مقدّمه

اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذی وَعَدَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الاُْمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ، وَیَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ، وَیَمْلاََ بِهِ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، وَیُمَکِّنَ لَهُ وَیُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنینَ

السلامُ عَلَیکَ یا بَقیّه الله مَولانا سیّدنا یابن الحسن، یابنَ فاطِمَه، یابن الحجج البالغات، یا صاحب الزّمان أغِثنی، أدرکنی، نَحنُ المُضطَرّون، نَحنُ المُنتَظِرونَ لِقدومِک

جهت تعجیل در ظهور مولا و سیّدمان، امید و پناهمان، امام زمان‌مان، و جهت رفعِ آلام و احزان از قلبِ شریفِ ایشان و رضایتِ خاطرِ ایشان صلوات ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

نثار ارواحِ پاکِ شهیدان، خصوصاً بی‌بیِ عالَم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، شهیدان کربلا، شهدای راهِ فضیلت در طولِ تاریخ، گلگون کفنانِ این سرزمین و این مرز و بوم، خاصّه مدافعانِ سرافرازِ حرم صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

جهت آمرزشِ گناهانمان، اداء دیون‌مان، برائتِ ذمّه‌های‌مان از حقوق النّاس صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

با استعانت از ذاتِ ربوبی و استمداد از ذواتِ آل عصمت علیهم السلام خصوصاً امام زمان ارواحنا فداه در ادامه‌ی بحثِ شبِ گذشته که عرض شد پروردگار عزیز در مقامِ تربیتِ ما به ما هم معارف را القاء می‌کند و هم ما را متذکّر و هوشیار می‌سازد.

اشرافِ خدای متعال

انواع نظارت‌ها که ما تحت اشراف هستیم، ما تحت نظر هستیم و همه‌ی امورِ ما موردِ توجّه است، بر اساسِ آیات سوره مبارکه «ق»، که «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ * إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ * مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»[۲]، چهار نوع نظارت در این آیات کریمه مطرح بود:

نظارتِ عددی؛ یک نظارت برای خودِ ذاتِ حق تعالی است که از شاهرگِ ما به ما نزدیک‌تر است، وسوسه‌های درون را می‌داند و بر وجودِ ما احاطه دارد، حضور دارد، نظارتِ از عمقِ جانِ ما دارد.

مرحله‌ی دوم و سوم از ناحیه‌ی یمین و از ناحیه‌ی شمال دو مأمورِ ملازم داریم که هیچگاه ما را رها نمی‌کنند، هر کجا که برویم در کنارِ ما اعمال و رفتار و افکار و اندیشه و گرایش‌ها و تعلّقاتِ ما را برداشت می‌کنند، حاصلِ شب و روزِ ما و زندگیِ ما توسّطِ آن‌ها برداشت می‌شود، کارهای خیرِ ما، حسناتِ ما، عبادت‌های ما، فضائل اخلاقیِ ما، احسانِ ما و خوبی‌های ما با ملکِ یمین؛ و سیّئات و زشتی‌ها و بدی‌ها و ظلم‌ها و گناهان‌مان با ملکِ شمال تلقّی می‌شود.

مرحله‌ی چهارم: خدای متعال برای زبانِ هر انسانی «رقیبِ عتید» قرار داده است، که حواسِ ما به گفتارمان باشد.

اما مرحله‌ی پنجم: خداوند متعال فرمود: «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ * کِرَامًا کَاتِبِینَ * یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ»[۳]، کلمه‌ی «إنَّ» تأکید است، «ل» هم تأکید است، «إنَّ عَلَیکُم»، مسلماً، مؤکداً، هر آینه، حتماً بر شما حافظین… اینجا دیگر جمع است، یک تیمی، یک لشکری، یک قشونی نامرئی بر شما مأموریّتِ حفاظتِ اطلاعاتی دارند، «یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ»، آن‌ها همه‌ی آنچه که شما انجام می‌دهید می‌دانند، «یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ».

این پنج مرحله اشرافِ خدای متعال، علمِ الهی، مأموریتِ ویژه‌ی دو ملک، مأموریّتِ خاصّ ملکِ زبان، بعد هم تیم یا گروه یا قشونی که تک تکِ ما را احاطه کرده‌اند و دوری ما را گرفته‌اند و هر کاری که ما انجام می‌دهیم آن‌ها می‌دانند، لکن این قشون، این تیم حفاظت اطلاعاتی پروردگار متعال کرام هستند، صبور هستند، شرح صدر دارند، بزرگ و بزرگوار هستند، کاری به کارِ ما ندارند، آن‌ها در حالِ سامان دادن به پرونده‌ی ما هستند، ولی مأموریّتِ عذابِ ما را ندارند، مأموریّتِ رسواییِ ما را ندارند، هیچ به روی ما نمی‌آورند، سر و صدا راه نمی‌اندازند، کرام هستند، لکن در کرام بودنشان کاتب هستند و می‌دانند، خبر دارند.

برای توجّهِ ما به این امور، به استنادِ این آیاتِ کریمه ما باید یک تنبّهی، یک تذکّری، یک هوشیاری پیدا کنیم.

بنای زندگانی امام جعفر صادق علیه السلام

حضرات ائمه معصومین سلام الله علیهم أجمعین که ترجمان قرآن کریم هستند، بلکه قرآن ناطق هستند، خودِ قرآن هستند، هم قرآن هستند و هم بیانِ قرآن هستند، تفسیرِ قرآن هستند، تأویلِ قرآن هستند، باطنِ قرآن هستند، یک حدیث که با این آیات کریمه تناسب دارد از وجود مبارک کشّاف حقائق، امام به حق ناطق، حضرت امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام است که از حضرت سوال می‌کنند: «لماذا بنیت امرک یابن رسول الله»، ای پسرِ پیامبر! شما که زندگی می‌کنید و در زندگی برنامه‌ها اجراء می‌کنید، این فضای زندگیِ شما، این روشِ شما، این سبکِ زندگیِ شما، این قیام و قعودِ شما، این حبّ و بغضِ شما بر چه اساسی است؟ چه اموری مبنای زندگیِ شماست؟ هر کسی بر اساسِ یک عقیده‌ای، بر اساسِ یک هدفی، بر اساسِ یک باوری کار می‌کند…

یک سیل آمد، گروهی آواره شدند، گروهی بی‌خانه و بی‌خانمان شدند، عدّه‌ای از جاهای مختلفِ کشور از این جوان‌های جهادی ما، از دانشجویانِ ما، از طلبه‌های حوزه‌های علمیّه‌ی ما، از علمای ما، از شخصیّت‌های لشکری و کشوریِ ما، نیروهای مسلّحِ ما، سپاهِ ما، ارتشِ ما، رفتند و در آنجا کارهایی که در عمرِ خود انجام نداده بودند انجام دادند، عملگی کردند، گِل‌کاری کردند، گِلِ خانه‌ها را با چه عشقی بیرون کردند…

این کار یک مبنا می‌خواهد، این کار یک باور می‌خواهد، یکی از اموری که باعث شد جماعتی در این حرکتِ خداپسند شرکت کنند این بود که اعتقاد به عالَمِ آخرت دارند و دیگر اینکه دستور خدای متعال است، «تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوى وَلا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ»[۴]، دستورِ ائمه‌ی اطهار سلام الله علیهم أجمعین است، «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»[۵]، وجود مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که اگر فریاد مسلمانی بلند بشود، بیچاره باشد، دادخواهی کند، کمک بخواهد و مسلمانی به دادِ او نرسد مسلمان نیست، برای اینکه در محضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مسلمان به حساب بیاییم، برای اینکه «مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ ۖ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ»[۶]، کاری برای خدای متعال کرده باشیم تا باقی بماند، عدّه‌ای رفتند و عدّه‌ای هم ستادی کار کردند، مردم را تشویق کردند، کمک جمع کردند، این بر مبنای یک تفکّر است، یک بینش است، یک بصیرت است، یک اعتقاد است، و این کارها با یک دستوری انجام می‌شود…

امام صادق سلام الله علیه که در زندگی حوزه‌ی علمیّه تأسیس فرمودند، حوزه‌ی علمیّه‌ای تکمیل فرمودند، چهار هزار دانشمند تربیت کردند، شب‌ها بلند می‌شدند و انبانی را روی دوش خودشان می‌گذاشتند و خانه به خانه به این افرادِ بی‌بضاعتی که درآمدی نداشتند… برای این‌ها آذوقه‌ی مخفیانه می‌بردند، این امام صادق علیه السلام که در بُعدِ فرهنگی پرچمدار است، در بُعدِ دادرسی یگانه‌ی زمانِ خودشان هستند، در بُعدِ عبودیّت، در بُعدِ مناجات در زمانِ خودشان بی‌مثال هستند، تا آنجا که وجود مقدّسِ ایشان آیه‌ی کریمه «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین»[۷] را می‌خوانند تکرار می‌کنند تا مدهوش می‌شوند، وقتی علّت را جویا می‌شوند می‌فرمایند آنقدر تکرار کردم تا از خودِ خدای متعال شنیدم، چون قرآن کریم کلام الله است، وقتی ما قرآن کریم را می‌خوانیم حرفِ خودمان نیست، قرآن کریم حرفِ خدای متعال است، یک وقت من حرفِ خدای متعال را می‌گویم، یک وقت آنقدر قرب پیدا می‌کنم که خودِ خدای متعال می‌گوید و من زبانِ خدای متعال می‌شوم، لسان الله می‌شوم، صدای او از زبانِ من منعکس می‌شود…

از این امام صادق علیه السلام با این ابعادِ برجسته در زندگیِ عرشی‌شان سوال می‌کنند که شما بر چه اساسی این نوع زندگی می‌کنید و سبکِ زندگیِ شما این است؟

حضرت فرمودند: من این برنامه‌ها و روش و متدی که در زندگیِ خودم دارم به چهار اصل اعتقاد دارم و بر اساسِ این چهار اصل برنامه‌های زندگیِ من مترتب است.

خدای متعال را باور کنیم

یک: «علمت أن الله عز وجل مطلع علی فاستحییت»[۸]، دانستم، باور کردم، قبول کردم، پذیرفتم، به این واقعیّت رسیدم که خدای متعال بر من مطّلع است، نمی‌توانم کاری بدون اطلاع خدای متعال انجام بدهم، خدای متعال از خلوت‌های من اطلاع دارد، از نیّت‌های من خبر دارد، از نجواهای من باخبر است، از ظاهر و باطن من خبر دارد، خدای متعال حضور دارد و علم دارد، چون من این مبنا را پذیرفته‌ام لذا هیچ وقت نمی‌توانم در حضور او و اطلاع او کاری کنم که مورد رضایتِ او نباشد.

این حیاء چه نعمتی است، چه گوهری است، چه سرمایه‌ای است، ائمه‌ی ما حیاء داشتند، از خدای متعال شرم می‌کردند کاری کنند که خدای متعال دوست نداشته باشد، چون در محضر خدای متعال هستند، چون با خدای متعال هستند، چون سرِ سفره‌ی خدای متعال هستند، چون در مملکت خدای متعال هستند، چون تحت حفاظت خدای متعال هستند، چون مورد لطف خدای متعال هستند، چون دم به دم از خدای متعال وجود می‌گیرند، چطور می‌شود که انسان اصلِ خود را، ایجاد کننده‌ی خود را، روزی دهنده‌ی خود را، محافظِ خود را، نگه دارنده‌ی خود را باور کند و در محضر او کاری کند که او اجازه نداده است؟

انسان حیاء می‌کند! انسان یک خوبی در عمرِ خود از کسی دیده باشد بخاطرِ آن یک خوبی یک عمر ملاحظه‌ی آن فرد را می‌کند، هرگز با او رو در رو قرار نمی‌گیرد و می‌گوید من نمک‌گیرِ او هستم و کاری نمی‌کنم که او ناراحت بشود؛ اولین مسئله‌ای که کنترل کننده است، بازدارنده است، سازنده است، انسان را در مسیرِ خوبی‌ها قرار می‌دهد و از بدی‌ها نگه می‌دارد شرم از خدای متعال است و شرم از خدای متعال فرع بر این است که ما خدای متعال را آگاه و مطّلع بدانیم.

رزق به دست خدای متعال است

دوم: فرمودند: «علمت أن رزقی لا یأکله غیری فاطمأننت»، نه تنها به علم خدای متعال باور و عقیده دارم بلکه به رزّاقیّت خدای متعال عقیده و باور دارم، نمی‌شود خدای متعال کسی را بیافریند و در وجودِ او نیازی قرار بدهد و برای رفعِ نیازِ او امری را منظور نفرماید.

خدایی که از نطفه بچّه می‌آفریند، وقتی بنا می‌شود این بچّه به این عالَم بیاید، قبل از آنکه بچّه بیاید… بچّه‌ای که وقتی می‌آید دندان ندارد، دست و پا ندارد، نمی‌تواند برنامه ریزی کند، خدای متعال شیر مادر را قبل از آمدنِ خودِ بچّه برای او آماده کرده است، دلِ مادر را آماده کرده است، این تنها در موردِ بچّه نیست، «یا رازق الطفل الصغیر یا راحم الشیخ الکبیر»، خدای متعال هم به کودکان و اطفال نظر دارد، آن‌ها بی دست و پا هستند و خدای متعال حمایت می‌کند و به این‌ها رزق می‌دهد، و هم به همه‌ی موجودات، این پرنده‌ها هیچ انبار و سیلویی ندارند، یک جایگاهی که دانه جمع کنند ندارند ولی مگر حیوانات می‌میرند؟ این‌ها زندگی می‌کنند، روزیِ این‌ها از کجا می‌آید؟ خدای متعال رزّاق است و روزی پرندگان را می‌دهد، کرم‌های داخلِ این باتلاق‌ها و این‌ها، مگر خدای متعال به این‌ها روزی نمی‌دهد؟ مگر عقرب روزی نمی‌برد؟ مگر مار روزی نمی‌برد؟

«وَ مَا مِن دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا ۚ  کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ»[۹]، صریحِ آیه‌ی قرآن کریم است، خدای متعال بطور شفّاف و بی‌پرده مطلبی را به ما فرموده است تا اینکه ما دزدی نکنیم، رشوه نگیریم، رانت نخوریم، رباخور نشویم، خودفروشی نکنیم، ذلّتِ خودمان را با دستِ خودمان رقم نزنیم، عزیز زندگی کنیم، سربلند زندگی کنیم، استقلال خودمان را بخاطرِ تحریم از دست ندهیم، خدای متعال با شفّافیّت می‌فرماید هیچ جنبنده‌ای نیست مگر اینکه روزیِ او به عهده‌ی خدای متعال است، خدای متعال به عهده گرفته است که رزقِ او را بدهد.

بر همین مبنا بود انبیاء علیهم السلام بر علیه طاغوت‌ها قیام کردند، انبیاء ثروتمند نبودند، انبیاء علیهم السلام جزوِ افرادی که تمکّنِ زیادی داشته باشند نبودند، غالبِ انبیاء از قشرِ پایینِ جامعه بودند ولی نمی‌ترسیدند که اگر قیام کردیم این فرعون‌ها، این مستکبرین نانِ ما را آجر می‌کنند یا نمی‌گذارند ما در زندگی به نوایی برسیم، هیچ زمانی این ملاحظه را نکردند.

وقتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قیام کردند برده‌ها به او گرایش پیدا کردند، پابرهنه‌ها به او ایمان آوردند ولی آیا ملاحظه‌ی ابوسفیان‌ها را کرد که اگر این کار را کنیم آن‌ها ما را تحریم می‌کنند یا فرزندانِ ما گرسنه می‌مانند؟ ابداً اینطور نبود.

«وَ مَا مِن دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا ۚ  کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ»، خدای متعال در یک برنامه‌ای در کتاب مبین همه‌ی این‌ها را با نام و نشان ثبت کرده است، مقدارِ روزی‌شان را هم خودِ خدای متعال معیّن فرموده است.

خدای متعال در یک آیه‌ی دیگری مجدداً خیلی روشن صحبت می‌کنند که یک انسانِ مادّیِ بی‌ایمان یا ضعیف‌الایمان به کفّار و بیگانگان نچسبد یا به دنبالِ رانت و بدبختی‌ها برود و به مردم ظلم کند، خدای عزیز فرمودند: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ»[۱۰]، این در خصوصِ انسان‌هاست، ما بین بندگانمان معیشت‌شان را تقسیم کردیم، یکی زیاد دارد و یکی کم دارد، خودِ ما تقسیم کرده‌ایم، امتحان می‌کنیم، یک نفر را با ثروت امتحان می‌کنیم و یک نفر را با فقر امتحان می‌کنیم، یک نفر را با زیبایی امتحان می‌کنیم و یک نفر را با نازیبایی امتحان می‌کنیم، این عالَم کلاسِ امتحان است، در حالِ امتحانِ همه هستیم، «نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ».

یک آیه‌ی دیگر هم در سوره مبارکه ذاریات است، خدای متعال می‌فرماید: «وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ»[۱۱]، رزقِ شما، روزیِ شما در آسمان است، نه تنها رزقِ شما را در آسمان در خزائنِ خودمان داریم بلکه به شما گفته‌ایم «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»[۱۲]، اگر شما بخواهید من به شما می‌دهم، وقتی من به شما چنین قولی می‌دهم، شما سائل باشید و گدای درِ خانه‌ی من باشید من شما را ناامید نمی‌کنم، به اعتبارِ سیلوهایی نیست که این‌ها موشک بزنند و شما را نابود کنند و ارزاقِ عمومی را هم از بین ببرند، به این اعتبار نیست، جایی که ما رزقِ شما را در آنجا داریم هیچ بمب و موشک و گلوله‌ای به آنجا اصابت نمی‌کند، در خزائن خدای متعال است، «وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ»، هم رزقِ معیشتیِ شما در آسمان است، هم وقتی به شما وعده داده‌ایم داریم که وعده داده‌ایم، اگر نداشتیم با قرص بودن و اطمینان نمی‌گفتیم از ما بخواهید.

این دعای شریف افتتاح چه دعایی است، این دعا برای امام زمان ارواحنا فداه است، حضرت مهدی ارواحنا فداه در توقیع شریف‌شان دستور دادند که شیعیانِ ما این دعا را هر شب ماه مبارک رمضان بخوانند، یک جمله از این دعای افتتاح که دعایی است بس دلنشین، بس دل انگیز، بس عاطفی، بس عرفانی، یک جمله‌ی این دعا این است: «لَا تَزِیدُهُ کَثْرَهُ الْعَطَاءِ إِلَّا جُوداً وَ کَرَماً»[۱۳]، خدای متعال هرچه زیادتر می‌دهد کَرَمِ او زیادتر می‌شود، اینطور نیست که خدای متعال با احسانِ خود یا با رزق دادنِ خود کم بیاورد یا خسته بشود و یا بگوید این‌ها چقدر پررو هستند و چقدر به آن‌ها بدهم، نه! «لَا تَزِیدُهُ کَثْرَهُ الْعَطَاءِ إِلَّا جُوداً وَ کَرَماً»، این زیادیِ عطاء و بخشش خدای متعال بر لطف و احسانِ او می‌افزاید، هر چه مصرف می‌کند چشمه بیشتر می‌جوشد، همّتِ شما کم است و کم می‌خواهید، وگرنه خدای متعال زیاد دارد و دوست هم دارد که شما از او زیاد بخواهید.

«وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ»، هم رزقِ شما در آسمان است، هم آنچه را که ما گفتیم از ما بخواهید و به شما وعده می‌دهیم داریم و ما ندار نیستیم، از دارایی که در آسمان برای شما ذخیره کرده‌ایم به شما می‌دهیم.

در ادامه‌ی آیه می‌فرماید: «فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ»[۱۴]، خدای متعال قسم یاد می‌کند تا خیالِ شما راحت باشد، نگرانِ آینده نباشید، شما کارِ خودتان را انجام بدهید او هم کارِ خود را می‌کند…

تو بندگی چو غلامان به شرطِ مزد نکن    که خواجه خود روشِ بنده پروری داند

«وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ * فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ»، قسم به پروردگارِ آسمان… «إنَّهُ» این ضمیر به رزق بر می‌گردد، رزقِ شما، آفریده‌های من که محتاجِ این رزق هستید این حق است ولی با چه مثلی بگویم تا شما باور کنید؟ شما با همدیگر حرف می‌زنید، در خانواده با یکدیگر گپ می‌زنید، سخنوری در جمع شما می‌آید و با شما صحبت می‌کند، آیا این تکلّمِ ما، سخنوریِ ما، ایرادِ گفتار در جمعِ شما ذهنِ ما را خالی می‌کند و مطلبِ ما دیگر تمام می‌شود؟ یا نه؟ آن چه که گفتیم سهمِ شما بود و صد جای دیگر هم می‌توانم بروم و همین‌ها را بگویم؟ با گفتن و مصرف کردنِ علم، با مصرف کردنِ محبّت، با مصرف کردنِ معنویّت معرفت تمام نمی‌شود، همانگونه که حرف زدنِ شما علمِ شما را تمام نمی‌کند، ذهنِ شما را خالی نمی‌کند، مطلب شما را خالی نمی‌کند، ما هم که به شما رزق می‌دهیم مثلِ حرف زدنِ شماست، روزی دادن مخزنِ ما را خالی نمی‌کند، همانطور که حرف زدنِ شما مخزنِ معلوماتِ شما را خالی نمی‌کند روزی دادنِ ما هم خزائنِ ما را خالی نمی‌کند، «فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ».

دنیا فشار آورده است که این اعتقادات را از ما بگیرد، برای اینکه ما را بترسانند و بر سرِ ما بزنند، برای اینکه ناموسِ ما را بگیرند، برای اینکه استقلالِ ما را بگیرند، برای اینکه قراردادهای ننگین را به هر کیفیّتی ببندند، برای اینکه ما را بترسانند تا امضاء بدهند و مملکت فروشی کنند این چیزها را مسخره می‌دانند، قرآن کریم هم اصرار دارد که به بندگان خدای متعال حقیقت را بقبولاند که روزیِ شما به دستِ خدای متعال است و حساب برای دیگری باز نکنید، برای خدای متعال حساب باز کنید، «فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ».

سفارشی از آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در باب وسعت رزق

یک آیه‌ی دیگر هم در مورد رزق بخوانم که از سفارشاتِ مرحوم آیت الله آقا شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی سالکِ عارفِ واصلِ ره‌یافته‌ی مقبولِ نزدِ عرشیان است.

این را هم در کتاب «الکلام یجر الکلام» مرحوم آیت الله حاج سید احمد زنجانی که از فقهای قم بود و مورد اعتماد همه‌ی مراجع تقلید بود و عمامه‌گذاریِ بنده با دستِ ایشان بوده است، ایشان انسانِ بسیار مقدّسی بود، مرحوم علامه طباطبایی در نماز ایشان شرکت می‌کردند، خودِ امام هم در نماز ایشان شرکت می‌کردند، این آیت الله آقا سید احمد زنجانی دوستِ امام بوده است، دوست دورانِ جوانی و طلبگی، با یکدیگر به مشهد رفته‌اند، علاوه بر اینکه مرحوم آقا سیّد احمد در کتاب «الکلام» نقل کرده‌اند خودِ بنده هم این مطلب را از آیت الله بهجت هم شنیدم و ایشان هم همین نقل را داشتند.

مرحوم امام به حاج شیخ حسنعلی نخودکی گفته بودند که ما به محضرِ شما آمده‌ایم که به ما علمِ کیمیا یاد بدهی… این علمی است که اگر کسی آن را بدست بیاورد می‌تواند با یک فرمولی مس را طلا کند، خاک را طلا کند…

آقای بهجت فرمودند: استادِ ما کیمیا می‌دانست، منظورِ ایشان مرحوم آیت الحق آقا میرزا علی آقای قاضی بود، در ادامه می‌فرمودند که ولی ایشان دوست نداشتند که ما به دنبالِ کیمیا برویم، دوست داشتند که ما به دنبالِ بندگی برویم، می‌فرمودند: کیمیا چیست؟ به دنبالِ بندگیِ خدای متعال بروید…

امام به ایشان گفته بودند ما نزدِ شما آمده‌ایم که شما این علم را به ما بدهید، آقا شیخ حسنعلی فرموده بودند می‌دهم اما شرطِ آن این است که برای امورِ دنیا از آن استفاده نکنید، امام فرموده بودند: پس اینطور به چه دردی می‌خورد؟ من این قول را به شما نمی‌دهم!

آقا شیخ حسنعلی فرموده بودند: حال که صداقت داری من این علم را به شما نمی‌دهم اما یک چیزی به شما می‌دهم که از کیمیا بهتر است، بعد از هر نماز واجب سه مرتبه سوره مبارکه توحید را بخوانید، سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید و سه مرتبه هم این آیه‌ی کریمه که نیمی از یک آیه و تمامِ یک آیه‌ی بعدی است بخوانید.

سوره مبارکه طلاق «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»[۱۵]، سه مرتبه هم این آیه‌ی کریمه را بخوان.

ترجمه‌ی این آیه چیست؟ هر کسی تقوا داشته باشد خدای متعال درهای بسته را به روی او باز می‌کند، بن بستی در زندگی نمی‌بیند، خدای متعال برای او محل خروج قرار می‌دهد، هیچ مانعی او را متوقّف نمی‌کند.

یکی از آثارِ تقوا باز کردنِ گره‌هاست، هر کسی تقوا دارد گره‌ی او را خدای متعال باز می‌کند.

از جایی که پیش‌بینی نکرده است، از مسیری که روی آن حساب باز نکرده است خدای متعال رزقِ او را می‌دهد.

در ادامه هم یک فرمولِ کلّیِ آرامبخش است، «وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»… گویا ما باور نداریم خدای متعال خیلی نسبت به ما مهربان است، هر کسی به من وکالت بدهد، به من توکّل کند، توکّل کند یعنی چه؟ یعنی خود و کارِ خود را به من واگذار کند، من برای او کم نمی‌گذارم… «وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»

خدای متعال ما را بس است، ما نیازی به اروپا و امریکا و فجّار و فسّاق نداریم، ما به این گردن کلفت‌ها نیازی نداریم، خدای متعال را نشناختیم، تقوا نداشتیم که اینطور گرفتار شدیم وگرنه این گرفتاری‌ها برای ما پیش نمی‌آمد، «وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ »، خدای متعال بر کارِ خود مسلّط است، خدای متعال در چیزی که اراده کند نمی‌ماند، «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»، خدای متعال برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است، این برنامه‌ریزی‌ها همه به دستِ خودِ خدای متعال است، مدیر اوست، مدبّر اوست، خالق اوست، رَبّ اوست، اله هم اوست، به سراغ خدای متعال بروید، به هر کسی غیر از خدای متعال تکیه کنید می‌افتید، تکیه به جلال خدای متعال، تکیه به قدرتِ خدای متعال، تکیه به رحمتِ خدای متعال، تکیه به حکمتِ خدای متعال داشته باشید تا خدای متعال هوای شما را داشته باشد، هیچ کسی جای خدای متعال را برای شما نمی‌گیرد ولی خدای متعال جای همه را برای شما می‌گیرد.

«یا مَنْ یَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْهُ شَیْ ءٌ»[۱۶]، ای خدایی که تو برای ما نسبت به همه چیز کافی هستی و کفایت می‌کنی ولی هیچ کس ما را از تو بی‌نیاز نمی‌کند، تو ما را از همه بی‌نیاز می‌کنی ولی هیچ کسی ما را از تو بی‌نیاز نمی‌کند.

همچنین خدایی داریم!

و این آیات کریمه می‌خواهد ما را الهی کند، می‌خواهد ما را سرافراز کند، می‌خواهد ما را با عزّت نفس، می‌خواهد ما را با اقتدارِ روحی… «ما می‌توانیم» چون خدا داریم، این روحیه‌ی «ما می‌توانیم» است، ولی غرب‌گراها، رفاه‌زده‌ها، وابسته‌ها فکرِ مقدّسِ شما را ندارند و ذلّت‌پذیری برای آن‌ها آسان است.

این‌ها که ما می‌گوییم حرفی نیست که ما بزنیم، انقلاب کردیم، سیلوهای ما در دوران جنگ خالی بود، چه کسی ما را اداره کرد؟ ما حتّی یک موشک هم نداشتیم، آن‌ها هزاران هزار موشک داشتند، چه کسی ما را پیروز کرد؟

برای ما علاوه بر اینکه وحی است تجربه است، عقل است، این‌ها را باور کنید.

روضه‌ی وداع امام حسین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَهِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَهِ

بجز حسین مرا در جهان پناهی نیست…

کشتیِ نجاتِ امام حسین علیه السلام از پسِ هر طوفانی بر می‌آید، هر گرفتاری بیاد و کربلایی بشود، بیاید و عاشورایی بشود، بیاید و حسینی بشود، «إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینَهُ النَّجاهِ»[۱۷]، امام حسین علیه السلام هم کشتی است و شما را از امواجِ سهمگینِ سختی‌ها به ساحلِ نجات می‌رساند و هم چراغِ هدایت است و راهِ شما را روشن می‌کند، شما را از سرگردانی نجات می‌دهد، به شما آدرس می‌دهد، آدرسِ خدای متعال، آدرسِ عزّت، آدرسِ کرامت…

همه‌ی مصائبِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام سخت است اما مصیبتِ عطش جایگاهِ خود را داد، حضرات اهل بیت علیهم السلام از جانب امام حسین علیه السلام مأمور بودند تا صدای آن‌ها به گریه بلند نشود، امام حسین علیه السلام با این‌ها خداحافظی کرد، دیگر امیدِ این‌ها ناامید بود، نازدانه آمد، أبَتاه… آیا می‌روی و دیگر نمی‌آیی؟… «أستَسلمتَ لِلمَوت؟»… بابا! دیگر تسلیمِ مرگ شده‌ای؟… حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام فرمودند: دخترم! چگونه تسلیمِ مرگ نشود کسی که همه کَسِ او را کشته‌اند و هیچ یار و یاوری ندارد؟…

با اینکه امام حسین علیه السلام فرمایشی کردند که امیدِ این دختر ناامید شد ولی به جبهه رفت، اهل بیت علیهم السلام در خیمه دورِ حضرت زینب سلام الله علیها را گرفته بودند… ناگهان دیدند صدای صیحه‌ی ذوالجناح می‌آید… فکر کردند که امام حسین علیه السلام یک مرتبه‌ی دیگر هم آمده‌اند تا این بزرگواران را ببیند… این کبوترانِ پَر شکسته‌ی حرم سراسیمه از خیمه بیرون آمدند… اما وقتی چشمِ آن‌ها به ذوالجناح افتاد دیدند زین واژگون شده است… یالِ این حیوان خونین است… مدام سرِ خود را به زمین می‌زند… دورِ این حیوان را گرفتند… هر یک به زبانی سخن گفت… اما همان نازدانه‌ای که پدرِ خود را بدرقه کرد گفت: ای مرکبِ پدرم! معلوم است که پدرم را کشته‌اند… اما به من بگو آیا پدرِ مرا سیراب کردند؟… پدرم زمانِ خداحافظی تشنه بود… آیا به او آب دادند؟… یا او را با لبِ تشنه کشتند؟…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

خدایا! تو را به سوزِ دلِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام قسم می‌دهیم، تو را به عطش امام حسین علیه السلام و آل بیتِ ایشان قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! آقای ما را از ما راضی بفرما.

خدایا! حسرتِ دیدارِ حضرت مهدی ارواحنا فداه را بر دلِ ما مگذار.

خدایا! پرچمِ انقلاب را با دستِ با کفایتِ رهبرِ عزیزمان به صاجبِ اصلیِ این انقلاب منتقل بفرما.

خدایا! سایه‌ی پر برکتِ این بزرگوار را تا ظهور و در کنار حضرت مهدی ارواحنا فداه مستدام بدار.

خدایا! نسلِ جوانِ ما را از نظرِ اشتغال، از نظرِ دیانت، از نظرِ اخلاق، از نظرِ ازدواج… خدایا! ترحّم بفرما.

خدایا! به احترام امام حسین علیه السلام از این طوفان‌ها با سربلندی به ساحلِ عزّت و زندگی برسان.

خدایا! معیشتِ مردم را سامان عنایت بفرما.

خدایا! دستِ نفوذی‌ها را کوتاه بگردان.

خدایا! توطئه‌ی منافقین را خنثی بگردان.

خدایا! دشمنانِ ما و در رأسِ ان‌ها استکبارِ امریکا، صهیونیزم بین الملل، وهابیّتِ ننگین و خبیث را ریشه‌کَن بگردان.

خدایا! عاقبتِ امر ما را ختم به خیر بگردان.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد قسم می‌دهیم همه‌ی مریض‌ها، مریض‌های مورد نظر شفای عاجل و کامل نصیب بفرما.

خدایا! توفیقِ شکرِ نعمت‌هایی که به ما دادی را به ما مرحمت بفرما.

خدایا! امام راحل، شهدای عظیم الشّأن را مستغرق رحمتِ خودت قرار بده.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


پی نوشت:

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه ق، آیات ۱۶ تا ۱۸

[۳] سوره مبارکه انفطار، آیات ۱۰ تا ۱۲

[۴] سوره مبارکه مائده، آیه ۲ (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لا تُحِلّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهرَ الحَرامَ وَلَا الهَدیَ وَلَا القَلائِدَ وَلا آمّینَ البَیتَ الحَرامَ یَبتَغونَ فَضلًا مِن رَبِّهِم وَرِضوانًا ۚ وَإِذا حَلَلتُم فَاصطادوا ۚ وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ أَن صَدّوکُم عَنِ المَسجِدِ الحَرامِ أَن تَعتَدوا ۘ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوىٰ ۖ وَلا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ العِقابِ)

[۵] کافی، جلد ۲، صفحه ۱۶۴، حدیث ۵ (مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم)

[۶] سوره مبارکه نحل، آیه ۹۶ (مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ ۖ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ ۗ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ)

[۷] سوره مبارکه حمد، آیه ۴

[۸] الأنوار البهیه، صفحه ۱۵۵ (وقیل له علیه السلام: على ماذا بنیت أمرک، فقال: على أربعه أشیاء: علمت أن عملی لا یعمله غیری فاجتهدت، وعلمت أن الله عز وجل مطلع علی فاستحییت، وعلمت أن رزقی لا یأکله غیری فاطمأننت، وعلمت أن آخر أمری الموت فاستعددت.)

[۹] سوره مبارکه هود، آیه ۶

[۱۰] سوره مبارکه زخرف، آیه ۳۲ (أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۚ وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِیًّا ۗ وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ)

[۱۱] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۲۲

[۱۲] سوره مبارکه غافر، آیه ۶۰ (وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ)

[۱۳] دعای افتتاح

[۱۴] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۲۳

[۱۵] سوره مبارکه طلاق، آیات ۲ و ۳ (فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِّنکُمْ وَأَقِیمُوا الشَّهَادَهَ لِلَّهِ ۚ ذَٰلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَن کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا (۲) وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا (۳))

[۱۶] کافی، جلد ۲ ،صفحه ۵۶۰ (یَا مَنْ یَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْهُ شَیْ‏ءٌ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِمَّا أَنَا فِیهِ)

[۱۷] المنتخب ، طریحی، صفحه ۱۹۷ (قال رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم: …مَکتوبٌ عَن یمینِ العَرشِ: إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینَهُ النَّجاهِ)