روز پنجشنبه مورخ ۱۳ مرداد ماه ۱۴۰۱ و مصادف با شب هفتم محرم الحرام، اولین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد. در این مراسم حضرت «آیت الله صدیقی» در سخنانی، بندگی را لازمه تجلّی پروردگار در انسان دانستند و با بیان اینکه حکومت دینی لازمه گسترش عبودیت و شکلگیری جامعه توحیدی است، گفتند: نقش جاذبه حسینی در پرورش روحیه بندگی و دستگیری و نجات بشر از انواع آلودگیها بیبدیل است. همچنین در این مراسم آقای «محمدحسن موحدی» آیاتی از کلام الله مجید را تلاوت کردند، «آقای مهدی سماواتی» به ذکر مصیبت و قرائت دعای توسل پرداختند و آقای «سیدرضا نریمانی» نیز مرثیهسرایی و نوحهخوانی کردند؛ مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- مقدّمه
- محبّت منشأ آفرینش انسانهاست
- منّتی که پروردگار عزیز و حکیم بر سر بندگانش گذاشته است
- انسان در هر حال میتواند با امام زمان خودش مأنوس باشد
- جذبهی امام حسین (علیه السلام) را احدی در عالَم ندارد
- مسألهی حیا در فطرت بَشر قرار دارد
- قیام حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) مقابلهی با حکومت تحمیلی بود
- انعکاس برکات انقلاب اسلامی در اقصی نقاط جهان
- روضه و توسّل به حضرت علی اصغر (علیه السلام)
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۲]»؛ ایّام ماتمِ سالار شهیدان و مصیبت جانکاهِ مولایمان حضرت امام حسین (علیه السلام) و اصحاب ایشان و محنت اهلبیت ایشان (سلام الله علیهم اجمعین) را به محضر شریف امام زمانمان (ارواحنا فداه) و به حضور مبارک نایب امام زمانمان (ارواحنا فداه)، مرجع بزرگ و زعیممان و همهی ملّت در سوگ نشسته تسلیت عرض مینمایم.
محبّت منشأ آفرینش انسانهاست
خداوند علیِّ حکیم، عالَم را برای آدم آفریده است و آدم را برای بندگی خلق نموده است و بندگی خداوند مقدّمهی تجلّی حقتعالی در وجود بندگان اوست. اوّلین انسانی که خداوند بر روی زمین آورده است و از او به عنوان خلیفه یاد کرده است، خلیفه نماد و نمودی از «مستخلف عنه» است، لذا فرموده است: «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا[۳]»؛ این تعلیمِ اسماء در وجود خلیفهی خداوند تعلیمِ ذهنی نیست، تعلیمِ کتابی نیست، تعلیم علوم حصولیّه و مفهومی نیست؛ بلکه خلیفهی خداوند کسی است که عینیّتِ اسماءالله است، مظهر صفات جمال خداوند و مظهر صفات جلالِ حقتعالی است. یکی از صفاتِ خداوند متعال، ربوبیّت خداوند است، یکی از صفاتِ خداوند متعال، هادی بودن خداوند است، یکی از صفاتِ خداوند متعال، حاکمیّت خداوند است، آمریّت خداوند است. از صفات پروردگار عزیز و عظیم، عدل خداوند متعال است و خداوند منّان برای تأمین بندگی که صاف شدن، زلال شدن و نجات از حجابهای بین خداوند و بندهی خداوند است، پروردگار عزیز هم به صورت تکوینی همیشه این خلیفه را در عالَم دارد که جاذبهی خلیفهاللهی او و فطرتهایی که به سوی خداوند متعال روان هستند، اینها را جذب میکند و در مسیر طهارت و پاکی قرار میدهد. هم نسبت به ناپاکیها، آلودگیها و گناهان پیشگیری دارد، دفع دارد و هم با شفاعت و عنایت ازآلودگان رفعِ ناپاکی مینماید و کسانی هم که از مرحلهی همراهی با خلیفهالله سرباز زدند، آنها از دایرهی عبودیّت خداوند متعال اخراج میشوند و برای همیشه از بهشت محروم میمانند. فلسفهی حکومت در ادیان الهی، حضور جلوهی کامل خداوند متعال در میان همهی خلایق است. «کنتُ کنزاً مخفیاً فاحببتُ اَن اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف[۴]»؛ خداوند گنجِ مخفی است و محبّت حقّ اقتضای این را داشت که این گنج معرفت را در نهاد بَشر قرار بدهد و همین محبّت منشأ آفرینش انسانها شده است.
منّتی که پروردگار عزیز و حکیم بر سر بندگانش گذاشته است
سلسلهی جلیلهی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) دارای خلافت موهبتی هستند، دارای امامت موهبتی هستند، انتصاب حقتعالی هستند. پروردگار عزیز هم در مورد حضرت آدم (علیه السلام) فرموده است: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً[۵]»؛ این جعلِ خلافت و آن تعلیمِ اسماء، همگی یک چیز هستند. ظرفیّت بَشر و انسان کامل، مظهریّت برای همهی اسماء و صفاتِ حضرت حقّ (جلّ و اعلی) است. لذا آدم آیتِ بزرگ خداوند متعال است، جلوهی تمامنمایِ صفات جمال و جلال و صفاتِ کمالیّه است. بعد از حضرت آدم (علیه السلام) نیز انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) یکی پس از دیگری همین مرآتیّت را داشتهاند و خداوند منّان در مورد حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام)، مسألهی امامت را در شأن ایشان دیده است و فرموده است: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۶]»؛ امامت مقامی است که خداوند متعال بعد از مقامِ خُلّت، بعد از مقام نبوّت و بعد از مقام رسالت به خلیل خودش موهبت فرموده است و خلعت امامت را که اشراف بر ملکوت عالَم است، عطا فرموده است و در قرآن کریم میفرماید: «وَ کَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ و َلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ[۷]»؛ او اهل یقین بود. هم علم الیقین و هم حقّ الیقین و هم عین الیقین در وجود امام محقّق هستند و حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) وجود محیطی دارد و با ملکوت و باطن عالَم آشنایی دارد و به آن اشراف دارد و در میان سلسلهی جلیلهی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین)، اَکملِ انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) و اشرف انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین)، حضرت ختمی مرتبت محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند که در آیات کریمه هم شأن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) شأن ویژهای است و مقام ایشان نسبت به همهی انبیاء برتر است و هم خمسهی طیّبه و ائمهی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) «خَلَقَکُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ حَتّى مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فی بُیُوتٍ أذِنَ اللّهُ أنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ[۸]» هستند. اینها چلچراغ عرش خداوند بودند، نور عرش الهی بودند، زینت عرش بودند. خداوند متعال بر ما منّت گذاشتند و اینها نزول اجلال فرمودند تا دلهای ما را با جمال الهی آب کنند تا ما نسبت به غیر الهی انقطاع پیدا کنیم و مجذوب هستی مطلق بشویم، از نمودها به بود و از سرابها به حقیقت توجّه نماییم و مراتبِ کمال را که سِیر در اسماءِ الهی است، طی نماییم و به تعبیر مرحوم «آیت الله بهجت[۹]» (اعلی الله مقامه الشریف) که فرمودند: «مِن حرمٍ إلی حَرم» باشید، سعی کنید حَرَمی بمانید، همیشه سِیرِ اسمائی داشته باشید.
انسان در هر حال میتواند با امام زمان خودش مأنوس باشد
«وَ بِأَسْمَائِک الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکانَ کلِّ شَی ءٍ[۱۰]»؛ اگر انسان حَرَمی باشد، «فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ[۱۱]»، امام خلیفهی خداوند و جلوهی خداوند متعال است، حضور حقتعالی در وجود او هست و انسان به هر طرفی رو نماید، میتواند با امام زمان خودش مأنوس باشد. یکی از حالت مراقبهی مرحوم علّامه «آیت الله مصباح یزدی[۱۲]» (اعلی الله مقامه الشریف) این بود که میفرمودند: گاهی اگر انسان فکر کند که در کنار امام زمان (ارواحنا فداه) نشسته است و حضرت در حال نگاه کردن به انسان است، تنها فکر نیست؛ بلکه یک واقعیّت است. «فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ». آیهی تطهیر و آیهی مباهله افضلیّت خمسهی طیّبه را نسبت به همهی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) اثبات مینماید و کلمهی «إنّما» دارد. «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا[۱۳]»؛ اوجِ پاکی و طهارت، «سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا[۱۴]» است که پروردگار عظیمالشأن با عنایت خاصّ خودشان به جانِ اینها، شراب محبّت خودش را ریخته است، «التامّین فی محبه الله[۱۵]» شدهاند و از غیر خداوند پاک شدهاند. این شرابی هم که در سورهی مبارکهی هلأتی آمده است که فرموده است: «سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا» شرابی است که میفرماید: «یُطَهِّرُهُمْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سِوَی اللَّهِ[۱۶]». اینها اسم اعظمِ هستند و همهی اسماءِ الهی در وجودشان موج میزند و سِیرشان هم سِیرِ حَرَمی است و هر لحظه جلوهی یکی از اسماءِ الهی هستند و اینها در ارتباط با عالَم امکان خلیفهی مطلق هستند. انسان کامل، جلوهی کامل است، اسم اعظم است.
جذبهی امام حسین (علیه السلام) را احدی در عالَم ندارد
اما در میان حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) که از رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (سلام الله علیهم اجمعین) و حضرت زهرا (سلام الله علیها)، حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) دارای ویژگیهایی هستند که برای تأمین روحیهی بندگی، جَذبهای که امام حسین (علیه السلام) دارند، احدی در عالَم دارای این جلوه و این جَذبه نیست و در قرآن کریم دو آیه دلیل بر سبقت وجود نوری این بزرگوار در کنار خمسهی طیّبه است. یکی این آیهای که میفرماید: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ[۱۷]» و آیهی دیگر این آیهی کریمه است که فرموده است: «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ[۱۸]»؛ که هم در موردِ این کلماتی که حضرت آدم (علیه السلام) تلقّی کردند، امشب هم شبِ جمعه است و انشاءالله خداوند متعال با عنایت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) به ما هم حال توبه بدهد و دامن امام حسین (علیه السلام) را بگیریم و حُرِّ امام حسین (علیه السلام) بشویم. به برکت آن کلماتی که حضرت آدم (علیه السلام) با آن کلمات توبهاش قبول شد و پس از انقطاعی درب وصال برای ایشان باز شد، انشاءالله ما هم به برکت عنایت حسینی با آن کلمات آشنا بشویم و در دل ما جلوه کند و ما هم از همهی حجابهایمان خلاص بشویم و نور الهی در وجود ما بتابد. فلسفهی حکومت هم جلوهی کامل خداوند متعال است و هم پاسداری فطرتهای بَشر از آلوده شدن به غیر خداوند است. «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ[۱۹]»؛ فرشتگان حجاب ندارند؛ لذا شهود وجودی دارند و خداوند در وجود آنها خودشان را نشان میدهد. اما بَشر گرفتار ذهن است، گرفتار تعلّقاتی است که گرفتار غفلت میشود و خداوند متعال را از یاد میبرد. حکومت لازم است تا جامعه را تربیت توحیدی کند. نقش حکومت امام زمان (ارواحنا فداه)، این است که میفرماید: «الَّذى یَمْلاُ الاَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً[۲۰]»؛ قسط و عدل هدف متوسط است و هدفِ نهایی «إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى[۲۱]» است، «وَ أَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى[۲۲]» است. کسی در مسیر ظلم به خداوند نخواهد رسید؛ اما در مسیر عدالت و قسط است که جانِ بَشر بر اصل خودش اُنس پیدا مینماید و دَوام ذکر پیدا مینماید. ذکر و ذاکر و مذکور در فناءِ فیالله یکی خواهد بود؛ «هم دعا از تو اجابت هم ز تو[۲۳]».
مسألهی حیا در فطرت بَشر قرار دارد
از این جهت خداوند متعال اجازهی حکومت به هرکسی نداده است. حکومت از جانب حقتعالی است و شایستهی کسی است که جلوهی خداوند متعال باشد، حقنما باشد، خدانما باشد. شایستهی کسی است که خودی ندارد تا خودنمایی کند. خشیّت انبیاء الهی (سلام الله علیهم اجمعین) و خاتم آنان، ائمهی هدی (سلام الله علیهم اجمعین) و خاتم اوصیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر خداوند از همه بیشتر بوده است. خوفشان، خشیّتشان، تواضعشان و تضرّعشان در برابر خداوند از همه بیشتر است و خداوند چیزی که در وجود اینها موجب وسوسه بشود و از موقعیت رهبریشان سوء استفاده بکنند، برایشان باقی نگذاشته است. لذا مسألهی رهبری و امامت عهدالله به شمار آمده است و خداوند متعال به حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) فرموده است: «قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ[۲۴]». از سوی دیگر عنایت است، امتیاز معنوی است. رهبر جامعه الگوی جامعه است، رهبر جامعه دلبر جامعه است، رهبر جامعه به منزلهی عقل جامعه است، رهبر جامعه به منزلهی قلب جامعه است. هم احساسشان را اشباع مینماید و هم از نظر عقلی اینها را در مسیر عقلانیّت به سوی کمال رشد میدهد. «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۲۵]»؛ دیگر عدالت برای آنها تحمیلی نخواهد شد. اگر فضای تربیتی، توحیدی باشد، عدل شیرین است، امانت شیرین است، صداقت شیرین است، خدمت شیرین است، ایثار مطلوب است، نثار برای انسان ایدهآل است و همهی بدیها برای بَشر تحمیل است؛ زیرا فطرت بَشر هم در توحید میفرماید: «أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ[۲۶]» و هم در مسألهی اصول کُلّی دین، فرموده است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا[۲۷]». آنچه در اسلام به عنوان فرائض، به عنوان دستورات الزامی از جانب خداوند متعال به ما رسیده است، همگی گُمشدههای فطرت ماست، چیزهایی هستند که ما آنها را لازم داریم و در درون هم نسبت به آنها عطش داریم. ولی بعد تحمیل میشود، عادت میشود. از این رو دروغ خلاف فطرت است و چیزی است که به بَشر تحمیل شده است. ظلم هم به همین صورت است. پوشش برای انسان فطری است، هنگامی که آدم و حوا از بهشت بیرون شدند، «وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ[۲۸]»، به محض اینکه متوجّه شدند که نباید اینگونه میشد، دستپاچه شدند و اوّلین اقدامی که بَشر انجام داد، تأمین پوشش بوده است. حیا فطرت بَشر است. لذا بیحجابی برای زنها تحمیل است، رشوه برای جامعه تحمیل است و همهی بدیها تحمیل است. اینکه رهبری در رأس دارای جاذبهای میباشد، یک ایمان سرشاری دارد، یک چشمهای از محبّت خداوند در وجودش قرار دارد که هم همیشه خودش در مسیر طهارتِ دفعی و رفعی است و هم اینکه پاکی او جامعه را در مسیر و مدار بندگی خداوند متعال قرار میدهد.
قیام حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) مقابلهی با حکومت تحمیلی بود
در مورد ارباب ما حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) اینکه فرموده است: «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَهً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً[۲۹]»؛ قیامِ امام حسین (علیه السلام) برای مقابله با حکومت تحمیلی بود و برای دلرُبایی از فطرتها بود که جامعه در مسیرِ حقتعالی به کمالات برسد و از همهی عوارض نقص و عیب نجات پیدا نماید و در این جهت خداوند متعال چنان حکومتی برای حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) درنظر گرفته است، با وجود اینکه از نظر ظاهری قدرت نظامی در دست یزیدیان بود، امّا خون امام حسین (علیه السلام) دارای قدرت عجیبی است، شش ماههی امام حسین (علیه السلام) دارای قدرت عجیبی است، سه سالهی امام حسین (علیه السلام) دارای قدرت عجیبی است. این نفوذی که شما امروز در عالَم برای حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) میبینید، هم در کشور ما این عزاداریها و این همه اشک و سوز که وجود دارد و واقعاً مردم ما از عمق وجود برای حضرت امام حسین (علیه السلام) میجوشند و با همهی درجات آلودگیهایی که در انواع گرفتاریهای دنیا دارند، ولی هنگامی که محرّم فرا میرسد، جَذبهی حسینی همه را فرا میگیرد و اینها را در مسیر مقابلهی با جریان یزیدی قرار میدهد و انقلاب ما را بیمه کرده است و تا کنون نیز بیمه نموده است و امام راحل ما (رضوان الله تعالی علیه) که سلام خداوند بر ایشان باد، در حرکتی به تأسی از حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) قیام کردند و بدون قدرت نظامی و پشتیبانی سیاسی کشورهای دیگر، از این جاذبهی الهی که در رهبری معنوی خداوند متعال قرار داده شده است، قدرتنمایی کردند و دست شرق و غرب را کوتاه کردند و نوکر خود فروختهی تمام قدرتها را که باج میداد و همگی پشت او بودند، در برابر قدرت حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) بازماندند. چون فطرتها با حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) همگون بود، دلها به ایشان وصل بود و همه احساس وابستگی میکردند، ایشان روح بودند و همهی مردم دستِ آن روح بودند، عیون آن روح بودند و همه گونه فداکاری انجام میدادند. «مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا[۳۰]».
انعکاس برکات انقلاب اسلامی در اقصی نقاط جهان
امروز به فضل الهی اگر این ولایت وجود نداشت، اگر این حکومت اسلامی وجود نداشت، این جبههی مقاومت و این دلهایی که در اقصی نقاط عالَم وجود دارد، امروز شما کشوری را پیدا نمیکنید که در آنجا پرچم حضرت امام حسین (علیه السلام) نصب نشده باشد، در آنجا مجلسی برای حضرت امام حسین (علیه السلام) تشکیل نشده باشد. اینها از برکات ولایت و حکومت دینی است که حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) آغاز کردند و خداوند متعال این دلبری را به نایب امام زمانمان (ارواحنا فداه) و مرجع بزرگمان عنایت فرموده است. ما به فضل الهی در شهرهای مختلف و در زیارتگاهها و در همین سفر کربلایمان افرادی را میدیدیم که میگفتند به نیابت از رهبر معظم انقلاب به کربلا آمدهاند و گاهی بعضی از آنها دلشان هم میسوزد و میگویند که میدانیم که حضرت آقا دلشان در اینجاست، ولی شرایط به گونهای نیست که به زیر قُبّه تشریف بیاورند. همین امروز یک جوانی بعد از منبر به بنده گفت که فلانی شما امشب قرار است که در محضر رهبر معظم انقلاب باشید، سلام ما را به ایشان برسانید و بگویید که من باید چه کاری انجام بدهم تا فدای ایشان بشوم؟ اینها یک مورد و دو مورد نیستند؛ اینها همان فطرتالله است و جاذبهای است که خداوند متعال قرار داده است و فرموده است: «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۳۱]»؛ هدایتِ اینها، هدایتِ الهی است، هدایت قرآنی است و تجلّی حقّی است که خداوند متعال در مرکزیّت قرار داده است و وسیلهی هدایتِ جامعهی بَشری میشود. امیدواریم مقدّمهی ظهور حضرت حجّت (ارواحنا فداه) باشد و خداوند را به باب الحوائجی حضرت علی اصغر (علیه السلام) که باب الحوائج مجرّب هستند و همهی بزرگان ما در برابر ایشان خضوع میکنند، قسم میدهیم که انشاءالله سایهی پُر برکت این رهبر نورانی ما را با توفیق زمینهسازی برای ظهور تا حکومت جهانی حضرت حجّت (ارواحنا فداه) و کنار حضرت حجّت (ارواحنا فداه) مستدام بدارد و دست ما را هم از دامن خودشان و مولایشان کوتاه نفرماید.
روضه و توسّل به حضرت علی اصغر (علیه السلام)
«از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است[۳۲]». حضرت علی اصغر (علیه السلام) ویژگیهایی دارند و در میان شهدای کربلا ممتاز هستند. یکی از ویژگیها مَثَل حضرت مسیح (علیه السلام) است. با وجود اینکه کودک است، ولی مُرده را زنده میکنند، بیماران از ایشان شِفاء میگیرند، گِرههایی که جاهای دیگر باز نمیشوند، با توسّل به این باب الحوائج حضرت علی اصغر (علیه السلام) گِره باز میشود. مراجع و علمای بزرگ ما با اعتقاد در هرجایی که به سختی برمیخوردند، درب خانهی این باب الحوائج شش ماهه را میزدند. عنایتی که خود حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) به این سرباز شش ماههشان دارند، قابل توجّه است. شب عاشورا وقتی حضرت قاسم بن الحسن (علیه السلام) با یک نگرانی به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) عرضه داشتند: «یا عماه! و انا فی من یقتل؟[۳۳]»؛ عموجان! آیا نام من نیز در لیست شهدا نوشته شده است یا خیر؟ بعد از آزمونی که حضرت امام حسین (علیه السلام) از ایشان به عمل آوردند و آن جملهی ماندگار حضرت قاسم بن الحسن (علیه السلام) که شهادت را «احلی من العسل[۳۴]» معرفی کردند و همین جمله جوانان ما را جبههای کرد، مدافع حرم کرد و در مقابل فتنهها به صورت عاشقانه در میدان حاضر میشوند و سینه سپر میکنند و در مکتب حضرت قاسم بن الحسن (علیه السلام) شربت شهادت برایشان از شهد شیرینتر است، حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در جواب فرمودند: آری قاسم من! (البته این جمله به تعبیر بنده است) نام شما در لیست شهدا قرار دارد ولی کودک شیرخوار من هم جزء شهدا خواهد بود. این مدال بود که حضرت امام حسین (علیه السلام) به این بچّه عنایت فرمودند. خواستند به عالَم بفهمانند که او در لیست است و جزء شهدا است و تیر زدن این نوزاد تصادفی نیست. بعد از شهادت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) هم نازدانهی امام حسین (علیه السلام) میفرماید که وقتی در کنار بدنِ بدون سرِ پدرم خودم را روی سینهی ایشان انداختم، این نازدانهی از گلوی بریدهی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) این پیام را به شیعیان ابلاغ فرموده است که حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
«شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی ***** اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»
اینجا دیگر غوغاست که فرمودند:
«لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی ***** کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی»
امام حسین (علیه السلام) میخواهند بفرمایند که این منظره بسیار تماشایی بود، فرزندم را بر روی دستم گرفته بودم، «اما ترونه کیف یتلظی عطشا»، نمیبینید که فرزندم در حال تلظّی است؟ جگرش از تشنگی در حال سوختن است. عجب آبی به او دادند! «إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ [۳۵]»؛ عاطفیترین منظره را حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) خلق کردند، خود بچّه را آوردند و مقابل جمعیّت گرفتند. از تشنگی پژمرده بود و از اینها بالاتر بود و تلظّی کردن او نشان میدهد که این بچّه در حال دست و پا زدن بوده است. دیدند و رحم نکردند. «فَرَمَاهُ حَرْمَلَهُ[۳۶]»؛ کلمهی «ذَبح» آمده است، با وجود اینکه تیر سوراخ مینماید، ولی مشخّص میشود که این تیر عادی نبوده است، بلکه پهن بوده است و مانند کارد و شمشیر بوده است. گلوی این کودک را گوش تا گوش پاره کرد. از ویژگیهای خاصّ این طفل، این بوده است که حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) دیگر کسی را نداشتند، نه برادری باقی مانده بود، نه فرزندی باقی مانده بود و نه یار و یاوری باقی مانده بود که ایشان را تسلّی بدهد. اینجا خودشان را با یاد خداوند متعال تسلّی دادند و فرمودند: «هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللّهِ[۳۷]»؛ چیزی که این مصیبت را بر حسین آسان مینماید، این است که خداوند متعال در حال نظاره کردن است که اینها با ما چه میکنند. به دنبال آن از آسمان ندا آمد: «دَعهُ یا حُسَینُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّهِ[۳۸]»؛ حسین جان! فرزندت را به ما بسپار. اما مصیبت بزرگ اینجاست که این فرزند بر روی دست حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) مانده است و میخواهند که او را به خیمه بیاورند. وقتی نزدیک خیمه میشود، میبیند که عمّهها به استقبال ایشان آمدند، حضرت رباب (سلام الله علیها) به استقبال این فرزند آمده است، گویا حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) خجالت میکشیدند، مسیرشان را به پشت خیمه تغییر دادند. تنها شهیدی که در معرکهی عاشورا دفن شده است، همین شش ماهه بوده است. حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در پشت خیمه با نوک شمشیر قبر کوچکی برای او آماده کرد.
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم
اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین
دعا
خدایا! به عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها)، به مصائب امّالمصائب حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)، به آن حالت حضرت رباب (سلام الله علیها) و بانوان حرم که به انتظار بازگشت با سلامت حضرت علی اصغر (علیه السلام) بودند، ولی دیدند که امام حسین (علیه السلام) با قنداقهی خونین برگشته است، به آن حالتی که برای امام حسین (علیه السلام) سخت بود تا کودک را به مادر و عمّههایش بدهد، به آن حالت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) قسمت میدهیم امام زمانمان (ارواحنا فداه) را برسان.
خدایا! مشکلات این کشور را با رهبری رهبر عزیزمان برطرف بفرما.
خدایا! دولت و مسئولین ما را در رفع مشکلات یاری بفرما.
خدایا! ملّت ما، نظام ما و رهبر نورانی ما را دشمن شاد مگردان.
خدایا! دشمنانِ غدّار انقلاب و ولایت را خوار و ذلیل بفرما.
خدایا! توطئههای دشمنان انقلاب و ولایت را خنثی بگردان.
خدایا! معرفت و محبّت روزافزون نسبت به دودمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خصوصاً به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) به ما عنایت بفرما.
خدایا! همهی شهدا، شهید سلیمانی عزیز و امام شهدا (رضوان الله تعالی علیه) بر سر سفرهی امام حسین (علیه السلام) پذیرایی بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ الی ۲۸٫
[۲] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۷۳٫
«وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاهِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَاهِ ۖ وَ کَانُوا لَنَا عَابِدِینَ».
[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۱٫
«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَهِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ».
[۴] فیض کاشانی، ۱۳۴۲، ص۳۳؛ فناری، ۱۳۷۴، ص۳۸۷؛ حسن زاده آملی، ۱۳۷۸، ص۷۲٫
[۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۰٫
«وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ».
[۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴٫
«وَ إِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».
[۷] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۵٫
[۸] مفاتیح الجنان، زیارت شریف جامعهی کبیره.
[۹] محمدتقی بهجت (۱۳۳۴-۱۴۳۰ ق./ ۱۲۹۵-۱۳۸۸ ش.) از مراجع تقلید در حوزه علمیه قم. او در ایران بیشتر به عرفان، زهد و تقوا شناخته میشود. نماز جماعت آیت الله بهجت و احوال عرفانی و گریستن او در حین نماز، نزد مردم مشهور بود. او در شهر قم وفات یافت و در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.
[۱۰] مفاتیح الجنان، دعای شریف کمیل.
[۱۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۱۵٫
«وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ».
[۱۲] محمدتقی مصباح یزدی (۱۳۱۳-۱۳۹۹ش) فقیه، فیلسوف، مفسر قرآن و از اندیشمندان و اساتید حوزه علمیه قم بود. ریاست مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، عضویت در مجلس خبرگان رهبری، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و شورای عالی انقلاب فرهنگی و ریاست شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت از سوابق او است. مصباح یزدی مخالف قرائتهای مختلف از دین بود و به مرجعیتِ روحانیت در تفسیر دین اعتقاد داشت. او از مهمترین نظریهپردازان و مدافعان نظریه ولایت مطلقه فقیه در ایران بود. مصباح یزدی، آثار متعددی درباره علوم اسلامی از جمله تفسیر، فلسفه، اخلاق و معارف اسلامی دارد. «آموزش فلسفه» و «آموزش عقاید» متن درسی مراکز حوزوی و دانشگاهی است و به زبانهای مختلف ترجمه شده است. «معارف قرآن»، «اخلاق در قرآن»، «نظریه سیاسی اسلام» و «نظریه حقوقی اسلام» از جمله آثار اوست. محمدتقی مصباح یزدی، در ۱۲ دی ۱۳۹۹ش، بر اثر بیماری در تهران درگذشت و در ۱۵ دی پس از تشییع در قم، در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دفن شد.
[۱۳] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳٫
«وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ ۖ وَ أَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَ آتِینَ الزَّکَاهَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا».
[۱۴] سوره مبارکه انسان، آیه ۲۱٫
«عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ ۖ وَ حُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّهٍ وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا».
[۱۵] مفاتیح الجنان، زیارت شریف جامعهی کبیره.
[۱۶] تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۶۸ بحارالأنوار، ج۸، ص۱۱۳/ بحرالعرفان، ج۱۶، ص۲۵۷.
«الصّادق (علیه السلام)- قیل یُطَهِّرُهُمْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سِوَی اللَّهِ إِذْ لَا طَاهِرَ مِنْ تَدَنُّسٍ بِشَیْءٍ مِنَ الْأَکْوَانِ إِلَّا اللَّهُ».
[۱۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۷٫
«فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ».
[۱۸] سوره مبارکه ص، آیه ۷۵٫
«قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ ۖ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ».
[۱۹] سوره مبارکه حدید، آیه ۳٫
«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ ۖ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ».
[۲۰] کتاب سلیم بن قیس، ص ۴۲۹٫
«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم: مَهْدىُّ اُمَّتِى الَّذى یَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما».
[۲۱] سوره مبارکه علق، آیه ۸٫
[۲۲] سوره مبارکه نجم، آیه ۴۲٫
[۲۳] مولانا، مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۱۸ (تتمه قصه مفلس).
[۲۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴٫
«وَ إِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».
[۲۵] سوره مبارکه حدید، آیه ۲۵٫
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ».
[۲۶] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۱۰٫
«قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ۖ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُؤَخِّرَکُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِیدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ».
[۲۷] سوره مبارکه روم، آیه ۳۰٫
«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ».
[۲۸] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۲٫
«فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ ۚ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ ۖ وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَهِ وَ أَقُلْ لَکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِینٌ».
[۲۹] جامع احادیث الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۵۶٫
[۳۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۰۶٫
«مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».
[۳۱] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۷۳٫
«وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاهِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَاهِ ۖ وَ کَانُوا لَنَا عَابِدِینَ».
[۳۲] سعدی شیرازی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره ۶۳.
[۳۳] مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۷٫
[۳۴] همان.
[۳۵] تذکره الخواص، سبط این جوزی، ص ٢۵٢.
«لَمّا رَآهُمُ الحُسَینُ علیه السلام مُصِرّینَ عَلى قَتلِهِ، أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ، وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ، ونادى: بَینی وبَینَکُم کِتابُ اللّه، وجَدّی مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله، یا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمی؟!… فَالتَفَتَ الحُسَینُ علیه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ یَبکی عَطَشاً، فَأَخَذَهُ عَلى یَدِهِ، وقالَ: یا قَومِ ، إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ، فَجَعَلَ الحُسَینُ علیه السلام یَبکی ویَقولُ: اللّهُمَّ احکُم بَینَنا وبَینَ قَومٍ دَعَونا لِیَنصُرونا فَقَتَلونا. فَنودِیَ مِنَ الهَوا: دَعهُ یا حُسَینُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّهِ».
[۳۶] السید ابن طاووس، الحسینی، علی بن موسی متوفای ۶۶۴ق، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۶۹، ناشر:انوار الهدی، قم، ایران، چاپخانه:مهر، چاپ:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۷.
«وَ لَمَّا رَاَی الْحُسَیْنُ (علیهالسّلام) مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ اَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَی لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَی هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا؟ هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِاِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی اِعَانَتِنَا؟ فَارْتَفَعَتْ اَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ فَتَقَدَّمَ اِلَی الْخَیْمَهِ وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّی اُوَدِّعَهُ فَاَخَذَهُ وَ اَوْمَاَ اِلَیْهِ لِیُقَبِّلَهُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَهُ بْنُ الْکَاهِلِ الْاَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَقَالَ لِزَیْنَبَ خُذِیهِ ثُمَّ تَلَقَّی الدَّمَ بِکَفَّیْهِ فَلَمَّا امْتَلَاَتَا رَمَی بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی اَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ».
[۳۷] مقتل الحسین خوارزمى، ج ۲، ص ۳۲ و بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۶٫
[۳۸] تذکره الخواص، سبط این جوزی، ص ٢۵٢.
پاسخ دهید