روز یکشنبه مورخ ۱۶ شهریور ماه ۱۳۹۹، هفتمین شب از مراسم عزاداری دهه دوم محرم سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در «مسجد امام رضا علیه السلام» مدرسه علمیه امام خمینی(ره) تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار شد که مشروح آن تقدیم می شود.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
پروردگار عظیم انسان را در حالتِ خامی به این عالَم اعزام فرموده است، انسان در ورودِ به این عالَم شکلی ندارد، این بدنِ ما «ما» نیستیم، این ابزارِ کارِ ماست، این مرکبِ ماست، این وسیلهی سعود یا سقوطِ ماست، ولی شکلِ ما زمانِ مردن مشخص میشود که ما چه شکلی داریم و ما چه صورتی برای خودمان صورتگری کردهایم، آیا به شکلِ انسان یا به شکلِ چهارپایان یا به شکلِ درّندگان یا به شکلِ شیاطین و دیوها؟
چهرهی باطنیِ ما چیست؟
آنچه را که از بعضی از روایات مانندِ روایتِ جناب ابیبصیر از وجود مبارک امام صادق علیه السلام، و همانندِ همین مطلب از امام زین العابدین علیه السلام در موسمِ حج نقل شده است که وقتی راوی به حضرت عرض کرد که چقدر حاجی زیاد است حضرت فرمودند: حاجی چقدر کم است! عرض کردند: چطور حاجی کم است؟ این بیابان همه سفیدپوش هستند و احرام بستهاند، حضرت یک تصرّفی کردهاند و چشمِ برزخی باز شد، ابوبصیر میگوید: دیدم که بیابان پُر از حیوانات است، در میانِ اینها چهار نفر آدم بودند، بقیّه آدم نبودند.
مرحوم آشیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف هم برای تشبّه به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و تأسّی به سفرهدارانِ سوره مبارکه انسان سه روزِ متوالی روزه گرفتند و زمانِ افطار غذا نخوردند و غذای خویش را در راهِ خدا دادند، ولی روز سوم وقتی از صحنِ مطهّرِ حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرّضا علیه آلاف التّحیه و الثناء عبور میکرد مدهوش شد، میگوید: در آن حالتِ مدهوشی که برای من پیش آمد وجود نازنینِ امام رضا صلوات الله علیه را دیدم که بر دربستِ طبرسی جلوس فرمودند و حضرت این فوجِ زائرینی که وارد میشدند را نوازش میفرمودند، لکن زائرین به شکلِ حیوانات بودند، کمتر زائری به شکلِ انسان بود.
باید به خودمان مغرور نباشیم، به ظاهرِ خودمان اطمینان نکنیم، نمیدانیم امام زمان ارواحنا فداه ما را به چه شکلی میبینند، نمیدانیم که باطنِ ما نور است یا ظلمت است، نمیدانیم برای خودمان بهشت درست کردهایم یا گودالِ جهنّم کندهایم، هیچ نمیدانیم!
حتّی آنهایی هم که اعمالِ خوبی دارند، هیچ اطمینان نداریم که اخلاصی در کارهایمان بوده است یا نبوده است، آیا یک کار از ما نمره داشته است یا نداشته است.
همیشه باید از خدای متعال حساب ببریم و به خدای متعال پناه ببریم، «لَا مَلْجَأَ وَلَا مَنْجَا مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ».
اینهایی که باطنشان بصورتِ وحوش و درّندگان درآمده است، اینها در آغازِ ورود به این عالَم اینطور نبودند، این شکل را از جامعه گرفتهاند، این جامعه است، این محیطِ خانواده است، این پدر است، این مادر است، این آموزگار است، این دبیر است، این استاد دانشگاه است، این کسانی که مدّعیِ هنر هستند، این بازیگرها هستند، این هنرمندها هستند، این قلم به دستهای جریدهها هستند، گردانندگانِ شبکههای مجازی هستند، اینها در جانِ جوانها و در نفوسِ بشر تأثیر میگذارند، اینها هستند که نقشِ بد یا نقشِ خوب را نقاشی میکنند، انسان از جامعه صورت میگیرد، از اشخاصی که به نظرِ آنها… این جوانهایی که خیلی به فوتبال علاقه دارند، دیدهاید که گاهی شکلِ لباسِ فوتبالیستها را میپوشند، باطنِ اینها همینطور است، انسان به هر چیزی و هر کسی که دل بدهد صورتِ باطنیِ او به شکلِ او تحقق پیدا میکند.
میگویند که یکی از کسانی که به مرحوم شیخ رجبعلی خیاط دل داده بود و جزوِ حلقهی ارادتمندانِ ایشان بود سوارِ اتوبوس شد و یک آدمِ درشت در کنارِ او نشسته بود، در ایستگاهِ بعدی یک خانم سوار شد، طولی نکشید، میگوید من یک نگاهی به کنارِ خود کردم و دیدم که این مرد که کنارِ من نشسته بود نیست، یک مردِ هیکلی و بلند قامت کنارِ من نشسته بود، ولی الآن میبینم که یک زنِ بزککرده در کنارِ من است، نگاه کردم و دیدم تنها این نیست، دیگران هم به همان شکلِ زن تبدیل شدهاند، به ایستگاهِ بعدی رفتیم، آن زن پیاده شد، کمی که حرکت کردیم دیدم که همان مرد در کنارِ من نشسته است. وقتی به مجلسِ شیخ وارد شدیم شیخ بدونِ اینکه من چیزی بگویم به من گفت: آن حالتِ مکاشفه بود، انسان به هر چیزی که دل بدهد رنگِ او را میگیرد، این زنِ بزک کرده به اتوبوس وارد شد و همهی حواسها به سمتِ او پرت شد، وقتی همهی دلها با او مرتبط شده بود، باطنِ آن جمع هم زن شد، همان شدند.
لذا روایت دارد که «لَوْ أَنَّ رَجُلاً أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ»[۲]، انسان به این جواهرات، به این طلا و نقرهها و اشیاء قیمتی و سنگهای قیمتی دل میدهد و اسیرِ اینها میشود، روایت میگوید با همینها محشور میشوی و شکلِ همینها را به خودت میگیری.
بیایید دلِ خودمان را خالی کنیم و دل به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بدهیم، هر کسی که عاشقِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه باشد خدای متعال به او شکل و شمایل حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را میدهد.
ای صد دلهی یک دله دل یک دله کن مهرِ دگران را ز دلِ خود یَله کن
امام سجّاد علیه السلام چه مناجاتِ زیبایی دارند، «سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی»[۳] ، سیّدِ من! آقای من! خدای من! حبّ دنیا را از دلِ من بیرون کن. زن، فرزند، مقام، شهرت، پول، جواهرات، طلا، نقره، زینتآلات، باند، گروه، همهی اینها دنیا هستند، دلِ انسان به هر چیزی که وابسته بشود و شیفته و وابستهی آن بشود باطنِ او شکلِ آن را میگیرد.
چون انسان از جامعه اثرپذیر است باید حواسِ او جمع باشد، در محیطِ فساد نرود، با انسانِ فاسد رفت و آمد نکند، که فرمود: «اَلْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ»[۴]…
تو اول بگو با کیان زیستی پس آنگه بگویم که تو کیستی
حشر محبّانِ علی با علی حشرِ محبانِ عمر با عمر
هر کسی هر کسی را که دوست دارد خدای متعال او را با او محشور میکند، خدای متعال او را با او همدم و مأنوس میکند، خدا نکند که انسان به خانهی قبر برود و آنجا ببیند که با مار و عقرب و درّنده و سگِ گزندهای محشور است.
نگران باشید، درونمان را تخلیه کنیم، حسابهایمان را با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه تسویه کنیم، واقعاً مشتری حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه باشیم، آیا حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را خیلی دوست داریم؟ آیا میخواهیم شکل و شمایلِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را در باطنِ خودمان پیدا کنیم؟ آیا میخواهیم دلمان را خانهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه کنیم؟ یعنی توانستیم دیگران را از دل بیرون کنیم که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در این دل بنشینند؟
درنگی بر سوره مبارکه والعصر
مسئلهی «امر به معروف و نهی از منکر» اصلاحِ خود و دیگران است، اصلاحِ خود هم بدونِ اصلاحِ دیگران در پیشگاهِ خدای متعال عملی و مقبول نیست.
این آیات سورهی مبارکه والعصر این را نشان میدهد، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * وَالْعَصْرِ * إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[۵]، انسان ورشکسته است، سرمایهای ندارد، سرمایهی ما عمرِ ماست، حال من که هفتاد سال عمر دادهام چه چیزی بدست آوردهام؟ بغیر از شرمندگی چه چیزی دارم؟ عمرِ ما میرود دیگر! کسی که نمیتواند عمرِ خود را نگه دارد، چه کسی عمرِ خود را هزینه نکرده است و ذخیره کرده است؟ چه کسی عمرِ خود را برای آخرتِ خود نگه داشته است و از دست نداده است و آن را خاکستر نکرده است و عمرِ خود را آب نکرده است و الآن در آنجا انوارِ درخشانی از خودِ او منتظر هستند که واردِ سفرهی عملِ خود بشود؟ کسی که این چهار صفت را داشته باشد:
یک: ایمان داشته باشد. ایمان اساسِ سعادت است، اگر شما همهی عالَم را خرج کنید و به فقرا بدهید ولی ایمان نداشته باشید قبول نیست، خدای متعال در موردِ اعمالِ کفّار میفرماید: «کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ»[۶]، عملِ اینها مانندِ خاکستری است که در مسیرِ طوفان قرار میگیرد و همهی این خاکسترها از بین میرود، انسانی که ایمان نداشته باشد عملِ او به خاکستر تبدیل میشود، این عمل ماندگار نیست، برای انسان سرمایه نیست، برای انسان زندگیِ آخرت نیست، ایمان اساسِ سعادتِ بشری است، اول ایمان.
آیا ما واقعاً به خدای متعال ایمان داریم؟ آیا زندگیِ ما نشان میدهد که ما خدای متعال را قبول داریم؟ یا نه مانندِ بیخداها زندگی میکنیم؟
این آیاتِ سوره مبارکه حشر خیلی تکان دهنده است، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ»[۷]؛ امروز حضرت عباسی شما میهمانانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه یک نگاهی به روزتان کنید و ببینید امروز چه چیزی برای قبرِ خودتان فرستادهاید؟ وقتی میمیریم تمامِ کارهای ما به استقبالِ ما میآیند، امروزتان را که از دست دادید برای فردای خودتان چه چیزی ذخیره کردید؟ ببینید اصلاً چیزی ذخیره دارید یا نه؟ چقدر از این ساعاتِ عمر که میگذرد به دردِ شما خورده است؟ چقدر از آن برای شما مانده است؟ چقدر از آن رویش داشته است؟ چقدر از آن به شما ثمر داده است؟
ایمان به خدا، ایمان به معاد…
این «زیارت آل یاسین» که مانند «زیارت قدسی عاشورا» است، کلام الله است، هم زیارت عاشورا و هم زیارت آل یاسین حدیثِ قدسی است و خودِ خدای متعال این سرود را بر دلِ ما قرائت کرده است. خوبیِ زیارت آل یاسین این است که ما اعتقاداتِ خودمان را در محضرِ امام زمان ارواحنا فداه عرضه میکنیم، و حضرت «امین الله» هستند، اگر شما این عقیدهی پاک را به ایشان به امانت بدهید آن را برای شما نگه میدارند.
بعد از ایمان «عمل» میخواهد.
«إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ»[۸] جان با ایمان پاک میشود، ولی سعودِ آن برای عملِ صالح است، «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»، جانِ انسان با نورِ ایمان تزئین بشود، فضای جانِ انسان نورانی باشد، اما نماز نخواند، خمس ندهد، زکات ندهد، غیبت کند، دروغ بگوید، نیش زبان داشته باشد، در خانوادهها نفاق ایجاد کند، دو بهم زن باشد، این شخص اگر واقعاً خدای متعال و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و آخرت را هم قبول داشته باشد این ایمانِ او کاری برای او نمیکند، «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»، بهشت بالاست، چرا «اعلی علییّن» میگوییم؟ وقتی نماز میّت میخوانیم در نماز میّت میگوییم: «اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَک فِی أَعْلی عِلِّیینَ»، جهنّم سقوط و پایین است، بهشت بالاست، چه چیزی انسان را بالا میبرد تا به بهشت نائل بشود؟ «عمل صالح»!
اگر این شهپرِ عملِ صالح نباشد ایمانِ مؤمن به تنهایی کارایی ندارد و نمیتواند بالا برود، مانندِ انسانِ فلج میمانند دیگر! انسان با پای خود راه میرود، وقتی پا ندارد همینطور روی ویلچر مینشیند و نمیتواند برود و باید او را ببرند. ایمانِ انسان یک عنصرِ با روحی است، اما عملِ صالح پرِ اوست که میپرد، انسان با عملِ صالح پرواز میکند.
لذا فرمود: اول «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا»، دوم: «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» باید واجبات را جدّی گرفت و باید از محرّمات وحشت کرد، باید از غیبت پروا کرد، باید از دروغ ترسید، باید از مال حرام فرار کرد که آتش است، چه کسی هست که از آتشسوزی فرار نکند؟ چقدر برای خودمان آتش درست کردهایم و فرار هم نمیکنیم؟ «فَفِرُّوا إِلَى اللَّه»[۹] به خدای متعال پناه ببرید، به سوی خدای متعال فرار کنید، چه آتشها در درون روشن کردهایم، آیا نمیخواهید رهایی یابید؟
«وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ»، یعنی اگر شما ایمان داشته باشید و عملِ صالح هم داشته باشید تا زمانی که به فکرِ نجاتِ دیگران نباشید از ورشستگیِ عمر نجات پیدا نمیکنید، تواصی به حق لازمهی نجات است، بدونِ اینکه انسان دلسوزِ دیگران باشد، برای نمازِ دیگران دغدغه داشته باشد، برای حلالخوریِ دیگران دغدغه داشته باشد، برای عفّتِ بانوان دغدغه داشته باشد، برای خیانت کردنِ مسئولین دغدغه داشته باشد، برای نظافت و سلامتِ عمومی و جانِ مردم و جفظِ جانِ مردم حسّاسیت و دغدغه نداشته باشد و تواصی به حق نکند، این انسان انسانِ ناجی نیست، اهلِ نجات نیست، نجات در گروی ایمان است، در گروی عملِ درست است، در گروی بندگیِ خدای متعال است، و نجاتِ غریق!
وقتی میبینی کسی در دریای گناه در حالِ غرق شدن است، همینطور که اگر ببینید یک جوان یا یک کودکی در آب افتاد، اگر دارای وجدانِ سلیم و عاطفهی انسانی باشیم نمیتوانیم ببینیم فرزندِ مردم در حالِ غرق شدن مقابلِ چشمانِ ماست، این افتادنِ در وادیِ گناه به مراتب خطرناکتر از آن دریاست، در دریای آتشِ جهنّم افتاده است و در حالِ سوختن و از بین رفتن است.
لذا این دلسوزیِ نسبت به جامعه جزوِ لوازمِ نجاتِ انسان از آتشِ جهنّم و از نکبتهای روزگار و از غضبِ پروردگار متعال است.
نشانهای از آخرالزّمان در بیانِ امام باقر صلوات الله علیه
من امشب این کتابِ علامه آیت الله مصباح را آورده بودم، ایشان آیات و روایاتی را در بابِ امر به معروف و نهی از منکر ردیف کردهاند، یک حدیثی را میخوانم و ان شاء الله دلهای ما کربلایی بشود.
ایشان از جلد پنجم اصول کافی، بابِ امر به معروف و نهی از منکر نقل میکنند، این برای آخرالزّمان است، امام باقر علیه السلام به جابر میفرمایند: «یَکُونُ فِی آخِرِ اَلزَّمَانِ قَوْمٌ یُتَّبَعُ فِیهِمْ قَوْمٌ مُرَاءُونَ یَتَقَرَّءُونَ وَ یَتَنَسَّکُونَ حُدَثَاءُ سُفَهَاءُ لاَ یُوجِبُونَ أَمْراً بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ نَهْیاً عَنْ مُنْکَرٍ»[۱۰]، خیلی مقدّسماب هستند، سرِ خود را پایین میاندازند، شانههایشان پایین است، بالا نگاه نمیکنند، «یَتَقَرَّءُونَ» یعنی قرائتِ قرآنِ اینها تظاهری است و به رُخ میکشند و وقتی دَم از قرآن و دین میزنند به نوعی وانمود کردن است، «یَتَنَسَّکُونَ» عبادتهایشان هم همینطور است، میخواهند به رُخِ یکدیگر بکشند که ما خیلی عابد و خداترس هستیم، «حُدَثَاءُ» تازه به دورن رسیدهاند، «سُفَهَاءُ»، «وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»[۱۱]، در فرهنگِ قرآن کریم کسی که از مسیرِ توحید خارج بشود «سَفیه» است، «سُفَهَاءُ»، مشرک هستند دیگر، شرکِ عملی و ریائی دارند، «لاَ یُوجِبُونَ أَمْراً بِمَعْرُوفٍ»، بدیشان این است، گیرِ آنها این است، اینها از نظرِ عملِ خود در حالِ وانمود کردن هستند که من متعبّد هستم و به اسلام عمل میکنم ولی احساسِ وظیفهای برای دیگران نمیکند.
«لاَ یُوجِبُونَ أَمْراً بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ نَهْیاً عَنْ مُنْکَرٍ إِلاَّ إِذَا أَمِنُوا اَلضَّرَرَ یَطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ اَلرُّخَصَ وَ اَلْمَعَاذِیرَ یَتَّبِعُونَ زَلاَّتِ اَلْعُلَمَاءِ وَ فَسَادَ عَمَلِهِمْ یُقْبِلُونَ عَلَى اَلصَّلاَهِ وَ اَلصِّیَامِ وَ مَا لاَ یَکْلِمُهُمْ فِی نَفْسٍ وَ لاَ مَالٍ»، نماز و روزه وقتی برای آنها… مالیات ندارد که، نماز میخوانند، از روزهی او که جریمه نمیگیرند، عوارض ندارد، برای نمازِ او مالیات و عوارضی ندارد، نمازِ خود را میخواند و روزهی خود را هم میگیرد، آنجایی که برای او ضرری ندارد این کارها را میکند، اما «وَ لَوْ أَضَرَّتِ اَلصَّلاَهُ بِسَائِرِ مَا یَعْمَلُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ لَرَفَضُوهَا»، نگاه نکنید این شخص نماز میخواند و روزه میگیرد، این کسی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکند و میترسد که برای او هزینهای داشته باشد، اگر نماز و روزه برای این شخص ضرر داشت همین کار را هم نمیکرد.
اینها برای ما هشدار است، دلِ ما برای مردم بسوزد، نه برای فقر و شکمِ گرسنه و حاشیهی شهر بودنشان، نه! عدّهای از جوانها نماز نمیخوانند، عدّهای بیبند و بار هستند، خیلی از خانوادهها سگباز هستند، زن بجای اینکه شوهر داشته باشد با سگ زندگی میکند، چیزهای دیگر را هم نمیتوانم بگویم، خیلی مشکلات در جامعه وجود دارد، اطرافِ خود را نگاه کنیم، آتشهای جهنّم را که از بعضی از خانوادهها و افراد و زنها و مردها شعله میکشد، انسان میبیند که اینها نفوسِ ناریّه هستند، دلمان بسوزد و اینها را از نار به نور متحوّل کنیم.
روضهی حضرت علی اکبر سلام الله علیه
امشب میهمانِ آقازادهی امام حسین علیه السلام، آینهی تمامنمای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستیم، امشب حضرت علی اکبر صلوات الله علیه میزبانِ ما هستند.
ساعَدَ الله قَلبَکَ یا اباعبدالله…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه میفرمایند: هر زمانی که به یادِ جدّم حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میافتادم به قد و بالای علی اکبر نگاه میکردم و دلِ من آرام میگرفت.
اولین قربانی و خطشکن از بنیهاشم حضرت علی اکبر علیه السلام بودند، از مرحوم آقای کشمیری اعلی الله مقامه الشّریف پرسیدند: حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خیلی مظلوم بودند، داغهای خیلی سنگینی بر دلِ حضرت نشست، کدام داغ از همهی داغها سنگینتر بود؟ ایشان فرمودند: داغِ حضرت علی اکبر علیه السلام از همه سنگینتر بود، چند دلیل هم میآوردند، یکی این بود که حضرت زینب کبری سلام الله علیها هم آن زمانی که پدرشان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در مدینه بودند وقتی هوای زیارتِ قبرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را پیدا میکردند و به پدرِ خویش عرض میکردند حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه میفرمودند که صبر کن شب بشود، صبر میکردند تا شب بشود، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را صدا میزدند و میفرمودند که خواهرتان را برای زیارت ببرید… اما وقتی به حرم وارد میشوید شمع را خاموش کنید تا کسی قد و بالای زینب را نبیند…
یا بقیّه الله…
راوی میگوید: در دورانِ خلافتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه چهار سال در کوفه همسایهی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بودم، دیوار به دیوارِ ایشان بودم، در این چهار سال نشد یک مرتبه قد و بالای حضرت زینب کبری سلام الله علیها را دیده باشم…
اما «حمید بن مسلم» میگوید: دیدم یک بانوی بلندبالا از خیمه بیرون آمد، دو دستِ خود را روی سرِ خویش گذاشته بود، به سرعت به طرفِ معرکه میدود، ولی ناله میزند: وا اُخَیّاه وَ ابنَ اُخَیّاه… وَا مُهجَهَ قَلباه… وَا ثَمَرَهَ فُؤادَی… وای برادرم… وای پسرِ برادرم… وای میوهی دلم…
میگویند حضرت زینب کبری سلام الله علیها خود را زودتر از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه رساندند، حضرت زینب کبری سلام الله علیها نگرانِ جانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بودند، میگویند اگر حضرت زینب کبری سلام الله علیها نرسیده بود… امرِ ناموس است، فکرِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به حضرت زینب کبری سلام الله علیها مشغول شد وگرنه جان میدادند… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آمدند و حضرت زینب کبری سلام الله علیها را از روی پیکرِ حضرت علی اکبر علیه السلام بلند کردند، ولی خودشان روی خاک نشستند، این لبهای خونینِ حضرت علی اکبر علیه السلام را با دامانِ خویش پاک کردند، از پردهی دل فریاد میکشیدند: پسرم…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به سوزِ دلِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قسم میدهیم ما را عاقبت به خیر بفرما.
خدایا! ما را عاشقِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قرار بده.
خدایا! دلِ ما را از محبّتِ غیر از خودت و اولیای خودت پاک بگردان.
خدایا! تو را به حقِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و خمسهی طیّبه و خامسِ آل عباء و حضرت علی اکبر سلام الله علیه قسم میدهیم مریضهای ما را شفاء عنایت بفرما.
خدایا! گذشتگان و شهدا و امام شهدا و آیت الله العظمی آقای بهجت و آیت الله بهاءالدّینی و عزیزانی که در این حوزه حضور داشتند، آیت الله حائری شیرازی، آیت الله خوشوقت، آقای حسینیانِ عزیزمان که تازگیها پر کشیدند و در ایّامِ عزای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ان شاء الله میهمانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه شدند، شهید مرتضوی عزیزمان که در بنا سهمِ عظیمی دارند، و پدران و مادران و ذویالحقوقِ ما را السّاعه بر سرِ سفرهی ضیافتِ کریمانهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه پذیرایی بفرما.
خدایا! حاجاتِ این جمع، حوائجِ مورد نظر را برآورده بفرما.
خدایا! تو را به حضرت علی اکبر سلام الله علیه قسم میدهیم به ما منّت بگذار و این ویروس را رفع و زیارتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را برای اربعین برای همهی عاشقان میسور و تسهیل بفرما.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] عیون أخبار الرضا علیه السلام، جلد ۱ ، صفحه ۲۹۹ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ اَلْمُحَرَّمِ فَقَالَ یَا اِبْنَ شَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ قُلْتُ لاَ فَقَالَ إِنَّ هَذَا اَلْیَوْمَ هُوَ اَلْیَوْمُ اَلَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ اَلدُّعٰاءِ فَاسْتَجَابَ اَللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قٰائِمٌ یُصَلِّی فِی اَلْمِحْرٰابِ أَنَّ اَللّٰهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیىٰ فَمَنْ صَامَ هَذَا اَلْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اِسْتَجَابَ اَللَّهُ لَهُ کَمَا اِسْتَجَابَ اَللَّهُ لِزَکَرِیَّا ثُمَّ قَالَ یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ هُوَ اَلشَّهْرُ اَلَّذِی کَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِیَّهِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ اَلظُّلْمَ وَ اَلْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ اَلْأُمَّهُ حُرْمَهَ شَهْرِهَا وَ لاَ حُرْمَهَ نَبِیِّهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا اَلشَّهْرِ ذُرِّیَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ اِنْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلاَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ أَبَداً یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ اَلْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ رَجُلاً مَا لَهُمْ فِی اَلْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى اَلْأَرْضِ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ أَرْبَعَهُ آلاَفٍ لِنَصْرِهِ فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ یَقُومَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَیَکُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یَا لَثَارَاتِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا اِبْنَ شَبِیبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ اَلْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ أَمْطَرَتِ اَلسَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى اَلْحُسَیْنِ حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اَللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلاً کَانَ أَوْ کَثِیراً یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاَ ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ اَلْغُرَفَ اَلْمَبْنِیَّهَ فِی اَلْجَنَّهِ مَعَ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَالْعَنْ قَتَلَهَ اَلْحُسَیْنِ یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ اَلثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْ مَتَى ذَکَرْتَهُ یٰا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی اَلدَّرَجَاتِ اَلْعُلَى مِنَ اَلْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ اِفْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلاَیَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلاً أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ .)
[۳] دعای ابوحمزه ثمالی
[۴] الکافی، جلد ۲، صفحه ۶۴۲ (أَبُو عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اِبْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: لاَ تَصْحَبُوا أَهْلَ اَلْبِدَعِ وَ لاَ تُجَالِسُوهُمْ فَتَصِیرُوا عِنْدَ اَلنَّاسِ کَوَاحِدٍ مِنْهُمْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِهِ .)
[۵] سوره مبارکه عصر
[۶] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۱۸ (مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَىٰ شَیْءٍ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ)
[۷] سوره مبارکه حشر، آیه ۱۸ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)
[۸] سوره مبارکه فاطر، آیه ۱۰ (مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ)
[۹] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۰ (فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ)
[۱۰] الکافی، جلد ۵، صفحه ۵۵ (عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ بِشْرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِی عِصْمَهَ قَاضِی مَرْوَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: یَکُونُ فِی آخِرِ اَلزَّمَانِ قَوْمٌ یُتَّبَعُ فِیهِمْ قَوْمٌ مُرَاءُونَ یَتَقَرَّءُونَ وَ یَتَنَسَّکُونَ حُدَثَاءُ سُفَهَاءُ لاَ یُوجِبُونَ أَمْراً بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ نَهْیاً عَنْ مُنْکَرٍ إِلاَّ إِذَا أَمِنُوا اَلضَّرَرَ یَطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ اَلرُّخَصَ وَ اَلْمَعَاذِیرَ یَتَّبِعُونَ زَلاَّتِ اَلْعُلَمَاءِ وَ فَسَادَ عَمَلِهِمْ یُقْبِلُونَ عَلَى اَلصَّلاَهِ وَ اَلصِّیَامِ وَ مَا لاَ یَکْلِمُهُمْ فِی نَفْسٍ وَ لاَ مَالٍ وَ لَوْ أَضَرَّتِ اَلصَّلاَهُ بِسَائِرِ مَا یَعْمَلُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ لَرَفَضُوهَا کَمَا رَفَضُوا أَسْمَى اَلْفَرَائِضِ وَ أَشْرَفَهَا إِنَّ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ فَرِیضَهٌ عَظِیمَهٌ بِهَا تُقَامُ اَلْفَرَائِضُ هُنَالِکَ یَتِمُّ غَضَبُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِمْ فَیَعُمُّهُمْ بِعِقَابِهِ فَیُهْلَکُ اَلْأَبْرَارُ فِی دَارِ اَلْفُجَّارِ وَ اَلصِّغَارُ فِی دَارِ اَلْکِبَارِ إِنَّ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ سَبِیلُ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ اَلصُّلَحَاءِ فَرِیضَهٌ عَظِیمَهٌ بِهَا تُقَامُ اَلْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ اَلْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ اَلْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ اَلْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ اَلْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ اَلْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ اَلْأَمْرُ فَأَنْکِرُوا بِقُلُوبِکُمْ وَ اِلْفِظُوا بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ صُکُّوا بِهَا جِبَاهَهُمْ وَ لاَ تَخَافُوا فِی اَللَّهِ لَوْمَهَ لاَئِمٍ فَإِنِ اِتَّعَظُوا وَ إِلَى اَلْحَقِّ رَجَعُوا فَلاَ سَبِیلَ عَلَیْهِمْ: «إِنَّمَا اَلسَّبِیلُ عَلَى اَلَّذِینَ یَظْلِمُونَ اَلنّٰاسَ وَ یَبْغُونَ فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ أُولٰئِکَ لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ » هُنَالِکَ فَجَاهِدُوهُمْ بِأَبْدَانِکُمْ وَ أَبْغِضُوهُمْ بِقُلُوبِکُمْ غَیْرَ طَالِبِینَ سُلْطَاناً وَ لاَ بَاغِینَ مَالاً وَ لاَ مُرِیدِینَ بِظُلْمٍ ظَفَراً حَتَّى یَفِیئُوا إِلَى أَمْرِ اَللَّهِ وَ یَمْضُوا عَلَى طَاعَتِهِ قَالَ وَ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى شُعَیْبٍ اَلنَّبِیِّ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ أَنِّی مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِکَ مِائَهَ أَلْفٍ أَرْبَعِینَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّینَ أَلْفاً مِنْ خِیَارِهِمْ فَقَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَا رَبِّ هَؤُلاَءِ اَلْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ اَلْأَخْیَارِ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ دَاهَنُوا أَهْلَ اَلْمَعَاصِی وَ لَمْ یَغْضَبُوا لِغَضَبِی .)
[۱۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۰۳ (وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ ۚ وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا ۖ وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ)
پاسخ دهید