«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی[۲]»؛ به امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) و به شما ماتَم‌گرفتگان و در عزا نشستگان تسلیت عرض می‌کنم. به تناسب شب عاشورا با استمداد از صاحب مجلس‌مان نکاتی را به محضر شما تقدیم می‌دارم.

ذبح‌شدن امام حسین (علیه السلام) موجب عَدم ذبح حضرت اسماعیل (علیه السلام) بود

نکته‌ی اوّل این است که حضرت امام حسین (علیه السلام) یک چهره‌ی عَرشیِ اَزلیِ اَبدی هستند و از مَجاری نور خداوند متعال هستند و در عالَم آفرینش جایگاهی دارند که همه‌ی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) در همه‌ی گرفتاری‌ها به امام حسین (علیه السلام) توسّل کرده‌اند. حضرت آدم (علیه السلام) در توبه‌اش به حضرت امام حسین (علیه السلام) متوسّل شده است. حضرت نوح (علیه السلام) در نجات از طوفان کشتی‌اش مُزیّن به نام نامیِ حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) بود و عشق بر حسب روایت حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) در نجات از آتش و بَقاء حضرت اسماعیل (علیه السلام) در مَسلخ بخاطر حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) بوده است. خداوند منّان حضرت ابراهیم (علیه السلام) و حضرت اسماعیل (علیه السلام) را مَثَل اعلای رضا و تسلیم و تَعبُّد و اطاعت بی‌چون و چرا از پروردگار متعال قرار داده است. پیامبر بود، خلیل‌الله بود، در عاطفه و محبّت و همه‌ی ویژگی‌های انسانی یک انسانِ کامل بود. با این‌که دریای محبّت و چشمه‌ی عاطفه بود، در عالَم رؤیا دید که فرزند خودش را با دست خود ذَبح می‌نماید و این خواب تکرار شد. به فرزند عزیزش گفت: «یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ[۳]»؛ حضرت اسماعیل (علیه السلام) بدون هیچ تَزَلزُل و واهمه‌ و تعجّبی گفت: «یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ[۴]»؛ خداوند متعال چه تعبیری در ستایش این پدر و پسر دارد. «فَلَمَّا أَسْلَمَا[۵]»؛ وقتی هم پدر تسلیم شد و هم پسر تسلیم شد، پدر تسلیم شد که خودش سَرِ فرزند خود ببُرد و پسر هم تسلیم شد که گلوی خودش را در اختیار چاقوی پدر قرار بدهد. «فَلَمَّا أَسْلَمَا وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ[۶]»؛ حضرت ابراهیم (علیه السلام) حضرت اسماعیل (علیه السلام) را به روی قرار دادند. فدای امام حسین (علیه السلام) بشوم که در قتلگاه هم حضرت امام حسین (علیه السلام) را به روی انداختند. «وَ نَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ[۷]»؛ در روایت آمده است که وقتی حضرت ابراهیم (علیه السلام) از این امتحان الهی سرافراز بیرون آمد و معلوم شد که عشق و محبّت ایشان نسبت به خداوند متعال ادّعایی نیست و حقیقتاً مَحو خداوند متعال هست و آنچه که پروردگار متعال دستور بدهد و یا رضای خداوند باشد، گرچه کُشتن فرزند بی‌گناه و معصوم و دوست‌داشتنی و جَمیل خودش باشد، بی‌چون و چرا تسلیم است و دستور حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) را اجرا می‌کند، خداوند متعال به حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمود: یا ابراهیم! خودت را خیلی دوست داری یا پیامبر آخرالزّمان را که فرزند توست؟ حضرت ابراهیم (علیه السلام) نگاهی به اطراف دل خود انداخت و گفت: رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) محبوب‌تر از جان خودم است. فرمود: یک نگاه دیگر به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و فرزندان او بینداز. ببین که حضرت اسماعیل (علیه السلام) را بیشتر دوست داری یا امام حسین (علیه السلام) فرزند پیامبر آخرالزّمان را بیشتر دوست داری؟ بازهم حضرت ابراهیم (علیه السلام) در درون خودشان ارزیابی کردند و دیدند که امام حسین (علیه السلام) در کجاست و حضرت اسماعیل (علیه السلام) در کجاست. عرضه داشت: بارالها! پروردگارا! حسین (علیه السلام) برایم عزیزتر از اسماعیل است. در این‌جا بود که خداوند متعال فرمود: «وَ فَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ[۸]»؛ ما قبول کردیم که اسماعیل بماند و داغ بیشتری بر قلب ابراهیم وارد بشود که آن قتل امام حسین (علیه السلام) است. لذا بَقاء حضرت اسماعیل (علیه السلام) به برکت حضرت امام حسین (علیه السلام) بود. یکی از توجیهات چندگانه‌ای که در این جمله‌ی نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمودند: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ[۹]»؛ چگونه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از امام حسین (علیه السلام) است؟ یک وَجه آن همین است که اگر جریان کربلا و عاشورا و ذَبح حضرت امام حسین (علیه السلام) نبود، حضرت اسماعیل (علیه السلام) در آن مَذبح ذَبح می‌شد و باقی نمی‌ماند و نسلی پیدا نمی‌کرد و وجود نازنین خاتم انبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) در عالَم تجلّی نمی‌کردند. اما به برکت این‌که قرار است حضرت امام حسین (علیه السلام) ذَبح بشوند، حضرت اسماعیل (علیه السلام) ذَبح نشد و نسل او باقی ماند و پیامبر ما از نسل حضرت اسماعیل (علیه السلام) ذَبیح پروردگار عالَم است.

رضایت حضرت امام حسین (علیه السلام) از تقدیری که پروردگار برای ایشان رقم زده است

حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در آیات شریفه‌ی قرآن کریم هم در آیه‌ی تطهیر و هم در آیه‌ی مباهله و سوره‌ی هل‌أتی و هم آیات کریمه‌ی «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ * بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ * فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ * یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ[۱۰]» و هم در آیه‌ی مودّت تکلیف مسلمان‌ها را نسبت به مقام حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)، قِداست وجود مبارک حضرت امام حسین (علیه السلام) روشن کرده است و یکی از آیاتی هم که در شأن حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است، همین آیه‌ای بود که در آغاز عرایض خود به محضر شما تقدیم داشتم که فرموده است: «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ». حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند که در نمازهای خود سوره‌ی مبارکه‌ی فجر را بخوانید؛ زیرا سوره‌ی فجر سوره‌ی امام حسین (علیه السلام) است. عرض کردند: چگونه سوره‌ی فجر سوره‌ی امام حسین (علیه السلام) است؟ پاسخ فرمودند: به دلیل این آیه‌ی کریمه‌ که فرموده است: «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً»؛ آن نَفسِ مُطمئنّه‌ای که مورد خطابِ حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) قرار گرفت و خداوند متعال دستور بازگشت به سوی خودش را داد تا بر سر سُفره‌ی عبادِ خاصّ خود پذیرایی بشود و پذیرایی نماید و به جنّت رضوان، به جنّت لقاء و به جنّت فَناء برسد، آن حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است. «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ»، که هم راضی هستی و هم مَرضی هستی. حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در تمام بَلاها سرود رضا بر زبان‌شان جاری بود. حتی وقتی در قتلگاه لب‌های مبارک ایشان تکان می‌خورد، راوی گُزارشگر می‌گوید: من فکر کردم که حضرت امام حسین (علیه السلام) در حال نفرین‌کردن است، زیرا داغِ زیادی دیده است، جراحات زیادی دارد و هر نوع مُصیبتی بر ایشان عارض شده است. همسر و فرزندان ایشان در میان دشمنان خونخوار گرفتار شده‌اند. احساس می‌کردم که حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در این شرایط در حال نفرین‌کردن این‌ها هستند؛ اما صدای مبارک حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) جوهر نداشت که از دور صدای ایشان شنیده شود. زیرا خونریزی بدن نازنین ایشان را ضعیف کرده بود و توان نداشتند که صدایشان جوهر داشته باشد. از این رو جلو رفتم و گوش خود را مقابل لب‌های حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) گرفتم و دیدم که می‌فرمایند: «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ[۱۱]»؛ حضرت امام حسین (علیه السلام) راضی بودند و خداوند متعال اعلان کرده است که ما هم از امام حسین (علیه السلام) راضی هستیم. کسی به مقامی برسد که هم رضایت خداوند متعال برای او باشد و او همه‌ی بَلاها را برای خودش نعمت ببیند و آنچه که در راه محبوب تحمّل کرده است، نه تنها او را نرنجانده باشد، بلکه نردبان قُرب خودش ببیند و به هنگام جان‌دادن نهایت رضایت را از این حوادث هولناک اعلان نماید.

مرگ مانند پُلی است که انسان را به عالَم آخرت منتقل می‌نماید

«رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی»؛ حال که به زیبایی امتحان دادی که نُمره‌ی رضایت را در حدّ اعلا به تو دادیم و تو هم از همه‌ی بَلاهایی که در راه دوست تحمّل کردی از هیچ‌یک رَنجش نداشتی و از همه‌ی آن‌ها راضی بودی، «فَادْخُلِی فِی عِبَادِی». این دعایی را که گاهی در آخرین سَجده‌ی نمازهایمان می‌خوانیم: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ اَلرَّاحَهَ عِنْدَ اَلْمَوْتِ[۱۲]»؛ این عالَم تمام می‌شود. خوشا به حال کسی که مرگ او آغاز راحتی‌اش باشد و این راحتی به هنگام مرگ ثَمره‌ی تحمّل در رَنج‌ها و صبر در مَرارت‌های زندگی و خارج‌نشدن از مَدار شَرع و تحصیل رضای خداوند متعال در همه‌ی این امور است. لذا حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه‌ی مُتّقین‌شان فرمودند: «صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً[۱۳]»؛ این روزگار ولو انسان صد سال عُمر کند، ایّام قَلیله‌ای است. دنیا در ارتباط با عالَم برزخ مانند یک قطره در برابر دریاست و عالَم برزخ نسبت به عالَم آخرت مانند یک قطره در برابر دریاست. انسان در مورد اَبدیّت می‌گوید، ولی تصوّر درستی از اَبدیّت ندارد. دنیا تمام می‌شود، ولی آخرت تمام‌شدنی نیست. می‌رویم که می‌رویم که می‌رویم که می‌رویم و دیگر باز نخواهیم گشت. لذا این چند روز به منزله‌ی یک پُلی است که از آن عبور می‌کنیم، به منزله‌ی یک کَفش‌کَنی است که وارد آن می‌شویم. حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) فرمودند: «صَبرا بَنی الکِرامِ! فما المَوتُ إلاّ قَنطَرَهٌ تَعبُرُ بِکُم عَنِ البُؤسِ و الضَّرّاءِ إلَى الجِنانِ الواسِعَهِ[۱۴]»؛ به یاران خودشان فرمودند: فرزندان بزرگوار! صابر باشید، مقاومت کنید، استقامت کنید؛ مرگ یک پُلی است که شما را به بهشت وسیع منتقل می‌نماید و دشمنان شما را به جهنّم راهی می‌کند. لذا خوشا به حال کسی که حَواسش جمع است و می‌داند که سَفر دنیاست و این سفر برای آبادکردن آخرت است و در نهایت زرنگی همه‌ی کارهایش را در مسیر اطاعت خداوند متعال و تحصیل رضایت پروردگار متعال قرار می‌دهد و اُلگوی او حضرت حسین ابن علی (علیه السلام) است و هرچه بَلایش سنگین‌تر باشد، حَمل بر عنایت خداوند می‌کند.

«هر که در این بزم، مقرب تر است     *****     جام بلا بیشترش می دهند[۱۵]».

«اگر با دیگرانش بود میلی     *****     چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟»

انسانی که از شیرینی معصیت بگذرد، زندگی‌اش توأم با آرامش خواهد بود

«أَشَدُّ اَلنَّاسِ بَلاَءً اَلْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ اَلْأَوْلِیَاءُ ثُمَّ اَلْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ[۱۶]»؛ همه‌ی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) بَلا را تحمّل کردند و آن‌هایی که در خطّ پیامبران الهی (سلام الله علیهم اجمعین) باشند، امتحانات زندگی‌شان سخت‌تر است. گَردنه‌هایی که در پیش پایشان قرار می‌گیرد، گَردنه‌های صَعب‌العُبور است. جَذبه‌ی الهی باشد، با طُمأنینه و آرامش این‌ها را برای خودشان مقدّمه‌ی رسیدن به گَنج بهشت، به گَنج قُرب خداوند متعال می‌دانند و همیشه شعارشان این است: «نابرده رنج گنج مُیسّر نمی‌شود». لذا تمام داغ‌ها، تمام رَنج‌ها، تمام گَنج‌ها و تمام فشارهای اقتصادی را فرصت می‌دانند. مؤمن در زندگی تهدیدی ندارد. تمام تهدیدها برای مؤمن فرصت است. لذا مسأله‌ی نَفس مُطمئنّه را در حضرت امام حسین (علیه السلام) جستجو کنید، مَحو در امام حسین (علیه السلام) بشوید تا تمام تلخی‌ها به کام شما شیرین بشود و با رضا زندگی کنید و از قُرب الهی لذّت ببرید که اگر کسی از سختیِ عبور گناه واهمه‌ای نداشته باشد و از شیرینی مَعصیت دل بکَند، پروردگار متعال عبادت را برای او شیرین می‌کند و زندگی را برای او با آرامش توأم می‌نماید.

انسان باید در امتحانات الهی تحمّل و صبر داشته باشد و یاد خدا را فراموش نکند

خداوند متعال در قرآن کریم برای تأمین آرامش باطن در سختی‌ها، چند فُرمول را به ما ارائه فرموده است. یکی از آن‌ها این است که می‌فرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۱۷]»؛ وقتی مصیبت و بَلا و رَنجش و فشاری می‌آید، باید یادِ خدا را داشته باشیم. در روایت آمده است که اگر کسی قَبض باشد، فشار روحی داشته باشد، سیل غَم روح او را در مسیر در مَعرض تَخریب قرار داده باشد، ۹۰ بار بگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ خداوند متعال به او آرامش می‌دهد. بنابراین یکی ایمان است که ثَمره‌ی آن یادِ خداوند متعال است. کسی که ایمان کامل دارد و خداوند متعال را فراموش نمی‌کند، هیچ سختی‌ای او را مُضطرب نمی‌کند، مُشوّش نمی‌کند. او با یک آرامشی این موضوع را کلاس می‌داند. کدام دانشجویی در امتحان سخت تَشویش و نگرانی دارد؟ او می‌داند که قبل از این امتحان کار کرده است و با آرامش به جلسه‌ی امتحان می‌رود و می‌نشیند و رکورد می‌زند و نفر اوّل می‌شود و افتخار می‌آفریند. اگر ما دنیا را دانشگاه بدانیم، دنیا را کلاس بدانیم، خودمان را برای سختی‌ها آماده می‌کنیم. امتحان سختی دارد و اگر ما می‌بینیم که بعد از ۴۴ سال در این مشکلات اقتصادی گرفتار شده‌ایم، به این دلیل است که تا زمانی که در کلاس اوّل بودیم، امتحان ما هم در حدّ کلاس اوّل بود؛ هرچه کلاس بالاتر می‌رود، امتحان هم سخت‌تر خواهد شد. یک انسانی که کوه‌پیمایی می‌کند، هرچه به قُلّه نزدیک‌تر می‌شود، فشار بر او بالاتر می‌رود. رسیدن به قُلّه و نصب پَرچم پیروزی در آن قُلّه، این سِیر صعودی با همه‌ی سختی‌هایش لازمه‌ی خودش است. لذا ایمان انسان را با استقامت همراه می‌کند. هر دَرجه‌ای از ایمان بالاتر برود، خداوند متعال امتحان سخت‌تری را در پیش پای او قرار می‌دهد و خیلی‌ها در این انقلاب و در این سختی‌ها مورد امتحان قرار گرفتند. برای بعضی‌ها سختیِ مقام بود و این‌ها را رُسوا کرد و از قافله‌ی انقلاب پیاده کرد. انسان‌هایی که خوش‌سابقه و خوشنام بودند و رَنج زندان شاه را کشیده بودند، ولی در امتحانات و سختی‌هایی که برایشان پیش آمد، در مقابل انقلاب قرار گرفتند و هرچه ما بالاتر برویم، باید سختی‌ها را پیش‌بینی کنیم که رسیدن به ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) بدونِ تحمّل این سختی‌ها مُیسّر نمی‌شود و خداوند متعال بدون این سختی‌ها امام زمان (اروحنا فداه) را به ما نمی‌دهد. اگر ما بخواهیم به ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) برسیم، ما را امتحان می‌کنند.

صبر و استقامت و ایثار مردم شریف ایران از ابتدای انقلاب تا کنون

شخصی به بانویی اظهار علاقه کرده بود. آن هم خواسته بود تا این را امتحان نماید و به او گفته بود که به دنبال من بیا. آن شخص هم به دنبال او رفته بود و از یک تپّه‌ و کوهی بالا می‌رفت. وقتی به میانه‌ی راه رسیدند، پرسیده بود که چرا این اندازه به من علاقه‌مند شده‌ای و به دنبال من افتاده‌ای؟ پاسخ داده بود: زیبایی‌های تو دل من را بُرده است. گفته بود که اگر خواهرم را می‌دیدی، چه می‌کردی؟! پرسیده بود که خواهرت در کجاست؟ گفته بود که در پُشت سر من است. به محض این‌که به پُشت سر برگشت، یک تپانچه‌ای شلیک کرد و او را از آن بالا به پایین پَرت کرد. آن دختر گفت: ای نامردِ دروغگو! اگر عاشق من بودی، بخاطر غیرِ من برنمی‌گشتی. مشخّص شد که تو دروغ می‌گویی و نمی‌توانی تا قُلّه برسی. این‌هایی که عشق‌شان عشقِ خالص است، همه‌ی مشکلات و رَفتن از این گَردنه را برای خودشان فرض می‌دانند و متوجّه هستند که رسیدن به مقامات قُرب خداوند متعال بدون طیّ عَقبه‌ها نصیب آن‌ها نمی‌شود. این‌که می‌بینید هم امام راحل ما (رضوان الله تعالی علیه) و هم امام فعلی ما حضرت امام خامنه‌ای (اطال الله عُمره الشریف) در تمام سختی‌ها و فشارها و مشکلات آینده را روشن می‌بینند، به این دلیل است که از این استقامت و تحمّل ملّت با نور الهی اطمینان دارند. حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) خیلی به مردم اعتماد داشتند و مقام معظم رهبری (اطال الله عُمره الشریف) هم خیلی نسبت به این مردم اعتماد دارند. فرزند دادید، سختی‌ها را کشیدید، بُمب‌ها را تحمّل کردید، خانه‌ها ویران شدند، افراد دَربه‌دَر شدند، این همه خیلِ جوانان در مَسلخ عشق به حضرت امام حسین (علیه السلام) مُلحق شدند؛ ولی از دین‌تان، از اسلام‌تان و از ولایت‌تان دست بَر نداشتید. این نشان می‌دهد که عاشورایی‌بودن شما دروغ نیست. دیگران بَرگ سبز نشان می‌دهند تا شاید حَواس شما را پَرت کنند؛ ولی خداوند متعال تا کنون شما را در کشتی حضرت امام حسین (علیه السلام) حفاظت کرده است.

انفاق در راه حق‌تعالی انسان را به آرامش و اطمینان قلبی می‌رساند

موضوع دوّم ایثار است که به انسان اطمینان می‌دهد. «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهَا[۱۸]»؛ تا وقتی انسان وابسته است، برایش نگرانی پیش می‌آید. وابستگی به مال نگرانی می‌آورد. نه تنها آرامش نمی‌آورد، بلکه نگرانی به همراه دارد. یقین بدانید که این مقداری که ثروتمندان و فرزندان مُرفّهین قُرص اعصاب مصرف می‌کنند، کشاورزان روستایی هرگز مُبتلای به این اُمور نیستند. این مسأله‌ی وابستگی به دنیا و رفاه‌زَدگی آرامش نمی‌آورد. ظاهراً همه‌چیز تأمین است و بهتر از سابق است، ولی باطناً آرامش سَلب شده است. همه تشویش و نگرانی دارند. لذا قطع رابطه‌ی دل با دنیا برای انسان آرامش به همراه می‌آورد. «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[۱۹]»؛ اگر ما از مال، از فرزند، از مقام و از شُهرت سیمِ دِلمان را قطع کردیم، وابستگی‌مان را تبدیل به حُریّت کردیم و مصداق این شعر «حافظ» شدیم که گفته است:

«غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود     *****     ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست[۲۰]»

بدانید که خداوند متعال ما را به یک آرامش، به یک شور باطنی و به یک شُعور مَرموز قلبی می‌رساند که از همه‌ی سختی‌ها لذّت می‌بریم.

«در بلا هم می‌چشم لذات او     *****     مات اویم مات اویم مات او[۲۱]»

کسانی که انفاق می‌کنند، از مال می‌گذرند، دارایی‌شان را خدیجه‌وار در طَبق اخلاص تقدیم دوست و محبوب می‌کنند، خداوند متعال به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده است که وقتی تو این مال را می‌گیری، هرچیزی را که در راه خداوند متعال هزینه می‌کند، هر آبرویی را که انسان در راه خداوند متعال می‌دهد، گیرنده خودِ خداوند متعال است. لذا می‌گویند بعد از آن‌که انفاق کردید و صدقه دادید، دست خود را ببوسید؛ زیرا خداوند متعال با دست خودش از دست شما گرفته است، دست شما بوی خداوند متعال را گرفته است و مُقدّس شده است؛ پس دست خودتان را ببوسید. این جُزء مُستحبّات است که وقتی احسان می‌کنید، دست خودتان را ببوسید؛ زیرا گیرنده‌ خداوند متعال است و سَند آن هم این آیه‌ی کریمه است: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ»؛ ای پیامبر من! دست تو دست خداوند متعال است. وقتی از دست بندگان من صدقه را می‌گیری، این‌ها به این قطع ارتباطی که با مال‌ خود می‌کنند، پاک می‌شوند. تا به حال مال خودشان بوده است، بر آن تکیه کرده بودند، وابسته بودند و این زنجیر را با انفاق قطع کرد. حال که آن را قطع کرد، تمیز شد. وابستگی انسان را نَجس می‌کند، انسان را در باتلاق فُرو می‌برد و انسان نمی‌تواند از دنیا بیرون بیاید. انسان به صورت مرتّب دنیازَده است و انسانِ دنیازَده همیشه گرفتار است. ولی از این باتلاق کنار می‌کشد. «تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ»؛ و تزکیه‌ی روحی پیدا می‌کنند و سپس کسی که مُزکّی شد، کسی که تمیز شد، کسی که زیبا شد، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عاشق او می‌شود و برای مَعشوق خودش دعا می‌کند. «وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ»؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مأمور هستند برای کسانی که در راه خداوند از مال خود می‌گذرند، دعا کنند. آن‌گاه نتیجه‌ی دعای ایشان چه می‌شود؟ «إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»؛ نَفسِ مُطمئنّه می‌شود. خداوند متعال آرامش را برای او روزی می‌فرماید.‌

اهل‌بیت (سلام الله علیهم اجمعین) پَناه مؤمنین و مایه‌ی آرامش دل‌ها هستند

سوّمین مورد هم نماز است. فرموده است: «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاهِ[۲۲]»؛ وقتی گرفتار شدید، به نماز پَناه ببرید. نماز پَناه خوبی است. آخرین مورد هم کشتی نجات اهل‌بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) است که فرمودند: «مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ[۲۳]»؛ هرگاه غَم در وجودتان طوفان کرد، هرگاه طوفان در وجودتان موج ایجاد کرد، هرگاه فشارها شما را موجی کرد نگران باشید؛ زیرا پَناهگاه دارید. یا علی بگویید، یا محمّدُ یا علی بگویید! «یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِىُّ، یَا عَلِىُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِى فَإِنَّکُما کافِیانِ[۲۴]»؛ این‌که دروغ نیست. به ما دستور داده‌اند و گفته‌اند وقتی ما را صدا می‌زنید و بر زبان بیاورید: «اکْفِیانِى فَإِنَّکُما کافِیانِ»؛ از شما کار ساخته است، شما صاحب نَفَس هستید، شما صاحب‌نظر هستید. «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند[۲۵]» شما هستید. اگر یک نگاه به دل ما بیندازید، دل ما هم نَفسِ مُطمئنّه می‌شود و از این اضطراب‌ها خَلاص می‌شویم.

اهل‌بیت (سلام الله علیهم اجمعین) پَناه مؤمنین و مایه‌ی آرامش دل‌ها هستند

این بود که منظومه‌ی حسینی حتی در شب عاشورا که گرفتار دشمن شده بودند، بیابانی بودند، جَلای وطن بودند، در بیابان غریب بودند، دشمنان‌شان غَدّار و بی‌رحم و خیلی از حرام‌زاده‌های خونخوار برای دَریدن آمده بودند و این‌ها در حلقه‌ی مُحاصره قرار گرفته بودند. امروز بنای حمله به خیمه‌ها را داشتند که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) خبر دادند و حضرت امام حسین (علیه السلام) به حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) با این تعبیر فرمودند: : «یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ[۲۶]»؛ ای عبّاس! حسین به فدایت! برو و از این‌ها مُهلت بگیر. امشب من می‌خواهم به کارهایم رسیدگی کند. یکی این است که خداوند متعال می‌داند من نماز را دوست دارم، استغفار را دوست دارم، تلاوت قرآن را دوست دارم، دعا را دوست دارم؛ این به ما می‌آموزد که همیشه شاید آخرین روزتان باشد، شاید امشب آخرین شبِ این گوینده باشد؛ امشب به یاد حضرت امام حسین (علیه السلام) مقداری قرآن بخوانیم، مقداری استغفار و توبه کنیم، دستی به بارگاه خداوند متعال بلند کنیم و اهل دعا باشیم. امشب نماز شب بخوانید، امشب نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بخوانید، امشب نماز امام زمان (ارواحنا فداه) را بخوانید. امشب شبی است که امام حسین (علیه السلام) مُهلت گرفته است تا نماز، استغفار، دعا و نیایش را اجرا کنند. «أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاهَ لَهُ وَ تِلاوَهَ کِتابِهِ وَ کَثْرَهَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ[۲۷]»؛ ما باید همیشه این چهار برنامه جُزء فرهنگ زندگی‌مان باشد تا ان‌شاءالله در کشتی حضرت امام حسین (علیه السلام) به نَفسِ مُطمئنّه برسیم.

روضه و توسّل به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ (عَلَیهِ اَلسَّلام)

امشب عجب شبی است! حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) امشب را مُهلت گرفتند که هم به ما یاد بدهند که آخرین شب و آخرین روز را یادتان نرود. اگر آخرین شب شما باشد و بخواهید خوب به آن عالَم بروید، باید به این برنامه‌ها عادت کنید و بروید. نکته‌ی دیگر این بود که حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) برا نجات عدّه‌ای که هنوز نرسیده‌اند و خام هستند، امشب را مُهلت گرفتند تا با عبادت‌شان عدّه‌ای را همراه ببرند. نَفَس حضرت امام حسین (علیه السلام)، نماز شب حضرت امام حسین (علیه السلام)، نوازش حضرت امام حسین (علیه السلام)، حرکت نظامی و دفاعی حضرت امام حسین (علیه السلام) عدّه‌ای را از آن سو که برای جنگیدن با حضرت امام حسین (علیه السلام) آمده بودند، صدای مناجات حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و یاران ایشان را می‌شنیدند که «لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْل[۲۸]»، می‌دیدند عجب زمزمه‌ای دارند! عجب ناله‌ای دارند، عجب رُکوعی دارند، عجب سُجودی دارند! گفتند: ما در حال جنگیدن با این‌ها هستیم؟! این طرف هم نگاه می‌کردند و می‌دیدند که بَدمستی است، حَرامی است، لذائذ حَرام در آن‌جا شایع است و این طرف را نگاه می‌کردند و می‌دیدند که همه‌اش مناجات است، ناله‌های الهی است. به این جهت بود که در آن‌جا توبه کردند و حدود ۳۰ نفر با این مُهلت‌گرفتن حضرت امام حسین (علیه السلام) به کشتی حسینی سوار شدند و با حضرت امام حسین (علیه السلام) در کم‌ترین مدّت تغییر کردند و بهشتی شدند. حسین جان! تو را به حالت زینب کبری (سلام الله علیها) که امشب تا صبح چشمش به جَمال تو بود، در این شب جمعه‌ای که ما آمده‌ایم تا برای تو گریه کنیم، ما را نیز بر کشتی نجات خودت سوار کن. از این طوفان‌های آخرالزّمان می‌ترسیم، نگران فرزندان‌مان هستیم. در میان دشمن با این همه گرفتاری‌ها مُهلت گرفتی تا یک شب بمانی و این‌ها را همراه با خودت ببَری. حضرت امام حسین (علیه السلام) امشب حالات مختلفی داشتند. گاهی نماز می‌خواندند، گاهی قرآن کریم را تلاوت می‌کردند، گاهی به خیمه‌ی اصحاب سَر می‌زدند، گاهی به بنی‌هاشم سَرکِشی می‌کردند، گاهی هم با حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) خلوت می‌کردند. فرزندان خواب نداشتند، عدّه‌ای از تشنگی خواب نداشتند، عدّه‌ای هم نگران پدر بودند و خواب به چشم هیچ‌کسی نرفت. حضرت امام حسین (علیه السلام) در دارالحَرب نشسته بودند. شمشیر خودشان را صیقل می‌دادند و اشعاری را بر زبان خودشان آوردند. بی‌بی ما، اُمّ‌المصائب حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) می‌گویند که من مشغول پرستاری از حضرت زین‌العابدین (علیه السلام) بودم. علی ابن الحسین (علیه السلام) مریض بود و عمّه پرستار او بود. ولی صدای حسین را شنیدم، دلم شکست و گریه‌ام گرفت. اما برای این‌که حضرت امام سجّاد (علیه السلام) ناراحتی پیدا نکنند، زیرا مریضی برای ایشان کافی بود، صدا را در گلو خاموش کردم و برخاستم و به خیمه‌ی حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) آمدم. عرضه داشتم: حسین جان! این چه شعرهایی بود که می‌خواندید؟ مگر آخرین دیدار است و بنا نیست که مجدداً شما را ببینم؟! حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) فرمودند: زینبم! اهل آسمان‌ها می‌بینند، اهل زمین می‌بینند، جدّم بهتر از من بود و رفت و تو صبر کردی؛ پدرم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بهتر از من بود و داغ او را دیدی و صبر کردی؛ مادر جوان را از دست دادی و صبر کردی؛ حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) را از دست دادی و صبر کردی؛ باید برای من هم صبر کنی. ناله‌ی حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بلند شد. عرضه داشت: حسین جان! همه را از دست دادم، ولی دلم خوش بود که حسین را دارم. شما همه‌ی گذشتگان من هستید. اگر شما را از دست بدهم، دیگر کسی را ندارم. حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) این را گفتند و از هوش رفتند. حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) صدا زدند: بنی‌هاشم! مَحرم‌های زینب! بیایید که عمّه‌ی شما غَش کرده است. همه آمدند. آبی نبود ولی در دل شب ۲۰ نفر از بنی‌هاشم رفتند و آب آوردند. حضرت امام حسین (علیه السلام) آب را بر روی صورت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) پاشیدند و ایشان چشم‌شان را باز کردند. حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) سر خود را بر روی زانوی حضرت امام حسین (علیه السلام) دیدند و خیلی خجالت کشیدند. هیچ‌گاه پیش امام حسین (علیه السلام) پای خود را دراز نکرده بودند. من نیز سَرم را برهنه کردم که با شما همدم باشم. یا بقیه‌الله! آجَرَک الله! حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) خیلی شرمنده شدند که پای خود را نزد امام حسین (علیه السلام) دراز کرده‌اند. حضرت امام حسین (علیه السلام) سر خواهر را به زانو گرفته‌اند. دعا می‌کردند تا صحنه‌ای پیش بیاید و جُبران نماید. اما عصر عاشورا حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) دید که امام حسین (علیه السلام) از هوش رفته است. بالای تلّ زینبیه آمدند. نگاه کردند و دیدند: «الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِه»؛ قاتل خیلی بی‌حَیا بود، خیلی حَرامزاده بود. «یومٌ عَلی صَدرِ المُصطفی»؛ این حسینی که روزی بر روی سینه‌ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، امروز شمرِ حَرامزاده با چکمه بر روی سینه‌اش رفته است؛ اما کاری از حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) ساخته نبود. داد می‌زد: «أما فیکُم مُسلم»؛ آیا یک مسلمان پیدا نمی‌شود که پسر پیامبر را کمک کند؟ با همه‌ی عظمت و مناعت طَبعی که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) داشت، نزد «عُمر ابن سعد» آمدند و فرمودند: «یا عُمر! یُقتَلُ الحُسَین وَ أنت ینظُر؟[۲۹]»؛ دارند پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را سر می‌بُرند و تو در حال نگاه‌کردن هستی؟ عُمر ابن سعد با همه‌ی قَساوت اشک ریخت و صورتش را از حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) برگرداند. مرحوم «آیت الله بهجت» (اعلی الله مقامه الشریف) در عالَم معنا صدا می‌زدند: «یَا اُختاه! اِرجِعی اِلی الفسطاطِ»؛ خواهرم! نگاه نکن، به خیمه برگرد. به دستور حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) به خیمه‌ها رفتند؛ ولی یک‌مرتبه دیدند که زمین می‌لرزد، آسمان گرفته است. نزد حضرت زین‌العابدین (علیه السلام) آمدند و عرضه داشتند: تو حجّت خداوند هستی، وضع جَوّ عوض شده است؛ چه خبر است؟ می‌گویند حضرت امام زین‌العابدین (علیه السلام) فرمودند: عمّه جان! پَرده‌ی خیمه را کنار بزن. حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) پَرده‌ی خیمه را کنار زدند. حضرت امام زین‌العابدین (علیه السلام) تسلیت گفتند و فرمودند: عمّه‌ جان! پدرم را کُشتند. وای حسین کشته شد. امام حسین من!

«اگر کُشتند چرا خاکت نکردند     *****     کَفَن بر جسم صد چاکت نکردند»

لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم

اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.

[۲] سوره مبارکه فجر، آیات ۲۷ الی ۳۰٫

[۳] سوره مبارکه صافات، آیه ۱۰۲٫

«فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَىٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ».

[۴] همان.

[۵] سوره مبارکه صافات، آیه ۱۰۳٫

«فَلَمَّا أَسْلَمَا وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ».

[۶] همان.

[۷] سوره مبارکه صافات، آیات ۱۰۴ و ۱۰۵٫

[۸] سوره مبارکه صافات، آیه ۱۰۷٫

[۹] ابن‌قولویه، کامل‌الزیارات، ۱۳۵۶ ق، ص ۵۳.

«حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ، أَحَبَّ اَللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً، حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ اَلْأَسْبَاطِ».

[۱۰] سوره مبارکه الرحمن، آیات ۱۹ الی ۲۲٫

[۱۱] حماسه حسینى، ج ۱، ص ۱۵۷، به نقل از مقتل الحسین، مقرم، ص ۳۵۷.

[۱۲] تهذیب الأحکام، جلد ۲، صفحه ۳۰۰.

«عَنْهُ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی جَرِیرٍ اَلرَّوَّاسِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ اَلرَّاحَهَ عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ اَلْعَفْوَ عِنْدَ اَلْحِسَابِ» یُرَدِّدُهَا».

[۱۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳؛ خطبه متقین.

«و من خطبه له (علیه السلام) یَصِفُ فیها المتقین‏: رُوِیَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ کَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لِیَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ فَتَثَاقَلَ (علیه السلام) عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ یَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ، فَ«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ». فَلَمْ یَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَیْهِ. فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه وآله) ثُمَّ قَالَ (علیه السلام): أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِیَهُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَهُ مَنْ أَطَاعَهُ. فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعَایِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیَا مَوَاضِعَهُمْ. فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ، غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ، نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ‏] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ، فَهُمْ وَ الْجَنَّهُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ، قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَهٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَهٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَهٌ وَ حَاجَاتُهُمْ‏ خَفِیفَهٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَهٌ، صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً تِجَارَهٌ مُرْبِحَهٌ یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ، أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا. أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلًا یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآیَهٍ فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآیَهٍ فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ یَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ. وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ لَا یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُونَ. فَمِنْ عَلَامَهِ أَحَدِهِمْ أَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّهً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ وَ قَصْداً فِی غِنًى وَ خُشُوعاً فِی عِبَادَهٍ وَ تَجَمُّلًا فِی فَاقَهٍ وَ صَبْراً فِی شِدَّهٍ وَ طَلَباً فِی حَلَالٍ وَ نَشَاطاً فِی هُدًى وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ یَبِیتُ حَذِراً وَ یُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَهِ وَ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَهِ إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فِیمَا تَکْرَهُ لَمْ یُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِیمَا تُحِبُّ قُرَّهُ عَیْنِهِ فِیمَا لَا یَزُولُ وَ زَهَادَتُهُ فِیمَا لَا یَبْقَى یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ تَرَاهُ قَرِیباً أَمَلُهُ قَلِیلًا زَلَـلُه خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکْلُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ مَیِّتَهً شَهْوَتُهُ مَکْظُوماً غَیْظُهُ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ وَ إِنْ کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ. یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ؛ بَعِیداً فُحْشُهُ لَیِّناً قَوْلُهُ غَائِباً مُنْکَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُهُ مُقْبِلًا خَیْرُهُ مُدْبِراً شَرُّهُ؛ فِی الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِی الْمَکَارِهِ صَبُورٌ وَ فِی الرَّخَاءِ شَکُورٌ؛ لَا یَحِیفُ عَلَى مَنْ یُبْغِضُ وَ لَا یَأْثَمُ فِیمَنْ یُحِبُّ؛ یَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ یُشْهَدَ عَلَیْهِ لَا یُضِیعُ مَا اسْتُحْفِظَ وَ لَا یَنْسَى مَا ذُکِّرَ وَ لَا یُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ وَ لَا یُضَارُّ بِالْجَارِ وَ لَا یَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ وَ لَا یَدْخُلُ فِی الْبَاطِلِ وَ لَا یَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ؛ إِنْ صَمَتَ لَمْ یَغُمَّهُ صَمْتُهُ وَ إِنْ ضَحِکَ لَمْ یَعْلُ صَوْتُهُ وَ إِنْ بُغِیَ عَلَیْهِ صَبَرَ حَتَّى یَکُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی یَنْتَقِمُ لَهُ؛ نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَهٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِینٌ وَ رَحْمَهٌ لَیْسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبْرٍ وَ عَظَمَهٍ وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَکْرٍ وَ خَدِیعَهٍ. قَالَ: فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَهً کَانَتْ نَفْسُهُ فِیهَا فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَخَافُهَا عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَهَکَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَهُ بِأَهْلِهَا. فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: فَمَا بَالُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ فَقَالَ (علیه السلام) وَیْحَکَ، إِنَّ لِکُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا یَعْدُوهُ وَ سَبَباً لَا یَتَجَاوَزُهُ فَمَهْلًا لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّیْطَانُ عَلَى لِسَانِک».

[۱۴] معانی الأخبار : ۲۸۸/۳ .

«الإمام زین العابدین علیه السلام: لَمَّا اشتَدَّ الأَمرُ بِالحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیهماالسلام نَظَرَ إلَیهِ مَن کانَ مَعَهُ فَإِذا هُوَ بِخِلافِهِم ؛ لِأَنَّهُم کُلَّمَا اشتَدَّ الأَمرُ تَغَیَّرَت ألوانُهُم وَارتَعَدَت فَرائِصُهُم ووَجَبَت حدیث قُلوبُهُم. وکانَ الحُسَینُ علیه السلام وبَعضُ مَن مَعَهُ مِن خَصائِصِهِ تُشرِقُ ألوانُهُم وتَهدَأُ جَوارِحُهُم و تَسکُنُ نُفوسُهُم ، فَقالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ : اُنظُروا، لا یُبالی بِالمَوتِ ! فَقالَ لَهُمُ الحُسَینُ علیه السلام : صَبرًا بَنِی الکِرامِ، فَمَا المَوتُ إلاّ قَنطَرَهٌ تَعبُرُ بِکُم عَنِ البُؤسِ والضَّرّاءِ إلَی الجِنانِ الواسِعَهِ والنَّعیمِ الدّائِمَهِ ، فَأَیُّکُم یَکرَهُ أن یَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلی قَصرٍ ؟! وما هُوَ لِأَعدائِکُم إلاّ کَمَن یَنتَقِلُ مِن قَصرٍ إلی سِجنٍ وعَذابٍ . إنَّ أبی حَدَّثَنی عَن رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله أنَّ الدُّنیا سِجنُ المُؤمِنِ وجَنَّهُ الکافِرِ ، والمَوتُ جِسرُ هؤُلاءِ إلی جَنّاتِهِم وجِسرُ هؤُلاءِ إلی جَحیمِهِم ، ما کَذَبتُ و لا کُذِبتُ».

[۱۵] ملا احمد نراقی، معراج السعاده، باب چهارم، صفت سیزدهم، شماتت کردن.

[۱۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۷۸، صفحه ۱۹۴.

«مُسَکِّنُ اَلْفُؤَادِ، قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَشَدُّ اَلنَّاسِ بَلاَءً اَلْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ اَلْأَوْلِیَاءُ ثُمَّ اَلْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ قَدْ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلدُّنْیَا سِجْنُ اَلْمُؤْمِنِ وَ جَنَّهُ اَلْکَافِرِ».

[۱۷] سوره مبارکه رعد، آیه ۲۸٫

[۱۸] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۳٫

«خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ ۗ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».

[۱۹] همان.

[۲۰] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۳۷.

[۲۱] مولانا، مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۶۴.

[۲۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵٫

«وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاهِ ۚ وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ».

[۲۳] إرشاد القلوب، جلد ۲، صفحه ۲۳۳.

«رَوَى اَلْخُوارَزْمِیُّ فِی مَنَاقِبِهِ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ».

[۲۴] مفاتیح الجنان، دعای فرج امام زمان (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف).

«إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفاءُ، وَ انْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَ انْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ، وَ مُنِعَتِ السَّماءُ، وَ أَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکىٰ، وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّهِ وَ الرَّخاءِ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ . یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِىُّ، یَا عَلِىُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِى فَإِنَّکُما کافِیانِ، وَ انْصُرانِى فَإِنَّکُما ناصِرانِ . یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِى أَدْرِکْنِى أَدْرِکْنِى، السَّاعَهَ السَّاعَهَ السّاعَهَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ».

[۲۵] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۱۹۶.

[۲۶] تاریخ طبرى، ج ۴، ص ۳۱۵-۳۱۶ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۱-۳۹۲ (با مختصر تفاوت). / گردآوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص ۳۸۹٫

«یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ. اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَه وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّهَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَهَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاهَ لَهُ وَ تِلاوَهَ کِتابِهِ وَ کَثْرَهَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ».

[۲۷] همان.

[۲۸] لهوف، ص ۹۴. / بحارالانوار،  ج۴۴، ص ۳۹۴؛ اشاره به آن است که اصحاب سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا، به نجوا با خدا و نماز و خواندن قرآن مشغول بودند و زمزمه‌هایشان مانند صدای زنبور در صحرا می‌پیچید.

[۲۹] مقتل لهوف، سید ابن طاووس.

«قَالَ وَ لَمَّا رَأَى الْحُسَیْنُ ع مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَى هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَا فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ فَتَقَدَّمَ‏ إِلَى الْخَیْمَهِ وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ فَأَخَذَهُ وَ أَوْمَأَ إِلَیْهِ لِیُقَبِّلَهُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَهُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَقَالَ لِزَیْنَبَ خُذِیهِ ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِکَفَّیْهِ فَلَمَّا امْتَلَأَتَا رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ.قَالَ الْبَاقِرُ ع‏ فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِکَ الدَّمِ قَطْرَهٌ إِلَى الْأَرْضِ.قَالَ الرَّاوِی وَ اشْتَدَّ الْعَطَشُ بِالْحُسَیْنِ ع فَرَکِبَ الْمُسَنَّاهَ یُرِیدُ الْفُرَاتَ وَ الْعَبَّاسُ أَخُوهُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَاعْتَرَضَهُ خَیْلُ ابْنِ سَعْدٍ فَرَمَى رَجُلٌ مِنْ بَنِی دَارِمٍ الْحُسَیْنَ ع بِسَهْمٍ فَأَثْبَتَهُ فِی حَنَکِهِ الشَّرِیفِ فَانْتَزَعَ وَ بَسَطَ یَدَیْهِ تَحْتَ حَنَکِهِ حَتَّى امْتَلَأَتْ رَاحَتَاهُ مِنَ الدَّمِ ثُمَّ رَمَى بِهِ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ مَا یُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ ثُمَّ اقْتَطَعُوا الْعَبَّاسَ عَنْهُ وَ أَحَاطُوا بِهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ حَتَّى قَتَلُوهُ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فَبَکَى الْحُسَیْنُ ع لِقَتْلِهِ بُکَاءً شَدِیداً قَالَ الرَّاوِی: ثُمَّ إِنَّ الْحُسَیْنَ ع دَعَا النَّاسَ إِلَى الْبِرَازِ فَلَمْ یَزَلْ‏ یَقْتُلُ کُلَّ مَنْ بَرَزَ إِلَیْهِ حَتَّى قَتَلَ مَقْتَلَهً عَظِیمَهً وَ هُوَ فِی ذَلِکَ یَقُولُ‏ الْقَتْلُ أَوْلَى مِنْ رُکُوبِ الْعَارِ وَ الْعَارُ أَوْلَى مِنْ دُخُولِ النَّارِ قَالَ بَعْضُ الرُّوَاهِ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَیْتُ مَکْثُوراً قَطُّ قَدْ قُتِلَ وُلْدُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ أَرْبَطَ جَأْشاً مِنْهُ وَ إِنْ کَانَتِ الرِّجَالُ لَتَشُدُّ عَلَیْهِ فَیَشُدُّ عَلَیْهَا بِسَیْفِهِ فَیَنْکَشِفُ عَنْهُ انْکِشَافَ الْمِعْزَى إِذَا شَدَّ فِیهِ الذِّئْبُ وَ لَقَدْ کَانَ یَحْمِلُ فِیهِمْ وَ لَقَدْ تَکَمَّلُوا ثَلَاثِینَ أَلْفاً فَیُهْزَمُونَ بَیْنَ یَدَیْهِ کَأَنَّهُمُ الْجَرَادُ الْمُنْتَشِرُ ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَى مَرْکَزِهِ وَ هُوَ یَقُولُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ. قَالَ الرَّاوِی وَ لَمْ یَزَلْ ع یُقَاتِلُهُمْ حَتَّى حَالُوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَحْلِهِ- فَصَاحَ‏ وَیْلَکُمْ یَا شِیعَهَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ هَذِهِ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ عَرَباً کَمَا تَزْعُمُونَ قَالَ: فَنَادَاهُ شِمْرٌ لَعَنَهُ اللَّهُ مَا تَقُولُ یَا ابْنَ فَاطِمَهَ فَقَالَ إِنِّی أَقُولُ أُقَاتِلُکُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِی وَ النِّسَاءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ وَ طُغَاتَکُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمْتُ حَیّاً- فَقَالَ شِمْرٌ لَعَنَهُ اللَّهُ لَکَ ذَلِکَ یَا ابْنَ فَاطِمَهَ فَقَصَدُوهُ بِالْحَرْبِ فَجَعَلَ یَحْمِلُ عَلَیْهِمْ وَ یَحْمِلُونَ عَلَیْهِ وَ هُوَ فِی ذَلِکَ یَطْلُبُ شَرْبَهً مِنْ مَاءٍ فَلَا یُجْدِی حَتَّى أَصَابَهُ اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ جِرَاحَهً فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَهً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ فَقَالَ ع بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ- وَ قَالَ إِلَهِی أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرُهُ ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ فَأَخْرَجَهُ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ فَضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ وَ وَقَفَ فَکُلَّمَا أَتَاهُ رَجُلٌ انْصَرَفَ عَنْهُ کَرَاهَهَ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ بِدَمِهِ حَتَّى جَاءَهُ رَجُلٌ مِنْ کِنْدَهَ یُقَالُ لَهُ مَالِکُ بْنُ الْیُسْرِ فَشَتَمَ الْحُسَیْنَ ع وَ ضَرَبَهُ عَلَى رَأْسِهِ الشَّرِیفِ بِالسَّیْفِ فَقَطَعَ الْبُرْنُسَ وَ وَصَلَ السَّیْفُ إِلَى رَأْسِهِ فَامْتَلَأَ الْبُرْنُسُ دَماً.قَالَ الرَّاوِی:فَاسْتَدْعَى الْحُسَیْنُ ع بِخِرْقَهٍ فَشَدَّ بِهَا رَأْسَهُ وَ اسْتَدْعَى‏ بِقَلَنْسُوَهٍ فَلَبِسَهَا وَ اعْتَمَّ فَلَبِثُوا هُنَیْئَهً ثُمَّ عَادُوا إِلَیْهِ وَ أَحَاطُوا بِهِ فَخَرَجَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ع وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ یُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ یَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَیْنِ ع فَلَحِقَتْهُ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ ع لِتَحْبِسَهُ فَأَبَى وَ امْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِیداً فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّی فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ وَ قِیلَ حَرْمَلَهُ بْنُ کَاهِلٍ إِلَى الْحُسَیْنِ ع بِالسَّیْفِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَیْلَکَ یَا ابْنَ الْخَبِیثَهِ أَ تَقْتُلُ عَمِّی فَضَرَبَهُ بِالسَّیْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِیَدِهِ فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ فَإِذَا هِیَ مُعَلَّقَهٌ فَنَادَى الْغُلَامُ یَا أُمَّاهْ فَأَخَذَهُ الْحُسَیْنُ ع وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ قَالَ یَا ابْنَ أَخِی اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِکَ وَ احْتَسِبْ فِی ذَلِکَ الْخَیْرَ فَإِنَّ اللَّهَ یُلْحِقُکَ بِآبَائِکَ الصَّالِحِینَ. قَالَ فَرَمَاهُ حَرْمَلَهُ بْنُ کَاهِلٍ بِسَهْمٍ فَذَبَحَهُ وَ هُوَ فِی حَجْرِ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ ع. ثُمَّ إِنَّ شِمْرَ بْنَ ذِی الْجَوْشَنِ حَمَلَ عَلَى فُسْطَاطِ الْحُسَیْنِ فَطَعَنَهُ بِالرُّمْحِ ثُمَّ قَالَ عَلَیَّ بِالنَّارِ أُحْرِقُهُ عَلَى مَنْ فِیهِ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع یَا ابْنَ ذِی الْجَوْشَنِ أَنْتَ الدَّاعِی بِالنَّارِ لِتُحْرِقَ عَلَى أَهْلِی أَحْرَقَکَ اللَّهُ بِالنَّارِ وَ جَاءَ شَبَثٌ فَوَبَّخَهُ فَاسْتَحْیَا وَ انْصَرَفَ. قَالَ الرَّاوِی:وَ قَالَ الْحُسَیْنُ ع ابْغُوا لِی ثَوْباً لَا یُرْغَبُ فِیهِ أَجْعَلْهُ تَحْتَ ثِیَابِی لِئَلَّا أُجَرَّدَ مِنْهُ فَأُتِیَ بِتُبَّانٍ فَقَالَ لَا ذَاکَ لِبَاسُ مَنْ ضُرِبَتْ عَلَیْهِ الذِّلَّهُ فَأَخَذَ ثَوْباً خَلَقاً فَخَرَقَهُ وَ جَعَلَهُ تَحْتَ ثِیَابِهِ فَلَمَّا قُتِلَ ع‏جَرَّدُوهُ مِنْهُ ثُمَّ اسْتَدْعَى الْحُسَیْنُ ع بِسَرَاوِیلَ مِنْ حِبَرَهٍ فَفَرَزَهَا وَ لَبِسَهَا وَ إِنَّمَا فَرَزَهَا لِئَلَّا یُسْلَبَهَا فَلَمَّا قُتِلَ ع سَلَبَهَا بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ تَرَکَ الْحُسَیْنَ ص مُجَرَّداً فَکَانَتْ یَدَا بَحْرٍ بَعْدَ ذَلِکَ تَیْبَسَانِ فِی الصَّیْفِ کَأَنَّهُمَا عُودَانِ یَابِسَانِ وَ تَتَرَطَّبَانِ فِی الشِّتَاءِ فَتَنْضَحَانِ دَماً وَ قَیْحاً إِلَى أَنْ أَهْلَکَهُ اللَّهُ تَعَالَى.قَالَ وَ لَمَّا أُثْخِنَ الْحُسَیْنُ ع بِالْجِرَاحِ وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذِ طَعَنَهُ صَالِحُ بْنُ وَهْبٍ الْمُرِّیُّ عَلَى خَاصِرَتِهِ طَعْنَهً فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ وَ هُوَ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ قَامَ ص.قَالَ الرَّاوِی:وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ مِنْ بَابِ الْفُسْطَاطِ وَ هِیَ تُنَادِی وَا أَخَاهْ‏ وَا سَیِّدَاهْ وَا أَهْلَ بَیْتَاهْ لَیْتَ السَّمَاءَ أَطْبَقَتْ عَلَى الْأَرْضِ وَ لَیْتَ الْجِبَالَ تَدَکْدَکَتْ عَلَى السَّهْلِ. قَالَ وَ صَاحَ شِمْرٌ بِأَصْحَابِهِ مَا تَنْتَظِرُونَ بِالرَّجُلِ قَالَ وَ حَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ فَضَرَبَهُ زُرْعَهُ بْنُ شَرِیکٍ عَلَى کَتِفِهِ الْیُسْرَى وَ ضَرَبَ الْحُسَیْنُ ع زُرْعَهَ فَصَرَعَهُ وَ ضَرَبَهُ آخَرٌ عَلَى عَاتِقِهِ الْمُقَدَّسِ بِالسَّیْفِ ضَرْبَهً کَبَا ع بِهَا لِوَجْهِهِ وَ کَانَ قَدْ أَعْیَا وَ جَعَلَ یَنُوءُ وَ یُکِبُّ فَطَعَنَهُ سِنَانُ بْنُ أَنَسٍ النَّخَعِیُّ فِی تَرْقُوَتِهِ ثُمَّ انْتَزَعَ الرُّمْحَ فَطَعَنَهُ فِی بَوَانِی صَدْرِهِ ثُمَّ رَمَاهُ سِنَانٌ أَیْضاً بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَسَقَطَ ع وَ جَلَسَ قَاعِداً فَنَزَعَ السَّهْمَ مِنْ نَحْرِهِ وَ قَرَنَ کَفَّیْهِ جَمِیعاً فَکُلَّمَا امْتَلَأَتَا مِنْ دِمَائِهِ خَضَّبَ بِهِمَا رَأْسَهُ وَ لِحْیَتَهُ وَ هُوَ یَقُولُ هَکَذَا أَلْقَى اللَّهَ مُخَضَّباً بِدَمِی مَغْصُوباً عَلَیَّ حَقِّی فَقَالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ لِرَجُلٍ عَنْ یَمِینِهِ انْزِلْ وَیْحَکَ إِلَى الْحُسَیْنِ ع فَأَرِحْهُ قَالَ فَبَدَرَ إِلَیْهِ خَوَلِیُّ بْنُ یَزِیدَ الْأَصْبَحِیُّ لِیَحْتَزَّ رَأْسَهُ فَأُرْعِدَ فَنَزَلَ إِلَیْهِ سِنَانُ بْنُ أَنَسٍ النَّخَعِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ فَضَرَبَهُ بِالسَّیْفِ فِی حَلْقِهِ الشَّرِیفِ وَ هُوَ یَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَجْتَزُّ رَأْسَکَ وَ أَعْلَمُ أَنَّکَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَیْرُ النَّاسِ أَباً وَ أُمّاً ثُمَّ اجْتَزَّ رَأْسَهُ الْمُقَدَّسَ الْمُعَظَّمَ قَدْ جَاءَهُمْ فَلَبِثُوا کَذَلِکَ سَاعَهً ثُمَّ انْجَلَتْ عَنْهُمْ. وَ رَوَى هِلَالُ بْنُ نَافِعٍ قَالَ‏ إِنِّی کُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ إِذْ صَرَخَ صَارِخٌ أَبْشِرْ أَیُّهَا الْأَمِیرُ فَهَذَا شِمْرٌ قَتَلَ الْحُسَیْنَ ع قَالَ فَخَرَجْتُ بَیْنَ الصَّفَّیْنِ فَوَقَفْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ ع لَیَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَیْتُ قَطُّ قَتِیلًا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَیْئَتِهِ عَنِ الْفِکْرَهِ فِی قَتْلِهِ فَاسْتَسْقَى فِی تِلْکَ الْحَالِ مَاءً فَسَمِعْتُ رَجُلًا یَقُولُ وَ اللَّهِ لَا تَذُوقُ الْمَاءَ حَتَّى تَرِدَ الْحَامِیَهَ فَتَشْرَبَ مِنْ حَمِیمِهَا فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ یَا وَیْلَکَ أَنَا لَا أَرِدُ الْحَامِیَهَ وَ لَا أَشْرَبُ مِنْ حَمِیمِهَا بَلْ أَرِدُ عَلَى جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَسْکُنُ مَعَهُ فِی دَارِهِ‏ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ وَ أَشْرَبُ‏ مِنْ‏ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ‏ وَ أَشْکُو إِلَیْهِ مَا ارْتَکَبْتُمْ مِنِّی وَ فَعَلْتُمْ بِی قَالَ فَغَضِبُوا بِأَجْمَعِهِمْ حَتَّى کَأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَجْعَلْ فِی قَلْبِ أَحَدٍ مِنْهُمْ مِنَ الرَّحْمَهِ شَیْئاً فَاجْتَزُّوا رَأْسَهُ وَ إِنَّهُ لَیُکَلِّمُهُمْ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ قِلَّهِ رَحْمَتِهِمْ وَ قُلْتُ وَ اللَّهِ لَا أُجَامِعُکُمْ عَلَى أَمْرٍ أَبَداً. قَالَ ثُمَّ أَقْبَلُوا عَلَى سَلْبِ الْحُسَیْنِ فَأَخَذَ قَمِیصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حُوَیَّهَ الْحَضْرَمِیُّ فَلَبِسَهُ فَصَارَ أَبْرَصَ وَ امْتَعَطَ شَعْرُهُ. وَ رُوِیَ أَنَّهُ وُجِدَ فِی قَمِیصِهِ مِائَهٌ وَ بِضْعَ عَشْرَهَ مَا بَیْنَ رَمْیَهٍ وَ طَعْنَهِ سَهْمٍ وَ ضَرْبَهٍ. وَ قَالَ الصَّادِقُ ع وُجِدَ بِالْحُسَیْنِ ع ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ طَعْنَهً- وَ أَرْبَعٌ وَ ثَلَاثُونَ ضَرْبَهً وَ أَخَذَ سَرَاوِیلَهُ بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ التَّیْمِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى فَرُوِیَ أَنَّهُ صَارَ زَمِناً مُقْعَداً مِنْ رِجْلَیْهِ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدِ بْنِ عَلْقَمَهَ الْحَضْرَمِیُّ وَ قِیلَ جَابِرُ بْنُ یَزِیدَ الْأَوْدِیُّ لَعَنَهُمَا اللَّهُ فَاعْتَمَّ بِهَا فَصَارَ مَعْتُوهاً وَ أَخَذَ نَعْلَیْهِ الْأَسْوَدُ بْنُ خَالِدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ أَخَذَ خَاتَمَهُ بَجْدَلُ بْنُ سُلَیْمٍ الْکَلْبِیُّ وَ قَطَعَ إِصْبَعَهُ ع مَعَ الْخَاتَمِ وَ هَذَا أَخَذَهُ الْمُخْتَارُ فَقَطَعَ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ وَ تَرَکَهُ یَتَشَحَّطُ فِی دَمِهِ حَتَّى هَلَکَ وَ أَخَذَ قَطِیفَهً لَهُ ع کَانَتْ مِنْ خَزٍّ قَیْسُ بْنُ الْأَشْعَثِ وَ أَخَذَ دِرْعَهُ الْبَتْرَاءَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فَلَمَّا قُتِلَ عُمَرُ وَهَبَهَا الْمُخْتَارُ لِأَبِی عَمْرَهَ قَاتِلِهِ وَ أَخَذَ سَیْفَهُ جُمَیْعُ بْنُ الخلق الْأَوْدِیُّ وَ قِیلَ رَجُلٌ مِنْ بَنِی تَمِیمٍ یُقَالُ لَهُ أَسْوَدُ بْنُ حَنْظَلَهَ وَ فِی رِوَایَهِ ابْنِ أَبِی سَعْدٍ أَنَّهُ أَخَذَ سَیْفَهُ الفلافس النَّهْشَلِیُّ وَ زَادَ مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا أَنَّهُ وَقَعَ بَعْدَ ذَلِکَ إِلَى بِنْتِ حَبِیبِ بْنِ‏ بُدَیْلٍ وَ هَذَا السَّیْفُ الْمَنْهُوبُ الْمَشْهُورُ لَیْسَ بِذِی الْفَقَارِ فَإِنَّ ذَلِکَ کَانَ مَذْخُوراً وَ مَصُوناً مَعَ أَمْثَالِهِ مِنْ ذَخَائِرِ النُّبُوَّهِ وَ الْإِمَامَهِ وَ قَدْ نَقَلَ الرُّوَاهُ تَصْدِیقَ مَا قُلْنَاهُ وَ صُورَهَ مَا حَکَیْنَاهُ.قَالَ الرَّاوِی وَ جَاءَتْ جَارِیَهٌ مِنْ نَاحِیَهِ خِیَمِ الْحُسَیْنِ ع فَقَالَ لَهَا رَجُلٌ یَا أَمَهَ اللَّهِ إِنَّ سَیِّدَکِ قُتِلَ قَالَتِ الْجَارِیَهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَى سَیِّدَتِی وَ أَنَا أَصِیحُ فَقُمْنَ فِی وَجْهِی وَ صِحْنَ.قَالَ وَ تَسَابَقَ الْقَوْمُ عَلَى نَهْبِ بُیُوتِ آلِ الرَّسُولِ وَ قُرَّهِ عَیْنِ الْبَتُولِ حَتَّى جَعَلُوا یَنْتَزِعُونَ مِلْحَفَهَ الْمَرْأَهِ عَلَى ظَهْرِهَا وَ خَرَجَ بَنَاتُ آلِ رَسُولِ‏ اللَّهِ ص وَ حَرِیمُهُ یَتَسَاعَدْنَ عَلَى الْبُکَاءِ وَ یَنْدُبْنَ لِفِرَاقِ الْحُمَاهِ وَ الْأَحِبَّاءِ. وَ رَوَى حُمَیْدُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ رَأَیْتُ امْرَأَهً مِنْ بَنِی بَکْرِ بْنِ وَائِلٍ کَانَتْ مَعَ زَوْجِهَا فِی أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ فَلَمَّا رَأَتِ الْقَوْمَ قَدِ اقْتَحَمُوا عَلَى نِسَاءِ الْحُسَیْنِ ع وَ فُسْطَاطِهِنَّ وَ هُمْ یَسْلُبُونَهُنَّ أَخَذَتْ سَیْفاً وَ أَقْبَلَتْ نَحْوَ الْفُسْطَاطِ وَ قَالَتْ یَا آلَ بَکْرِ بْنِ وَائِلٍ أَ تُسْلَبُ بَنَاتُ رَسُولِ اللَّهِ ص لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ یَا لَثَارَاتِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَخَذَهَا زَوْجُهَا وَ رَدَّهَا إِلَى رَحْلِهِ. قَالَ الرَّاوِی ثُمَّ أُخْرِجَ النِّسَاءُ مِنَ الْخَیْمَهِ وَ أَشْعَلُوا فِیهَا النَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِیَاتٍ بَاکِیَاتٍ یَمْشِینَ سَبَایَا فِی أَسْرِ الذِّلَّهِ وَ قُلْنَ بِحَقِّ اللَّهِ إِلَّا مَا مَرَرْتُمْ بِنَا عَلَى مَصْرَعِ الْحُسَیْنِ ع فَلَمَّا نَظَرَ النِّسْوَهُ إِلَى الْقَتْلَى صِحْنَ‏ وَ ضَرَبْنَ وُجُوهَهُنَّ قَالَ فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ ع تَنْدُبُ الْحُسَیْنَ ع وَ تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیبٍ یَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ هَذَا الْحُسَیْنُ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا إِلَى اللَّهِ الْمُشْتَکَى وَ إِلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ إِلَى عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى وَ إِلَى فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ وَ إِلَى حَمْزَهَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ یَا مُحَمَّدَاهْ هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَرَاءِ تَسْفِی عَلَیْهِ الصَّبَا قَتِیلُ أَوْلَادِ الْبَغَایَا وَا حُزْنَاهْ وَا کَرْبَاهْ الْیَوْمَ مَاتَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص یَا أَصْحَابَ مُحَمَّدَاهْ هَؤُلَاءِ ذُرِّیَّهُ الْمُصْطَفَى یُسَاقُونَ سَوْقَ السَّبَایَا وَ فِی رِوَایَهٍ یَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُکَ سَبَایَا وَ ذُرِّیَّتُکَ مَقْتَلَهً تَسْفِی عَلَیْهِمْ رِیحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْباً بِأَبِی مَنْ فُسْطَاطُهُ‏ مُقَطَّعُ الْعُرَى بِأَبِی مَنْ لَا غَائِبٌ فَیُرْتَجَى وَ لَا جَرِیحٌ فَیُدَاوَى بِأَبِی مَنْ نَفْسِی لَهُ الْفِدَاءُ بِأَبِی الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِی الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ السَّمَاءِ بِأَبِی مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِیِّ الْهُدَى بِأَبِی مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی خَدِیجَهُ الْکُبْرَى بِأَبِی عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى ع بِأَبِی فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ سَیِّدَهُ النِّسَاءِ بِأَبِی مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ صَلَّى.قَالَ الرَّاوِی:فَأَبْکَتْ وَ اللَّهِ کُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِیقٍ ثُمَّ إِنَّ سُکَیْنَهَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِیهَا الْحُسَیْنِ ع فَاجْتَمَعَتْ عِدَّهٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ.قَالَ الرَّاوِی:ثُمَّ نَادَى عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِی أَصْحَابِهِ مَنْ یَنْتَدِبُ لِلْحُسَیْنِ‏ ع فَیُوَاطِئُ الْخَیْلَ ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ فَانْتَدَبَ مِنْهُمْ عَشَرَهٌ وَ هُمْ إِسْحَاقُ بْنُ حریه [حُوَیَّهَ] الَّذِی سَلَبَ الْحُسَیْنَ ع قَمِیصَهُ وَ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ حَکِیمُ بْنُ طُفَیْلٍ السِّنْبِسِیُّ وَ عُمَرُ بْنُ صَبِیحٍ الصَّیْدَاوِیُّ وَ رَجَاءُ بْنُ مُنْقِذٍ الْعَبْدِیُّ وَ سَالِمُ بْنُ خُثَیْمَهَ الْجُعْفِیُّ وَ وَاحظُ بْنُ نَاعِمٍ وَ صَالِحُ بْنُ وَهْبٍ الْجُعْفِیُّ وَ هَانِی بْنُ شَبَثٍ الْحَضْرَمِیُّ وَ أُسَیْدُ بْنُ مَالِکٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى فَدَاسُوا الْحُسَیْنَ ع بِحَوَافِرِ خَیْلِهِمْ حَتَّى رَضُّوا صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ».