ خود را موعظه کند، مادر دختر خود را موعظه کند.
حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به فرزند دلبندشان امام حسن مجتبی صلوات الله علیه توصیه میکنند: «أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَهِ»،[۷] دل مرگ دارد، انسان دلمرده میشود، افسرده میشود، بینشاط میشود، اگر کسی بخواهد دل او زنده بشود باید حرفهایی که دل را آب میکند، دل را جلا میدهد، غبار دل را میریزد، برهان این کار را نمیکند، دلیل استحکام دارد ولی نرمش ندارد، لذا هر کسی که دلیل میشنود تسلیم نمیشود، آن چیزی که در مسئلهی هدایت مهم است باورِ دل است، نرمشِ دل است، رقّت قلب است، اگر دلِ انسان قسی باشد استدلال را و حتّی معجزه را میبیند ولی زیر بار نمیرود، چون دل قفل است و در دل بسته است، «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً»،[۸] دل شما مانند سنگ میشود، آدمی سنگدل میشود، میبینی از هیچ چیزی رقّت نمیکند، آدم بکشند، جنایت کنند، داعش بیاید، کودکان کوچک را در دامان مادر سر ببرند، بچه را بپزند و گوشت آن را به مادر بخورانند، باز هم دلِ این شخص تکان نمیخورد، حال برای او استدلال بیاور و معجزه نشان بده، این دل خراب شده است، این دل خباثت پیدا کرده است، لذا خیلیها اصلاً حال شنیدن حرف حق را ندارند.
میگفتند وقتی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قرآن میخواند سر و صدا کنید که صدای ایشان شنیده نشود، روز عاشورا هم این آدمهای بدبخت شقی که برای کشتن حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه کمر بسته بودند در برابر گفتار حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و اتمام حجّت ایشان سر و صدا میکردند که اصلاً صدای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به جایی نرسد.
گاهی دیده میشود که اشخاص تلویزیون را روشن میکنند، هر فیلمی را، هر فکاهی را، هر بازی را تماشا میکنند، ولی اگر یک عالم دینی بخواهد حرف بزند آن را خاموش میکنند، خدای متعال در دل اینها را بسته است، اینها گرفتار غضب خدای متعال هستند، چون در تأدیب الهی فرمود: یک مورد «ضَنْکٌ فِی اَلْمَعِیشَهِ»[۹] این عذاب الهی است که جامعه گرفتار کسادی میشود، این گرانیهای بیحساب عکس العمل گناهان است، اگر انسان جامعه را در مسیر توحید قرار بدهد، همه اهل رحم باشند، اهل تقوا باشند، گرفتار اینطور مسئولین نمیشوند، «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»،[۱۰] خدای متعال صریحاً وعده میدهند، میفرمایند اگر مردم کشورها اهل ایمان و تقوا بودند ما برکت را هم از آسمان و هم از زمین میجوشاندیم و میباریدیم، زندگی آنها برکت میکرد، گرفتار تنگنا و فقر و ذلّت نمیشدند و تشویش پیدا نمیکردند، اینها علامت این است که انسان در زندگی اجتماعی رعایت نکرده است و جامعه به آدمهای بیتوجّه یا آدمهای قسی القلب و بیرحم مبتلا شده است که یا سوء مدیریت داشته باشند یا اینکه اصلاً بخواهند مردم را آزار بدهند و به ستوه در بیاورند و از انقلاب خودشان خسته کنند.
این یک نوع عذاب الهی است.
اما فرمود: «وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَهٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَهِ اَلْقَلْبِ»، هیچ تازیانهای و هیچ شلاقی سختتر و شدیدتر از شلاق قساوت نیست، اگر خدای متعال بخواهد کسی را حسابی بزند رحم را از دل او برمیدارد، رقّت را از او میگیرد، دیگر حرف بر او اثر ندارد.
آن کسی که موعظه پذیر است علامت این است که دلِ او سنگ نشده است و گرفتار قساوت نشده است.
راه سوم هم «جدال احسن» است، اگر اهل حکمت نیست، اهل موعظه هم نیست، ولی حرفهایی را قبول دارد، شما از آنچه که او قبول دارد، از آنجا شروع کنید و با او بحث کنید تا آرام آرام معاند به مخالف تبدیل بشود و مخالف هم به موافق تبدیل بشود، ولی بنای شما بر جذب حداکثری باشد، هر کسی را هر طور که میتوانید با خدای متعال مرتبط کنید، آنها را با خدای متعال آشتی بدهید.
لذا مسئلهی حکمت مسئلهی عقلانیت است، مسئلهی استدلال است، مسئلهی برهان است.
در مقابلِ این دو منطقه که یکی از آنها موعظه است و دیگری هم حکمت است، مسئلهی شهود و عرفان هم هست، «وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»،[۱۱] وقتی انسان در زندگی پاکیزه باشد و نگذارد آینهی دل غبار بگیرد، آنچه را که حکیم میگوید و میفهمد، عارف آن را میبیند، خدای متعال پردههای دلِ او را کنار میزند و او شهود میکند.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معلّم کتاب و حکمت
لذا خدای متعال که حکیم است بندگان خود را به حکمت دعوت میکند که در زندگی گرفتار تزلزل نشوند.
در سوره مبارکه اسراء حدود دوازده دستور است که همهی این دستورات دستوراتِ ارشادی است که عقل میفهمد و اختصاصی به ملّت و کیش خاصّی هم ندارد، اینها توصیههای بین المللی فرازمانی فرامکانی پروردگار متعال است.
«أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا»،[۱۲] که یک جملهی آن را شب گذشته عرض کردیم که «وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا».[۱۳]
حال خدای متعال که این دستورات را میدهد، در انتها میفرماید: «ذَلِکَ مِمَّا أَوْحَى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ»،[۱۴] آنچه را که ما به تو ارائه کردیم و دستور دادیم و ارشاد کردیم، این همان حکمت است، و خدای متعال حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را در دو بخش معرّفی میکند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم معلّم کتاب هستند و هم معلّم حکمت هستند.
اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «معلّم کتاب» هستند یعنی تعبّدیات، آنچه را که خدای متعال بر ما فرض کرده است، نماز است، روزه است، زکات است، خمس است، حج است، امر به معروف و نهی از منکر است، امثال اینها، آنجایی که قصد قربت لازم است… اگر شما کار درست هم انجام بدهید ولی نیّت شما خدای متعال نباشد خدای متعال از شما قبول نمیکند، در آن کلاس نمره نمیآورید. آنجایی که تعبّد است و کار عقل نیست و کار فوق عقل است، انسان باید در برابر مولای خود بپذیرد، آنجا «کتاب» است. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدهاند تا یک سری قوانین تعبّدی را که خدای متعال مکتوب و فرض کرده است و در اختیار بشر قرار داده است، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آنها را تعلیم میدهد، آنچه شما را به خدای متعال نزدیک میکند خدای متعال بر شما واجب کرده است، آنچه شما را از خدای متعال دور میکند خدای متعال آن را بر شما حرام کرده است، و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معلّم این بخش هستند.
ولی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم علاوه بر بخش کتاب، معلّم حکمت هستند. حکمت همان چیزی است که عقل با آن داوری میکند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میآید و عقل را بیدار میکند، «یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»،[۱۵] این گنجهای عقل در وجود همه هست، خدای متعال یک نیرویی به بشر داده است که میتواند خوب و بد را تشخیص بدهد، «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا»،[۱۶] ولی کسی را میخواهد که هُل بدهد تا این موتورِ درون گرم بشود و راه بیفتد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در بخش عقلانیّات معلّم حکمت است، در بخش تعبّدیات معلّم کتاب است.
داستانی از حکمت لقمان
در مورد حضرت لقمان علیه السلام هم میفرماید: «وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ»،[۱۷] ما به لقمان حکمت دادیم «أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ»، اینکه انسان در زندگی همیشه آن قسمتِ خالی را نبیند، قسمت پُر را ببیند و بدهکارِ ولینعمتِ خود باشد و از زندگی خود لذّت ببرد، از وجود لذّت ببرد، از داشتن لذّت ببرد، بینهایت دارایی دارد و توجّه ندارد، اما اگر در جایی کمبود احساس کند داد او بلند میشود.
یکی از دلایلی که لقمان اینطور زندگی میکرد این بود اربابی داشت، روزی یک چیز خیلی تلخی را داد و گفت بخور، لقمان خورد ولی هیچ اخم و عکس العملی نداشت، گویا که چیز لذیذی خورده است، آن ارباب تعجّب کرد و گفت: آیا مزهی آن را فهمیدی؟ لقمان گفت: بله! ارباب او گفت: آن که خیلی تلخ بود پس چرا هیچ عکس العملی نداشتی؟ لقمان گفت: همیشه به من غذاهای خوب دادی، یک مرتبه هم یک تلخی دادهای، آیا من آن همه محبّت را فراموش کنم و یک مرتبه تلخی را بزرگ کنم؟
این حکمت است! انسان ببیند که خدای متعال چه چیزی به انسان داده است، دادههای او نسبت به آنچه که انسان ندارد خیلی بیشتر است.
سه توصیهی گرانبها
حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هم جملهای دارند که میفرمایند: «کَانَتِ اَلْفُقَهَاءُ وَ اَلْعُلَمَاءُ إِذَا کَتَبَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ»[۱۸] فقها و حکما وقتی به یکدیگر نامه مینوشتند به سه چیز توصیه میکردند که چهارمی نداشت، این هم علامت فقاهت و فهم دین است، و هم علامت حکمت است، روش و سیرهی فقها و حکما این بوده است که یکدیگر را به سه پایگاه کمال توصیه میکردند.
یک: «مَنْ کَانَتْ هِمَّتُهُ آخِرَتَهُ کَفَاهُ اَللَّهُ هَمَّهُ مِنَ اَلدُّنْیَا»، کسی که دغدغهی بعد از مرگ خود را دارد، وقتی از خواب بلند میشود حواسِ او مرتّب جمع است که کاری نکند که به جهنّم بیفتد، کاری نکند که بهشت از دست او برود، کاری نکند که شب اول قبر، وقتی نکیر و منکر میآیند وحشت کند، مدام دغدغهی آن طرف را دارد، اگر کسی برای آخرت خود در زندگی حساب باز کرده باشد «کَفَاهُ اَللَّهُ هَمَّهُ مِنَ اَلدُّنْیَا» خدای متعال امر دنیای او را کفایت میکند، کسی که آخرت را نصب العین خود قرار داده است، در تمام کارهای دنیوی خود با یاد آخرت کار میکند، خدای متعال او را در زندگی دنیوی او گرفتار نمیکند، خود خدای متعال او را اداره میکند.
دو: «مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اَللَّهُ عَلاَنِیَتَهُ»، اگر کسی اهل تظاهر نباشد، اهل تزویر نباشد، بلکه اهل باطن باشد، یعنی نمیخواهد کارهای خیر خود را به کسی نشان بدهد بلکه میخواهد خدای متعال ببیند و از او راضی باشد، کسی که سریره و باطن و دل و نیّت و ایمان باطنی خود را اصلاح میکند لازم نیست خودنمایی کند، تو کار خوب کن که مبلّغِ او خدای متعال است، خدای متعال به کسی که نمازشب میخواند و به کسی نمیگوید نوری میدهد که هر کسی او را میبیند این نورانیّت را در او احساس میکند، محبوبیت پیدا میکند.
کار برای خدای متعال، کار با اخلاص، کار بدون ریا باعث میشود که خدای متعال ظواهر او را آنچنان تنظیم کند که مورد توجّه خلایق قرار بگیرد.
سوم: «مَنْ أَصْلَحَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْلَحَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلنَّاس»، اینها برای حکماست، این حکمت است.
ارزش گرسنگی ماه مبارک رمضان
و اما ماه مبارک رمضان کلاس تربیت حکیم است، وجود مقدّس حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: خدای متعال در معراج فرمود که ثمرهی جوع «حکومت» است، هر کسی گرسنگی را برای خدای متعال تحمّل کند خدای متعال درونِ او را، علاوه بر اینکه باطن نورانی میشود… علاوه بر حدیثی که شب گذشته به خدمت شما تقدیم کردیم که «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ یَنَابِیعُ اَلْحِکْمَهِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»،[۱۹] اگر انسان چهل روز برای خدا در کار اخلاص داشته باشد، خدای متعال چشمههای حکمت را از دل او میجوشاند و او رنگ خدای متعال را میگیرد، خدای متعال که عزیز حکیم است او هم عزیز حکیم میشود، خدای متعال او را از درون میجوشاند و چشمههای حکمت در دل او میجوشد و وقتی حرف میزند درواقع قطرات و جویبارهای حکمت است که به جان دیگران هم سرازیر میشود.
علاوه بر آن نکته، این مسئله که انسان با کنترل شکم که قلّت طعام، کم خوردن، گرسنگی را بعنوان خورشت استفاده کند، خورشت اهل الله تحمّل گرسنگی است، وقتی انسان در این یک ماه بخاطرِ خدای متعال غذای حلال را نمیخورد، ارادهای پیدا میکند که بتواند خود را از حرام خلاص کند و خود را آلوده نکند.
لذا ماه مبارک رمضان ماه حکماست، ماه عرفاست، ماه موحدین است، ماه انقطاع الی الله است.
روضه و توسّل
صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
هم شهدا و هم اسراء، هم گرسنه بودند و هم تشنه بودند، و ان شاء الله شما حسینی هستید، نزدیک افطار حتماً یک سلامی به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بدهید، آقا زین العابدین سلام الله علیه هر زمانی که سفره پهن میکردند گریه میکردند، هر زمان که آب میدیدند گریه میکردند… صاحبدلی میگفت همه آب میخورند و بعد از خورد «صلی الله علیک یا اباعبدالله» میگویند، فدای لب تشنهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، اما وجود مبارک قمر منیر بنیهاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام آب نخورده عطشِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را یاد کردند و نتوانستند آب میل کنند… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم یک پیامی از حلقوم بریدهی خویش دادهاند، نازدانهی ایشان، دختر عارفهی ایشان که چشم و گوشِ ایشان صدای برزخی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را میشنید فرمودند: از حلقوم بریدهی پدرم شنیدم:
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
شیعیان من! هر زمانی که آب گوارا میل کردید من را یاد کنید، هر وقت به تشییع پیکر شهید رفتید یک یاحسین بگویید، هر وقت دلِ شما برای غریبی سوخت یک یاحسین بگویید…
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاَ تَنْظُرونی کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
شیعیان من! جای شما خالی بود، ای کاش همهی شما در روز عاشورا بودید و این منظره را میدیدید، نه تنها به بزرگترها آب ندادند، کیفیت استسقاء من استثنایی بود و کسی در عالم چنین منظرهای را ندیده است، دستهگل من روی دست من در حال پر پر شدن بود…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به این جمعیت خطاب نمودند: «اما ترونه کیف یتلظی عطشا» آیا نمیبینید جگر فرزند من میسوزد؟ آیا نمیبینید که فرزندم در حال بال بال زدن از تشنگی است؟
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه قسم میدهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! مقدّمات ظهور را بر امام زمان ارواحنا فداه آسان بفرما.
خدایا! مقدّمات ظهور را بر منتظران امام زمان ارواحنا فداه تسهیل بفرما.
خدایا! ما را مورد رضایت حضرت حجّت ارواحنا فداه قرار بده.
خدایا! توفیق زیارت حضرت حجّت ارواحنا فداه و دیدن جمال حضرت و زانو زدن در مقابل حضرت و بوسیدن خاک قدم حضرت و شنیدن کلمات شیرین و دلنوای حضرت را بر دل ما مگذار.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم همهی علمای صالح را، در رأس این قائمه مرجع بزرگوار و زعیم عالیقدر و رهبر نورانی ما را از بلیّات محافظت بفرما.
خدایا! این سیّد را منصور و مؤیّد و مستدام بدار و دشمنان ایشان را با چوب غضب خودت ادب بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم رمضان ما را رمضانی ممتاز قرار بده.
خدایا! بر ما منّت بگذار و به لطف و کَرَم خودت همهی مریضها، مریضهای مورد نظر، آیت الله جاودان را شفاء عنایت بفرما.
خدایا! حوائج این جمع را برآورده بفرما.
خدایا! امام و شهدا را با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه محشور و روح پاکشان را از ما راضی بدار.
صلوات ختم بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۸۰ (وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ ۚ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ)
[۳] سوره مبارکه الرحمن، آیات ۱ و ۲ و ۳
[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۱۱ (وَقَالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَنْ کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)
[۵] سوره مبارکه یونس، آیه ۳۶ (وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ)
[۶] سوره مبارکه نحل، آیه ۱۲۵ (ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ)
[۷] نهج البلاغه، نامه ۳۱ (فَإِنِّی أُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ أَیْ بُنَیَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَهِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ، وَ أَیُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ. أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَهِ وَ قَوِّهِ بِالْیَقِینِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِکْمَهِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْیَا وَ حَذِّرْهُ صَوْلَهَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ وَ اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ وَ ذَکِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ سِرْ فِی دِیَارِهِمْ وَ آثَارِهِمْ، فَانْظُرْ فِیمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا انْتَقَلُوا وَ أَیْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا، فَإِنَّکَ تَجِدُهُمْ قَدِ انْتَقَلُوا عَنِ الْأَحِبَّهِ وَ حَلُّوا دیارَ الْغُرْبَهِ وَ کَأَنَّکَ عَنْ قَلِیلٍ قَدْ صِرْتَ کَأَحَدِهِمْ، فَأَصْلِحْ مَثْوَاکَ وَ لَا تَبِعْ آخِرَتَکَ بِدُنْیَاکَ.)
[۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۷۴ (ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ)
[۹] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۷۵ ، صفحه ۱۷۶ (وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِی اَلْقُلُوبِ وَ اَلْأَبْدَانِ ضَنْکٌ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ وَهْنٌ فِی اَلْعِبَادَهِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَهٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَهِ اَلْقَلْبِ.)
[۱۰] سوره مبارکه اعراف، آیه ۹۶ (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ)
[۱۱] سوره مبارکه حجر، آیه ۹۹
[۱۲] سوره مبارکه اسراء ، آیه ۲۳ (وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا)
[۱۳] سوره مبارکه اسراء ، آیه ۳۶
[۱۴] سوره مبارکه اسراء ، آیه ۳۹ (ذَٰلِکَ مِمَّا أَوْحَىٰ إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ ۗ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتُلْقَىٰ فِی جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا)
[۱۵] نهج البلاغه، خطبه ۱ (وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِیَاءَ، أَخَذَ عَلَى الْوَحْیِ مِیثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِیغِ الرِّسَالَهِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَیْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّیَاطِینُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ؛ فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَهِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَایِشَ تُحْیِیهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِیهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ [تَتَتَابَعُ] تَتَابَعُ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ أَوْ کِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّهٍ لَازِمَهٍ أَوْ مَحَجَّهٍ قَائِمَهٍ، رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّهُ عَدَدِهِمْ وَ لَا کَثْرَهُ الْمُکَذِّبِینَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّیَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ. عَلَى ذَلِکَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ و مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ.)
[۱۶] سوره مبارکه شمس، آیه ۸
[۱۷] سوره مبارکه لقمان، آیه ۱۲ (وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ)
[۱۸] الکافی ، جلد ۸ ، صفحه ۳۰۷ (عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : کَانَتِ اَلْفُقَهَاءُ وَ اَلْعُلَمَاءُ إِذَا کَتَبَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ کَتَبُوا بِثَلاَثَهٍ لَیْسَ مَعَهُنَّ رَابِعَهٌ مَنْ کَانَتْ هِمَّتُهُ آخِرَتَهُ کَفَاهُ اَللَّهُ هَمَّهُ مِنَ اَلدُّنْیَا وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اَللَّهُ عَلاَنِیَتَهُ وَ مَنْ أَصْلَحَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْلَحَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلنَّاس.)
[۱۹] جامع الأخبار ، جلد ۱ ، صفحه ۹۴
پاسخ دهید