حضرت آیت الله صدیقی روز سه شنبه مورخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ مصادف با شب نهم ماه مبارک رمضان بعد از نماز مغرب و عشاء در «مسجد شهید بهشتی تهران» به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
- مقدّمه
- مرور جلسات قبل
- موجودات قائم به ذات احدیّت هستند
- نماز در بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم
- چطور تمامِ زندگیِ خود را مانندِ نماز کنیم؟
- نکتهای در دعای افتتاح
- ملائکهی شاهدِ ما چه ویژگیهایی دارند؟
- تکلیف تشریف است.
- ارزشِ عبدِ خدای متعال بودن
- شاهدانِ الهی
- مقامِ اولیاء الله
- آیا ما آزاد هستیم؟
- نتیجهی بندگی چیست؟
- روضه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام
- دعا
مقدّمه
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذی وَعَدَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الاُْمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ، وَیَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ، وَیَمْلاََ بِهِ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، وَیُمَکِّنَ لَهُ وَیُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنینَ
السلامُ عَلَیکَ یا بَقیّه الله مَولانا سیّدنا یابن الحسن، یابنَ فاطِمَه، یابن الحجج البالغات، یا صاحب الزّمان أغِثنی، أدرکنی، نَحنُ المُضطَرّون، نَحنُ المُنتَظِرونَ لِقدومِک وَ لِعِنایَتِک
جهت سلامتیِ وجود مبارک مولایمان حضرت امام زمان ارواحنا فداه، رفعِ بلا، دفعِ آسیبها و آلام و احزان از وجود نازنین و شریفِ آقا و تعجیل در ظهور حضرت، خشنودی قلبِ مبارک ایشان صلوات ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
تقدیم به ارواحِ پاکِ شهیدان، خصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، امامانِ شهیدمان، شهداء الفضیله، شهدای این آب و خاک، شهدای مقاومت و سرافرازانِ مدافع حرم صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
جهتِ نورانیّتِ دلها، ثباتِ قدمها، استجابتِ دعاها، اخلاص در گفتار و رفتار و قبولیِ طاعات و عبادات صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مرور جلسات قبل
در محضرِ شما عزیزان در موردِ نحوهی تربیتِ مکتبِ زندگیسازِ اسلام و کتابِ انسانسازِ قرآن کریم صحبت شد که پروردگارِ عزیز میخواهد ما را متوجّهِ حقایقی کند که توجّه و یادآوریِ این حقیتها برای انسان هم نورانّت میآورد، هم انسان را دلگرم میکند و هم هشدار میدهد.
که در قدمِ اول احاطهی وجودی و علمیِ خدای متعال است، همهی موجودات نسبت به حق تعالی معلول هستند، هر مخلوقی کارِ خدای متعال است، هر مخلوقی فعل خدای متعال است و قائم به ذاتِ احدیّت است، هیچ موجودی از خدای متعال جدا نیست.
موجودات قائم به ذات احدیّت هستند
این مسئلهی صنعت غیر از مسئلهی خلقت است، یک کارخانهی ماشینسازی یا صنعتِ دیگری که از کارخانه میآید رابطهاش با سازنده قطع میشود، ولی خدای متعال هرچه ساخته است وجودِ او به گونهای است که هر لحظه خدای متعال نظرِ خود را بردارد او نابود میشود.
مثالی که حکمای ما برای روشن شدنِ مطلب بیان کردهاند خاطراتِ ذهنیِ ماست؛ ذهن خلّاق است، ذهن میتواند همه چیز را به اذن الله بیافریند، الآن شما در همین محفلِ نورانی میتوانید گنبد حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را در ذهنِ خودتان بیاورید، تا توجّه کنید گنبدِ نورانیِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و منارههای طلاییِ ایشان، گنبد با آن پرچمِ سرخِ خود در ذهنِ شما حاضر است، حرم مطهّر حضرت اباالفضل علیه السلام را در ذهنِ خودتان بیاورید، منزلِ خودتان را در ذهنِ خودتان بیاورید، صورتِ یکی از دوستانِ خودتان را در ذهنِ خودتان بیاورید، این ذهن خلق کرد، شبیهِ گنبد را، یا تعبیرِ دقیقِ آن مثالِ گنبد را خلق کرد، صورتِ مثالی است، طلای بیرونی ندارد، آجر ندارد، سنگینی ندارد، ولی در ذهنِ شما مثالِ آن وجود دارد؛ این مثالی که در ذهنِ شما هست قائم به وجودِ شماست، تا توجّه دارید این صورتِ ذهنی هست، تا توجّهِ خودتان را بردارید دیگر صورتِ ذهنی وجود ندارد.
خدای متعال فاعل بالعنایه است، تا به مخلوق عنایت دارد مخلوق هست، تا عنایتِ خود را بردارد این مخلوق اصلاً نیست، تمامِ وجودِ این مخلوق قائم به وجود حضرت حق سبحانه و تعالی است.
بر اساسِ اینکه خدای متعال حیّ قیّوم است… «اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ»[۲]… او حیّ قیّوم است، حیاتِ محض است و قوام و قیامِ تمامِ موجودات به وجودِ حق تعالی است، همانگونه که صورتِ ذهنی با عنایت و توجّهِ ما صورت پیدا میکند، همهی هویّتِ او هم در وجودِ ماست، خارج از وجودِ ما نیست، ما خودمان آن را ساختهایم و به آن علمِ احاطی داریم.
عنایتِ خدای متعال به همهی موجودات و مخلوقات از جمله به بندگان عنایتِ وجودی است، عنایتِ ایجادی است، خدای متعال حادث کرده است، خدای متعال ایجاد کرده است و این مخلوق و کارِ خدای متعال وابستگیِ هویّتی به ذاتِ احدیّت دارد و این خدای خالق به ما خبر داده است که من مراقبِ تو هستم و توجّه من به تو هست، اگر بزرگ هستی، اگر صاحبِ حق هستی، اگر به وجود آورنده هستی خدای متعال مخلوقِ خود را زیرِ نظر گرفته است انسان چه حالتی پیدا میکند؟
انسان توجّه داشته باشد که در محضر خدای متعال است.
نماز در بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم
در روایت دارد که اگر نمازگزار میدانست هنگامی که نماز میخواند چه کسی او را تماشا میکند هرگز حاضر نمیشد دست از نماز بردارد.
وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که شما غذا میخورید، آب مینوشید، چشمتان نور میگیرد، اما نورِ چشمِ من در نماز است، من نماز میخوانم و چشمِ من نور میگیرد.
چشمِ انسانِ گرسنه و تشنه سیاهی میرود، اگر گرسنگی شدید باشد گاهی فضا را نمیبیند، این انسانِ گرسنهای که سرِ او گیج میرود و چشمِ او سیاه و تار میبیند اگر غذا بخورد چشمِ او نورانیّت پیدا میکند، دنیا در نظرِ او روشن میشود، وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مشکلِ جسمی ندارد، چشمِ دلِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با نماز روشن میشود، ولی فرمود که این روشن شدنِ چشمِ من با نماز با روشنایی چشمِ شما با غذا و آب تفاوت دارد و آن این است که شما غذا و آب میخورید و سیر میشوید ولی من هرچه نماز میخوانم سیر نمیشوم.
چرا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از نماز سیر نمیشوند؟ چرا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عاشقِ نماز هستند؟ برای اینکه ایشان میدانند دلبرِ ایشان، محبوبِ ایشان و خالقِ ایشان در حالِ تماشای ایشان هستند، دوست دارد کاری کند که خدای متعال به ایشان نظر کند.
چطور تمامِ زندگیِ خود را مانندِ نماز کنیم؟
یا رب نظرِ تو بر نگردد… اگر بخواهیم نظرِ خدای متعال از ما برنگردد یکی از راههای جلبِ نظرِ خدای متعال نماز است، «الصَّلاَهُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیٍّ»[۳]، اگر انسان حالی پیدا کند که تمامِ اعمالِ او مانند نماز شود، یعنی هر کاری که میکند با نیّت راضی کردن خدای متعال باشد، اگر کار میکند برای رضای خدای متعال کار کند، لذا کسی که رضای خدای متعال را میفهمد و خدای متعال را صاحب کارِ خود میداند هیچ وقت کار دزدی نمیکند و کم نمیگذارد، اگر برای زن و بچّهی خود چیزی میخرد نیّت کند، مستحب است که انسان با دستِ خالی به منزل نیاید، فرمودند وقتی به منزل میآیید چیزی بخرید و به منزل بیایید و وقتی هم چیزی میخرید دخترها را بر پسرها مقدّم بدارید، این متبِ عزّتسازِ اسلام همه چیز را در جای خود دیده است و یک برنامهی کامل و جامع سبک زندگی از شخصِ خودِ انسان گرفته، از اعمال و رفتارِ شخصیِ ما گرفته… وقتی واردِ خانه میشوید چطور وارد بشوید، وقتی خارج میشوید چطور خارج بشوید، وقتی غذا میخوریم با کدام دستِ خود بخوریم، با چه ذکری شروع کنیم، لقمه را چطور برداریم، چگونه سفره را به پایان برسانیم…
ما کاری در زندگی نداریم که شما در زندگی انجام بدهید و دینِ شما به شما برنامه نداده باشد، به شما روش یاد ندهد، برای زندگی سیستم نداشته باشد، ما همچنین کاری نداریم! اگر هیچ دلیلی برای اعجازِ اسلام جز این جامعیّتِ این دین که برای جای جای زندگی نظم و برنامه قرار داده است… برای نظافتِ ما… «خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[۴]، وقتی به مسجد میروید آراسته بروید، پُر جاذبه بروید، خانهی خدای متعال است، شما وقتی با پایی که بو میدهد، با دهانی که مسواک نخورده است، با ژولیدگی میآیید یک عدّهای زده میشوند، «خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»، وقتی به مسجد میآیید با لباسِ تمیز، با وضعِ آراسته، یک طوری باشد که هر کسی میآید دوست داشته باشد و بگوید چه مکانِ تمیزی است و انسان دوست دارد که به همچنین جایی بیاید، برای مکانهای دیگر هم برنامه دارد، اگر به سفر میروید، چه روزی برای مسافرت بهتر است، زمانی که میخواهید سفر کنید رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه سننی را انجام میدهند و چه دستوراتی به شما میدهند، آدابِ سفر، آدابِ رفاقتِ با مسافرینِ دیگر، روزها، ساعتها و… خدای متعال برای همهی اینها برنامهریزی کرده است، اگر انسان خدای متعال را باور کرده باشد در همه جای زندگی ببیند دستورِ خدای متعال چیست، خدای متعال نحوهی عمل را چطور میپسندد، کارِ خود را همانطور انجام بدهد آن کار تبدیل به عبادت میشود.
آن وقت آن دعایی که در دعای کمیل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به محضر خدای متعال عَرضه میداریم مستجاب میشود، «حَتّی تَکُونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً»[۵]، آن وقت مصداقِ شعرِ باباطاهر میشود که
خوشا آنان که الله یارشان بی که حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی
اینکه همهی کارِ انسان عبادت باشد حکمِ نماز را پیدا میکند، انسان دائم الذّکر میشود، انسان دائم الصّلاه میشود که خدای متعال در مورد وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمهی هدی علیهم السلام در قرآن کریم فرموده است: «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّه»[۶]، این بزرگواران دوام اتّصال با خدای متعال دارند، نماز برای ما اتّصال است، لذا فرمود: «أَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی»[۷]، اگر در تمامِ کارها دلِ ما با خدای متعال است و کارِ ما مورد رضای خدای متعال باشد… این را امتحان کنید، از یک جایی شروع کنید و هر کاری که میخواهید شروع کنید بدونِ «بسم الله» نباشد، بدونِ نیّت نباشد، یک جنبهای پیدا کنید که در آن عبادت گنجانده باشید، استحباب داشته باشد، رضای خدای متعال در آن باشد، اگر اینطور بود خدای متعال دائماً به شما نگاه میکند و اگر خدای متعال دائماً به شما نظر دارد شما هیچگاه نمیتوانید طوری رفتار کنید که این خدا از شما ناراضی باشد، خدای متعال شما را دوست دارد، خدای متعال در حالِ تماشای شماست، خدای متعال کارِ شما را میپسندد، چرا انسان کارِ زشتی کند که رابطهی او به همچنین خدایی که به ما محبّت دارد… خدای متعال «وَدود» است، خدای متعال مودّت دارد، هم ما را دوست دارد و هم این دوستیِ خود را در آیاتِ قرآن کریم به ما معرّفی کرده است، اعلان کرده است که من تو را دوست دارم.
نکتهای در دعای افتتاح
این دعای افتتاح امام زمان ارواحنا فداه… دعای افتتاح از حضرت حجّت ارواحنا فداه است و حضرت طیّ مرقومهای این دعای افتتاح را نوشتهاند، شیعیان هر شب ماه مبارک رمضان این دعا را بخوانند، در دعای افتتاح میگوییم: خدایا! تو مدام میخواهی به من نزدیک بشوی و من از تو دور میشوم، گویا من به تو منّت دارم، گویا تو بدهکارِ من هستی، آنقدر به من محبّت میکنی… و من برعکس بیاعتنایی میکنم گویا تو بدهکارِ من هستی و من به تو منّت دارم… خدایی که اینقدر مهربان است، آن وقت این عبارت آنقدر جالب است که من گاهی در تنهاییهای خود زیاد اعلانِ شرمندگی میکنم و به خدای متعال عَرضه میدارم: «فَلَمْ أَرَ مَوْلىً کَرِیماً أَصْبَرَ عَلى عبْدٍ لَئِیمٍ مِنْکَ عَلَیَّ یارَبِّ»[۸]، هیچ مولایی ندیدم که مثلِ تو کریم باشد بندهی لَئیمِ خود را مورد حلمِ خود قرار بدهد.
این گناهان و غفلتهای ما هیچ وقت باعث نشد که خدای متعال درِ مسجد را به روی ما ببندد، باعث نشده است که خدای متعال توفیقِ نماز را از ما بگیرد، با اینکه همیشه غافل هستیم و خدای متعال را از یاد میبریم، باز هم وقتِ نماز خدای متعال ما را دعوت میکند، خدای متعال این نماز شکستهی ما را قبول میکند، خدای متعال بزرگ است و به دنبالِ بهانه است که ما را ببخشد.
پس خدای متعال به ما نظر دارد، خدای متعال ما را دوست دارد، اگر صاحبدل باشیم ما هم خدای متعال را دوست داریم و هیچ دوستی به دوستِ خود جفا نمیکند، بنای ما هم بر این میشود که در زندگی همیشه نسبت به خدای متعال وفا داشته باشیم و هیچ وقت جفا نکنیم.
ملائکهی شاهدِ ما چه ویژگیهایی دارند؟
دوم: نظارتِ وجود ملائکهی معصوم خدای متعال است که اینها «وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَٰنُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۚ بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ * لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»[۹]، با اینکه شخصیّتهایی هستند که خدای متعال اینها را مورد اکرام قرار داده است؛ اولاً «عباد» هستند، وصفِ اینها این است که اینها عبدِ خدای متعال و عابدِ خدای متعال هستند، دوم اینکه اینها موردِ اکرامِ خدای متعال و «مُکرَمون» هستند، سوم اینکه هیچ گناهی در حیطهی اینها راه ندارد، اینها مأمورِ خدای متعال هستند، اینها مشرّف هستند، خدای متعال به اینها مأموریّت داده است.
تکلیف تشریف است.
اگر مقام معظم رهبری اطال الله عمره الشّریف به یک جوانی یک مأموریّتی بدهد و بگوید از جانبِ من به فلان جا برو و فلان کار را انجام بده، آن شخص در پوستِ خود نمیگنجد، میگوید نایب امام زمان ارواحنا فداه و شخصیّتِ اولِ مملکت به من یک مأموریّت داده است، حال اگر آن کسی که مقام معظمِ رهبری نوکرِ اوست یعنی امام زمان ارواحنا فداه، یعنی اگر امام زمان ارواحنا فداه به او یک مأموریّت بدهد دیگر سرِ او به عرش میخورد، حال اگر از این مهمتر خدای متعال کسی را مأمور کند، آن شخص چقدر ارزش پیدا میکند؟
این است که تکلیفی که خدای متعال به عهدهی بندگان دارد، اگر انسان با دیدِ تحلیلی و عرفانی و حبّی و قلبی به آن نگاه کند تکلیف تشریف است نه تکلیف.
از این جهت سید اهل مراقبه جناب سید بن طاووس اعلی الله مقامه الشّریف که در میان اهل باطن و اهل الله نفرِ اول و نمرهی اول است، ایشان همه ساله روز سالگردِ تکلیفِ خود را جشن میگرفته است، ما سالروز ولادت را جشن میگیریم اما ایشان سالروز تکلیف را جشن میگرفت و میفرمودند که وقتی انسان مکلّف میشود خدای متعال انسان را به حساب میآورد و او را مأمورِ خود قرار میدهد، انسان که نماز میخواند مأمورِ خدای متعال است، خدای متعال دستور داده است که این کار را برای من انجام بده، وقتی روزه میگیرید فرمان خدای متعال را اجراء میکنید، مأموریّت از جانب خدای متعال شامل حالِ شما شده است، این چقدر افتخار است؟
«إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً، وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً»[۱۰]، این جملهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چه جملهی دلانگیزی است، خدایا! از نظرِ عزّت همین بس که تو رَبّ من هستی، تو تربیتکنندهی من هستی، تو مالکِ من هستی، تو صاحبِ من هستی، و از نظرِ فخر همین بس که من بندهی تو هستم، بندگیِ خدای متعال افتخاری است که بالاتر از آن افتخار وجود ندارد، لذا بندگیِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مقدّم بر نبوّتِ ایشان است، مقدّم بر رسالتِ ایشان است، همهی انبیاء اول عبد هستند و چون اول عبد هستند مدالِ رسالت و نبوّت نصیبِ آنها میشود.
ارزشِ عبدِ خدای متعال بودن
نقل شده است وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وقتی به اوجِ قربِ خدای متعال نائل شدند، جایی که جبرئیل به آنجا راه پیدا نکرد، در آن خلوتسرای ضیافتِ الهی مشمول خطابِ حضرت حق قرار گرفتند که یکی از دو مدالِ افتخار را از من قبول کن، اما انتخابِ آن با تو، یا مدالِ حبیب اللهی و یا مدالِ عبداللهی، یکی از این دو را قبول کن، وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با معرفتی که خدای متعال به ایشان داده بود عَرضه داشت: پروردگارا! من دوست دارم بنده باشم! خدای متعال به ایشان فرمود: آن کسی که عبدالله است او حبیب الله است، هر کسی عبد الله شد حبیبِ خدای متعال میشود.
این عبدا الله بودن مسیرِ حبیب الله بودن هم هست.
با این عرایضِ ما که وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که عبدِ مقرّبِ خدای متعال است، او تماشاگرِ اعمالِ ماست، و وجود نازنین حضرات ائمه معصومین علیهم السلام هم همینطور.
این چهار گروه، اول خودِ خدای متعال، بعد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمهی هدی علیهم السلام، بعد هم ملائکه الله، غیر از اینها
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم با شما نامحرمان ما خامشیم[۱۱]
شاهدانِ الهی
بدانید این زمینِ مسجد از اینکه به مجلسِ اهل بیت علیهم السلام آمدهاید و نشستهاید، در مجلسِ قرآن کریم نشستهاید، در مجلسِ معارف نشستید، روز قیامت شهادت خواهد داد، اینکه به اینجا میآیید و نماز جماعت میخوانید مسجد به شما افتخار میکند، این ستونها، این سقفِ مسجد، اینها ملکوت دارند، اینها آمدنِ شما را ثبت و ضبط میکنند.
قرآن کریم میفرماید: «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا * وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا * وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا * یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا * بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَىٰ لَهَا»[۱۲]، آنچه که این ضبط کرده است روز قیامت… زمین خبرهایی را که از رفتار و اعمال و خوبیها و نمازها و امانتداریها و چشمپاکیها و عبادتها و مناجاتهای ما ضبط کرده است «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا»، از آن طرف اگر کسی روی این زمین گناه کرده است، خیانت کرده است، ظلم کرده است، «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا»، علاوه بر شهادتِ زمین اعضاء و جوارحِ خودِ ما مأمورِ خدای متعال هستند و اینها روز قیامت علیهِ ما شهادت میدهند، «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم»[۱۳]، روزی خدای متعال این لبها را مُهر میکند، کسی قدرتِ تکلّم ندارد… گاهی زبان بلبل زبانی میکند و مانعِ اداء شهادتِ دیگران میشود، خدای متعال آنجا ابتدا ما را لال میکند و بعد اعضاء و جوارح به حرف در میآیند، آنچه ما در اینجا انجام دادیم اعضاء و جوارحِ ما مأمورینِ خدای متعال بودند و اینها آنچه ما انجام دادیم را شهادت خواهند داد، هم شهادت به خوبیهای ما میدهند و هم شهادت به بدیهای ما.
این هم آگاهیِ کلّ موجودات است، ما زمین را جامد میدانیم و فکر میکنیم که هیچ شعوری ندارد، قرآن کریم میگوید زمین «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا»، ما اعضاء و جوارحِ خود را به حساب نمیآوریم، فکر میکنیم اینها در اختیارِ ما هستند و خدای متعال اینها را رام قرار داده است، دستِ خود را بلند میکنم و با یک اشارهای یک فتنه بپا میکنم، یا با یک نگاه یک فتنهی دینی بپا میکنم، با رفتن به یک جایی رسوایی به بار میآورم، خیال میکنیم این پا و این دست همینجا کارِ خود را انجام دادهاند و تمام شد! نخیر! اینها مأمورِ خدای متعال هستند و اینها کارهای شما را ضبط کردهاند و در محکمهی عدل الهی…
خدای متعال به ما خبر داده است که زبان را میبندد و به اعضاء و جوارح دستور میدهد که بگو تا ببینم چه شد، تمامِ کارهایی که انسان در طول عمر با اعضاء و جوارحِ خود انجام داده است اینها در آنجا شهادت خواهند داد.
بنابراین زمین و زمان بر ما نظارت میکنند، از اعضاء و جوارح خودمان گرفته است تا خاکِ زیرِ پای ما و تا آسمانِ بالای سرِ ما و تا ملائکهی اطرافِ ما و تا ائمهی هدی علیهم السلام و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ذاتِ ربوبی، عالَم همه عیون است، همهی عالَم جاسوسهای خدای متعال هستند، همهی عالَم عیون خدای متعال هستند و همه در حالِ کنترل کردنِ ما هستند، ما این همه کنترل کننده داریم پس چرا خودمان خودمان را کنترل نمیکنیم؟
مقامِ اولیاء الله
اینجاست که مرحوم آقا میرزا جواد آقا ملکی تبریزی اعلی الله مقامه الشّریف… این اولیاء الله خودشان جزوِ گواهانِ اعمالِ ما هستند، بر پروندههای عملِ ما اشراف دارند، آقا میرزا جواد آقا ملکی تبریزی اعلی الله مقامه الشّریف شاگردِ میرزا ملّا حسینقلی همدانی سلام الله علیه است و استادِ امام راحل در اخلاق، ایشان مردِ بزرگی هستند.
یک طلبهای در مدرسه دارالشّفاء در قنوتِ نمازِ شبِ خود برای آقا میرزا جواد آقا ملکی تبریزی دعا میکند، فردا آقا میرزا جواد آقا ملکی تبریزی به حجرهی او میآید و او را صدا میزند و میگوید شب گذشته شما در قنوتِ نماز خودتان من را یاد کردید و به من رسید، آمدهام تا از شما تشکّر کنم.
و این موضوع اختصاص به آقا میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ندارد، بلکه اولیاء الله اشراف دارند، داستانی که شب گذشته به شما تقدیم کردم و چیزهایی که ما از آقای بهجت و بعضی از بزرگان دیگر سراغ داریم که این بزرگواران احاطه دارند.
مرحوم آیت الله آقا سید جمال گلپایگانی اعلی الله مقامه الشّریف که هم مرجع تقلید فقیه است و هم عارفی است که واصل شده است و به حق رسیده است، ایشان در اثر ریاضت به جایی رسیده بودند که همهی عالَم از وجود او روزی میگرفتند، یعنی مجرای فیض علی الاطلاق امام زمان ارواحنا فداه بودند، که ذرّات خاک و همهی افلاک به وجود مبارک ایشان وابسته شده بودند و هم چشمِ برزخیِ ایشان باز بوده است و ملکوتِ هر کسی را میدیده است؛ ان شاء الله خدای متعال به ما رحم کند، ما نمیدانیم صورتِ باطنیِ ما چه صورتی است…
مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رضوان الله تعالی علیه سه شبانه روز خود را به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و دودومانِ ایشان شبیه میکند که سوره انسان نقل میکند، سه روز برای خدای متعال روزه میگیرد و هر سه روز زمانی که وقتِ افطار میشود افطاری که برای خود تدارک دیده بود در راه خدای متعال میدهد که خود را شبیه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و امام حسن علیه السلام کرده باشد، این سه شبانه روز که ایشان گرسنگی میکشند روز سوم از ضعفِ بدنی از مسیری که در صحن اسماعیل طلا میخواست به خیابان طبرسی برود مدهوش میشود و از هوش میرود، میگوید در عالَمِ مدهوشی دیدم حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام جلوی صحنِ طبرسی جلوس فرموده بودند، زائرین که میآیند امام رضا علیه السلام همه را نوازش میکنند، ولی زوّار همه با چهرهی انسان نبودند، حیواناتِ مختلفی وارد میشدند، با اینکه صورتهای حیوانیِ زیادی در اینها بود حضرت رضا علیه السلام همه را میهماننوازی میکردند، ولو اینکه به صورتِ حیوان آمده بودند، ولی امام رضا علیه السلام همه را تحویل میگرفتند…
این واقعیّتی است که آقا سیّد جمال گلپایگانی اشخاص را به صورتِ خودشان میدیدند، ولی وقتی خدای متعال این حالات را به مرحوم آقا سیّد جمال داده بود ایشان به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام متوسّل میشوند که یا امیرالمؤمنین! من نمیکشم، این بار برای من سنگین است، میخواهم این را از من بگیری، که وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با آقا سیّد جمال صحبت میکنند و آقا سیّد جمال صدای آقا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را میشنوند، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به ایشان میفرمایند که مشکلِ شما به دستِ جدّ شما حضرت موسی بن جعفر علیه السلام حل میشود و باید به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام متوسّل بشوید…
که این مرجع بزرگوار تا آخر عمرِ خویش افتخار میکردند که من سیادتِ خود را که پسرِ موسی بن جعفر علیه السلام هستم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام امضاء کرده است و به من حواله دادند که اگر بخواهی این بار از روی دوشِ تو برداشته شود باید دامانِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را بگیری، که با توسّل به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام این موضوع رفع میشود.
ما نامشروع هم که شده میرویم تا ببینیم که عیبِ مردم چیست، در حالی که قرآن کریم فرموده است «لَا تَجَسَّسُوا»[۱۴]، «لَا تَجَسَّسُوا» یعنی «لَا تَجَسَّسُوا»، در کارِ مردم، در زندگیِ خصوصیِ مردم سر نکشید، پیگیری نکنید، سوال نکنید، این کار حرام است، این کار گناه است، این کار نکبت میآورد، هر کسی آبروی مردم را بریزد خدای متعال آبروی او را میریزد، ما گاهی خدای متعال اجازه نداده است و باز هم به دنبالِ این کار میرویم اما آقا سیّد جمال که خدای متعال چشمِ باطنِ ایشان را باز کرده است و همه را میبینند میگویند یا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام! من طاقت ندارم و میخواهم نبینم، میخواهم مطّلع نشوم که باطنِ اشخاص چه صورتهایی دارد.
این عرایضِ ما هم معرفت به مقامِ اولیاء الله و ائمهی اطهار علیهم السلام است که شما اینها را یک هیکلِ یک متری و دو متری نبینید، اینها یک روحی دارند که همهی عوالم تحتِ اشرافِ اینهاست.
انسان باید امام را اینطور بشناسد، باید پیامبر خدا را اینطور بشناسد، ظرفیتِ بشر را در این حد ببیند که اگر بندهی خدای متعال بشود…
این سه آیه را پایانبخشِ عرایضِ خود به خدمت شما عرض میکنم که عرایضِ بنده مستند به آیات قرآن کریم شده باشد.
آیا ما آزاد هستیم؟
یک: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»[۱۵]، «ما» و «الّا» انحصار را میرساند، یعنی ای مخلوقِ من، ای بندهی من، تو را فقط برای بندگی آوردهام، اگر کاری جز بندگی انجام بدهی خلافِ مأموریت انجام دادهای…
حال ببینید که آیا جای این موضوع است که انسان در این ضیافت الهی خجالت بکشد و از خدای متعال عذرخواهی کند؟ ما چقدر از ساعات روز خودمان را مشغولِ بندگی هستیم و چقدر از ساعات روزِ ما اینطور است که خودسرانه کار میکنیم؟ در حالی که خدای متعال منحصراً فرموده است که من تو را خلق نکردم مگر برای بندگی!
تنها مأموریتی که ما در زندگیِ این دنیا داریم که باید تا زمانِ مرگِ خودمان به آن داریم این است که باید بنده باشیم، هیچ کجا نباید آزاد باشیم.
دنیای غرب آمده است و ما را به آزادی حیوانی تشویق میکند که اسارتِ باطنی است، کسی که اسیرِ شهوت باشد… حال عدّهای را مأمور کردهاند رفتهاند مثلاً یک تجمّعی کردهاند و بیحجابی میخواهند، میگویند ما آزاد هستیم! این آزادی نیست، اولاً این اسارتِ هوس است و دوماً اسارتِ قدرتهای بزرگ است، اینکه تو نیستی، تو را کوک کردهاند، تو مزدور آمدهای که آمدهای بر خلاف دستورِ صریح قرآن کریم میخواهی آزاد باشی، این آزادی نیست و اسارت است، هم اسارتِ نفسِ أمّاره است، تو هرزه هستی، تو بوالهوس هستی، تو مأمورِ غرب هستی، این آزادی نیست، این همان وابستگی و اسارت است، این مطلبِ دقیقی است که آزادیهای حیوانی اسارتِ غرایزِ حیوانی و طبیعی است.
غلامِ همّتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود از آنچه رنگِ تعلّق پذیرد آزاد است
آزاد کسی است که به هیچ چیزی جز خدای متعال تعلّق ندارد، همهی زنجیرها را به جز زنجیرِ بندگیِ خدای متعال پاره کرده است، این حُرّیت و سرورِ آزادگان حضرت اباعبدالله الحسن علیه السلام است.
پس از امشب به بعد سعی کنیم این آزادیهای خودمان را محدود کنیم و بگوییم من آزاد نیستم، من بیصاحب نیستم، من رها نیستم، من خدای متعال دارم و خدای متعال به من برنامه داده است، هر کاری که میخواهید انجام بدهید ملکِ خدای متعال هستید، خلقِ خدای متعال هستید، بندهی خدای متعال هستیم و باید از خدای متعال اذن بگیریم، ما در هیچ کجای زندگی آزاد نیستیم، خدای متعال ما را آورده است که بنده باشیم.
نتیجهی بندگی چیست؟
حال اگر بندگی کردیم به کجا میرسیم؟ حاصلِ بندگیِ ما، نتیجهی بندگیِ ما چه خواهد شد؟
خدای متعال فرمود: «وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»[۱۶]، بندگی کن تا به یقین برسی. علامتِ رسیدن به یقین چیست؟ همان است که ائمه علیهم السلام داشتند، این حضور و این اشراف، «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»[۱۷]، اگر شما به علم الیقین رسیدید چشمِ باطنیِ شما باز میشود و جهنّم را میبینید، «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»، شما هر گناهی را آتش میبینید، هر معصیتی را گودالِ جهنّم میبینید و جرأت نمیکنید خودتان را در گودالِ جهنّم بیندازید، مگر بندهی خدا که چشمِ او باز است میبیند که باطنِ این هوا و هوس… آتشِ جهنّم حاصلِ معصیتِ ماست، جهنّم به شهوات پیچیده است و بهشت به طاعتِ خدای متعال و سختیها و ترکِ هوا و هوس پیچیده است.
اگر این سه آیه را در کنارِ یکدیگر بگذارید آن وقت اینکه امامانِ ما چطور معصوم هستند، اینکه امامانِ ما چطور میبینند را متوجّه خواهید شد، این موضوع حاصلِ آیات شریفه قرآن کریم است، افتخار میکنیم ما خدا داریم، ما بندهی خدای متعال هستیم و خدای متعال خلیفهای دارد که امام زمان ارواحنا فداه است و ایشان صاحبِ ماست و مالکِ ماست و از حالِ ما خبر دارد، از دردِ ما اطلاع دارد، به ما هم اجازه داده است که دامانِ مبارکِ ایشان را بگیریم و همواره به آن بزرگوار متوسّل بشویم.
روضه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام
امشب دیگر آهسته آهسته بوی فراق میآید و ما امشب بنا داریم که به کنارِ نهر علقمه برویم.
مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی یک کتاب دعای کوچکی دارد که نام آن «هدیهی احمدیّه» است، دعاهای زیبایی در این کتابِ کوچک است، یک مطلبی هم که ایشان در آنجا نقل کردهاند میگویند که تجربه شده است که اگر کارِ کسی در زندگی قفل شده است و گره به کارِ او افتاده است یکصد و سی و سه مرتبه خطاب به قمر منیر بنی هاشم علمدار کربلا بگوید: «یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ علیه السلام».
یک مدّاحی بود که شاید در این مسجد هم آمده است، خدای متعال ایشان را رحمت کند، آقای خطیب، ایشان به روضههای ماهیانهی ما میآمد، ایشان هم خودشان اهل بکاء بودند و هم زیبا میخواند، او در روضهی منزل ما نقل میکرد و میگفت: روز تاسوعا در خیابان شیخ هادی یک یهودی روضه حضرت اباالفضل علیه السلام دارد و من میروم و برای او روضه میخوانم، یهودی!
میگفت: این شخص فقط یک پسر دارد، این پسر به بیماریِ صعب العلاج مبتلا شده بود، او را به بیمارستان برد و خواباند، دکترها او را ناامید کردند، روز تاسوعا گفتند مریضِ خودت را ببر، او که دستش از همه جا بریده بود جلوی سقّاخانهای آمده بود و به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام خطاب کرده بود: ای اباالفضلی که شیعیان در گرفتاریها تو را صدا میزنند، تو بچّهی مرا شفاء بده… آنجا که دل بشکند کار تمام است…
میگوید با عنایت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام این بچّه خوب شد، این یهودی نامِ فرزندِ خود را تغییر داده است و «اباالفضل» گذاشته است، و هر سال در روز تاسوعا برای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام روضه میگذارد…
مولای من! دوستان را کجا کنی محروم…
هر کسی که مشکل و گرهای دارد دامانِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را میگیرد…
از مرحوم سیّد بحرالعلوم اعلی الله مقامه الشّریف سوال کردند که حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام خودشان همهی پیکرها را حمل کردند و شهدا را در خیمهای به نام دارالحرب آوردند، این پیکرها در کنارِ یکدیگر بودند، یک پیکر در میانِ دشمن نگذاشتند، اما چرا در میان این پیکرها پیکرِ برادرِ خود حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را نیاوردند؟
سوال دوم این بود که اینطور که میگویند حضرت اباالفضل العباس علیه السلام قدبلند بودند، رشید بودند، یل بودند، پهلوان بودند، اگر کسی به سرداب حضرت اباالفضل العباس علیه السلام برود و نگاه کند قبرآنقدر کوچک است که اگر سابقهی ذهنی نداشته باشد تصوّر میکند که این قبر حضرت علی اصغر علیه السلام است نه قبر مبارک حضرت اباالفضل العباس علیه السلام… چرا قبرِ همچنین شخصیّتی کوچک است؟
سیّد آنقدر ناله کرد که از حال رفت، وقتی به هوش آمد گفت: مگر خبر ندارید؟ عموی من دست نداشت… لشکر دورِ ایشان را گرفت… آنقدر شمشیر زدند… نیزه زدند… تیر زدند… بدنِ این بزرگوار قطعه قطعه بود… حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام به کنارِ بدن آمدند و قصد داشتند این بدن را بیاورند، دستِ خود را زیرِ این پیکر بردند، وقتی دو دستِ مبارکِ خود را بالا آوردند دیدند بدن بهم ریخت… حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام نتوانستند بدن را حمل کنند…
بدن حضرت علی اکبر علیه السلام هم بهم ریخت، اما آنجا تنها نبودند، صدا زدند: جوانهای بنیهاشم بیایید… اما وقتی به کنار نهر علقمه آمدند دیگر جوان نداشتند… دیگر کسی را نداشتند که حضرت را کمک کند تا این بدن را جمع کنند…
به همین دلیل قبرِ آن بزرگوار کوچک است…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به حقیقتِ باب الحوائجمان حضرت اباالفضل العباس علیه السلام قسم میدهیم که امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! مشکلاتِ اقتصادی و فرهنگیِ این کشور را برطرف بفرما.
خدایا! جوانانِ نازنینِ ما را برای خدمت در حکومت امام زمان ارواحنا فداه در علم و مهارتهای مدیریتی مجهّز بفرما.
خدایا! جوانهای بیکار و بیهمسرِ ما را کارِ حلال و پُر روزی و همسرِ دیندار روزی بفرما.
خدایا! فرزندانِ ما را صالح و سالم و سربلند قرار بده.
خدایا! عاقبت به خیری برای ما مقدّر و محتوم بفرما.
خدایا! دستِ نفوذیها و منافقین را افشاء و رسوا و کوتاه بفرما.
خدایا! نقشهی دشمنانِ ما را نقش بر آب بفرما.
خدایا! دولتِ امریکا، صهیونیستها، جریانِ خبیثِ وهابیّت را ریشهکَن بفرما.
خدایا! گذشتگان و امام و شهدا را از ثوابِ این مجالسِ ما بهرهمند بگردان.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پی نوشت:
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵ (اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ)
[۳] حکمت ۱۳۳ نهج البلاغه
[۴] سوره مبارکه اعراف، آیه ۳۱ (یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ)
[۵] دعای کمیل
[۶] سوره مبارکه نور، آیه ۳۷ (رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ)
[۷] سوره مبارکه طه، آیه ۱۴ (إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی)
[۸] دعای افتتاح
[۹] سوره مبارکه انبیاء، آیات ۲۶ و ۲۷
[۱۰] مناجات منظوم منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
[۱۱] مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۳۷
[۱۲] سوره مبارکه زلزال، آیات ۱ تا ۵
[۱۳] سوره مبارکه یس، آیه ۶۵ (الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ)
[۱۴] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۲ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ)
[۱۵] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۶
[۱۶] سوره مبارکه حجر، آیه ۹۹
[۱۷] سوره مبارکه تکاثر، آیات ۵ و ۶
پاسخ دهید