در این متن می خوانید:
      1. زیارت همه‌ی امامان در جامعه‌ی کبیره
      2. زیارت جامعه‌ی کبیره؛ دریای معرفت
      3. ملاقات شیخ انصاری با امام زمان (علیه السّلام)
      4. تشرّف علامه مجلسی به محضر امام زمان (علیه السّلام)
      5. فرمان بردار امر خدا و ائمّه باشیم
      6. همه‌‌ی نیکی‌ها و خوبی‌ها در وجود اهل بیت (علیهم السّلام)
      7. قرآن و عترت؛ دو یادگار پیامبر (صلوات الله علیه و آله و سلّم)
      8.  همه‌ی جزئیات دین در قرآن بیان نشده است
      9. رهبری مردم در زمان غیبت امام معصوم
      10. توصیه امام زمان (علیه السّلام) مراجعه به فقیه جامع الشّرایط در زمان غیبت است
      11. بهره‌مندی از سیره‌ی ائمّه در بهبود سبک زندگی
      12. اوّلین وصیّت پیامبر؛ شنیدن سخنان اولیای دین
      13. عمل کردن به معلومات
      14. توصیه‌ای از آیت الله بهجت
      15. علم دراستی
      16. علم وراثتی، توفیقی از سوی خدای متعال
      17.  دومین وصیّت پیغمبر؛ اجرای اوامر خدا و طاعت او
      18. هجرت از گناه
      19. جهاد در راه خدا و جنگ با کفّار
      20. جهاد با نفس بر همه واجب است
      21. جهاد با استکبار
      22. جمع شدن و هماهنگی میان مؤمنین
      23. عمل به دستورات اهل بیت

«السَّلَامُ علیک یَا بَقِیَّهَ اللَّه یَا حُجَّهَ اللَّه یَا نُورَ اللَّه وَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاه سَیِّدِنَا مَوْلَانَا أَغِثْنَا وَ أَدرِکنا أَجِرْنَا وَ أَضَفْنَا نَحْنُ خُدّامُک نَحْنُ ضُیوفُک نَحْنُ الْمُحْتَاجُونَ إِلَی عِنایَتِک».

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»                                                                       

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»

«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»[۱].

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری‏* وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری‏* وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی* یَفْقَهُوا قَوْلی‏‏».[۲]

«الْحَمْدُ لِلََّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبیبِنا حَبِیبَنَا شَفِیعِ ذُنُوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَه وَ رَزَقَنَا اللَّهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتِهِ وَ الرِّضَاهُ وَ رَأْفَتِهِ وَ اللَّعْنَ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

زیارت همه‌ی امامان در جامعه‌ی کبیره

«آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ عَامِلٌ بِأَمْرِکُمْ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ زَائِرٌ لَکُمْ لَائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِکُم‏»[۳] در زیارت شریفه‌ی جامعه‌ی کبیره هر امامی که زیارت می‌کنیم یا همه‌ی امامان که یک جا زیارت می‌کنیم. زیارت جامعه را جامعه می‌گویند که چند علّت دارد؛ یکی این‌که ما هر امامی را به تنهایی خطاب مفرد می‌کنیم. می‌گوییم «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ یَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا» به امام حسین عرضه می‌داریم «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه‏»، «عَلَیْکَ» می‌گوییم، ولی در زیارت جامعه می‌گوییم «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّه» همه‌ی امامان را یک جا زیارت می‌کنیم، جمع است.

نکته‌ی دوم آن، این است که هیچ زیارتی جامعیّت زیارت جامعه را ندارد. این سلام‌هایی که ما در زیارت نامه‌ها داریم سلام تکراری نیست. هر کدام از این‌ها در یک مرتبه‌ای از مقامات است. ما با امام ملاقات می‌کنیم و سلام می‌کنیم. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه‏» عنوان اباعبدالله… هم پسر امام حسین (علیه السّلام) عبدالله بود. عبدالله رضی همین علی اصغر است و هم این‌که پدر بندگی است. امام حسین بندگی را تولید کرده است. ما هر چه داریم از امام حسین داریم. «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللَّه‏» آن‌جا مسئله‌ی عبودیّت مطرح است، این‌جا مسئله‌ی وراثت رسول الله که این وارث پیغمبر است.

زیارت جامعه‌ی کبیره؛ دریای معرفت

 اجمالاً این زیارت نامه‌ها معرفت است. معرفت الامامه است، معرفه الحجه است، معرفه الولایه است، معرفه الرّساله است، معرفه النفس هم است. ولی هیچ کدام از زیارت نامه‌ها به وسعت زیارت جامعه صفات ائمّه را به ما معرّفی نکرده است. یک دانشگاه امام شناسی است. حدود دویست مقام از مقامات امامان معصوم در زیارت جامعه آمده است. امام زمان ما هم به این زیارت علاقمند هستند.

ملاقات شیخ انصاری با امام زمان (علیه السّلام)

مرحوم شیخ انصاری (اعلی الله مقامه الشّریف) جزء خواصّ از علمای شیعه است. اعجوبه‌ی دهر بوده است. شیخ انصاری گاهی از نجف خارج می‌شد. بعضی از علما او را تعقیب کرده بودند دیده بودند یک ساختمانی در بیابان است. ایشان پشت در می‌ایستد، زیارت جامعه می‌خواند بعد در به روی او باز می‌شود و به آن‌جا می‌رود. حساس شده بود، دامن شیخ را گرفته بود که سرّ آن چیست. شیخ هم دیده بود که لو رفته است، گفته بود هر وقت اجازه‌ی تشرّف به من داده می‌شود به طرف آن خانه مجذوب می‌شوم و کلید ملاقات من با امام زمان زیارت جامعه‌ی کبیره است.

تشرّف علامه مجلسی به محضر امام زمان (علیه السّلام)

 در حالات مرحوم مجلسی اوّل، ملّا محمّد تقی مجلسی پدر ملّا محمّد باقر که صاحب «بحار الانوار» است آمده است که… چون خود ایشان در کتاب «روضه المتّقین» که کتاب فقهی ایشان است و در شرح زیارت جامعه‌ی کبیره است نقل می‌کند که من در رواق عمران در نجف اشرف مشغول مجاهده بودم. یک مرتبه یک مکاشفه برای من پیش آمد. با این‌که در حرم حضرت امیر بودم دیدم در سامرا در حرم امام حسن عسکری و پدر ایشان امام هادی و مادر امام زمان و عمّه‌ی امام زمان هستم. ضریح برداشته شده است، روی قبر سُندس بهشتی است. وجود مبارک مولا و صاحب ما امام زمان هم آن‌جا هستند. من شروع به خواندن زیارت جامعه کردم. ولی چون آقای خود را می‌دیدم گویا عنان اختیار از دست من رفته بود. یک مجتهد و یک مرجع تقلید می‌گوید مانند مدّاح‌ها… بلبلی گل دیده است و به نوا آمده است.

این زیارت جامعه را با لحن خوش تا آخر خواندم. وقتی تمام کردم وجود مبارک امام زمان (ارواحنا فداه) فرمودند: «نِعمَتِ الزّیارَه … تَقَدَّم»[۴] بیا جلو. می‌گوید حضرت که فرمودند بیا جلو ذوق زده شدم. یک قدم رفتم، از شدّت حیا و خجالت میخ کوب شدم و دیدم نمی‌توانم بروم. حضرت فرمودند: «تَقَدَّم» بیا، عرض کردم: آقا جان من خجالت می‌کشیم من کجا و شما کجا! «أَخافُ أَن أَصیرَ کافِرا» می‌ترسم کافر شوم، بی‌ادبی است، شما امام معصوم هستید! حضرت فرمودند: اگر خود ما گفته باشیم، اشکالی ندارد جلو بیایید. اجمالاً گاهی این زیارت جامعه را بخوانید. به نیّت هر امامی از دور هم می‌شود خواند. زیارت جامعه بهترین معرّفی امام است.

فرمان بردار امر خدا و ائمّه باشیم

«آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ عَامِلٌ بِأَمْرِکُمْ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ زَائِرٌ لَکُمْ لَائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِکُم‏»[۵] در مسئله‌ی زندگی ما سبک زندگی و حلال و حرام خود را، خوب و بد را، شاید و نشاید را، مصلحت و مفسده را، همه را باید از ائمّه‌ی اطهار، از پیغمبر خدا و از وحی الهی قرآن کریم یاد بگیریم. بنابراین ما در زندگی خود نه غربی هستیم و نه شرقی. خدا لعنت کند این‌هایی که دارند ما را به سوی غرب سوق می‌دهند. این‌هایی که دارند حجاب ما را کم‌کم شل می‌کند. خدا به آن‌ها ملهت ندهد، خدا شیشه‌ی عمر آن‌ها را بشکند إن‌شاءالله.

ما مکتب داریم، کسی خدمت نبیّ مکرّم اسلام یا امام صادق (علیه السّلام) آمد تردید از من است- عرضه داشت گاهی از این علمای مسیحی مطالب خوبی دارند. اجازه می‌دهید که گاهی ما از آن‌ها مطلب نقل کنیم. حضرت فرمودند: «لَو کانَ عیسَی بن مریم لَما وَسِعَه الّا مَن إتَّبَعَنی»‏ اگر عیسی بن مریم هم امروز بود جز تبعیّت از من هیچ راه دیگری را انتخاب نمی‌کرد. خود او هم اگر بود دنبال من بود، حالا شما می‌روید از این‌ها برای ما مطلب می‌گیرید تا نقل کنید. هر چه خوبی است در مکتب ما است.

همه‌‌ی نیکی‌ها و خوبی‌ها در وجود اهل بیت (علیهم السّلام)

در همین زیارت جامعه‌ی کبیره می‌خوانیم «إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاه‏»[۶] هر خیری است از خانه‌ی شما است. هر خوبی است از چشمه‌ی وجود شما است. هر رحمتی است بارش وجود شما است. هر رویشی است از شما است. اصل آن شما هستید، فرع آن شما هستید، اوّل آن شما هستید، آخر آن شما هستید. همه‌ی خوبی‌ها در عالم از وجود محمّد و آل محمّد است.

قرآن و عترت؛ دو یادگار پیامبر (صلوات الله علیه و آله و سلّم)

این است که وجود مبارک پیغمبر اکرم فرمود: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ‏»‌[۷] من دو چیز در میان شما گذاشتم. این دو چیز تا قیامت از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا سر حوض کوثر بر من وارد شوند. یکی کتاب الله است. قرآن منبع معرفت است، منبع علم است. به شما هم عقیده یاد می‌دهد، هم اخلاق یاد می‌دهد، هم سیاست یاد می‌دهد، هم عرفان یاد می‌دهد، هم فرهنگ یاد می‌دهد، هم اقتصاد دارد، هم حقوق دارد، هم قانون دارد. هر چه بشر لازم دارد در این قرآن است. خداوند متعال همه‌ی نیازهای بشر را در این قرآن آورده است. ولی قرآن معلّم می‌خواهد «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ»[۸] قرآن این‌طور نیست که هر شخص فرومایه‌ای بگوید من قرآن خواندم. یک چیزی می‌گویید، می‌گوید کجای قرآن نوشته است؟! ای آدم جاهل تو از کجای قرآن سر در می‌آوری که می‌پرسی کجای قرآن نوشته است؟!

 همه‌ی جزئیات دین در قرآن بیان نشده است

کسی از دوستان عزیز ما می‌گفت: دیدم کسی نماز خود را در مسافرت چهار رکعت می‌خواند. گفتم: چرا چهار رکعت می‌خوانید؟ گفتم کجای قرآن نوشته است که نماز را در سفر باید دو رکعت بخوانید؟ گفتم: بیچاره کجای قرآن نوشته بود که نماز صبح را دو رکعتی بخوانید؟ شخص همین‌طور متعجّب شد! اگر بخواهیم کجای قرآن را بگوییم، مگر قرآن تمام جزئیات را گفته است؟!

رهبری مردم در زمان غیبت امام معصوم

 قرآن به عنوان یک معجزه آمده است و گفته است که پیامبر (صلوات الله علیه) معلّم قرآن است. هم معلّم است، هم مبیّن است و هم حافظ قرآن کریم است. بعد از پیغمبر هم ائمّه (علیهم السّلام) قرآن ناطق هستند. معلّم قرآن هستند، مبیّن قرآن هستند، مرزبان قرآن هستند. چه در زمان غیبت، چه در زمان حضور ائمّه آن‌هایی که به امام دسترسی نداشتند و امام نسبت به آن‌ها غایب بود. به چه کسی مراجعه می‌کردند؟ به علما.

حضرت صادق (علیه السّلام) در مدینه بودند، امّا محمّد بن مسلم شاگرد امام صادق در کوفه بودند. حضرت امام هادی (علیه السّلام) در سامرا بودند، ولی حضرت عبدالعظیم حسنی نایب او بود و در ری بود. وقتی آن حمّاد رازی خدمت امام هادی (علیه السّلام) رسید، مسئله پرسید و حضرت جواب او را داد، خود امام هادی (علیه السّلام) فرمودند: این مسائل برای شما پیش آمد و به من دسترسی نداشتید «عَلَیکَ بِالعَبدِ العَظیم حَسَنی» از عبدالعظیم حسنی بپرس. یعنی خود امامان مرجعیّت را در زمان خود تعیین کردند.

توصیه امام زمان (علیه السّلام) مراجعه به فقیه جامع الشّرایط در زمان غیبت است

 بعد برای زمان غیبت هم روایت امام جعفر صادق، هم روایت پیغمبر، هم روایت از امیر المؤمنین و هم از امام حسن عسگری و هم از امام زمان ما است. آن چیزی که از امام زمان است این است که فرمودند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا»[۹] بعد از ما، دست شما که به ما نمی‌رسد اگر حوادثی پیش آمد، جنگی پیش آمد، صلحی پیش آمد، انتخاباتی پیش آمد، اقتصادی پیش آمد، ۲۰۳۰ پیش آمد، هر چه پیش آمد باید از چه کسی بپرسید؟ از کسی که راوی حدیث ما است. از فقیه جامع الشّرایط.

«فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ» امام زمان (علیه السّلام) می‌فرمایند. می‌فرمایند این کسانی که با روایات ما آشنایی دارند، فقیه هستند حجّت من بر شما هستند «وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّه‏» من هم حجّت خدا. پس امام زمان حجّت خدا است. فقیه جامع الشّرایط چه کسی است؟ حجّتِ حجّت خدا است. امام زمان حجت الله است. فقیه ما حجّت امام زمان است و ما مکلّف هستیم که از این‌ها بپرسیم.

بهره‌مندی از سیره‌ی ائمّه در بهبود سبک زندگی

حالا در این فراز نکات لطیفی دارد. یکی این‌که من در سبک زندگی خود، در اعتقاد خود، در اخلاق خود چشم من دست مبارک شما است، چشم من به لب‌های شما است، تا ببینم چه درّی می‌ریزید، من آن‌ها را سرمایه‌ی زندگی کنم. هر طور شما دستور دهید من آن‌طور زندگی کنم. برنامه را از شما می‌گیریم، فکر را از شما می‌گیرم، ذکر را از شما می‌گیرم، عبادت را از شما می‌گیرم، محبّت را از شما می‌‌گیرم، برائت از شما می‌گیرم. هر چیزی که در زندگی لازم دارم سراغ شما می‌آیم و از شما می‌گیریم. حالا که می‌گیرم فقط گرفتن است؟ نه اگر می‌گیریم باید عمل کنیم «عَامِلٌ بِأَمْرِکُم‏».[۱۰]

اوّلین وصیّت پیامبر؛ شنیدن سخنان اولیای دین

وجود نازنین پیغمبر خدا محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: من امّت خود را به پنج چیز وصیّت می‌کنم. این وصیّت پیامبر ما است. پیغمبر خدا فرمودند: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه»[۱۱] وصیّت پدر ما است و باید عمل کنیم. هم علی پدر ما است. «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه» پیغمبر، امیر المؤمنین وصایایی در زمینه‌ی یاد گرفتن و عمل کردن دارد. فرمود: به پنج چیز سفارش می‌کنم. «السَّمْع‏» بروید بشنوید.

 بروید پای سخنرانی علمای بزرگ، تفسیر آیت الله جوادی آملی بنشینید. این درس‌هایی که از علمای صالح آقای ناصری اصفهانی، صحبت‌های آیت الله ضیاءآبادی، صحبت‌های آقای مظاهری و این علمای خوب ما را بشنوید. این‌ها نعمت هستند. قدیم می‌خواستند به علما دسترسی داشته باشند ولی نداشتند. حالا این نعمت است، رادیو است، تلویزیون است. از این تلویزیون برنامه‌های خطبای خوب پخش می‌شود، بنشینید گوش کنید. چرا این برنامه‌هایی که هیچ فایده‌ای برای شما ندارد را گوش می‌کنید؟ مغز خود را پر می‌کنید، خسته می‌شوید و بعد هم بی‌توفیقی پیش می‌آورد. آدم بعضی زن‌ها را می‌بیند، اجتماعات را می‌بیند، خنده‌های بی‌جا را می‌بیند. بعد هم خواب می‌ماند و نماز صبح او هم از دست می‌رود. چه فایده‌ای دارد؟ حرف حساب بشنوید. اخلاق یاد بگیرید، معارف یاد بگیرید. اوّلین چیزی که پیغمبر می‌خواهد «السَّمع» بشنود. گوش شما باز باشد علم بشنوید. اخلاق بشنوید. احکام بشنوید، آیه بشنوید، روایت بشنوید. حکمت بشنوید، موعظه بشنوید. انتقاد هم بشنوید. منتظر باشید عیب‌های شما را به شما بگویند و گوش شما شنوا باشد.

عمل کردن به معلومات

دوم «الطّاعَه» آدم بشنود و عمل نکند علم از او فرار می‌کند. «الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَل‏»[۱۲] علم هاتف است؛ هاتف یعنی جارچی است. چیزی که یاد گرفته است جار می‌کشد. گویا علم یک ملائکه است، وقتی علم آمد در دل شما نشست فریاد می‌زند. من که نصیب شما شدم برای این‌که از میوه‌ی من استفاده کنید. میوه‌ی علم چیست عمل است. لذا گفتند «العالِمُ بِلا عَمَل کَالشَّجَرِ بِلا ثَمَر»[۱۳] عالم بی‌عمل مانند درخت بی‌ثمر است.

 این عالم بی‌عمل فقط آخوند نیست. ای کاش بعضی از آخوندهای ما نبودند. ای کاش ما این‌ها را ندیده بودیم. دین را خراب کردند. وزانت و متانت را خراب کردند. با شرق و غرب ساختند. به هر بازی برای رسیدن به ریاست اقدام کردند. این‌ها که در پیش پیغمبر عذری ندارند، در پیش شهداء عذری ندارند. یعنی شهداء خون خود را دادند که ما با سیاست بازی کنیم؟ بنابراین اگر چیزی یاد گرفتید عمل کنید.

توصیه‌ای از آیت الله بهجت

آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) که نعمتی بود و قدر او را ندانستیم. آقای بهجت یک پیرمرد بود و بیش از ۹۰ سال سن داشت. ما خدمت ایشان می‌رفتیم که منبر برویم، منبر آن گوشه‌ی مسجد بود، آقای بهجت هم کنار محراب می‌نشستند. مردم رو به ما نمی‌کردند، رو به آقای بهجت می‌نشستند، رو به منبر نمی‌نشستند! تا این‌که دستور داده می‌شد رو به منبر بنشینید. یک پیرمرد، نه آب و رنگی داشت، نه قیافه‌ی زیبایی داشت امّا نور بود. همه می‌خواستند قد و بالای او را ببینید. واقعاً نور بود. بعد این جوان‌ها طلبه و غیر طلبه به آقای بهجت می‌گفتند: آقا می‌گویند استاد لازم است. بفرمایید ما به چه کسی مراجعه کنیم؟ شما چه کسی را به ما معرّفی می‌کنید که ما برویم از محضر ایشان استفاده کنیم؟ آقای بهجت می‌فرمودند: استاد شما این مطالبی است که از رساله بلد هستید. بعد این حدیث را می‌خواندند «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ‏»[۱۴] هر کسی آنچه را که یاد گرفته است اگر عمل کند «وَرَّثَهُ‏ اللَّهُ‏ عِلْمَ‏ مَا لَمْ یَعْلَم».

علم دراستی

این علم دراستی علم دراستی علمی است که آدم با درس یاد می‌گیرد- یک نوع علم است. یک علم هم است که علم وراثتی است. مورّث کار کرده است و سرمایه‌ و زندگی به دست آورده است. ولی وقتی می‌میرد بچّه چه کار می‌کند؟ هیچ کاری نکرده است و ثروت بدون هیچ زحمتی نصیب او می‌شود. علم هم همین‌طور است. شما مقداری زحمت می‌کشید، پای منبر می‌نشینید، مسئله‌ی می‌شنوید، حدیث می‌شنوید، مطلب یاد می‌گیرید. این دراست است. الآن که این‌جا نشستید هم مهمان حضرت عبدالعظیم هستید، هم مهمان خدا هستید. هم امشب که شب زیارتی مخصوص امام حسین (علیه السّلام) است مهمان ما هستید. هم این‌که همیشه مهمان امام زمان (علیه السّلام) خود هستیم.

                  «نَزِیلُکَ حَیْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِکَابِی             و ضَیْفُکَ حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْبِلَادِ»[۱۵]

آقا جان عالم سفره‌ی شما است، هر جا بروم مهمان شما هستم. یکی از القاب امام زمان (علیه السّلام) صاحب الدّار است. خانه‌های ما برای آقای ما است، ما سرایدار امام زمان هستیم. او صاحب خانه‌ی ما است، او صاحب دل ما است، او صاحب خانه‌ی ما است، ما مهمان هستیم. زحمت می‌کشید می‌آیید مطلب یاد می‌گیرید، به این علم دراستی می‌گویند.

علم وراثتی، توفیقی از سوی خدای متعال

امّا اگر عمل کردید، در خواب پیغمبر خدا را دیدید، در خواب امام زمان را دیدید، در خواب حضرت زهرا را دیدید. در رویا نور دیدید، عالم صالحی را دیدید، شهیدی را دیدید، یک راهی را به شما نشان داد. بیدار که می‌شوید، آن نوری که نصیب شما شده است دراستی نیست وراثتی است. یعنی بدون زحمت نصیب شما می‌شود. نورانیّت، توفیق، باز شدن درهای بسته‌ی امید همه جزء علوم وراثتی است. این علم وراثتی الفبا نیست، کتابی نیست. نور است. آدم نورانی می‌شود، قلب او را نور می‌گیرد، زندگی او را نور می‌گیرد، چشم او آلوده به گناه نمی‌شود، دل او تاریک نمی‌شود، همیشه خوب می‌بیند. امّا آدم بی‌توفیق هر جا برود برای او گناه پیش می‌آید. این علم وراثتی توفیق است، نورانیّت است، هدایت خاصّ است که قرآن کریم فرموده است «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ»[۱۶] شما اگر کار کنید و در خط بیایید من شما را می‌برم. خود خدا قول داده است، شما بیایید، معطّل نکنید. چیزی که یاد گرفتید عمل کنید. اگر دیدم دارید می‌آیید خود من شما را می‌برم «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ».

 دومین وصیّت پیغمبر؛ اجرای اوامر خدا و طاعت او

پس دومین وصیّت پیغمبر چه شد؟ طاعت. اوّلین مورد آن سمع است، دوّمین مورد آن طاعت است. حالا اگر شنیدید، اطاعت هم کردید، اهل عمل بودید. اگر شنیدیم غیبت حرام است ماه رمضان (معاذ الله)، (نستجیر بالله) که آدم مهمان خدا باشد، دهان او به عنوان روزه بسته باشد و در عین حال غیبت کند. غیبت از زنا بدتر است! در زنا جوان یک لذّتی می‌برد و کشیده می‌شود، امّا این‌که لذّتی ندارد برای چه غیبت می‌کنید؟ دروغ از شراب بدتر است! شراب یک چیزی است برای آن شخص بیچاره است، نوعی مخدّر است، حواس او را پرت می‌کند، ولی دروغ لذّتی ندارد، برای چه دروغ می‌گویید؟ این‌جایی که هیچ لذّتی ندارد آدم گناه کند فقط خباثت است. حالا صرف نظر از آثار آن آن‌جاهایی که آدم گناه بی‌لذّت می‌کند منشأ آن خباثت آدم است. هیچ کششی ندارد، جاذبه‌ای ندارد. ماه مبارک رمضان گناه را تعطیل کنیم. درِ جهنّم را بسته است ما به زور آن را باز نکنید. گناه درِ جهنّم است. خدا که درهای جهنّم را بسته است یعنی درهای گناه باید به روی شما بسته شده باشد. به سراغ گناه نرویم.

هجرت از گناه

حالا اگر اطاعت کردیم قدم بعدی چیست؟ هجرت است. هجرت چیست؟ «الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّیِّئَات‏»[۱۷] مهاجر کسی است که از بدی‌ها فاصله می‌گیرد. تا به حال حسد داشتید، تا به حال بغض داشتید، تا به حال کینه داشتید، تا به حال زود قهر می‌کردید، زود می‌رنجیدید، تا به حال نیش زبان داشتید. حالا نمی‌خواهید یک قدم از آن بدی‌ها فاصله بگیرید. انسان که اطاعت می‌کند و نماز می‌خواند نماز او بعد از ۴۰ یا ۵۰ سال نباید تفاوت داشته باشد؟ عمل ما اگر کمیّت داشت باید کیفیت پیدا کند. شنیدن، اطاعت و سومین مورد هجرت است.

 هجرت یعنی انقلاب، هجرت یعنی تحوّل، هجرت یعنی تغییر باطن، هجرت یعنی از یک خانه‌ای به خانه‌ی بالاتر طی منازلی. «منازل السّائرین» که خواجه عبدالله انصاری نوشته است که صد منزل داریم تا به خدا برسیم، بالاخره هر روز یک منزل را طی کنید. همیشه نماز ما بی‌حال است، پس هیچ هجرتی در عمل خود نداریم. عوض شویم، تغییر پیدا کنیم.

جهاد در راه خدا و جنگ با کفّار

چهارم جهاد و روحیه‌ی انقلابی است. خدا به جوان‌های ما خیر دهد. چه عشقی دارند به سوریه بروند. چه عشقی دارند بروند از حرم اهل بیت دفاع کنند. این لطفی بود که خدا در زمان ما درِ شهادت را به روی این امّت باز کرد. این در اگر بسته شود ما بدبخت هستیم. وجود مقدّس مولی الموحّدین، امیر المؤمنین علیّ بن ابی‌طالب (علیه السّلام) فرمودند: «الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهِ أَوْلِیَائِه‏‏»[۱۸] جهاد درِ بهشت است، امّا درِ عمومی نیست. این درِ ویژه است، در خصوصی است، خدا برای خواص و اولیاء خود درِ جهاد را باز کرده است.

جهاد با نفس بر همه واجب است

 جهاد چهار قسم است که در بیان حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) چهار قسم جهاد است. یکی جهاد با نفس است که بر همه واجب است. از خود غافل نباشیم، نفس آتش است.

    نفس اژدرهاست او کی مرده است                                از غم بی‌آلتی افسرده است

حواس شما به نفس خود نباشد تا خبردار شوید می‌بینید که چشم شما نجس شد. تا خبردار شوید می‌بینید غیبت کردید. تا خبردار شوید می‌بینید که دروغ گفتید. تا خبردار شوید می‌بینید که یک لقمه‌ی حرام خوردید و توفیقات گرفته شد. حواس شما باید باشد دشمن درون شما است.

جهاد با استکبار

آدم هر چه بدبختی می‌کشد از این نفوذی‌ها است، از این داخلی‌ها است. بیرونی‌ها تا به حال نتوانستند هیچ کاری کنند. حضرت امام که در آستانه‌ی رحلت ایشان هستیم- از اولیای مسلّم خدا بود. ایشان می‌فرمودند: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. امّا داخلی‌ها چطور؟ می‌فرمود: سعدی از دوستان فریاد

       من از بیگانگان هرگز ننالم                              که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

هر کاری با ما کردند این داخلی‌ها کردند.

جهاد با نفس و بعد هم جهاد با استکبار، جهاد با فساد، جهاد با رشوه، جهاد با حرام خوری، جهاد با ربا خواری، جهاد با بی‌بند و باری، جهاد با هرزگی، جهاد با بیکاری، جهاد با مردم آزاری. بعضی از مسئولین و ادارات فقط حقوق می‌گیرند و مردم هم برده‌ی آن‌ها هستند. اگر هزار بار ببرند، بیاورند و پشت در نگه دارند عین خیال آن‌ها هم نیست. باید با این‌ها مبارزه کرد.

جمع شدن و هماهنگی میان مؤمنین

آخرین مورد آن چیست؟ «الجَماعَه» همین که الآن در مجلس امام حسین (علیه السّلام) دور هم جمع شدیم، «الجَماعَه» با هم باشید. جمع شما جمع باشد. هسته‌های معرفتی تشکیل دهید. هیئت‌های حسینی تشکیل دهید. هیئت‌ها با هم به صورت شبکه‌ای ارتباط داشته باشند. دشمن دارد جوان‌ها را می‌برد. جوان‌ها به میدان بیایید، این پرچم شهدا را شما باید بردارید، این‌ها خون دادند تا شما… بیایید کمی جدّی‌تر کار کنیم. وگرنه ما را می‌برند مانند گلّه‌ی بی‌چوپان می‌شویم، گر‌گ‌ها ما را می‌خورند.

عمل به دستورات اهل بیت

«آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ عَامِلٌ بِأَمْرِکُم‏»[۱۹] از شما سبک زندگی می‌گیرم و به فرمان شما هم عمل می‌کنم. هر چیزی یاد گرفتیم به آن پایبند هستم و به آن عمل می‌کنم.

پایان


[۱]– سوره‌ی غافر، آیه‌ ۴۴٫

[۲]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۳]– من لا یحضره الفقیه، ج ‏۲، ص ۶۱۴٫

[۴]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏ ۱۰۲، ص ۱۱۳٫

[۵]– من لا یحضره الفقیه، ج ‏۲، ص ۶۱۴٫

[۶]– همان، ص ۶۱۶٫

[۷]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏ ۲، ص ۲۲۶٫

[۸]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۲۹؛ سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۶۴٫

[۹]– وسائل الشیعه، ج ‏۲۷، ص ۱۴۰٫

[۱۰]– من لا یحضره الفقیه، ج‏ ۲، ص ۶۱۴٫

[۱۱]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏ ۱۶، ص ۹۵٫

[۱۲]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۱، ص ۴۴٫

[۱۳]– شرح کشف المراد، ص ۶۲۱٫

[۱۴]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏ ۴۰، ص ۱۲۸٫

[۱۵]– شرح الأسماء الحسنى، ص ۶٫

[۱۶]– سوره‌ی عنکبوت، آیه ۶۹٫

[۱۷]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۲، ص ۲۳۵٫

[۱۸]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۶۹٫

[۱۹]– من لا یحضره الفقیه، ج‏ ۲، ص ۶۱۴٫