روز جمعه مورخ ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۱ و مصادف با شب هفتم ماه مبارک رمضان، مراسم دهه اول ماه رمضان هیات نورالرضا(ع) تهران در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) با سخنرانی «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
- مقدّمه
- انفاق از عبادتهای بسیار سازنده است
- کلمه طیّبه
- نقل داستانی از مرحوم شیخ حرّ عاملی رضوان الله تعالی علیه
- به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین توسّل کنیم
- نقل داستانی از برادر علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه
- اشراف به ملکوت
- امام زمان ارواحنا فداه وجه الله هستند
- روضه و توسّل به حضرت علی اصغر سلام الله علیه
- دعا
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ».[۲]
در شب گذشته به محضر شریف شما عرض شد که تمام اعمال ما و کارهای محسوس و ملموس و مشموم ما دارای مراتب است، مرتبهی نازلهی اعمال، مرتبهی مُلکی است، مرتبهی حسّی و مادّی است، همهی عبادتها ظاهری دارند، اعضاء و جوارح ما این عبادتها را در اجرای فرمان خدای متعال به ظهور میرسانند.
انفاق از عبادتهای بسیار سازنده است
انفاق از عبادتهای بسیار سازنده است، «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»،[۳] هرگز شما به بِرّ و نیکی نمیرسید و نائل نمیشوید، «حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»، تا از آن چیزی که برای شما عزیز و دوست داشتنی و مرغوب است انفاق کنید.
انفاق یک امری است که انسان از مال و پول و حاصل رنج خودش به کسی میدهد، ظاهر آن مال است، انسان مال را به کسی میدهد. اما باطن این عمل اینطور که قرآن کریم میفرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ ۗ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ»،[۴] مَثَلِ کسانی که در راه خدا انفاق میکنند، نمیفرماید مَثَلِ انفاقشان، مَثَلِ خودشان، کسی که مال در راه خدا میدهد ولی اضافهی مال او نیست، چیزی که دوست دارد، چیزی که لازم دارد ایثار و انفاق میکند، وقتی از محبوب صرف نظر میکند، از آن چیزی که دل میبرد و برای انسان عزیز است و انسان آن را دوست دارد، وقتی انفاق میکند، مَثَلِ این انفاق کننده، نه مَثَلِ انفاقِ او، «اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ»، مَثَلِ کسی است که یک حبّه و گندم و جو و برنج را میکارد و از این یک دانه خدای متعال هفت سنبل به او میدهد، هفت خوشه به او میدهد، و در هر خوشه هم صد حبّه وجود دارد که در مجموع هفتصد برابر میشود.
یعنی خدای متعال وجود کسی را که در راه خدا از مال مرغوب خودش صرف نظر میکند و با نیّت الهی که فی سبیل خداست از خودش دور میکند، خدای متعال به او هفتصد برابر سعه وجودی میدهد.
تنها حبّه نیست که رویش میکند، خودت رویش میکنی.
کلمه طیّبه
لذا وقتی خدای متعال در مورد حضرات معصومین علیهم السلام مثال میزند «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ»،[۵] «تُؤتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذنِ رَبِّها»،[۶] خدای متعال برای کلمه طیّبه مثال زده است.
موجوداتی را که خدای متعال آفریده است، همه کلمات خدا هستند، این عالم بمنزلهی کتابی است که این کتاب در دو بُعد مورد مطالعه و دقّت قرار میگیرد. یک: کتاب آفاقی است و دو: کتاب انفسی.
«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ».[۷]
مرحوم ابن سینا در اشارات این آیه را به برهان صدیقین تطبیق میکنند. در برهان صدیقین کسانی که در صداقت در قلّه هستند عالم را با خدا میشناسند نه اینکه خدا را با عالم بشناسند.
ذیل این آیه این است که «أَلَا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَهٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ».[۸]
این شهادت خدا کفایت میکند، نه اینکه چیزی شاهد باشد تا انسان با شهادت او خدا را بشناسد و به وحدانیت و حقانیت خدا پی ببرد. نه! خدا بر همه چیز شاهد است، شهادت خود خداست که مطلب را ثابت میکند.
اما خدای متعال در صدر آیه به ما دو کتاب معرّفی میکند، «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ»، ما آیات خودمان را در افقها ارائه میکنیم، این آفاق آسمان، آفاق زمین، آفاق دریاها کتاب الله است و در این کتاب تکوینی آیات الهی است، همینطور که قرآن کریم در مرحله تعلیم معارف و اخلاق و احکام آیات خدای متعال است، کلمات کلماتِ خداست، حروف حروفِ خداست، جملات جملاتِ خداست، آیه به آیه خدای متعال حرف میزند و مجموعه قرآن کریم کلام الله است، همهی عالم هم کلام الله است، بمنزلهی کتابی مانند قرآن کریم است که خدای متعال همهی اینها را گفته است، چون گفتهی خدا همان فعل خداست، «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»،[۹] خدای متعال قول دارد ولی این قول قولِ لفظی نیست، ارادهی خدا قولِ خداست و مجموعهی موجودات عالم امکان با قولِ کُن ایجاد شده است و همهی اینها قول الله هستند، کلمات الله هستند، ولی بعضی از کلمات کلماتِ طیّبه هستند یا کلماتِ تامّه هستند.
شاید به خدمت شما عرض کرده باشم که زمانی من به خدمت آیت الله بهجت سلام الله علیه عرضه داشتم که گیر دارم، دعاهای من هم به جایی نرسیده است، نسخهای از شما میخواهم.
فرمودند: نماز جعفر طیّار بخوان و بعد از نماز جعفر طیّار دعایی است که در زادالمعاد مرحوم مجلسی نقل شده است، آن دعا را هم بخوان.
ولی ملاحظه فرمودهاید که در نماز جعفر طیّار، در آخرین سجده ما یک تسبیحی میگوییم و بعد قسم میدهیم، به کلمات تامّات قسم میدهیم، «وَ تَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا»، بعد از این قسم از خدای متعال برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و آل پیامبر صلوات و برای خودمان رفع آن مشکل یا برآورده شدن آن حاجت را میخواهیم.
کلمات همه در صدق تام نیستند، کلمه تامّه آن است که موجودات دیگر و کلمات دیگر از او صدق را اکتساب میکنند، از او وجود میگیرند، از او حق میگیرند، از او نور میگیرند.
کلمه طیّبه هم همینطور است، «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً»، این کلمه طیّبه، اگر بخواهید متوجّه بشوید مانند درخت طیّبه است.
درخت طیّبه چه خصوصیتی دارد؟ ویژگیهای آن این است که «أَصْلُهَا ثَابِتٌ» وقتی ریشه درخت در عمق زمین رفته است… درخت بیریشه همینکه طوفانی بوزد میافتد، در برابر طوفانها و تندبادها مقاومت ندارد، ولی رختی که ریشهی آن در اعماق زمین است، وقتی این درخت ریشه دارد طوفانهای شدید نمیتواند این درخت را از ریشه دربیاورد.
پس یکی از علائم کلمه تامّهی پروردگار، کلمه طیّبهی او، ریشهدار بودن است، استحکام است، تزتزل ناپذیر بودن است، مانند کوه محکم است، «المؤمن کالجبل الراسخ لا تحرّکه العواصف»،[۱۰] این بادهای سخت و تند نمیتواند کوه را تکان بدهد، ریشهی این مانند کوه مستحکم است، مبنا درست است، شالوده درست است، پایه محکم است، در برابر شبهات و جَوسازیها و هجومها و خطرها خَم به ابرو نمیآورد و تکان نمیخورد.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرق نمیکند که مرگ به سراغ علی بیاید یا علی به سراغ مرگ برود.
هیچ حادثهای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را دگرگون نمیکند، این ریشهدار است، این مبنا دارد، پایهی این محکم است.
«وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ»، اما نشانه دوم این است که ایستا نیست، متوقف نیست و حرکت او هم حرکت عمودی نیست، حرکت افقی نیست، بلکه حرکتی است که قیام دارد، مستقیم در «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»[۱۱] از همان قیام است. خدایا! ما را به راهی که ما را قائم نگه میدارد و سرپا هستیم و رو به بالا هستیم…
«وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ»، فرع و ساقه این شجره رو به رشد است و در آسمان است.
«تُؤتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذنِ رَبِّها»، پس هم ریشه محکم است و مبنا دارد و تزتزل ناپذیر است و هم رویش آن در حدی است که سر از آسمانها درآورده است. علامت سوم هم این است که میوهی این مقطعی نیست، «تُؤتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذنِ رَبِّها».
ریشهی وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کجاست؟ ریشه در ازلیّت خدای متعال دارد، ریشه در ربوبیت خدای متعال دارد، ریشه خیلی محکم است. فرع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم… خدای متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به جایی برد «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى».[۱۲]
اینکه ما در دعای ندبه هم به امام زمان ارواحنا فداه خطاب میکنیم: «یابْنَ مَنْ دَنی فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَینِ اَوْ ادْنی»، اینقدر عروج و پرواز حضرت اوج دارد تا به مقام قربی که بالاتر از او دیگر نمیشود، تا اینقدر اعتلا و ارتقاء دارد، آنقدر بالا رفته است که دیگر به وجود محض رسیده است، بین او و این وجودِ حَقّهی الهیّه فاصلهای نیست که قاب قوسین است.
علامت سوم هم این است که سایه این همهی عالم را گرفته است، همه در پناه او هستند و از سفرهی او استفاده میکنند، «تُؤتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذنِ رَبِّها».
شهدای کربلا اینطور هستند، برای یک زمان نیستند، آنها ریشه محکم داشتند، مبنای اعتقادی، باور یقینی داشتند، رویش کردند، به مقام عِندَ رَبّی رسیدند، بعد هم شهدای کربلا تا قیامت سفرهی ایمان مؤمنین شدند و فیض و نور و هدایتشان برای همیشه همهی عوالم را گرفته است و همهی اولیای الهی در برابر شهدای کربلا زانو زدهاند، در برابر جناب حرّ سلام الله علیه میگویند: «بِأبِی أنتَ وَ اُمّی»، حُرّی که تا آخرین ساعت حیات خود در لشگر دشمن بود، اما یک ساعت تحوّل او را از کجا به کجا رساند که اولیای الهی…
نقل داستانی از مرحوم شیخ حرّ عاملی رضوان الله تعالی علیه
میگویند مرحوم شیخ حرّ عاملی رضوان الله تعالی علیه که جزو نجاتیافتگان حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف است، مرده است امام زمان ارواحنا فداه به او آب حیات داده است و او را زنده کرده است. بر حسب آنچه که خودشان در جلد هفتم کتاب شریف اثبات الهدی آوردهاند، میگویند من در دوران جوانی و طلبگی به بیماری مبتلا شدم و این بیماری ما را به أجل رساند. وقتی که ملائکهی قبض روح آمدند و روح من را از بدنم جدا کردند، حضرات معصومین علیهم السلام را دیدم، محتضر میبیند…
ای که گفتی فمن یمت یرنی جان فدای کلام دلجویت
همهی ما در هنگام جان دادن در محضر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ائمه علیهم السلام هستیم و یکایک امامانمان را زیارت خواهیم کرد.
میگوید که من چهارده معصوم را بر بالین خودم دیدم، در حالت احتضار بودم، به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سلام عرض کردم، به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تعظیم کردم، در برابر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اظهار ادب کردم، به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و یکایک امامانمان عرض ادب کردم و همه هم عنایت کردند و جواب سلام دادند، ولی وقتی به امام صادق علیه الصلاه و السلام رسیدم، آنجا کمی بیشتر توقف داشتم و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام عنایات ویژهای داشتند، که این احیای مکتب جعفری کرده است، گویا آنجا حواله را از صاحب حوزهها یعنی امام جعفر صادق علیه السلام اخذ کردهاند. بعد به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، آقا امام رضا صلوات الله علیه، حضرت جوادالائمه علیه السلام، آقا امام هادی سلام الله علیه، امام حسن عسکری علیه السلام، به یکایک ائمه عرض سلام و ادب کردم و ائمه هم تفقّد فرمودند، تا اینکه به امام زمان ارواحنا فداه رسیدم. هنگامی که به آنجا رسیدم گریهام گرفت، به حضرت عرض کردم که من از مرگ نگران نیستم ولی دست من خالی است، به من فرصتی داده نشد که من برای آخرت خودم توشهای ببرم، در اعوان جوانی به آن عالم میروم.
گویا حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف به حال من رقّت کردند و فرمودند: تو نمیمیری، برگرد. لیوانی به من دادند، هنگامی که آن را سر کشیدم چشم باز کردم و دیدم در همین عالم هستم، دیدم عائلهی من دور من را گرفتهاند و اطراف من شیون میکنند، همه دیدند که من مردهام، ولی امام زمان ارواحنا فداه به من جام دادند و مرا زنده کردند.
بعد از آن حیات این عمر برکت کرد…
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
اگر کسی از دست حضرت گرفت عمر او برکت میکنند، مانند شیخ حرّ عاملی رضوان الله تعالی علیه میشود که همهی حوزههای علمیّه بدهکار ایشان هستند و بر سر سفرهی وسائل الشیعهی ایشان و در مسئله اعتقادات و کلام بر سر سفره اثبات الهداه این شیخ بزرگوار استقرار دارند.
«تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»، «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ».[۱۳]
به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین توسّل کنیم
اولین و آخرین از وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فیض میگیرند، نور میگیرند، بستر رحمت الهی برای عالم امکان وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و هر کسی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین متمسّک بشود، او هم مجرای فیض میشود، اصل او ثابت میشود، عروج معنوی پیدا میکند، به درجات قرب الهی میرسد و وجود او برکت میکند و آثار علمی و فرهنگی و معنوی و توسّلی و آثاری که عزّت شیعه را تأمین میکند باقی میماند. «تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا».
این ملکوت او بوده است، ابتدا یک حبّه بود که در زمین کاشته شد، ولی در ملکوت و باطن این نهفته بود که این یک حبّه به هفت خوشه تبدیل بشود و هفت خوشه به هفتصد حبّه تبدیل بشود، «وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ».
حداقل این «یُضَاعِفُ» هزار و چهارصدتاست، وگرنه «یُضَاعِفُ» یعنی چندین برابر.
اینکه انسان یک کار کوچکی میکند، نه آن کار توسعه پیدا میکند، «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»،[۱۴] خود انسان سعه وجودی پیدا میکند.
نقل داستانی از برادر علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه
علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف برای بعضی از شاگردانشان، بعد از وفات هم گفتهاند که وقتی ما مطالبی داریم در عالم مکاشفه یا منامات اشکالاتمان را از او میپرسیم و یاد میگیریم.
ان شاء الله خدای متعال اخوی علامه طباطبایی را رحمت کند، آسیّد محمد حسن الهی رضوان الله تعالی علیه، که این دو برادر در مسئله فقاهت و حکمت و عرفان و سیر و سلوک، هر دو همپرواز بودند، ولی آقای طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف به قم آمدند و سر سفرهی کریمهی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین برکت کرد، هم المیزان ایشان، هم شاگردان ایشان، علامه بزرگوار شهید مطهری، شهید بهشتی، آیت الله جوادی آملی اطال الله عمره، علامه مصباح رضوان الله تعالی علیه، همهی اینها میوههای شجره طیّبه علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه بودند.
ولی اخوی ایشان که در تبریز بود، ایشان در ارتباط با ارواح خیلی ید طولایی داشت.
کسی در مسئله ارتباط با ارواح خیلی قوی بود و با روح ارسطو ارتباط برقرار کرده بود و گفته بود استادی به من معرّفی کنید، او آقای آسید محمد حسن طباطبایی، یعنی اخوی علامه طباطبایی که مشهور به آقای الهی بود، گفته بود نزد ایشان برو و اسفار بخوان، آمده بود.
اجمالاً این ارواح بعد از وفاتشان هم در عالم مُلک از اشخاصی دستگیری میکند. آن عالم بر این عالم احاطه دارد، این عالم نسبت به آن عالم احاطه ندارد، کوچک است، ولی عالم ملکوت نسبت به عالم مُلک وسعت زیادی دارد و انسان نمیتواند بگوید که ما از این دالان تنگ عالم ماده عبور بکنیم آن عالم چه وسعتی دارد.
اشراف به ملکوت
قرآن کریم در مورد این میفرماید: «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ».
یکی از مسائلی که لازمه امامت امام معصوم هست اشراف به ملکوت است، لذا قرآن کریم میگوید ما اینچنین به ابراهیم ملکوت آسمان را «نُری»، یعنی ما کاری کردیم که او ببیند، او ندید، ما او را بینا کردیم. این تعبیر را در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نمیگوید، نمیگوید نگاه کن و ببین، میگوید «تَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللَّهُ»،[۱۵] خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خطاب میکند: به آنچه که ما تو را بینا میکنیم، یعنی آن دیدن هم برای تو نیست، ما این کار را میکنیم، چشم تو من هستم، من در حال ارائه کردن هستم، «کَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ»، امام کسی است که هیچ چیزی ندارد، همه چیز امام خداست، وقتی میگوید خودش حرف نمیزند، وقتی میبیند خودش نمیبیند، وقتی میشنود خودش نمیشنود. ما به امام زمان ارواحنا فداه «عین الله الناظره» میگوییم، «اُذُن الله الواعیه»، و این عبارت «کَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»، در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «تَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللَّهُ»، نه اینکه ما یاد دادیم تا تو این قضاوت را کنی، نه! این ما هستیم، بیننده تو نیستی، ما هستیم که تو را بینا میکنیم، بینایی تو خود ما هستیم، ما چشم تو هستیم، ما دست تو هستیم، ما همه کارهی تو هستیم.
حضرت ابراهیم علیه السلام به مقام ملکوت رسید و همه کارهی او خدا بود و اگر کسی در بندگی وفا داشته باشد و در محبّت به خدا و اطاعت از خدای متعال کم نگذارد «اَلْعُبُودِیَّهُ جَوْهَرَهٌ کُنْهُهَا اَلرُّبُوبِیَّهُ»،[۱۶] عبودیت انسان را به جایی میرساند که خدا او را بکلّی از خودش میگیرد.
در دعا هم از خدای متعال اینطور میخواهیم: «اَللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا»،[۱۷] خدایا! من را از من بگیر و من را برای خودت خالص کن که دیگر من نباشم و همه کاره و همه چیز و هستی من تو باشی و من وجود نداشته باشم.
امام زمان ارواحنا فداه وجه الله هستند
وجود مقدّس مولای ما حضرت حجّت ارواحنا فداه یدالله هستند، اذن الله هستند، عین الله هستند، جنب الله هستند، وجه الله هستند، «أَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»،[۱۸] به هر طرف که نگاه کنیم با امام زمان ارواحنا فداه مواجه هستیم، امکان ندارد ما در جایی باشیم که حضرت در آنجا نباشند، چرا اینطور است؟ برای اینکه اصلاً اویی نیست، او خود را به خدا داده است و خدا هم او را جلوه خودش قرار داده است، مظهر خودش قرار داده است، خدای متعال «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ»[۱۹] است، «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُم»[۲۰] است، وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه هم آینه این حالت است که همه جا حضور دارند و در این محفل نورانی و در این مسجد مقدّس هم با اخلاصی که شما حاضرین و بعضی از علمای خاص ما در این محفل حضور دارند، توقع این است که حضرت یک عنایت ویژه و خاصی ان شاء الله به این محفل داشته باشند.
روضه و توسّل به حضرت علی اصغر سلام الله علیه
صَلَّی الله عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
جلسه گذشته در محضر شریف شما جملهای از زیارت ناحیه را خواندیم و توسّل ما به همان بود، «السَّلَامُ عَلَى الْخَدِّ التَّرِیبِ»…
امشب هم بعنوان روضه جمله بعدی را عرض میکنم، از آقای خودمان میخواهیم که خودشان هم عنایتی داشته باشند، ان شاء الله با این روضه با ما همگریه میشوند، «السَّلَامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضِیبِ»… سلام به آن محاسنی که غرق به خون شد، گویا آن محاسن را با خون خضاب کردند…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه چند مرتبه محاسنشان را با دست مبارک خودشان به خون آغشته کردند…
اولین مرتبه صورت به صورت حضرت علی اکبر علیه السلام گذاشتند… عمود به سر مبارک حضرت علی اکبر علیه السلام زده بودند، خونِ سر روی صورت حضرت علی اکبر علیه السلام ریخته بود…
از یک مرتبه صورت را روی صورت خونین گذاشتند، از طرفی هم با دست مبارک خود خون از صورت حضرت علی اکبر علیه السلام پاک میکردند و این خون را به صورت مبارک خودشان میمالیدند…
مرتبه دوم زمانی بود که شش ماهه را در مقابل لشگر آوردند، «اما ترونه کیف یتلظی عطشا»… این منظره بقدری رقّتبار بود که اگر کسی ذرّهای عاطفه داشت نمیتوانست تحمّل کند، این طفل شیرخوار از شدّت تشنگی در حال بال بال زدن بود و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه این حالت را به آنها گوشزد کردند، مگر نمیبینید این طفل از شدّت عطش دست و پا میزند؟
ولی ان شاء الله خدای متعال عمر سعد را لعنت کند، حرمله ملعون را مأمور کرد، نه تنها مأموریت کلّی داد بلکه گفت: مگر گلوی نازک کودک را نمیبینی…
این موجود وحشی بیرحم هم تیر عادی را نثار نکرد، تیری که سه شعبه بود… گلوی نازک کودک را نشان گرفت، ناگهان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دیدند سر افتاد… خون از گلوی حضرت علی اصغر سلام الله علیه فوران میکرد، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با دست مبارک خود خون گلو را میگرفتند و به آسمان میپاشیدند و دست خونین خود را به صورت خود میکشیدند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، به وجاهت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، به تقرّب آل الله و به خون شهدا قسم میدهیم لباس ظهور در همین ایّام به قامت رسای امام زمان ارواحنا فداه بپوشان.
خدایا! چشم ما را به جمال امام زمان ارواحنا فداه روشن بفرما.
خدایا! قلب ما را با عشق و محبّت امام زمان ارواحنا فداه مشتعل بفرما.
خدایا! بین ما و حضرت حجّت ارواحنا فداه جدایی مخواه.
خدایا! شیعیان امام زمان ارواحنا فداه و موالیان امام زمان ارواحنا فداه را در هر کجای عالم که هستند از شرّ شیاطین و ستمگران و مزدوران شیطان در امان بدار.
خدایا! این کشور امام زمان ارواحنا فداه، این نایب امام زمان ارواحنا فداه، این مردم چشم به راه امام زمان ارواحنا فداه را در برابر هجمههای بیگانگان مصون بفرما.
خدایا! ملّت و نظام و رهبر ما را دشمنشاد مگردان.
خدایا! دولت و مسئولین ما را در خدمت به مردم و رفع مشکلات یاری بفرما.
خدایا! دست خیانت و نفوذیها را برای همیشه قطع بفرما.
خدایا! نسل جوان ما را به ساحل سعادت و کمال برسان.
خدایا! عاقبت امر ما را با مهر شهادت مزیّن بگردان.
خدایا! گذشتگانمان، شهدایمان، امام شهدایمان را الساعه بر سر سفره حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه پذیرایی و روح پاکشان را همواره از ما راضی نگه دار.
برای شفای همهی مریضها، مریضه مورد نظر، یک صلوات و یک حمد قرائت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۵
[۳] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۹۲ (لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ)
[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۶۱ (مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ ۗ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)
[۵] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۲۴ (أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ)
[۶] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۲۵ (تُؤتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذنِ رَبِّها ۗ وَیَضرِبُ اللَّهُ الأَمثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم یَتَذَکَّرونَ)
[۷] سوره مبارکه فصلت، آیه ۵۳
[۸] سوره مبارکه فصلت، آیه ۵۴
[۹] سوره مبارکه یس، آیه ۸۲
[۱۰] تسلیه المُجالس و زینه المَجالس (مقتل الحسین علیه السلام) ، جلد ۱ ، صفحه ۴۹۵ (أنّه لمّا توفّی أمیر المؤمنین علیه السلام جاء شیخ یبکی و هو یقول: الیوم انقطعت علاقه النبوّه، حتى وقف بباب البیت الّذی فیه أمیر المؤمنین علیه السلام – و ذلک حین موته قبل أن یخرجوه و یأخذوا فی جهازه – فأخذ بعضادتی الباب، ثمّ قال: رحمک اللّه، فلقد کنت أوّل الناس إسلاما، و أفضلهم فضلهم إیمانا، و أشدّهم یقینا، و أخوفهم من اللّه، و أطوعهم لنبیّ اللّه، و أفضلهم مناقبا، و أکثرهم سوابقا، و أشبههم به خلقا و خلقا، و سیماء و فضلا، و کنت أخفضهم صوتا، و أعلاهم طودا، و أقلّهم کلاما، و أصوبهم منطقا، و أشجعهم قلبا، و أحسنهم عملا ، و أقواهم یقینا، حفظت ما ضیّعوا، و رعیت ما أهملوا، و شمّرت إذا اجتمعوا، و علوت إذا هلعوا، و وقفت إذا أسرعوا، و أدرکت أوتار ما ظلموا. کنت على الکافرین عذابا واصبا، و للمؤمنین کهفا و حصنا، کنت کالجبل الراسخ لا تحرّکه العواصف، و لا تزیله القواصف، کنت للأطفال کالأب الشفیق، و للأرامل کالبعل العطوف، قسمت بالسویّه، و عدلت بالرعیّه، و أطفأت النیران، و کسرت الأصنام، و ذللت الأوثان، و عبدت الرحمن – فی کلام کثیر – فالتفتوا فلم یروا أحدا، فسئل الحسن علیه السلام عنه، فقال: کان الخضر، فارتجّت الدار بالبکاء و النحیب، فإنّا للّه و إنّا إلیه راجعون .)
[۱۱] سوره مبارکه حمد، آیه ۶
[۱۲] سوره مبارکه نجم، آیه ۸
[۱۳] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۱۰۷
[۱۴] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۷ (وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ)
[۱۵] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۰۵ (إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللَّهُ ۚ وَلَا تَکُنْ لِلْخَائِنِینَ خَصِیمًا)
[۱۶] تفسیر نور الثقلین ، جلد ۴ ، صفحه ۵۵۶ (فِی مِصْبَاحِ اَلشَّرِیعَهِ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اَلْعُبُودِیَّهُ جَوْهَرَهٌ کُنْهُهَا اَلرُّبُوبِیَّهُ فَمَا فُقِدَ مِنَ اَلْعُبُودِیَّهِ وُجِدَ فِی اَلرُّبُوبِیَّهِ، وَ مَا خَفِیَ فِی اَلرُّبُوبِیَّهِ أُصِیبَ فِی اَلْعُبُودِیَّهِ، قَالَ اَللَّهُ: «سَنُرِیهِمْ آیٰاتِنٰا فِی اَلْآفٰاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتّٰى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ اَلْحَقُّ أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» أَیْ مَوْجُودٌ فِی غَیْبَتِکَ وَ حَضْرَتِکَ.)
[۱۷] صحیفه کامله سجادیه ، جلد ۱ ، صفحه ۹۲
[۱۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۱۵ (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)
[۱۹] سوره مبارکه حدید، آیه ۳ (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)
[۲۰] سوره مبارکه حدید، آیه ۴ (هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا ۖ وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ)
پاسخ دهید