مقدّمه

اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذی وَعَدَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الاُْمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ، وَیَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ، وَیَمْلاََ بِهِ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، وَیُمَکِّنَ لَهُ وَیُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنینَ

السلامُ عَلَیکَ یا بَقیّه الله مَولانا سیّدنا یابن الحسن، یابنَ فاطِمَه، یابن الحجج البالغات، یا صاحب الزّمان أغِثنی، أدرکنی، نَحنُ المُضطَرّون، نَحنُ المُنتَظِرونَ لِقدومِک وَ لِعِنایَتِک

جهت سلامتیِ وجود مبارک مولای‌مان حضرت امام زمان ارواحنا فداه و تعجیل در ظهور حضرت، و رفعِ آلام و احزان و بلاها از وجودِ شریفِ ایشان و رضایت خاطرِ ایشان صلوات ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

نثار ارواحِ پاکِ شهیدان، خصوصاً بی‌بیِ ما و مادرِ ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، امامانِ شهیدِ ما علیهم السلام، شهدای کربلا، شهدای راهِ دین در طول تاریخ، شهدای این مرز و بوم و سرافرازانِ مدافعان حرم صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

در ادامه‌ی مباحثِ شب‌های قبل عرض می‌کنیم که برنامه‌ی تربیتیِ اسلام، مکتبِ نجات‌بخش، قرآنِ زندگی ساز و عزّت آفرین توجّه دادن ما به نظارتِ حق تعالی و مجاریِ حفاظتیِ ذاتِ ربوبی است که خدای متعال با ما همراه است و در اعماقِ ما، نیّاتِ ما، انگیزه‌های ما، خودی خدای متعال حضور دارد، بعلاوه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شاهدِ اعمالِ ماست و منتظرِ کارهای خیرِ ماست، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از پدر مهربان‌تر است، همانگونه که آرزوی هر پدری این است که هر روزی که فرزندِ او از مدرسه می‌آید با یک مدالی آمده باشد، با نمره‌ی خوب آمده باشد، با جایزه آمده باشد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم تماشا دارد، وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم پدر هستند و هم از پدر مهربان‌تر هستند، لذا علی الدوام منتظر هستند که ما کارِ خوب کنیم، فرمود: «کُونُوا لَنَا زَیْناً»[۲] برای ما زینت باشید، ما را خوشحال کنید، و امامانِ معصومِ ما هم شاهدِ الهی هستند، همه حاضر هستند و وجود مقدّس حضرت حجّت ارواحنا فداه آخرین حلقه‌ی سلسله‌ی جلیله‌ی عرشیان و نوریان و سفیران خدای متعال است و او جانِ عالَم است، همانگونه که جان در بدنِ ما در تک تکِ سلّول‌های ما حضور دارد، وقتی جان مفارقت کند بدن از هم می‌پاشد، بدن به گند کشیده می‌شود، حتّی خانواده هم آن بدن را تحمّل نمی‌کنند و زود آن بدن را به زیر قبر می‌برند و روی آن خاک می‌ریزند، اما تا زمانی که جان داریم این جان در همه جای بدنِ ما حضور دارد، حضرت حجّت ارواحنا فداه جانِ عالَمِ امکان است، لذا حضور دارد.

امام زمان ارواحنا فداه واسطه‌ی فیض هستند

حضور حضرت حجّت ارواحنا فداه ابعادِ مختلفی دارد، یکی از این باب که امام زمان ارواحنا فداه واسطه‌ی فیض هستند، خدای متعال هر چیزی به هر کسی و به هر چیزِ دیگری می‌دهد از بسترِ وجود امام زمان ارواحنا فداه می‌رسد، و چون حضرت حجّت ارواحنا فداه واسطه‌ی فیض هستند همیشه در کنارِ همه‌ی موجودات هست و به آن‌ها وجود می‌دهد، وجودی که خدای متعال داده است با دست امام زمان ارواحنا فداه می‌رسد، عزّت، آبرو، موفقیّت، نشاط، سلامتی، خوشی، توفیق، نماز شب و … همه‌ی این‌ها نعمت‌های خدای متعال است و خدای متعال هر نعمتی به هر کسی می‌دهد با دستِ مبارک امام زمان ارواحنا فداه می‌دهد.

هر کسی هم هر کارِ خیری می‌کند با دستِ مبارک امام زمان ارواحنا فداه بالا می‌رود و حق تعالی از دستِ نماینده و خلیفه‌ی مطلقِ خود نمازِ ما را تحویل می‌گیرد، روزه‌ی ما را تحویل می‌گیرد.

ملائکه‌ی سیّئات هم که شب گذشته از صحیفه سجّادیّه خدمت شما خواندیم، آن‌ها هم مأمورین حضرت حجّت ارواحنا فداه هستند، دلیلِ آن هم سوره مبارکه قدر است، وجود مبارک امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند با مخالفینِ ما به سوره مبارکه قدر احتجاج کنید.

ولایت در سوره مبارکه قدر

سوره مبارکه قدر هم سوره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و هم سوره‌ی ولایت است و هم سوره‌ی امام زمان ارواحنا فداه است و هم سوره‌ی شب قدر است و هم سوره‌ی سرنوشت است و سوره‌ی تقدیر است و قضاء و قدر؛ «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ»[۳]، ظرفِ قرآن کریم است، ظرفِ قرآن صامت شب قدر است ولی باطنِ آن که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است ظرفِ قرآنِ ناطق حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، یازده قرآن ناطق در وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نهفته است، آثار و برکات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یازده امام بعد از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است.

از این جهت سوره مبارکه قدر اختصاص به بی‌بی عالَم دارد، شب قدر هم توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یکی از کلیدهای باز شدنِ درِ وصال به حقیقتِ شب قدر است که فرمود: «مَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ»[۴]، معرفتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همان وصل شدن به شب قدر است.

اما سوره ولایت است، نشان می‌دهد که با رفتنِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نزولِ ملائکه تعطیل نشده است، چون می‌فرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ»[۵]، «تَنَزَّلُ» فعلِ مضارع است، نه اینکه در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همه‌ی ملائکه در شب قدر بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نازل می‌شدند، بلکه این امر استمرار دارد.

دو آیه‌ای که برای شما خوانده بودیم، که یکی از آن‌ها آیه «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»[۶] و دیگری «لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ»[۷] بود، آیه‌ی سوم که دلالت بر استمرار وجود حجّت خدای متعال و خلیفه‌ی خدای متعال بر روی زمین دارد همین سوره مبارکه قدر است، «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا»، «تَنَزَّلُ» یعنی استمراراً، تا شب قدر وجود دارد نزول ملائکه هم وجود دارد.

حضرت صادق علیه السلام که می‌فرمایند با مخالفین ما، کسانی که زیرِ پرچم امامت و عصمت نیستند، زیرِ پرچمِ هر فاسق و فاجر و قاتل و غاصبی زندگی می‌کنند، یزید را اولوالامر می‌دانند و برای حفظ حکومت یزید خون پسر پیامبر را مباح شمردند و کشتند، انسان های بی‌معرفت، انسان‌های بی‌دینِ متدیّن‌نما، نامِ خود را مسلمان گذاشتند، روز عاشورا نماز جماعت هم خواندند و پسر معصوم رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که به حکم آیه مباهله، به حکم آیه تطهیر، به حکمِ آیه مودّت، به حکمِ آیه ذوی القربی و به حکمِ آیه نور و سوره‌ی قدر حجّت خدای متعال بود و معصوم بود، با اینکه قرآن کریم معرّفی کرده بود، با این حال نماز خواندند و تکبیر گفتند و حقیقتِ دین را قطعه قطعه کردند، این بی‌ولایتی اینقدر جهالت است، اینقدر ظلمت است، اینقدر خباثت است، اینقدر درّندگی است، اصلاً اینطور فرض می‌کنیم که پسرِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم نبودند، خودتان دعوت کردید و میهمانِ شماست و با دعوتِ شما آمده است، اما وقتی انسان پرت شد، اینکه ولایت نقشِ اول را دارد و اگر ولایت نبود دین دین نیست، «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا»[۸]، بدونِ ولایت خدای متعال اسلام را کامل نکرده است، دین را کامل نکرده است، نعمت را کامل نکرده است، دینِ بی‌ولایت مورد رضایت خدای متعال نیست، کسی که ولایت ندارد چه نماز بخواند و چه شراب بخورد تفاوتی ندارد، هر دو گناه است، چون پشت به قبله نماز خواندن که نماز نیست، ولایت قبله است، کسی که ولایت ندارد نمازِ او قبله ندارد، حرکتِ او جهت ندارد و به سوی بهشت نمی‌رود، این شخص به بی‌راهه می‌رود، صراط مستقیم ولایت است که به بهشت ختم می‌شود، ولی اگر کسی در خط نباشد و به بیراهه برود معلوم نیست به کجا می‌رود، بی‌ولایتی بی‌راهگی در زندگی است.

از این جهت قرآن کریم می‌فرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم»، همه‌ی ملائکه، ملائکه یعنی ملک‌ها، جمعِ ملک است، الملائکه یعنی هر ملکی که خدای متعال آفریده است، تمامیِ ملائکه شب قدر نازل می‌شوند، آن‌هایی که معتقد به ولایت و امامت نیستند پاسخ بدهند که کجا نازل می‌شوند؟

اما ما می‌گوییم در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بر قلب رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نازل می‌شدند و حال هم بر قلب امام و حجّت خدای متعال نازل می‌شود، ما پایگاه نزول ملائکه را، فرودگاه ملائکه را محضرِ خلیفه الله می‌دانیم که روز اول خلقت آن خلیفه حضرت آدم بود که همه‌ی ملائکه مأمور به سجده شدند و این موضوع ادامه دارد، شب قدر هم خلیفه‌ی خدای متعال وجود دارد و ملائکه بر او نازل می‌شوند.

ارتباط ملائک با امام زمان ارواحنا فداه

چون «مختلف الملائکه» است، ملائکه شریان حیاتِ عالم هستند، «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا»[۹]، این‌ها در مسئله‌ی آوردنِ باران نقش دارند، در مسئله‌ی رویاندنِ گیاهان و میوه‌ها نقش دارند، در صورتگریِ بچّه در رحم مادر نقش دارند، در توفیقاتِ ما نقش دارند، و خدای متعال ملائکه را در جای جای زندگیِ موجودات گذاشته است و مجموعه‌ی ملائکه در وجود مقدّس امام زمان ارواحنا فداه خلاصه می‌شود، فرماندهیِ کلّ ملائکه با امام زمان ارواحنا فداه است.

بنابراین حضرت یک اشرافی بر باطنِ عالَم که ملائکه هستند دارند و آن‌ها با امام زمان ارواحنا فداه ارتباط دارند و حضرت با ملائکه‌ی یمین و شمالِ ما مرتبط است، هم خودِ ایشان بالای سرِ این ملائکه حضور دارند و هم هفته‌ای دو مرتبه گزارشِ کارِ ما به امام زمان ارواحنا فداه منتقل می‌شود، روزهای دوشنبه و روزهای پنجشنبه، عملکردِ ما هفته‌ای دو مرتبه به محضر خلیفه الله و حجّت الله علی الاطلاق و صاحب ولایت مطلقه‌ی کلیّه‌ی الهیّه حضرت حجّت بن الحسن المهدی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه ارائه می‌شود.

پرونده عمل ما در محضر امام زمان ارواحنا فداه

کسی به امام رضا علیه السلام عرض کرد: آقا! من که به محضر شما می‌آمدم فلان مؤمن به من گفت وقتی به خدمت امام رضا علیه السلام رفتی سلام من را هم برسان و بگو آقا در حقّ ما هم دعا کنند، حضرت فرمودند من هر روز شما را دعا می‌کنم؛ عرض کرد: آقا! ما که هر روز خدمتِ شما نیستیم، چطور ما را هر روز دعا می‌کنید؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: نامه‌ی عمل شما هر روز به من داده می‌شود و من شما را دعا می‌کنم.

چرا این‌ها را می‌گوییم؟ برای اینکه حواسِ ما جمع باشد، اگر عملِ ما هر روز به خدمت امام زمان ارواحنا فداه می‌رود حیف است که یک غیبتی، یک دروغی، یک مردم آزاری، یک حرام‌خوری، یک ناپاکیِ چشمی از ما به امام زمان ارواحنا فداه منتقل بشود، حضرت ناراحت می‌شوند، حضرت غصّه می‌خورند، حضرت گریه می‌کنند.

اگر انسان ببیند که فرزندِ او مریض است و مرضِ بدی هم دارد و ممکن است بمیرد، پدر چه حالتی پیدا می‌کند؟ این گناهانِ ما از مرض بدتر است، بعضی گناهان از غدّه سرطانی به مراتب خطرناکتر است، لذا وقتی حضرت می‌بینند که شیعیان گرفتاریِ هوس دارند، گرفتاریِ نفس دارند، امام زمان ارواحنا فداه غصّه می‌خورند، گاهی گریه می‌کنند، ممکن است گاهی به بعضی‌ها که دیگر خیلی بی‌حیائی را از حد گذرانده‌اند نفرین کنند.

این ارتباط حضرت حجّت ارواحنا فداه یک ارتباط تکوینی و عینی است، علاوه بر اینکه خودِ حضرت حضور دارد و حضورِ ایشان هم حضورِ «عندَ رَبّی» است، یعنی امام زمان ارواحنا فداه مثلِ قرآن کریم که قرآن کریم «لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ»[۱۰] است، قرآن کریم یک حقیقتی است، یک ریسمانی است که یک طرفِ آن در پیشگاه خدای متعال است و یک طرفِ آن که دامانِ رحمتِ خدای متعال گسترده است ما می‌توانیم به قرآن کریم متوسّل بشویم و دامان قرآن کریم را بگیریم و با قرآن کریم بالا برویم، می‌گویند بخوان و بالا برو، ما هر مقدار از آیات قرآن کریم را تلاوت کنیم و در زندگیِ خودمان پیاده کنیم به همین درجه هم در پیشگاه خدای متعال بالا می‌رویم.

امام هم قرآن ناطق است، یک مرتبه از وجود امام مقامِ «عِندَ رَبّی» دارد که این مقامِ «عِندَ رَبّی» امام وجود منبسط است، «أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ»[۱۱] آیا نمی‌بینی خدای متعال چطور این سایه را ممتد کرده است؟ این سایه‌ی خدای متعال است، این ظلّ پروردگار متعال است که حضورِ امام حضورِ خدای متعال است، هر کجا خدای متعال است شهید آنجا هست، و امام امامِ شهدا هم هست، مقامِ امام خیلی بالاتر از همه‌ی شهداست، امام شهادتِ هر شهیدی را امضاء می‌کند، تا امام زمان ارواحنا فداه امضاء نکنند شهید شهید به حساب نمی‌آید، مقامِ امام زمان ارواحنا فداه بالاتر از همه‌ی شهداست، امام زمان ارواحنا فداه حواله‌ی شهادتِ هر شهیدی را در شبِ قدر امضاء می‌کنند و بعد از شهادت هم امام زمان ارواحنا فداه شهادتِ شهید را امضاء می‌کند، «و بموالاتکم تُقْبِلُ الطّاعه المفتَرَضَهُ و لَکُمُ المَوَدَّهُ الواجِبَه»[۱۲] به وسیله‌ی شما طاعت قبول می‌شود که از افضلِ طاعات مسئله‌ی جهاد است و شهادت است و ممهور به مهر حضرت حجّت بن الحسن ارواحنا فداه واقع می‌شود.

چون مقامِ حضرت حجّت ارواحنا فداه مقامِ عندَ رَبّی است و علمِ حضرت لدنّی است و رحمتِ ایشان لدنّی است همه‌ی ارزش‌های حضرت حجّت ارواحنا فداه از پیشگاه خدای متعال مستقیماً به حضرت داده می‌شود و این است که هر کجا خدای متعال هست امام زمان ارواحنا فداه هم هست و جدایی ندارد.

بنابراین چترِ وجودِ امام زمان ارواحنا فداه تمامِ عوالم را زیرِ سایه‌ی خود گرفته است و جایی باشد که آنجا امام زمان ارواحنا فداه حضورِ باطنی نداشته باشد مطلقاً سراغ نداریم.

داستانی از تشرّف «سعد بن عبدالله اشعری» به محضر امام حسن عسکری علیه السلام

در جریان تشرّف علمای قم به محضر شریف امام حسن عسکری علیه السلام … هم در کتاب شریف اصول کافی نقل شده است و هم در کتاب‌هایی که راجع به امام زمان ارواحنا فداه نوشته شده است، از جمله در بحارالانوار جلد ۵۲ نوشته‌اند که «سعد بن عبدالله اشعری» قمی که در مناظره خیلی یَدِ طولایی داشت و هر مخالفی با هر شبهه‌ی شدیدی می‌آمد این بزرگوار هم عالِم بود و هم در بحث و مناظره مهارت داشت و مخالفینِ ولایت و امامت را محکوم می‌کرد.

یک ناصبیِ خیلی پیچیده که مجسّمه‌ی شیطان بود به خدمتی ایشان آمد و سوالاتی را مطرح کرد، «سعد بن عبدالله انصاری» خیلی تلاش کرد ولی دید شبهات برای مستمعین حل نشد، تصمیم گرفت به سامرّا برود و به محضر امام حسن عسکری علیه السلام شرفیاب بشود و سوالاتِ خود را از امامِ زمانِ خود که امام حسن عسکری علیه السلام بود بپرسد و حلّ معمّا کند و برگردد و پاسخگوی شبهات شبهه‌اندازهای شهر قم باشد.

وقتی بیرون آمد دید که جناب «احمد بن اسحاق قمی» که نماینده‌ی امام حسن عسکری علیه السلام در قم بودند و قبر شریفِ ایشان الآن در سر پر ذهاب است… «احمد بن اسحاق قمی» کسی است که وقتی در همین سفر به خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسیدند از امام علیه السلام کفن خواستند و گفتند: دیگر عمرمان رو به اتمام است و دوره‌ی پیری رسیده است و دوست دارم کفنِ من چیزی باشد که از دستِ شما به من رسیده باشد، حضرت فرمودند که کفنِ تو را خودم برای تو می‌آورم، این خیلی مقام است!

وقتی او از محضر حضرت مرخص شد به سر پل ذهاب رسید و در آنجا مریض شد و اطمینان داشت که می‌میرد، لذا به اطرافیان گفت که مرا تنها بگذاریم، امام حسن عسکری علیه السلام تشریف آوردند و برای او کفن آوردند و در حالِ جان دادن بالای سرِ ایشان بودند، ایشان همچنین مقامی داشتند، و مسجد امام قم را که آیت الله صافی توسعه دادند و چه مسجدی شده است، چه پایگاهی برای اعتکافِ جوان‌ها و طلبه‌ها در قم شده است،  انسان افتخار می‌کند، یک مسجدِ آبرومند و پر ظرفیّت است که نماینده‌ی امام حسن عسکری علیه السلام جناب «احمد بن اسحاق قمی» این مسجد را در زمان امام حسن عسکری علیه السلام ساخته است و به نام امام حسن عسکری علیه السلام هم ساخته است، آنجا اصلی‌ترین مکانِ اعتکاف بود، ما که تازه به قم رفته بودیم اعتکاف اینقدر توسعه نداشت، دانشگاه کجا و اعتکاف کجا؟ در دانشگاه‌ها یک نماز جماعت هم نبود تا چه برسد به اعتکاف، مگر استاد دانشگاه با ریش‌های تراشیده و کراوات‌های آنطوری در مجلس امام حسین علیه السلام دیده می‌شد؟ مگر دانشجویی در مسجد دیده می‌شد؟ ما حسرت می‌خوردیم که پای منبرِ ما چند نفر دانشجو باشند، امروز دانشگاه‌ها با چراغ به دنبالِ ما می‌گردند و خونِ شهدا اینقدر بر ما منّت دارد، قدر بدانید، مملکتِ شما خیلی پیش رفته است، در زمانِ طاغوت یک دانشگاه زیر این آسمان سراغ نداشتید که یک نماز جماعت برگزار کرده باشد، الآن در تمامِ مساجدِ دانشگاه‌ها الحمدلله جمعیّت پُر است، نه اینکه من این موضوع را شنیده باشم، خودِ بنده هفته‌ای سه روز در سه دانشگاه حضور دارم و نماز می‌خوانم، خودِ من می‌بینم، و خودم در بسیاری از جلساتِ دانشجوها حضور دارم، گریه‌های دانشجوها را، حضور اساتید دانشگاه‌ها را… امام چه کرد! انقلاب چه کرد! شهدا چه کردند! و از کجا به کجا؟ ما را از چه مسیری به چه مسیری بردند، الحمدلله با خون پاکِ خودشان متحوّل کردند.

این «احمد بن اسحاقِ قمی» که آثارِ ایشان امروز این جمعیّتِ عظیم و خیلِ عظیمِ معتکفین شده است نماینده‌ی امام حسن عسکری علیه السلام بود، او در حالِ رفتن بود که «سعد بن عبدالله اشعری» هم خود را به نماینده امام حسن عسکری علیه السلام رساند و گفت می‌خواهم افتخار داشته باشم و در محضر شما به خدمت امام حسن عسکری علیه السلام برویم.

آمدند و در سامرّا به محضر امام حسن عسکری علیه السلام رسیدند، «احمد بن اسحاق قمی» می‌گوید:… «سعد بن عبدالله» نقل می‌کند که حضرت نشسته بودند، آقازاده‌ی‌شان هم روی زانوی مبارک ایشان بودند، امام حسن عسکری علیه السلام کاغذ و قلمی در دست داشتند و قصدِ نوشتن داشتند و این آقازاده بازیگوشی می‌کرد و مدام قلم را می‌کشد، یک توپ آنجا بود و حضرت آن را پرت می‌کردند و آقازاده‌ی‌شان که حضرت مهدی ارواحنا فداه باشند پی توپ می‌رفتند تا ایشان این نامه را تمام کنند، اما وقتی «احمد بن اسحاق قمی» رفت این کیسه‌های سهم امام را که قمی‌ها داده بودند به حضرت تحویل بدهد، تا او بیرون رفت آقا امام حسن عسکری علیه السلام به من که «سعد بن عبدالله اشعری» باشم فرمودند: تو سوالاتی داری، از این مولای خودت بپرس! از همان کودکی که بازی می‌کرد!

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند سوالاتِ خودت را از ایشان بپرس، می‌گوید من سوالات را شروع کردم، به همه‌ی سوالاتِ من پاسخ کافی داده شد تا «احمد بن اسحاق قمی» آن امانت‌هایی که از قمی‌ها گرفته بود آورد، آقا امام حسن عسکری علیه السلام خطاب به «احمد بن اسحاق قمی» خطاب فرمودند که آن‌ها را به این آقازاده بده که او تحویل بگیرد، امام زمان ارواحنا فداه زیرِ سایه‌ی پدرشان عرض کردند که مگر می‌شود من به این چیزهای نجس دست بزنم؟

حال جالب است که این‌ها سهمِ امام داده‌اند، این است که هیچ عملی نباید ما را مغرور کند، افرادی هستند نماز هم می‌خوانند اما نماز آن‌ها آلوده است، سهم امام هم می‌دهند اما امام زمان ارواحنا فداه سهمِ امام چند نفر را امضاء می‌کنند؟

تعبیرِ امام زمان ارواحنا فداه به پدرشان این بود که یعنی شما اجازه می‌دهید من دستِ خود را به این چیزهای نجس بزنم؟ امام حسن عسکری علیه السلام به «احمد بن اسحاق قمی» فرمودند: تو یکی یکی در بیاور و ایشان هر کدام را که می‌خواهد قبول کند بازگو می‌کند.

می‌گوید این کیسه‌ها در بسته بودند و مهر هم زده بود، هر کیسه‌ای مربوط به یک نفر بود، امام زمان ارواحنا فداه صاحبِ هر یک از آن‌ها را فرمودند که این کیسه مربوط به فلانی پسرِ فلانی هست و درآمدِ او از فلان مجرا بوده است و کجاهای آن اشکال دارد که من قبول نمی‌کنم.

امام زمان ارواحنا فداه تمام این تعداد کثیر کیسه‌های پول سهم امام را در دوره‌ی کودکی با علم و اطلاع و توضیحِ وضعیّتِ این پول‌ها رد کردند، بعد فرمودند: آن پارچه‌ی آن عجوزه کجاست؟ «احمد بن اسحاق» می‌گوید چون آن خیلی ناچیز بود من خیلی به آن توجّه نکردم که بیاورم، این‌ها مشت‌پُرکُن بود و با یک ذوق و شوقی آوردیم که حضرت قبول می‌کنند که حضرت همه را رد کردند!

این‌ها را روی حساب عرض می‌کنم، حال ما مسجدی هستیم، هیئتی هستیم، امام حسینی هستیم، اهلِ اشک هستیم، اهلِ سوز هستیم، اهلِ سهمِ امام هستیم، اهلِ نماز هستیم، نکند به ما هم بگویند که هیچ کدام را قبول نکردیم، دامانِ ایشان را بگیرید، ماه رمضان یک کاری کنیم که پذیرفته بشویم، هم خودمان را قبول کنند و هم مالِ ما را قبول کنند و هم نماز و روزه‌های ما را قبول کنند، امام از واقعیّتی زندگیِ ما اطلاع دارند، فریب هم نمی‌خورد، امام به ظاهر نگاه نمی‌کند، باطن را می‌بیند، نیّتِ تو را می‌بیند، درآمدِ تو را می‌بیند، مگر می‌شود امام زمان ارواحنا فداه را فریب داد؟

او علم الله است، او عین الله است، او قدرت الله است، او جنب الله است، لذا علمِ امام زمان ارواحنا فداه یکی از مجاریِ خودسازیِ ماست، ببین در محضرِ چه کسی هستی، ببین سر و کارِ تو با کیست.

این است که حقیقتِ نماز را از خدای متعال بخواهیم، حقیقتِ حلالیّت مال‌مان را از خدای متعال بخواهیم، با این سهم امام دادن‌ها و کمک‌ها و احسان‌ها هم به خودمان مغرور نشویم، تا یار که را خواهد و میلش به که باشد، تا چه کسی را بپذیرند، در میانِ آن همه سهمِ امام‌های قابل عرضه فرمودند همه اشکال دارد و به هیچ کدامِ آن‌ها دست نمی‌زنم اما برو و پارچه‌ی آن عجوزه را بیاور، با آنکه آن پارچه ارزشِ خاصّی هم نداشت اما آن نزد امام زمان ارواحنا فداه قبول شده است.

«یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ»

لذا شما هم بگویید، ما هم بگوییم، «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ»[۱۳]

بد نیست شأن نزولِ این دعا را هم برای شما بگویم و روضه بخوانم.

به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدند و عرض کردند جوانی در حالِ احتضار است اما سخت جان می‌دهد، دو سه روز است که در حالِ جان دادن است اما خلاص نمی‌شود، آیا می‌شود کَرَم کنید؟

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به کنار بسترِ جوان آمدند و نشستند و فرمودند: بگو «أشهد ان الا اله الا الله»، شهادتین را بگو، زبانِ او بند آمده بود، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تلقین کردند که بگو «أشهد ان الا اله الا الله» اما زبانِ او باز نشد، حضرت فرمودند : آیا این جوان مادر دارد؟ عرض کردند: بله! فرمودند: بگویید پیشِ من بیاید.

رفتند و به مادرِ او گفتند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شما را احضار کرده است، به محضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمد و سلام عرض کرد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که آیا شما از این پسرِ خودتان نارضایتی دارید؟ عرض کرد: مدّتی است که من اصلاً با او حرف نمی‌زنم، با او قهر هستم و با او حرف نمی‌زنم، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: چه کرده است؟ بخاطرِ من ببخش، زبانِ او الآن بند آمده است، زمانِ مردنِ اوست و حالِ سختی دارد، جای ترحّم است، به او رحم کن و بخاطرِ من او را ببخش، گفت: او کاری نکرده است که من او را ببخشم، حضرت فرمودند: چه کاری کرده است که دلِ تو اینقدر پُر است که زمانِ مرگِ جوانِ خودت حاضر نیستی او را ببخشی؟ گفت: به من سیلی زده است.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌دانستند چطور مادر را دگرگون کنند، فرمودند: حال که جنایتِ او اینقدر بالاست و به مادرِ خود سیلی زده است بروید و هیزم بیاورید تا من او را بسوزانم، همینکه حضرت این جمله را فرمودند مادر شروع کرد به گریه کردن… این را داشته باشید…

وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عبور می‌کردند، یک خانمی هم فرزندِ شیرخوارِ خود را در کنار خود گذاشته بود و تنور را روشن کرده بود و قصدِ پختنِ نان داشت، دید رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عبور می‌کند، بلند شد و این بچّه را به آغوش گرفت و به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رسید و سلام کرد، حضرت پاسخ دادند، این زن عرض کرد: یا رسول الله! من خیلی به فرزندِ خود مهربان هستم یا خدای متعال؟ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: خدای متعال از تو به این بچّه مهربان‌تر است، خدای متعال از مادر به کودک مهربان‌تر است، عرض کرد: یا رسول الله! آیا من هرگز می‌توانم این بچّه را بسوزانم؟ حضرت متوجّه شدند که این شخص می‌خواهد چه بگوید، یعنی خدایی که مهربان‌تر از مادر است آیا بنا دارد ما را بسوزاند؟ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گریه کردند…

خدایا! من باور نمی‌کنم که تو می‌خواهی مرا بسوزانی، من تو را دوست دارم، چطور باور کنم که تو می‌خواهی مرا بسوزانی؟ یک عمر «لا اله الا الله» گفته‌ام، پیامبرِ تو را دوست دارم، امام حسین علیه السلام را دوست دارم، اولیاء تو را دوست دارم، شهدا را دوست دارم، انقلاب را دوست دارم، یعنی بناست که من بسوزم؟ «مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِکَ»[۱۴]

حضرت تا فرمودند که بگویید آتش بیاورند تا این بچّه را بسوزانیم که به مادری خود سیلی زده است مادر گریه کرد و گفت: نه یا رسول الله! نسوزانید! من از او گذشتم! تا گفت من از او گذشتم آقا فرمودند: ای جوان! بگو «اشهد ان لا اله الا الله و أشهد أن محمد رسول الله»…

آیا توجّه کردید؟ نارضایتیِ مادر قفلِ زبان هنگامِ مرگ بود، رضایتِ مادر کلید بود که این قفل را باز کرد، رضایتِ مادر فتح بود و نارضایتی مادر قفل بود…

زبان باز شد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند چه می‌بینی؟ عرض کرد: یا رسول الله! یک چهره‌های بسیار وحشتناک دارند به سوی من می‌آیند…

اعمالِ او بوده است دیگر… اعمالِ ما بصورتِ دیو، بصورتِ درنده به ما حمله می‌کنند…

گفت: می‌بینم چهره‌های وحشتناکی به سمت من رو می‌آورند، حضرت فرمودند بگو «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیرَ إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»، حضرت که تقلین کردند و این دعا را خواند، حضرت فرمودند: حال چه می‌بینی؟ عرض کرد: آقا جان! آن اشخاص خطرناک از من دور شدند و چهره‌های نورانی به من نزدیک می‌شوند…

چه می‌شود هنگامِ مردنِ ما هم امام زمان ارواحنا فداه به کنارِ بسترِ ما بیایند و به ما تلقین کنند…

روضه امام جواد علیه السلام

امشب میهمان امام جواد علیه السلام هستیم…

سه پیکر بود که سه روز روی زمین مانده است، یکی پیکر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بود که بخاطرِ احترام سه روز کنار «جسر (پل) بغداد» نگه داشتند تا شیعیان بیایند و تشییعِ مفصّلی بشود؛ دوم پیکر حضرت جوادالائمه علیه السلام بود، این زنِ نانجیب، این امامِ جوان را مسموم کرد…

کسی که مسموم شده باشد آبِ بدنِ او تمام می‌شود و باید زود به زود به او آب بدهند، اما از محارمِ ایشان کسی نزدِ ایشان نبود، نه عمّه‌ی مهربانِ ایشان حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بودند، نه حضرت حکیمه خاتون سلام الله علیها بودند، نه امام هادی علیه السلام بودند، هیچ کسی را نداشتند…

این نانجیب دستور داد درِ حجره را بستند، بر حسبِ نقل به کنیزها دستور داد آواز بخوانند و برقصند تا صدای «هَل عطش» حضرت جوادالائمه علیه السلام را نشنوند…

وقتی ایشان غریبانه به شهادت رسیدند پیکر را به پشتِ باغ منتقل کردند، نانجیب بدن را سه شبانه روز زیر آفتاب گذاشت تا شاید این بدن تغییر کند و خوشایند نباشد اما بعد از سه روز وقتی به پشت بام رفتند دیدند بدن معطّر است، نسیمِ عطر همه‌ی فضا را پُر کرده است…

اما «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»…

بدنِ نازنین حضرت جوادالائمه علیه السلام سه شبانه روز زیرِ آفتاب ماند اما ایشان لباس داشتند، کفن داشتند… سر از بدن جدا نبود… لا یوم کیومک یا اباعبدالله… مُلْقیً ثَلاثاً بِلا غُسلٍ وَلا کَفَنٍ…

اگر کشتند چرا خاکت نکردند      کفن بر جسم صد چاکت نکردند

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین

دعا

خدایا! تو را به جوادالائمه علیه السلام و حضرات معصومین علیهم السلام و به حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم که امام زمان ما را برسان.

خدایا! تو را به وجود نازنین امام جواد علیه السلام قسم می‌دهیم قرضِ مقروضین، مقروضینِ مورد نظر اداء بفرما.

خدایا! ما را مشغول الذّمه نمیران.

خدایا! ما را بدهکار نمیران.

خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم ما را بدهکار شهیدان نگذار.

خدایا! حقّ شهدا را به دست ما و خدماتِ ما به انقلاب اداء بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم رونق اقتصادی به این کشور روزی بفرما.

خدایا! دست‌های ناپاکی که اقتصاد را با سوء مدیریّت خراب کردند کوتاه بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم آینده‌ی ایران را قرینِ پیشرفت و رونق و اقتدار قرار بده.

خدایا! توطئه‌های استکبارِ عالَمی را به خودِ آن‌ها برگردان.

خدایا! نقشه‌های آن‌ها را نقش بر آب بگردان.

خدایا! ما را دشمن شاد نکن.

خدایا! به این جوان‌های عزیز ما را مهارتِ لازم برای خدمت به امام زمان ارواحنا فداه کرامت بفرما.

خدایا! نیّتی پاک، عملِ پاک، دامانِ پاک، چشمِ پاک، زبانِ پاک، درآمدِ پاک، دستِ پاک به همه‌ی آن‌ها و همه‌ی ما همیشه روزی بفرما.

خدایا! ناپاک‌ها را بر ما مسلّط نکن.

خدایا! دستِ حرام‌خورها را کوتاه بگردان.

خدایا! سایه پر برکت علمای صالح، مردمِ متدیّن و انقلابی و شهید پرورمان و در رأسِ این قائمه مرجع عالیقدرمان، رهبرِ بزرگوارمان را با کرامت، با کفایت، با قدرت، با عزِت تا ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه و کنارِ حضرت مهدی ارواحنا فداه مستدام بفرما.

خدایا! این دست‌های گدایی را بخاطرِ حضرت جوادالائمه علیه السلام از بارگاهِ خودت خالی برنگردان.

خدایا! حوائجِ ملتمسین و منظورین را برآورده بفرما.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


پی نوشت:

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] بحار الأنوار، جلد ۶۸، صفحه ۳۱۰ (… اِبْنِ بُهْلُولٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى اَلصَّادِقِ وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنَ اَلشِّیعَهِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ مَعَاشِرَ اَلشِّیعَهِ کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لاَ تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً قُولُوا لِلنّٰاسِ حُسْناً وَ اِحْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوهَا عَنِ اَلْفُضُولِ وَ قَبِیحِ اَلْقَوْلِ .)

[۳] سوره مبارکه قدر، آیه ۱

[۴] بحارالأنوار، جلد ۴۳، صفحه ۶۵، باب ۳، مناقبها و فضائلها و بعض…، صفحه ۱۹٫ (قَالَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ، اللَّیْلَهُ فَاطِمَهُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا)

[۵] سوره مبارکه قدر، آیه ۴ (تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ)

[۶] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ)

[۷] سوره مبارکه رعد، آیه ۷ (وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّه‏ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ)

[۸] سوره مبارکه مائده، آیه ۳ (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَهُ وَ الْمَوْقُوذَهُ وَ الْمُتَرَدِّیَهُ وَ النَّطیحَهُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فی‏ مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ)

[۹] سوره مبارکه نازعات، آیه ۵

[۱۰] سوره مبارکه نمل، آیه ۶ (وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ)

[۱۱] سوره مبارکه فرقان، آیه ۴۵ (أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا)

[۱۲] دعای ندبه

[۱۳] زادالمعاد، جلد ۱، صفحه ۱۰۳ ، مفاتیح الجنان، مختصرترین دعاهای سحر، (یَا مَفْزَعِی عِنْدَ کُرْبَتِی وَ یَا غَوْثِی عِنْدَ شِدَّتِی إِلَیْکَ فَزِعْتُ وَ بِکَ اسْتَغَثْتُ وَ بِکَ لُذْتُ لا أَلُوذُ بِسِوَاکَ وَ لا أَطْلُبُ الْفَرَجَ إِلّا مِنْکَ فَأَغِثْنِی وَ فَرِّجْ عَنِّی یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیرَ إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَ یَقِیناً حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِی إِلا مَا کَتَبْتَ لِی وَ رَضِّنِی مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا عُدَّتِی فِی کُرْبَتِی وَ یَا صَاحِبِی فِی شِدَّتِی وَ یَا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی وَ یَا غَایَتِی فِی رَغْبَتِی أَنْتَ السَّاتِرُ عَوْرَتِی وَ الْآمِنُ رَوْعَتِی وَ الْمُقِیلُ عَثْرَتِی فَاغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.)

[۱۴] دعای کمیل