سومین شب مجلس عزاداری حضرت سید الشهدا علیه السلام در مسجد جامع ازگل با سخنرانی آیت الله صدیقی برگزار شد که مشروح آن تقدیم میگردد.
- امام حسین (علیه السّلام) مظهر جمال و جلال خداوند متعال
- امام حسین (علیه السّلام) وارث اهل بیت (علیهم السّلام)
- منشأ نور امام حسین (علیه السّلام)
- بازتاب کرامت اهل بیت (علیهم السّلام) در قرآن
- توکّل به خدا در هر انواع سختی و مشکلات
- اعتقاد، باور و توحید
- تقویت ارتباط بنده با خدا
- نذر و وفای به نذر
- نصرت از جانب خدا است
- در برابر خدا تقوا داشته باشیم
- تقوای امام حسین (علیه السّلام) در برابر خدا
- خوف از روز قیامت در میان اهل بیت (علیهم السّلام)
- ایجاد آمادگی قبل از مرگ
- مرگ خود را شیرین کنیم
- برکات الگوگیری از زندگی امام حسین (علیه السّلام)
- دعوت از امام حسین (علیه السّلام) خیانت به ایشان
- راه امام حسین (علیه السّلام) صراط مستقیم خدا است
- در راه امام حسین (علیه السّلام) شک وجود ندارد
- ترغیب سیّد الشّهداء (علیه السّلام) به شجاعت در برابر مرگ
- وصف امام حسین (علیه السّلام) از اشتیاق به مرگ
- بکائین چه کسانی بودند؟
- مرگ و آخرت زیبا
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خاتَمِ المُرسَلِینَ طَبیبِنَا حَبیبِنا شَفیعِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصرَتَهُ وَ اللَّعنُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
امام حسین (علیه السّلام) مظهر جمال و جلال خداوند متعال
وجود مقدّس حضرت سالار شهیدان، ابا عبدالله الحسین، مظهر جمال و جلال الهی است، سراسر وجود نازنین امام حسین (علیه السّلام) جاذبه است. در کربلا وقتی امام حسین (علیه السّلام) فرمود: «بِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی»[۲]. وقتی میخواهند کسی را بکشند باید دلیلی داشته باشند، من چه کردهام که میخواهید من را بکشید؟ آیا من حلالی را حرام کردهام، حرامی را حلال کردهام، بدعتی گذاشتهام؟ هیچ کسی در مورد حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) حرفی نداشت.
امام حسین (علیه السّلام) وارث اهل بیت (علیهم السّلام)
قرآن کریم صفات و سبک زندگی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) را بر محور ایثار و دستگیری از خلائق معرفی فرموده است، هم در جریان آیهی تطهیر وجود مبارک امام حسین (علیه السّلام) خامس آنها است و همیشه آن کسی که آخر است وارث همه است، هرچه قبلیها دارند او همه را دارا است. این طهارتی که قرآن کریم در مورد اهل بیت عصمت و طهارت در آیهی تطهیر آورده با کلمهی «إنَّمَا» است «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»[۳] است. این آیه نشان میدهد بین خدا و این بزرگواران هیچ واسطه و حجابی وجود ندارد لذا نور الهی در همهی صفات جمال و جلال در وجود اینها منعکس است، آنها آیینه و مرآت تمامنما هستند و از ما سوی الله طهارت دارند و چون سعهی وجودی دارند، جزء مجاری خلقت هستند، «أوّل مَا خَلَق» هستند هیچ موجودی بعد از خدا وسعت وجودی آنها را ندارد از این جهت سعهی نور اینها قابل مقایسه با سعهی وجودی احدی از خلائق نیست که هیچ ملک مقرّب و نبی مرسلی ظرفیت حضرت رسول و امیر المؤمنین و خمسهی طیّبه (علیهم السّلام) را ندارد.
منشأ نور امام حسین (علیه السّلام)
بر این اساس شدّت نور امام حسین (علیه السّلام) به گونهای است که برای ما قابل وصف نیست، نمیتوانیم بگوییم امام حسین (علیه السّلام) چقدر نورانی بوده است. وجود امام حسین (علیه السّلام) مالامال نور الله است و اشتداد نوری و اشتداد وجودی امام حسین (علیه السّلام) فوق عقول است. اینکه جبرئیل گهوارهی او را میجنباند، ملائکه خدّام حضرت أبی عبدالله الحسین (علیه السّلام) هستند نشان میدهد علوّ مقام و وجود حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) برترینها است، ایشان جزء مقرّبین هستند که «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»[۴] در جریان مباهله که یک مصاف بین حق و باطل بود و وجود مقدّس نبی مکرّم اسلام با وجود افراد پاکیزه، رهیافته مثل جناب سلمان، مثل جنابی ابیذر و مقداد آنها را در این دایره شرکت نداده است.
پرچم مباهله به دست پنج نفر بود؛ پیامبر خدا دعوتکننده بود و چهار نفر هم مدعوّ بودند. از این چهار نفر، دو نفر پسر بودند، دو طفل بودند. بر حسب روایات پیغمبر یکی از آن دو طفل را پیغمبر در آغوش گرفته بودند. امام حسین (علیه السّلام) طفلی بودند که باید ایشان را در آغوش میگرفتند. ولی پیغمبر او را جزء افراد ممتازی که حتّی سلمان و مقداد به درجهی او نمیرسد و به عنوان حجّت علی الاطلاق است به حساب میآوردند. چون اگر اینجا محدودیت بود سلمان هم باید راه پیدا میکرد. به عنوان حجّت علی الاطلاق اینها را به صحنه آورد و حقیقت آنها باعث عقبنشینی جریان باطل شد و آنها حاضر به مباهله نشدند. این نشان میدهد امام حسین (علیه السّلام) از یک حقیقت و یک نفوذ معنوی فوق العادهای برخوردار بود که در دوران کودکی در حدّ جدّ خود رسول خدا و امیر المؤمنین (علیهما السّلام) بوده است.
بازتاب کرامت اهل بیت (علیهم السّلام) در قرآن
سورهی مبارکهی هل اتی، آیهی «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً * إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»[۵] هم اساس آیهی کریمه که بر حسب روایات کثیرهای از عامّه و خاصّه حضرت ابی عبدالله الحسین (علیه السّلام) در دایرهی شمول این آیات است و هم خوفی که برای عاملین و عارفین وجود دارد اینها وفای به نذر کردند. امام حسین (علیه السّلام) جزء کسانی است که نذر کرده است «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ»[۶] مریض بودند، پیشنهاد شد برای شفای آنها نذر کنند.
توکّل به خدا در هر انواع سختی و مشکلات
این برای امت توحیدی نوعی درست است که ما را از اسباب مادّی به ماوراء مادّه توجّه بدهند در بیماریها و در گره باز کردنها تنها به اسباب مادّی توجّه نکنیم. اگر بنا بود در جنگ هشت ساله ما تنها محاسبات علمی کنیم و امکانات نظامی خود را با امکانات نظامی صدّام مقایسه میکردیم که امکانات نظامی صدّام نبود بلکه امکانات نظامی شوروی بود، امکانات نظامی آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان بود و ما میخواستیم با اینها بجنگیم. اگر ما محاسبهی علمی میکردیم باید دستهای خود را بالا میبردیم و تسلیم میشدیم و یک روز هم نمیجنگیدیم. ما این مقاومت را از این بزرگان یاد گرفتیم.
با اینکه معلوم نیست بیماری آن بزرگواران چه بود، چون بیماری هم به اذن آنها است، ولایت آنها بر کائنات است. امّا برای شفای این آقازادهها نذر میکنند؛ یعنی شما استمداد از غیب برای شما مهم باشد. در امور عادیه هم میتوانید از خدا مدد بگیرید.
اعتقاد، باور و توحید
توحید یعنی اعتقاد به اینکه همهی عوالم در قبضهی قدرت خدا است، ارادهی خدا قاهر است، او هرچه را بخواهد بشود میشود «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونَ»[۷]. در مسیرها و پیچ و خمهای اسباب ظاهری نروید، خدا را باور کنید، شفا به دست خدا است. اگر طبیب هم نسخه میدهد هم تشخیص او باذن الله است و هم اشتباه نکردن در نسخه نوشتن باذن الله است و هم اشتباه نکردن داروخانه باذن الله است و هم اثر دارو به اذن الله است، همهی اینها به قدرت خدا است.
یک وقت شما میخواهید از نهر آب بخورید یک وقت میروید از سرچشمه آب میخورید. گاهی بروید از سرچشمه بگیرید، بدون اسباب، از مسبّب الاسباب بگیرید آن وقت بسیار شیرین میشود. اینکه گاهی در قنوت نماز خود میخوانیم «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً»[۸] رحمت از مجاری بسیار خوب است ولی یک جا آدم احساس کند که خود خدا دل آدم را گرفته است و خود خدا از آن نگهداری میکند «وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ» ما رحمت لدنی و بیواسطه میخواهیم، میخواهیم تو را ببینیم، ببینیم که تو داری برای ما سفره پهن میکنی، تو از ما پذیرایی میکنی.
در این آیهی شریفهی «رَبِّ أَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً»[۹] یک وقت مردم با عقل خود سلطان و حاکمی را انتخاب میکنند، یک وقت «وَ اجْعَلْ لنَا مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً» میخواهیم خود تو برای ما انتخاب کنی؛ یعنی ما وجود نازنین امام زمان (علیه السّلام) را میخواهیم، او منتخب خود خدا است، هیچ کسی در امامت هیچ یک از امامان ما دخیل نیست. همهی آنها مصطفای حق تعالی هستند «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمینَ»[۱۰] آنها برگزیدههای خود خدا هستند. خدایا نوبت برسد که ما ببینیم که امام زمان (علیه السّلام) آمده است «وَ اجْعَلْ لنَا مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً».
تقویت ارتباط بنده با خدا
شیرینی این است که انسان با اصل در ارتباط باشد، با سرچشمه مرتبط باشد و از چشمه بنوشد، ساقیاش او باشد، معطم او هم خود حضرت حق سبحانه و تعالی باشد. در مسئلهی نذر ارتباط دادن به اصل است. شما در امور عادی هم برای موفّقیّت کارهای روزمرهی خود از خدا کمک میخواهید، خدا نفوذ دارد، خدا از همهی اسباب به شما نزدیکتر است. چرا با خدا مطرح نمیکنید؟ چرا با خدا دوست نیستید؟ چرا با خدا همراه نیستید؟ او که با شما همراه است شما هم با خدا همراه باشید.
نذر و وفای به نذر
این جمعی که نذر کردند، امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) استثنا نیستند، آنها جزء ناظرین… کودک بودند، مریض بودند ولی اهل نذر هستند، نذر میکنند. بعد هم وفای به نذر میکنند که خود این هم درس است که وقتی با خدا عهدی بستید مبادا وقتی کار انسان حل شد فراموش کند. ما اینطور هستیم که وقتی در فشار هستیم نذر میکنیم، فشار که برطرف شد همه چیز را فراموش میکنیم.
نصرت از جانب خدا است
ما در دورهی جبهه یک بار شلمچه را گرفتیم بار دوم آنها از ما پس گرفتند. یکی از فرماندهان جبهه آنجا نقل میکرد و میگفت: من از این شکست بعد از پیروزی خیلی ناراحت بودم. قرآن را باز کردم، تفأل کردم که متوجّه شوم چرا این اتّفاق رخ داد؟ این آیه آمد: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ»[۱۱] فهمیدم بار اوّل توحید ما قوی بود، به خود توجّه نداشتیم، میدانستیم خدا باید کمک کند، با نصرت خدا گرفتیم و بعد مغرور شدیم و تصوّر کردیم ما گرفتهایم ولی نتوانستیم نگه داریم. انسان باید دست خدا را ببیند، باید نقش خدا را بیابد و الّا نه گرفتن کار ما است و نه نگه داشتن آن. حالا که خدا کمک کرده و پیروز شدید چرا به خود نسبت میدهید؟ چرا فکر میکنید کار شما بوده است؟ شما که در برابر این قدرتهای بزرگی که همهی امکانات و اطّلاعات جاسوسی و نظامی و اقتصادی دنیا را در اختیار گرفتهاند چیزی نیستید، شما در برابر آنها یک لقمه هم نیستید، این دست خدا است، چرا آدم او را نشناسد؟ «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ» هم نذر میکنند و هم وفای به نذر میکنند و هم «یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً»[۱۲].
در برابر خدا تقوا داشته باشیم
ما گناه میکنیم و از خدا نمیترسیم با اینکه گناه خطرناک است، باید از گناه ترسید. ما با گناهان خود از خدا ترسی نداریم ولی بندگان صالح خدا و مقرّبین بدون اینکه گناه انجام داده باشند میترسند.
تقوای امام حسین (علیه السّلام) در برابر خدا
این جملهای که طی یکی، دو شب گذشته از دعای عرفهی حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) به عرض شما رسید «اللَّهُمَّ مَا أَخَافُ فَاکْفِنِی»[۱۳] خدایا من از چیزهایی میترسم، هنوز نیامده و من از آنها میترسم، تو باید کفایت کنی. این توحید است، با اینکه نماز میخواند، با اینکه وفای به نذر میکند، با اینکه جبهه میرود، با اینکه جانفشانی میکند، امّا به عمل خود تکیه ندارد بلکه به رحمت و عفو خدا چشم دوخته است. «اللَّهُمَّ مَا أَخَافُ فَاکْفِنِی» خدایا از آنچه که من نگران هستم و از آن میترسم تو باید کفایت کنی، عمل من کافی نیست که من را از جهنّم نجات بدهد، عمل من کافی نیست که من را از فزع اکبر قیامت برهاند. لطف تو است که دست من را میگیرد و به من آرامش میدهد.
در آن «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ»هایی که حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) در یک فراز، در یک پاراگراف از دعای عرفه دارد میگوید: «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ … لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْخَائِفِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْوَجِلِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الرَّاجِینَ» ۱۲ مورد تهلیل دارد و تسبیح دارد ولی حضرت سیّد الشّهداء (علیه الصّلاه و السّلام) در هر مورد آن در ذیل آن به نکتهای اشاره میکند که ما را به روزنههای باز شده به سوی حق تعالی توجّه میدهند که ما باید توجّه کنیم که اینها کلیدهایی هستند که باید بن بست (قطع صدا)
یکی خوف از خدا است. در این آیات سورهی مبارکهی هل اتی هم اشاره میکند، با اینکه آنها «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ» خوف از خدا جزء عبادتها است و آنها از هیچ عبادتی صرف نظر نکردند «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْخَائِفِینَ» سیّد الشّهداء (علیه السّلام) میگوید: خود من جزء… با اینکه فرزند پیغمبر است، قرآن «أَبْناءَنا»[۱۴] را در مورد او گفته است، با اینکه فرزند امیر المؤمنین (علیه السّلام) است، با اینکه فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، با اینکه آیهی تطهیر در مورد او آمده است، طهارت خاتمیه دارد، طهارت از ما سوی الله دارد، جز خدا در وجود او انعکاس ندارد مع ذلک «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْخَائِفِینَ».
خوف از روز قیامت در میان اهل بیت (علیهم السّلام)
آن وقت از موارد و مصادیق خوف او در این آیات مبارکهی سورهی مبارکهی هل اتی «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً» سخن میگوید. روز قیامت همه گرفتار هستند؛ یعنی ترس و فزع و گرفتاری روز قیامت در یک جا متمرکز نیست، مستطیر است، مثل سطری که پخش میشود آنجا شرّ و نگرانی روز قیامت و وحشت روز قیامت همه جا را فرا گرفته است. آنها با اینکه ایفای نذر کردند و همهی رسالتهای خود را ایفا کردند «یَخافُونَ یَوْماً» این تنوین، تنوین تفخیم است که عظمت روز قیامت را میرساند. «یَخافُونَ یَوْماً» آنها از یک روز میترسند که شرّ آن روز منتشر است و همه میترسند، همه از قبر بر میخیزند و هیچ کسی هیچ خانه و کاشانه و آشیانهای و جایی که انسان بلد باشد ندارد که به آنجا برود. اینجا است که باید از آن روز ترسید.
ایجاد آمادگی قبل از مرگ
سیّد الشّهداء (علیه السّلام) از آنچه که میترسد را پیشاپیش بیان میکند. علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد. تا زمانی که مرگ به سراغ انسان نیامده است بیایید مرگ خود را شیرین کنیم. مرگ برای بعضی افراد خیلی تلخ است امّا برای بعضی از افراد خیلی شیرین است. از زیباییهای حرکت امام حسین (علیه السّلام) این است که خواسته مرگ را برای ما شیرین کند. جان دادن، انتقال از این عالم، جدا شدن از زن و فرزند، دست شستن از همهی تعلّقاتی که عمری زحمت کشیدیم و الآن با آنها مأنوس هستیم و آنها یک مرتبه میخواهند همه چیز را از ما بگیرند و به آنجا ببرند سخت است.
مرگ خود را شیرین کنیم
چه کنیم که کار بر ما مشکل نشود؟ جان دادن برای ما شیرین باشد، شب اوّل قبر ضیافت امیر المؤمنین (علیه السّلام) را ببینیم، ضیافت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را ببینیم، ببینیم امام حسین (علیه السّلام) به استقبال ما آمده است. این آیات سورهی مبارکهی یس، در مورد مؤمن آل یس میگوید: «یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمُونَ * بِما غَفَرَ لی رَبِّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکْرَمینَ»[۱۵] آرزو کرد ای کاش قوم من میدانستند این شربت شهادت چه شربت لذیذی بود؟ خدا چقدر خوب از من پذیرایی کرد «جَعَلَنی مِنَ الْمُکْرَمینَ» خدا از من پذیرایی کرد و من را مورد اکرام قرار داد، خدا به من احترام گذاشت و من را در اینجا تحویل گرفت، هیچ مشکلی نداشت. قتل همان و اعلان اینکه «یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمُونَ * بِما غَفَرَ لی رَبِّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکْرَمینَ» همان، خدا چه عنایتی به من کرد، چه مغفرتی شامل حال من شد، من را در چه چشمهی رحمتی شستشو داد، چه پذیرایی خوبی از من کرد «وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکْرَمینَ».
برکات الگوگیری از زندگی امام حسین (علیه السّلام)
حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) زندگی این عالم را که زندگی توأم با بندگی خدا است، توأم با یاد و عشق و محبّت خدا است، هم زندگی رادمردان را هم زندگی برجسته، زیبا و دلبر ترسیم کرد، سبک زندگی امام حسین (علیه السّلام) حسرتبرانگیز است و انسان را علاقهمند به زندگی امام حسین (علیه الصّلاه و السّلام) میکند و هم مرگ را برای انسان شیرینی میکند.
دعوت از امام حسین (علیه السّلام) خیانت به ایشان
وقتی که امام حسین (علیه السّلام) کنار بیت الله الحرام آمده بود آن روزی که هیچ کسی فکر نمیکرد مردم کوفه بیعت خود را میشکنند. به ظاهر هزاران نامه آمده بود و حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) نماینده فرستاده بود و آنها با نمایندهی امام حسین (علیه السّلام) بیعت کرده بودند، نمایندهی امام حسین (علیه السّلام) هم نامه نوشته بود: حسین جان، شرایط آماده است، مردم آمدهاند و با ما بیعت کردهاند، شما تشریف بیاورید. هیچ خبر ظاهری نبود که مردم بعد از بیعت خود با یک نهیب بترسند مثل ترسیدن بعضی از داخلیهای ما که از تهدیدها و تحریمهای آمریکا میترسند.
راه امام حسین (علیه السّلام) صراط مستقیم خدا است
کسی که راه امام حسین (علیه السّلام) را میرود خطّ خدا را میرود و این خط چون و چرا ندارد و از هیچ کسی نمیترسد و اگر وظیفهی خود را انجام ندهد نگران است و الّا امام من البدو إلی الختم نه از شاه ترسید، نه از زندان ترسید، نه از آوارگی ترسید، نه از کشته شدن یاران و فرزندان ترسید و نه از جنگ ترسید، از هیچ چیزی نترسید و هیچ وقت حتّی یک قدم هم عقبنشینی نکرد، این راه، راه امام حسین (علیه السّلام) است. هیچ پیغمبری در رسالت خود عقبنشینی ندارد. شما یک پیغمبر را نام ببرید که یک سال کمی جلو رفته باشد و بعد بگوید اشتباه شد و عقبگرد کند. یک امام عقبنشینی ندارد، یک پیغمبر عقبنشینی ندارد.
در راه امام حسین (علیه السّلام) شک وجود ندارد
راه ما راه امام حسین (علیه السّلام) است و پسرفت ندارد. این راه، راهی است که ما را به خدا میرساند و نباید تحیّر داشته باشیم، نباید شک داشته باشیم که این راه، راه پیروزی و نجات است.
ترغیب سیّد الشّهداء (علیه السّلام) به شجاعت در برابر مرگ
آقا سیّد الشّهداء (علیه السّلام) در کنار کعبه، آن روزی که میخواستند به سوی کربلا حرکت کنند خطبهای کوتاه ایراد کردند. ولی امام حسین (علیه السّلام) در این کلمات چه فصاحت و بلاغتی، چه اوجی، چه موجی، چه محشری، چه طوفانی به وجود آوردند. اوّلین جملهی ایشان در مورد مرگ است. شما مرگ را فنا و نابودی ندانید، کابوس مرگ شما را نترساند، اگر مرگ نبود زندگی زشت بود، زندگی پیرایه میخواهد، زیور میخواهد، آرایش میخواهد، آرایش انسان به مرگ او است «خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَهِ عَلَى جِیدِ الْفَتَاهِ»[۱۶] همینطور که نو عروسها با گردنبند خود را زینت میدهند و آراسته میکنند، آرایش مرد به مرگ او است. نه تنها وحشت ندارند بلکه همه به دنبال این هستند که زینت کنند تا زیبا شوند و دیگران و کسانی که دوست دارند و برای آنها اهمّیّت قائل هستند را جذب و جلب کنند. شما با استقبال رفتن به مرگ میتوانید پیش خدا زیور داشته باشید تا خدا شما را دوست داشته باشد. مرگ خود را درست کنید، اگر مرگ درست بشود شما مزیّن میشوید، شما آراسته میشوید. این زینت مرگ، مرگ زیبا، زینتی است که انسان را پیش خدا عزیز میکند «خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَهِ عَلَى جِیدِ الْفَتَاهِ».
وصف امام حسین (علیه السّلام) از اشتیاق به مرگ
بعد حال خود را بیان کردند، عشق را معنی کردند، فرمودند: آیا داستان یعقوب و یوسف را شنیدهاید؟ از حال یعقوب در فراق یوسف او خبر دارید؟ «وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ»[۱۷] قرآن کریم حال حضرت یعقوب را بیان کرده است. او در فراق یوسف چشمهای خود را از دست داد، موی او سفید و قدش خمیده شد. قرآن سفیدی چشم او را بیان میکند که نشانهی شدّت و کثرت گریه است. حضرت یعقوب ۴۰ سال شب و روز نداشت. حضرت یعقوب جزء بکّائین است.
بکائین چه کسانی بودند؟
بکّاء با کثیر البکاء فرق دارد. بعضی افراد زیاد گریه میکنند، حضرت شعیب زیاد گریه میکرد ولی جزء بکّائین نیست، آدم جزء بکّائین است، حضرت یعقوب و حضرت یوسف (علیهما السّلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) جزء بکّائین است، همچنین امام زین العابدین هم جزء بکّائین است. بکّاء یعنی زندگی آنها گریه بود. هر وقت میرفتید میدیدید دارند گریه میکنند. حضرت امام حسین (علیه السّلام) جریان بیقراری و بیتابی خود را برای شهادت مجسّم میکند، میگوید: میدانید حال یعقوب در هجران و فراق یوسف چگونه بود؟ من نسبت به گذشتگان خود این حالت را دارم «وَ مَا أَوْلَهَنِی إِلَى أَسْلَافِی اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إِلَى یُوسُفَ»[۱۸].
مرگ و آخرت زیبا
بیایید مرگ ما هم زیبا بشود، ما هم برای مرگ لحظهشماری کنیم. «قُلْ یا أَیُّهَا الَّذینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ»[۱۹] از علامت اولیاء خدا با تصویری که قرآن کریم از اینها دارد یکی این است که آنها تمنّی مرگ دارند، نه تنها از مرگ نمیترسند بلکه میگوید: (خرّم آن روز کزین منزل ویران بروم). رفتن آنها آزاد شدن از قفس تنگ و تاریک است، اینجا جای ما نیست، اینجا درندهها با ما هستند، اینجا گرگها هستند، اینجا مارها و عقربها هستند، ما به چه کسی محشور هستیم؟ به هر طرف خود که نگاه میکنیم فساد و آدمکشی و خونریزی و بیرحمی و جفا است، اینجا که انسان ذوقی ندارد که بخواهد با عدّهای انسان جفاکار شب و روز بگذراند. همهی خوبیها آنجا است، به آنجا بروید، آنجا خوب است.
خدا مرحوم آیت الله خوشوقت را رحمت کند. ایشان ذکر خیر یکی از صالحین را که دیگران هم… هر کسی دیده بود شیدایی خاصّی نسبت به او دارد. مرحوم حاج اسماعیل دولابی، مرحوم علّامه تهرانی. علّامه تهرانی در کتابهای خود از او یاد کرده است و این بزرگوارهایی که او را دیدهاند از جمله آقای پهلوانی که خدا به ایشان عافیت بدهد و این یک نمونهی باقیمانده را از ما نگیرد، اینها نسبت به آن فردی که از اولیای الهی، از صلحای قطعی و شخصی است میگویند حاجی مشهدی هادی خان صنمی ابهری عوالمی دارد، در حرم حضرت امیر المؤمنین، حضرت علی (علیه السّلام) را دیده است. از امام حسین (علیه السّلام) مطلبی خواسته بیرون آمده، آقای میلانی آمده با مأموریتی که امام حسین (علیه السّلام) به او داده دست او را گرفته است. این مرد داستانهای زیادی دارد. آقای خوشوقت فرمودند او مبتلا به سرطان بود. سرطان درد ز%