حضرت آیت الله صدیقی روز دوشنبه مورخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ مصادف با شب هشتم ماه مبارک رمضان بعد از نماز مغرب و عشاء در «مسجد شهید بهشتی تهران» به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
- مقدّمه
- مرور جلسات گذشته
- علمی که خدای متعال میدهد
- راه سلوک در بیان آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف
- اگر تقوای الهی را رعایت کنیم
- داستانی از حوزه علمیه کاشمر
- نقل داستانی از آقا سید جمال الدّین گلپایگانی اعلی الله مقامه الشّریف
- اگر چهل روز پاک باشیم
- داستانی از سیّد بحرالعلوم اعلی الله مقامه الشّریف
- روضه امام حسن مجتبی علیه السلام
- دعا
مقدّمه
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذی وَعَدَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الاُْمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ، وَیَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ، وَیَمْلاََ بِهِ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، وَیُمَکِّنَ لَهُ وَیُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنینَ
السلامُ عَلَیکَ یا بَقیّه الله مَولانا سیّدنا یابن الحسن، یابنَ فاطِمَه، یابن الحجج البالغات، یا صاحب الزّمان أغِثنی، أدرکنی، نَحنُ المُضطَرّون، نَحنُ المُنتَظِرونَ لِقدومِک وَ لِعِنایَتِک
جهت سلامتیِ وجود مبارک مولایمان حضرت امام زمان ارواحنا فداه و تعجیل در ظهور حضرت، خشنودی قلبِ مبارک ایشان، رضایت خاطرِ ایشان و توفیقِ ما برای درکِ حضور ایشان صلوات ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
تقدیم به ارواحِ تابناکِ شهیدان، خصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، شهدای کربلا، شهدای راهِ دین در طول تاریخ، گلگون کفنانِ این مرز و بوم، شهدای شیعیان مظلوم عربستان سعودی، شهدای بحرین و شهدای جای جای عالَم که به جرمِ ولایت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و محبّت ائمه علیهم السلام کشته میشوند، خاصّه سرافرازانِ مدافع حرم صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
ان شاء الله خانهی دلمان از غبارِ معصیت و از حجابِ رذیلت پاک شده باشد و محلّ فرودِ ملائکه باشد و بارگاهِ حق بگردد و محرمسرای اسرارِ الهی و اولیاء الهی بشود و دعاهای ما مستجاب و عبادتهای ما به نحو احسن نمره بیاورد صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
«وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»[۲]، به محضرِ شما نورانیان، میهمانانِ گرامیِ خدای متعال طیّ شبهای که خدای متعال برای رشدِ ما، برای تعالیِ ما، برای تربیتِ ما به ما آگاهیهای لازم را داده است تا حواسِ ما به خودمان باشد و از خود غافل نشویم و طعمهی شیطان نگردیم و در آتشِ نفسِ أمّاره خاکستر نگردیم.
مرور جلسات گذشته
خدای متعال در قدمِ اول نظارت و مراقبت و حضور وجودیِ خودِ خدا را به ما تذکّر میدهد، نکند فراموش کنید من هستم، هر کجا که باشید من در آنجا هستم، هر کاری که کنید من میبینم و من میدانم، هر چه بگویید من میشنوم و علم دارم.
اگر این موضوع برای انسان بصورتِ یک باورِ جدّی در بیاید بعید است که انسان بد بشود، سقوط کند، آلوده بشود، کثیف بشود، نجس بشود و آبروی خود را برای این چند روز چرب و شیرین دنیا در نزد خدای متعال و اولیاء خدای متعال از دست بدهد.
در قدم دوم شهود و حضور رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، حتّی بعد از رحلتِ ایشان که روحِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همیشه در همه جای عالَم مظهرِ خدای متعال است و هیچ جایی در عالَم نیست که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نسبت به آنجا ناظر نباشند.
در قدم سوم حضورِ صاحبانِ ولایتِ مطلقهی کلیّهی الهیّه تحت عنوانِ امامانِ معصومِ ما سلام الله علیهم أجمعین است.
علمی که خدای متعال میدهد
خدای متعال به این مقرّبینِ درگاهِ خود علمی داده است که علمِ اینها مانندِ قدرتِ اینهاست، در ذاتِ ربوبی علم، قدرت، حیات، وجود یک چیز است، ما گاهی چیزی را میدانیم اما نمیتوانیم، گاهی میتوانیم اما علم نداریم، بعدها که میفهمیم میگوییم اگر میدانستیم انجام میدادیم، علم و قدرتِ ما گاهی با یکدیگر هماهنگ نیستند، اما خدای متعال قادر است، خدای متعال عالِم است، خدای متعال حیّ است، خدای متعال موجود است، همهی اینها حقیقت است، علمِ خدای متعال، قدرتِ خدای متعال، حیاتِ خدای متعال مانندِ ذاتِ خدای متعال است.
خدای متعال نسبت به بعضی از بندگانِ خود علمی داده است که این علم علمِ ذهنی نیست، علمِ ذهنی اثرِ خارجی ندارد، کسی که تشنه است اگر آبشناس باشد، اگر مهندسِ آب باشد، اگر کارشناسِ آب باشد، اگر مدرّسِ فرمولِ آب در دانشگاه باشد وقتی تشنه شد هر چه بیاید و مقاله در مورد آب و خاصیّت آب و موادّ آب و عناصر آب و عوارضِ آب بنویسد و هر چه برای شاگردانِ خود توضیح بدهد وقتی تشنه میشود آنچه که از علم در ذهنِ اوست او را سیراب نمیکند، چه زمانی سیراب میشود؟ زمانی که خودِ آب به وجودِ او تزریق بشود.
علمِ ذهنی خاصیّتِ خارجی ندارد، علمِ ذهنی راه را به انسان نشان میدهد، انسان را نمیبرد، وقتی انسان را پیدا کرد یعنی راه را فرا گرفته است، اما راه را تا نرویم به مقصد نمیرویم.
این است که عالِمِ بیعمل درختِ بیثمر است و علمِ او هیچ فایدهای برای او ندارد، علم وقتی عمل میشود به انسان نور میدهد.
راه سلوک در بیان آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف
مرحوم آیت الله بهجت سلام الله علیه فقیه بود، حکیم بود، دینشناس بود، عارف بود، واصل بود، کامل بود، محیط بود، به اسرارِ ما اطلاع داشت و گاهی هم مُچِ انسان را میگرفت، انسان در خانهی خود با اعضای خانوادهی خود صحبت کرده بود و او میدانست، ایشان علمِ اینطوری داشت، او شمع بود و طلبهها، جوانها، غیرطلبهها پروانه بودند، هم در حرم مطهر ثامن الحجج علیه السلام دیده بودم که آقای بهجت مشغولِ زیارتِ خود بودند و جوانها هم حلقه میزدند و ایشان را تماشا میکردند، ما در محضر ایشان منبر میرفتیم، آقا کناری محراب مینشستند، منبر در آن گوشهی مسجد بود، مردم و جوانها که نود درصدِ آنها هم جوان بودند عاشقِ یک پیرمرد بودند، آنها رو به منبر نمینشستند، رو به آقا مینشستند، حواسِ همه به این مردِ عرشی بود، تا از جانبِ آقا گفته میشد که به طرفِ منبر برگردید.
از آقای بهجت هم غیر طلبهها و هم طلبهها زیاد سراغ میگرفتند که به ما استاد نشان بدهید، اگر حضرت موسی علیه السلام هم باشد به خضر نبی نیاز دارد، این راه پُر خطر است، بدونِ رفیق، بدونِ بلدچی، بدونِ استاد، بدونِ رهیافته انسان در راه میماند و به مقصد نمیرسد.
مرحوم آیت الله بهجت بر خلافِ خیلی از اساتید عرفان عملی و سیر و سلوک یک قاعدهی کلّی را به همه میگفتند، میگفتند رفیقِ شما، راهنمای شما، استادِ شما معلوماتِ شماست، بعد این حدیث را میخواندند: «مَنْ عَمِلَ بِما عَلِمَ أَوْرَثَهُ الله عِلْمُ ما لَمْ یَعْلَمْ»[۳]، هر کسی این حلال و حرامی که یاد گرفته است…
ما از کودکی یک ضروریّاتی در اصول دین و فروع دین و اخلاقیّاتِ دین میدانیم، همه هم میدانند، آیا کسی را سراغ دارید منکرِ این باشد که غیبت بد است یا حرام است؟ اینکه نماز واجب است، اینکه نماز اول وقت ممتاز است، اینکه دروغ بد است و زشت است، اینکه بد اخلاقی مایهی غضب خدای متعال است، اینکه مردمآزاری و خیانت مبغوض خدای متعال است هیچ کسی تردید ندارد، فطری هم هست، علاوه بر اینکه شرعی است فطرتِ انسان و عقلِ انسان میداند، عمومِ بشر از ظلم گریزان است، عمومِ بشر از خیانت گریزان است، عموم بشر از فریب گریزان است.
همهی اینها را میدانیم اما چند درصد عمل میکنند؟ اینکه جامعه پیش نمیرود برای این است که به علمِ خود عمل نمیکند.
چندین چراغ دارد و بیراهه میرود بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
انسان که با چشمِ باز در چاه میافتد، خود کرده را تدبیر نیست، این باید در چاه بماند و راهِ نجاتی هم برای او نیست؛ اما اگر عمل کردیم، هر کسی به معلوماتِ خود پایبند بود، به احکامِ رساله، خمس واجب است، زکات واجب است، موقوفهخوری حرام است، مالِ یتیم آتش است، اگر کسی اینها را در زندگی رعایت کرد هم خدای متعال در قرآن کریم قول داده است و هم رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قول داده است، که آقای بهجت این حدیث را میخواندند.
اگر تقوای الهی را رعایت کنیم
قولی که خدای متعال داده است چند جای قرآن عجب آثاری از عمل به علم مطرح فرموده است، یک جا فرموده است: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ»[۴]، یک جا فرموده است: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا»[۵]، یک جا فرموده است: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا»[۶]، یک جا فرموده است: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»[۷]، هم وعدهی روزی داده است، هم وعدهی علم داده است، که اگر شما تقوا داشته باشید و از گناه پرهیز کردید، از محرّماتِ الهی دوری کردید، به واجباتِ خدای متعال عمل کردید خدای متعال به شما بصیرت میدهد، خدای متعال به شما قدرتِ تشخیص میدهد، خدای متعال شما را به راه آشنا میکند و شما دوست و دشمن را اشتباه نمیگیرید، دوست را دوست میگیرید و دشمن را هم دشمن میگیرید، به این «فرقان» میگویند، «فرقان» یعنی تشخیص، یعنی بصیرت، یعنی به موقع زمان را میشناسید، دشمن را میشناسید، فتنه را میشناسید، خونِ شهید را میشناسید، انقلاب را میشناسید، اشتباه هم نمیگیرید، کلاه هم بر سرِ شما نمیرود، وعدههای دشمن را جدّی نمیگیرید، وعدهی دشمن دروغ است، اصلاً کارِ شیطان وعدهی دروغ دادن است، وعده میدهد و انسان را به معصیت میکشد، وقتی انسان را آلوده کرد او را رها میکند، وقتی معتاد شد او را رها میکند و میگوید میخواستی به حرفِ من گوش ندهی!
قرآن کریم میفرماید شیطان روز قیامت به پیروانِ خود میگوید: «فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ»[۸]، چرا من را ملامت میکنید؟ خودتان را ملامت کنید، من فقط دعوت کننده بودم، من شما را مجبور نکردم، میخواستید حرفِ مرا باور نکنید.
امروز هم این امریکاییها و اروپاییها در این برجام که امتحانِ بزرگی بود اما عدّهای اصرار دارند بارِ دیگر هم گزیده بشوند، و این نشانهی این است که ایمانِ آنها ضعیف است، مؤمن از یک سوراخ دو مرتبه گزیده نمیشود، در برجام یک طرفه هر چه دشمن خواست این آقایان همه را یکجا عمل کردند، پیشاپیش این کار را کردند، خیلی دستپاچه بودند که اعتمادِ آنها را جلب کردند، حال خواستید اعتمادِ آنها را جلب کنید آنها به خوش قولی تعبیر کردند یا به ترسو بودن؟ گفتند اینها انسانهای ترسویی هستند و میشود بر سرِ آنها زد! این بود که آنها اصلاً به وعدههای خود عمل نکردند و از این طرف هر چه قول داده بودند همه را پیش از موعد عمل کردند، نتیجه هم این شد که آنها خیلی پررو شدند و یک ملامت هم کردند که میخواستید انجام ندهید!
الآن به وضوح میبینیم، اینها آمدند در سخنرانیها و جشنهایی که برای برجام گرفتند گفتند روزِ عمل به برجام همهی تحریمها برداشته میشود، کدامیک از تحریمها برداشته شد؟ چه شد؟ این گرانی! این بهم ریختگیِ اقتصادی! این کنترل نکردنِ قیمتها! این بیکاری! این کسادِ تولید! اینها برای اعتماد به دشمن است، به خدا اعتماد میکردید، «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا»، اگر تقوا داشتید و به گفتههای خدای متعال عمل میکردید هرگز به بن بست اقتصادی نمیرسیدید، هرگز بن بستِ سیاسی پیدا نمیکردید، هرگز بن بستِ اجتماعی پیدا نمیکردید، «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا».
بنابراین هم مسئلهی برکت که بارشِ باران است، رویشِ زمین است… ما برکتها را از آسمانها و زمین باز میکردیم، آسمان میبارید و زمین میرویید و شما آباد میشدید.
این وعدههای دنیوی و اخروی در عمل به احکام شریعت آمده است.
آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه این حدیث را خیلی تکرار میکردند، هر کس به آنچه که از دینِ خود میداند عمل کند خدای متعال علاوه بر این علمی که فرا گرفته است و عمل کرده است علمِ وراثتی به انسان میدهد که آن علم در کتابها و پای منبرها نیست، آن علم رویشِ عمل است.
وقتی شما نماز میخوانید اگر نمازی باشد که مؤمن میخواند، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»[۹]، نمازی با خشوع، نمازی با حضور قلب بخوانید خدای متعال به شما یک نور میدهد، اینکه «إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ ۗ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ»[۱۰]، نماز هم تخلیه است و هم تحلیه است، هم انسان را از کبائر و گناهان باز میدارد و هم به انسان جذبه میدهد، انسان مجذوب ذکر خدای متعال میشود که «وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ»، این یک نوع گرایش و بینشی است که خدای متعال در اثر نماز خواندن، در اثر پرهیز از گناه، در اثرِ حلالخوری به انسان میدهد.
نامِ این را اگر علمِ وراثتی میگذارید بگذارید، یا به تعبیر قرآن کریم فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَیَجْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ»[۱۱]، خدای متعال با ما حرف میزند، لبّیک اللهم لبّیک… ای مؤمنین! پروردگارِ ما، میزبانِ کریمِ ما، بخشندهی ما به ما خطاب کرده است: ای مؤمنین! تقوای الهی را رعایت کنید، اگر شما تقوا داشتید و به دینِ خودتان عمل کردید خدای متعال میخواهد دو چیز به شما بدهد، یکی اینکه رحمتِ دنیا و آخرت را در اختیارِ شما قرار میدهد، رحمتِ ملک و ملکوت به شما میدهد، رحمتِ جسم و روح به شما میدهد، دوم اینکه «وَیَجْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ» در وجودِ شما یک نوری قرار میدهد که این نور براقِ شما میشود، وقتی شما میخواهید به معراج بروید…
وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وقتی به معراج رفتند سوار بر براق شدند، اگر ما هم بخواهیم به معراج برویم خدای متعال به ما یک نوری میدهد که آن نور هم راه را به ما نشان میدهد و هم ما را میبرد، جذبه است، جذبه انسان را میبرد.
داستانی از حوزه علمیه کاشمر
چنین نورانیّتی به انسان اشراف میدهد، حال در این رابطه یکی دو حکایت و تاریخ خدمتِ شما عرض کنم تا ببینید پرهیز از هوا و هوس و ترک گناه چه خاصیّتی برای انسان دارد.
این کاشمر که الآن هست سابقاً نامِ آن «تُرشیز» بوده است، ما امسال توفیق داشتیم و بر سر قبر شریف شهید آیت الله مدرّس حضور یافتیم که ایشان جزوِ مظلومترین شهدای عالَمِ تشیّع است، این گنجینهی خاف را بخوانید و ببینید که این مجتهدِ مبارز بخاطرِ دین و حفاظت از استقلال مملکت چه مشکلاتی را تحمّل کرده است، ان شاء الله که خدای متعال رضاخان را لعنت کند، چه نفوسِ زکیّهای را به شهادت رسانده است…
در ترشیز یک مدرسهی علمیّهای بوده است و در آن مدرسه یک خادمی وجود داشت، فردی وارد میشود و از خادم میخواهد که دو سه شب یک حجره به من بدهید که من در این ترشیز یا همان کاشمر بمانم، این خادم میگوید همهی حجرهها پر است، یک حجره بوده است که قابل سکونت نبود، به آن شخص میگوید اگر خواستی برو و در آن حجره بمان، این شخص به آنجا میرود و بعد از چند شب ماندن این آقای خادم متوجّه میشود که شبها یک نوری در این حجره هست که مثلِ آفتاب میدرخشد، گویا در آنجا شب نیست، حسّاس میشود و معلوم میشود که این شخص از اولیاء الهی است و وجود نازنین حضرت هم به ایشان سر میزنند.
وقتی خادم متوجّه میشود درخواست میکند که دستِ ما را هم بگیر و به ما هم یک نسخهای بده تا ما هم مردِ خدا بشویم و از این ظلمات نفس نجات پیدا کنیم، آن شخص هم میگفت که شما ظرفیّتِ آن را ندارید و از این شخص اصرار و از آن ولیّ خدا انکار، بالاخره یک نسخهی اربعینی را برای ایشان میپیچد، میگوید که شما باید چهل روز روزه بگیرید و از غذاهای معمولی هم مطلقا پرهیز کنید و خودِ من غذاهای تو را میدهم.
میگوید: من یک دهه روزه گرفتم و غذایی جز این غذایی که این ولیّ خدا به من میداد مصرف نکردم، در این یک دهه من دیدم که خدای متعال به من یک حالتی داده است که گویا من درونِ خانهها را میبینم، درونِ ذهنها را میخوانم، ادامه دادم، وقتی که به دههی دوم اربعینِ خود رسیدم دیدم گویا منطقه تحت اشرافِ من است، هرچه در این منطقه واقع میشود گویا من در همه جا حضور دارم، تا سی و نه روز این برنامه را ادامه دادم آنچنان احاطهای بر درون و بیرونِ این عالَم پیدا کردم که قابل وصف نیست.
آخرین روز وقتی که روزه گرفتم روزه به من فشار آورد و زمانی که هر روز برای من افطاری میآورد نیاورد و یک غذایی آوردند و تا زمانی که آن بندهی خدا بیاید من این غذا را خوردم، وقتی این بندهی خدا آمد گفت وای بر تو! چهل روز زحمت کشیدی، آیا یک ساعت طاقت نیاوردی؟ این غذا را خوردی و کارِ تو تمام شد.
میگوید تا این غذا را خوردم یک پردهای جلوی چشمِ باطنِ من افتاد و گویا هیچ خبری از این عوالم نبوده است.
نقل داستانی از آقا سید جمال الدّین گلپایگانی اعلی الله مقامه الشّریف
ان شاء الله خدای متعال مرحوم آیت الله آقا سید جمال گلپایگانی اعلی الله مقامه الشّریف را رحمت کند، یکی از ارادتمندانِ ایشان که از علماست میگوید آقا سید جمال را در حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دیدم، دیدم عطرِ عجیبی از وجودِ ایشان استشمام میکنم، این عطر آنچنان ما را مجذوب کرد که من از حرم به دنبالِ ایشان افتادم و به وادی السّلام رفتیم، من ایشان را در آنجا هم تنها نگذاشتم، این عطر خیلی روحانگیز بود، از وادی السّلام برگشتند و من هم به دنبالِ ایشان آمدم تا به بازار رسیدیم، در بازار یک بندهی خدایی آمد و یک سلام و علیکی با آقا سید جمال گلپایگانی کرد من دیدم که این بو دیگر به مشام من نمیآید، وقتی آن فرد رفت آقا سید جمال برگشتند و به من گفتند: آیا دیدید که با یک ملاقات از انسان میگیرند؟
اگر چهل روز پاک باشیم
اینکه محیطِ انسان پاک باشد، دستی که انسان به آن دست میدهد آن دست پاک باشد، اگر انسان اهلِ مراقبه بود از این عوارضی که روحِ انسان را کدر میکند و کثیف میکند بتواند یک چلّه خود را نگه دارد این حدیث است که شیعه و سنّی هم نقل کردهاند «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَهِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»[۱۲] اگر کسی چهل روز جز رضای خدای متعال در زندگیِ او نباشد، در خورد و خوراکِ او حرام نباشد، در گفتارِ او حرام نباشد، در چشمِ او حرامی آلودگی ایجاد نکند، گوشِ او با شنیدنِ غیبت و سازِ نامشروع آلوده نشود، فکرِ خود را هم تحت کنترل قرار بدهد و فکرِ بد نکند، اگر فکر درست بود، اگر ذکر درست بود، اگر عمل درست بود در چهل روز یک جوششی در درونِ انسان ایجاد میشود و چشمههای حکمت شروع به فوران میکند و وقتی انسان سخن میگوید گویا لقمان است که سخن میگوید، «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَهَ»[۱۳]، آن حکمتی که خدای متعال به لقمان داد به انسانی که بتواند خود را در مسیر خدای متعال قرار بدهد و از غیرِ خدای متعال بِبُرَد میدهد و خدای متعال او را حکیم میکند، این حکمت یک نوری است که از درون انسان آغاز میشود و به انسان یک شرح صدری میدهد که اگر انسان به کسی ارادهی خیر داشت و خواست او را هدایت کند «فمن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ»[۱۴]، این گشایشِ باطن پیدا میکند، ظرفیّتِ او توسعه پیدا میکند، نه اینکه شهرِ خود را، نه انسانهای اقوامِ خود را، این شخص هر اتّفاقی که در عالَم میافتد میداند.
داستانی از سیّد بحرالعلوم اعلی الله مقامه الشّریف
مرحوم سیّد بحرالعلوم… کسی که از او سوال میکنند که در زمانی غیبتِ کبری آیا ممکن است کسی به خدمت امام زمان ارواحنا فداه برسد؟ ایشان فرمودند: چگونه بگویم آری در حالی که در روایات آمده است که اگر کسی گفت ایشان را دیده است او را تکذیب کنید، چگونه بگویم نه در حالی که حضرت بطورِ مکرّر مرا بغل گرفتهاند؟!
این سیّد بحرالعلوم با اهل یمن در یک مسیری از مسافرتِ خود همسفر میشوند، پیشکارِ ایشان میگوید گویا سیّد بحرالعلوم با این مردم یمن قوم و خویش است، گویا مدّتی در یمن بوده است، از اقوامِ آنها با نام سوال میکردند، از زراعتِ فلان مزرعه سوال میکردند، از تجارتِ فلان تاجر سوال میکردند، من اصلاً مانده بودم، آقا اصلاً یک مرتبه هم به یمن نرفته بودند، گویا اصلاً اهلِ آنجا بودند و تازه به ایران آمدهاند، ایشان از همه چیز اطلاع داشتند، گفتم: آقا! شما که به یمن نرفتهاید، چطور این اطلاعات را دارید؟
فرمودند: من یمن نرفتهام اما اگر بخواهم از وجب به وجبِ کرهی زمین به شما اطلاع میدهم!
این همین وعدهای است که خدای متعال داده است، «وَیَجْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ» خدای متعال یک عمودِ نور در انسان قرار میدهد که شعاعِ آن عالَم را به انسان نشان میدهد.
این را گفتم که خاطرِ ما جمع باشد، ما زیرِ نظرِ امام زمان ارواحنا فداه هستیم، ما تحت اشرافِ ولیّ خدای متعال هستیم، صاحبِ ما از مشکلاتِ ما اطلاع دارد؛ روایت دارد که علمِ ما به شما احاطه دارد و هیچ چیزی از دایرهی علمِ ما از امورِ زندگیِ شما غایب نیست.
حال که آقای ما به ما اینطور عنایت و اشراف دارند بیایید ما هم ایشان را از یاد نبریم و ان شاء الله هر کاری که میکنیم احساس کنیم که در محضر حضرت حجّت ارواحنا فداه است؛ اگر شما نزدِ امام زمان ارواحنا فداه نماز بخوانید چطور نماز میخوانید؟ اگر امام زمان ارواحنا فداه تماشا کنند و قرآن بخوانید چطور میخوانید؟ اگر نامحرمی جلوی شما آمد و یادتان آمد که امام زمان ارواحنا فداه در حالِ تماشای شماست چکار میکنید؟
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»[۱۵]، شما را به خدا قسم میدهم که رحمتان به خودتان بیاید، از خودتان غافل نشوید، متوجّه باشید که کجا هستید و در محضرِ چه کسی نفس میکشیم و چه کسی در حالِ تماشای این گوینده است، چه کسی این حرفها را به زبانِ ما میگذارد؟ من کجا و در محضرِ مؤمنین بلبلزبانی کردن کجا؟ اگر بخواهد عنایتِ او یک لحظه قطع بشود حرفهای من ناجور میشود، حواسپرتی پیدا میکنم، فراموشی پیدا میکنم، کلمه به کلمه در دهانِ انسان میگذارد که انسان میتواند حرفی بزند، ما از خودمان چیزی نداریم، ما سرِ سفرهی ایشان هستیم، اگر ما نفس میکشیم بر سرِ سفرهی امام زمان ارواحنا فداه نفس میکشیم، «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء»[۱۶].
روضه امام حسن مجتبی علیه السلام
امشب توسّلِ من به ذیلِ عنایتِ امام حسن مجتبی سلام الله علیه است، ایشان مظلومترین چهره در میان ائمه علیهم السلام هستند…
همهی شما روزه میگیرید و امیدوار هستم که خدای متعال آن را قبول کند…
امام حسن مجتبی علیه السلام روزه بودند، در خانهی خود… وقتی انسان روزه میگیرد همسرِ مهربان زحمت میکشد و غذا درست میکند و سفره پهن میکند و دلِ او خوش است که برای همسرِ خود غذا درست کرده است و یک روزهداری را افطار میدهد، امام حسن مجتبی علیه السلام روزه بودند… اما این دخترِ اشعث لعنت الله علیهما با امام حسن علیه السلام چه کرد… چه افطاری به امام حسن مجتبی علیه السلام داد…
همینکه حضرت افطار کردند وجودِ مبارکِ ایشان بهم ریخت و فرمودند: بگویید امام حسین علیه السلام بیاید… امام حسین علیه السلام آمدند، حضرت عباس علیه السلام آمدند، برادرها آمدند… امان از دل زینب… خواهرِ مهربان آمد… پرسیدند چه شده است؟ فرمودند که مسموم شدهام، گفتند مداوا کنید، فرمودند قبل از این هم یکی دو مرتبه به من زهر دادهاند و نجات پیدا کردهام اما مرگ علاج ندارد، این آخرین زهری است که دیگر شهادتِ من مسلّم است… نمیدانم چه گذشت…
میگویند «شیخ عبدالزّهرا» امام حسن مجتبی علیه السلام را در خواب دیده بود و عَرضه داشته بود که ۲۸ صفر جگرِ شما با زهر قطعه قطعه شد؟ جواب داده بودند که نه! ۲۸ صفر من راحت شدم… میدانی جگرِ من چه زمانی پاره شد؟ آن زمانی که دستِ من در دستِ مادرم بود…
قصد داشتم به مکّه بروم که به محضر آیت الله حسنزاده در قم رسیدم تا هم خداحافظی کنم و هم توشهی سفر بگیرم، ایشان بعنوان توشهی سفر برای من روضهی امام حسن علیه السلام را خواندند، فرمودند: بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بچّهها را آرام کردند، امام حسین علیه السلام را، حضرت زینب سلام الله علیها را، بچّهها را آرام کردند ولی امام حسن علیه السلام آرام نمیگرفتند و بیقراری میکردند…
عًرضه داشتند که شما فرزندِ ارشد هستید، باید شما فرزندانِ دیگر را آرام کنید، ایشان فرمودند: اینها که در کوچه نبودند… ندیدند که بر سرِ مادرِ من چه آمد…
لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
امام حسن مجتبی علیه السلام فقط مسموم شدند و جگرِ ایشان بهم ریخت، اما بدنِ نازنین امام حسین علیه السلام قطعه قطعه شد…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
خدایا! تو را به عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها و به مظلومیّت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و به محسنِ مقتولِ ایشان و به ضلع مکسورهی ایشان قسم میدهیم که امام زمانِ ما را در زمانِ ما برسان.
خدایا! حسرتِ دیدارِ جمالِ امام زمان ارواحنا فداه را بر دلِ ما مگذار.
خدایا! به ما حالتِ مراقبه و ترکِ گناه را عنایت بفرما.
خدایا! فرزندانِ ما را صالح و سالم قرار بده.
خدایا! عاقبت امرمان را ختم به خیر بگردان.
خدایا! مشکلاتِ معیشتی و اقتصادیِ مردمِ عزیزِ ما را به دستِ متدیّنینِ داخلِ کشورمان مرتفع بفرما.
خدایا! نسلِ جوانِ ما را از سرگردانی، از عذوبت، از بیکاری، از تشویش خاطر نجات عنایت بفرما.
خدایا! پدر و مادرهایی که نگرانِ فرزندانِ خود هستند را از این نگرانی خارج بفرما.
خدایا! دستِ بیکفایتها، نفوذیها، غربگراها و بیاعتقادها را کوتاه بگردان.
خدایا! دشمنانِ ما، دشمنانِ دینِ تو، استکبارِ جهانی، صهیونیزم بین الملل، شجره خبیثه وهابیّت، آل سعود، آب خلیفه، این حکومتهای وابستهی شیعهکُش را از صفحهی روزگار بردار.
خدایا! دستِ گداییِ ما را در این شبهای ضیافتِ خودت که ما میهمانِ تو هستیم… خدایا! رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است میهمان را حتّی اگر کافر بود اکرام کنید، ما شهادتین گفتیم، مسلمان هستیم و میهمانِ تو هستیم، خدایا! تو را به اسماء حسنی و کَرَمَت قسم میدهیم که دستهای ما را خالی بر نگردان.
خدایا! گذشتهها و گذشتکانِ ما را ببخش و بیامرز.
نثار روح بلند حضرت امام و شهدا صلوات ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
پی نوشت:
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه حجر، آیه ۹۹
[۳] بحار الأنوار، جلد ۴۰، صفحه ۱۲۸، حدیث ۲
[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۸۲ (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإِنْ کانَ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفیهاً أَوْ ضَعیفاً أَوْ لا یَسْتَطیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْری وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیراً إِلی أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَهِ وَ أَدْنی أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَهً حاضِرَهً تُدیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ)
[۵] سوره مبارکه انفال، آیه ۲۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ)
[۶] سوره مبارکه طلاق، آیه ۲ (فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَأَقِیمُوا الشَّهَادَهَ لِلَّهِ ذَلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا)
[۷] سوره مبارکه اعراف، آیه ۹۶ (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ)
[۸] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۲۲ (وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ ۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی ۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ ۖ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ ۖ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ ۗ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ)
[۹] سوره مبارکه مؤمنون، آیات ۱ و ۲
[۱۰] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۴۵ (اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ ۖ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ ۗ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ)
[۱۱] سوره مبارکه حدید، آیه ۲۸ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَیَجْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)
[۱۲] بحارالانوار، جلد ۶۷، صفحه ۲۴۲
[۱۳] سوره مبارکه لقمان، آیه ۱۲ (وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ)
[۱۴] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۲۵ (فمن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَیُؤْمِنُونَ)
[۱۵] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۰۵ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)
[۱۶] زادالمعاد، صفحه ۴۲۳
پاسخ دهید