«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

‏«وَ عَمِّرْنِی مَا کانَ عُمْرِی بِذْلَه فِی طَاعَتِک، فَإِذَا کانَ عُمْرِی مَرْتَعاً لِلشَّیطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیک قَبْلَ أنْ یسْبِقَ مَقْتُک».[۲]

مصیبت عظمای سیّد مظلومان عالم، سالار شهیدان، آموزگار آزادگان و شرفِ مجاهدان حضرت اباعبدالله الحسین صلوات الله علیه و یاران سرافراز ایشان، و محنت و اسارت حضرت زینب کبری سلام الله علیها و کاروان تبلیغی، ناموس خدا و ناموس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و ناموس آل الله را تسلیت عرض می‌کنم.

امشب بنا به قولی شب شهادت حضرت زین العابدین علی بن الحسین علیه الصلاه و السلام است.

امام زین العابدین علیه السلام امام هستند و امام هر کار فردی و خانوادگی و اجتماعی و جهانی و سیاسی و فرهنگی و عبادی که انجام می‌دهد از جانب حق تعالی مأمور است.

ملائکه تحت امر ائمه علیهم السلام هستند

همانگونه که ملائکه بر اساسِ توصیفِ قرآن کریم «لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»[۳] هستند، ملک این کرامت را دارد که قبل از آنکه خدای متعال دستور بدهد در هیچ کاری هویت و آرزویی ندارد، هویتِ ملک اتّصال به حق تعالی است و لحظه به لحظه از خدای متعال دستور می‌گیرد، ملک هیچ کاری را بدون دستور انجام نمی‌دهد و عبادِ مُکرَم هستند، هم وصفشان عبودیت است و کاری بجز بندگی ندارند و هم مورد تکریم خدای متعال قرار گرفته‌اند.

«مکرم هستند» یعنی خدای متعال این‌ها را موجود ارزشی آفریده است، یعنی خدای متعال این‌ها را همیشه تحویل گرفته است، یعنی این‌ها هیچ وقت به خودشان واگذار نیستند و رسالت خودشان را تحت اشراف مستقیم ذات ربوبی ایفاء می‌کنند.

ضمناً دوام ذکر دارند، این‌ها از عبادت خدا خستگی پیدا نمی‌کنند.

همه‌ی این مطالب در قرآن کریم در مورد ملائکه آمده است.

در مورد ائمه علیهم السلام که از ملائکه افضل هستند، ملائکه شب جمعه در طول سال، شب‌ها قدر… سیّد ملائکه جناب جبرئیل است که امینِ وحی خدای متعال است، میکائیل مأمور ارزاق است، اسرافیل مأمورِ ارواح است، عزرائیل مأمور قبض ارواح است، ملکِ موت است، و این چهار ملکِ مقرّب خدای متعال سرانِ ملائکه هستند و هر کدام از این‌ها زیرمجموعه‌ای عالمگیر دارند، محدود نیست و زیرمجموعه و قشونی نامحدود دارند. همه‌ی ملائکه با پرچمداران و رؤسای خودشان که این چهار ملک هستند، به تصریح قرآن کریم فرودگاهشان در شب قدر زمین است، «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ»،[۴] همه‌ی این‌ها به محضر مبارک حجّت خدا و خلیفه الله علی الإطلاق تشرّف پیدا می‌کنند که امروز امام زمان ارواحنا فداه هستند و قبل از آن هم آباد گرام حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف، از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تا امام حسن عسکری علیه السلام، این بزرگواران پذیرای ملائکه در عصر خودشان هستند، یعنی هیچ ملکی نیست که مأموریت سالانه‌ی خودش را به امضای حضرت ولی الله الأعظم امام زمان ارواحنا فداه نرساند.

در ارتباط با قبض روح همه‌ی بنی‌نوعِ بشر، بطور اطلاق، در روایت داریم که ملک الموت و قشونِ او، تحت نظر مستقیم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه انجام وظیفه می‌کنند، حضرت دستور می‌دهند که این شخص شیعه‌ی من است و با او رفاقت کن، با او مهربانی کن، و اگر دشمنِ خدا باشد جناب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ملک را مأمور می‌کنند که متناسب با کفر و عناد و ظلمتِ او با او برخورد کنند که جان دادنِ کافر از عذاب‌های سختِ الهی است.

قسیم النّار و الجنّه

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم در قیامت «قَسیمُ النّارِ و الجَنَه» هستند، و یکی از جهاتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم لقبِ «ابوالقاسم» دارند، برای اینکه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قاسم هستند، قسمت‌کننده‌ی بهشت و جهنّم هستند، و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نسبت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مقامِ ابوّت دارند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در دامانِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بزرگ شده‌اند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را از دوره کودکی در بسترِ خود می‌خوابانید. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در خطبه قاصعه توصیف می‌کنند و توصیفِ دل‌انگیزی هم هست که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌فرمایند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مرا روی سینه‌ی خویش می‌خواباندند و من عطر وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را استشمام می‌کردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم زمینه را برای من فراهم می‌آوردند و به دهانِ من لقمه می‌گذاشتند.

هم جسم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و هم نورِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تحت اشراف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، که فرمودند: «أَدَّبَنِی رَبِّی فَأَحْسَنَ تَأْدِیبِی وَ عَلیٌ أدِیبِی»،[۵] خدای متعال مربی من بود، مرا خوب ساخت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بهترین وضع در روح و جسم را دارند، زیرا خودِ خدای متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را از لحاظ روحی و جسمی تربیت کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم تربیت‌شده‌ی من است.

ما در روایت داریم که «اَلْآبَاءُ ثَلاَثَهٌ»[۶] ما سه نوع پدر داریم. یکی پدری است که ما از سلبِ او متولد شده‌ایم، دوم پدری که به ما دختر داده است و فرزندِ ما فرزندانِ او هم حساب می‌شوند، پدرِ عیالِ انسان حکمِ پدر را دارد. و پدری که شخصیت ما را تربیت و شکوفا کرده است.

عالمی که شاگرد خودش را به نحو احسن متدین و اخلاقی و خدمتگزار و گره‌گشا بار می‌آورد، این پدر از آن پدرِ سُلبی نزدیکتر است، پدر روحانی، پدر معنوی از آن دو پدر نافذتر است و اعتبار و ارزش او در مکتب ما بیشتر است.

وجود مقدّس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در هر سه جهت فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به حساب می‌آیند. هم از نظرِ رتبه‌ی فیض، اول نوری که خدای متعال در عالم آفرید نور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از نورِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بوجود آمده‌اند. پس وجودِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از وجودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ناشی شده است.

از نظر پدرِ همسر بودن هم، یکی از افتخاراتِ بی‌بدیلِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که زیرِ این آسمان بدیل ندارد این است که خدای متعال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را که سیّده‌ی نساء العالمین من الأولین و الآخرین هستند، زنان عالم از زمان آدم تا قیامِ قیامت زیرِ پرچم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، ایشان سیّده هستند، و سیّده النّساء أهل الجنّه هستند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها علامه بر اینکه برای بانوان سِمَتِ سیادت و رهبری و الگو بودن دارند، ایشان حجّت بر همه‌ی خلایق هستند، حتّی انبیاء سلف، خدای متعال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به آن‌ها معرّفی کرده است و همه‌ی آن‌ها محبّت و ولایتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را پذیرفته‌اند و شایسته‌ی نبوّت شدند و خدای متعال به آن‌ها نبوّت داده است، و هم ائمه‌ی ما علیهم السلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را برای خودشان الگو و حجّت می‌دانند، که از امام حسن عسکری علیه السلام روایت است که «مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر ما حجّت هستند»، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه مقامی دارند.

این دخت گرامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند «فَاطِمَهَ شَجْنَهٌ مِنِّی»[۷] یعنی هیچ چیزی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کم ندارند و مو نمی‌زنند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در تمام صفات و کمالات مظهرِ تمام‌نمای تمامِ کمالاتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند.

خدای متعال چنین بانویی را همسرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قرار داده است، عقد ایشان هم در آسمان و با حضور ملائکه منعقد شده است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که پدر عیالِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند، از این جهت هم پدر به حساب می‌آیند.

از جهت معنوی هم فرمودند: «عَلَّمَنِی أَلْفَ بَابٍ مِنَ اَلْعِلْمِ فُتِحَ لِی بِکُلِّ بَابٍ أَلْفُ بَابٍ»،[۸] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هزار بابِ علم را بر قلب من باز کردند که از هر باب هزار باب باز می‌شد.

این باب علمی که وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باز کرده‌اند، این علمِ به همه‌ی کائنات است،علم به اسماء الهی است، علم به صفات الهی است، علم به آفرینش است، علم به ملائکه است، علم به آنچه بوده و هست و خواهد بود است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همه را بر سینه‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ریخته‌اند و چیزی جا نماند است.

پس از این جهت هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معلمِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند، چون معلم هستند، از نظر ساختار شخصیتیِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه صفتِ «پدری» دارند.

چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در ابعاد مختلف نسبت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «پدر» به حساب می‌آیند و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «قسیم الجنّه و النّار» هستند، پس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ابوالقاسم هستند، این وَجهِ کُنیه‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که «ابوالقاسم» است. قاسم به معنای قسمت کننده‌ی بهشت و جهنّم است، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قسمت کننده‌ی بهشت و جهنّم هستند، ابوالقاسم هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند.

ملائکه درس‌آموختگان مکتب ولایت هستند

در این جهت همه‌ی ملائکه درس‌آموختگان مکتبِ ولایت هستند، «سَبَّحْنَا فَسَبَّحَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ»،[۹] اول اشباح ائمه‌ی ما و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تسبیح را به زبان آوردند، ملائکه به طبعِ آن‌ها یاد گرفتند که تسبیح بگویند، بعد هم دوام تسبیح‌شان… فیض از وجود نازنین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ائمه علیهم السلام است، دائماً فیضِ وجودِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرات معصومین علیهم السلام به ملائکه افاضه می‌شود، لذا آن‌ها تسبیح و تقدیس می‌کنند، که خودشان هم به خدای متعال عرضه داشتند که «وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ».[۱۰]

اَلْإِسْلاَمُ یَعْلُو وَ لاَ یُعْلَى عَلَیْهِ

حال وجود نازنین امام زین العابدین سلام الله علیه امام هستند، یعنی از ملائکه برتر و افضل هستند، گوهرِ امامتِ ائمه ما علیهم السلام نه تحت سلطه‌ی ظالم و طاغوت و فرعونی قرار می‌گیرد، همیشه «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»،[۱۱] نه تنها امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یدالله هستند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هم یدالله هستند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم یدالله هستند، امام زین العابدین صلوات الله علیه هم یدالله هستند، «اَلْإِسْلاَمُ یَعْلُو وَ لاَ یُعْلَى عَلَیْهِ»،[۱۲] همیشه اسلام مانند آفتاب می‌ماند، آفتاب هیچ وقت زیر پا نمی‌ماند، اگر کسی بخواهد آفتاب را لگد کند درواقع خود را به حماقت زده است و فکر می‌کند می‌تواند آفتاب را زیر پا بگذارد، همیشه آفتاب بالاست و چیزی بر نور آفتاب قرار نمی‌گیرد.

لذا در مقام نبوّت، در مقام امامت، هیچ پیغمبری مغلوبِ هیچ قدرتی قرار نگرفته است و هیچ امامی در هیچ جبهه‌ای شکست نخورده است، یعنی امکان ندارد کسی بتواند علم را مغلوب کند، اصلاً چطور کسی می‌تواند علم را مغلوب کند؟ مثلاً آیا می‌شود کسی با علم دشمن باشد و بخواهد ریاضیات و طب و کیهان‌شناسی و اصول و فقه و اصولِ فهمِ قرآن کریم را مغلوب کند؟ اصلاً مگر چنین چیزی امکان دارد؟ این‌ها چیزی نیست که انسان بتواند با نیزه و شمشیر بزند، علم نه در معرض شمیر است، نه در معرض نیزه است، نه می‌توان به آن تیراندازی کرد، اصلاً چطور می‌شود علم را زد؟

مقام نبوّت و امامت مقامِ «لا یُرَی» است، کسی نمی‌تواند آن را ببیند، محیط است و کسی نمی‌تواند به آن احاطه پیدا کند که به آن لطمه بزند.

آنچه در انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام هست، مقابله‌ی جسم مبارکشان با طاغوت‌هاست، و قطعه قطعه شدنِ جسم هیچ ضربه‌ای به مسئله‌ی امامت و ولایت نمی‌زند، چون مظهرِ حیّ لا یَموت است.

خدای متعال به بندگان بهشتی خود نامه می‌نویسد، خدای متعال با بندگان بهشتی هم مکاتبه دارد، هم معاشره دارد، هم مکالمه دارد. انسانِ بهشتی هم کلیم خداست، هم خلیلِ خداست، هم حبیبِ خداست و هم مخاطبِ خدا با کتابت است.

تیترِ نامه‌ای که خدای متعال به بندگان مقرّب و موفق خود در بهشت می‌نویسد این است: «مِنَ الحَیّ الّذی لَا یَمُوت إلَی الحَیّ الَّذی لَا یَمُوت»، از خدایی که حَی است و مرگ ندارد به بنده‌ای که حیات پیدا کرده است و دیگر نمی‌میرد. بندگان خدا مظهرِ «حَیّ لَا یَمُوت» هستند.

پس حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در این بُعد، هرگز در جبهه‌ی امامت و علم و معنویت خود… نه این اراذل اوباش آن را می‌دیدند تا بخواهند آسیبی برسند، نه در دسترسِ آن‌ها قرار می‌گیرد، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مظهرِ اسم الهی هستند، خدای متعال اسم اعظم خدای متعال هستند، امام اسمِ اعظمِ خدای متعال است.

بر دریای بیکرانِ امام سجّاد سلام الله علیه

این نکاتی بود که خواستیم امشب در مورد نبوّت و امامت به محضر دوستان عزیزمان تقدیم بداریم.

اما در مسئله‌ی بُعدِ مُلکی و آموزه‌هایی که از حضرت سجّاد سلام الله علیه داریم، چند نکته به خدمت شما عرض می‌کنم.

یک مسئله، مسئله‌ی امامتِ حضرت زین العابدین صلوات الله علیه است، که این لقبِ زین العابدین و سیّد السّاجدین و ذوالثَّفِنات است. این سه عنوان مربوط به شدّت عبادت حضرت امام سجّاد علیه الصلاه و السلام است که امام سجاد علیه السلام از نظر شب زنده داری و کثرت نماز و مناجات و طول سجده طوری هستند که در روز قیامت رقیب ندارند. وقتی خداوند متعال روز قیامت در میان اولین و آخرین ندا می‌دهند «أینَ زینُ العَابِدین؟» زین العابدین کجاست؟ در میانِ صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و امامان و اوصیای پیامبر، تنها کسی که مخاطبِ این خطاب است و قیام می‌کند حضرت علی بن الحسین امام سجّاد صلوات الله علیه هستند.

امام سجّاد علیه السلام زین العابدین هستند، یعنی امام زین العابدین به تمام عبادت‌کنندگان، نمازگزاران، اهل رکوع، اهل سجده، اهل ذکر، اهل خشوع و اهل حضور آراستگی داده‌اند، همه با اتّصال به حضرت سجّاد صلوات الله علیه همه مزیّن می‌شوند.

بر حسبِ آنچه از این حدیث استفاده می‌شود، اگر عبادت ما روز قیامت به حساب بیاید، باید یک شباهتی به حضرت زین العابدین علیه الصلاه و السلام داشته باشد.

امام سجّاد علیه السلام سیّد السّاجدین هستند، برای اینکه سجده‌های امام سجّاد علیه الصلاه و السلام منحصر به فرد بوده است، هم از نظر کیفیتِ سجده، که نهایتِ فناء را داشتند، امام سجّاد علیه السلام در حالتِ سجده خودشان نبودند، بکلّی خودشان را باخته بودند، همه‌ی ایشان خدا بود، چیزی از امام زین العابدین باقی نمانده بود، حضرت سجّاد علیه السلام فناء در ذات الهی بودند، امام سجّاد علیه السلام هم از نظر کیفیت سجده، سجده‌ی حضرت فناء بود، و هم از نظرِ کمّیتِ سجده، سجده‌های بسیار طولانی از امام سجّاد علیه السلام نقل شده است. از این جهت حضرت سجّاد علیه السلام سیّد اهل سجده هستند.

می‌دانید که سجده نزدیکترین حالتِ بنده به خدای متعال است.

خودِ خدای متعال در آخرین آیه سوره مبارکه «خلق» اعلان کرده است که اگر خواستی به من نزدیک بشوی بر من سجده کن، (آخرین آیه‌ی سوره مبارکه خلق، سجده‌ی واجب دارد)، آدم با سجده بالا می‌رود، از نظر ظاهری پایین می‌آید، هر اندازه که خودت را در محضر خدای متعال پایین بیاوری خدای متعال تو را بالا می‌برد، و هر کسی تکبّر داشته باشد و از روی أنانیّت و تکبّر نماز نخواند یا نماز خود را خفیف کند، خدای متعال او را پایین می‌آورد، هر کسی که بخواهد خود را بزرگ کند خدای متعال او را کوچک می‌کند، ولی هر کسی خودش را در برابر خدا کوچک کرده است خدای متعال او را بزرگ کرده است.

امام سجّاد علیه السلام سیادت و ریاست و ولایت دارند، و کسانی که توفیقِ سجده‌های کیفی و کمّی دارند.

«ذوالثَّفِنات» برای این بود که هم زانوان حضرت سجّاد علیه السلام از کثرت سجده پینه می‌بست، هم پیشانی مبارک ایشان، پینه‌ها آنچنان شدید بود که قیچی می‌کردند، از این جهت «ذوالثَّفِنات» گفته شده است.

یکی از ویژگی‌های امام سجّاد علیه السلام گریه‌های ایشان بود.

گریه بر هر درد بی‌درمان دواست، در دعایی از امام زین العابدین صلوات الله علیه که دعای ابوحمزه نامیده می‌شود، آنجا ما از خدای متعال کمک می‌خواهیم «وَأَعِنِّى بِالْبُکاءِ عَلَى نَفْسِى»، خدایا! مرا کمک کن که به حالِ خودم گریه کنم.

به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه عرض کردند که چرا شما اینقدر گریه می‌کنید؟ چرا شما اینقدر خوف و خشیّت دارید؟ مگر شما در روز قیامت در امان نیستید؟ این آیاتی که در سوره مبارکه انسان آمده است، «وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّهً وَحَرِیرًا»،[۱۳] این آیه در شأن حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و دودمان ایشان است، خدای متعال وعده‌ی قطعی داده است که شما اهل بهشت هستید، پس چرا شما اینطور گریه می‌کنید؟

حضرت فرمودند: خدای متعال آن مقامات را به کسانی می‌دهد که اینجا اهلِ گریه باشند.

سه چشمی که در روز قیامت گریان نیستند

درواقع خوفِ اینجا، امنیتِ آنجاست، گریه‌ی اینجا، شادابیِ آنجاست، کسانی که اینجا گریه‌ی از خشیّت و خوف خدا دارند و از گناهانِ خودشان اشک می‌ریزند، بارانِ اشک در خلوت‌ها صورتشان را سیراب می‌کند، این‌ها روز قیامت اهل گریه نیستند، «کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَهٌ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ إِلاَّ ثَلاَثَ»،[۱۴] روز قیامت همه‌ی چشم‌ها گریان است، مگر سه چشم، اول: «عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ» چشمی که از خشیت خدا اشک داشته باشد، دوم چشمی که برای رضای خدا بی‌خوابی بکشد… اگر قصدِ این پرستارها خدای متعال باشد و برای طاعتِ خدا پرستاری کنند، این‌ها روز قیامت سربلندی و خوشحالی دارند، عمده آن نیّت است، ما غفلت می‌کنیم، خیلی خدمت‌ها می‌کنیم، خیلی کارهای خوب می‌کنیم، ولی برای خدا نمی‌کنیم، این‌ها از دست ما می‌رود، اگر خدا را منظور کنیم و این کارها را بخاطر خدا کنیم خدای متعال در آنجا برای ما خیلی مقامات منظور می‌کند، «عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ»، «عَیْنٌ بَاتَتْ سَاهِرَهً فِی سَبِیلِ اَللَّهِ»، سوم هم «عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ»، چشمی که خودش را از محارم خدا و گناهان نگه می‌دارد. چشمی که می‌تواند نامحرم ببیند و نمی‌بیند، چشمی که می‌تواند به اسرارِ مردم، به صفحه‌ی مردم، به پیام‌ها مردم نگاه کند و اسرارِ آن‌ها را ببیند، که این کار کارِ حرامی است، ولی خودش را نگه می‌دارد و جاسوسی نمی‌کند و کاری به اسرارِ مردم ندارد، چشمی که می‌تواند به یک مظلوم تند نگاه کند تا او بترسد ولی مهربانی می‌کند و تند نگاه نمی‌کند، چشمی که می‌تواند کسی را با یک نگاه تحقیر کند ولی این کار را نمی‌کند، این چشمی که «عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ» است و خودش را از محارم الهی نگه می‌دارد، روز قیامت گریان نیست.

روضه و توسّل به امام سجّاد علیه السلام

در روایت داریم که «اَلْبَکَّاءُونَ خَمْسَهٌ»،[۱۵] «بَکّاء» صیغه‌ی مبالغه است، به کسی گفته می‌شود که کارِ او گریه است. به کسی که زیاد گریه می‌کند «کَثیرُ البُکاء» می‌گویند، ولی اگر کسی همیشه گریه کند به او «بَکّاء» می‌گویند.

پنج شخصیت در عالم هستند که همیشه گریه کرده‌اند. یک نفر از آن‌ها پدرمان حضرت آدم علیه السلام است. چه غیرتی داشت، چه روح لطیفی داشت، چون با خروج از بهشت برای او فراق پیش آمده بود، فراقِ خدا را برنمی‌تابید، بهشت را از دست داده بود، چیز کمی را از دست نداده بود، لذا شب و روز نداشت، خورد و خوراک نداشت، دائماً گریه می‌کرد.

دومین «بَکّاء» حضرت یعقوب نبی علی نبیّنا و آله و علیه السلام است. بعد از آن روزی که فرزندِ ایشان را از او ربودند و این پیغمبر خدا را به هجران حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام مبتلا کردند، حضرت یعقوب علیه السلام شب و روز و خورد و خوراک نداشتند. قرآن کریم هم نقل می‌کند که حضرت یعقوب علیه السلام آنقدر گریه کردند که «ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ»،[۱۶] چشم‌های ایشان از کثرتِ گریه نابینا شد.

سومین نفر حضرت یوسف علیه السلام بودند. حضرت یوسف علیه السلام در فراقِ پدر که پیغمبر ایشان هم بود شب و روز نداشتند. صدای زندانی‌ها به اعتراض بلند شد که یا شب گریه کن یا روز، دیگر تحمّل و صبرِ ما تمام شده است.

ولی گریه اختیاری نیست، کسی که دلش می‌سوزد، کسی که اشکش بی‌اختیار می‌ریزد، نمی‌شود به او گفت که گریه نکن.

منشأ گریه «سوزِ دل» است، وقتی دل می‌سوزد، تا زمانی که این سوز نخوابیده است گریه قطعی است، اشک انسانی که دلش سوخته است خشک نمی‌شود.

به حضرت یوسف علیه السلام اعتراض می‌کردند که یا شب گریه کن یا روز.

چهارمین نفر مادرمان، دختر پیغمبرمان، حبیبه‌ی مولایمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، مادر امامانمان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند.

آمدند و به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شکایت کردند و گفتند: یا علی! به فاطمه بگو یا شب‌ها گریه کند یا روزها… روزگارِ ما از گریه‌های او بهم ریخته است…

ان شاء الله به قربان مظلومیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بروم… امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پیامِ این آدم‌های نامرد را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رساندند… فاطمه جان! این‌ها می‌گویند یا شب گریه کن یا روز گریه کن…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: علی جان! به این‌ها بگو آفتابِ عمرِ زهرا لبِ بام است، من میهمانِ چند روزه‌ی این‌ها هستم، کار تمام است، اما تا زمانی که هستم گریه می‌کنم، اگر نمی‌توانند ببینند که من در خانه‌ی خودم گریه می‌کنم، دیگر در خانه نمی‌مانم…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را کمک می‌کردند و حضرت صبح‌ها به قبرستان بقیع می‌آمدند و زیر درخت صدر می‌نشستند و گریه می‌کردند… ناله‌های حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در آنجا زنانِ مدینه را جمع کرد…

پنجمین نفر صاحب امشب مولایمان امام زین العابدین صلوات الله علیه هستند. حضرت آب می‌دیدند گریه می‌کردند، وقتی سفره می‌انداختند و حضرت غذا می‌دیدند گریه می‌کردند، وقتی می‌دیدند بانویی فرزندِ خود را شیر می‌دهد گریه می‌کردند، وقتی می‌دیدند قصابی می‌خواهد سرِ حیوانی را ذبح کند، می‌فرمودند: دست نگه دار! آیا به این حیوان آب داده‌ای یا نه؟ آن‌ها جواب می‌دادند: پدر و مادرمان به قربان شما! مگر می‌شود قصاب به حیوان آب ندهد و سرِ حیوان را بِبُرد؟ ناله‌ی امام زین العابدین صلوات الله علیه بلند می‌شد، می‌فرمودند: اما پدرم را میان دو نهر با لب تشنه شهید کردند…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم.

الا لعنت الله علی القوم الظالمین.

«أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ».[۱۷]


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] صحیفه سجادیه، دعای مکارم الأخلاق

[۳] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۲۷

[۴] سوره مبارکه قدر، آیه ۴

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۶۸ ، صفحه ۳۸۲

[۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۶۰ ، صفحه ۲۲۳

[۷] کشف الغمه فی معرفه الأئمه ، جلد ۱ ، صفحه ۴۶۷ (وَ عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ فَاطِمَهَ شَجْنَهٌ مِنِّی یُسْخِطُنِی مَا أَسْخَطَهَا وَ یُرْضِینِی مَا أَرْضَاهَا.)

[۸] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۸ ، صفحه ۱۸۹ (وَ مَا رَوَاهُ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ : أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِسْتَدْعَى عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَخَلاَ بِهِ فَلَمَّا خَرَجَ إِلَیْنَا سَأَلْنَاهُ مَا اَلَّذِی عَهِدَ إِلَیْکَ قَالَ عَلَّمَنِی أَلْفَ بَابٍ مِنَ اَلْعِلْمِ فُتِحَ لِی بِکُلِّ بَابٍ أَلْفُ بَابٍ .)

[۹] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۵ ، صفحه ۲۴ (وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَقْبَلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَرْحَباً بِمَنْ خَلَقَهُ اَللَّهُ قَبْلَ أَبِیهِ بِأَرْبَعِینَ أَلْفَ سَنَهٍ قَالَ فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ کَانَ اَلاِبْنُ قَبْلَ اَلْأَبِ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَنِی وَ عَلِیّاً مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ قَبْلَ خَلْقِ آدَمَ بِهَذِهِ اَلْمُدَّهِ ثُمَّ قَسَمَهُ نِصْفَیْنِ ثُمَّ خَلَقَ اَلْأَشْیَاءَ مِنْ نُورِی وَ نُورِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ جَعَلَنَا عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ فَسَبَّحْنَا فَسَبَّحَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فَهَلَّلْنَا فَهَلَّلُوا وَ کَبَّرْنَا فَکَبَّرُوا فَکُلُّ مَنْ سَبَّحَ اَللَّهَ وَ کَبَّرَهُ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ تَعْلِیمِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ .)

[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۰ (وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ)

[۱۱] سوره مبارکه فتح، آیه ۱۰ (إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا)

[۱۲] عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه ، جلد ۱ ، صفحه ۲۲۶

[۱۳] سوره مبارکه انسان، آیه ۱۲

[۱۴] الخصال ، جلد ۱ ، صفحه ۹۸ (حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلْکُوفِیُّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ جَدِّهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَهٌ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ إِلاَّ ثَلاَثَ أَعْیُنٍ عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ وَ عَیْنٌ بَاتَتْ سَاهِرَهً فِی سَبِیلِ اَللَّهِ .)

[۱۵] إرشاد القلوب ، جلد ۱ ، صفحه ۹۵ (وَ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اَلْبَکَّاءُونَ خَمْسَهٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَهُ وَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ فَأَمَّا آدَمُ إِنَّهُ بَکَى عَلَى اَلْجَنَّهِ حَتَّى صَارَ عَلَى خَدَّیْهِ أَمْثَالُ اَلْأَوْدِیَهِ وَ بَکَى یَعْقُوبُ عَلَى یُوسُفَ حَتَّى ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ بَکَى یُوسُفُ عَلَى یَعْقُوبَ حَتَّى تَأَذَّى مِنْهُ أَهْلُ اَلسِّجْنِ فَقَالُوا إِمَّا تَبْکِی بِاللَّیْلِ وَ تَسْکُتُ بِالنَّهَارِ أَوْ تَسْکُتُ بِاللَّیْلِ وَ تَبْکِی بِالنَّهَارِ وَ بَکَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ عَلَى فِرَاقِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى تَأَذَّى أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ فَکَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى اَلْبَقِیعِ فَتَبْکِی فِیهِ وَ بَکَى عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ عشرون [عِشْرِینَ] سَنَهً وَ مَا رَأَوْهُ عَلَى أَکْلٍ وَ لاَ عَلَى شُرْبٍ إِلاَّ وَ هُوَ یَبْکِی فَلاَمُوهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصَارِعَ أَبِی وَ أَهْلِ بَیْتِی إِلاَّ وَ خَنَقَتْنِی اَلْعَبْرَهُ .)

[۱۶] سوره مبارکه یوسف، آیه ۸۴ (وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ)

[۱۷] سوره مبارکه نمل، آیه ۶۲ (أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ)