حضرت آیت الله صدیقی روز چهار شنبه مورخ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ مصادف با شب دهم ماه مبارک رمضان بعد از نماز مغرب و عشاء در «مسجد شهید بهشتی تهران» به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
مقدّمه
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذی وَعَدَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الاُْمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ، وَیَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ، وَیَمْلاََ بِهِ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، وَیُمَکِّنَ لَهُ وَیُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنینَ
السلامُ عَلَیکَ یا بَقیّه الله مَولانا سیّدنا یابن الحسن، یابنَ فاطِمَه، یابن الحجج البالغات، یا صاحب الزّمان أغِثنی، أدرکنی، نَحنُ المُضطَرّون، نَحنُ المُنتَظِرونَ لِقدومِک وَ لِعِنایَتِک
جهت تعجیل در ظهورِ امام زمان ارواحنا فداه، سلامتیِ وجود مبارک ایشان، رفعِ بلا، دفعِ آسیبها و آلام و احزان از وجود نازنین و شریفِ آقا و رضایتِ خاطرِ حضرت صلوات ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
تقدیم به ارواحِ پاکِ شهیدان، خصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، امامانِ شهیدمان، شهدای راه فضیلت در طول تاریخ، شهدای این آب و خاک، شهدای مقاومت، شهدای شیعه در نیجریه، در عربستان، در بحرین و در جای جای دنیا و سرافرازانِ مدافع حرم صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
در حدیث دارد که «شهر رمضان المبارک أن أوله رحمه وأوسطه مغفره وأخره عتق من النار»[۱]، ابتدای ماه مبارک رمضان رحمت است، بارشِ رحمت است، اگر کسی میخواهد شستشو بشود در این دههی اول پاکیزه میشود، میانِ ماه مبارک رمضان مغفرت است، یعنی پوششِ آبروست، خدای متعال خلعت میدهد، انسان را با یک لباسِ نور میپوشاند تا عیبهای انسان رفع بشود، آخرِ ماه مبارک رمضان آزادی است، حُرّیت کامل است، هم آزادی از آتش جهنّم است و هم آزادی از تعلّقات و گناهانی که انسان را جهنّمی میکند؛ امیدوارم خدای متعال این دههی اول را بر ما رحمت باریده باشد، ان شاء الله خدای متعال به ما رحم کرده باشد، ان شاء الله وقتی به دههی دوم میرسیم خلعت بگیریم و در دههی سوم هم دلِ ما جز خدای متعال نداشته باشد صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۲].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
برخی خصوصیاتِ ملائک
به محضر شریف شما در ادامهی عرایضِ شبهای قبل عرض میکنیم که انسان گرفتارِ حجاب است، اینکه خدای متعال محیط است برای اینکه بینِ خدای متعال و خلقِ خدای متعال حجابی وجود ندارد، همهی موجودات آیهی خدای متعال هستند، همهی موجودات جلوهی خدای متعال هستند، همهی موجودات کارِ خدای متعال هستند، کارِ خدای متعال خدا را محدود نمیکند، خدای متعال را محجوب نمیکند، «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ»[۳]، این آیهی کریمهای که در یک شب عرض کردیم حاج شیخ حسنعلی نخودکی به مرحوم امام گفته بودند بعد از نماز سه مرتبه سورهی توحید و سه مرتبه صلوات و سه مرتبه هم این دو آیهی سورهی مبارکه طلاق را بخوانید، «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»[۴]، خدای متعال همیشه بر کارِ خود بلوغ دارد، خدای متعال هیچ کجا کم نمیآورد، خدای متعال بر کارِ خود مسلّط است، تمامِ عالَم کارِ خدای متعال است، کارِ هر کسی هم در دستِ خودِ اوست، دستِ خدای متعال همهی عالَم را در چنگِ خود گرفته است، ملائکه هم چون غریزه ندارند، چون تعلّق ندارند، از این جهت وجودِ آنها نور است، وجودِ آنها با عصمت همراه است، خدای متعال عصمتِ اینها را به ما بازگو فرموده است، خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُکْرَمُونَ * لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»[۵]، ملائکه چون بنده هستند موردِ احترامِ خدای متعال هستند، هر کسی بندهی خدای متعال باشد خدای متعال او را احترام میکند، «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم»[۶]، هرچه تقوای شما بالاتر باشد در نزدِ خدای متعال محترمتر هستید و خدای متعال شما را احترام میکند، هر کسی پاکتر است نزدِ خدای متعال محترمتر و عزیزتر است، هر کسی آلودهتر است از خدای متعال دورتر است و نظرِ خدای متعال از او برداشته میشود، گناه نکبتِ بدی است، خدای متعال گنهکار را از چشمِ خود میاندازد و دیگر او را نگاه نمیکند.
اینطور نیست که ملائکه فقط گناه نکنند، بلکه اصلاً ذهن ندارند، ما یک ذهنی داریم، در زندگی یک چیزهایی دیدهایم، یک چیزهایی شنیدهایم، یک پیشذهنیّتهایی داریم و آرزو میکنیم، مثلاً میبینیم یک نفر یک لذّتی میبرد، یک مرکبِ خوبی دارد، یک خانهی خوبی دارد، میبینیم و هرآنچه بیند دل کند یاد، این است دیگر!
چشمِ انسان میبیند و دلِ انسان به دنبالِ چشمِ او میرود، وقتی دل رفت برای انسان ذهنیّت میشود، آرزو میشود، حسرت میآید…
اما ملک این ذهن را ندارد، ملک نور است، گرایش و شهوت در ملک نیست، نه شهوتِ قدرت هست و… این همه ملائکه که کسی جز خدای متعال تعدادِ آنها را نمیداند هیچ جنگی با یکدگر ندارند، محیط محیطِ صلح است، خدای متعال میداند در این مجلس چند میلیارد ملک جای میگیرد، آنها جا را برای یکدیگر تنگ نمیکنند، اصلاً جا نمیگیرند، اگر تمامِ عالَم در سینهی شما باشد که سینهی شما تنگی نمیکند، علم که وزن ندارد، علم که تزاهم ندارد، علم که جسم نیست، ملائکه مانندِ علم هستند، اگر تمامِ ملائکه در یک جایی جمع بشوند جا کم نمیآید.
این است که فرشتگان ذهنیّت ندارند، آرزو هم ندارند، چون آرزو ندارند غصّه هم نمیخورند، فکرِ آنها راحتِ راحت است، چون آرزو ندارند، چون تعلّقات ندارند، چون وابستگی ندارند غباری در وجودِ آنها نیست، چون غبار در وجودی آنها نیست هیچ چیزی برای آنها مخفی نیست، این دو ملکِ یمین و شمال که آنها را معرّفی کردیم هیچ چیزی از دیدشان پنهان نمیماند، اینها محجوبِ هیچ حجابی نمیشوند.
ویژگی ائمه و پیامبران علیهم السلام
وجود نازنین حضرات معصومین علیهم السلام هم چون دارای عصمت هستند، معصوم هستند، گناه در وجودِ انها راه پیدا نمیکند، نسبت به گناه دافعه دارند، اینکه معصوم معصوم است چند جهت دارد، یکی اینکه پیامبران و ائمه علیهم السلام مانندِ مجتهدین نیستند، مجتهد درس میخواند، مفاهیم در ذهنِ اوست، معلومات دارد، مجهولات دارد، معلومات را در کنارِ یکدیگر میچیند و به معلومات میرسد، اجتهاد و استنباطِ او گاهی درست در میآید و گاهی هم خطا در میآید، این اختلافِ فتواها از همینجاست، همه حق نیستند که، حق فقط یکی است، اختلاف فتوا نشان میدهد که مجتهد هم اشتباه میکند، چرا اشتباه میکند؟ برای اینکه تطبیقِ ذهن است به خارج، این ذهن برای انسان خیلی دردسر دارد ولی پیامبر اجتهاد ندارد، اینگونه نیست که پیامبر بنشیند و فکر کند تا نتیجه بگیرد.
چیزی که قرآن کریم از ائمه و پیامبران علیهم السلام نقل میکند این است: «وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلاَهِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَاهِ وَ کَانُوا لَنَا عَابِدِینَ»[۷]، ما اینها را امام قرار دادیم، «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً»، خدای متعال میفرماید اینهایی که ما امام قرار دادهایم این سه ویژگی را دارند:
یک: کارِ آنها هدایت است؛ اینها کاری در زندگی ندارند که آن کار فِلِش به سمت خدای متعال نباشد، غذا خوردنِ آنها هدایت به خدای متعال است، خوابِ آنها هم هدایت به خدای متعال است، ازدواج کردنِ آنها هم هدایت به خدای متعال است، چون تمامِ کارهایشان را برای خدای متعال میکنند، جهتدهی میکنند، اینها در حالِ نشان دادنِ راه به ما هستند، این بزرگواران الگو هستند، اسوه هستند، تمامِ کارهای آنها فِلِش است، خدانماست، جهت دارد، هیچ کارِ بیجهتی نمیکنند، اینکه دورِ خودشان بچرخند، اینکه کارِ آنها به سوی خدای متعال نباشد، هر کسی هر کاری از کارهای این بزرگواران را میبینید خدای متعال را به یاد نیاورد، اینطور نیست! اینها دائماً هدایت میکنند، نور هستند دیگر، کارِ نور همیشه روشن کردن است، هم خودشان نور هستند و هم حرفِ آنها نور است، کارشان هم نور است، لذا «وَ اِن ذُکِرَ الخَیر کُنتم اَولُهُ وَ اَصلُـهُ وَ فرعُهُ وَ معدِنَهُ وَ مَأواهُ و مُنتَهاه»[۸].
کارِ امام علیه السلام بر حسبِ تصریح قرآن کریم هدایت است، تمامِ کارهای عادیِ ایشان، زراعتِ ایشان، دامداریِ ایشان، فرزندداری ایشان، همسرداری ایشان، همسایهداری ایشان، همه بوی خدای متعال میدهد، هدایت میکنند، اما هدایتِ آن بزرگواران مانندِ هدایتِ منبری نیست، منبری فکر میکند و برای شما حرف میزند، او «یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا»[۹]، خدای متعال کلمه به کلمه در دهانِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام میگذارد، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بلندگوی خدای متعال است، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حرفی از خود ندارد.
اینکه خدای متعال علمِ غیب را نفی میکند و به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: «وَلَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ»[۱۰]، نه اینکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم علمِ غیب ندارد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم علم غیب دارد ولی علمِ غیبِ ایشان برای خودِ ایشان نیست، یک چراغی است که خدای متعال در دلِ ایشان روشن کرده است، یک نوری است که خدای متعال به ایشان داده است، هر زمانی که این نور را ندهد او این علم غیب را ندارد.
لذا امام و پیامبر همیشه هیچ ندارند، ببینید قرآن کریم به ما در مورد مأمور شدن رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ما چه میفرماید، «قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»[۱۱]، من هیچ چیزی ندارم، نماز هم ندارم، عجیب است! چون هیچ چیزی ندارد همه چیزِ او خدای متعال است، پس همه چیز دارد، هر کسی که هیچ چیزی نداشته باشد خدای متعال همه چیز و همه کَسِ اوست پس او همه چیز دارد.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از جانب خدای متعال مأمور شده است و میفرماید: «قُل لَّا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ»[۱۲]، مگر انسان میتواند به خود صدمه بزند؟ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این موضوع را میداند و از خدای متعال مأموریت دارد که به شما بفرماید.
پیامبری که ما به ایشان متوسّل میشویم و به ایشان پناه میبریم و خودِ قرآن کریم ما را به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ارجاع داده است، «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا»[۱۳]، خدای متعال میفرماید، گرفتارها، زمینخوردهها، ای کسانی که دلِ شما با گناه سیاه شده است، ای کسانی که زندگیِ شما با گناه بیبرکت شده است، اگر شما بعد از گناهتان دامان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را بگیرید و در محضر ایشان استغفار کنید و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای شما استغفار کنند «لَوَجَدُوا اللَّهَ» خدای متعال را پیدا میکنید، انسان وقتی گناه میکند سرگردان است، بیخدا شده است و خدای متعال را گُم کرده است، راه زندگی را گُم کرده است، راهِ سعادت و خوشبختی را گُم کرده است، گناه بیراهه هست، حسد بیراهه است، تکبّر بیراهه است، انسان در خط نباشد به مقصد نمیرسد، این کسی که بیراهه میرود خدای متعال را از دست داده است.
خدای متعال میفرماید که اگر گناه کردید و به بیراهه رفتید رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را صدا بزنید، هر کجا که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را صدا بزنید ایشان به دادِ شما خواهد رسید، هر زمانی که گناه کردید یک صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام بفرستید، که فرمودند: «مَنْ صَلَّى عَلَیَّ مَرَّهً لَمْ یَبْقَ لَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ ذَرَّه»[۱۴]، اگر کسی یک مرتبه بر من صلوات بفرستد از گناهانِ او ذرّهای باقی نمیماند.
با صلوات وصل میشوید، وقتی وصل شدید بگویید یا رسول الله! من جا ماندهام! گناه مرا در راه گذاشته است، مرا ببر، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای شما استغفار میکنند، استغفارِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که رد نمیشود، وقتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای شما استغفار کردند دیگر حجاب کنار میرود، آن وقت شما خدای متعال را پیدا میکنید، چشمِ دلِ توبهکننده باز میشود، دل الهی میشود، دل پرواز میکند و به آشیانِ دوست میرسد، انسانِ توبهکننده به مقصد میرسد، انسانِ توبهکننده موردِ محبّتِ خدای متعال قرار میگیرد، «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»[۱۵]، چگونه مورد محبّت قرار نگیرد در حالی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم واسطهی محبّتِ اوست؟ خودِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شما را با خدای متعال آشتی میدهد و شما خدای متعال را پیدا میکنید، اگر خدای متعال را پیدا کردید هیچ گمشدهای ندارید.
این دعای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در شب جمعه است: «مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ؟ وَ مَا الَّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ؟» خدایا! کسی که تو را پیدا کند چه چیزی را گُم کرده است؟ تو همه چیز هستی، تو همه کس هستی، ولی اگر کسی تو را گُم کرد چه چیزی به دست میآورد؟ هیچ چیزی بدست نمیآورد، خدای متعال را داشته باش، خدای متعال بجای همه هست ولی هیچ کسی به جای خدای متعال نیست، هیچ کسی به جای خدای متعال به دادِ تو نمیرسد ولی اگر همه تو را رها کنند و خدای متعال آغوش باز کند غمی نداری، چون خدای متعال را داری…
همه گویند طاهر کَس ندارد خدا یارِ من است چه حاجتِ کَس
پس اولاً جعلِ امامت از جانبِ خدای متعال است، دوماً کار و زندگیِ امامانِ ما نور است و هر کجا که بروند نورانی میکنند و راه را روشن میکنند، کارِ آن بزرگواران هدایت است.
سوم: هدایتِ آن بزرگواران سلیقهای نیست، هدایتِ آنها تحت فرمان خدای متعال است و کنترل شده است.
چهارم: «أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ»، چه چیزی را وحی میکنیم؟ «إِقَامَ الصَّلاَهِ»، امام که نماز میخواند از داخلِ کتاب فرا نمیگیرد، این نمازِ امام وحی است، خودِ عملِ به نماز وحی است، عمل امام در اقامهی نماز وحی است، «إِیتَاءَ الزَّکَاهِ»، امام بخشنده است، ما مکلّف هستیم، نماز از زکات جدایی ندارد، «إِقَامَ الصَّلاَهِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَاهِ»، اینها دو بال هستند، از یک طرف باید با خدای متعال مرتبط باشیم و از یک طرف هم با خلقِ خدای متعال، انسان بدونِ ارتباط با خلقِ خدا نمیتواند با خدای متعال ارتباط داشته باشد.
لذا اگر خواستید به خدای متعال وصل بشوید راهِ آن خدمت به بندگانِ خدای متعال است، خدمت به عائلهی خدای متعال…
ان شاء الله که خدای متعال مرحوم آیت الله بهاءالدّینی را رحمت کند، ایشان چه فقیهی بودند، چه نوری بودند، چه تشرّفاتی داشتند، چه مکاشفاتی داشتند، ایشان فرموده بودند که خوشا بحالِ حاج فخر تهرانی، آقا امام زمان ارواحنا فداه خودشان او را با نام دعا میکردند، بعد آقای بهاءالدّینی میگفتند چرا امام زمان ارواحنا فداه حاج فخر را دوست دارد؟ بخاطرِ دو صفتِ او! یکی اینکه او اهلِ خدمت است، مثلِ اینکه به ایشان الهام میشد، مثلِ حاج هادی ابهری که مجذوب بود به ایشان هم الهام میشد که چه کسی در کجا گرفتار است، یک ماشین پیدا میکرد و به آنجا میرفت و به دادِ آن شخص میرسید.
خدای متعال به ایشان رزق میداد، اینکه انسان بتواند گره باز کند از آن رزقهای خیلی مهم است، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ اَلْبِرِّ شَیْءٌ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ اَلنَّفْعُ لِعِبَادِ اَللَّهِ»[۱۶] دو امتیاز داریم که این دو امتیاز بالاترین امتیاز را در میانِ عبادتها و ارزشها دارد، اولین امتیاز ایمان به خدای متعال است و دومین امتیاز گرهگشایی از بندگان خدای متعال!
شب گذشته افطار در محضر حضرت آقا مقام معظم رهبری بودیم، الحمدلله موفق شدم و دستِ ایشان را هم بوسیدم… وقتی سردار باقرزاده میخواستند به خدمتِ آقا برسند محافظین جلوی او را گرفتند، به من گفت: فلانی! من در منطقهی سیلزدهها ماندهام و همانجا در حالِ خدمت کردن هستم ولی میخواستم خدمتِ حضرت آقا بگویم که همهی آنهایی که به آنجا آمده بودند و امکانات آورده بودند برگشتهاند، الآن مردمِ آنجا بیکَس هستند، خیلی از اینها همه چیزِ خود را از دست دادهاند… اجازه ندادند من نزدِ آقا برسم، شما به جای من خدمتِ حضرت آقا بازگو کنید، من از مأمورین خواستم که سردار را به خدمتِ آقا ببرند و آنها هم ایشان را خدمتِ آقا بردند و بعد ایشان آمدند و تشکّر کردند، گفت: رفتم به خدمتِ آقا عرض کردم که سیلزدهها الآن بیکَس و بیپناه هستند، همه بطورِ احساسی ناگهان میروند و کمی کار میکنند و برمیگردند و به زندگیِ خودشان میرسند و آنها هم آنجا باقی میمانند.
نکند که اینطور باشد، ان شاء الله کمک کنید و از یاد نبرید، تا خاطر جمع بشوید که مشکلاتِ اینها رفع شده است؛ این شکرانهی امنیّتِ شماست، شکرانهی دارای زندگی بودنِ شماست، شکرانهی آسایشِ شماست، زیرِ سقفِ خانهی خودتان نشستهاید، زن و بچّهی شما در کنار شما هستند، آنها خانه را از دست دادهاند، مزرعه را از دست دادهاند، دارایی را از دست دادهاند، چه باید کرد؟ «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»[۱۷]، همهی ما باید به دادِ مسلمین برسیم.
الآن این آقای شریعتی که در برنامهی سحرها میزبان حجت الاسلام کاشانی هستند شمارهای اعلام میکنند که به سیلزدهها کمک کنید این کار را انجام بدهید، همیشه این فرصتها نیست، معلوم هم نیست که ما چند روز دیگر هستیم یا نیستیم، همین الآن باید انسان کاری را که میتواند انجام بدهد.
راهی جز توسّل نداریم
اول اینکه امام امامتِ خود را از خدای متعال دارد، دوم اینکه کارِ امام هدایت است، ظاهر و باطنِ امام هدایت است، هم از باطن هدایتِ تکوینی دارد… قلبِ امام قلبِ ما را روشن میکند… و هم هدایتِ ظاهری دارد، امام الگوست، نمازِ او، روزهی او، کارهای او برای ما تابلو است، ما خودمان را با امام تطبیق میدهیم، آخرین مدالِ ائمه «وَ کَانُوا لَنَا عَابِدِینَ» است.
روی این جهت ائمهی ما علیهم السلام همان نورانیّتِ ملک را دارند، منتها ملک محدود است اما وجودِ امام دریایی است که ساحل ندارد، چون ذهنِ امام نیست، امام با وحی اداره میشود، امام با الهام اداره میشود، امام وصل است، امام همیشه متّصل به ذاتِ ربوبی است و خودِ خدای متعال متولّیِ قلبِ امام است.
این جمله را از زیارت جامعه ائمه المؤمنین علیهم السلام به یاد داشته باشید، ان شاء الله هر زمانی که به زیارتِ ائمه علیهم السلام رفتید زیارت جامعه را بخوانید که خیلی جالب است و آن دعای بعد از زیارت جامعه که نامِ آن دعای عالیه المضامین است خیلی زیباست.
زیارتنامهها مانندِ دعاهاست، قرآن صاعد است، نور است، مرامنامه است، دستورالعمل است، سیمِ وصلِ ما ائمهی هدی سلام الله علیهم أجمعین است…
در آنجا میخوانیم که «أَنّی وَ لَکُم الْقُلُوبُ الَّتِی تَوَلَّی اللهُ رِیاضَتَهَا بِالْخَوْفِ وَ الرَّجاء»[۱۸] شما صاحب دلی هستید که این دلِ شما وقفِ شماست و خدای متعال هم متولّیِ دلِ شماست، دلِ شما در اختیارِ شما نیست، دلِ شما در اختیارِ دلدار است، یک دل داشتند و آن دل را هم به دلآفرین دادند، خدای متعال هم در آن دل استقرار پیدا کرده است و تمامِ فرمانهای خدای متعال از قلبِ امام به عالَم میرسد، به چه دلیل؟ به دلیلِ آخرین آیه سوره مبارکه انسان، «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ»[۱۹]، هم در این جهت حواسِ ما باشد که ما باید به امام وصل بشویم، امام به خدای متعال وصل است، خدای متعال محیطِ بر همه است، امام فانی در خدای متعال است، کارِ امام کارِ خودِ او نیست، امام ید الله است، امام لسان الله است، امام عین الله است، تمام اعضاء و جوارحِ امام در اختیارِ خدای متعال است، چشمِ امام چشمِ خدایی است، همه جا را میبیند، همهی صداها را میشنود، همانطور که خدای متعال صدای همه را میشنود، هیچ صدایی مانعِ صدای دیگری نمیشود، «یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ»[۲۰]، هیچ صدایی خدای متعال را از صدای دیگر غافل نمیکند، امام زمان ارواحنا فداه عین الله است.
از آن طرف قرآن کریم را گفتیم، چون قرآن کریم جلوهی کاملِ خدای متعال است امام قرآن ناطق است، امام مخاطبِ خدای متعال است، دریای قرآن کریم در دلِ امام است و تمام علوم در قرآن کریم است و تمامِ عوالم در قرآن کریم دیده میشود، اما قرآن در دسترسِ ما نیست، این چیزی که ما میخوانیم مانندِ گوشی است، این وسیله است، این بستر است، وگرنه قرآن نور است، «لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[۲۱]، مطهّرون چه کسانی هستند؟ «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیرًا»[۲۲]، اگر بخواهید قرآنی بشوید باید دامان امام زمان ارواحنا فداه را بگیرید، باید دامانِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را بگیرید، باید دامانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگیرید، شما با واسطه به قرآن میرسید، امکان ندارد کسی بیواسطه به حقیقتِ قرآن دسترسی پیدا کند، این درسی بود که این آیات به شما داد.
از طرفی شما بدون واسطه به خودِ خدای متعال نمیرسید، «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ»[۲۳]، همه چیز با واسطهی ائمهی اطهار علیهم السلام است و پیروزیهای ما هم همینطور است.
برای چه مرحوم امام دلگرم بود؟ برای اینکه امام زمان ارواحنا فداه داشت، روزهای دوشنبه خلوت میکرد و هیچ کسی هم از این خلوت باخبر نبود، امام غسل میکردند و خلوت میکردند و هیچ کسی هم نمیدانست که ایشان چه کار میکنند، حضرت آقا هم همینطور است.
آیت الله مظاهری و فتنهی اصفهان در دوره اصلاحات
یک زمانی در آن دوره حکومت اصلاحات از اصفهان به من زنگ زدند و ما را برای سخنرانی به آنجا دعوت کردند، من هم قبول کردم، من به آقای حجازی دفتر حضرت آقا زنگ زدم و گفتم اصفهان از من دعوت کردهاند، فضا هم خیلی فضای ضدّ ولایت بود، ما آن روزها مانندِ یک سربازِ کوچکی بودیم که هر کجا زمینه بود میرفتیم، بنا بود به آنجا برویم و به آقای حجازی گفتم یک چیزی از آقا بگو که من به آنجا ارمغان ببرم و دلِ جوانهای آنجا گرم بشود؛ ایشان گفتند: آیت الله مظاهری که از مراجع تقلید و رئیس حوزه علمیه اصفهان هستند با خواستنِ حضرت آقا قم را ترک کردند و به اصفهان رفتند و آنجا ماندند و اطاعت کردند، گفت: آیت الله مظاهری زنگ زد و گفت اصفهان آبستنِ فتنه است و بناست اینها در خیابان بریزند و شلوغ کنند، (مانندِ فتنه ۸۸ تهران)، این را خدمت حضرت آقا بگویید، ما به خدمت آقا گفتیم که آیت الله مظاهری نگرانِ وضعِ اصفهان هستند، آقا فرمودند که از آقای مظاهری بپرسید که پیشنهادِ ایشان چیست؟ به آقای مظاهری زنگ زدیم و گفتیم که آقا میفرمایند نظر و پیشنهادِ شما چیست؟ آقای مظاهری گفتند که آقا یک اطّلاعیّهای بدهند، قبل از آنکه آنها در خیابان بیایند مردم با فراخوان حضرت آقا به خیابان بیایند و از این فتنه پیشگیری بشود.
آقای حجازی گفت ما به خدمت حضرت آقا عرض کردیم، آقا بلند شدند و به بیابان رفتند، آنجا دیگر کسی را با خودشان نبردند، نمیدانم چه کردند، وقتی برگشتند اطلاعیّه را دادند و وقتی تلویزیون اصفهان این اطلاعیّهی حضرت آقا را خواند جمعیّت بصورتِ دریای پُر موج همهی اینها را شست و برد و پیشگیری کرد!
اینها میروند و وصل میشوند، اینکه ایشان نایب امام زمان ارواحنا فداه است یک امری مانندِ رأی دادن به رئیس جمهور نیست که به او واقعیّت بدهد، این واقعیّتِ خودِ اوست که به ولایت منسوب شده است، آن کسی که پرچم را به دستِ این شخص داده است هوای او را دارد.
لذا هم در کمک گرفتن از خدای متعال امام زمان ارواحنا فداه واسطه است و هم در وصل شدن به قرآن کریم ائمهی هدی علیهم السلام واسطهی در فیض هستند، و لذا ما باید دائماً خودمان را در کشتیِ ولایتِ اهل بیت علیهم السلام ببینیم و اگر فاصله بگیریم طوفانها ما را از بین میبرد.
روضه حضرت خدیجه سلام الله علیها
شب آخر تصدیع ماست، چه مستمعین خوبی داشتیم، چه دلهای پاکی داشتید، چه اشکهای زلالی داشتید، چه صفایی داشتید، ما هم با شما این چند شب را صفا کردیم، امیدواریم صاحب مجلسِ شما درهم بخرد، من روسیاه هستم اما به شما اطمینان دارم، بیهوده سخن به این درازی نبود، خبرهایی هست که شما جمع میشوید و جمعِ خوبی دارید…
امشب هم باید به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت بگوییم، ایشان مادر از دست دادهاند، مادرمان حضرت خدیجه سلام الله علیها تکیهگاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند… ایشان تمام اموالِ خودشان را برای نشر اسلام خرج کردند، اگر حمایت حضرت خدیجه سلام الله علیها از نظرِ اقتصادی نبود اسلام این پیشرفت را نمیکرد.
میگویند اخلاقِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و مالِ حضرت خدیجه سلام الله علیها و جهاد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مثلثی بود که پایهی اسلام را محکم کرد.
حضرت خدیجه سلام الله علیها هم مادرِ ماست و هم برای دینِ ما به گردنِ ما حق دارند… ایشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را صدا زدند و فرمودند: دخترم! لحظاتِ آخرِ عمرِ مادرِ توست… خیلی برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سخت بود… فرمودند: دخترم! مطلبی دارم که خودم از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خجالت میکشم تا از ایشان بخواهم، شما دخترِ مهربانم به پدرت بگو که من تمامِ مالِ خود را برای دین اسلام خرج کردم و الآن که در حال رفتن از دین دنیا هستم برای خودم کفنی هم ذخیره نکردهام، از قبر میترسم، دوست دارم رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در آن ردایی که عرقِ وحی بر آن نشسته است مرا کفن کند تا فشارِ قبر نبینم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم پیام حضرت خدیجه سلام الله علیها را به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رساندند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای ایشان ردا آماده کردند، خودشان ایشان را کفن کردند، با چه احترامی حضرت خدیجه سلام الله علیها را دفن کردند، اما فراقِ مادر برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که پنج سال داشتند خیلی سنگین بود، مدام گریه میکردند و بهانهی مادر را میگرفتند… جبرئیل نازل میشد و سلام خدای متعال را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میرساند، جبرئیل به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عرضه میداشت که به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سلام برسان و آدرسِ مادرِ ایشان را به ایشان بده که حضرت خدیجه سلام الله علیها در بهشت همسایهی حضرت مریم سلام الله علیها است، تسلّی میداد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را آرام میکرد…
اما بمیرم برای زهرا مرضیّه… رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت خدیجه سلام الله علیها را با ردای خودشان کفن کردند، لازم نبود شب هنگام ایشان را کفن کنند و ایشان را روز کفن کردند، بدنِ حضرت خدیجه سلام الله علیها زخم نداشت، پهلوی حضرت خدیجه سلام الله علیها شکسته نبود… بیبیِ ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود که فرمود: علی جان! در حالِ رفتن چند وصیّت دارم، اگر شما مشکل دارید به شما نگویم و وصیّتهای خود را به یکی از رزمندگان بگویم… حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: فاطمه جان! من تعهد میکنم که هر چه فرمودید خودم به وصیّتِ شما عمل کنم، به من بفرمایید…
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عَرضه داشتند: یا علی! مدّتی در خانهی تو بودم، شریکِ زندگیِ شما بودم، در این مدّتی که با شما زندگی کردم یک دروغ به شما نگفتم، خیانتی از من سر نزده است، یعنی سعی کردم که همسرِ خوبی برای شما باشم اما با این حال یا علی! مرا حلال کن…
یعنی علی جان! یک جان کم بود… پهلوی خود را دادم، بازوی من شکست، سینهی من سوخت اما اینها برای ولیّ من کم است… ولایتمدار هرچه بدهد احساسِ شرمندگی میکند و عذرخواهی میکند…
وصیّتِ دومِ من این است که فرزندانِ من کوچک هستند و در حالِ بیمادر شدن، هوای حسینِ مرا داشته باش…
وصیّت سوم من یا علی! خودت باید مرا کفن کن، اما شبانه مرا کفن کن… مرا شبانه غسل بده و شبانه مرا به خاک بسپار… دوست ندارم کسی باخبر شود… دلِ من شکسته است، از مردمِ مدینه بیزار هستم… نمیخواهم اینها به دنبالِ پیکرِ من بیایند…
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به وصیّتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عمل کردند… ایشان را شبانه غسل دادند… فضّه یا أسماء آب میریختند… حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بدنِ نحیفِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که جانبازِ خانهی ایشان بود غسل میدادند… غسل دادند… کفن کردند… حال میخواهند بندِ کفن را ببندند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را ببرند… صدا زدند: بچّهها بیایید… یا حسن… یا حسین… یا زینب… یا ام کلثوم… یا فضّه… فضّه را هم صدا زد و فرمود: بیایید با مادرِ خودتان خداحافظی کنید… دیگر مادرتان را میبرم و ایشان را نمیبینید…
مولای مظلومِ ما میفرماید: خدای متعال را شاهد میگیرم حسنین علیهما السلام سراسیمه به طرفِ پیکرِ مادرشان میدویدند… همینکه به پیکر نزدیک شدند دیدم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نالهای کشیدند و دستهای ایشان از کفن بیرون آمد و فرزندان را روی سینهی خوشان گرفتند…
نمیدانم چه غوغایی در آسمانها شد… ملائکه از آسمان صدا کردند: یا علی! فرزندانِ زهرا را از روی سینهی ایشان بردار… ملائکهی آسمان غش کردند…
لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
در کربلا هم نازدانه روی سینهی پدر افتاده بود ولی پدر کفن نداشت… ولی آنجا دیگر کسی نیامد تا ایشان را با مهربانی از روی سینهی پدر بردارد… مگر برای یک بچّهی کوچک چند نفر نیاز است که بر سرِ او بریزند؟… این عربهای بیرحم با تازیانه بر سرِ این بچّه ریختند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به عظمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم آقای ما حضرت مهدی ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! قلبِ نازنین امام زمان ارواحنا فداه را از ما راضی بفرما.
خدایا! حسرت دیدار امام زمان ارواحنا فداه را بر دلِ ما مگذار.
پی نوشت:
[۱] بحار الانوار، جلد ۹۳، صفحه ۳۴۲
[۲] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۳] سوره مبارکه طلاق، آیه ۳ (وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا)
[۴] سوره مبارکه طلاق، آیات ۲ و ۳ (فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَأَقِیمُوا الشَّهَادَهَ لِلَّهِ ذَلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا)
[۵] سوره مبارکه انبیاء، آیات ۲۶ و ۲۷
[۶] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۳ (یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثىٰ وَجَعَلناکُم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا ۚ إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ)
[۷] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۷۳ (وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلاَهِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَاهِ وَ کَانُوا لَنَا عَابِدِینَ)
[۸] زیارت جامعه کبیره
[۹] سوره مبارکه سجده، آیه ۲۴ (وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا ۖ وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ)
[۱۰] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۸۸ (قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ)
[۱۱] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۶۲
[۱۲] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۸۸ (قُل لَّا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ)
[۱۳] سوره مبارکه نساء، آیه ۶۴ (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا)
[۱۴] جامع الاخبار، صفحه ۵۸
[۱۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۲۲ (وَیَسْأَلُونَکَ عَنْ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمْ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ)
[۱۶] تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام، جلد ۱، صفحه ۳۵ (وَ قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ اَلْبِرِّ شَیْءٌ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ اَلنَّفْعُ لِعِبَادِ اَللَّهِ وَ خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ اَلشَّرِّ شَیْءٌ اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ وَ اَلضَّرُّ لِعِبَادِ اَللَّهِ.)
[۱۷] بحارالانوار، جلد ۷۱، صفحه ۳۳۹ ؛ (مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم)
[۱۸] زیارت جامعه
[۱۹] سوره مبارکه انسان، آیه ۳۰ (وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا)
[۲۰] مفاتیح الجنان، دعای آمرزش گناهان
[۲۱] سوره مبارکه واقعه، آیه ۷۹
[۲۲] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳ (وَقَرنَ فی بُیوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّهِ الأولىٰ ۖ وَأَقِمنَ الصَّلاهَ وَآتینَ الزَّکاهَ وَأَطِعنَ اللَّهَ وَرَسولَهُ ۚ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیرًا)
[۲۳] زیارت جامعه کبیره
پاسخ دهید