روز سه شنبه مورخ ۱۱ شهریور ماه ۱۳۹۹، دومین شب از مراسم عزاداری دهه دوم محرم سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در «مسجد امام رضا علیه السلام» مدرسه علمیه امام خمینی(ره) تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار شد که مشروح آن تقدیم می شود.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
به محضرِ شما خوبان و فرهیختگان عرض شد که پروردگار متعال تربیتِ بشر را در زندگیِ اجتماعی دیده است، از این جهت بشر را هم در رفعِ نیازها نسبت به یکدیگر «محتاج» قرار داده است و هم اینکه انسان از نظرِ نیازِ روحی هم نمیتواند تنها باشد. اگر کسی را به زندانِ انفرادی بفرستند احتیاجی به شکنجه ندارد، همینکه مدّتی تنها باشد کم میآورد، انسان احتیاجِ به انس و محبّت دیدن و محبّت کردن دارد، انسان احتیاج دارد که به دیگران خدمت کند و نیاز دارد دیگران به او خدمت کنند، این تعامل هم روحی است و هم جسمی است.
اینکه «بشر باید بطور جمعی زندگی کند»، خواستِ بشر نامحدود است، ولی امکاناتی که در اختیارِ انسانها قرار میگیرد محدود است، قهراً نزاع پیش میآید، نزاع از «نزع» است، نزع به معنای کندن است، وقتی فقط یک صندلی هست و چند نفر اینجا نشستهاند و همه آن صندلی را میخواهند، او میخواهد از این بگیرد و این هم میخواهد از او بگیرد، نزاعِ طرفینی پیش میآید که همان منازعه است، هر کدام میخواهد از دیگری بگیرد و مالِ خودِ او باشد. ریاستِ هر کشور یک کُرسی بیشتر ندارد، مدیریتِ هر سازمان بیش از یک کرسی ندارد، مدیریتِ خانه فقط یک جایگاه دارد، امکاناتِ مادّی هم همینطور است، باغِ خوب، زمینِ خوب، تجارتِ خوب نامحدود نیست و محدود است، ولی مشتریِ آن بیشتر از آن واقعیّت است، وقتی چنین محدودیتی هست و از آن طرف یک چنین اشتهای نامحدودی وجود دارد باید یک قاعده و قانونی باشد که اینها را محدود به حدودی کند و بگوید که حقِ هر کسی از اینجا تا اینجاست و نباید پای خودت را از این مرز به آن طرفتر بگذاری.
قانون چیست؟
«قانون» ریل و حد و مرز و قاعدهی زندگی است، قانون برای رفعِ هرج و مرج است، قانون برای پیشگیری از نزاع و کشمکش است، ترجمهی فارسیِ نزاع همان «کشمکش» است. اگر بخواهیم کشمکشی نباشد، اگر بنا باشد جنگی در نگیرد باید روشن بشود که حقِ هر کسی چقدر است.
این قانون و حقوق و فقه، اینها عبارتِ مختلف است ولی واقعیتِ خارجیِ آن یک چیز است، این برای مشخص کردنِ جایگاهِ هر کسی است، مرزِ حقِ هر کسی است، و اقتضای هر کسی این مقدار است نه بیشتر.
وقتی قانون پیش آمد، همه که قانون را با موعظه قبول نمیکنند، قانون ضمانتِ اجرایی میخواهد، اجرای قانون «حکومت» میخواهد، نظام میخواهد، وظیفهی اولِ نظامِ حکومتی این است که جامعه را در چارچوبِ قانون راه ببرد، قانون ریل است ولی این قطاری که جامعه را در این ریل میبرد و به مقصد میرساند «حکومت» است.
«حکومت» مَرکَب است
«حکومت» راهبر است، «حکومت» مَرکَب است، مردم باید سوار بر حکومت باشند و قانون که مسیر و ریل است، باید حکومت در این ریل حرکت کند، و مردم بر گردهی حکومت سوار باشند و حکومت مردم را ببرد تا آنها را سالم به مقصد برساند.
علّتِ جداسازیِ قوا
حال چه تضمینی هست که خودِ حکومت «قانونشکنی» نیست؟
مشکلِ دنیا و بشر این است که حکومتها به ملّتها سواری نمیدهند، بلکه میخواهند بر ملّتها سوار بشوند و عملاً از ملّت سواری میگیرند ولی سواری نمیدهند.
از این جهت امورِ دیگری لازم است، لذا در دنیا آمدهاند و قوا را در سه بخش تقسیم کردهاند، یکی از آنها قوّهی تقنینیّه است. گروهی ریلِ زندگی و مسیرِ حرکتِ یک ملّت و مملکت را تعیین میکنند، این قانونگذاری ریلگذاری و راهسازی است، قانونگذاری فلش گذاشتنِ برای مسیرِ جامعه است.
در کنارِ قوّهی مقنّنه قوّهی مجریه را تعریف کردهاند که قوّهی مجریه این قانونی را که دستگاهِ قانونگذاری وضع کرده است و نیازها را دیده است و رفعِ نیازها را پیشبینی کرده است و در چارچوبِ عرضه و تقاضا قانون گذاشته است، قوّهی مجریه باید این قوانین را به اجراء بگذارد و از مردم هم بخواهد که در همین چارچوب زندگی کنند. قوانینِ راهنمایی و رانندگی، قوانینِ محیطِ زیست، قوانینِ شهرسازی، قوانینِ تجاری، هر کدام از اینها یک بابِ وسیعی هست و مسلّماً قوانینِ مخصوصی برای تجارت هست، برای محیطِ زیست قانون هست، و قانونگذار برای شرایطِ مختلفِ زندگی نیازها را دیده است و تقاضاها را دیده است و الزامات را دیده است، و عرضه را برای رفعِ نیازها متناسبِ با نیازها تنظیم کرده است و دولت را مکلّف کرده است که خودِ او و مردم با این سبک زندگی کنند و در این خط حرکت کنند.
قوّهی دیگری در کنارِ این قوّه به نامِ «دستگاهِ قضا» پیشبینی شده است، دستگاهِ قضا «میزان» و «شاخص» است، دستگاهِ ممیزی است که خروجِ از خط را رصد میکند. هم پیشگیری میکند که مردم و دولت از این خطّی که قانون مشخص کرده است فراتر نروند، تابلوها را رسم کرده است، قوانینِ جزایی را اعلان کرده است، و عواقبِ قانونشکنی را بیان کرده است، حال خودِ او هم با یک دوربینی رصد میکند، هر کجا که دید تخلّفی از قانون سر زده است قدم میگذارد و متخلّف را بر سرِ جای خود مینشاند.
رابطهی «قانون» و «جزا»
چه بسا از این آیهی سورهی مبارکهی حدید که شبِ گذشته به محضرِ شما تلاوت شد، «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ»[۲]…
خداوند حکیم فرمود: ما پیغمبرانِ خود را به معجزه و کرامت مجهز کردیم، به همراهِ اینها «قانون» فرستادیم، «کتاب» همان مقررات است، همان سبکِ زندگی است، همان فلشِ سعادت است، همان راهِ مستقیم است که بشر است و این راهِ بشریت و انسانیّت است.
انبیاء علیهم السلام علاوه بر اینکه به معجزه مجهز بودند، از جانبِ خدای متعال تمدّن آوردند، فرهنگ آوردند، قانون آوردند، و به تعبیرِ مقام معظم رهبری اطال الله عمره الشّریف «سبک زندگی» آوردند، هم سبکِ زندگی و هم روشِ زندگی، اینها در مجموعهی «کتاب» میگنجد، در مجموعهی «قانون» و «تمدّن» میگنجد.
خدای متعال در کنارِ «کتاب» بحثِ «میزان» را مطرح کرده است، «میزان» همان قضاوت است، «میزان» همان داوری است، «میزان» همان رصدِ حرکت است که راهرو از خط خارج نشود، از جاده به سمتِ بیراههی هرج و مرج و دلبخواهی پرت نشود، بجای حاکمیتِ قانون حاکمیتِ زور نباشد، حاکمیتِ هوس نباشد، حاکمیتِ منفعتطلبی نباشد، منافعِ شخصی تحتالشّعاعِ منافعِ اجتماعی است، منفعتِ جامعه بر منفعتِ شخص تقدّم دارد، قانون همان منفعتِ عموم است، اما منافعِ فردی منفعتِ خاصِ خودِ اوست و آنجا که با منفعتِ قانون و اجتماعی تضاد دارد قوّهی قضائیه «میزان» است و متخلف را مشخص میکند.
در کنارِ تشخیصِ متخلّف، «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ» آهن فرستادیم، این همان قوانینِ جزایی است، همان قوانینِ کیفری است، «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ»، ما چوب را بالا نمیبریم که تعارف کنیم، این آهنی را که دادیم، این سرنیزهای که به دستِ سرباز و دیدبان و مرزبانمان دادهایم، هر متجاوزی که بخواهد مرزِ کشورتان را مورد تعرّض قرار بدهد «فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ»، این باید ایجادِ رُعب کند، همینطور شعار نیست، این عمل است، «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ»، ما حدید نازل کردیم، آهن دادیم، سرنیزه دادیم، موشک دادیم، به تناسب، «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ»[۳]، تا خلافکار و تجاوزکار و متعرّضِ بیرونی یا داخلی چه مقدار جسارت داشته باشد و به چه تجهیزاتی مجهز باشد.
این حدیدی که خدای متعال بعد از قانون و بعد از میزان مطرح کرده است، این اجرای عملیِ قانون در پیشگیری و در مجازاتِ قانونگریز است، این قانونگریز چه قانونگریزِ بیرونِ کشور باشد و بخواهد مرزهای قانونیِ ما را نادیده بگیرد و به کشورِ ما تعرّض کند، چه در داخل مرزِ شرف و ناموس و حقوقِ مالیِ مردم و حقوقِ سیاسیِ مردم و فرهنگِ دینی را نادیده بگیرد و بخواهد به دلبخواهِ خود دین را بیاعتبار کند و جرأتِ قانونشکنی را بالا ببرد، «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ».
علّتِ نیازِ به «ولی» در قانون
این تفکیکِ قوایی که امروز در دنیا مطرح است، اسلام هر سه منطقه را دارد، ولی هر سه منطقه را به حاکمیتِ خدای متعال و ولایت و امامت گره زده است. آن کسی که رابطهی این سه جبهه (جبههی قانونگذاری، جبههی اجرایی، جبههی قضایی) را تنظیم میکند، در رأس یک محوری است، یک کعبهای است که همهی اینها به دورِ آن کعبه حرکت میکنند، وقتی به دورِ یک محور حرکت میکنند رو در روی یکدیگر قرار نمیگیرند، اصطکاکی پیش نمیآید و با یکدیگر تصادف نمیکنند، ماشینی که در ریلِ خود حرکت میکند تصادف نمیکند، وقتی که ماشین مدام به چپ و راست میرود و در مقابلِ ماشینِ دیگری درمیآید، وقتی قانونِ سرعت را رعایت نمیکند، آنجاهاست که با ماشینِ دیگر برخورد میکند، نتیجهی آن هم زیانِ مالی است و هم زیانِ جانی است، و هم زیانِ روانی برای جامعه است. این ضربههای روحی و روانی برای خانوادههای مصدوم کمتر از ضربههای اقتصادی و جانی نیست، اینطور جامعه را ناامن میکند.
بیقانونی و قانونشکنی امنیتِ عمومی را مخدوش میکند.
لذا بزرگترین جنایت در قانونشکنی «ایجادِ ناامنیِ روانی و اخلاقی و روحی» است، که وقتی که انسان مضطرب و نگران باشد و سنگرِ امنی نداشته باشد در برنامهریزی کم میآورد و در ایفای رسالتِ خود هم همیشه از یک ضعف و تشویش برخوردار است، ولی «ولایت» میآید و این سه قوّه را به یکدیگر پیوند میدهد، نحوهی همکاریِ اینها را تنظیم میکند، در عینِ اینکه هر قوّه کارِ خود را میکند اما جزیرهای نیست و همهی اینها با یکدیگر در یک هدف مشترک هستند و در یک مسیر که مسیرِ ولایت و قبولِ حاکمیتِ خدای متعال است انقیاد دارند.
قانون نمیتواند آن اختلافِ سلیقهها و اختلافِ برداشتها را حل کند، برای اینکه قانون جزوِ علومِ انسانی است، و در علومِ انسانی تجربه نیست و آزمایشگاه ندارد و این فقط یک برداشت است و برداشتها مختلف است، در طولِ تاریخِ شیعه…
صحیفهی ائمه علیهم السلام
یک زمانی که ما در نیجریه بودیم علمای نیجریه به دیدنِ ما آمده بودند و همه هم اهل سنّت بودند، من یک سؤالی از اینها کردم، گفتم: اینکه شما حنفی و حنبلی و مالکی و شافعی هستید، قرنها قبل آقای احمد حنبل یا آقای شافعی یا آقای مالک آمدهاند و یک نظراتِ فقهیِ شخصی داشتهاند، چه دلیلی دارد که شما بعد از قرنها جمود کنید و مقلّدِ یک فردی باشید که خودتان بهتر از او میفهمید؟ اما ما معتقد هستیم که قرآن و عترت دو روی یک سکّه هستند، قرآن کریم را خدای متعال نازل کرده است و امام هم قرآن ناطق است، امام عصمتِ آسمانی دارد، امام ملهم است به الهاماتِ الهی، خدای متعال منابعِ مختلفی در وجودِ امام تعبیه کرده است، یکی اینکه قرآن در وجودِ امام به امانت گذاشته شده است، وجودِ «امام» لوحِ محفوظ است، عینِ وحیِ الهی است. دوم اینکه الهاماتی که به امام میشود، این بزرگواران صدای مَلَک را میشنوند، امامان ما علیهم السلام پیامهای آسمانی را دریافت میکنند و با روحالقُدُس ارتباط دارند و شبهای قدر «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ»[۴] همهی ملائکه بر قلبِ امام نازل میشوند، روح که اعظمِ از ملائکه است، با روحِ امام پیوند و اتّحاد برقرار میکنند.
نکتهی دیگری که در علمِ امام هست این است که ائمهی ما سلام الله علیهم أجمعین دارای صحیفه هستند، ما اعتقاد داریم که جریانِ عاشورا و کربلا عینِ جریانِ تک تکِ امامانِ معصومِ ما علیهم السلام پیشبینی شده و طراحی شده و مهندسی شده و مکتوب در اختیارِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها و مجموعهی نظامِ عاشورا بود.
در نظامِ عاشورا «آفتاب» حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند، ولی این سیّارات و اقماری که با حضرت بودند که مدارِ همهی شهدا و بعد هم بازماندگانِ شهدا دقیقاً به دورِ نقطهی مرکزی مشخص بود، هر کدام در مدارِ خویش حرکت کردهاند، معصومانه حرکت کردهاند، در حق حرکت کردهاند، کوچک و بزرگِ آنها یک اشتباه هم مرتکب نشدهاند، یک خطا نگفتهاند، حتّی یک جا هم عقبنشینی نکردهاند، یک جا تضادّی در گفتارِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها و حضرت رباب سلام الله علیها و حضرت فضّه سلام الله علیها و حضرت رقیّه سلام الله علیها و حضرت سکینه سلام الله علیها وجود ندارد، حرکتِ این بزرگواران یک حرکتِ فرمولهی ریاضیِ دقیق است، مانندِ آیاتِ قرآن کریم در کنارِ یکدگیر چیده شدهاند، مدارشان مانندِ ستارگانِ آسمان مدارِ مشخص و معیّنی بوده است، «لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ ۚ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ»[۵]، مَثَلِ همهی این بزرگواران مَثَلِ ستارگان و اجرامِ کیهانی است که مدارِ خاصّ خودشان را میدانند و از خط خارج نمیشوند.
آن چیزی را که خدای متعال در اعجازِ قرآن کریم مطرح میکند و میفرماید: «وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا»[۶]، اگر از جانبِ غیر از خدای متعال بود باید در آن اختلافِ زیادی وجود میداشت؛ ولی آنچنان چینشِ منظّمی دارد که یک رشتهای است که دانههای آیات در کنارِ این، در این رشته تنظیم شدهاند و همه یکدیگر را حمایت میکنند و هیچگونه ناهماهنگی هم در قرائت به ذهن نمیخورد، هم در معانیِ آن، و هم در اسرارِ آن، همه یکدیگر را حمایت میکنند.
این جریانِ کربلا و حاضرینِ در جبههی عاشورا مانندِ آیههای قرآن کریم هستند، هیچ اختلافی در مسلک و مشرب و گفتار و موضعگیری ندارند، همه در ریلِ خودشان حرکت میکنند.
این بزرگواران صحیفه دارند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه صحیفهای دارند که حرکاتِ خویش را بر اساسِ آن صحیفه تنظیم کردهاند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه صحیفهای دارند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و همهی اهل بیت علیهم السلام، چهارده صحیفه برای چهارده معصوم علیهم السلام از عرش آمده است، از جانبِ خدای متعال آمده است، این بزرگواران به آن علم مجهز هستند و دارای صحیفه هستند.
منابعِ دیگرِ ائمه علیهم السلام به غیر از صحیفه
ائمه علیهم السلام علاوه بر صحیفه دو منبعِ دیگر هم در اختیار دارند، یکی مصحفِ فاطمه سلام الله علیها است، که امام جعفر صادق صلوات الله علیه افتخار میکنند و میفرمایند: «وَ عِندَنا مُصحَفُ فاطِمَه»، یکی هم «صحیفه-ی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه» است، که وقتی به امام سجّاد سلام الله علیه و روحی فداه… بانوان حرم به جابر بن عبدالله انصاری رحمه الله تعالی علیه گفتند که جناب جابر! ما اهل بیت به گردنِ شما حق داریم، شما واسطه بشوید، این همه گریه و این همه عبادتهای محیّرالعقولی که امام سجّاد صلوات الله علیه میکنند، ما نگران هستیم که این پشتوانه را از دست بدهیم، بگویید حضرت کمی با خودشان مدارا کنند. جابر رحمه الله تعالی علیه هم خود عاشق و دلسوز بود و خود را رعیتِ امام میدانست، هم نسبت به خاندانِ عترت دلسوز بود، پیامِ آن بزرگواران را به حضرت سجّاد صلوات الله علیه رساندند. حضرت فرمودند: در حالِ نگاه کردن به صحیفهی جدّم امیرالمؤمنین بودم، ما چه زمانی میتوانیم مانندِ جدّم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه عبادت کنیم؟
در این صحیفهی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و در آن مصحفِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها… مصحفِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که رسماً با جبرئیل تنظیم شده است، در غیر از سلسلهی انبیاء علیهم السلام که وحی بر آنها از طریقِ جبرئیل نازل میشده است، تنها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که جبرئیل بر قلبِ ایشان نازل میشود و اخبارِ غیبی را میآورد، و همان حالتی که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم… وقتی جبرئیل قرآن کریم را نازل میکرد و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه میفرمودند و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه کتابت میکردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم آنچه از جبرئیل تلقّی میکردند میفرمودند و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه مینوشتند.
این مصحفِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و آن صحیفهی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در کنارِ صحوفی که از آسمان برای هر یک از ائمه علیهم السلام آمده است، در کنارِ قلبِ آن عزیزان که عرشِ خدای متعال است و لوحِ محفوظ است و عینیّتِ قرآنی که این بزرگواران در عالَمِ بالا با یکدیگر اتّحاد دارند، اینها منابعِ علمیِ ائمهی ما علیهم السلام هستند.
لذا امام صادق صلوات الله علیه برای زمانِ خودشان نیستند، ایشان به همهی زمانهای بعدی اشراف دارند و آن اشرافِ ایشان هم اشرافِ عصمتِ خاتمی است، الآن هم امام صادق صلوات الله علیه در این مجلس حضور دارند، اما آقای ابوحنیفه چهکاره است که امروز آخوندِ تحصیلکردهی دانشگاهدیدهی مصر یا جاهای دیگر بیاید و از ابوحنیفه تقلید کند و بگوید که فقهِ حقوقِ او برای ما حجّت است؟ چه دلیل و منطقی دارد؟
این بندگان خدا همه مجموعه هم بودند هیچ پاسخی برای این سؤالِ ما نداشتند، زمانِ آمدن رئیسِ علمای آنجا به من گفت: برای ما کتاب بفرستید، یعنی کاملاً خلعسلاح بود و متوجّه شد که این موضوع گیر دارد.
علّتِ وجودِ امر به معروف و نهی از منکر در قانون
حال این مسئلهی جبههی قانون، جبههی دولت و اجراء که مجریِ قانون است، جبههی قضاء که رصدکننده و پاسدارِ و مجازاتکنندهای متخلّفِ قانون است، اینها هم بر محورِ ولایت تنظیم میشوند که بر علیهِ یکدیگر جبههگیری نکنند و ناهماهنگی نداشته باشند و اختلافاتِ سلیقه و گروهیِ خودشان را در سرنوشتِ مملکت تأثیر ندهند، و هم خدای متعال یک ضمانتِ اجراییِ ملّی به نامِ «امر به معروف و نهی از منکر» پیشبینی کرده است که در این جهت آحادِ مردم صاحبِ مملکت هستند، آحادِ مردم صاحبِ دین هستند، آحادِ مردم صاحبِ قانون هستند.
«قانون» تأمین کنندهی مصالحِ عامّه است، هر کسی که قانون را نادیده میگیرد یک ضربهای به ریلگذاریِ عمومی میزند، این شخص در حالِ دعوتِ مردم برای خارج شدن از خط و مدار است، خروجِ از مدا «اصطکاک» بهمراه دارد و مصالحِ عامّه را از بین میبرد.
لذا هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و هم مولای ما حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فلسفهی احکام دارند و مفصّلترینِ آنها را حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دارند، آنجا برای هر حکمی از احکامِ شریعت یک حکمتی بیان شده است، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وقتی به مسئلهی «امر به معروف و نهی از منکر» میرسند میفرمایند: «وَ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَهً لِلْعَامَّهِ»[۷] این امر به معروف است که مصلحتِ عمومی را تنظیم میکند، و نهی از منکر مقابلِ فسادِ عمومی را میگیرد.
فساد «ویروس» است، اگر خودِ مردم پیشگیری نکنند یا برخورد نکنند این ویروس در آن شخص منحصر نمیشود و سرایت میکند و بدنهی جامعه را مبتلا میکند، مانندِ غدّهی سرطانی است.
لذا این نظارتِ عمومی، این «کلکمْ راعٍ وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ»[۸]، اینکه هر کسی در خانه یک پلیس است، هر کسی در خانه یک دیدبان است، هر کسی در جامعه یک مرزبان است که همه باید مرزِ قانون را مرزبانی کنند، این موضوع تأمینکنندهی مصالحِ عامّه است و در زمانِ غیبتِ امام معصوم نظارتِ عمومی است که میتواند دولتها را کنترل کند، وگرنه قدرت «فساد» میآورد، مال «فساد» میآورد، وقتی که مال متمرکز شد طغیان میآورد، «کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى»[۹]، ولی هیچ قدرتی هر اندازه هم که زیاد باشد نمیتواند با تودهها درگیر بشود، اگر تودهها و متنِ مردم در جبهه حضور داشتند، مانندِ حضورِ جبههی ما در مقابلهی با قدرتِ امریکا و شوروی میشود، با هر قدرتی میتواند دربیفتد و نهایتاً پیروزی برای تودههاست، پیروزی برای مردم است، پیروزی برای آحادِ مردم است، و این خواص اگر با مردم همراه نباشند حتماً طرد میشوند و مردم در صحنه میمانند، ولی وای به روزگاری که مردم بیتفاوت بشوند و غیرت را از دست بدهند، وای به روزگاری که مردم بگوین به من چه ربطی دارد، این یک بیماری است که تمامِ بیماریها از این بیماری ناشی میشود.
روضهی بَکّائینِ عالَم
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
بر حسبِ روایت است که مرحوم صدوق اعلی الله مقامه الشّریف در کتاب شریف «خصال» آوردهاند: «البَکّائون خَمس»، روز امام زین العابدین صلوات الله علیه است و ما هم میخواهیم با گریهی امام زین العابدین صلوات الله علیه گریه کنیم…
«بَکّاء» یعنی کسی که زندگیِ او گریه است، شب و روز ندارد، خورد و خوراک ندارد، اولین «بَکّاء» پدرمان حضرت آدم است، وقتی از بهشت محروم شد حداقل چهل سال شب و روز نداشتند و گریه کردند… دومین «بَکّاء» جناب یعقوب علی نبیّنا و آله و علیه السلام است، چهل سال در فراقِ حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام گریه کردند، قرآن کریم میفرماید آنقدر گریه کرد که چشمهای ایشان سفید شد… سومین نفر هم جناب یوسف علیه السلام است، ایشان هم آنقدر نسبت به رهبر و پدرِ خویش شیدا بودند که در زندان شب و روز نداشتند، زندانیان آمدند و گله کردند و گفتند: یوسف! یا شب گریه کن و یا روز، آسایش از ما سلب شده است… چهارمین نفر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، گریههای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه انقلابی بود، جناب فضّه سلام الله علیها میفرمایند همهی ما گریه میکردیم اما وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه میکردند همسایهها بیرون میریختند… گریههای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها طوفان بود، افشاءگر بود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حامیِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بودند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یک لشکر و یک قشون بودند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با گریههای خویش از شخصیتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه حفاظت کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خونِ حضرت محسن سلام الله علیه را با گریهی خویش به ما سپردند که ان شاء الله امام زمان ارواحنا فداه بیایند… گریههای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به قدری جانسوز بود که دلها را آب میکرد، که آمدند و به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه گفتند: یا علی! به فاطمه بگو یا روزها گریه کند یا شبها… حال حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه با چه دلی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بفرمایند؟… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آنقدر زخمِ بدن دارند، پهلوی شکسته دارند، سینهی سوخته دارند، داغدار هستند، حقِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را غصب کردهاند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را از دست دادهاند… اما حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه پیامِ مردم را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رساندند، بیبی فرمودند: علی جان! به این مردم بگو آفتابِ عمرِ فاطمه لبِ بام است، چند روز بیشتر میهمانِ شما نیست، اما تا هستم گریه میکنم، اگر نمیتوانید ببینید که در خانهی خود گریه میکنم دیگر در خانه نمیمانم… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دستِ حسنین علیهما السلام را میگرفتند… حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه برای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در قبرستان بقیع «بیت الأحزان» تشکیل دادند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آنجا گریه میکردند…
پنجمین «بَکّاء» حضرت زین العابدین صلوات الله علیه بودند، چهل سال شب و روز نداشتند، روزها روزه میگرفتند و نزدیکِ افطار سفره میانداختند و ایشان گریه میکردند و میفرمودند: پدرم را هم تشنه و هم گرسنه شهید کردند… همینکه حضرت آب میدیدند گریه میکردند، طفل میدیدند گریه میکردند، جوان میدیدند گریه میکردند، اگر میدیدند قصّابی میخواهد سرِ حیوان را ذبح کند میفرمودند: دست نگه دار! به من بگو ببینم آیا به این حیوان آب دادهای؟ آنها جواب میدادند: رسم و فرهنگِ ما قصّابها این است که تا زمانی که به حیوان آب ندهیم آن را ذبح نمیکنیم… نالهی امام سجّاد صلوات الله علیه بلند میشد… میفرمودند: اما پدرم را بینِ دو نهرِ آب با لبِ تشنه شهید کردند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! تو را به عصمتِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها و مصائبِ آل الله قسم میدهیم مریضهای ما را شفاء بده.
خدایا! این ویروس را و نفاقِ بدتر از ویروس را و خیانت را نابود بگردان.
خدایا! استکبارِ عالَمی، صهیونیزم بین الملل را ریشهکن بفرما.
خدایا! آنهایی که به ما رحم نمیکنند بر ما مسلّط نفرما.
خدایا! سایهی رهبرمان را مستدام بدار.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه حدید، آیه ۲۵ (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ)
[۳] سوره مبارکه انفال، آیه ۶۰ (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ)
[۴] سوره مبارکه قدر، آیه ۴
[۵] سوره مبارکه یس، آیه ۴۰
[۶] سوره مبارکه نساء، آیه ۸۲ (أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا)
[۷] من لا یحضره الفقیه، جلد ۳، صفحه ۵۶۷ (وَ رُوِیَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَتْ قَالَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهَا فِی مَعْنَى فَدَکَ : «لِلَّهِ فِیکُمْ عَهْدٌ قَدَّمَهُ إِلَیْکُمْ وَ بَقِیَّهٌ اِسْتَخْلَفَهَا عَلَیْکُمْ ، کِتَابُ اَللَّهِ بَیِّنَهٌ بَصَائِرُهُ وَ آیٌ مُنْکَشِفَهٌ سَرَائِرُهُ وَ بُرْهَانٌ مُتَجَلِّیَهٌ ظَوَاهِرُهُ مُدِیمٌ لِلْبَرِیَّهِ اِسْتِمَاعُهُ وَ قَائِدٌ إِلَى اَلرِّضْوَانِ أَتْبَاعَهُ مُؤَدِّیاً إِلَى اَلنَّجَاهِ أَشْیَاعَهُ فِیهِ تِبْیَانُ حُجَجِ اَللَّهِ اَلْمُنَوَّرَهِ وَ مَحَارِمِهِ اَلْمَحْدُودَهِ وَ فَضَائِلِهِ اَلْمَنْدُوبَهِ وَ جُمَلِهِ اَلْکَافِیَهِ وَ رُخَصِهِ اَلْمَوْهُوبَهِ وَ شَرَائِعِهِ اَلْمَکْتُوبَهِ وَ بَیِّنَاتِهِ اَلْخَالِیَهِ فَفَرَضَ اَللَّهُ اَلْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ اَلشِّرْکِ وَ اَلصَّلاَهَ تَنْزِیهاً عَنِ اَلْکِبْرِ وَ اَلزَّکَاهَ زِیَادَهً فِی اَلرِّزْقِ وَ اَلصِّیَامَ تَبْیِیناً لِلْإِخْلاَصِ وَ اَلْحَجَّ تَسْنِیَهً لِلدِّینِ وَ اَلْعَدْلَ تَسْکِیناً لِلْقُلُوبِ وَ اَلطَّاعَهَ نِظَاماً لِلْمِلَّهِ وَ اَلْإِمَامَهَ لَمّاً مِنَ اَلْفُرْقَهِ وَ اَلْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلاَمِ وَ اَلصَّبْرَ مَعُونَهً عَلَى اَلاِسْتِیجَابِ وَ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَهً لِلْعَامَّهِ وَ بِرَّ اَلْوَالِدَیْنِ وِقَایَهً عَنِ اَلسَّخَطِ وَ صِلَهَ اَلْأَرْحَامِ مَنْمَاهً لِلْعَدَدِ وَ اَلْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ وَ اَلْوَفَاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِیضاً لِلْمَغْفِرَهِ وَ تَوْفِیَهَ اَلْمَکَایِیلِ وَ اَلْمَوَازِینِ تَعْیِیراً لِلْبَخْسَهِ وَ قَذْفَ اَلْمُحْصَنَاتِ حَجْباً عَنِ اَللَّعْنَهِ وَ تَرْکَ اَلسَّرِقَهِ إِیجَاباً لِلْعِفَّهِ وَ أَکْلَ أَمْوَالِ اَلْیَتَامَى إِجَارَهً مِنَ اَلظُّلْمِ وَ اَلْعَدْلَ فِی اَلْأَحْکَامِ إِینَاساً لِلرَّعِیَّهِ وَ حَرَّمَ اَللَّهُ اَلشِّرْکَ إِخْلاَصاً لَهُ بِالرُّبُوبِیَّهِ فَ «اِتَّقُوا اَللّٰهَ حَقَّ تُقٰاتِهِ» فِیمَا أَمَرَکُمُ اَللَّهُ بِهِ وَ اِنْتَهُوا عَمَّا نَهَاکُمْ عَنْهُ» .)
[۸] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۷۲، صفحه ۳۸
[۹] سوره مبارکه علق، آیات ۶ و ۷
پاسخ دهید