روز چهارشنبه مورخ ۳۱ مرداد ماه ۱۴۰۳ و مصادف با شب هفدهم ماه صفر ۱۴۴۶ هـ.ق، مراسم عزاداری دهه دوّم ماه صفر بعد از نماز مغرب و عشاء در آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» و حضور عموم مردم و زائران این آستان مقدس برگزار گردید؛ مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- کشتی نجات اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) انسان را به ساحل قُرب الهی نائل میکند
- کار حَرام انسان را از چشم حقتعالی میاندازد
- انسان یا باید ذاکر باشد و یا باید شاکر باشد
- زندگی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) آیینهی حقنَماست
- اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) قرآنِ ناطق هستند
- جُدایی ناپذیری قرآن کریم و عِترت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
- وجود نازنین حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از جلوههای حقیقیِ قرآن کریم هستند
- روضه و توسّل به حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
کشتی نجات اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) انسان را به ساحل قُرب الهی نائل میکند
«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ[۲]»؛ در شب گذشته با عنایت میزبان باکَرامتمان، نائبه الزهرا (سلام الله علیها)، حضرت فاطمهی مَعصومه (سلام الله علیها) به مَحضر مبارکتان رسید که خداوند عالَم را برای آدم و آدم را برای حقّ خَلق کرده است. ما جلوهی خداییم، جلوهی حقّ هستیم. باید رنگ حقّ بگیریم که خداوند متعال با همین عبارت در قرآن کریم فرموده است: «صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً[۳]»؛ رنگ خدا و چه رنگی بهتر از رنگ خداست! خداوند حقّ مُطلق است. اگر ما در زندگی حقشناس شدیم، حقمَدار شدیم، با حقّ زندگی کردیم، باطلستیز بودیم، ما رنگ خدا گرفتهایم. و اگر حقمَدار نبودیم، اگر حقشناس نبودیم، اگر حقگرا نبودیم، اگر با باطل مبارزه نکردیم، باطلزُدایی ننمودیم، ما رنگ شیطان و رنگ هوی داریم. برای اینکه از جاذبههای هوی و هَوس نجات پیدا کنیم و در سنگر حقّ مُستقرّ بشویم و از تیرهای شیطان و نَفس اَمّاره در این سنگر که سنگر حقّ سنگرِ «لا اله الا الله» است. «کَلِمَهُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی[۴]»؛ و سنگرِ ولایت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و اولاد طاهرینش هست که امروز ولایت فقیه هم یک قطرهای از دریای ولایت حضرت علی امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؛ ولی ادامهی راه انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) است، ادامهی راه ائمهی هدی (سلام الله علیهم اجمعین) است. فرمود: «وَلاَیَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی[۵]»؛ خب ما چگونه از وادیِ تیه، وادیِ ضَلالت، وادیِ جاذبههای غَریزهی شَهوت، غَریزهی ثروت، غَریزهی شُهرت، غَریزهی ریا و غَرایز حیوانی خودمان را به سنگر توحید و سنگر ولایت بکِشیم و یا از دریای طوفانیِ نَفس و وَسوسههای مادی این عالَم خودمان را به کشتی نجات اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) مُنتقل کنیم که فرمود: «مَثَلُ أهلِ بَیتی مَثَلُ سَفینَهِ نُوحٍ؛ مَن رَکِبَها نَجا و مَن تَخَلّفَ عَنها غَرِقَ[۶]»؛ یا کشتی امام حسین (علیه السلام) که فرمود: «اِنَّ الحسینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینهُ النَّجاه[۷]»؛ هرکسی در این کشتی مُستقرّ نشود در طوفانهای دریای وسیع غَرایز و وَسوسهها به جهنّم میاُفتد و غَرق میشود؛ ولی اگر کسی در کشتی نجات اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) که همان ولایت آلالله (سلام الله علیهم اجمعین) است قرار بگیرد، به ساحل قُرب خداوند، به ساحل مُجاورت حقّ، به ساحل بهشت بَرین، فردوس اَعلی، جَنّات عَدن و بالاتر از همهی اینها جنَّهُ النَّعیم که بهشت ولایت حضرت علی امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، نائل خواهد شد.
کار حَرام انسان را از چشم حقتعالی میاندازد
ابتدا گفتیم که راهِ ریاضت است، عدّهای از این مسیر استفاده کردند. راهِ دوّم راهِ زُهد است؛ یعنی مُقیّد بودن به حَلال و حرام، دل نبستن به حُطام دنیا، با پول حَرام و شَهوت حَرام دستپاچه نشدن، حَواسمان به این باشد که شیطان ما را به حَرام نکِشاند، اما نسبت به حَلال «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ[۸]»؛ خداوند متعال اجازه داده است. زینتهایی که خداوند آنها را برای بَشر ظاهر کرده است، در دَسترس ما قرار داده است. اگر کسی در استفادهی از زینتهای مَشروع حَرام کند، دینِ خدا را پُر دافعه نشان داده است. یا طیّبات از رِزق، غذاهای حَلال، مَسکنهای حَلال، همسرهای حَلال رِزق هستند و رِزق طیّب هم از ناحیهی پروردگار متعال به بندگان ارزانی شده است. ما هم نمیتوانیم حَلال و حَرام الهی را از خودمان تَشخیص بدهیم. «لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ[۹]»؛ چرا حَرام میکنید چیزی را که خداوند بر شما حَلال کرده است؟ این مسیر زُهد همان مسیر تقواست، پایبند بودن به فَرائض و وحشتداشتن از مُحرّمات و حَرامهایی است که در زندگی در مسیر ما قرار میگیرد. وقتی جامعه آلوده باشد، انسان که میخواهد یک مسیری را طِی کند، چندین نامَحرم با شکلهای وَسوسهانگیز جلو میآید و انسان باید حَواسش جمع باشد که فرمود: «اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ[۱۰]»؛ یک نگاه حرام یک تیرِ شیطان است. گاهی به چشم قلب میخورد و چشم قلب را کور میکند. چشم دل که کور بشود، «مَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِیلًا[۱۱]»؛ هم کوردل میشود و در دنیا حقّ را تَشخیص نمیدهد، راهِ حقّ را گُم میکند، در باطل خراب میشود و میاُفتد. و هم در آخرت جَمال الهی را نمیبیند، جَمال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) را نمیبیند، از دیدن بهشت مَحروم میشود. آدم باید در گُفتارش که گاهی انسان یک کلمه غیبت کسی را میکند، آبروی کسی را میبَرد، به تَعبیر روایت با صورت در جَهنّم سُقوط میکند. خداوند ولایت خودش را برمیدارد. باید رعایت کرد که حَرامی ما را نَجس نکند. حَرامی ما را چشم خدا و چشم ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) نیندازد. گاهی با یک حَرام امام زمان (ارواحنا فداه) ناراحت میشود و دیگر نگاهمان نمیکند. یک شخصی در مَحضر امام صادق (علیه السلام) رفت و آمد داشت. خدمت حضرت امام صادق (علیه السلام) آمد و در مسیر دوشادوش امام زمان خودش راه میرفت. یکی از خدمتکارهایش آمد و او عَصبانی شد و یک حرف رَکیکی زد که به مادرش ناسزا گفت، تُهمت زد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: تا وقتی زنده هستم دیگر با تو حرف نمیزنم. گاهی آدم یک حرف میزند و امام زمان (اروحنا فداه) برای همیشه عنایتش را از او برمیدارد. این است که باید رعایت حَلال و حَرام را کرد و این کارِ آسانی نیست. «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَهَ[۱۲]»؛ این رعایت تقوا سربالایی رفتن است. آدمی که میخواهد به قُلّهی کوه برسد، هرچه جلوتر میرود نَفَس کم میآورد و رسیدن به قُلّه سختتر میشود. آدمی که میخواهد از لَذائذ دُنیوی، از جاذبههای نَفسانی خودش را بالا بکِشد، سخت است. گاهی خسته میشود و میبُرد. اما ممکن است، مُحال نیست. افرادِ باتقوا به بهشت میرسند. «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ * فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ[۱۳]».
انسان یا باید ذاکر باشد و یا باید شاکر باشد
اما نزدیکترین راه، آسانترین راه برای عُبور از جَهنّم غَرایز حَرامجو راهِ محبّت است. اُنس با خدا، اُنس با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، اُنس با ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین)، اُنس با حضرت سیدالشهدا (علیه الصلاه و السلام) که آدم با هرکسی مأنوس باشد، به زندگی با او عادت کند و فِراق برایش مشکل میشود، رعایت حالِ او برایش طبیعی میشود. لذا یادِ خداوند متعال خیلی در قرآن کریم تکرار شده است. «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا[۱۴]» ، «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَ قُعُودًا وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[۱۵]» ، «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَ لَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ[۱۶]»؛ از همهی اینها زیباتر که دلِ آدم را آب میکند، این است که خداوند ما را دعوت کرده است: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ[۱۷]»؛ خیلی عَجیب است! انگار یک رفیقی به ما میگوید که من همیشه به یادت هستم؛ من را فراموش نکُنی. خداوند میفرماید: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»؛ من را یاد بکنید، من هم شما را یاد میکنم؛ «وَ اشْکُرُوا لِی وَ لَا تَکْفُرُونِ[۱۸]». عالَم هستی یا خودِ هستیِ مُطلق است که خداست، یا نعمتِ خداست. شما چیزی را پیدا نمیکنید که نعمتِ خدا نباشد. هرچه میبینید نعمت خداست، هرچه میشنوید نعمت خداست، هرچه میخورید نعمت خداست، هرچه یاد میگیرید نعمت خداست. علم رِزق الهی است، خوراکی رِزق الهی است، پوشاک که خداوند متعال منّت گذاشته است و برای ما لباس قرار داده است که خودمان را بپوشانیم و زشتیهایمان در مَرعا و مَنظر مَخفی بماند. لباس خودش یک نعمتی است. انسانها نعمت هستند، دریاها نعمت هستند، خورشید نعمت است، ماه نعمت است، خاک نعمت است، درخت نعمت است. شما که نمیتوانید از عُهدهی شمارش او بربیایید. ولی هرچه میبینید نعمت خداست، هرچه هم میشنوید نعمت خداست. پس یا با خودم باشید و یا با نعمتم باشید. یا خودم را یاد کنید که «فَاذْکُرُونِی» میشود و یا «وَ اشْکُرُوا لِی» بدانید که سر سُفرهی من هستید، میهمان من هستید. جایی نیست که مالِ من نباشد و شما از غیرِ مالِ خدا استفاده کنید. از هرچه استفاده کنید مالالله است. پس یادِ خدا، یادِ ذاتِ رُبوبی «ذکر الله» میشود و یادِ نعمت خدا «شُکر الله» میشود. یا اهل ذکر باشید و یا اهل شُکر باشید. یا کلاستان بالاست و در نعمت هم خودِ او را میبینید که این کلاس حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. «ما رَأَیْتُ شَیْئاً الَّا وَ رَأَیْتُ اللَّهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ[۱۹]»؛ این یادِ خدا جلوهی محبّت حقتعالی است.
زندگی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) آیینهی حقنَماست
خداوند متعال برای اینکه از بندگانش دلرُبایی کند، علاوه بر اینکه همهی عالَم را آیات خودش مُعرّفی کرده است، آیه فِلش است؛ وقتی شما به چراغ قرمز میرسید، توجّه ندارید که این شیشه است، این از کُجا ساخته شده است، چطور شاخته شده است، قُطر آن چهقَدر است؛ اصلاً به این موضوعات توجّه نمیکنید. این چراغ قرمز یعنی مُتوقّف باش، یعنی از این خط عُبور نکُن تا سبز بشود. این یک چیزی را به شما نشان میدهد؛ شما اصلاً به آن توجّه نمیکنید. یا مثلاً وقتی شما به آیینه نگاه میکنید، آیا در این فکر هستید که قیمت این آیینه چهقَدر است، اندازهاش چهقَدر است، چند سانتیمتر طول آن است، عَرض آن چه اندازه است؟ اصلاً به اینها نگاه نمیکنید. آیینه برای این است که خودت را در این آیینه ببینی. خداوند متعال همهی عالَم و همهی موجودات را مانند چراغ قرمز قرار داده است، مانند آیینه قرار داده است که خدا را در آن ببینید. همهی اینها منشأ ذکر خداست. انسان باید در همهچیز خدا را ببیند و با دیدن همهکَس باید یادِ خدا را بکند. اما در میان آیات الهی خداوند مَنّان خُلفای خودش را، انبیاء (علیهم السلام) و ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) اینها کلمات تامّات هستند، اینها آیات کُبری هستند، اینها آیات عُظمی هستند. تمام زندگیشان بوی خدا میدهد، خوی خدا دارد، جلوهی خداست، جَمالالله هستند، کَمالالله هستند، قدرتالله هستند، علمالله هستند، مَظهر جَلال هستند، مَظهر جَمال هستند. انبیاء (علیهم السلام) هم زندگیشان را هرکسی نگاه میکند، میبیند که اینها دل به یکجایی دادهاند، اصلاً حَواسشان به اینجا نیست، حَواسشان به جای دیگری است. یک خَشیّتی دارند، یک تَرسی دارند، یک دَستپاچگی دارند که آدم میفَهمد که این از یکجایی حساب میبَرد، خودش را در برابر عظمت میبیند. هم سَبک زندگیشان خدانَماست، هم مُعجزاتی که دارند، مُعجزه بَشر را عاجز میکند که مثل بیاورد. قرآن کریم مُعجزهی حقتعالی است که به دست پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است و خداوند متعال تَحدّی کرده است هرکسی قرآن را قبول ندارد که کتابالله است، یک کتابی مانند آن بیاورد؛ نمیتوانند یک کتاب بیاورد، ۱۰ سوره مانند آن بیاورد؛ اگر نمیتواند یک سوره مانند آن بیاورد؛ اما نتوانستند. قَرنها گذشته است، ولی قرآن کریم مثل ندارد. همانگونه که خداوند متعال «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ[۲۰]» است، قرآنش هم «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» است.
اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) قرآنِ ناطق هستند
ولی ما دو گونه قرآن داریم: یک قرآن صامت داریم و یک قرآن ناطق داریم که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث مُتواتری که همهی رُوات اهلسُنّت قبول دارند، شیعیان هم اِجماع دارند که خداوند متعال عِترت خودش را هموَزن قرآن کریم قرار داده است. «آقای بهجت» ما (اعلی الله مقامه الشریف) که سلام خداوند بر آقای بهجت ما (اعلی الله مقامه الشریف)! چه افتخاری داشتیم! تا وقتی که آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) زنده بودند، ما سالی یک دهه در خدمت ایشان مِنبری ایشان بودیم. گاهی بعضی از روزهای جمعه هم میرفتیم که در مشهد مُقدّس بودند یا در اینجا بودند، میرفتیم و در مَحضرشان عَرض اَدب میکردیم، روضهای میخواندیم. وقتی کنار ایشان مینشستیم، در گوش ما یک چیزهایی میگفتند. هوای ما را داشتند. ما را مُراقب بودند که نیُفتیم. حالا دیگر اینها رفتند، دیگر ما اینها را نداریم. ایشان میگفتند: اگر میخواهید امام زمان (اروحنا فداه) را ببینید، قرآن کریم را نگاه کنید. این قرآن، قرآنِ صامت است. اگر دقّت کنید پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: قرآن و عِترت هیچوقت از همدیگر جُدا نمیشوند. «لَنْ یَفْتَرِقَا[۲۱]»؛ یعنی هیچگاه اینها از همدیگر جُدا نمیشوند. اگر جُدا نمیشوند، شما هروقت در مَحضر قرآن کریم هستید، در مَحضر امام زمان خودتان هستید. چهقَدر خوب است وقتی قرآن را باز میکنید، به یاد بیاورید این قرآنِ صامت از زبان قرآنِ ناطق با حفاظت قرآنِ ناطق خداوند متعال این کَلام خودش را ارائه فرموده است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۲۲]»؛ آیات قرآن کریم تَحت حفاظت حُجّت بر حقّ خدا قرآنِ ناطق است.
جُدایی ناپذیری قرآن کریم و عِترت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
همهی کتابها که در زمان انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) آمدهاند، بعد از رِحلت انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) دستخوش تَحریف قرار گرفتند. چون عِدْل نداشتند، مُحافظ نداشتند؛ اما خداوند متعال برای قرآن کریم مُحافظ قرار داد. عِترت در کنار قرآن کریم است. این نه تنها «حدیث ثقلین» که مُتواتر است همهی مسلمانان عالَم با فرقههای مُختلف این را قبول دارند، بلکه ریشهی قرآنی دارد. دو آیه از قرآن کریم به خدمت شما عَرض میکنم و بعد به تناسب روز راجع به زیارت امام حسین (علیه السلام) و زیارت اَربعین اگر انشاءالله عنایت کنند و بر زبانم جاری بشود، چند نکته را عَرض میکنم که همه خوراکِ دل است، چاشنیِ محبّت دلهای بیقرارِ حسینی شماست. ما هم سیاهی لشکر هستم. «أُحِبُّ الصَّالِحینَ وَ لَستُ مِنهُم[۲۳]». سورهی مبارکهی واقعه را قَدر بدانید. سورهی مبارکهی واقعه را هرشب بخوانید؛ اگر هرشب نمیتوانید بخوانید، شبهای جمعه تَرک نکنید. فرمود: هرکسی که در شبهای جمعه سورهی مبارکهی واقعه را میخواند، خداوند متعال دو موهبت به او میدهد، دو نگاه به او میکند؛ یکی این است که در زندگی دنیا فقیر نمیشود؛ دوّم اینکه فقیر از دنیا نمیرود. ثروتی که در عالَم بَرزخ، در عالَم بقاء ما را ثروتمند میکند، مُتکمّن میکند، سرافراز میکند، ولایت محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) است. کسانی که شبهای جمعه سورهی مبارکهی واقعه را میخوانند، اینها ولایت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را با خودشان میبَرند. خداوند توفیق میدهد و این ثروت و این گَنج را با خودشان به عالَم قَبر میبَرند. خداوند متعال در سورهی مبارکهی واقعه فرمود: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ * لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۲۴]»؛ دیگر از این واضحتر؟! این همان روایت ثقلین است. «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ»؛ این آیه برای بنده خیلی هَیجانانگیز است و خداوند خیلی مطلب راجع به این آیه در قلبم قرار داده است، ولی فُرصتی نیست. همینقَدر که خداوند متعال میفرماید: این قرآنِ کریم است. هروقت به قرآن مُراجعه میکنید، احساس کنید به وَرق و کاغذ مُراجعه نمیکنید؛ به یک حقیقتِ کَریم که شما را نااُمید نمیکند، مُراجعه میکنید. قرآن کریم بابالحَوائج است؛ والله قَسم قرآن کریم بابالحَوائج است. قرآن شَفیع است، قرآن هادی است، قرآن زبانِ خداست، قرآن نورِ خداست، قرآن وَحی الهی است، قرآن زنده است، قرآن زندگیساز است، قرآن به آدم روح میدهد. کاغذ نیست؛ این کاغذ و خطّی که میبینید تلفن همراه شماست؛ باطنِ او یک چیزی دیگری است. قرآن شما را به جای دیگری وَصل میکند. حَبلالله است؛ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا[۲۵]». «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ»؛ این قرآن کریم است. این قرآن که کریم است، چه کسی دَسترسی به آن دارد؟ «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ خیلی روشن است! قرآن کریم را با لَفظ کرامتش، با لَفظ کریمبودنش غیر از مُطهّرون کسی به آن دَسترسی ندارد. حالا مُطهّرون چه کسانی هستند؟ در سورهی مبارکهی احزاب فرموده است: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا[۲۶]». بنابراین قرآن و عِترت با اِعلان خود قرآن کریم از همدیگر جُدایی ندارند. اگر جُدایی ندارند، ما باید این قرآن را به مَنزلهی یک کُد بدانیم که ما را به حقیقتِ قرآن که امام زمان (ارواحنا فداه) و انسانِ کامل است، وَصل میکند. شما با مُراجعهی به قرآن کریم دستتان به دامان امام زمان (ارواحنا فداه) میرسد. گاهی هم همین قرآن را در دست بگیرید و بگویید: آقا! قرآن را به مَحضر شما آوردهام، میخواهم خودتان را ببینم، میخواهم با خودتان وَصل بشوم. این قرآن تابلوی جَمال امام زمان (ارواحنا فداه) و اهلبیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) است و جلوهی خداست، بزرگترین آیتِ حقّ در عالَم امکان است. قرآن کریم یک روی یک سکّه است و امام عصر (ارواحنا فداه) و حُجّت خدا و حُجج بالغه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (سلام الله علیهم اجمعین) هم آن روی سکّهی حقیقت هستند. هر دو حقیقتنَما هستند؛ مُنتها یک سکّهای است که یک طرف آن قرآن است و یک طرف آن حُجّت بالغهی خداست. این یک نکته بود که مُراجعهی بعه قرآن کریم باید با محبّت باشد. چرا؟ برای اینکه خداوند واجب کرده است: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى[۲۷]»؛ هم خودِ قرآن چون کَلامالله است، هرکسی خدا را دوست دارد حرفِ او را هم دوست دارد. آدم دوست دارد صدای حَبیب خودش و مَعشوق خودش را بشنود. با گُفتگوی با او خسته نمیشود؛ میخواهد همینجور ادامه پیدا بکند. باز مطالبی هست که خداوند متعال قسمت بکند تا در یک فُرصتهایی و در یک جاهایی دور هم باشیم و بنده عَرض کنم که چگونه عاشق از گُفتگوی با مَعشوق خسته نمیشود. مُدام کَلام را طول میدهد که جلسه طول بکِشد و جُدایی پیش نیاید. این است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از نماز خسته نمیشد. نمازِ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای او چاشنی بود. گفت: وقتی من نماز میخوانم، شما غذا میخورید و چشمتان نور میگیرید، ولی من نماز میخوانم و چشمم نور میگیرد؛ اما با این تفاوت که شما غذا میخورید و سیر میشوید، ولی من از نماز سیر نشدم. همینجور که ازنماز سیر نمیشدم، از قرآن خواندن هم سیر نمیشدم. دائماً زبانشان تلاوت قرآن کریم بود.
وجود نازنین حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از جلوههای حقیقیِ قرآن کریم هستند
این قرآن، قرآنِ صامت است، کُدی برای رسیدن به قرآنِ ناطق است. یکی از جلوههای حقیقی قرآنِ ناطق وجود نازنین حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) است که همهی وجودش قرآن بود. مُلاحظه میکنید که در مورد حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در قرآن کریم چندجا تابلوی امام حسین (علیه السلام) آمده است. یکی آیهی تَطهیر است، یکی آیهی مُباهله است، یکی آیات سورهی مبارکهی «هَل أتی» است، یکی همین آیهای است که بر ما واجب میکند محبّت اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) را که بر ما واجب کرد؛ اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) هم که از قرآن جُدا نیستند، پس محبّت قرآن کریم هم بر ما واجب است. اگر محبّت قرآن کریم واجب است، ما در هر رکعت از نمازمان دو سوره از قرآن کریم را واجب است که بخوانیم. پس محبّت نماز هم بر ما واجب میشود. نماز عاشقانه بخوانیم، نماز عارفانه بخوانیم، نماز خاضعانه بخوانیم. نمازی که زبان لَقلَقه دارد، ولی دل با خدا نیست. این نماز روح ندارد. روحِ نماز آن محبّت و عشق است که شما را وادار به نمازخواندن میکند. لذا حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) خودِ قرآن است، قرآنِ ناطق است و قرآن کریم تابلوی جَمال امام حسین (علیه السلام) را در آیات مُتعدد به ما بیان فرموده است. حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) بعد از شهادتش هم، هم حُلقوم مبارکش و هم سر مُقدّسش در مراحل مُختلف قرآن را تلاوت کرده است؛ «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا[۲۸]». اینکه شما میبینید این سِیل جمعیّت، این دریای خروشانِ عشقی که به صورت راهپیمایی اَربعین، رَزمایش اَربعین، هَمایش اَربعین و یک مانُور عاشقانهی استقبال از آمدن امام زمان (ارواحنا فداه) به راه اُفتاده است، اینها جلوههای عشق به امام حسین (علیه السلام) است. اگر میخواهیم عاقبت بخیر بشویم، اگر میخواهیم مؤمن بشویم، باید عاشق امام حسین (علیه السلام) بشویم؛ چون عاشق نمیتواند با مَعشوق مُخالفت بکند. اصلاً نمیشود که آدم کسی را دوست داشته باشد، دوستی او نیز در حَدّ عشق باشد و او را برَنجاند. مَگر خودش را میبخشد؟ همهی دَغدغهاش این است که نکند از چشم او بیُفتم و بگوید که من دیگر با تو رابطه ندارم. این جلوهی جَمال و جَلال خداوند حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است که همهی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) هم خاکِ قَبر امام حسین (علیه السلام) را قبل از شهادت ایشان زیارت کردهاند، بر امام حسین (علیه السلام) گریه کردهاند ـ انشاءالله آنهایی که رفتند، سالم برگردند؛ خداوند به من و شما هم روزی کند که در این ایّام اَربعین ما هم خودمان را زیر قُبّهی امام حسین (علیه السلام) ببینیم ـ و هم برحَسب روایت انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) از خداوند اِذن خواستند که به زیارت قَبر شریف امام حسین (علیه السلام) بعد از شهادت نائل بشوند. و مَصدر جَلال اِذن زیارت به انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) داد. لذا قافلهی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) یعنی ۱۲۴ هزار پیامبر عَلیالدّوام به صورت یک کاروان میآیند، تَشرُّف پیدا میکنند، زیر قُبّهی امام حسین (علیه السلام) زیارت میکنند، آنها برمیخیزند و بعد هم گروه دیگری از انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) میآیند. مَلائکه هم همینجور هستند. تمامی مَلائکه از خداوند متعال اِذن خواستند و خداوند هم اجازه داده است و اینها هم یک گروهی میآیند، جای خودشان را خالی میکنند و گروه دیگر از مَلائکه میآیند. پس وقتی شما به زیارت حضرت امام حسین (علیه السلام) رفتید، تنها امام حسین (علیه السلام) را زیارت نمیکنید؛ بلکه یک گروه کَثیری از مَلائکه و انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) با شما در حال زیارت هستند. آنجا آدم باید خیلی حَواسش جمع باشد؛ حضرت ابراهیم (علیه السلام) آمده است، حضرت موسی (علیه السلام) آمده است، حضرت عیسی (علیه السلام) آمده است، حضرت نوح (علیه السلام) آمده است، حضرت اَیّوب (علیه السلام) آمده است، حضرت یونس (علیه السلام) آمده است، خاتَم انبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است. همه در حَرم امام حسین (علیه السلام) موج میزنند تا زیارت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را بکنند.
روضه و توسّل به حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
و ما این قَبر شَریف را زیارت میکنیم، اما اوّلین زائری که آمد و امام حسین (علیه السلام) را زیارت کرد، قَبری نبود، علامتی نبود؛ اَمان از دل زینب (سلام الله علیها)!
«از حَرم تا قَتلگه زینب صدا میزد حسین *** دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین»
خدمت امام سجّاد (علیه السلام) آمد. عَرضه داشت: پسر برادرم! حُجّت خداوند هستی، آسمان سیاه شده است، زمین میلَرزد. فرموده باشند: عَمّه جان! پَرده را کنار بزن. وقتی پَرده را کنار زد، امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: پدرم را به قَتل رساندند. حضرت زینب کُبری (سلام الله علیها) از خیمه بیرون آمد. راوی میگوید: «فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ[۲۹]»؛ به خدا قَسم از یاد نمیرود. دیدم یک خانم بلندبالایی از خیمه بیرون زد، دو دستش را بر روی سرش گذاشته است و دَوان دَوان به طرف قَتلگاه میرود. بالای تَلّ زینبیه آمد. یک نگاهی کرد، دید: «وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِه[۳۰]»؛ این حَرامزاده روی سینهی اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نشسته است. «قَابِضٌ عَلَى شَیْبَتِکَ[۳۱]»؛ من دیگر روی این را ندارم که این را ترجمه کنم. همینقَدر شمشیر به گلوی امام میزد، بیبیِ عالَم بیچاره شد. فریاد میزد: «اَما فیکُمْ مُسْلِمْ[۳۲]»؛ در میان این همه مردم یک مسلمان پیدا نمیشود تا از پسر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کند. مرحوم آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) میفرمودند: حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در عالَم مَعنا صدایش را به خواهرش رساند: «یَا اُختاه! اِرجِعی اِلی الفسطاطِ»؛ خواهرم! به خیمه برگرد، نگاه نکُن.
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! به عظمت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) لباس ظُهور بر قامت امام زمانمان (ارواحنا فداه) بپوشان.
خدایا! نظام ما، رهبر ما، مردم حسینی و اَربعینی ما، مردم مُقاومتی ما، جبههی مُقاومت ما را دشمنشاد مَگردان.
خدایا! خیر و برکتت را بر این مردم نازل بفرما.
خدایا! دستهای ما را از دامان اَربابمان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) خالی برمَگردان.
خدایا! السّاعه همهی ما را ببخش و بیامُرز.
خدایا! سایهی رهبر عزیزمان را تا ظُهور مُستدام بدار.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ الی ۲۸٫
[۲] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۱٫
«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ ۗ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ».
[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۳۸٫
«صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً ۖ وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ».
[۴] التوحید، ص ۲۵، ح ۲۳؛ معانی الأخبار، ص ۳۷۱، ح ۱؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ۲، ص ۱۳۵، ح ۴؛ ثواب الأعمال، ص ۲۱، ح ۱؛ بشاره المصطفى، ص ۲۶۹؛ بحار الأنوار، ج ۳، ص ۷، ح ۱۶.
«لَمّا وافى أبُو الحَسَنِ الرِّضا علیه السلام بِنَیسابورَ وأرادَ أن یَخرُجَ مِنها إلَى المأمونِ ، اجتَمَعَ إلَیهِ أصحابُ الحَدیثِ ، فَقالوا لَهُ : یَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، تَرحَلُ عَنّا ولا تُحَدِّثُنا بِحَدیثٍ فَنَستَفیدَهُ مِنکَ! – وکانَ قَد قَعَدَ فِی العَمّاریَّهِ – فَأَطلَعَ رأسَهُ وقالَ : سَمِعتُ أبی موسَى بنَ جَعفَرٍ یَقولُ : سَمِعتُ أبی جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ یَقولُ : سَمِعتُ أبی مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍّ یَقولُ : سَمِعتُ أبی عَلیَّ بنَ الحُسَینِ یَقولُ : سَمِعتُ أبیَ الحُسَینَ بنَ عَلیِّ بنِ أبی طالِبٍ یَقولُ : سَمِعتُ أبی أمیرَ المُؤمِنینَ عَلیَّ بنَ أبی طالِبٍ یَقولُ : سَمِعتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللّه علیه و آله یَقولُ : سَمِعتُ جَبرَئیلَ یَقولُ : سَمِعتُ اللَّهَ Uیَقولُ : «لا إلهَ إلَّا اللَّهُ حِصنی ؛ فَمَن دَخَلَ حِصنی أمِنَ مِن عَذابی. قالَ : فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَهُ نادانا : «بِشُروطِها ، وأنا مِن شُروطِها».
[۵] عیون أخبار الرضا علیه السلام، جلد ۲، صفحه ۱۳۶٫
«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْحُسَیْنِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْفَزَارِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ بَحْرٍ اَلْأَهْوَازِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ عَمْرٍو قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ بِلاَلٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ جَبْرَئِیلَ عَنْ مِیکَائِیلَ عَنْ إِسْرَافِیلَ عَنِ اَللَّوْحِ عَنِ اَلْقَلَمِ قَالَ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَلاَیَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»
[۶] کنز العمّال : ۳۴۱۵۱٫
[۷] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ۱۳۷۸ ق، ج ۱، ص ۶۰؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ ق، ج ۱، ص ۲۶۵.
«دَخَلتُ عَلى رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله وَ عِندَهُ أُبیُّ بنُ کَعبٍ ، فَقالَ لی رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله مَرحَبا بِکَ یا أبا عَبدِ اللّهِ ، یا زَینَ السَمَواتِ وَ الأرَضینَ ، قالَ لَهُ أبَیٌّ : وَ کَیفَ یَکونُ یا رسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله زَینُ السَّماواتِ وَ الأرَضینَ أحَدٌ غَیرُکَ ؟! قالَ : یا أبَیُّ وَ الَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ نَبیّا إنَّ الحُسَینَ بنَ عَلیٍّ فی السَّماءِ أکبَرُ مِنهُ فی الأرضِ ، وَ إنَّهُ لَمَکتوبٌ عَن یَمینِ عَرشِ اللّهِ عزّ و جلّ : مِصباحُ هُدىً وَ سَفینَهُ نَجاهٍ وَ إمامٌ غَیرُ وَهنٍ وَ عِزٌّ وَ فَخرٌ وَ عَلَمٌ وَ ذُخرٌ».
[۸] سوره مبارکه اعراف، آیه ۳۲٫
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ۚ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ».
[۹] سوره مبارکه تحریم، آیه ۱٫
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ ۖ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ ۚ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ».
[۱۰] جامع الأخبار، جلد ۱، صفحه ۱۴۵٫
«وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ تَرَکَهَا خَوْفاً مِنَ اَللَّهِ أَعْطَاهُ إِیمَاناً یَجِدُ حَلاَوَتَهُ فِی قَلْبِهِ».
[۱۱] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۲٫
[۱۲] سوره مبارکه بلد، آیه ۱۱٫
[۱۳] سوره مبارکه قمر، آیات ۵۴ و ۵۵٫
[۱۴] سوره مبارکه احزاب، آیه ۴۱٫
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا».
[۱۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۹۱٫
[۱۶] سوره مبارکه نور، آیه ۳۷٫
«رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَ لَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاهِ وَ إِیتَاءِ الزَّکَاهِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ».
[۱۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۲٫
«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لَا تَکْفُرُونِ».
[۱۸] همان.
[۱۹] پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازى، جلد ۳، صفحه ۸۹٫
[۲۰] سوره مبارکه شوری، آیه ۱۱٫
«فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ۚ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَ مِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا ۖ یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ ۚ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ ۖ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ».
[۲۱] إرشاد القلوب، جلد ۱، صفحه ۱۳۱٫
«وَ قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی کِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ».
[۲۲] سوره مبارکه حجر، آیه ۹٫
[۲۳] الأمالی (للمفید)، النص، ص ۱۵۲٫
[۲۴] سوره مبارکه واقعه، آیات ۷۷ الی ۷۹٫
[۲۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰۳٫
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا ۚ وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ کُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ».
[۲۶] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳٫
«وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ ۖ وَ أَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَ آتِینَ الزَّکَاهَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا».
[۲۷] سوره مبارکه شوری، آیه ۲۳٫
«ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ».
[۲۸] سوره مبارکه کهف، آیه ۹٫
[۲۹] لهوف، سید بن طاووس، ص ۱۳۳-۱۳۴٫
«قَالَ فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ تَنْدُبُ الْحُسَیْنَ وَ تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیبٍ …. یَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُکَ سَبَایَا وَ ذُرِّیَّتُکَ مَقْتَلَهً تَسْفِی عَلَیْهِمْ رِیحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْباً بِأَبِی مَنْ فُسْطَاطُهُ مُقَطَّعُ الْعُرَى بِأَبِی مَنْ لَا غَائِبٌ فَیُرْتَجَى وَ لَا جَرِیحٌ فَیُدَاوَى بِأَبِی مَنْ نَفْسِی لَهُ الْفِدَاءُ بِأَبِی الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِی الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ السَّمَاءِ بِأَبِی مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِیِّ الْهُدَى بِأَبِی مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی خَدِیجَهُ الْکُبْرَى بِأَبِی عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى بِأَبِی فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ سَیِّدَهُ النِّسَاءِ بِأَبِی مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ صَلَّى. قَالَ الرَّاوِی: فَأَبْکَتْ وَ اللَّهِ کُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِیق…».
[۳۰] حارالأنوار، مجلسی، ج ۹۸، ص ۳۲۲، باب ۲۴؛ کیفیت زیارت عاشوراء، ص ۲۹۰٫
«وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِکَ وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلَى نَحْرِکَ قَابِضٌ عَلَى شَیْبَتِکَ بِیَدِهِ ذَابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ».
[۳۱] همان.
[۳۲] العوالم الامام حسین علیه السلام، ص ۲۹۹.
پاسخ دهید