شب نهم ماه مبارک رمضان مصادف با ۱۳ خرداد ۹۶ آیت الله صدیقی در مسجد جامع آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
- تسلیت به مناسبت رحلت حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه)
- لزوم مراجعه به متخصّص در انجام کارها
- توصیهی قرآن در مراجعه به متخصّص
- ویژگیهای اهل ذکر در بیان قرآن کریم
- انواع خدا ترسی
- انواع تقوا در بیان قرآن کریم
- توصیهی قرآن کریم به شناخت فتنه و فتنهگر
- تشخیص فتنه و فتنهگران در جامعه
- تقوا از عذاب جهنّم
- تقوای الهی
- خدا، ناظر بر تمام احوالات و کارهای ما است
- خشیت به چه معنا است؟
- عالِم چه کسی است؟
- مقام خشیت مخصوص چه کسانی است؟
- نمونههای بدل خدا، پیامبر و مرجع
- تقویت روحیهی جهاد توسط علما
- درجهی بالای ایمان در علما
- خاطرهای از عبادت خالصانهی آیت الله بهجت (رحمه الله علیه)
- عبادت خالصانهی امام خمینی (رحمه الله علیه) از زمان جوانی
- آشنایی با علمای معاصر
- امام خمینی (رحمه الله علیه) اوّلین انقلابی تاریخ انقلاب ایران
- اجر کلیدداران شهادت
- غربت شهدای ۱۵ خرداد
- پشتوانهی انقلاب جمهوری اسلامی ایران
- ارتباط قوی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) با ائمّه (علیهم الصّلاه و السّلام)
- مخالفت امام خمینی (رحمه الله علیه) با ترور
- همدردی امام خمینی (رحمه الله علیه) با مردم در واقعهی ۱۷ شهریور
- تقویت روحیهی شهادتطلبی توسط امام خمینی (رحمه الله علیه)
- انزوازدایی از قرآن توسط امام خمینی (رحمه الله علیه)
- اقدام امام خمینی (رحمه الله علیه) در جهت دین باوری و خود باوری مردم
- اقدام امام خمینی (رحمه الله علیه) در جهت تقویت عزّت نفس مردم
- توصیه به بیداری سیاسی
- نقش امام خمینی (رحمه الله علیه) در تقویت نقش مردم در ادارهی مملکت
- استقبال و بدرقهی بینظیر مردم ایران از امام خمینی (رحمه الله علیه)
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ، یَا حُجَّهَ الله، یَا نُورَ اللَّهِ، یَا دَاعِیَ کِتَابِ اللَّهِ وَ یَا صَاحِبَ العَصرِ وَ الزَّمَان، الْمُسْتَغَاثُ بِکَ یَا بْنَ الْحَسَنِ، المُسْتَعَانُ بِکَ یَا بنَ الحَسَنِ».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ رِضَاهُ وَ رأفَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلَی یَومِ الدِّینِ».
تسلیت به مناسبت رحلت حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه)
رحلت جانگداز بنیانگذار جمهوری اسلامی، بتشکن دوران، افشاگر زمان، مرد خدا، مرد جهاد، مرد اخلاص، مرد دین، مرد عزّت و استقلال، حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) را به حضور شریف امام زمان (عجّل الله فرجه) و همهی آزادگان عالم و مستضعفان جهان، جهان اسلام، خاصّه شیعیان، بالأخص مردم شهیدپرور و ولایتمدار این سرزمین و این جمع تسلیت عرض میکنم.
لزوم مراجعه به متخصّص در انجام کارها
در قرآن کریم داریم: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[۲].
در توضیحات عباراتی که شبهای قبل از زیارت جامعهی کبیره خدمت شما قرائت کردیم، خواندیم: «آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ عَامِلٌ بِأَمْرِکُمْ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ زَائِرٌ لَکُمْ لَائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِکُمْ»[۳]، قرآن کریم میفرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ»، نمیفرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ العلم». مراجعه به متخصّص و کارشناس برای بشر فطری است. هر کسی هر چیزی که بلد نیست، به کسی که در آن کار تخصّص دارد مراجعه میکند. کسی میخواهد خانهای بسازد، سراغ مهندس یا معمار میرود، کسی که مریض شده باشد به دکترا مراجعه میکند، کسی که میخواهد ریاضی بخواند، پیش ریاضیدان میرود، کسی که میخواهد متخصّص علوم هستهای بشود، به استاد مربوطه در این زمینه مراجعه میکند. اگر کسی بخواهد دین را بشناسد باید به متخصّص دین مراجعه کند، هیچ استثنایی ندارد. مراجعهی کسی که بلد نیست به کسی که کاری را بلد است هم فطری است، هم عقلانی است و هم شرعی.
توصیهی قرآن در مراجعه به متخصّص
ولی لطافت قرآن کریم این است، میفرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»، اگر نمیدانید به اهل ذکر مراجعه کنید، نمیگوید به اهل علم مراجعه کنید.
چند آیه را با هم مرور میکنیم و بعد از آن نتیجه میگیریم. إنشاءالله بخشی از صحبتهای ما راجع به حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) خواهد بود.
ویژگیهای اهل ذکر در بیان قرآن کریم
اهل ذکر چه کسانی هستند؟ اینکه قرآن کریم فرموده است: اگر نمیدانید سراغ اهل ذکر را بگیرید، اهل ذکر چه کسانی هستند؟ در سورهی مبارکهی اعلی، فرمود: «سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشى»[۴]، کسانی که از خدا خشیت دارند. هر کسی که خدا ترس است اهل ذکر است.
انواع خدا ترسی
خدا ترسی چند نوع است؛ یکی اینکه کسی از عدل خدا میترسد. میگویند: چوب خدا صدا ندارد.
هر عملی عکس العملی در پی دارد
مکن کاری که پایت سنگت آیو جهان با این فراخی تنگت آیو
چرا انسان باید کار بد انجام دهد که نتیجهی بد آن را ببیند؟ چرا برای مردم چاه بکَنَد تا خود او به چاه بیفتد؟ عمل، عکس العمل دارد. این عدل خدا است که برای هر کاری نتیجهای قرار داده است. کار ما بذر است.
وجود مبارک امام حسن عسگری (علیه الصّلاه و السّلام) فرمود: «مَنْ یَزْرَعْ خَیْراً یَحْصُدْ غِبْطَهً»[۵]، هر کسی خیر بکارد، خدای متعال آنقدر به او پاداش میدهد که مورد غبطه قرار میگیرد. همه میگویند: خوش به حال او، ای کاش ما هم مثل او بودیم. هر کسی خیر بکار… زبان خیر داشته باشد، نگاه خیر داشته باشد، دست خیر داشته باشد، خدای متعال چنین کسی را آباد میکند و او مورد غبطه قرار میگیرد.
امّا «وَ مَنْ یَزْرَعْ شَرّاً یَحْصُدْ نَدَامَهً»[۶]، اگر کسی شر بکارد، کار او شر باشد، زبان او شر باشد، قدم او شر باشد حاصل کار او پشیمانی خواهد بود، پشیمانی درو میکند. این عدل خدا است، خدای متعال این حالت را قرار داده است. (گندم از گندم بروید، جو ز جو) این حالت طبیعی قضیه است، این عدل است.
این خوب است که انسان از عدل خدا بترسد. اگر انسان بخواهد در این دنیا بدی نبیند نباید بدی کند و الّا بدی میبیند. این خیلی خوب است که انسان از عدل خدا بترسد. اگر انسان یک مقدار عمیقتر باشد درمییابد که دنیا گذرا است، ارزش ندارد که انسان برای چند سال خوشی در این دنیا، برای خود عذاب ابد را تحصیل کند.
انواع تقوا در بیان قرآن کریم
ما در قرآن سه نوع تقوا داریم، خدای متعال سه جبههی تقوا را برای ما معرّفی کرده است.
توصیهی قرآن کریم به شناخت فتنه و فتنهگر
یک تقوا، تقوا از فتنه است: «وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّهً»[۷]، به مؤمنین هشدار میدهد که مواظب باشید که گرفتار فتنه نشوید. پیشگیری کنید، فتنهگرها را بشناسید، توطئهگرها را بشناسید، دشمنان داخلی بین خودتان هستند اگر مراقب نباشید، آشوب به پا میکنند.
تقوا، عامل امنیت در برابر فتنه
اگر آتش فتنه روشن شد فقط فتنهگر نمیسوزد، تر و خشک یکجا میسوزند. قرآن از این تعبیر به تقوا کرده است. دشمنشناسی، نفوذیشناسی، شناخت منافق داخلی، شناخت ستون پنجم، لازمهی تقوا است، انسان باتقوا دقّت دارد، از پشت خنجر نمیخورد چون به نفوذیها اعتماد نمیکند.
تشخیص فتنه و فتنهگران در جامعه
تشخیص آن هم آسان است، انسان که دشمن را نمیشناسد امّا وقتی شعارها و کارهای او را میبیند، متوجّه میشود که این همان است، وقتی بیرونی و درونی را کنار هم میگذارد میبیند هر چیزی که دشمن در خارج میگوید، یک عدّه در داخل هستند که همانها را میگویند. معلوم میشود این عدّه منافق هستند. حتّی اگر فتنهگر دم از اسلام و انقلاب و ولایت بزند امّا کار و شعار او با آنها همخوانی دارد، معلوم میشود منافق است. «وَ اتَّقُوا فِتْنَهً»، مواظب باشید که فتنه در جامعهی شما، همهی شما را نسوزاند.
تقوا از عذاب جهنّم
جبههی دوم، تقوا از آتش جهنّم است. این نوع از تقوا بسیار مهم است، ما باید آن را جدّی بگیریم، جهنّم موجود است. الآن جهنّم است. هر قدمی که برمیداری مواظب باش که به جهنّم نیفتی، هر نگاهی که میکنی مواظب باش آتش نباشد. همان نگاه آدم آتش است. گاهی قدم انسان آتش است. خدای متعال یک جا فرمود: «فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ»[۸]، از آتش پروا کنید. آتش آنجا با اینجا فرق دارد. هیزم و آتشگیره در آنجا خود شما هستید. آدمها هم بنزین هستند، هم چوب هستند و هم آتش هستند، فرق دارد. اینجا چوب را میآورید و آن را با آتش، آتش میزنید ولی آنجا هیمهی آتش، خود انسان گناهکار است. همه چیز خود او است، آتش از خود او است، او با خود آتش را به آنجا برده و میسوزد. «فَاتَّقُوا النَّارَ»، از آتش بترسید که آتشگیره و هیزم آن خود انسان است «وَ الْحِجارَهُ»، سنگها هم هیمهی آتش هستند. احتمال دارد این سنگها طلا و جواهراتی باشد که انسان آن را میپرستد آتش جان او باشد.
در آیهای فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً»، ای مؤمنین، هم مراقب خودتان باشید که آتش نگیرید و هم مواظب اهل و عیال خود باشید که آتش نگیرند. نگذارید شیطان آنها را ببرد و آنها را جهنّمی کند.
تقوای الهی
نوع سوم از تقوا که خدای متعال فرموده است، تقوای الهی است. اینکه خطبای نماز جمعه معمولاً در اوّل خطبه بیان میکنند. سفارش به تقوا در اوّل خطبه واجب است و بر خطیب واجب است که به مردم بگوید که از خدا حساب ببرید، «اتَّقُوا اللَّهَ»[۹]. این دیگر «اتَّقُوا النَّارَ» و «اتَّقُوا فِتْنَهً» نیست. «اتَّقُوا اللَّهَ» یعنی دیگر فتنهای هم نبود اگر آتش جهنّمی هم نبود.
خدا، ناظر بر تمام احوالات و کارهای ما است
خدا ناظر بر تو است، چرا از خدا تقوا نمیکنید. در پیشگاه خدا چطور میتوانید پروا نکنید، چطور میتوانید غیبت کنید، دروغ بگویی، به نامحرم نگاه کنی، نمّامی کنی، چطور به خود اجازه میدهی در حالی که خدا ناظر تو است و امر کرده است از دستور او تبعیّت نکنی؟ دست افتاده را بگیر، چرا به او لگد میزنی؟ دست او را نمیگیری چرا به او لگد میزنی؟! خدا تو را میبیند. کلاس امتحان است، آن کسی که امتحان برگزار کرده است ناظر تو است و تمام کارهای تو را میبیند. چرا فراموش کردهای که در حال امتحان هستی؟ امتحانکننده تو را میبیند.
خشیت به چه معنا است؟
خشیت، نوع سوم تقوا است؛ یعنی کسی از چوب نمیترسد، از آتش نمیترسد، از فتنه نمیترسد، بلکه خدا را بزرگ میبیند؟ جواب خوبی که بدی نیست. وقتی که خدا دائماً به ما خوبی میکند ما چگونه شرم نمیکنیم که با او مقابله کنیم؟ این خشیت است، خشیت یعنی عظمت خدا، یعنی کرامت خدا، یعنی جمال و جلال خدا باعث میشود که انسان خجالت بکشد. وقتی انسان بیسواد پیش علّامه یا انسان نابغه میرود دستپاچه میشود. او که چوب نمیزند ولی شخصیت او بزرگ است و من در برابر او خیلی کوچک هستم و خود به خود دستپاچه میشوم.
عالِم چه کسی است؟
عالِم، کسی است که خدا را به عظمت میشناسد. اگر جهنّم یا عدل یا قانونی هم نبود، حساب خدا را جدا کرده و از او حساب میبرد، «إِلاَّ تَذْکِرَهً لِمَنْ یَخْشى»[۱۰]. این هم آیهی دوم بود.
مقام خشیت مخصوص چه کسانی است؟
حالا آیهی سوم را میخوانیم. چه کسانی هستند که خشیت دارند؟ «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»[۱۱]. اهل خشیت، علما هستند. پس اهل ذکر همین علما هستند. ولی چرا نگفت اهل علم؟ برای اینکه هر کسی که اهل علم باشد اهل خشیت کردن نیست. ما آخوند فاسد کم نداریم، آخوند آمریکایی کم نداریم، آخوند انگلیسی کم نداریم.
نمونههای بدل خدا، پیامبر و مرجع
اگر شما تاریخ و قرآن و احادیث را نگاه کنید میبینید که ما هم خدای بدلی داریم، هم پیغمبر بدلی داریم، هم امام بدلی داریم و هم مرجع بدلی داریم. خدای بدلی مثل گوسالهی سامری است. قرآن کریم نقل میکند که سامری با مهارتی که داشت این کار را انجام داد. –این مسئله نیاز به توضیح دارد- ولی وقتی از این گوساله صدایی بیرون آمد، بنی اسرائیل آن را پرستش کردند. گوسالهی سامری را به جای خدای پرستش کردند!
پیغمبر بدلی، مسیلمهی کذّاب و سجاح بودند. اینها پیغمبران بدلی هستند که در زمان رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ادّعای نبوّت کردند و بعد از رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با آنها جنگ شد.
امام بدلی، علی محمّد باب است که بهائیها مرید او هستند. او هم ادّعا کرد که امام زمان است و در زمان ما هم از چنین مواردی زیاد است.
ما مرجع بدلی هم داریم. تشیّع انگلیسی داریم، بعد از امام، تشیّع انگلیسی هم درست شده است. مواظب باشیم، ممکن است کسی مجتهد باشد ولی انگلیس او را پشتیبانی میکند، پایگاه او در انگلیس است، با او هماهنگ است که با اسلام ناب، اسلام شهادت، اسلام جهاد، اسلام سیاست و مدیریت مقابله کند. اینها همه بدل دارند. باید به این موارد خیلی دقّت داشته باشیم.
تقویت روحیهی جهاد توسط علما
بنابراین قرآن روی حساب میگوید. انسان نباید دنبال هر عالمی برود. انسان باید دنبال عالمی برود که خدا ترس باشد، روشن باشد. در این راستا امام مصداق کامل اهل ذکر است. آقا میرزا جواد تهرانی را میشناسید. او چند سال قبل وفات کرد. آن روزی که در مملکت جنگ روانی بود که مردم خسته شدهاند، دیگر به جبهه نمیروند، به حضرت امام نامه نوشتند که دیگر داوطلب نداریم و امام آن وقت بود که کاسهی زهر را پوشید، آن وقتی که این حرفها بود، میرزا جواد تهرانی، آن مجتهد، آن عارف، آن زاهد، آن عبد صالح، در سن ۸۰، ۹۰ سالگی به جبهه رفت! برای اینکه امام تنها نماند این پیرمرد به جبهه رفت و وصیت کرد که اگر من به جبهه رفتم و تیری خوردم یا پایان عمر من فرا رسید، من را نیاورید، همانجا من را دفن کنید.
درجهی بالای ایمان در علما
آقا میرزا جواد تهرانی اهل خلع بود. از او پرسیده بودند موت اختیاری به نظر شما درست است؟ آیا میشود شخص، خود را بمیراند، روح خود را خلع کند و بدن بیروح بشود؟ گفته بود کاری ندارد، بدن انسان مثل لباس انسان است وقتی از بیرون میآیید لباس خود را در میآورید و آویزان میکنید. برای کسی که اهل الله است همینطور است، برای او کنار گذاشتن بدن او کاری ندارد. خود او اهل این کار بود. آقا میرزا جواد تهرانی گفته بود، قبل از آنکه من امام را بشناسم، مرید او شده بودم. گفتند: چطور؟ -ایشان در مشهد ساکن بودند- گفت: من قم رفته بودم، وقتی به حرم حضرت فاطمهی معصومه (سلام الله علیها) مشرّف شدم و دیدم یک جوان سیّد نورانی نماز میخواند ولی این نماز با نمازهای دیگر خیلی فرق دارد.
خاطرهای از عبادت خالصانهی آیت الله بهجت (رحمه الله علیه)
من از آقای بهجت شنیدم که میفرمود: من بچّه بودم که برای طلبگی به عتبات رفته بودم. اوّلین نمازی که خواندم با مرحوم آقای نائینی بود. و چون قد من کوتاه بود وقتی مکبّر را میدیدم که روی چهار پایه ایستاده بود، آرزو میکردم ای کاش چنین جایی بود و من هم آن بالا میایستادم. ولی دیدم در این نماز چیزهایی میبینم که در نمازهای دیگر نمیبینم.
عبادت خالصانهی امام خمینی (رحمه الله علیه) از زمان جوانی
آقای میرزا جواد ملکی میگوید: من دیدم یک سیّد جوان نماز میخواند ولی این نماز با نمازهای دیگر تفاوت دارد. دقّت کردم و متوجّه شدم او حالت اشک و بکاء دارد. پرسیدم: این آقای سیّد چه کسی است؟ گفتند: او حاج آقا روح الله است. در آن زمانیهایی که جوان بود! گفت: قبل از اینکه او را بشناسم دل من را برده بود، حاج آقا روح الله، شکارچی دل بود، اهل ذکر بود، اهل الله بود، نماز او نماز بود و دین او دین بود، دین او ریا و تزویر نبود.
آشنایی با علمای معاصر
داستان دیگری از امام میگویم. من از این داستانها فراوان دارم. در قم، یکی از اساتید اخلاق که مهذّب نفوس بود، کیمیا نفس بود، اکسیر بود، دل را عوض میکرد، علمای بزرگ به او اعتقاد داشتند. به خانهی او میرفتند، در خانهی او دعای کمیل و دعای ندبه برگزار بود. پیرمردی بود که او را روی چرخ میبردند و میآوردند. از اوتاد و اولیای الهی بود. شاگرد مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی بود. ایشان کتابی دارند به نام «دُرر» که در آن کتاب بعضی از مکاشفات خود را نقل کردهاند. او اهل کشف و شهود بود. امام هم چون شاگرد آقای میرزا جواد ملکی بود، حاج آقا حسین فاطمی با او دوست بود، در مسائل اخلاقی با او همسنگر بود.
امام خمینی (رحمه الله علیه) اوّلین انقلابی تاریخ انقلاب ایران
امام در سال ۴۱ انقلاب را شروع کرد، مبارزات خود را سال ۴۱ شروع کرد. چون دولت وقت، دولت طاغوت، انجمنهای ایالتی و ولایتی کسانی را که برای ارتش استخدام میکردند، قسم به قرآن را حذف کردند و قسم به کتابهای ادیان دیگر را هم قرار دادند. امام اوّلین کسی بود که فریاد برآورد بنای آنها بر نفی دین است، مبارزه را شروع کرد و علما هم با او همراهی کردند تا اینکه به ۱۵ خرداد رسید.
اجر کلیدداران شهادت
پس فردا، سالروز شهدای ۱۵ خرداد است و اینها کلیدداران شهادت در عصر ما هستند. آقا سیّد الشّهداء (علیه السّلام) به آن کسی که جلو ایستاد و سینهی خود را سپر کرد تا حضرت نماز بخواند –حضرت به قیمت چند شهید نماز خود را خواندند- وقتی حضرت بالای سر او آمد، فرمود: «أَنْتَ أَمَامِی فِی الْجَنَّهِ»[۱۲]، تو جلوتر از من به بهشت میروی، من به دنبال تو به بهشت میآیم.
غربت شهدای ۱۵ خرداد
شهدای ۱۵ خرداد جلوتر از همهی شما به بهشت رفتند. خیلی حق به گردن ما دارند. الآن شهید میآورند و تجلیل چشمگیری از آنها میشود. آن وقت کسی جرأت نداشت آنها را تشییع کند. آن موقع حتّی بعضی از جنازهها را به خانوادهها تحویل ندادند، اگر هم تحویل میدادند با غربت تحویل میدادند.
پشتوانهی انقلاب جمهوری اسلامی ایران
وقتی شهید سعیدی را آوردند شاید ۵۰ نفر دنبال جنازهی او نبودند و او را به قبرستان خاکفرج بردیم و آنجا دفن شد. آن زمان خفقان زیادی وجود داشت. شهدای ۱۵ خرداد کار بسیار بزرگی انجام دادند. کشت و کشتار شروع شد، یک عدّه از علما ترسیدند، یک عدّه از آنها هم احتیاط کردند. از جمله کسانی که احتیاط میکرد حاج آقا حسین فاطمی بود. او شاگرد آقای میرزا جواد ملکی اهل مکاشفه بود. وقتی کار به اینجا رسید، گفت: امام با چه جرأتی حاضر شده خون این جوانها را بریزند؟ انسان تا یک حدّی میتواند مبارزه کند. وقتی کار به خون رسید از خون ترسیدند! گفت: به محض اینکه من تصمیم گرفتم با امام زاویه پیدا کنم و در این مورد به او بگویم از نظر فقهی مشکل دارد و ما مجاز نیستیم باعث بشویم خون مردم ریخته شود. به محض اینکه این نیّت را کردم، دیدم علیّ بن موسی الرّضا (آلاف التّحیّه و الثّناء) نشستهاند، امام هم در کنار او است، آقا امام رضا (علیه السّلام) به من –حاج آقا حسین فاطمی- خطاب کردند و فرمودند: راه ایشان –امام- درست است. پشتوانهی این انقلاب، حضرت رضا (علیه السّلام) است.
ارتباط قوی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) با ائمّه (علیهم الصّلاه و السّلام)
آقای بهجت میفرمودند: امام (رضوان الله تعالی علیه) وقتی از مشهد برگشت، از خود امام رضا (علیه السّلام) اصراری دریافت کردهام که به کسی نگفتهام و نمیشود گفت؛ این امام بود که وصل بود، وصل به امام رضا (علیه السّلام) بود، وصل به ائمّه (علیهم السّلام) بود، قلب او عرشی بود، نماز او معراج بود، او انقلاب را برپا کرد و حرفها و پیشگوییهایی هم که کرده بود، آن وقتی که کسی حتّی خواب رفتن شاه را هم نمیدید، امام میفرمود: «شاه باید برود»! اوّل در مدرسهی فیضیه هشدار داد و گفت: «کاری نکن که تو را از مملکت بیرون کنم»! یک آخوند ساده و بدون قدرت که نه ارتشی دارد نه تروریست دارد!
مخالفت امام خمینی (رحمه الله علیه) با ترور
امام با ترور موافق نبود، او مخالف ترور بود. خدمت ایشان آمدند تا برای ترور شاه اجازه بگیرند ولی ایشان اجازه ندادند. مطلقاً هستهی مسلّح تشکیل نداد. او مردم را بیدار کرد و مردم جلوی توپ و تانک آمدند و اسلحهی ایمان را بر همهی سلاحها غالب کرد. این هنر امام بود و الّا خیلی از انقلابها به این صورت است که از خارج اسلحه میگیرند، غارت میکنند، ترور را شروع میکنند، رعب به وجود میآورند بعد یک نظام را ساقط میکنند، امّا امام اینطور نبود. امام، جان خود را در کف گرفته بود، آرزوی شهادت داشت.
همدردی امام خمینی (رحمه الله علیه) با مردم در واقعهی ۱۷ شهریور
وقتی امام در پاریس بود و جریان ۱۷ شهریور -در میدان ژالهی سابق که الآن یه نام میدان شهدا است- پیش آمد که صدها زن و مرد را به گلوله بستند، امام از آنجا پیام داد: ای کاش من هم در میان شما بودم. زندگی من که به اسلام خدمتی نکرد، شاید در میان شما بودم و خون من ریخته میشد و سینهی خود را جلوی این سرنیزهها میگرفتم شاید با مرگ خود به اسلام خدمتی میکردم.
تقویت روحیهی شهادتطلبی توسط امام خمینی (رحمه الله علیه)
امام، جان به کف بود و مردم را برای شهادت ترغیب کرد. وقتی آمدند عدد شهدای ۱۷ شهریور را برای حضرت امام گفتند، امام فرمود: هنوز کشتههای شما به عدد کشتههای جنگ صفّین نرسیده است. امام خیلی بیدار بود، حواس او خیلی جمع بود. او میخواست بگوید که این من نیستم، منِ آخوندِ مجتهد نیستم که برای اسلام میگویم: عیبی ندارد که جوانها بروند برای اسلام کشته بشوند؛ من تابع امیر المؤمنین، علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) هستم. هنوز کشتههای شما به عدد کشتههای جنگ صفّین نرسیده است. این عظمت امام، معنویت امام، اخلاص امام بود.
انزوازدایی از قرآن توسط امام خمینی (رحمه الله علیه)
ولی امام چه کار کرد؟ امام چند کار را انجام داد، امام کارهای زیادی انجام داد. اوّلین کار امام این بود که اسلام منزوی فردی را از انزوای قرنهای متمادی که تحریف شده بود از این پیرایهها آزاد کرد و گفت: اسلام برای زندگی بشر است، این قرآن برای قبرستان نیست، برای مجالس فاتحه نیست، این قرآن، سبک زندگی است، این قرآن، مدیریت است، این قرآن، جهاد است، این قرآن، شهادت است، این قرآن، فرهنگ است، این قرآن، اقتصاد است، این قرآن، روش زندگی خانوادگی است، این قرآن هم دنیا است و هم آخرت است. آن چیزی که تا آن زمان میگفتند: دین نباید به سیاست کار داشته باشد و اگر یک روحانی، مبارز بود و با استکبار و طاغوت مقابله میکرد به او لقب «آخوند سیاسی» میدادند، امام این مزخرفات را به زبالهدان تاریخ ریخت و قرآن واقعی را به صحنه آورد. قرآن واقعی، آیات قرآن، سراسر سیاست و تدبیر است. این بزرگترین کار امام (رضوان الله تعالی علیه) بود.
اقدام امام خمینی (رحمه الله علیه) در جهت دین باوری و خود باوری مردم
امام آمد و ملّتی که آمریکا از او حقّ توحّش میگرفت، هم منابع ما را غارت میکردند، جوانهای ما را بیدین میکردند، حجاب زنهای ما را بدون هیچ چیزی از نظر فرهنگی گرفته بودند، کسی نمیتوانست با چادر وارد دانشگاه بشود. امام (رضوان الله تعالی علیه) آمد، هویت اسلامی را به مملکت ما برگرداند. کسی نفس نداشت، یک پاسبان کافی بود و یک بازار را کنترل میکرد، امام آمد و به مردم جرأت داد و آنها دیگر از توپ و تانک نترسیدند، خودشان جلوی گلوله و جوانهای خود را دادند.
اقدام امام خمینی (رحمه الله علیه) در جهت تقویت عزّت نفس مردم
امام برای کشور استقلال آورد. مملکت ما یک مملکت وابسته بود. مملکت ما کنیز آمریکا بود! ملّت ما در هیچ صحنهای نفوذ نداشت. امام آمد و گفت: همه کاره و ولی نعمت ما مردم هستند. امام آمد و گفت: اگر به من خدمتگزار بگویید بهتر است تا رهبر بگویید. امام آمد و به مردم آقایی داد، ملّت را عزیز و سرافراز کرد و همهی امور را به آرای مردم وابسته کرد؛ این عقلانیت امام بود.
توصیه به بیداری سیاسی
امام آمد و مردم را در مملکت سهیم کرد. امّا باید دقّت داشته باشیم و فریب نخوریم. گاهی انتخابات تحت تأثیر پول و زور قرار میگیرد، تحت تأثیر فریب قرار میگیرد و مثل انتخابات در همهی دنیا میشود. در دنیا انتخابات وجود دارد ولی در یک کشور دموکراسی باقی نیست. بمباران تبلیغات است و الّا چه کسی به این دیوانه رأی میدهد! ترامپ رأی آورده است، چه کسی به او رأی میدهد؟ این نتیجهی پول است، نتیجهی تبلیغات است. خدا نکند خون شهدای ما هم نادیده گرفته بشود و در مملکت ما هم پول حاکم باشد، فریب حاکم باشد، زور حاکم باشد، خدا نکند کار ما هم به آنجا برسد.
نقش امام خمینی (رحمه الله علیه) در تقویت نقش مردم در ادارهی مملکت
امام آمد فطرت مردم را، خود مردم مؤمن را گفت اینها باید همه کاره باشند، مسئولین خادم و نوکر و مزد بگیر مردم هستند. این هم یکی از کارهای امام بود.
اقتدار ولایت فقیه سبب اقتدار کشور
ضمانت اجرای اسلامی بودن کشور بود، استقلال، عزّت و حیثیت اقتدار کشور ما به اقتدار ولایت فقیه است. در مدّت ۲۳ سال، همهی احکام قرآن نازل شد ولی خدا چه زمانی گفت: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ»[۱۳]؟ روز غدیر که دست علی (علیه السّلام) را بلند کرد و به مردم گفت: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ»[۱۴]، وقتی مسئلهی ولایت… البتّه منظور ولایت سیاسی است، ولایت به معنی محبّت که برای مردم مشکلی درست نمیکرد! این مسئله که باعث نمیشد درِ خانهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بسوزانند. برای حکومت حضرت علی (علیه السّلام) سوزاندند، مسئلهی سیاسی و قدرت بود که خواستند علی (علیه السّلام) را منزوی کنند. وقتی آیهی ولایت آمد و امیر المؤمنین (علیه السّلام) به عنوان رهبر بعد از پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) معرّفی شد، آنجا بود که قرآن فرمود: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ»[۱۵]، امروز از دشمنان بیرونی نترسید، امروز حواس شما به دشمنان داخلی باشد، «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ».
لذا امام عارف، امامی که با امام رضا (علیه السّلام) وصل است، امامی که نماز او معراج است، امامی که در دل شب به قدری زیاد اشک میریخت که دستمال کاغذی نبود، حوله بر اثر اشکهای او خیس میشد و تا آخر عمر خود هم اهل سحر و اهل بکاء بود. یک چنین امامی به مردم خود دروغ نگفت چون همه چیز برای او مردم کشورش بود. امام فرمود: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا مملکت شما آسیب نبیند.
استقبال و بدرقهی بینظیر مردم ایران از امام خمینی (رحمه الله علیه)
سلام خدا بر مردم رشید ایران که از امام چه استقبالی به عمل آوردند. وقتی امام میآمد، خیابان آزادی تا بهشت زهرا پر از جمعیت بود، چه استقبالی! ولی بعضی افراد خوش استقبال هستند و بد بدرقه. مردم ایران اینطور نیستند؛ هم خوب استقبال کردند و هم وقتی امام از دنیا رفت چه عزایی بود، چه ماتمی بود. در دنیا سابقه ندارد، ۱۱ میلیون نفر امام را بدرقه کردند.
(روضه خوانی)
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی نحل، آیه ۴۳؛ سورهی انبیاء، آیه ۷٫
[۳]- من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۴٫
[۴]– سورهی اعلی، آیه ۱۰٫
[۵]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۴۵۸٫
[۶]– همان.
[۷]– سورهی انفال، آیه ۲۵٫
[۸]– سورهی بقره، آیه ۲۴٫
[۹]– همان، آیه ۱۸۹٫
[۱۰]– سورهی طه، آیه ۲۰٫
[۱۱]– سورهی فاطر، آیه ۲۸٫
[۱۲]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۵، ص ۲۲٫
[۱۳]– سورهی مائده، آیه ۳٫
[۱۴]- الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۱، ص ۴۲۰٫
[۱۵]– سورهی مائده، آیه ۳٫
پاسخ دهید