روز سه شنبه مورخ ۰۴ شهریور ماه ۱۳۹۹، ششمین شب از مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در «هیات عبدالله بن الحسن علیهما السلام» تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار شد که مشروح آن تقدیم می شود.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
انسان موجودی اجتماعی است
خدای متعال بشر را اجتماعی خلق کرده است، در میانِ روانشناسان، محققینِ علم النفس بحث شده است که آیا انسان یک غریزهای دارد، مثلِ غریزهی تشنگی و گرسنگی و ازدواج، که انسان خود را از درون محتاجِ جامعه میداند یا نه اینطور نیست و ضروریاتِ زندگی در مسائلِ مختلف انسان را به مراجعهی به افراد وادار میکند؟ مسلّماً انسان نمیتواند به تنهایی همهی نیازها را برآورده کند، در زندگیِ اجتماعی تقسیمِ کار رُخ داده است، یک کسی معلّم است، یک کسی نانواست، یک کسی طبیب است، یک کسی آهنگر است، این مجموعه به یکدیگر احتیاج دارند، و وقتی این احتیاجات تکرار میشود و استمرار پیدا میکند برای انسان طبیعتِ ثانوی میشود و انسان به جامعه عادت میکند و نمیتواند بدونِ جمع زندگی کند. حال دیگر تفاوتی ندارد که دلایلِ کدامیک قویتر است، ولی انسان به تنهایی نمیتواند زندگی کند، انسان در جمع زندگی میکند.
خدای متعال هم به اجتماعی بودنِ بندگانِ خود، خصوصاً مؤمنین، عنایتِ خاصّی دارد، تا آنجایی که ما در عبادتِ فردیمان هم خودمان را جمع میدانیم و فرد نمیدانیم، میگوییم «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین»[۲]، خدایا! تو را عبادت میکنیم؛ نمیگوییم «تو را عبادت میکنم»، بلکه میگوییم تو را عبادت میکنیم، خدایا! از تو کمک میخواهیم، نه اینکه از تو کمک میخواهم. و آیاتی که به ما دستور میدهد ما رعایتِ حالِ دیگران را کنیم، «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»[۳].
خدای متعال در خداییِ خود نسبت به ما مهربان است، به ما محبّت دارد، نجاتِ ما را در این میداند که ما با هم باشیم، جدایی علامتِ مرگ است، اجتماع و با هم بودن و مأنوس بودن و الفت داشتن و رفت و آمد کردن و در خیر و شر شریک بودن علامتِ زنده بودنِ یک جامعه است.
جامعهی پراکنده مانندِ گلهی پراکنده است که طعمهی گرگ میشود، خدای متعال جامعه را جمع دوست دارد.
«رئیس» در اسلام
یک حدیثی از وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از کتاب شریف «مستدرک الوسائل» حاج میرزا حسین نوری اعلی الله مقامه الشّریف که ایشان را مجلسیِ چهارم مینامند و استادِ مرحوم محدّث قمی صاحبِ مفاتیح الجنان و منتهی الآمال و آثارِ نورانیِ دیگر است، این حدیث را در این کتاب شریف نقل کرده است. وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که از پدر به ما نزدیکتر است، «النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم»[۴]، در اسلام ولایت است، سلطنت نیست، در اسلام ریاستِ اعتباری فقط اعتباری است، در اسلام «ریاست» خدمت است، «ریاست» مدیریت است، «ریاست» گره گشودن است، «ریاست» گرفتنِ دستِ جامعه و هدایت کردنِ جامعه در مسیرِ زندگی و کمک کردن است، «ریاست» حمایت است نه اینکه دیاثت است، خدمت است نه اینکه بار کشیدن است، رزق دادن و روزی دادن و درست کردنِ مسیرِ تولید و درآمد برای مردم است، نه اینکه گرفتنِ از دهانِ آنها؛ از این جهت پیغمبر و امام با رؤسای عالَم فرق دارند، کما اینکه از جانبِ امام زمان ارواحنا فداه از شیعیان خواسته شده است که در زمانِ غیبت از ولی فقیه تبعیّت کنند، امام زمان ارواحنا فداه بدل دارند، ولی فقیه بدلِ امام زمان ارواحنا فداه است، در نبودِ امام زمان ارواحنا فداه ضرورتاً بهترین فردِ شما بر شما حکومت کند، خدای متعال به او هم یک محبّتی نسبت به آحادِ جامعه میدهد که تک تکِ مردم را مانندِ فرزندانِ خود دوست دارد، نمیتواند دردِ جامعه تحمّل کند.
راوی میگوید روز جمعه بود، و روز نماز جمعه بود…
یکی از اموری که در این مسئلهی شیوعِ منحوسِ خطرناک انسان را نگران میکند این است که میترسیم این ویروس غضبِ خدای متعال باشد، بلای آسمانی باشد، چون درهای زیارتی را به روی ما میبندد، در اسلام نماز جمعه از اهمیّتِ اول برخوردار است، نماز جماعت جزوِ روزنههای بیمه شدنِ از بلاهاست، «یَدُ اللَّهِ مَعَ الجَماعَهِ»[۵]، دست دادن، دست فشردن، معانقه کردن، ارتباطاتِ نزدیک داشتن با یکدیگر، اینها برکتِ جامعه را زیاد میکند، اینها موردِ توصیهی ادیانِ الهی است، ولی شیوعِ این ویروس باعث شده است که ما حتّی نتوانیم با یکدیگر دست بدهیم، یا یکدیگر را ببوسیم؛ تعطیل شدنِ نماز جمعه خیلی آفت است، نماز جمعه پایگاهِ عزّتِ سیاسیِ بین المللیِ جامعهی اسلامی است، روزهای جمعه قدرتِ ملّی را به رُخِ مخالفین میکشد که ما همیشه قشونِ آماده داریم، تعطیل شدنِ حج خیلی خطرناک است که از آن مسائلِ عادی نیست.
لذا در این ایامِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از خودم توقع دارم، توقعِ من از مستمعینِ بهتر از خودم هم این است که بیایید و توبه کنید، بیایید و استغفار کنید، حتّی از کارهای خوبمان هم توبه کنیم، به خدا قسم که نمازهای ما شرمندگی است، ما با نمازهای خود از خدای متعال طلبکار نیستیم، نمازمان خوب نیست، حتّی کارهای خوبمان هم خوب نیست، همهی کارهای خیرِ ما علیل است و یک چیزی در آن هست و قاطی دارد، ما کمتر میتوانیم به خدای متعال کارِ خالص عرضه کنیم. اگر ما از ناسازگاریها دست بکشیم و قطع رحم را به صله رحم تبدیل کنیم و بیرحمی را به عاطفه تبدیل کنیم و گرانفروشی را به ارزانفروشی تبدیل کنیم و اگر اداراتِ ما که حقوقبگیرِ دولت هستند، اگر قضات و وزرا و مدیرانِ ما بینِ خود و خدا حساب کنند که اینها جیرهخوارِ این مردم هستند و باید برخوردِ آنها با مردم برخوردِ خدمتگزار با اربابِ خود باشد، نه اینکه برخوردِ متکبّرانه داشته باشند و وقتدزدی کنند و کمکاری کنند، بازارِ ما در ماه مبارک رمضان، سالهای قبل که ما در مسجد مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی اعلی الله مقامه الشّریف یا به مسجد حاج سید عزیز الله رحمه الله تعالی علیه میرفتیم، بسیاری از کسبه حتّی در ماه مبارک رمضان برای نماز جماعت نمیآمدند، حال اینکه نماز میخواندند یا نمیخواندند را خدا میداند، ولی حُرمتِ ماه مبارک رمضان و اجتماعاتِ مساجد برای بازاریهای قدیم یک سنّتِ همیشگی و ضروری بوده است؛ اینطور مسامحهها و بیتوجّهیها و بیاحترامیها به عبادتها و مقدّسات آرام آرام جمع میشود و به صورتِ ویروس در میآید و همهی دنیا را گرفتار میکند.
مرحوم آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف میفرمودند: استغفار برای رفعِ همهی مشکلات مؤثر است، برای شفای مریض فرمودند که استغفار کنید، برای رفعِ فقر استغفار کنید، برای نیامدنِ جنگ استغفار کنید، برای دفعِ شرّ استغفار کنید، چون حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است که «دَآؤُکُـمُ الذُّنُـوبُ، وَ دَوآؤُکُـمُ الإِْسْتِغْفارُ»[۶]، بیماری و مرضِ شما گناهِ شماست، دارو و نسخهی شفاءبخشِ آن هم استغفار است، ولی توبهی نصوح باشد، نعوذبالله خدای متعال را مسخره نکنیم، اینطور نباشد که مدام نذر و نیاز کنیم و وقتی که وضعِ ما درست شد عمل نکنیم، وقتی به خدای متعال قول دادیم قولِ ما باید قول باشد، بگوییم خدایا بد کردیم و دیگر بعد از این نمیخواهم در خانه بد اخلاقی کنم، نمیخواهم قطعِ رحم با اقوامِ خود کنم، نمیخواهم بیانصافی کنم، نمیخواهم غیبت کنم، نمیخواهم با آبروی این و آن بازی کنم، اگر واقعاً حواسِ ما جمع شد، این مشکلاتی را که ما برای دیگران درست کردیم، با خدای متعال عهد کردیم که به جای مشکلآفرینی برای مردم مشکلگشا باشیم، «وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا»[۷]، اگر شما به سوی خدا برگشتید خدای متعال هم رحمتِ خود را به شما برمیگرداند.
وجود نازنینِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «رئیس» هستند، ولی جان هستند، امام زمان ارواحنا فداه «رئیس» هستند، ولی جان هستند، آنطور که جان بدنِ ما را اداره میکند، امام زمان ارواحنا فداه جانِ جانِ ماست که جانِ ما به فدای خاکِ قدمِ ایشان باد، امام زمان ارواحنا فداه جان هستند و از ما جدا نیستند.
محبّتِ امام
لذا این فرد میگوید که من تب داشتم و حالِ من بسیار وخیم بود، ولی به یاد آوردم که روز جمعه است و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خطیبِ جمعه هستند، من نمیتوانم در بستر بخوابم و پای خطبهی جمعهی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه حاضر نشوم، میگوید با هر رنجی که بود که خودم را به مسجد کوفه رساندم و پای خطبهی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه مدام پا به پا میشدم و از شدّتِ درد به خودم میپیچیدم، وقتی نمازِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه تمام شد آمدند و سراغِ مرا گرفتند و فرمودند: دیدم که حالِ تو خوش نیست، عرض کردم: آقا جان! تبِ شدیدی دارم، در آستانهی مرگ هستم، ولی علاقهی به شما نگذاشت که من بخوابم و با همین تب بلند شدم و به محضرِ شما آمدم.
حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فرمودند: ما با مریضیِ شما مریض میشویم.
هر دردی در هر عضوی باشد روح آن را درک میکند، هر کجای بدنِ شما که درد داشته باشد شما دردمند هستید، آن عضو نیست، این شما هستید که درد دارید.
«امام» روح جامعه است، هر شیعهای در هر کجای عالَم هر مشکلی که داشته باشد و هر دردی که داشته باشد امام زمان ارواحنا فداه آن درد را احساس میکنند. آقای خود را ناراحت نکنیم، دردِ حضرت را بیشتر نکنیم.
ولایت فقیه هم چون از جانبِ امام زمان ارواحنا فداه و ائمه اطهار علیهم السلام است، آن کسی که این پرچم در اختیارِ او قرار میگیرد، خدای متعال به او یک عاطفهی عمومی میدهد، همهی مردم مانندِ فرزندانِ او میمانند و عمقِ محبّتِ او با دیگرانی که آنها را «اعتبار» رئیس میکند متفاوت است.
توصیهی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امّت
لذا این حدیثِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را حدیثِ جان نسبت به جسم بدانید، حدیثِ نسبت به فرزندان بدانید، حضرت فرمودند: «أُوصِی أُمَّتِی»[۸]… به تک تک نیستها، به جمع است، سفارشِ جمعی است، «أُوصِی أُمَّتِی بِخَمْسٍ» من امّتِ خود را به پنج چیز توصیه میکنم.
یک: «بِالسَّمْعِ»؛ گوش کنید، اینهایی که امر به معروف میشوند و عکس العملِ تند نشان میدهند، اینها به فرمایشِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عمل نمیکنند، اینها به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جفا میکنند.
مسئولی که انتقادپذیر نیست مسئولِ شایستهای نیست، در ترازِ ملّتِ شهیدداده نیست، کسی که گوشِ شنوا ندارد و دردِ مردم را نمیشنود و صدای مظلوم را نمیشنود و آهِ فقیر را نمیشنود و در به دریِ جوانهای عذب را نمیفهمد، این شخص اصلاً عضوِ مجموعه نیست، این شخص بیگانه است، جای این شخص اینجا نیست و بر ما تحمیل است، این را خدای متعال قرار نداده است، این شخص خود را جا کرده است و بیگانه است.
سفارشِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این است که گوشِ شنوا داشته باشید.
اگر کسی عیبِ شما را به شما گفت ممنون باشید، «أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَى إِلَیَّ عُیُوبِی»[۹]، محبوبترین کس نزدِ من آن کسی است که ایرادهای من را متوجّه بشود و به من تذکّر بدهد تا من ایرادِ خود را رفع کنم. آن کسی که تملق میگوید، آن کسی که چاپلوسی میکند، آن کسی که هیچ وقت حاضر نیست سخنی به شما بگوید که شما خودتان را اصلاح کنید، او انسانِ خیرخواهی نیست، او انسانِ امانتداری نیست.
لذا دولت باید گوشِ شنوا داشته باشد، دستگاههای نظامِ اسلامی باید دردِ مردم را بشنوند، باید انتقادِ مردم را بشنوند، باید خودِ مردم هم نسبت به یکدگیر… اگر بخواهند آمر به معروف و ناهی از منکر تشویق بشود و بتواند خیرخواهیِ خود را ادامه بدهد، هر کسی که به ما تذکّر داد ما باید از او تشکّر کنیم.
دوم: «اَلطَّاعَهِ»؛ اگر واقعاً حرف حرفِ خوبی است و نقد نقدِ خوبی است و تذکّر تذکّرِ به جایی هست نباید آن را فضولی بدانیم، نباید بگوییم به تو چه ربطی دارد، نباید بگوییم که مگر تو رئیسِ من هستی؟ بله! همه رئیسِ یکدیگر هستیم، خدای متعال اینطور قرار داده است، «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ»[۱۰]، این آیه قرآن کریم است، خدای متعال ولایت را نسبت به مؤمنین تثبیت کرده است.
دومین مورد «اَلطَّاعَهِ» است، یعنی وقتی متوجهِ عیبِ خودت شدی سعی کن که خودت را اصلاح کنی.
روضه حضرت قاسم بن الحسن صلوات الله علیه
امشب دلهای ما در کربلا به عزیز امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه یعنی حضرت قاسم صلوات الله علیه میهمان است، میزبانِ ما یادگارِ کریمِ اهل بیت علیهم السلام است، پدرِ ایشان یعنی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه کریمِ اهل بیت علیهم السلام هستند، هیچ کسی با دستِ خالی از درِ خانهی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه برنمیگردد.
خودِ این نوجوان هم آنقدر سخاوت دارد که جانِ خود را در راهِ عموی خود با شیرینی تقدیم میکند.
لذا هر کسی که دردی دارد، هر جوانی که مشکلی دارد، بدانید که همهی شهدای کربلا باب الحوائج هستند، شهدای جبهه باب الحوائج هستند، شهید سلیمانی باب الحوائج است، شهید حججی باب الحوائج است، خدای متعال میداند که امام باب الحوائج است، دستهای این بزرگواران در آن عالَم بازتر است، منتها شهدای کربلا بیمثال هستند، این بزرگواران ساداتِ شهدای اولین و آخرین هستند، و در میانِ شهدا هر شهیدی که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نسبتِ به او حساسیّتِ بیشتری نشان داده است، معلوم میشود که او نزدِ خدای متعال عزیزتر است.
معاملهای که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با حضرت قاسم صلوات الله علیه کردند یک معاملهی عجیبی بود که با هیچ شهیدی اینطور معامله نکردهاند.
اولاً شب عاشورا جمعِ شهدا جمع بود، در خیمهی حضرت اباالفضل العباس صلوات الله علیه بودند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم گشت میزدند و به این خیمهها و بانوان سرکرشی میکردند، دیدند که جمعِ بنیهاشم زیرِ علمِ علمدار هستند، حضرت ایستادند و داخل نشدند تا ببینند چه میگویند.
حضرت علی اکبر علیه السلام سخن آغاز کردند و به عموی خویش عَرضه داشتند: عمو! بناست که فردا همه کشته بشوند، اما من داوطلب هستم که اولین قربانی باشم…
هر کدام از جوانها به نوعی توجیه کردند که باید من اول فدا بشوم، در این میان حضرت قاسم علیه السلام بلند شدند، عرضه داشتند: عمو! جایگاهِ شما جایگاهِ علمداری است، اگر علم سرنگون بشود لشکر مغلوب شده است، باید شما بمانید. پسر عموی من! علی اکبر من! داغِ پسر، داغِ جوان برای پدر قابل تحمّل نیست، شما باید بمانید، اما من بابا ندارم… باید اجازه بدهید که من پیشمرگِ شما باشم…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قدم به داخلِ خیمه گذاشتند و حضرت قاسم علیه السلام را به آغوش کشیدند و بوسیدند، عزیزِ برادرم! تو هم پسرِ من هستی!
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دیدند که این پسر نگران است، حضرت قاسم علیه السلام عرضه داشتند: عمو! آیا نامِ من در لیستِ شهدا هست؟ نکند که نامِ مرا ننوشته باشید… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمودند: بگو ببینم مرگ را چطور ارزیابی میکنی؟ حضرت قاسم علیه السلام یک پاسخی دادند که برای همهی جبههایهای ما تابلو شد، قسم خوردند، عمو جان! قربانی شدن در راهِ شما «أحلَی مِنَ العَسَل» است، برای من از عسل شیرینتر است.
همینکه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه این آمادگی را دیدند فرمودند: عزیزِ دلم! شما شهید میشوی، اما فرزندِ شیرخوارِ من هم شهید میشود…
این شب گذشت، فردا شهدا یک یک میآمدند و اذنِ میدان میگرفتند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه همه را بدرقه میکردند، اما وقتی حضرت قاسم علیه السلام آمدند حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دستهای خویش را باز کردند، این نوجوان را به سینه گرفتند، این نوجوان هم دستهای خود را به گردنِ عموی خود انداخت…
مقاتل نوشتهاند «بَکَیا»… یعنی هم عمو گریه میکرد و هم این نوجوان گریه میکرد… عجب گریهای… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در دفاع از حضرت قاسم علیه السلام غش کردند… وقتی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به هوش آمدند حضرت قاسم علیه السلام را بدرقه کردند، حضرت قاسم علیه السلام رفتند و جنگِ نمایانی کردند، اما ناگهان صدای ایشان بلند شد: عمو! به دادِ من برس…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خود را به سرعت به معرکه رساندند، وقتی رسیدند دیدند نانجیبی شمشیر بلند کرده است که کارِ حضرت قاسم علیه السلام را تمام کند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه حمله کردند و با یک ضربهی شمشیر دستِ آن فردِ خبیث را قطع کردند، فریادِ او بلند شد، لشکرِ دشمن دورِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را گرفتند، جنگ مغلوبه شد، ناگهان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دیدند که صدای حضرت قاسم علیه السلام از زیرِ سُمِ اسبها…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بالای سرِ حضرت قاسم علیه السلام آمدند، دیدند حضرت قاسم علیه السلام در حالِ جان دادن هستند و پاهای ایشان روی زمین کشیده میشود…
این عزیزِ خود را به سینه گرفتند، با صدای بلند گریه میکردند و میفرمودند: برای عموی تو گران است که تو عمو را به فریاد بخوانی و او نتواند پاسخ بدهد، یا پاسخ بدهد و دیگر کار از کار گذشته باشد…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به سوزِ دلِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قسم میدهیم فرجِ امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! این ویروسِ جهانی را به دستِ منجیِ جهانی ریشهکن بفرما.
خدایا! این جوانهای عزیزِ ما را با نورِ ولایت و تقوا از همهی آفتها و وسوسهها و آلودگیها مصون و محفوظ بفرما.
خدایا! امر ازدواج و اشتغالِ دائم و حلال را برای جوانها میسور بگردان.
خدایا! فقر و پریشانی را از شیعیانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دور بگردان.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم دستِ خیانت و نفوذ را افشاء و توطئههای آنها را خنثی بفرما.
خدایا! ما را دشمنشاد مگردان.
خدایا! دشمنانِ ما را نابود بگردان.
خدایا! رهبرِ ما را محافظت بفرما.
خدایا! حوائجِ ما را برآورده بگردان.
خدایا! مریضهای ما، مریضهای مورد نظر را شفای قاطع و عاجل روزی بفرما.
نثار روح بلند حضرت امام و همهی شهیدان و گذشتگان صلواتی عنایت بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه حمد، آیه ۴
[۳] سوره مبارکه آل عمران، یه ۱۰۳ (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)
[۴] سوره مبارکه احزاب، آیه ۶ (النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِیَائِکُمْ مَعْرُوفًا ۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا)
[۵] نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷
[۶] مستدرک الوسائل، جلد ۱۱، صفحه ۳۳۳
[۷] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸ (عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ ۚ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا)
[۸] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۷۰، صفحه ۲۹۴ (نَوَادِرُ اَلرَّاوَنْدِیِّ ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أُوصِی أُمَّتِی بِخَمْسٍ بِالسَّمْعِ وَ اَلطَّاعَهِ وَ اَلْهِجْرَهِ وَ اَلْجِهَادِ وَ اَلْجَمَاعَهِ وَ مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ إِلْحَاحِ اَلْجَاهِلِیَّهِ فَلَهُ حَثْوَهٌ مِنْ حَثَى جَهَنَّمَ .)
[۹] الکافی، جلد ۲، صفحه ۶۳۹
[۱۰] سوره مبارکه توبه، آیه ۷۱ (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)
پاسخ دهید